0

بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

3 : آينه معرفت زمستان 1388; 7(21):61-77.
 
مقايسه نظريه علم تصديقي يقيني سينوي و نظريه معرفت در معرفت شناسي جديد
 
اميد مسعود*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه تبريز
 
 

در اين مقاله، نظريه علم تصديقي يقيني ابن سينا با نظريه معرفت، از باب مولفه ها و منابع، در معرفت شناسي جديد و معاصر مقايسه مي شود. براي اين منظور، نخست به تحليل نظريه ابن سينا و معرفت شناسي جديد در مورد دو مساله مذکور پرداخته شده و سپس به مقايسه آن دو اقدام شده است. حاصل اين مقايسه آن است که تحليل ابن سينا از علم تصديقي يقيني با تحليل معرفت شناسي جديد از معرفت، در بخشي از موارد اساسي داراي اشتراک يا شباهت است و در برخي از مولفه ها بين اين دو نظريه، تفاوت هايي به چشم مي خورد.

 
كليد واژه: نظريه علم يقيني تصديقي سينوي، نظريه معرفت در معرفت شناسي، مولفه هاي معرفت، منابع معرفت، مقايسه دو نظريه، اشتراک و اختلاف نظريات
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 4 : آينه معرفت زمستان 1388; 7(21):79-104.
 
نسبت اخلاق و سياست در انديشه ارسطو
 
اكبري مجيد,امين فاطمه
 
 
 

اخلاق و سياست از شاخه هاي حکمت عملي و در پي تامين سعادت انسان هستند. سعادت مفهوم محوري اخلاق ارسطوست. او در اخلاق به دنبال مطلوبي است که في نفسه مطلوب باشد، نه آنکه به دليل چيز ديگر مطلوب باشد. به تعبير ديگر، ارسطو در پي «خير اعلا» است، که همان سعادت است. جامعه هم بايد در پي خير اعلا باشد، حصول سعادت هاي فردي از راه سعادت هاي اجتماع امکان پذير است و نيز بالعکس. فلسفه اخلاق درباره خصال فردي انسان هاست به اين اعتبار که در جامعه زندگي مي کنند، فلسفه سياست هم درباره زندگي، رفتار و کردار اجتماعي انسان هاست. در نوشتار حاضر، سعي بر آن است تا تبييني براي نسبت ميان اخلاق و سياست بيابيم.

 
كليد واژه: ارسطو، اخلاق، سياست، خير اعلا، سعادت، فضيلت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 5 : آينه معرفت زمستان 1388; 7(21):105-135.
 
اتحاد نفس با عقل فعال از ديدگاه صدرالمتالهين
 
عبدالهي مهدي*
 
* گروه فلسفه، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
 
 

فيلسوفان پيش از ملاصدرا جملگي معقتد بودند که نفس در ذات خود همانند عقول مجرد از ماده است، اما برخلاف عقول، تعلق به بدن داشته، افعال خود را با اضافه تدبيري بدن از طريق آن انجام مي دهد و از همين طريق استکمال مي يابد. ايشان بر همين اساس، معتقد بودند تعاريف ارائه شده براي نفس، ناظر به اضافه نفسيت، يعني تعلق آن به بدن است و حقيقت نفس را نمي نماياند.
اما ملاصدرا به مدد اصول فلسفي خاص خود، همچون اصالت وجود، حرکت جوهري نفس و تشکيک در وجود، ديدگاهي نوين ارائه کرده است که به مثابه سنگ بناي علم النفس حکمت متعاليه است. وي با نفي ديدگاه فلاسفه پيشين در باب حقيقت نفس که رابطه نفس مجرد با بدن مادي، را امري عارضي و خارج از ذات نفس مي دانستند، بر اين اعتقاد رفت که حيثيت تعلقي نفس به بدن -که تعبير نفس نيز اشاره به همين جهت دارد- داخل در ذات نفس است، يعني نحوه وجود نفس، به گونه اي است که تعلق به بدن دارد.
او با دو استدلال، اولا نشان مي دهد که اگر آن گونه که فلاسفه پيشين معتقد بودند، نفس در ذات خود، مجرد از ماده باشد، محال است به بدن مادي تعلق بگيرد. ثانيا اگر نفس مجرد عقلي باشد، محال است از ترکيب يک امر مجرد از ماده با بدن مادي، نوع طبيعي واحدي به نام انسان محقق شود
.
ملاصدرا به دنبال اثبات ذاتيت تعلق به بدن براي نفس، ساير مسائل نفس شناسي را بر اساس اين مساله حل مي کند، يعني نفس را در حدوثش جسماني مي داند، تفسيري متفاوت از رابطه نفس و بدن سبب مرگ طبيعي ارائه و استدلال هاي جديدي براي ابطال تناسخ اقامه مي کند
.

 
كليد واژه: نفس، هويت تعلقي نفس، نفس و بدن، جسمانيه الحدوث، ملاصدرا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 : آينه معرفت زمستان 1388; 7(21):137-169.
 
رويکردي جامعه شناختي به مفهوم خدا
 
موحد مجيد*,صفا مينا
 
* بخش جامعه شناسي، دانشگاه شيراز
 
 

مفهوم خدا، پس از مدت ها که در جامعه شناسي دين، به حاشيه رانده شده بود، با رويکردهاي جديد جامعه شناسي دين، دوباره اهميت خود را بازيافته است. اين مقاله، با تاکيد بر مفهوم خدا به عنوان يکي از بنيادي ترين مفاهيم جامعه شناسي دين و با رويکردي جامعه شناختي و برون ديني، به دنبال بررسي منشاها، پويايي ها و اثرات اجتماعي مفهوم خداست. هر چند اين مفهوم با وجود متعالي خداوند يکي نيست و نبايد با آن اشتباه گرفته شود چرا که مفهوم و تصور ما از خدا متحول و متکامل مي شود نه وجود متعالي خداوند که از هر گونه تطور و تکامل مبراست.
نتايج اين مطالعه نشان مي دهد که افزون بر ريشه هاي روان شناسانه و
انسان شناسانه، مفهوم جامعه شناختي خدا در يک رابطه ديالکتيکي هم محصول ساختارها و شرايط گوناگون اجتماعي است و هم عميقا بر آنها تاثير مي گذارد. اين مفهوم همواره طي زندگي اجتماعي بشر متحول و پويا بوده، طوري که پس از روشنگري و در دوره مدرن و پست مدرن، تحولات زيادي را پشت سر گذاشته است. طرفداران بازسازي مفهوم خدا نيز بر فهم تازه و متناسب با شرايط جديد انسان، جامعه و جهان تاکيد دارند.

 
كليد واژه: مفهوم خدا، دين، ساختارهاي اجتماعي، الهيات پست مدرن، تکثرگرايي، جامعه شناسي دين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

7 : آينه معرفت زمستان 1388; 7(21):171-201.
 
اسلام و گونه همزيستي با ناهمکيشان
 
سياح حسين*
 
* دانشکده علوم و حديث شهرري
 
 

پرواضح است که در جهان، اديان بسياري با باورها و خاستگاه هاي گوناگون وجود دارد. براي پيروان هر ديني نسبت به اديان ديگر پرسش هايي بنيادين مطرح است از قبيل: حقانيت آن اديان، نجات اخروي و چگونگي تعامل با پيروان آن. در اين باره چهار رويکرد مشهور وجود دارد: ابطال گرايي، انحصارگرايي، شمول گرايي و کثرت گرايي. کثرت گرايي از موضوع هاي مهم فلسفي‏ دوران معاصر است که به حوزه هاي متعددي همچون دين، سياست، فرهنگ، جامعه شناسي، اخلاق و ... تسري‏ يافته است. در اين ميان کثرت گرايي ديني -که نخستين بار در آراي جان هيک، فيلسوف معاصر مطرح شد- اهميتي ويژه‌‏ دارد. کثرت گرايي ديني هنجاري، پاسخي به پرسش چگونگي همزيستي با پيروان اديان ديگر است. بر پايه اين نظريه بايد با آنان رفتاري با احترام و مدارا داشت. اسلام کسي را به پذيرفتن دين مجبور نمي داند و نيک زيستي را با ناهمکيشان، چه ديندار باشند و چه بي دين، به گونه واقعي و گسترده آن پذيرفته و بر آن بسيار سفارش کرده است. اگر کافران و مشرکان با مومنان سر جنگ نداشته باشند و حقوق آنان را ناديده نگيرند، مومنان نيز حق هيچ گونه برخورد ناخوشايند با آنان را ندارند. حتي اگر آنان با مومنان وارد جنگ شوند نيز، قرآن کريم مومنان را به، از اندازه نگذشتن، فرمان داده است.

 
كليد واژه: اديان، اسلام، کثرت گرايي ديني، مدارا، ناهمکيشان، همزيستي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:38 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

1 : آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):1-25.
 
معني و وجود حرکت در فلسفه ابن سينا
 
نجفي افرا مهدي*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي، دانشگاه مك گيل
 
 

بحث مفهوم حرکت و نحوه وجود آن از مباحث جدي در حوزه طبيعيات و متافيزيک است. ابن سينا به سه تعريف اصلي در آثار خود از حرکت اشاره مي کند و بر اساس تعاريف، حرکت را امري وجودي دانسته و معني مقابل آن يعني سکون را معني عدمي مي داند، اما نه عدم محض بلکه عدم ملکه است. در مورد نحوه وجود حرکت، ابن سينا بر حرکت توسطيه تاکيد مي کند و حرکت قطعيه را امري ذهني مي داند که در قوه خيال ارتسام مي يابد. در اين مقاله ديدگاه ابن سينا تحليل و نقد شده است.

 
كليد واژه: حرکت، حرکت قطعيه، حرکت توسطيه، سکون، تغيير دفعي، آن سيال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 2 : آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):27-47.
 
تاثير تقريرات نوين برهان غايت شناختي بر آنتوني فلو
 
نظرنژاد نرگس,احمدي شكوهي فاطمه
 
 
 

آنتوني فلو يکي از چهره هاي الحادي جهان معاصر است که به اقامه برهان عليه وجود خداوند معروف است؛ از اين رو، ادبار او از موضع الحادي براي جامعه ديني حايز اهميت است، همين امر سبب شده است تا محققان در نوشتار حاضر در پي يافتن پاسخي براي اين پرسش باشند که چه عاملي موجب تغيير مواضع آنتوني فلو شده است؟ فرضيه اصلي اين است که تقريرهاي نوين برهان غايت شناختي که بر يافته هاي جديدي در حوزه زيست شناسي مبتني است، به خصوص يافته هاي مربوط به DNA، عامل اصلي تغيير مواضع آنتوني فلوست. البته در خلال تحقيق نشان داده مي شود که فلو تنها توانسته است تا مرحله خداشناسي عقلاني {طبيعي} يعني نوعي خداشناسي ارسطويي که ناشي از ضرورت عقلي است،گام بردارد و هنوز تا دستيابي به خداباوري و حياني راه درازي پيش رو دارد.

 
كليد واژه: برهان غايت شناختي، آنتوني فلو، دي. ان. اي.، خداشناسي عقلاني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

3 : آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):49-69.
 
بررسي فطرت با تکيه بر تفسير الميزان
 
سعيدي حسن*,محمدي طيب محمدرضا
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

شناخت انسان يکي از محورهاي اساسي معارف بشري است . انديشمندان بسياري از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر يک کوشيده اند تا با پاسخ به پرسش هاي اساسي در اين عرصه، از اضطراب ها و احساس رنج دروني بشر بکاهند. پرسش هايي مانند اينکه: آيا آدمي ساختاري صرفا مادي دارد؟ آيا موجودي دو سرشتي است که علاوه بر بعد جسماني، داراي بن مايه هاي وجودي دروني (امور فطري) نيز مي باشد که از آن رهگذر از موجودات ديگر متمايز مي شود؟ آيا پذيرش نظريه درون ساختاري به معناي آن است که پاره اي امور را بالفعل دارد؟ و يا اينکه منفعل محض است که هر نقشي به او داده مي شود مي پذيرد؟ وجه تمايز امر فطري از غير فطري چيست ؟ رسالت اصلي اين مقاله تبيين ديدگاه علامه طباطبايي مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسير گرانسنگ الميزان در خصوص پرسش هاي فوق است (گر چه در فرايند کاوش، ديدگاه انديشمندان ديگر نيز مطرح شده است). در بررسي نظر علامه به اين حقيقت دست مي يابيم که وي در چگونگي شناخت هاي فطري، ديدگاهي متمايز ازديگران ارايه کرده است. مساله فوق از مسايلي بنيادين است که بر حوزه هايي مانند: مديريت، اقتصاد، فرهنگ، سياست و ... اثر گذار است .

 
كليد واژه: انسان، فطرت، طبيعت، غريزه، شناخت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):71-94.
 
قاعده قبح نقض غرض در کلام اسلامي
 
دكامي محمدجواد*
 
* دانشگاه بو علي سينا، دانشكده ادبيات و علوم انساني، گروه معارف اسلامي
 
 

ميان متکلمان و حکماي مسلمان در خصوص وجود يا عدم غايت و غرض در افعال باري تعالي اختلاف نظر وجود دارد. اشاعره وجود هر گونه غايت و غرض در افعال الهي را با کمال ذاتي او متعارض مي دانند و آن را انکار مي کنند. در مقابل، حکماي الهي و متکلمان عدليه معتقدند که حضرت باري تعالي در افعالش غايت و غرض دارد و هيچ فعلي از او سر نمي زند مگر اينکه متوجه غايت و غرض خاصي باشد، اما در اينکه غايت و غرض در افعال الهي به چه کسي يا چه چيزي بر مي گردد ميان اين انديشمندان اختلاف نظر وجود دارد. متکلمان عدليه معتقدند که غرض بايد به غير خدا برگردد تا او از هر گونه نقص و کاستي مبرا باشد، اما حکما مي گويند غرض بايد به خود خدا برگردد تا با قاعده «العالي لا يلتفت الي السافل و لا يستکمل بِه» در تعارض نباشد. آنچه همه صاحب نظران بر آن اتفاق نظر دارند اين است که «نقض غرض قبيح است»، زيرا منجر به اجتماع خواستن و نخواستن فعل واحد مي شود که محال است. قاعده قباحت نقض غرض» در کلام عقلي کاربرد زيادي دارد و کمتر قاعده اي از لحاظ کاربرد به پاي اين قاعده مي رسد. اهميت اين قاعده تا بدان حد است که در تمام اصول دين از آن بحث مي شود. اصل وجود غايت در افعال الهي در مباحث مربوط به توحيد اثبات مي شود و سپس به عنوان مقدمه در اثبات اصول ديگر يعني عدل، نبوت، امامت و معاد به کار مي رود.

 
كليد واژه: غرض، لطف، حکمت، نبوت، امامت، معاد
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:39 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):95-121.
 
ارزش شناسي در فلسفه ارسطو
 
اكبري مجيد,حسيني سيدمحمد
 
 
 

در اين مقاله سعي بر آن است با قضاوت فلسفه ارسطويي به ارزش شناسي در فلسفه ارسطويي پرداخت. به همين جهت پس از اثبات ارزش شناسي به عنوان نوعي معرفت، به رابطه بين آن با دو حوزه ديگر معرفت، يعني وجود شناسي و معرفت شناسي پرداخته و نشان داده شده است که ارزش هايي مانند خير و زيبايي همان علت غايي و علت صوري در تبيين ارزشي هر چيزي هستند و دست کم در طبيعت خير و غايت هر چيزي، امري واقعي و در شي حضور دارد، در حالي که ارزش هايي مانند زيبايي و فراخي، خوبي و بدي در نسبت وجود ما وجود دارند، در واقع، چنين ارزش هايي وجود عيني و مثالي ندارند. از نظر معرفت شناسي ارزش ها با علت صوري يعني با صورت کليه شناخته مي شوند. همچنين ارزش شناسي ارسطو نشان مي دهد که مفهوم غايت مفهومي بنيادين در فلسفه ارسطوست و مي توان با آن انسجام نظام فلسفي ارسطو را نشان داد. يعني ارسطو براي ارزش ها حيثيت وجودي و معرفتي قايل است و براي موجودات و معرفت ها و حتي براي خود ارزش ها مراتب قايل شده است، يعني هر چيزي در سلسله مراتب ارج گذاري قرار مي گيرد و اين ريشه در مفهوم غايت دارد. همچنين معلوم خواهد شد که ارسطو چه در مقام فيلسوف و چه در مقام ارج گذار فارغ از ارزشگذاري در وجود شناسي و معرفت شناسي نيست. با اين رويکرد، بخش دوم اين مقاله بر اساس همين مبنا نشان مي دهد که غايت در اخلاق ارسطويي همان کمال مطلوبي است که آدمي سعادت را همچون فعاليت روحي منطبق بر عالي ترين و کامل ترين فضايل به انجام مي رساند و در اين کار با حاکميت عقل بر اعمال نفس خود مراقب است و با ممارست و عادت فضيلت ها را چنان به انجام مي رساند که نه در حد افراط باشد و نه در حد تفريط و زيور تمام فضايل اخلاقي را با اعتماد به قابليت هاي خود دارا گردد.

 
كليد واژه: ارزش شناسي، ارزش شناسي ارسطو، خير، غايت، سعادت و نيکبختي، نظريه حد وسط، کمال مطلوب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

: آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):123-142.
 
مساله يگانگي فضيلت در فلسفه افلاطون
 
بيناي مطلق سعيد,ميراحمدي سرپيري صادق
 
 
 

سقراط ادعا مي کند که فضيلت ها يکي هستند و اين يگانگي در نظرش نشان آن است که فضيلت معرفت است. افلاطون نيز تحت تاثير استاد خود به يگانگي فضيلت باور داشت، اما منظور او از اينکه «فضيلت يکي است» در نگاه نخست خالي از ابهام نيست. اين موضوع در گفتگو هاي لاخس و پروتاگوراس مطرح شده است.
فضيلت هايي که در اين دو گفتگو مطرح شده عبارت اند: از: دينداري، شجاعت، اعتدال، عدالت و دانايي. وي آشکارا بر اين باور است که اين فضايل يگانه اند، اما اين يگانگي به دو صورت بيان مي شود. يکي اينکه فقط يک فضيلت وجود دارد با پنج نام متفاوت و ديگر اينکه هر يک از اين فضيلت ها ماهيت و تعريف خود را داراست و در عين حال بين آنها ارتباط ضروري وجود دارد
. در اين مقاله، ابتدا نظر افلاطون را درباره يگانگي فضيلت و ناسازگاري بين اين دو نظر بر اساس گفتگو هاي پروتاگوراس و لاخس مطرح و سپس با مراجعه به گفتگو هاي پاياني وي (جمهوري، مرد سياسي، قوانين) نظر نهايي او را درباره اين موضوع بيان مي کنيم.

 
كليد واژه: افلاطون، يگانگي فضيلت، چندگانگي فضيلت، اينهماني، جدايي ناپذيري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 

 7 : آينه معرفت پاييز 1388; 7(20):143-169.
 
چيستي دروغ
 
اترك حسين*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه زنجان
 
 

معنا و ماهيت دروغ گرچه در ابتدا روشن مي نمايد، ولي با اندکي تامل، پرسش هاي زيادي پيرامون آن مطرح مي شود که پرداختن به آن را ضرورت مي بخشد. به نظر مي رسد در ماهيت دروغ چهار شرط لازم است: شرط بيان خبر، شرط خلاف واقع بودن خبر، شرط تخاطب و شرط قصد فريب داشتن. بين دروغ و فريب فرق است. دروغ نوعي فريب است که منحصر در گفتار و هر چيزي که قائم مقام گفتار باشد مانند نوشتار و اشاره است نه در مطلق قول و فعل، همچنين دروغ در خبر ممکن است نه در مطلق کلام. فريب در مطلق قول و فعل امکان دارد. دروغ مخالفت مراد متکلم با واقع نفس الامر است نه مخالفت ظاهر کلام با واقع يا اعتقاد متکلم. قصد عمد و علم به نادرستي خبر در دروغ شرط است. دروغ چون در اخبار، محقق است پس بدون وجود مخاطب امکان ندارد. دروغ هميشه با قصد فريب مخاطب همراه است. دروغ يعني «شخصي با قصد اخبار از واقع، خبر خلاف واقعي که خود علم به خلاف بودن آن دارد به شخص ديگر بدهد با اين قصد که او باور کند اين خبر واقعيت دارد». براي حل نزاع فرق کلامي در ذاتي يا اعتباري بودن قبح دروغ بايد به ماهيت و تعريف دروغ رجوع کرد. اگر دروغ را خبر خلاف واقع تعريف کنيم، اين عمل ذاتا قبيح نيست مگر وجوه و اعتباراتي چون ضرر زدن، فريب دادن، اغرا به جهل به آن اضافه شود، ولي اگر دروغ را خبر خلاف واقع با قصد فريب ديگران تعريف کنيم قبح آن ذاتي خواهد بود.

 
كليد واژه: اخلاق، دروغ، خبر خلاف واقع، فريب، قبح ذاتي، اعتباري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

1 : آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):1-18.
 
تقسيمات وجود و مناط آن در فلسفه اسلامي
 
شكر عبدالعلي*
 
* دانشگاه شيراز
 
 

انديشمندان مسلمان براي وجود تقسيماتي ذکر کرده اند. يکي از آنها تقسيم چند ضلعي از وجود است. شيخ الرييس وجود را به محتاج و غني تقسيم مي کند. سهروردي بر پايه نور و با عبارتي متفاوت اما محتوايي مشابه، نور را به في نفسه لنفسه و في نفسه لغيره تقسيم مي کند. به عقيده او جايي که نور نباشد جوهر غاسق يا هيات ظلمانيه است. حکمت متعاليه در همراهي با اين دو حکيم مشايي و اشراقي، موجود را مقسم قرار داده و آن را به في غيره و في نفسه و ساير شاخه هاي آن تقسيم مي کند. سبزواري اين تقسيم را به شکل کامل تري ارايه مي دهد. متکلمان و برخي عرفا نظير ابن عربي نيز نوعي تقسيم از وجود را در آثار خود آورده اند.
برخي از متاخرين بر تقسيمات سبزواري اشکالاتي از جمله ناتمام بودن، خلط مفهوم با مصداق و خلط مفاهيم فلسفي با مفاهيم منطقي وارد ساخته اند که بر مبناي حکمت متعاليه پاسخ داده شده است. ديدگاه خاص صدرالمتالهين تقسيم دو ضلعي وجود به رابط و مستقل است. وجود رابط عين فقر و نياز و ربط است، اما وجود مستقل عين بي نيازي و غناست. در ازاي تقسيم وجود، عدم نيز متناظر با آن قابل تقسيم چند ضلعي است. اين جستار علاوه بر طرح ديدگاه هاي فوق، تقسيم چند ضلعي را با معيار ديگري ارايه مي کند که اشکالات فوق متوجه آن نيست
.

 
كليد واژه: وجود في نفسه، وجود في غيره، وجود رابط وجود مستقل، وجود محمولي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:40 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

 : آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):19-46.
 
حمل اولي و شايع در منطق قديم و جديد
 
فلاحي اسداله*
 
* دانشگاه زنجان
 
 

تفکيک حمل اولي ذاتي و حمل شايع صناعي، يکي از مهم ترين نوآوري هاي منطق دانان مسلمان است که با صراحت براي اولين بار در آثار علامه دواني طرح و به کار گرفته شده است و منطق دانان بعدي مانند ملاصدرا و ديگران از اين تفکيک در حل بسياري از مسايل منطقي و فلسفي بهره جسته اند. با وجود اين، تفکيک به صورت غير صريح در آثار ارسطو، فارابي، ابن سينا و ديگران طرح و به صورت شگفت آوري با حمل اولي ذاتي مخالفت شده است. اين مقاله، با بررسي آثار منطقي در دو دوره پيش و پس از علامه دواني، پنج دليل منطقي و غير منطقي (=دليل و علت) در مخالفت با حمل اولي در آثار دوره نخست يافته است که بدون پاسخگويي به اين دلايل، امکان خروج از پارادايم دوره نخست و ورود به پارادايم دوره دوم، چندان محتمل به نظر نمي رسد. قطب رازي و قوشجي از دوره نخست و دواني از دوره دوم، سه منطق داني هستند که با پاسخگويي به دلايل پنج گانه توانستند نقطه عطفي در منطق اسلامي پديد آورند و حمل اولي ذاتي را از حضيض بي توجهي خارج کنند و به محور مهمي در حل مسايل فلسفي بدل سازند.

 
كليد واژه: حمل اولي ذاتي و حمل شايع صناعي، منطق قديم، منطق جديد، منطق طبيقي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی

آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):47-75.
 
برهان نظم از نگاه هارتس هورن
 
رامين فرح*
 
* دانشگاه قم
 
 

چارلز هارتس هورن نماينده مکتب پويش در قرن معاصر است. او تنها فيلسوفي است که برهان نظم را به صورتي پيشين تقرير کرده است. برهان او بر اساس ديدگاه خاصش در باب واقعيت شکل مي گيرد. هارتس هورن جهان منظم را همچون اندامي ارگانيک، به همراه انگاره اي از تحول و ارتباط حوادث در نظر مي گيرد و با برداشتي اجتماع وار از واقعيت، وحدت در عين کثرت را در جهان به نمايش مي گذارد. در اين تقرير، نظم طبيعت مصداقي از نظم اجتماعي محسوب مي شود. اين نظم کيهاني و فراگير مستلزم قدرتي نظم دهنده و متافيزيکي است. خداوندي که در اين برهان اثبات مي شود، واجد صفاتي است که هيچ نسبتي با خداي اديان توحيدي ندارد.

 
كليد واژه: فلسفه ارگانيسم، پويش، هستي واقعي، نظم اجتماعي، افراد پويا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 30 فروردین 1391  11:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها