0

بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 14 : نامه فرهنگستان مهر 1380; 5(2 (پياپي 18)):149-151.
 
اسناد و نامه هاي اميركبير
 
سجادي سيدصادق*
 
 
 

آل داود، سيد علي، اسناد و نامه هاي اميركبير، سازمان اسناد ملي ايران، تهران 1379، 358 ص

اين كتاب، دومين مجموعه از نامه هاي ميرزاتقي خان اميركبير است كه به كوشش سيد علي آل داود منتشر شده و، چنان كه وي خود اشاره كرده، آن را بايد دنباله نامه هاي اميركبير به انضمام رساله نوادرالامير (تهران 1371) به شمار آورد. هر دو كتاب، به لحاظ اشتمال بر اسناد سياسي يك دوره كوتاه و در عين حال خطير و مهم در تاريخ ايران، حايز اهميت است. بر اساس اسناد مندرج در آنها، چه بسا بتوان از زاويه ديگري نيز به شخصيت و سياست اميركبير و ناصرالدين شاه نگريست. آنچه در كتاب اخير آمده عمدتا مشتمل است بر مجموعه اسناد متعلق به امير در سازمان اسناد ملي ايران، وزارت امور خارجه، كتاب خانه مجلس و كتاب خانه مركزي دانشگاه تهران. اين نامه ها و اسناد بر چند بخش تقسيم شده است: نامه هاي امير به ناصرالدين شاه، نامه هاي شاه به امير، نامه هاي امير به دولتمردان و كارگزاران ايراني و يا سفيران دول بيگانه، و اسناد و نوشته هاي ديگران درباره او. افزون بر اين، آل داود داستان هاي رايج ميان مردم درباره امير را، اعم از آن كه اصلي تاريخي داشته يا نداشته، گرد آورده و نيز گزارش وزير مختار ايران در فرانسه به امپراطور فرانسه درباره اوضاع ايران در عصر ناصري را به عنوان ضميمه به كتاب افزوده كه خود حاوي نكات مهمي درباره اصطلاحات عصر امير و آشنايي ايرانيان با فكر و تمدن غرب است. مولف، در آغاز كتاب، شرح مختصري درباره امير و فعاليت ها و ماموريت هاي سياسي او، از پايان دوره سلطنت فتح علي شاه به اين سو، و فكر اصلاح طلبي و برخورد امير با تمدن جديد عرضه داشته است. بايد گفت كه آنچه تا كنون درباره امير نگاشته شده با نوعي شيفتگي همراه بوده و نويسندگان و محققان اجازه بررسي انتقادي كارهاي او را به خود نداده اند. درحقيقت، شخصيت نيرومند امير و اهميت اصلاحات مهمي كه در همان دوره كوتاه صدارتش به عمل آورده به حدي است كه بسياري از ايرانيان ودولتمردان برجسته و موثر ايراني عصر قاجار را تحت الشعاع قرار داده و موجب غفلت غالب محققان از تحقيق در نقش سياسي و اجتماعي و فرهنگي اينان و تحليل بي طرفانه و علمي اين نقش شده است...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:09 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 16 : نامه فرهنگستان مهر 1380; 5(2 (پياپي 18)):159-162.
 
نسخه خطي تازه ياب مجمل التواريخ و القصص
 
آل داوود سيدعلي*
 
 
 

مجمل التواريخ و القصص، نسخه عكسي مورخ 751، نسخه برگردانان: ايرج افشار و محمود اميد سالار، تهران 1379، 189 برگ + 14 + 17 صفحه

مجمل التواريخ و القصص در زمره كتاب هاي ارزنده تاريخي زبان فارسي است كه در سال 520 ھ به دست مولفي ناشناس اهل اسدآباد همدان يا همدان به رشته نگارش در آمده است. اين مولف در عصر سلاجقه مي زيسته و ظاهرا در دربار آنان به منصب دبيري اشتغال داشته، او هر چند به شهرهاي مختلف سفر كرده ليكن مقر دائمي او به احتمال در شهر اصفهان بوده است. از احوال او به جز اينها اطلاع بيشتري در دست نيست. مولف، در كتاب نام خود را نمي آورد اما ذكري از يكي از اجدادش به نام مهلب بن محمدبن شادي در ميان آورده است. ضمنا او كتاب ديگري در تاريخ خاندان برمكي تاليف كرده كه متاسفانه نسخه كتاب اخير او نيز در دست نيست.

نويسنده مجمل التواريخ در نگارش اثر خود از آثار متعددي سود جسته و نام برخي را ذكر كرده و البته بسياري از منابع مورد استفاده او امروزه از ميان رفته است. انشاي اين كتاب ساده و روان است و از نمونه هاي خوب فارسي نگاري در اوايل سده ششم به شمار مي رود. به گفته ملك الشعراي بهار اين كتاب به روزگاري تاليف شده كه هنوز زبان فارسي دست نخورده و از سادگي و ايجاز برخوردار بوده است...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 1 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):2-12.
 
استاد ماهيار نوابي (زندگي نامه و آثار)
 
طاووسي محمود*
 
* دانشگاه تربيت مدرس
 
 

دکتر يحيي ماهيار نوابي در يازدهم مهرماه 1379، دور از وطن و هنگامي که براي ديدار فرزندش به سوئد سفر کرده بود، بر اثر ايست قلبي، در حالي که همراه دخترش، ميترا، عازم منزل بود بدرود زندگي گفت. خود او، آرزو داشت، نه در بستر بلکه ايستاده و بر پا بميرد. باري، جامعه فرهنگي ايران، با از دست دادن او، از خدمتگزاري آگاه و پژوهنده اي توانا محروم ماند. روانش شاد.

استاد نوابي ذهني وقاد و نظري تيزبين و دل بستگي کم نظير به ادبيات و زبان و فرهنگ کهن ايران داشت؛ در کلاس درس، با نشاط و شادابي حضور مي يافت و اين حال را به شاگردانش القا مي کرد. هرگز دمي از آموزش باز نايستاد. حتي، در ديدارهاي دوستانه، همکاران و شاگردانش، که بيشترشان خود به درجه کمال علمي رسيده بودند، از محضرش بهره مند مي شدند و نکته ها مي آموختند. هر ديدارش براي آنان مجلس درس بود.

استاد نوابي در دهم دي ماه 1291، در يکي از خانواده هاي اصيل شيرازي، چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در شيراز و تحصيلات متوسطه را در دارالفنون و دبيرستان البرز تهران گذراند. پس از اخذ مدرک ليسانس ادبيات، دوره دکتري آن رشته را نيز در 1325 در دانشگاه تهران به پايان برد و پايان نامه اش را درباره کتيبه بغستان (بيستون) نوشت. سال بعد، با درجه دانشياري، در دانشکده ادبيات تبريز به تدريس پرداخت و، پس از دو سال، براي فرا گرفتن زبان هاي باستاني ايران به اروپا رفت و سال هاي 1949-1951، در مدرسه زبان هاي شرقي دانشگاه لندن (SOAS)، نزد پروفسور هنينگ زبان هاي کهن ايران را آموخت و يک سال نيز در دانشگاه کوئينگن آلمان به آموختن زبان هاي تخاري و ترکي کهن پرداخت...

 

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 21 : نامه فرهنگستان مهر 1380; 5(2 (پياپي 18)):190-195.
 
نگاهي به فهرست نسخه هاي خطي فارسي كتاب خانه ملي پاريس، اثر فرانسيس ريشار
 
سيدحسين زاده هدي*
 
 
 

 Francis Richard,Catalogue des manuscrits persans, Bibliotheque nationale(Ancien fonds),Tome I, Parise 1989

كتاب شناسي نسخ خطي يكي از فنون تخصصي مهم و ابزاري بسيار مفيد براي تحقيقات علمي است. در جهان غرب، در اين زمينه فعاليت زيادي صورت گرفته و آثار ارزشمندي به زبان ها ي متعدد پديد آمده است. در پرتو همين مراجع، امروزه ما مي توانيم از موجوديت و چگونگي نسخ خطي فارسي در كتاب خانه هاي معتبر جهان مطلع شويم.

از ميان مجموعه هاي نفيس نسخ خطي كهن، مي توان گنجينه محفوظ در كتاب خانه ملي پاريس را نام برد. در اين گنجينه، نسخ خطي فارسي با ارزشي نگه داري مي شود كه طي ساليان متمادي و از طرق گوناگون به آن راه يافته است. شناسايي و معرفي اين نسخ در قرن 18 ميلادي مورد توجه قرار گرفت و اولين فهرست نسخ خطي كتاب خانه سلطنتي به سرپرستي آبه فرانسواسون (1682-1741) منتشر شد. در اين فهرست، كه بر پايه يادداشت هاي پي يرآرمن (وفات: 1757)، مترجم كتاب خانه سلطنتي، تنظيم يافته، ‌388 نسخه معرفي شده است، ذيل عناوين كتاب مقدس (ص 1-4)، كلام مسيحي (ص 5-10)، كلام هندي (ص 11)، كلام اسلامي (ص 12-50)، تاريخ (ص 51-120)، فلسفه (ص 121-144)، طب (ص 145-174)، رياضيات (ص 175-176)، دستور زبان (ص 177-222)، شعر (ص 223-355)، ادبيات داستاني (ص 356-378) و افسانه هاي اخلاقي (ص 379-388). صفحات 269-304 اين فهرست به نسخ خطي فارسي اختصاص دارد.

ظاهرا كتاب خانه سلطنتي تا پيش از سال 1660 کتاب فارسي نداشت. در آستانه قرن هفدهم، برادران وكيتي از جانب ريموندي، كه مدير چاپ خانه مديسي در شهر رم بود، مامور تهيه نسخ خطي فارسي شدند كه بسياري از آنها در اواخر قرن 17 م به فرانسه منتقل شده بودند و در دوره انقلاب كبير فرانسه به تملك كتابخانه ملي درآمدند...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 20 : نامه فرهنگستان مهر 1380; 5(2 (پياپي 18)):188-189.
 
فرهنگ ايلامي و زبان هيتي (حتي)
 
روح بخشان عبدالمحمد*
 
 
 

اخيرا، بر حسب تصادف، به نام دو كتاب مربوط به ايران برخوردم كه گويا به زبان فارسي و در منابع ايراني نامي از آنها برده نشده است. به همين دليل، ترجمه فارسي اطلاعاتي درباره آنها را عرضه مي دارم، اميد است كه سودمند افتد.

در شهر اشتوتگارت آلمان، فصلنامه اي (معمولا در صد صفحه به قطع رقعي) به زبان انگليسي منتشر مي شود كه عنوان لاتيني Universitas دارد و مختص مطالعات مربوط به «هنرها و علوم» است. اين فصلنامه، به طور مشخص و مرتب، متشكل ازسه بخش است:

مقالات، گزارش ها، اخبار (علمي و هنري)...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 

 19 : نامه فرهنگستان مهر 1380; 5(2 (پياپي 18)):183-187.
 
گويش هاي لاري
 
مالچانوا اي.ك*
 
 
 

1. لاري منسوب به شهر لار و اطراف لارستان در جنوب ايران است.

2. گويشوران لاري در جنوب شرقي شيراز، در مسير بندرهاي خليج فارس، بندرلنگه و بندرعباس، ساكن اند. لهجه هاي اصلي گروه لاري به اين شرح است:

خودگويش لاري كه بيشتر در شهر لار متداول است. بقيه گويش هاي اين گروه در اطراف لار، به ويژه مراكز پرجمعيت، از جمله: گراشي يا جراشي (جرّاشي) متداول در گراش و اوزي در اوز، هر دو در غرب لار؛ بنارويي و بستكي، در جنوب شرقي لار؛ صبائي در صبا / صباجات، در شمال شرقي لار؛ بيخه اي؛ خنجي؛ اردي.

3. درباره شمار گويشوران اين گويش ها اطلاعاتي در دست نيست. مطابق آمار 1960، جمعيت لارستان حدود 160,000 نفر است كه بيشتر ايراني اند؛ از جمله بلوچ ها و كردها كه گويشوران ديگر زبان هاي محلي ايراني اند.

4. گويش هاي لاري به گروه زبان هاي ايراني جنوب غربي متعلق اند. از ويژگي هاي اين گروه ثابت ماندن صامت ها از نظر تاريخي است؛ چنان كه صامت d در لاري ادامه d فارسي باستان است: لاري daneda؛ گراشي danessa؛ اوزي، خنجي donesta «دانستن»، فارسي باستان dan-، اوستايي zan- (در جنب كلمات قرضي برگرفته از گروه شمال غربي با z: لاري zaanü، گراشي zeenü «زانو»)؛ v (پس از مصوت و r) در لاري برگرفته از ايراني باستان?، اوستايي ?: لاري morv «مرغ» (در گروه شمال غربي، mor?, morx)، اوستايي mer??a-. لاري s ادامه s فارسي باستان (اوستايي sp): لاري  sav?r boda«سوار بودن، بر اسب نشستن»؛ گراشي sov?ri «اسب سواري»؛ فارسي باستان asa b?ra «سوار»؛ اوستايي aspa-. كلمات قرضي از گروه شمال غربي: لاري safid، esfid «سفيد»؛ خنجي espid؛ اوستايي spa?ta-)...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 3 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):30-34.
 
نام دژي در شاهنامه
 
زرشناس زهره*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

در شاهنامه، آن جا که سخن از پادشاهي هرمزد، پسر و وليعهد نوشيروان، به ميان است، پس از پيروزي بهرام چوبينه بر ساوه شاه، هنگامي که هرمزد وي را به رزم پرموده، پسر ساوه شاه، گسيل مي دارد، از دژي متعلق به پرموده نام برده مي شود که وي گنج خويش را در آن مي نهد و، پس از شکست يافتن از بهرام چوبينه، در آن تحصن مي جويد:

دژي داشت پرموده آوازه نام                  کزين دژ بدي ايمن و شادکام

نهاد آنچه بودش بدو در درم                   ز دينار و از گوهر و بيش و کم

(شاهنامه، چاپ ژول مول، ج 6، ص 316، بيت 1043؛ چاپ بروخيم، ج 7-8، ص 2624، بيت 1036؛ چاپ کلکته، ج 4، ص 1830، با ضبط «کزان» به جاي «کزين»).

در دنباله داستان، بهرام چوبينه هنگامي که بر پرموده خشم مي گيرد، فرمان مي دهد:

هم اکنون از ايدر به دژ بر رويد      بکوشيد و با باد همبر شويد

به دژ در ببينيد تا خواسته              چه مايه بود گنج آراسته

... زهنگام ارجاسب و افراسياب     زدينار و گوهر که خيزد ز آب

... همه گنج ها اندر آوازه بود        کجا نام او در جهان تازه بود

(شاهنامه، چاپ ژول مول، ج 6، ص 326، ابيات 1284-1291؛ چاپ بروخيم، ج 7-8، ص 2637-2638، ابيات 1274-1281؛ چاپ کلکته، ج 4، ص 1840 با ضبط »همه گنج ها در دژ آوازه بود».)

و پس از آمدن خاقان به نزديک هرمزد شاه،

از آوازه صد گنج شد ساخته                           دل شاه از آن کار پرداخته

(شاهنامه، چاپ ژول مول، ج 6، ص 328، بيت 1332؛ چاپ بروخيم، ج 7-8، ص 2640، بيت 1322).

مشاهده مي شود که از دژ پرموده در شاهنامه چاپ ژول مول و شاهنامه چاپ بروخيم، که تقريبا مطابق با چاپ ژول مول است سه بار و در شاهنامه چاپ کلکته دو بار با نام آوازه ياد شده است. در لغت نامه دهخدا و فرهنگ ولف (Wolff 1965)، آوازه نام دژي در ترکستان شمرده شده است...

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 4 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):35-42.
 
دو فرهنگ طنزآميز از اصطلاحات صوفيان در اسامي غذاها
 
پورجوادي نصراله*
 
 
 

کم خوردن و گرسنگي کشيدن از آدابي بوده است که صوفيان از قديم بر آن تاکيد مي ورزيده اند. مشايخ صوفيه، در مراحلي از سلوک، به مريدان خود توصيه مي کردند که هر روز مقدار معلومي از طعام بخورند و هيچ گاه شکم خود را پر نکنند، چه سيري و پري شکم موجب غفلت از ياد خدا مي شود. از همين جاست که سعدي نيز مي گويد:

اندرون از طعام خالي دار                 تا در او نور معرفت بيني

ولي، در همان زمان که سعدي مي گفت که اندرون را بايد از طعام نگه داشت، صوفياني پيدا شده بودند که بزرگ ترين مشغله ذهني ايشان شکم بود. در واقع، شکم بارگي صوفيه مسئله اي بود که از قرن پنجم هجري بر سر زبان ها افتاده بود و نويسندگان و شعرا صوفيه را به اين دليل نکوهش مي کردند. سنائي يکي از اين شاعران است که مي گويد:

صوفيان را ز پي راندن کام                 قبله شان شاهد و شمع و شکم است

حميدالدين ابوبکر بلخي صاحب مقامات حميدي، که به طور کلي نظرش نسبت به صوفيان انتقادآميز است، يکي از صفاتي که در خور نکوهش مي بيند حرص و ولع ايشان براي خوردن است...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 6 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):58-62.
 
بي آغاز و انجام بودن مثنوي
 
خوانساري محمد*
 
 
 

بشنو اين ني چون شکايت مي کند               از جدائي ها حکايت مي کند

کز نيستان تا مرا ببريده اند                           در نفيرم مرد و زن ناليده اند

اين دو بيت و ابيات پس از آن، در آغاز مثنوي، افتتاحي است لطيف و در عين حال عجيب. هر يک از شارحان مثنوي، در شرح و بيان و تفسير و تاويل آن و در اين که مراد از «ني» چيست سخنان مبسوط آورده اند و در اهميت و پري و سرشاري محتواي آن تا آن جا رفته اند که گفته اند هم چنان که، طبق روايات، تمامي قرآن کريم در سوره فاتحه الکتاب مندرج است، تمامي مضامين مثنوي نيز در اين هجده بيت آغازين- که يگانه قسمتي از مثنوي است که مولانا به خط خود نوشته- مندرج است.

اما اين سوال همواره براي شارحان مطرح بوده است که چرا مولانا، که مستغرق درياي توحيد است، و از مثنوي او به «بانگ توحيد» تعبير مي شود، ديوان آسماني و عرفاني خود را، برخلاف آثار ديگر از اين دست، با توحيد و ستايش حق تعالي آغاز نکرده است. با آن که يقينا به خوبي توجه داشته است که کل امر ذي بال لم يبدا ببسم الله فهو ابتر.

اساسا آغاز کردن آثار منظوم و منثور با حمد و ستايش الهي سنت حسنه اي بوده است بسيار متداول و مطاع و متبع. از شعراي دوره ساماني که بگذريم، تقريبا همگي شاعران نام حق را بهترين سرآغاز مي دانسته اند و بي نام او نامه را باز نمي کرده اند و، چون از سر ايمان و عشق سخن مي گفته اند، زيباترين شعر آنها هم همين افتتاحيه ها بوده است.

بسياري از آنان نيز، پس از ستايش حق، سخن خود را به مدح رسول اکرم (ص) مي آراسته اند. فردوسي، در اثر رزمي خود، و نظامي، در همگي آثار بزمي خود، همواره سخن را به نام او ابتدا کرده اند. سعدي، معاصر مولانا، نيز از همين سنت پيروي کرده است...

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 5 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):43-57.
 
در اقصاي عالم بگشتم بسي: خويشتن شناسي سعدي
 
كشاورز فاطمه*
 
* دانشگاه واشنگتن
 
 

در ادب فارسي، کمتر شاعري توان هماوردي با سعدي داشته است. شخصيت توانمند، استادي مسلم در شعر، تاثير پردامنه، و لطيفه پردازي دل نشين سعدي تنها اندکي از بسيار هنرهاي مقبول عام اوست. ارباب نقد شخصيت فرد و بي نظير و شعر افسونکار او را ستوده اند.

وي، در پرتو فصاحت بي چون و چراي خود، نزد عام و خاص، استاد سخن شمرده شده است. بي گمان، به اين ستايش ها، به راحتي مي توان اظهار نظرهاي تحسين آميز بسيار ديگري افزود. با اين حال، از آنها چندان چيزي جز تعريف و تمجيد حاصل نمي شود. شگفت آن که نقدهاي موجود در باره سعدي، در توضيح اين وصف هاي فريبا ولي مبهم، چندان کمکي به ما نمي کنند. اين سوال به ذهن خطور مي کند که چرا شخصيت فرد و افسونکار سعدي موضوع مطالعه مستقل نشده است. در همين جهت، مي توان پرسيد که شخصيت سعدي از خلال اشعار او تا چه اندازه شناختني است. به عبارت دقيق تر، از کاوش در آثار سعدي به جستجوي نظر او در باره شخصيت خود چه حاصلي به دست خواهد آمد؟ مقاله حاضر نخستين گام در جهت چنين کاوش و نيز کوششي است يراي رسيدن به پاسخ اين پرسش. اگر هدف هرگونه پژوهش زندگي نامه اي، به قول نادل، اين باشد که «پيچيدگي هاي هستي را ببينيم بي آن که مدعي يافتن پاسخ براي معماهاي حيات باشيم»، بايد گفت که از اين راه مي توان بر پيچيدگي هاي شخصيت سعدي پرتوهايي افکند...

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 7 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):63-85.
 
برنج و برنج كاري در زبان مردم گيلان و مازندران و چند ناحيه ديگر
 
كتابي احمد*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

کشت برنج، از ديرباز، يکي از ارکان اساسي اقتصاد کشاورزي و برنج يکي از اساسي ترين مواد غذايي مردم ايران زمين، به ويژه در استان هاي گيلان و مازندران، بوده است. از اين رو، در فرهنگ مردم اين سرزمين، به خصوص در فرهنگ هاي محلي مناطق برنج خيز شمال کشور، برنج و برنج کاري انعکاسي بسيار وسيع داشته و جايگاه ويژه اي يافته است. فراواني امثال، متل ها، داستان ها و ترانه هاي گيلکي و مازندراني که در آنها عنصر برنج، مستقيم يا غيرمستقيم درج شده، بهترين گواه اين مدعاست...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

8 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):86-95.
 
سنگ نوشته هاي پارس هخامنشي
 
آموزگار ژاله*
 
* دانشگاه تهران
 
 

(ترجمه متن هاي فارسي باستان، عيلامي، بابلي و آرامي) عرضه و تحشيه پي ير لوکوک، در مجموعه سپيده دم ملت ها، انتشارات گاليمار، ????، ??? صفحه+ ?? صفحه تصوير.

تاريخ مطالعات و رمزگشايي نوشته هاي فارسي باستان داستاني شيرين و گاه حماسه گونه است. اگر نوشته مبهم هرودوت (??/IV) را، که به سنگ نوشته هاي هخامنشي اشاره گونه اي دارد و از دو لوحه سنگ سفيد استوانه اي داريوش در کنار بسفر حکايت مي کند، کنار بگذاريم، نخستين گام برداري در راه رمزگشايي خطوط کتيبه هاي هخامنشي به قرن هفدهم ميلادي بر مي گردد که گارسيا دوسيلوا در 1618 از تخت جمشيد يا چهل منار آن دوران بازديد مي کند و شرح اين بازديد را در 1667 در پاريس منتشر مي سازد.

از آن پس، ايران شناسان ديگري اين عرصه را در نور ديده اند و ثمره سال ها تلاش خود را در اثرهاي به جاي ماندني عرضه کرده اند.

اکنون، پس از گذشت بيش از سه قرن از آغاز اين پژوهش ها، پي ير لوکوک، استاد گران قدر مدرسه مطالعات عالي دانشگاه سوربن پاريس، اين کتاب نامه درخشان را ورق زده و صفحات تازه اي به آن افزوده است و اميدواريم که اين دفتر باز به دست دانشمندان ايراني و خارجي ورق بخورد...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

9 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):96-125.
 
باز هم در باره فرهنگ فارسي عاميانه
 
اعلم هوشنگ*
 
 
 

چنين به نظر مي رسد که، براي روشن شدن اذهان برخي از خوانندگان اين نقد، ذکر چند نکته اساسي سودمند باشد. يکي آن که فرهنگ فقط ابزاري است کمکي براي فهم مطالب متون و ترجمه نوشته ها و نبايد تصور شود که مي توان با آن زبان دان و مترجم شد. از اين رو، وارد بودن بعضي از اشکال هاي مندرج در نقد حاضر درباره عدم دقت و کفايت تعريف يا تسميه مفاهيم در محل تامل است. من باب مثال، اگر کسي بخواهد براي لغات ديوان حافظ فرهنگي تنظيم و تدوين کند، نبايد انتظار داشت مثلا در تعريف «سنبل» يا «سمن» يا «بلبل» همان توصيف را بياورد که در فرهنگ هاي تخصصي گياه شناسي و جانورشناسي آمده است. حتي نوع تعريف به اقتضاي مقام فرق مي کند. از جمله، در فرهنگ فرضي لغات ديوان حافظ، کافي است «سنبل» را «نام گلي نماد زلف مجعد» تعريف کنيم يا «سمن» را «نام گلي نماد روي سفيد يا «بلبل» را «مرغي خوش الحان نماد عاشق زار». دراين مقام، تذکر اين معني خالي از فايده نيست که تعريف هاي مشروح و تخصصي فرهنگ معين، به خصوص در مورد گياهان، مندرجات اين فرهنگ را، از اين حيث، از هماهنگي و اعتدال و يکدستي انداخته است، چون تعريف ها در همه حوزه ها به آن درجه تخصصي نيست يا اصلا تخصصي نيست.

ضمنا به اين نکته نيز بايد توجه داشت که، درباره هر مدخل، معلوماتي از طريق شواهد منتقل مي شود و سهم شاهد را در نشان دادن موارد کاربرد لغت نبايد دست کم گرفت. در حقيقت، شاهد جاي خالي بعضي از اطلاعات لازم را که در تعريف اجمالي درج نشده پر و رفع نقص و ابهام مي کند...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 10 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):126-132.
 
نظري اجمالي به آثار اسماعيل فصيح (4)
 
اجاكيانس آناهيد*
 
 
 

در اوايل دي 1362، دو همسفر به اهواز جنگ زده و غرق خاموشي مي رسند: «جلال آريان» با هدفي شخصي و خود انگيخته براي جستجوي «ادريس»، پسر مطرود کارگر پيرش، که از معلولين جنگ و مجهول المکان است، و «منصور فرجام» 26 ساله داراي درجه دکتري در رشته رايانه از آمريکا، با ماموريت رسمي راه اندازي مرکز آموزش فناوري رايانه.

آريان روزها را صرف رديابي ادريس مي کند و شب ها را در منزل «دکتر يارناصر»، از دوستان ديرين، مي گذراند. «دکتر فرجام» نيز، با کوشش و شوقي زايدالوصف، به تهيه طرح هاي مقدماتي و فهرست لوازم و امکانات و کادر مورد نياز طرح مرکز رايانه مي پردازد و آريان را در مهماني هاي دوستانه همراهي مي کند. در يکي از همين ديدارهاست که هر دو با خانم «شايان (جزايري)» و دو خويشاوند جوان او، «لاله» و «فرشاد»، آشنا مي شوند. شايان، همسر «مريم جزايري»، پس از انقلاب اعدام شده و خود مريم نيز، که تحصيل کرده و از شاغلين پرسابقه شرکت نفت است، درگير مشکلات شغلي و در خطر اخراج است. لاله و فرشاد هم دچار غم هايي پنهاني اند.

سرانجام، آريان، پس از تلاش هاي فراوان، ادريس را، که يک دست و يک پاي خود را از دست داده و صورتي نيم سوخته دارد، در آبادان مي يابد. با شدت گرفتن جنگ، خطر بمباران اهواز و ساير شهر هاي جنوب حتمي است. فرشاد به زودي عازم جبهه خواهد شد و لاله، که به او علاقه مند است، از بيم از دست دادن او، دست به خودکشي مي زند، اما نجات مي يابد. مريم، که اينک بدون شغل و مسکن و در معرض تهديدهاي دشمن ديرينه اش «ابوغالب» است، دل تنگ فرزندي است که در خارج به تحصيل اشتغال دارد و او، به دليل ممنوع الخروج بودن، سال ها از ديدارش محروم است. آريان، براي کمک به مريم، او را، با ازدواجي مصلحتي، به عقد خويش در مي آورد و، به اين وسيله، گذرنامه جديدي براي او آماده مي کند...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی

 11 : نامه فرهنگستان ارديبهشت 1380; 5(1 (پياپي 17)):133-139.
 
نگاهي به ملامت و ملامتيان گولپينارلي
 
شمس محمدجواد*
 
* فرهنگستان زبان و ادب فارسي
 
 

ملامت و ملامتيان، تاليف عبدالباقي گولپينارلي- ترجمه دکتر توفيق ه. سبحاني، انتشارات روزنه، تهران 1378.

ملامتيان گروهي از صوفيان و عارفان بودند که، از قرن سوم هجري به بعد، به صورت طريقه اي متمايز از ديگر طريقت هاي عرفاني ظهور يافتند. به گفته هجويري (ص 68)، «گروهي از مشايخ طريق ملامت سپرده اند و مر ملامت را اندر خلوص محبت تاثيري عظيم است و مشربي تمام، و اهل حق مخصوص اند به ملامت خلق از جمله عالم».

هم چنين جامي (ص 6) ملامتيه را جماعتي دانسته که «در رعايت معني اخلاص و محافظت قاعده صدق، غايت جهد مبذول دارند، در اخفاي طاعات و کتم خيرات از نظر خلق مبالغت واجب دانند». قشيري (ص 49-50) در ذکر حمدون قصار (وفات: 270) آورده: «نيشابوري بود و مذهب ملامت از وي پراکنده شد به نيشابور».

هجويري (ص 228) نيز حمدون قصار را از «سادات اين طريقت» خوانده و در بيان طريقت قصاريه آورده است: «تولي قصاريان به ابي صالح حمدون بن احمد بن عماره القصار کنند و وي از علماي بزرگ بوده است و سادات اين طريقت و طريق وي اظهار و نشر ملامت بوده است»...

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391  3:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها