پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
2 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):25-52. |
|
متن: نقطه تلاقي هرمنوتيک فلسفي و نظريه ادبي (هرمنوتيک پديدارشناسانه هانس – گئورک گادامر، پل ريکور و نظريه ادبي جديد) |
|
بهشتي محمدرضا,داوري زهرا |
|
|
ميان هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي، به ويژه نظريه هاي معطوف به خواننده پيوندي ضروري وجود دارد. اين پيوند در رويکرد پديدارشناسانه هرمنوتيك فلسفي و تبار پديدارشناسانه اين نظريه ها ريشه دارد. از اين منظر، هرمنوتيك فلسفي، در واقع فلسفه اي هستي شناسانه در باب تفسير متن است. وجه فلسفي هرمنوتيک فلسفي در «وجودي بودن» آن است و وجودي که گادامر و ريکور از آن مي گويند، وجودي تفسيرشده است؛ به اين اعتبار، تفسير متن (حلقه رابط ميان هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي) در محور انديشه هرمنوتيكي گادامر و ريكور قرار دارد.
تفاوت در رويكردهاي دو نماينده هرمنوتيك فلسفي به متن و تفسير، تابعي است از تفاوت در دو راهي كه هر يك از آن ها براي رسيدن به وجود در پيش گرفته اند. مهم ترين وجه تمايز، توجه ريكور به جنبه معرفت شناسانه و تاکيد گادامر بر هستي شناسي اي مستقيم در روند تفسير است. اين تفاوت اصلي منشا چهار تفاوت جزيي تر است: «زمانمندي»، «زبانمندي»، «ويژگي ديالكتيكي» و «عينيت گرايي».
در اين مقاله، پس از بحث در نحوه رابطه هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي، آراي گادامر و ريكور در باب متن بررسي مي شود. ابتدا مفهوم متن در نظر هر يك جست وجو مي شود، سپس با تمرکز بر چهار محور تفاوت ذکرشده، رويكرد تفسيري آن ها به متن با يکديگر مقايسه، و در پايان، مباحث جمع بندي مي شود.
|
|
كليد واژه: هرمنوتيک فلسفي، نظريه ادبي، متن، تفسير، فهم، وجود |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 10:09 AM
تشکرات از این پست