پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
4 : آينه معرفت تابستان 1387; -(15):67-92. |
|
تجرد خيال و لوازم فلسفي و كلامي آن |
|
مرادي حسن,اكبريان رضا |
|
|
از منظر حكماي مشاء، قوه خيال، حال در روح بخاري است كه امري مادي اما لطيف مي باشد و به تبع، صور خيالي نيز امري مادي و منطبع در قسمتي از مغز هستند. سهروردي به خاطر وجود صور خيالي عظيم و با توجه به محال بودن انطباع كبير در صغير، اين امر را نادرست مي دانست و جايگاه صور خيالي را عالم مثل معلقه مي داند، عالمي كه بالاتر از عالم ماده و پايين تر از عالم عقول و مثل افلاطوني است؛ اما از نظر او نيز قوه خيال، امري مادي و فقط مظهر (و نه محل) آن صور است و نور مدبر بر اثر اشراق بر آن مي تواند صور مذكور را در همان عالم مثل معلقه ببيند. در عرفان نظري، عامل مثل معلقه را مثال منفصل يا مطلق و سايه آن را در موجودات مادي، مثال متصل يا مقيد مي نامند. ملاصدرا بر اساس مباني حكمت متعاليه، نظريه حركت جوهري و اتحاد علم و عالم و معلوم، براي اولين بار دلايلي براي تجرد قواي ادراكي و از جمله قوه خيال بيان نموده و از آن در تبيين مسايلي چون معاد جسماني، اثبات عالم خيال، چيستي وحي، رويا و تاويل استفاده كرده است. سير تحقيق چنين است كه ابتدا به نظرات مكاتب مشاء، اشراق و عرفان نظري در مورد قوه خيال و عدم تجرد آن اشاره مي كنيم. در ادامه، آن دسته از مباني وجود شناسي و نفس شناسي حكمت متعاليه كه براي فهم براهين تجرد نفس لازم است، ذكر خواهد شد و سپس استدلال هاي ملاصدرا دسته بندي و بررسي مي شوند. در پايان، به برخي از نتايج اين نظريه در تبيين خلاقيت نفس، معاد جسماني و حشر نفوس متوسط، وجود عالم مثال متصل، ماهيت وحي، چيستي تاويل متعاليه و رابطه نفس و بدن مي پردازيم. از نگاه ما نظريه تجرد قوه خيال بر مباني محكمي استوار است و از استدلال هاي متقني برخوردار و براي حل مسايل مهمي تواناست.
|
|
كليد واژه: قوه خيال، مثال متصل، مثال منفصل، معاد جسماني، تاويل متعاليه، وحي، حكمت متعاليه، ملاصدرا |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
پنج شنبه 31 فروردین 1391 8:18 AM
تشکرات از این پست