0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 8 : نقد ادبي زمستان 1388; 2(8):193-208.
 
روايت شناسي در سنت نقد انگليسي - آمريكايي: معرفي كتاب داستان و متن اثر سيمور چتمن (1978)
 
حري ابوالفضل*
 
* دانشکده علوم انساني، دانشگاه اراک
 
 

سنت نظريه و دستور زبان روايت علاوه بر روسيه و فرانسه در نقد انگليسي - آمريكايي نيز درخشان و تاثيرگذار بوده است. سيمور چتمن از نظريه پردازان آمريكايي نظريه و دستور زبان روايت است و كتاب داستان و گفتمان: ساختار روايي در ادبيات داستاني و فيلم (1978) او از راهبردي ترين آثار در زمينه روايت شناسي و به ويژه حوزه ميان رشته اي روايت و سينما به شمار مي آيد. در اين جستار به معرفي اين کتاب و شرح فصل هاي مختلف پرداخته مي شود. ابتدا، شرحي از نظريه و دستور زبان روايت از ارسطو و پراپ و نظريه پردازان روايت در فرانسه به ويژه برمون، گرماس و تودورف مي آيد و سپس كتاب چتمن معرفي و توصيف مي شود.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نقد ادبي زمستان 1388; 2(8):211-213.
 
خطاهاي روشي در يک مقاله روش شناختي (معرفي و نقد مقاله)
 
صادقي هاشم*
 
* دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

در چکيده يک مقاله علمي پژوهشي آمده است: «در اروپا نخستين گام ها در راه تحقيق روشمند از اوايل قرن 17 ميلادي برداشته شده؛ در حالي که در مشرق زمين ... نظامي گنجه اي به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتي در مقدمه هفت پيکر با زبان شعر به موضوعاتي چون پيشينه تحقيق، طرح پژوهش، گردآوري منابع و نوآوري و نوگستري علمي تصريح کرده است».
مقاله «درخواست علاالدين کرپ ارسلان پادشاه وقت مراغه از نظامي براي سرودن هفت پيکر» را هدف تحقيق قلمداد کرده و گفته است شاعر در ازاي «سفارش تحقيق» (150) «حق التحقيق» (151) دريافت مي کرده است. نويسنده، هفتاد بيتي را که نظامي در سبب نظم کتاب سروده، به منزله پيشنهاده تحقيق علمي در پنج بخش (انگيزه تحقيق، توجه به پيشينه تحقيق، گردآوري منابع، طرح پژوهشي و نوآوري) به بحث گذاشته است. شگفتا مقاله اي با هدف ارتقاي روش تحقيق دانشگاهي ارايه مي شود، اما خود چنين بنيادهاي سست و نادرستي دارد. ميان منظومه داستاني هفت پيکر و پژوهش علمي دست کم سه تفاوت بنيادين وجود دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 9 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):163-171.
 
نظريه نقيضه: آموزه هايي از شکل هاي هنري قرن بيست (نقد و معرفي کتاب)
 
سبزيان سعيد*
 
 
 

تکثر و تعدد فرم نقيضه در آثار ادبي و هنري (اعم از نقاشي، فيلم، نمايش نامه، معماري و موسيقي) حاکي از آن است که به فرم غالب زمانه ما تبديل شده است؛ به گونه اي که برخي آن را در حد کليشه مي بينند. کتاب نظريه نقيضه: آموزه هايي از شکل هاي هنري قرن بيست از منابع نظري مهمي است که خوانندگان و منتقدان را در درک نقيضه ياري مي کند و ابزار نظري لازم را براي نقد و بررسي آثار نقيضه اي فراهم مي آورد.
کتاب نام برده نوشته ليندا هاچن، استاد ادبيات انگليسي دانشگاه تورنتو است که ترجمه فارسي آن به تازگي پايان يافته و آماده انتشار است. اين کتاب شش فصل دارد: مقدمه؛ تعريف نقيضه؛ دامنه کاربرد نقيضه؛ تناقض نقيضه؛ رمزگذاري و رمزگشايي: رمزهاي مشترک نقيضه؛ نتيجه: جهان، متن نقيضه اي، و نظريه پرداز.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):173-181.
 
