پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
2 : نقد ادبي پاييز 1388; 2(7):9-35. |
|
بررسي رمان شازده احتجاب از چشم انداز نظريات يونگ |
|
آفرين فريده* |
|
* دانشگاه الزهرا |
|
اين مقاله به بررسي رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشيري برمبناي نظريات يونگ مي پردازد. در اين پژوهش ديدگاه هايي که يونگ بعد از فرويد وارد حوزه روان شناسي کرد، مورد بررسي قرار مي گيرد و رد بينش هاي کهن الگويي او در رمان شازده احتجاب پي گرفته مي شود. کهن الگوهايي که وي به آن ها پرداخته است در چهار دسته شخصيت ها (زن کهن الگويي، پير خردمند، قهرمان)، موقعيت (سفر، جست و جو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگي به دانايي و از معصوميت به تجربه) و نمادهاي کهن الگويي (آب، آتش، صحرا، رنگ ها و اعداد) و کهن الگوهاي فرديت يابي (سايه، نقاب و آنيما و آنيموس) مي گنجد. علاوه بر اين، انواع شخصيت (درونگرا و برونگرا) از منظر او بحث مي شود. نتايج اين تحقيق نشان مي دهد رمان شازده احتجاب سرشار از کهن الگوهاست و در کل، بر پايه نظريات يونگ قابل تحليل است. از کهن الگوهاي مهم اين رمان مي توان به اسطوره زن ازلي در فخر النسا، کهن الگوي شر و اهريمن در پدر بزرگ، کهن الگوي پير خردمند در حکيم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سايه هاي شخصيتي شازده هستند. پدر شازده شخصيتي است که فرآيند فردگرايي را براي دست يابي به خويشتن طي مي کند. خود شازده هم قهرماني است که کهن الگوي سفر را در پيش مي گيرد و منهاي ويژ گي هاي قهرماني است.
|
|
كليد واژه: يونگ، کهن الگو، پرسونا، آنيما و آنيموس، سايه، فرديت يابي، درونگرايي و برون گرايي |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 10:06 AM
تشکرات از این پست