پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات عربی
19 : فصلنامه سياست- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي پاييز 1390; 41(3):341-358. |
|
چرخش در مفهوم قدرت: تصور فوکويي و پسا فوکويي از قدرت |
|
نظري علي اشرف* |
|
* گروه علوم سياسي، دانشكده حقوق و علوم سياسي، دانشگاه تهران |
|
يكي از مجادله برانگيزترين منازعات فكري در حوزه نظريه هاي سياسي بحث در باب چرخش مفهوم قدرت در ديدگاه ميشل فوكو است. اين مساله كه فوكو با طرح ديدگاهي بديع، با عدول از ديدگاه هاي رايج، قدرت را نه صرفا در ارتباط با سازوكارهاي ساختارهاي رسمي يا در قالبي صرفا سياسي؛ بلكه منتشر در تمام حوزه هاي اجتماعي مي داند. فوكو خود مي گويد كه مي خواهد راهي ديگر پيشنهاد كنم كه ما را زودتر به «اقتصاد جديد روابط قدرت» برساند؛ راهي كه تجربي تر، داراي ارتباط نزديك تر با وضعيت جاري ما و متضمن رابطه اي بيشتر ميان نظريه و عمل است. اين راه عبارت است از اينكه اشكال مقاومت در مقابل انواع مختلف قدرت را به عنوان نقطه عزيمت خود اتخاذ كنيم. با بهره گيري فوكو از روش تبارشناسي، مطالعات وي در باب قدرت جدي تر مي شود و درصدد برمي آيد به بررسي رابطه قدرت، دانش و پيكر آدمي بپردازد. مساله اصلي در تبارشناسي، اين است كه چگونه انسان ها به واسطه قرار گرفتن در درون شبكه اي از روابط قدرت و دانش، به عنوان سوژه و ابژه تشكيل مي شوند. از اين رو، با بحث در باب مسائلي مانند زندان و مجازات، بيمارستان و مدرسه درصدد رديابي فنون جديد قدرت در عصر مدرن برمي آيد. در اين مقاله، ادراك و تحليل فوكو درباره مفهوم قدرت و سپس تصورات پسافوكويي از قدرت به بحث خواهد گذاشته شد.
|
|
كليد واژه: قدرت، دانش، تبارشناسي، سوژه، ميشل فوكو، انديشه سياسي |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
جمعه 15 اردیبهشت 1391 11:54 AM
تشکرات از این پست