پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
3 : ادب پژوهي پاييز 1386; 1(3):61-81. |
|
رابطه نشانه شناسي با پديدارشناسي با نمونه اي تحليلي از گفتمان ادبي - هنري |
|
شعيري حميدرضا* |
|
* دانشگاه تربيت مدرس |
|
پديدارشناسي هوسرل سعي دارد تا ما را متوجه اين نکته سازد که چيزها حضوري مستقل و خارج از انسان ندارند. در چنين نظامي، مفهوم واقعي چيزها تابع دريافتي است که ما در عمل ارتباط از آنها داريم. نظام پديدارشناختي هوسرل درصدد است تا ما را متوجه «اصل چيزها» کند. و چنين امري با رجعت به آنچه که «جوهر» چيزها ناميده مي شود به دست مي آيد. بديهي است که در اين حالت، نوع رابطه حسي - ادراکي که ما با چيزها برقرار مي کنيم از اهميت ويژه اي برخوردار است، چرا که دريافت ما از آنها بدون پيش شرط شناختي صورت مي گيرد.
با توجه به همين دريافت حسي - ادراکي است که نشانه شناسي صورت گرا و ساختارگرا جاي خود را به نوعي نشانه - معناشناسي وجودگرا و هستي مدار مي دهد که ديگر نشانه را امري مکانيکي و تابع رابطه اي متقابل بين دال و مدلول نمي داند، بر اين اساس، ديگر نشانه شناسي متکي به ذات خود نيست، چرا که ديدگاه پديداري در مطالعات مربوط به نشانه سبب مي شود تا نشانه، نه آن گونه که هست، بلکه آن گونه که ما آن را دريافت مي کنيم، آن گونه که مي تواند باشد و با توجه به موقعيت انسان در بافت پديداري، معنا يابد، و ما چنين تحولي را مديون آنچه که گرمس آن را نقصان «وجودي» معنا مي نامد هستيم. براي جبران اين نقصان وجودي است که گفتمان به محل تجربه پديداري و فوري كنش گر از چيزها آن گونه که بر او تجلي مي يابند، تبديل مي گردد.
در واقع، هدف اصلي از ارايه اين مقاله، تبيين جايگاه پديدارشناسي در مطالعات مربوط به نشانه و نقش آن در تحول نشانه شناسي کلاسيک به نشانه - معناشناسي سيال و حسي - ادراکي است.
|
|
كليد واژه: نشانه شناسي، پديدار شناسي، دريافت حسي - ادراكي، گفتمان، تجربه پنداري |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|
پنج شنبه 31 فروردین 1391 9:11 AM
تشکرات از این پست