پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
4 : نقد ادبي پاييز و زمستان 1389; 3(12-11):87-115. |
|
محوريت قهرمانان زن در قصه هاي عاميانه (تحليل افسانه ها به مثابه روياهاي جمعي زنان) |
|
بيات حسين* |
|
* دانشگاه تربيت معلم |
|
در بسياري از آثار روايي، دو نيروي زور و نيرنگ عامل پيش برنده داستان هستند. بررسي و مقايسه قصه هاي عاميانه اي که درگيري نيروهاي خير و شر در آن ها بر سر رسيدن به معشوق است، نشان مي دهد در اين آثار، معشوق هرچند در ظاهر به نفع قهرمان عمل مي کند، در زيرساخت روايت با زيرکي و تزوير، درگيري نيروهاي متضاد را به سود خويش هدايت مي کند. در چنين قصه هايي، شخصيت مرکزي داستان شاهزاده شجاع و ديو بدطينت نيست؛ بلکه معشوقي است که در پي ازدواج با شايسته ترين قهرمان داستان و صاحب فرزند شدن از او است. معشوق در اين راه، با وجود ناتواني جسمي ظاهري، از جلوه هاي گوناگون نيرنگ همچون پنهان کاري، افسونگري هاي زنانه و عوامل جادويي بهره مي برد و حتي گاهي با به خدمت گرفتن ضدقهرمان هاي داستان، سير رخدادها را به سوي پايان دلخواه خويش هدايت مي کند. اين مقاله با بهره گيري از ديدگاه هاي صاحب نظران در خصوص اين ساختار بنيادين، چهل افسانه عاميانه فارسي را بررسي و مقايسه کرده است. نويسنده با ارايه شواهد مختلف، چنين زيرساخت مشترکي را بيانگر دغدغه هاي ذهني زنان در دوران پدرسالاري دانسته است. زنان در جايگاه راوي يا شنونده اين قصه ها، آرزوهاي دست نايافتني و روياهاي شيريني را که در زندگي واقعي معمولا از آن محروم بوده اند، در سرگذشت قهرمان زن داستان در جهان خيالي قصه متجلي کرده اند. با توجه به اين ويژگي در رمانس ها و داستان هاي کهن، احتمالا خاستگاه اين قصه ها در ساختارهاي روايي کهني است که مي توان پيشينه آن ها را تا اساطير مربوط به دوران مادرتباري دنبال کرد.
|
|
كليد واژه: قصه هاي عاميانه، رمانس، زن، ازدواج، رويا، پدرسالاري، مادرتباري |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391 9:50 AM
تشکرات از این پست