پاسخي به نقد و معرفي فرهنگ توصيفي اصطلاحات / ادبي نوشته ام. اچ. ايبرمز (معرفي و نقد)
 
سبزيان سعيد*
 
 
 

در شماره شش اين فصلنامه مقاله اي به قلم آقاي داوود عمارتي مقدم در نقد ترجمه اين جانب از کتاب فرهنگ توصيفي اصطلاحات ادبي منتشر شد. نگارنده سپاسگزار اين منتقد است و دغدغه او را مستحق پاسخ مي داند. در عين حال، برخي از استدلال هاي آن مقاله نياز به اصلاح دارد. مقاله نام برده از واژه هاي مطلق مانند «کاستي هاي چشمگير» و «ابرامز قادر نيست» استفاده مي کند. اما به نحو تناقض آميزي، استدلال ها، ترجمه اين کتاب را از انتقادات مبرا مي کند. به اين دلايل مضاعف که پاره اي پيشنهاد ها سليقه اي است و پاره اي به نگاه گسترده تري به ماهيت فرهنگ نويسي و ترجمه نياز دارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نقد ادبي زمستان 1388; 2(8):215-219.
 
بحران نقد: تصادف نظريه و متن
 
عمارتي مقدم داوود*
 
* دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

در سال هاي اخير، انبوهي از مقالات نقد ادبي در نشريه هاي پژوهشي کشور منتشر مي شود که ساختاري دوپاره دارند؛ در بخش اول به معرفي يک نظريه مي پردازند و در بخش دوم نظريه را بر يک متن ادبي اعمال مي کنند. براي مثال در پاره نخست نظريه هايي چون فرماليسم، ساختارگرايي، روايت شناسي، سخن کاوي انتقادي و ... معرفي مي شوند و در پاره دوم متني اغلب بدون توجه به قابليت ها و تناسب آن با نظريه معرفي شده مورد بررسي قرار مي گيرد. در حقيقت، آنچه بيش از هرچيز به بيمارگونگي اين روش منجر شده.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):7-24.
 
بررسي نشانه شناختي عناصر متقابل در تصويرپردازي اشعار مولانا
 
حياتي زهرا*
 
* دانشگاه تربيت مدرس
 
 

نشانه شناسي ساختگرا تقابل هاي دوتايي را عناصر دلالتمندي مي داند كه ساختار پنهان متن را تشكيل مي دهد و با تحليل آن ها مي توان به تفسير و تاويل معنا پرداخت. تقابل ها كه از ديدگاه زبان شناسي، روان شناسي و مردم شناسي ساختارگرا عامل شناخت و ادراك هستند، در متون فرهنگي اعم از آثار مكتوب ادبي يا هنرهاي ديداري و شنيداري بروز و ظهورهاي متفاوتي دارند. بررسي انواع تقابل هايي كه مولف به كار برده است و شيوه پردازش آن ها، نتايج سبك شناختي به دست مي دهد؛ چنان كه بررسي نشانه شناختي عناصر متقابل در تصويرپردازي اشعار مولانا نشان مي دهد: 1. همه تقابل هاي ذهني و عيني كه نوعي تعالي و تنزل را القا مي كنند در جهت تبيين پديده هاي مادي و امور معنوي به كار رفته اند. 2. تقابل ها در نقطه اي به وحدت مي رسند و هويت تقابلي آن ها مرتفع مي شود. 3. سلب ماهيت تقابلي از عناصر دوگانه با شگردهاي بياني و بلاغي صورت مي پذيرد كه دسته بندي آن ها به توصيفات سبك شناختي اشعار مولانا در مثنوي و كليات ديوان شمس رهنمون است.

 
كليد واژه: مولوي، مثنوي، غزليات شمس، نشانه شناسي، تقابل ها
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 4 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):59-78.
 
همبستگي ميان بازنمايي وجوه رنگارنگ گفتار و انديشه با تمركز بر سخن غيرمستقيم آزاد
 
حري ابوالفضل*
 
* دانشکده زبان هاي خارجي، دانشگاه اراک
 
 

اين مقاله همبستگي ميان بازنمايي وجوه مختلف گفتار و انديشه را در متون روايي بررسي، و بر سخن غيرمستقيم آزاد تاكيد مي كند. پس از اشاره به بازنمايي گفتار و انديشه از نظر ژنت، در بخش مياني مقاله، به وجوه رنگارنگ گفتار و انديشه از محاكاتي ترين تا خودگوترين حالت اشاره، و همبستگي ميان اين وجوه در پرتو آرا و نظريات صاحب نظران بررسي مي شود. در ادامه از ميان اين وجوه، بر سخن غيرمستقيم آزاد تمركز مي شود و آراي نظريه پردازان از بالي تا چتمن، تولان و سرانجام مك هيل با اشاره به نمونه هاي داستاني مرور مي شود. در پايان، اين نتيجه به دست مي آيد كه وجوه انديشه و گفتار، سخنان و افكار اشخاص داستاني و نيز راوي را بازتاب مي دهد و سخن غيرمستقيم آزاد به سبب ماهيت دوپهلوي خود، به ابهام هنري و نيز كنايه دامن مي زند.

 
كليد واژه: روايت شناسي، بازنمايي گفتار و انديشه، ژنت، مك هيل، سخن غيرمستقيم آزاد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):79-90.
 
اثر هنري؛ نظر به وجود شي بررسي تطبيقي آراي ويتگنشتاين متقدم و شکلوفسکي در باب هنر
 
عابديني فرد مرتضي*
 
 
 

لودويگ ويتگنشتاين - فيلسوف پرآوازه قرن بيستم – که توانست دو فلسفه متفاوت و حتي متضاد از خويش به جاي بگذارد، در فلسفه نخست خويش معتقد است اثر هنري شيئي است که از وجهي ابدي و نه از دريچه نگاه معمول و هرروزه بدان نگريسته مي شود. شکلوفسکي، منتقد و نظريه پرداز ادبي، نيز هنر را راهي براي «آشنازدايي» از اشيا و «ناآشنا» نمودن امور آشنا مي دانست. ميان اين دو ديدگاه درباره هنر و اثر هنري، نسبت و تشابهي محسوس وجود دارد. ويتگنشتاين و شکلوفسکي به هنر به عنوان فرصت و مجالي مي نگرند که به مخاطب اجازه مي دهد نوع ديگري از ادراک و مشاهده را تجربه کنند: ادراک اشيا به صورت في نفسه و خارج از زمينه معمول آن ها. هنر باعث مي شود شي از بافت روزمره آن جدا شود و در وجه ديگري مقابل نگرنده قرار گيرد. همان طور که شکلوفسکي اظهار مي کند کار هنر آن است که از راه هاي متفاوت بکوشد اشيا را از «خودکاري ادراک» رها سازد؛ از سوي ديگر نيز، اشيا از منظر شيوه عادي نگريستن تقريبا اصلا ديده نمي شوند يا به تعبير شکلوفسکي «هيچ به حساب مي آيند». در اين نوشتار مي کوشم نشان دهم ديدگاه هاي اوليه ويتگنشتاين در باب زيبايي شناسي در هماهنگي با نظريه فرماليستي شکلوفسکي در باب هنر است.

 
كليد واژه: هنر، نظريه ادبي، زيبايي شناسي، شي هنري، بافت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:08 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):91-119.
 
نقد و بررسي روانكاوانه شخصيت زال از نگاه آلفرد آدلر
 
قبادي حسين علي,هوشنگي مجيد
 
 
 

در ميان رويكردهاي گوناگون نقد و بررسي آثار ادبي كه از ابتداي قرن بيستم شكل گرفت، نقد روانکاوانه آثار هنري و تحليل متون ادبي از منظر روان شناسي از ويژگي خاصي برخوردار است. فرويد به عنوان بنيان گذار روانكاوي توانست با توجه به دريافت هاي جديد و نوآورانه خويش از روان انسان و كشف ابعاد جديدي از وجود آدمي، قرائت تازه اي را از متون ادبي و اساطيري و آثار هنري به مخاطبان خود ارايه دهد. توجه وي به تحليل رواني مولف از خلال اثرش، بزرگ ترين دستاورد او در اين زمينه بود. پس از وي نقد روانكاوانه دستخوش تحولات گوناگوني شد كه يونگ، آدلر، ارنست جونز، اريك اريكسون از فعالان در زمينه تحول و پرورش اين روش نقد بودند. در جريان اين تحولات، يكي از برجسته ترين روش هاي تحليل آثار ادبي، نقد و تحليل شخصيت هاي اثر ادبي از منظر روان شناسي است كه توسط شاگردان فرويد به ويژه ارنست جونز پيگيري، و به عنوان يكي از برجسته ترين رويكردهاي نقد روانکاوانه كلاسيك مطرح شد. اين روش به دليل پويايي و ساختارمندي، امروزه نيز به صورت رويكردي برجسته و مطرح در نقد روانکاوانه مدرن از اهميت بسزايي برخوردار است. در اين تحقيق سعي شده است شخصيت زال در شاهنامه از نگاه روان شناسي مورد نقد و بررسي قرار گيرد و ويژگي رواني اين شخصيت در چارچوب نظريه عقده حقارت و برتري جويي آلفرد آدلر تحليل و بررسي شود.

 
كليد واژه: نقد ادبي، روانكاوي شخصيت، زال، آلفرد آدلر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):121-136.
 
استعاره زمان در شعر فروغ فرخزاد از ديدگاه زبان شناسي شناختي
 
گلفام ارسلان,كردزعفرانلوكامبوزيا عاليه,حسن دخت فيروز سيما
 
 
 

زمان مفهومي انتزاعي است و همواره از طريق چيزي ملموس و عيني درک مي شود. در نظريه معاصرِ استعاره که بنياني شناختي دارد، به استعاره هايي مانند «زمان به مثابه مکان يا فضايي محصور» و «زمان به مثابه شي» اشاره شده است. در اين استعاره ها چگونگي ارتباط زمان و ناظر هم بررسي شده؛ به گونه اي که دو تقسيم بندي «زمان متحرک و ناظر ثابت» و «زمان ثابت و ناظر متحرک» مورد توجه قرار گرفته است. از سوي ديگر، ميزان قراردادي يا نو بودن يک استعاره نيز همواره مورد توجه شناختي هاست. در اين پژوهش ابتدا تلاش شده است استعاره هاي زمان در شعر فروغ فرخزاد مشخص شود. شواهد نشان دهنده آن است که اين استعاره ها به همان صورتي که در گفتارِ روزمره فارسي زبانان وجود دارد، در شعر فروغ نيز يافت مي شود. در گام بعدي، قراردادي يا نو بودن اين استعاره ها بررسي و اين نتيجه حاصل شده است که در سه دفتر آغازين فروغ، يعني ديوار، اسير و عصيان استعاره هاي قراردادي بيشتر به چشم مي خورد؛ اما در دو دفتر پاياني او، تولدي ديگر و ايمان بياوريم به آغاز فصل سرد، استعاره هاي قراردادي زمان بسط مي يابند و با ويژگي هاي جديدي همراه مي شوند و يا حتي استعاره هايي کاملا نو خلق مي شوند.

 
كليد واژه: استعاره، زمان، فروغ فرخزاد، شناختي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 8 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):137-162.
 
حماسه، اسطوره و تجربه عرفاني خوانش سهروردي از شاهنامه
 
همداني اميد*
 
* دانشگاه فردوسي مشهد
 
 

هدف اين مقاله، نشان دادن نگاه تاويلي سهروردي به روايات، عناصر و مولفه هاي اثر حماسي بزرگ ايران يعني شاهنامه فردوسي است. مقاله به دو بخش تقسيم مي شود: در بخش نخست بنيان هاي متفاوت تاويل در نزد فردوسي و سهروردي بررسي مي شود. در اين بخش همچنين نشان داده مي شود که اسطوره و حماسه چگونه در انديشه فردوسي و در پرتو اصول و قواعدي که او براي فهم و تاويل آن ها به دست مي دهد، به مثابه اموري معقول و خردپذير جلوه مي کنند؛ حال آنکه در نزد سهرودي آنچه مهم است نه به دست دادن تفسير و تبييني معقول از حماسه و اسطوره، بلکه فهم آن ها به مثابه رمزها و نمادهايي است که در پرتو نوعي تجربه زيسته عرفاني و باطني فهم و تفسير مي شوند. در بخش دوم هم با واشكافي تحليلي عناصر حماسي و اسطوره اي شاهنامه - که در رسايل عرفاني سهروردي به رمزهاي عرفاني و گنوسي بدل مي شوند - دگرديسي اسطوره و حماسه به عرفان يا گذر از حماسه تاريخي - ملي به حماسه معنوي مورد تامل و مداقه قرار مي گيرد.

 
كليد واژه: نگاه تاويلي، بنيان هاي تاويل، فردوسي، سهروردي، حماسه، اسطوره، حكايات عرفاني، رمز
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 2 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):25-52.
 
متن: نقطه تلاقي هرمنوتيک فلسفي و نظريه ادبي (هرمنوتيک پديدارشناسانه هانس – گئورک گادامر، پل ريکور و نظريه ادبي جديد)
 
بهشتي محمدرضا,داوري زهرا
 
 
 

ميان هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي، به ويژه نظريه هاي معطوف به خواننده پيوندي ضروري وجود دارد. اين پيوند در رويکرد پديدارشناسانه هرمنوتيك فلسفي و تبار پديدارشناسانه اين نظريه ها ريشه دارد. از اين منظر، هرمنوتيك فلسفي، در واقع فلسفه اي هستي شناسانه در باب تفسير متن است. وجه فلسفي هرمنوتيک فلسفي در «وجودي بودن» آن است و وجودي که گادامر و ريکور از آن مي گويند، وجودي تفسيرشده است؛ به اين اعتبار، تفسير متن (حلقه رابط ميان هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي) در محور انديشه هرمنوتيكي گادامر و ريكور قرار دارد.
تفاوت در رويكردهاي دو نماينده هرمنوتيك فلسفي به متن و تفسير، تابعي است از تفاوت در دو راهي كه هر يك از آن ها براي رسيدن به وجود در پيش گرفته اند. مهم ترين وجه تمايز، توجه ريكور به جنبه معرفت شناسانه و تاکيد گادامر بر هستي شناسي اي مستقيم در روند تفسير است. اين تفاوت اصلي منشا چهار تفاوت جزيي تر است: «زمانمندي»، «زبانمندي»، «ويژگي ديالكتيكي» و «عينيت گرايي».
در اين مقاله، پس از بحث در نحوه رابطه هرمنوتيك فلسفي و نظريه ادبي، آراي گادامر و ريكور در باب متن بررسي مي شود. ابتدا مفهوم متن در نظر هر يك جست وجو مي شود، سپس با تمرکز بر چهار محور تفاوت ذکرشده، رويكرد تفسيري آن ها به متن با يکديگر مقايسه، و در پايان، مباحث جمع بندي مي شود.

 
كليد واژه: هرمنوتيک فلسفي، نظريه ادبي، متن، تفسير، فهم، وجود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):53-70.
 
بررسي زمان فعل فارسي در بوف کور و سووشون بر اساس نظريه زمان هارالد واينريش
 
سجودي فرزان,زيرراهي حسين
 
 
 

كاربرد نظريه زمان هارالد واينريش در دو متن داستاني فارسي بوف كور و سووشون نشان مي دهد تقسيم بندي متون بر اساس زمان هاي فعلي به دو دسته نقل و بحث توسط واينريش در داستان فارسي نيز قابل تشخيص است. زمان هاي نقلي، حال و آينده بخش هايي از متن را مي سازند كه بيشتر جنبه بحث و گفت وگو دارند. از سوي ديگر زمان هاي گذشته ساده، گذشته استمراري و گذشته دور (بعيد) بيشتر بخش نقلي و حكايتي متن ها را تشكيل مي دهند. ديگر اينكه هر دسته حال، آينده و گذشته خاص خود را داراست. در نظام بحث، زمان نقلي نقش پس نگري، حال نقطه صفر و آينده نقش پيش نگري دارد. در نظام نقل، گذشته دور نقش پس نگري دارد و گذشته ساده و استمراري هر دو نقطه صفر هستند. در زبان فارسي زماني كه نقش پيش نگري را در اين نظام داشته باشد، وجود ندارد.
سرانجام اينکه در نظام نقل، دو زمان گذشته ساده و استمراري عملكردي در جهت برجسته سازي دارند. قسمت هايي كه با گذشته استمراري مي آيند در پس زمينه و نقاط دور صحنه قرار مي گيرند؛ درحالي كه مورد اصلي حكايت كه با گذشته ساده مي آيد در جلو صحنه قرار دارد.

 
كليد واژه: واينريش، زمان افعال، نقل، بحث، چشم انداز بيان، برجسته سازي، بوف کور، سووشون
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):71-126.
 
مخاطب شناسي حافظ در سده هاي هشتم و نهم هجري بر اساس رويکرد تاريخ ادبي هرمنوتيک
 
فتوحي محمود,وفايي محمدافشين
 
 
 

نظريه تاريخ ادبي هرمنوتيکي به جاي سرگذشت مولف و متن، «تاريخ خوانندگان متن» يا «تاريخ ادبيات مخاطبان» را پيشنهاد مي دهد. از اين ديدگاه، عيار ادبيت يك متن مثلا ديوان حافظ بر اساس ميزان سرزندگي، پويايي و قابليت مکالمه اش با نسل هاي روزگاران مختلف سنجيده مي شود. پس مورخ ادبي، بايد «تاريخ تاثير» حافظ در مخاطبان پس از خود را به نگارش درآورد. او با اين کار در حقيقت تاريخ «حيات ديوان حافظ» و «تاريخ معاني شعر حافظ» يعني سرگذشت يک متن پس از تولد، و حرکت آن در تاريخ را مي نويسد. اين مقاله از رهگذر بازشناسي خوانندگان حافظ در سده نهم به بررسي پژواک صداي اين شاعر در حدود يک سده پس از مرگ وي مي پردازد و بر اساس اطلاعات به دست آمده از منابع سده هاي هشتم و نهم، خوانندگان را بر مبناي نوع خوانشي که از کلام حافظ دارند رده بندي مي کند. همچنين پايگاه اجتماعي حافظ را بر اساس اطلاعات زندگي نامه اي و نيز القاب و عناويني که به حافظ مي دهند نشان مي دهد و در نهايت سير تطور موقعيت و معناي شعر حافظ را از سادگي به پيچيدگي و از گفتمان ادبي به درون گفتمان قدسي به تصوير مي کشد.

 
كليد واژه: حافظ، تاريخ ادبي هرمنوتيک، مخاطب شناسي، سده هشتم و نهم هجري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نقد ادبي تابستان 1388; 2(6):127-147.
 
نقيضه در گستره نظريه هاي ادبي معاصر
 
قاسمي پور قدرت*
 
* دانشگاه شهيد چمران اهواز
 
 

در اين مقاله به بررسي جايگاه نقيضه در گستره نظريه هاي ادبي معاصر پرداخته مي شود. برخي از نظريه هاي ادبي معاصر از نقيضه به عنوان گونه اي ادبي براي تشريح روندها و سازوکارهاي حاکم بر سخن ادبي استفاده مي کنند و برخي از آن ها نيز همچون نظريه ساخت شکني، خود به مانند نقيضه عمل مي کنند. از نظر فرماليست هاي روسي، نقيضه در حکم گونه اي ادبي است که دگرگوني و تطور انواع ادبي و آشنايي زدايي متون ادبي را به بهترين وجه به گونه اي آشکار به نمايش مي گذارد. ميخاييل باختين نيز نقيضه را در بطن منطق گفت و گويي خود مي گذارد. از نظر او، هر نقيضه اي آميزه زباني مبتني بر منطق گفت و گويي عامدانه است که در بطن آن، زبان ها و سبک هاي گوناگوني نهفته است. از نظر ساختگرايان نيز نقيضه از گونه هاي ادبي ثانويه و پيچيده است که مساله بينامتنيت را نمايان مي کند. رابطه ميان نقيضه و ساخت شکني نيز به شيوه عملکرد اين ها مربوط است؛ هر دوي اين ها با رخنه کردن و اقامت گزيدن در متون پيشين باعث نقض و ازهم گسيختن ساختارهاي آن ها مي شوند.

 
كليد واژه: نقيضه، فرماليسم، منطق گفت و گويي، ساختارگرايي، ساخت شکني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  10:10 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها