0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : ادب پژوهي زمستان 1386 - بهار 1387; 1(4):141-166.
 
ساختار و ساخت آفريني تخيل
 
جهان ديده سينا*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي اراك
 
 

تخيل يکي از بنيادي ترين عناصر زيبايي شناسي است که در هنرهاي تصويري و کلامي بسياري به آن پرداخته اند. مفهوم پيچيده تخيل در عرصه علوم انساني هم معنايي ويژه يافته است؛ چنان که در حوزه شناخت شناسي عرفان، نقش تخيل به عنوان يک «تجربه انساني ـ فراعقلاني»، در حوزه شناخت اديان به عنوان «تجربه ديني»، در روانشناسي شناختي به عنوان اصلي ترين کارکرد در تشکيل «خود فردي» انسان و در مطالعات اسطوره شناختي به عنوان موثرترين عامل در تشکيل «خودِ جمعي» مورد توجّه بسياري از محققين قرار گرفته است. بنابراين تخيل را مي توان بنيادي ترين عامل در خلقِ تجربه هاي شهودي، کشفي، درک امر قدسي، کشف ساختارهاي واقعيت و خلق ساختارهاي زيبايي شناختي دانست. اين مقاله سه هدف را دنبال مي کند:
1- تبيين ساختار تخيل که در واقع اين توصيف و تبيين، مدخلي براي پاسخ به اين سوال اصلي است که چگونه تخيل ساختارآفرين است.
2- تاثيرپذيري تخيل از ارزشها، باورها، تلقي ها و رويکردهاي عصري به گونه اي که چرخش در ساختار اوليه آن به وجود مي آيد و از آنجا که تغيير در عنصر عامليت هميشه مي تواند تغيير در معناها و ساختارها به وجود آورد، اين نکته مي تواند حائز اهميت باشد.
3- و سرانجام توصيف اين مساله که چگونه تخيل نوظهور، عامل خلق ساختاري ديگر در آثار ادبي، به ويژه شعر مي گردد. به زبان ساده تر اين مقاله مي خواهد چرخش تخيل را از زيبايي شناسي ديروز به زيبايي شناسي امروز نشان دهد؛ بنابراين تلاش مي کند تا تخيل ديروز سنّت ادبي ايران را با تخيل معاصر مقايسه کند.

 
كليد واژه: خيال، تخيل، تخيل خدامركز، تخيل سكولار
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):9-37.
 
نگاهي انتقادي به مباني نظري و روشهاي بلاغت سنتي
 
فتوحي محمود*
 
* دانشگاه تربيت معلم
 
 

اين مقاله مباني نظري و مسايل روش شناختي بلاغت سنتي را بررسي مي كند، و بر آن است تا نقاط ضعف و قوت اين نظام بلاغي را در تحليل زيبايي سخن ادبي و قدرت تاثير بررسي كند. براي اين منظور در بخش نخست مباني نظري اين بلاغت را به بحث مي گذارد: قايل شدن به دو قطب حقيقي و مجازي براي جهان و زبان، تفكيك نقش لفظ و معني، جستجوي معاني قطعي، ترجيح وضوح بر ابهام، محدوديت تخيل در قلمرو ادراك حسي، بنياد ايدئولوژيك، غفلت از بافت و جزئي نگري در سطح كلمه و جمله، و نوشتارمحوري از اصول تئوريك بلاغت سنتي است. در بخش دوم مسايل ناشي از روش كار بلاغيون را به بحث مي گذارد. اين روشها كه منجر به محدود شدن اين دانش شده اند عبارت اند از: ترجيح شعر بر ديگر شكلهاي سخن، بي اعتنايي به تحول زبان و ذوق زمان، عدم تحقيق در متون ادبي، مدرسي شدن علم بلاغت، رونويسي و عدم نقد آرا پيشينيان. در پايان نتيجه مي گيرد كه بلاغت مبتني بر اين مباني از همسويي با تحول ذوق ادبي و دگرديسي تخيل و خلاقيت ادبي درمي ماند و بايد براي تدوين نظام بلاغي كارآمد، روشها و انتظارات بلاغت را تغيير داد.

 
كليد واژه: بلاغت سنتي، مباني نظري، مباني روش شناختي، نقد ادبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):39-60.
 
دور هرمنوتيکي و نقش آن در مطالعات ادبي، فهم و نقد متون
 
نيكويي عليرضا*
 
* دانشگاه گيلان
 
 

امروزه، هرمنوتيک – چه آن را از سنخ دانش بدانيم يا از جنس روش، و چه از مقوله هنر و مهارت – به درخت تناوري تبديل شده است که در خاک علوم و فنون ريشه دوانيده و بر حوزه هاي مختلف معرفت انساني سايه گسترانيده است.
هرمنوتيک در حرکت تاريخي اش ادوار و مراحل مختلفي را پشت سر گذاشته و چهره هاي گوناگوني به خود گرفته است، اما همواره وجه مشترک همه اين گرايشها و شاخه ها، مسئله فهم بوده است. ويژگي ساختاري و بنيادين فهم را که از آن به دور هرمنوتيکي تعبير کرده اند، دوري بودن و حلقويت
(Circularity) آن دانسته اند. اصل مهم دور هرمنوتيکي اين است که فهم اساسا کنشي است ارجاعي و ترددي. شناخت و فهم يک چيز در گرو شناخت کليتي است که آن چيز در آن واقع شده است و پيوسته، دور ميان اجزا و کل در جريان است. اما اين دور، از سنخ دور منطقي – دور باطل – نيست، و به دليل باز بودن و ايستا نبودن و انعطاف پذيري، عملا ظرفيتها و امکانهاي بسياري را براي خواندن، فهم، و تاويل متن، پيش مي کشد و مجال گفتگو و تعامل با انواع دانشهاي زباني، رويکردهاي نقد و نظريه ادبي و جريانهاي فلسفي را فراهم مي کند.
در اين مقاله ضمن مروري فشرده به گرايشهاي هرمنوتيک، به طرح تلقي هاي مختلف از دور هرمنوتيکي و زمينه و پيشينه تاريخي، شيوه ها و حوزه هاي کاربرد آن خواهيم پرداخت
.

 
كليد واژه: هرمنوتيك، دور، هرمنوتيكي، فهم دوري، مطالعات ادبي، نقد ادبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

3 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):61-81.
 
رابطه نشانه شناسي با پديدارشناسي با نمونه اي تحليلي از گفتمان ادبي - هنري
 
شعيري حميدرضا*
 
* دانشگاه تربيت مدرس
 
 

پديدارشناسي هوسرل سعي دارد تا ما را متوجه اين نکته سازد که چيزها حضوري مستقل و خارج از انسان ندارند. در چنين نظامي، مفهوم واقعي چيزها تابع دريافتي است که ما در عمل ارتباط از آنها داريم. نظام پديدارشناختي هوسرل درصدد است تا ما را متوجه «اصل چيزها» کند. و چنين امري با رجعت به آنچه که «جوهر» چيزها ناميده مي شود به دست مي آيد. بديهي است که در اين حالت، نوع رابطه حسي - ادراکي که ما با چيزها برقرار مي کنيم از اهميت ويژه اي برخوردار است، چرا که دريافت ما از آنها بدون پيش شرط شناختي صورت مي گيرد.
با توجه به همين دريافت حسي - ادراکي است که نشانه شناسي صورت گرا و ساختارگرا جاي خود را به نوعي نشانه - معناشناسي وجودگرا و هستي مدار مي دهد که ديگر نشانه را امري مکانيکي و تابع رابطه اي متقابل بين دال و مدلول نمي داند، بر اين اساس، ديگر نشانه شناسي متکي به ذات خود نيست، چرا که ديدگاه پديداري در مطالعات مربوط به نشانه سبب مي شود تا نشانه، نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که ما آن را دريافت مي کنيم، آن گونه که مي تواند باشد و با توجه به موقعيت انسان در بافت پديداري، معنا يابد، و ما چنين تحولي را مديون آنچه که گرمس آن را نقصان «وجودي» معنا مي نامد هستيم. براي جبران اين نقصان وجودي است که گفتمان به محل تجربه پديداري و فوري كنش گر از چيزها آن گونه که بر او تجلي مي يابند، تبديل مي گردد.
در واقع، هدف اصلي از ارايه اين مقاله، تبيين جايگاه پديدارشناسي در مطالعات مربوط به نشانه و نقش آن در تحول نشانه شناسي کلاسيک به نشانه - معناشناسي سيال و حسي - ادراکي است
.

 
كليد واژه: نشانه شناسي، پديدار شناسي، دريافت حسي - ادراكي، گفتمان، تجربه پنداري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):83-103.
 
بررسي شيوه سعيد نفيسي در نقد و تصحيح ديوان نظامي گنجوي
 
نيكوبخت ناصر*,رنجبران عباس
 
* دانشگاه تربيت مدرس
 
 

در عرصه نظامي پژوهي در ايران، كارهاي سعيد نفيسي به عنوان يكي از محققاني كه آغازگر اين راه بوده، درخور توجه است. نفيسي براي نخستين بار نمونه اي چند از اشعار نظامي را گرد آورد و در همين راستا به نگارش احوال وي پرداخت و با استناد به اشعار خود شاعر نكاتي مبهم را در زندگي و آثار وي روشن کرد. سالها بعد، نيز با جستجو در منابع مختلف، اشعار نظامي را جمع آوري کرد و به تصحيح آن همت گماشت و پژوهشهاي قبلي خود را تکميل کرد. با بررسي نقد و پژوهشهاي نفيسي مشخص مي شود که تلاش وي در روشن كردن زندگي نظامي بسيار موثر بوده و بابي جديد در عرصه تحقيق در زندگي اين حکيم گشوده است، به طوري که تمام كساني كه بعد از آن در احوال نظامي تحقيق كرده اند، از مراجعه به آن بي نياز نبوده اند.
در اين مقاله ضمن نگاهي به پژوهش نفيسي در احوال و اشعار نظامي و مقايسه مختصر آن با پژوهشهاي ديگر محققان، شيوه ها و شگردهاي نفيسي در نقد و تصحيح ديوان نظامي بررسي شده است
.

 
كليد واژه: نفيسي، نفد و تصحيح متون، نظامي گنجوي، شعر فارسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):105-126.
 
مقايسه برخي از پرسوناژها در اساطير روسيه و ايران
 
تسليمي علي,خائفي عباس,اسماعيل زاده اعظم
 
 
 

پرسوناژهاي (personages) اساطيري اي كه در مقاله حاضر مورد بررسي است، شامل سه دسته پهلوانان، پريان و خدايان است. در اين مقاله تلاش شده است تا اين سه گونه پرسوناژ در اساطير ايران و روسيه مقايسه شود. در اين مقايسه و تطبيق وجوه تشابه افسانه هاي سياگالش و لش، حماسه هاي رستم و ايليامورامتس، و اسطوره هاي ميترا و داژبگ، ضحاك و تري گلاوا، اهورامزدا و بيل بگ، اهريمن و چرن بگ نشان داده شده اند. برخي از اين شباهتها اتفاقي به نظر مي رسند (مانند شباهت لش و سياگالش) اما برخي نيز ريشه در نژاد و فرهنگ مشترک اين دو کشور دارند (مانند اهورامزدا و اهريمن).
اساس كار اين مقاله گزارش تطبيقي اسطوره ها و افسانه هاي روسيه و ايران بر مبناي نظريه چامسکي درباره شباهتهاي ژرف ساختي است، اگرچه گاه يكي از آنها داراي پيشينه بيشتري است و ممكن است بر ديگري اثر گذاشته باشد
.

 
كليد واژه: اسطوره، ژرف ساخت، تطبيق و مقايسه، ايران، روسيه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):127-142.
 
نگاهي انتقادي به طبقه بندي سبکهاي نثر فارسي
 
فرهنگي سهيلا*
 
* دانشگاه گيلان
 
 

سبك شناسي در حوزه هاي گوناگون تحقيقات ادبي به ويژه در نقد ادبي متون نقش مهمي دارد و طبقه بندي علمي آن مي تواند كار آموزش سبك را آسان كند.
هدف از اين نوشتار نگاهي انتقادي به کتابهاي سبک شناسي از جهت تقسيم بندي شيوه هاي نثرنويسي است. براي رسيدن به اين هدف ابتدا ديدگاههاي تعدادي از محققان در تقسيم بندي شيوه هاي نثرنويسي بيان شده و سپس به نقد و بررسي آنها پرداخته شده است. مهمترين آسيبهاي اين گونه تقسيم بنديها عبارت اند از: مشخص نكردن مباني تقسيم بنديها، نارسايي تعاريف، تناقض در تعيين مصداقها، چندگونگي تقسيم بنديها و اختلاف در نامگذاري، عدم تمايز نثر ادبي از نثر غير ادبي، كلي بودن تقسيم بنديها و انعطاف ناپذيربودن آنها، كم توجهي به بعضي از گونه هاي سبكي به ويژه سبك فردي و خرده سبكها، درآميختگي نوع نثر با سبك نثر، نگاه تك بعدي به سبک نثر و كم توجهي به تعيين عناصر و شاخصه هاي سبكي و روشهاي تحليل سبك و
....

 
كليد واژه: نثر، رده بندي، سبك شناسي، آسيب شناسي، زبان فارسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):143-176.
 
سير نظريه هاي ادبي معطوف به خواننده در قرن بيستم
 
جواري محمدحسين,حميدي كندول احد
 
 
 

سه گرايش اصلي در نقد آثار ادبي با سه محوريت نويسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر يک جايگاه خود را داشته اند، مطرح است. در گرايش اول، منتقد با مطالعه بيوگرافي نويسنده براي رسيدن به معني و مفهوم موجود در متن ادبي اقدام مي کند. در گرايش دوم که اساس نقد ساختارگرايان است، منتقد با مطالعه بر روي متن و ساختار آن درصدد درک نيات نويسنده است. در گرايش سوم با محوريت خواننده، منتقد او را عامل تعيين کننده، هم در آفرينش اثر و هم در دريافت معني آن، مي داند و با تکيه بر خواننده محوري، نقد خود را بر پايه تمايلات هويتي و زماني او بنا مي کند.
اين مقاله با هدف نشان دادن سير تحول نظريه هاي ادبي معطوف به خواننده، به توضيح درباره نظريات منتقدين گرايش سوم مي پردازد که تئوريهاي خود را بر پايه فلسفه پديدارشناسي بنا نهاده و با تکيه بر آزادي انسان و به تبع آن آزادي خواننده، برداشت فردي و تفسير معنايي وي را اساس نقد خود قرار مي دهند
.

 
كليد واژه: نقد ادبي، خواننده محور، پديدارشناسي، نظريه ادبي، هرمنوتيك
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):11-47.
 
رمان پسامدرن چيست؟ (بررسي شيوه هاي روايت در رمان آزاده خانم و نويسنده اش)
 
پاينده حسين*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

از چند سال پيش به اين سو که نخستين رمان هاي پسامدرن در کشور ما منتشر شدند، شناخت ويژگيهاي رمان پسامدرن به يکي از مسايل مهم در مطالعات ادبي تبديل شده است. به سبب کاربردهاي متعددي که اصطلاح «پسامدرنيسم» در حوزه هاي گوناگون علوم انساني پيدا کرده است، هيچ گونه اجماعي درباره تعريف رمان پسامدرن موجود ندارد. مقاله حاضر، با تاکيد بر ماهيت متکثر بحثهاي نظري که درباره پسامدرنيسم از منظرهاي گوناگون صورت گرفته، صرفا کوششي است براي تقرب به يکي از نظريه هاي تاثيرگذار درباره رمان پسامدرن که در دو مقاله مشهور به قلم جان بارت مطرح شده است. در بخشِ نخست مقاله حاضر، بحثي در خصوص زمينه هاي فکري و فرهنگي و اجتماعي پيدايش پسامدرنيسم ارايه مي شود. بخش دوم اين نوشتار، شرحي است بر تطور آرا جان بارت درباره رمان پسامدرن. در سومين بخش مقاله، بر مبناي ديدگاه جان بارت، بحثي درباره شيوه روايت در رمان آزاده خانم و نويسنده اش، نوشته رضا براهني، ارايه خواهد شد که شالوده آن، تاکيد بر ماهيت پسامدرنيستي نحوه روايت در اين رمان است. بخش پاياني مقاله حاضر، به نتيجه گيري از بحثهاي ارايه شده اختصاص دارد.

 
كليد واژه: رمان پسامدرن، عصر روشنگري، شكل گرايي افراطي، بي واسطگي روايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

2 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):49-76.
 
مباني سبک شناسي شعر
 
سميعي گيلاني احمد*
 
* فرهنگستان زبان و ادب فارسي
 
 

در سبك شناسي شعر سه عنصر سبك، شعر و، به تبع آن، زبان مندرج است. اين هر سه مفاهيمي سيال و دستخوش تحول اند. نوآوري در سبك با انتخاب يا هنجارگريزي و يا هر دو مقارنه دارد. لذا مطالعه سبكي بايد مسبوق به آگاهي از هنجار و كدهاي پيشيني يا دستگاه وسايل باشد؛ يعني نخست بايد ديد كه شاعر در كدام چارچوب زباني و سنتي جاي گرفته، كدام امكانات زباني و بياني و ساختاري در دسترس اوست تا سپس بازشناخت كه از اين امكانات چه عناصري را برگزيده، در آنها چه تصرفاتي كرده و نقش اين تصرفات در پيام او چيست. در اين نوشتار، ضمن تاکيد بر ثابت ماندن مفهوم سبک به رغم تحول و تطور آن، از مباحثي چون مفاهيم مربوط به سبک، بازشناسي عناصر سبکي، سبک شناسي علمي، رابطه مکتب و سبک، نسبت ميان سبک و ذهنيت؛ نقش سبک شناسي در مطالعه زبان ادبي؛ سبک جمعي و سبک شخصي و سبک به عنوان ابزار فرديت ساز گفت و گو مي شود.
هدف از اين مقاله تاملاتي درباره مباني سبک شناسي شعر با در نظر داشتن تازه ترين نظريات مربوط به آن است
.

 
كليد واژه: سبك، زبان معيار، زبان شناسي، زيباشناسي، شعر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):77-94.
 
بورديو و جامعه شناسي ادبيات
 
مقدس جعفري محمدحسن,يعقوبي علي,كاردوست جورشري مژگان
 
 
 

جامعه شناسي ادبيات، جوان ترين شاخه از شاخه هاي جامعه شناسي عمومي است و در سطح جهاني، تلاشهاي گسترده اي درباره جامعه شناسي ادبيات و شاخه هاي گوناگون آن، از قبيل جامعه شناسي ادبي، جامعه شناسي ذوق ادبي، جامعه شناسي رمان، جامعه شناسي آفرينش ادبي، جامعه شناسي كتاب و جامعه شناسي خواندن صورت گرفته است؛ با وجود اين، سطح كنوني پيشرفت جامعه شناسي ادبيات در ايران، مانند بسياري از ديگر رشته ها، و شايد بيش از ساير آنها، از سطح موجود جهاني پايين تر است.
پي ير بورديو (1930ـ2002)، يكي از جامعه شناسان و منتقدين برجسته معاصر فرانسوي در زمينه جامعه شناسي ادبيات است كه ديدگاههاي او در كشور ما، در مقايسه با ساير جامعه شناسان ادبيات، مانند لوكاچ، گلدمان، آدورنو، گرامشي، باختين و… كمتر مورد توجه قرار گرفته است. در مجموع، بورديو معتقد است كه ذائقه هاي ادبي و هنري افراد متاثر از زمينه هاي مختلفي است كه افراد در آن به سر مي برند؛ اين زمينه ها شامل نظامهاي خانوادگي، آموزشي، نهادهاي ادبي و هنري و منشا طبقاتي آنهاست. هدف ما در اين مقاله آشنايي مقدماتي با چشم اندازهاي نظري ديدگاه پي ير بورديو در مورد جامعه شناسي ادبيات است. براي تحقق اين هدف ابتدا به مفاهيم اساسي بورديو در جامعه شناسي ادبيات چون زمينه، عادت واره و ذائقه ادبي مي پردازيم و سپس درباره نسبت بين اين مفاهيم در جامعه شناسي ادبيات بورديو سخن خواهيم گفت
.

 
كليد واژه: زمينه، عادت واره، ذائقه ادبي، موقعيت هنري، تمايز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):95-115.
 
ديوان کبير قونيه و کليات شمس استاد فروزانفر
 
سبحاني توفيق*
 
* دانشگاه پيام نور و شوراي انجمن مفاخر ايران
 
 

در اثناي فراهم سازي ديوان کبير (نسخه قونيه) متن تصحيح شده کليات شمس تبريزي از مرحوم بديع الزمان فروزانفر را به آن دليل که نسخه اساس آن مرحوم هم همين نسخه بوده، در نظر داشتم. در مواردي بين نسخه خطي و چاپ شده آن اختلافاتي ديده مي شد كه در اين مقاله به 93 مورد از مهمترين آنها اشاره کرده ام. هدف از اين نوشتار روشن تر شدن پاره اي موارد به استناد نسخه قونيه در ديوان کبير و ارايه صورت ديگري از شعر مولاناست که احيانا صحيح تر به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: مولانا، غزل، فروزانفر، كليات شمس، تصحيح نسخه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):117-141.
 
مقايسه اغتنام فرصت در انديشه هاي حافظ و خيام
 
رحم دل غلام رضا*
 
* دانشگاه گيلان
 
 

اين پژوهش بر آن است که خوشباشي و دم غنيمت شمري حافـظ را در چشم اندازي تطبيقي با خوشباشي خيام مورد تحليل و ارزيابي قرار دهد. فرضيه اصلي اين تحقيق آن است که بين جهان بيني حافظ و جهان بيني خيام و نوع دم غنيمت شمري هر يک از آنان رابطه معني داري وجود دارد.
در اين نوشتار دم غنيمت شمري حافـظ بر اساس انديشه هايي همچون تجلي ازلي، نظام احسن و عنايت خداوندي تبيين شده است و نتيجه گرفته شده است که حافظ خود را با مراد و نامرادي سازگار مي کند و درد و صاف را خوش در مي کشد در حالي که خيام نه از نگاه يک ملحد يا منکر، بلکه از نگاه کسي که حقيقت را قبول دارد، اما قدرت تحليل آن را ندارد، و يا تحليلهاي متعارف او را متقاعد نمي کند، با طرح سوالاتي درباره مرگ و زندگي، در نقطه مرگ به بن بست مي رسد و چاره اي جز پناه بردن به خوشباشي و دم غنيمت شمري نمي بيند.
بنابراين خوشباشي حافظ يک کنش فعال است و خوشباشي خيام يک واکنش منفعل که ناشي از دو نوع منطق رياضي (خيام) و منطق شهودي (حافظ) و دو نوع مواجهه با زندگي و مرگ است
.

 
كليد واژه: دم غنيمت شمري، هستي، خوشباشي، خيام، حافظ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:13 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):143-165.
 
کارکرد رنگ در شاهنامه فردوسي (با تكيه بر سياه و سفيد)
 
حسن لي كاووس*,احمديان ليلا
 
* دانشگاه شيراز
 
 

عنصر رنگ از عناصر ويژه اي است كه مي توان از طريق شناخت ويژگيها، خاصيتها و تاثيرات آن، از روي بسياري از رمزها پرده برداري كرد و به رازهاي پنهان بسياري از پديده ها دست يافت.
در شاهنامه فردوسي 4197 بار عنصر رنگ مورد توجه قرار گرفته است. از اين تعداد 3267 مورد ازنظر مفهومي نيز بيانگر معناي رنگ است. واژه هاي رنگي شاهنامه را در 18 دسته مي توان جاي داد.
67.27 درصد از رنگهاي به كار رفته در شاهنامه مربوط به رنگهاي بي فام (سياه، سپيد، تاريك، روشن، تيره، درخشان و ابلق) و 32.73 درصد مربوط به رنگ واژه هاي فامي (سرخ، زرد، سبز، بنفش و…) است.
چنانچه به معناي نمادين رنگها توجه شود، پرده از روي بسياري از رمزهاي رنگين شاهنامه و ارزشهاي هنري آن برداشته مي شود و پيوند اين متن حماسي با اسطوره ها و باورهاي ملل ديگر آشكارتر مي گردد. در اين مقاله از ميان رنگهاي گوناگون شاهنامه، چگونگي استفاده فردوسي از رنگهاي سياه و سپيد و ويژگيهاي آن در شاهنامه بررسي شده است
.

 
كليد واژه: فردوسي، شاهنامه، رنگ، سياه، سپيد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : ادب پژوهي تابستان 1386; 1(2):167-189.
 
بررسي رنگ در حکايتهاي هفت پيکر نظامي
 
واردي زرين تاج,واردي زرين تاج,مختارنامه آزاده
 
 
 

آثار نظامي از زواياي مختلف درخور توجه است. نظامي در هفت پيکر، نگاه ويژه و خاصي به مقوله رنگ دارد. در حكايتهايي كه در هفت پيكر مطرح مي شود مي توان به ارتباط زيباي ميان رنگهاي هر گنبد و محتواي حكايات دست يافت. بررسي هر حكايت با ابعاد روان شناسي رنگ مورد نظر، بسيار جلب نظر مي كند؛ همچنين ارتباط ميان سياره و اقليم مورد نظر نيز قابل تامل است. در اين پژوهش سعي شده است هفت رنگ مطرح شده در هفت پيکر که هر کدام متعلق به يکي از گنبدهاي هفتگانه مي باشد، مورد بررسي قرار گيرند و ارتباط اين رنگها با حکايتهاي مطرح شده در هر گنبد، بررسي شود.

 
كليد واژه: نظامي، رنگ، حكايت، هفت پيكر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  9:14 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها