0

بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):77-97.
 
انسان در آينه صفات جمال و جلال الهي
 
مقيسه حسين*
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

اگر عناصر اصلي جهان بيني را نوع نگاه خود به آغاز و پايان هستي و رسالت و جايگاه انسان بدانيم، اهميت انسان شناسي و تعريفي که از وي ارايه مي شود و چشم اندازي که براي آينده او در نظر گرفته مي شود آشکار مي گردد. اين مقاله درصدد بيان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهي و انسان شناسي است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفاي اسلامي با توجه به آيات و روايات انسان را خليفه خداوند مي دانند و خلافت را به معناي تخلق انسان به صفات الهي يا محل تجلي اسما و صفات بودن انسان گرفته اند، بررسي صفات جلال و جمال الهي در تبيين انسان شناسي توصيفي و نيز هنجاري و تربيتي نقش مهمي ايفا مي کند. در اين نوشته، پس از بررسي صفات جمال و جلال الهي از نگاه برخي متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارايه برداشت خاصي که از نگاه عرفا دارد مي پردازد که در انسان شناسي توصيفي و نيز هنجاري و تربيتي کاربرد روشني دارد.

 
كليد واژه: جمال، جلال، عرفان، کبريايي، جباريت، اسم، صفت، خليفه اللهي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):99-121.
 
نجات پيروان اديان و عدل الهي از منظر استاد مطهري
 
كربلايي پازوكي علي*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مساله پذيرش عمل خير از غير مسلمانان و نجات و رستگاري آنان هر چند در گذشته فقط بين متکلمان ديني مورد بحث و گفتگو واقع مي شد، ولي در روزگار ما به دليل رشد فناوري اطلاعات و ارتباط آسان تر پيروان اديان، به ميان محافل عامه پاگذاشته  و به صورت اشکالي در مساله عدل الهي درآمده است.
اين پرسش مطرح مي شود که آيا کارهاي نيکي که غير مسلمانان يا غير موحدان انجام مي دهند اجر و پاداش اخروي دارد يا تنها راه نجات و رستگاري منحصر در ايمان به دين اسلام و پيمودن راه آن است؟ آيا با ايمان به اديان ديگر و انجام عمل صالح ممکن است انسان به رستگاري و نجات دست يابد؟ در غير اين صورت چگونه با عدل الهي سازگار است؟ با توجه به طرح جدي اين مساله در زمان شهيد مطهري، استاد به عنوان اسلام شناسي فرزانه و ديده باني بيدار و آشنا به نيازهاي مکان و زمان به طرح مساله نجات پيروان اديان از منظر اسلامي و رابطه آن با عدل الهي پرداخته است. از منظر شهيد مطهري پيروان ساير اديان که داراي اعمال نيک و نيت صادقانه هستند و نسبت به دين حق تقصير و تعصب و عناد ندارند مي توانند از نجات و رستگاري برخوردار باشند، همچنين غير موحداني که داراي اعمال نيک اند با شرايطي مي توانند به مراتبي از نجات برسند. آنچه در ادامه به اختصار مي آيد بيان ديدگاه استاد مطهري در مورد پذيرش عمل خير از غير مسلمانان و نجات پيروان اديان و رابطه آن با عدل الهي است. اين پژوهش از نظر موضوع، عقلي و نقلي و به لحاظ روش، تفسيري و تحليلي و از نوع تحقيقات بنيادي است
.

 
كليد واژه: مطهري، عدل الهي، عمل نيک، نجات غير مسلمانان، نيت صادقانه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):123-143.
 
بررسي رويکرد انتقادي فيض کاشاني به «قيامت» در نظام فلسفي صدرايي
 
اكبريان رضا,رادفر نجمه سادات
 
 
 

مساله قيامت و تحليل فلسفي آن در نظام صدرايي منطبق بر مراتب وجودي، در دستگاه انديشه شاگرد برجسته ملاصدرا، فيض کاشاني، مورد نقد و واکاوي مجدد قرار مي گيرد، طوري که تغيير نگرش فيض در مساله عقل که منجر به ارايه رويکردي معتدل از او در ارتباط عقل و شرع مي شود، تحول نظريه وي در مورد قيامت را در ادوار مختلف زندگاني اش به دنبال دارد و بررسي آثار متقدم او در جواني و آثار متاخرش در کهنسالي، سير تغيير رويکرد فيض در موضوع قيامت و مراتب آن را به وضوح نشان مي دهد، به طوري که از نگاهي وجود مدارانه و منطبق بر مراتب وجودي انسان تا رهيافتي زمانمند درباره «قيامت» تغيير مي کند.

 
كليد واژه: ملاصدرا، فيض کاشاني، قيامت، مراتب وجودي، عقل، شرع
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):145-173.
 
فارابي و ماکياولي
 
حسيني (اخلاق) سيدحسن*
 
* آكادمي علوم جمهوري اسلامي افغانستان
 
 

شايد کنار هم نهادن نام فارابي و ماکياولي شگفت انگيز بنمايد، اما ذات واحد فلسفه مبنايي براي نگاه تطبيقي به آن دو مهيا مي سازد. مقاله حاضر مي کوشد در پژوهشي جديد نگاهي تطبيقي به فلسفه سياسي اين دو فرد تاثيرگذار در فلسفه سياسي اسلام و فلسفه سياسي جديد غرب بيندازد. بدين منظور برخي آثار کمتر مورد توجه قرار گرفته فارابي و رساله هاي سياسي اصلي ماکياولي با رويکري عينيت گرايانه بررسي شده اند. دو نکته ديگر نيز از ويژگي هاي رويکرد اين تحقيق است:
 .1ارايه تصويري رئاليستي از فلسفه سياسي فارابي،
.2 ارايه تصويري فلسفي و بنيادين از تفکر سياسي ماکياولي
خوانش فلسفه سياسي فارابي در کنار بنيادهاي تفکر سياسي ماکياولي بدان منظور است که از در انداختن گفتگو ميان دو متفکر برجسته، روزني براي ما گشوده شود، هم کارآيي ماثر بزرگ فکري ما ديده شود و هم در عالَم واقع گام نهاده گردد. بدين منظور نخست همانندي ها و سپس تفاوت هاي تفکر سياسي آن دو را نشان خواهيم داد. همانندي ها عبارت اند از: توجه به واقعيت ها، اهميت دريافت تجربي، بيان بنيان سياست و رابطه انسان شناسي و سياست. تفاوت ها عبارت اند از: بسترهاي ديني متفاوت، تاکيد بر ذهنيت يا عينيت، نسبت سياست و هستي، تمثيل پزشک
.
سرانجام پس از تحليل همانندي ها و تفاوت ها دريافتيم که عقلانيت نهفته در فلسفه سياسي فارابي، هنوز امکانات بسياري براي شکوفايي و کارآيي بشر دارد، در حالي که بخت باوري و بدبيني نهفته در فلسفه سياسي ماکياولي، به شرارتي از خود محوري و اتفاقات منفي اي مي انجامد که جهان ما را با خطرها مواجه کرده است. عقلگرايي فارابي بر مبادي تجربي استوار است، با اساس عالم مدرن و بناي آزادي و آگاهي آدمي سازگاري دارد، در نتيجه مي تواند در اين عالَم نيز به کار ما بيايد، اما بيان ماکياولي، بر اساس سوژه خود مختار و منفک از عالم است که ترس و وحشت را وضع طبيعي آدميان بر مي شمارد
.

 
كليد واژه: فارابي، ماکياولي، فلسفه سياسي، شهريار، سياست تجربي، انسان شناسي، هستي شناسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت بهار 1388; -(18):1-22.
 
وجوب نظام هستي در معناشناسي قضاي الهي از منظر حکمت متعاليه
 
خواجه گير عليرضا*
 
* گروه معارف اسلامي، دانشگاه آزاد، واحد مباركه/تربيت مدرس قم
 
 

طرح مساله وجوب و ضرورت نظام هستي در ساختار فلسفي اصحاب حکمت متعاليه و تاثير پذيري اين مکتب از تعاليم و متون ديني به ويژه قرآن کريم در مساله مذکور بسيار حايز اهميت است. شايد به همين دليل باشد که هم در متون تفسيري و هم در متون فلسفي بزرگان اين مکتب اين مساله منعکس شده است .
مساله وجوب و ضرورت نظام هستي از يک سو مربوط به علم الهي نسبت به
ماسوي خويش و مرتبه اي از مراتب علم الهي و از جهت ديگر مربوط به خود ماسوي اله و ساختار علي و معلولي نظام هستي است و در تفسير و تحليل جهان شناسي الهي از جايگاه خاصي برخوردار است. تقسيم بندي قضاي الهي به مراتب ذاتي و فعلي، علمي و عيني، تشريعي و تکويني در اين نظام فکري در راستاي تبيين مساله مذکور بسيار قابل توجه است.
اين مقاله درصدد تبيين و تشريح مباني مساله وجوب و ضرورت نظام هستي از ديدگاه حکمت متعاليه صدرايي و شارحان آن بالاخص علامه طباطبايي-و
تاثيرپذيري آنها از متون ديني است.

 
كليد واژه: قضا، وجوب، قدر، هستي، عليت، علم الهي، فعليت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت بهار 1388; -(18):23-49.
 
مقايسه تطبيقي برخي از مسايل فلسفي در فلسفه سينوي و ابن رشدي
 
سيدمظهري منيره*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد كرج، مركز تحقيقات علوم اسلامي و انساني
 
 

مقاله حاضر پس از ارزيابي نقدها و خرده گيري هاي ابن رشد به ابن سينا و مقايسه و تطبيق مکاتب مورد نظر در باره چهار مساله «زيادت وجود بر ماهيت»، «امکان و وجوب»،  «فيض يا صدور» و «قاعده الواحد» به اين نتيجه رسيده است که ابن رشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تامل و تدقيق پرداخته، در فهم مکتب ابن سينا کوشش چنداني به عمل نياورده است و در برخي مباحث از اصل با سوء فهم و تعبيري ناروا مرام ابن سينا را درک، دنبال و انتقاد کرده است.

 
كليد واژه: ابن سينا، ابن رشد، وجود و ماهيت، امکان و وجوب، فيض، قاعده الواحد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت بهار 1388; -(18):51-58.
 
ابن خلدون و فلسفه تاريخ و اجتماع
 
شيخ محمدعلي*
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

ابن خلدون يکي از بنيانگذاران فلسفه تاريخ و علوم اجتماعي است و اثر مهم وي نيز که به مقدمه ابن خلدون شهرت يافته، موضوع در اين دو دانش است. اهميت ابن خلدون در اين است که بسياري از مفاهيم به کار رفته در فلسفه تاريخ و جامعه شناسي نوين متاثر از اصطلاح ها و واژه هايي است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پيشين که حوادث تاريخي را مستقل از پديده هاي اجتماعي بررسي مي کردند، بر آن است که حوادث تاريخي معلول پديده هاي اجتماعي هستند و جوامع بشري را مشمول نظام علي و معلولي مي داند و معتقد است علت هاي اجتماعي از ذات جامعه نشات مي گيرند و از اين نظر در تحليل و تبيين حوادث تاريخي از اصل عليت مدد مي گيرد يعني او به جاي اينکه بررسي کند چه چيز اتفاق افتاد است در پي آن است که بداند و بررسي کند چرا اتفاق افتاد است؟
در اين مقاله تلاش شده تا حدودي ديدگاه هاي اين فيلسوف و مورخ مبتکر مسلمان را در باب فلسفه تاريخ و علم الاجتماع بررسي و معرفي کنيم
.

 
كليد واژه: فلسفه تاريخ، جامعه شناسي، عصبيت، شهرنشيني، دولت، عليت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت بهار 1388; -(18):59-82.
 
از قوه خيال تا حضرت مثال (جايگاه مثل معلقه در فلسفه سهروردي)
 
اهل سرمدي نفيسه*
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

سه گانه هاي عالم هستي که ملک و ملکوت و جبروت اند با تثليث ديگري از ادراکات انسان يعني حس و خيال و عقل متناظر است. بدين ترتيب حواس انسان روزنه دريافت عالم ماده، خيال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پيماينده عالم انوار قاهره است.
شيخ شهاب الدين سهروردي که شيخ اشراق لقبش داده اند سخن از عالم مثل معلقه را به عنوان خيال منفصل وجهه همت خود قرار مي دهد و خود را در اين مسير وارث حکماي ايران باستان و فرزانگان يونان مي داند. عالم مثل معلقه که غير از مثل افلاطوني است و توسط عقول متکافئه ايجاد مي شوند عالمي فراخ و گسترده است که از موجودات عالم ماده مثال و نمونه دارد و خود بسر گرفته از مثل نوريه است
.
در نظرگاه اين حکيم متاله، صورت هاي خيالي، صوري ناشي از نفس يا منطبع در قواي مغزي انسان نيست و متعلق به دياري ديگرند؛ رابطه آنها با نفس انساني نه رابطه فعل با فاعل يا مقبول با قابل، بلکه از قبيل ارتباط ظاهر با مظهر است. اين صور خيالي ساکنان ملکوتي عالم مثال اند که در قوه خيال انسان موقت ظهور مي يابند. شيخ سهروردي در مورد صور مرآتي نيز به چنين نظري قايل است. نوشتار حاضر سعي در شناخت اين خطه ملکوتي از رهگذر ادراک خيالي و تبيين آثار و ويژگي هاي آن دارد و طي اين طريق، حکمت اشراقي سهروردي است که منبع شناخت قرار
مي گيرد.

 
كليد واژه: صورت خيالي، عالم مثال، مثل معلقه، مثل نوريه، قوس صعود و نزول
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت بهار 1388; -(18):99-124.
 
فهم و برداشت مولانا از خدا، جهان، انسان
 
حسن زاده صالح*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مولانا معتقد است که در پس همه پديده هاي اين عالم، وجودي است کامل، آگاه، نامتناهي و داراي همه صفات و اسماي حسني. مولوي اين وجود را خدا مي نامد. خداوند منشا و سرچشمه لايزال هستي و زندگي است. خداوند خالقي است که همه کاينات را از «عدم» و فقط به اراده خويش آفريده است. کانون و محور انديشه مولانا خداوند «فعال ما يشا» و قادر مطلق است.
به نظر مولوي در يک سوي هستي، خداي نامتناهي، روح و جان جهان قرار دارد، و در سوي ديگر جهان متناهي و پيوسته در تضاد و شدن. همه تضادها متعلق به کثرت است و کثرت سرانجام به وحدت باز مي گردد. اين جهان حادث و مخلوق به اراده و قدرت خداوند، هر لحظه از فيض جاري الهي مستفيض است. خداوند با اعمال قوانين دقيق به همه اجزا و ذرات عالم، ربوبيت، حاکميت و مشيت خود را بر آن جاري مي سازد. در جهان همه قدرت ها و توانش ها در حقيقت وابسته به قدرت خداوند است
.
در فاصله ميان آن دو جهان، خداي نامتناهي و جهان متناهي، انسان قرار دارد. انسان از نگاه مولوي موجودي است عظيم، پر ظرفيت، پر راز و رمز که در جهان خلقت حضور خود را تجربه مي کند. انسان مورد نظر مولوي، موحد و يگانه پرست است. او محو در صفات و اسماي خداوند است. اين انسان براي پيروزي بر تعارضات دروني و تمايلات حيواني همواره در جهاد و مبارزه با خود است. سلوک عرفاني، عبادت عاشقانه و خودسازي توشه راه اوست. او به عشق و محبت الهي همه مخاطرات«سفر الي اله» را پذيرفته، دم به دم خود را به حوزه جاذبه ربوبي نزديک مي سازد
.
بدين ترتيب مولانا با استفاده از زبان بلند عرفان و هنر صنعت شعر و نثر روح نواز، ديدگاه خود در باره خدا، جهان، و انسان و رابطه آنها را بيان مي کند. استفاده از آيات قرآن و مفاهيم مکتب اسلام، به ديدگاه مولانا غنا و وضوح بيشتري بخشيده است. هدف اين مقاله تحليل و بررسي اين ديدگاه است
.

 
كليد واژه: خدا، انسان، جهان، مولانا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت بهار 1388; -(18):83-98.
 
ديدگاه کلامي حکيم سنايي در باب شرور در حديقه الحقيقه
 
محرمي رامين*
 
* دانشگاه محقق اردبيلي
 
 

متکلمان و حکماي اسلامي در باب شرور، منشا و علت وجود آن در عالم، اختلاف ديدگاه دارند. از ديدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبيعي و اخلاقي است. معتزله عقيده دارند که ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبي است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبيعي را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقي را نيز نتيجه اختيار انسان مي دانند. فلاسفه اسلامي، خير را امر ذاتي و کثير و شر را امر عدمي، نسبي، عارضي و ناشي از کران مندي عالم ماده مي دانند. حکيم سنايي ديدگاهي همانند فلاسفه اسلامي و معتزله دارد. او خداوند را خير محض و نظام آفرينش را نظام احسن مي داند. از ديدگاه کلامي او، شر مطلق و حقيقي وجود ندارد بلکه شر، امر عدمي، نسبي و عاريتي است؛ لذا پديده هاي عالم ذاتا شر نيستند بلکه انسان ناآگاهانه و خودخواهانه، برخي از پديده ها را شر و برخي ديگر را خير مي پندارد. شر اخلاقي نيز منبعث از اختيار و رفتار انسان است. همچنين دنيا، سراي ابتلاست و وجود شر قليل در آن براي آزموده شدن انسان و دست يافتن او به خير برتر (کمال) ضروري است.

 
كليد واژه: شر، هستي، ديدگاه کلامي، حکيم سنايي، حديقه الحقيقه
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت بهار 1388; -(18):125-155.
 
بررسي آراي کلامي قاضي بيضاوي در تفسير انوار التنزيل و اسرار التاويل
 
رضوان هادي*
 
* دانشگاه كردستان
 
 

علامه مفسر قاضي ناصرالدين ابو الخير (ابو سعيد) عبداله بن عمر بن علي بيضاوي شيرازي از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجري است. او در بيشتر دانش هاي زمان خود از جمله فقه، اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکي در طبقات خود مي گويد که بيضاوي عهده دار منصب قضاوت در شيراز بوده است.
بيضاوي در علوم مختلف داراي تاليفاتي است؛ کتاب المنهاج و شرح آن در اصول فقه، الطوالع در کلام و انوار التنزيل و اسرار التاويل در تفسير از مهم ترين آنهاست
.
برخي تفسير بيضاوي را مختصر تفسير کشاف زمخشري دانسته اند. اگر چه بيضاوي در تفسير خود تقريبا تمام مطالب زمخشري را به خلاصه بيان کرده است، اما هر جا که احساس نياز کرده آرا و ديدگاه هاي خود را نيز به آن افزوده است
.
بيضاوي در مسايل کلامي، همچو ن متکلمي با مشرب اشعري ظاهر مي شود و به نقد آراي اعتزالي زمخشري مي پردازد؛ او اگر چه در برخي موارد نظر کلامي زمخشري را تاييد مي کند، اما تقريبا در تمام آياتي که محل نزاع اهل کلام است به تقرير مذهب اهل سنت و مذهب اعتزال و گاه ساير مذاهب کلامي پرداخته و سپس عقيده کلامي اشعري را ترجيح مي دهد. به عنوان مثال او در تفسير آيات
2 و3  سوره بقره به گونه اي تقريبا تفصيلي به بيان معني ايمان و نفاق نزد اهل سنت و معتزله و خوارج مي پردازد و در پايان ديدگاه اشاعره را براي خود بر مي گزيند. يا در تفسير (و مما رزقناهم ينفقون) از مصاديق کلمه (رزق) سخن مي گويد و نظرات اشاعره و معتزله را بيان مي کند و حتي براي اثبات نظر خود استدلال مي کند.
اشارات کلامي بيضاوي در ( انوار التنزيل) به تمامي صريح نيست، او گاه مساله مختلف فيه کلامي را زير الفاظ و عبارات پنهان مي سازد و در واقع به تعريض از خلافي کلامي سخن مي گويد
.
اگر چه هدف بيضاوي از نوشتن تفسير خود تنها تبيين عقايد کلامي نيست و اگر چه او علاوه بر کشاف از تفاسير ديگري چون تفسير فخررازي و راغب اصفهاني سود جسته است، اما آن گونه که خود در مقدمه تفسير اشاره مي کند، بيان آراي مختلف کلامي و تبيين آنچه خود به آن عقيده دارد-و به گفته خود او آن را عاري از اضلال مي داند-از اساسي ترين اهداف اوست
.

 
كليد واژه: تفسير بيضاوي، کلام، تفسير، معتزله، اشاعره
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:43 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 1 : آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):1-19.
 
هرمنوتيک و کلام
 
واعظي احمد*
 
* دانشگاه باقرالعلوم
 
 

تحولات قرن بيستم در حوزه هرمنوتيک و نظريه تفسيري به نتايجي منتهي شده است که علم کلام به عنوان دانشي متن محور و داراي پيوند عريق با تفسير متون مقدس را در حوزه هايي به چالش مي کشد. مقاله حاضر با بررسي تاثير تحولات هرمنوتيک معاصر در هر دو ساحت «نظريه تفسيري به مثابه نظريه قرائت» و «نظريه تفسيري به مثابه هرمنوتيک فلسفي و فرا تفسير» بر حوزه کلام سنتي و با تاکيد بر اينکه هر رويکرد کلامي لاجرم بر نظريه تفسيري خاصي تکيه زده است مي کوشد تعامل ميان هرمنوتيک و کلام را در سه محور اصلي بررسي نمايد. اين سه محور اصلي عبارت اند از:
الف. چالش انتقادي هرمنوتيک معاصر با کليت کلام سنتي،
ب. بررسي مساله آفريني و خلق پرسش هاي نوين کلامي توسط هرمنوتيک معاصر،
ج. واکاوي تاثير باورهاي کلامي در هرمنوتيک.

 
كليد واژه: کلام سنتي، هرمنوتيک نظريه تفسيري، نظريه متن، اخلاقيات معنا، تکثرگرايي معنايي، هرمنوتيک واقع گرا، تاريخ مندي متن، تاريخ، مندي فهم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  8:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 2 : آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):21-42.
 
عقل فعال ابن سينا در نظر توماس آکوئيناس
 
ديباجي سيدمحمدعلي,جان محمدي محمدتقي
 
 
 

جايگاه عقل فعال در فلسفه مشا مساله اي بغرنج است. يکي از مطالبي که درباره آن وجود دارد اين است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندراني و نوافلاطوني وي آن را ساخته و پرداخته اند. ابن سينا به عنوان فيلسوفي مستقل که به اشتباه وي را نماينده مشا در حکمت اسلامي معرفي کرده اند و خود وي اين مساله را رد مي کند - درباره عقل فعال ديدگاهي دارد که ضمن تلائم با فلسفه خود او متفاوت با ديدگاه شارحاني چون اسکندر افروديسي و تامستيوس است. توماس آکوئيناس، فيلسوف و الهي دان مسيحي، که در نقاط مهمي از انديشه فلسفي - کلامي خويش متاثر از ابن سيناست، در اين مساله به تبع از موضع مسيحي - ارسطويي خود با برخي از مسايل مربوط به عقل فعال سينوي به مخالفت پرداخته است. پرسشي که در اين مقاله مطرح مي شود اين است که آيا مخالفت وي از موضع هستي شناختي است يا معرفت شناختي؟
پاسخي که اين مقاله داده مي شود عبارت از آن است که آکوئيناس با اعتماد فلسفي
به ارسطو به مخالفت هستي شناختي با عقل فعال سينوي پرداخته و از نظر معرفت شناسي نيز نتوانسته است با گستره معناي عقل فعال ابن سينا کاملا همراه شود.

 
كليد واژه: عقل، عقل فعال، عقل منفعل، قوه و فعل، توميسم، حکمت سينوي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  8:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

3 : آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):43-65.
 
نقش الهيات سلبي در تبيين هاي انسان محورانه از وحي در اسلام
 
شيواپور حامد*
 
* دانشگاه تربيت مدرس تهران
 
 

در اين مقاله، ابتدا در بحث از مدل هاي گوناگون در تبيين انسان محورانه وحي که به ويژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نويسنده درصدد است نشان دهد که بنياد مشترک در همه اين تبيين ها نوعي از رويکرد سلبي در الهيات در دوره جديد است. بر اساس اين رويکرد، خداوند موجودي به کلي متعالي از انسان و جهان است و در کار تاريخ و طبيعت دخالتي ندارد. در اين صورت، وحي نيز که عبارت از رابطه اي خاص ميان خدا و انسان است توجيهي الهي نخواهد داشت و تبييني انسان محورانه جاي آن را خواهد گرفت. در اين مقاله، همچنين رابطه خداباوري سلبي و تبيين انسان محورانه وحي با توجه به برخي از آيات قرآن بررسي شده است، سپس به ادعاي اصلي اين مقاله يعني پيوند تبيين هاي انسان محورانه از وحي با نوعي از نگرش سلبي در الهيات دوره جديد پرداخته شده و سرانجام نشان داده شده است که اعتدال ميان تشبيه و تنزيه در معارف اسلامي به چنين نتايجي منجر نمي شود.

 
كليد واژه: وحي، تبيين هاي انسان محورانه، مستشرقان، الهيات سلبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  8:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 5 : آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):97-122.
 
نقد و بررسي اهم تقارير برهان وجودي در فلسفه غرب
 
حسن زاده صالح*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي (ره)
 
 

در تاريخ انديشه بشري، براي اثبات وجود خدا راه ها و شيوه هاي گوناگوني ارايه شده است. در ميان براهين اثبات وجود خدا، برهان وجودي بحث برانگيزترين آنها بوده است.
برهان وجودي با تحليل مفهوم خداوند، وجود واقعي او را اثبات مي کند. اين برهان از هر گونه مفهوم تجربي فراتر رفته است. سابقه تاريخي برهان وجودي به ارسطو مي رسد، اما اين آنسلم بود که در فلسفه غربي آن را در کتاب پروسلوگيون
(proslogion) [گفت و گو با غير] به صورت برهان بيان کرده است. از زمان خود آنسلم، مخالفان و موافقان اين برهان براي اثبات عقيده خود قلم فرسايي کرده اند. در اين ميان، دفاع دکارت از اين برهان در قرن هفدهم با تقرير جديد، توجه متفکران را به نحو ويژه به آن جلب کرد.
آرا متفاوت برخي فيلسوفان مسلمان معاصر در اعتبار و عدم اعتبار منطقي اين برهان نيز جالب توجه است. به هر حال به نظر دقيق، برهان وجودي دليلي مبهم، نامعتبر و مبتني بر مغالطه اي از نوع خلط ميان مفهوم وجود و مصداق آن است
.

 
كليد واژه: خدا، برهان وجودي، ذهن، عين، آنسلم، دکارت، کانت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
پنج شنبه 31 فروردین 1391  8:11 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها