پاسخ به:بانک مقالات گوناگون از کلیه رشته ها
هويت شهري نشان دهنده فرهنگ شهرنشينان است، بافت فرسوده تاريخي به عنوان هويت و تبلور فرهنگ آن شهر مي باشد. بنابراين، حفظ آن در زمان بهسازي و نوسازي تاکيد مي شود. شهر گور اولين شهر دايره اي ايران در زمان ساسانيان مي باشد، که در حاشيه شهر فيروزآباد کنوني در استان فارس واقع است. هدف از مقاله حاضر مطالعه و بررسي مشکلات و ارايه راه کارها به منظور حفظ و ايجاد هويت براي شهر فيروزآباد از طريق بهسازي و نوسازي بافت فرسوده تاريخي شهر گور مي باشد. در اين مقاله با استفاده از روش توصيفي – تحليلي و تکنيک سوات(SWOT) ضمن شناخت و بيان اهميت بافت تاريخي شهر گور، روش هايي را جهت دخالت موثر در بهسازي و نوسازي و حفظ بافت تاريخي شهر فيروزآباد به عنوان يک ميراث و هويتي ماندگار ارايه شده است. نتايج تحقيق نشان مي دهد، اجراي طرح هاي توسعه شهري شهر فيروزآباد بدون توجه به بافت تاريخي شهر گور صورت گرفته است بر اين اساس، رشد و توسعه شهرنشيني، ارايه ايده هاي معماري و شهرسازي بي هويت و افزايش جمعيت شهر فيروزآباد موجب فراموشي در امر بهسازي و نوسازي شهر گور گرديده است، که به تبع آن، عدم استفاده از متخصصين و برنامه ريزان شهري در بافت تاريخي شهر گور هم خود دليلي بر اين وضعيت است. در ادامه تحقيق انواع راه حل ها و اولويت هاي اجرايي متناسب با شرايط محيطي و بافت شهر فيروزآباد مطرح شده است.
نسخه قابل چاپ
حركات توده اي يكي از مخاطرات طبيعي است كه از نظر فراواني و شدت وقوع، خسارت هاي مستقيم (مسدود كردن راهها و مسير آبراهه ها، مدفون كردن مناطق مسكوني و تاسيسات خدماتي) و خسارت هاي غيرمستقيم (اثرات ناگوار زيست محيطي، هدر رفتن خاك، افزايش رسوبات و كاهش ظرفيت مخازن سدها) را به دنبال دارد. تحقيق حاضر در حوضه سد كلان ملاير با هدف مشخص كردن عوامل موثر در حركات توده اي و شناسايي نواحي مستعد حركات توده اي و تعيين وزن كه بيانگر ميزان نقش اين عوامل در وقوع حركات توده است، صورت گرفته است. از بين عوامل موثر در وقوع حركات توده اي عوامل ليتولوژي، فاصله از گسل، شيب، سطوح ارتفاعي و ميزان بارش در اين تحقيق انتخاب گرديد. با استفاده از نقشه هاي زمين شناسي، توپوگرافي و عكس هاي هوايي در قالب سستم اطلاعات جغرافيايي (GIS) و نرم افزار AreGIS نقشه هاي تحقيق بصورت رقومي و لايه بندي و براي تجزيه و تحليل داده هاي بدست آمده از طريق بررسي متغيرهاي موثر از مدلLNRF بعنوان ابزار مفهومي تحقيق استفاده گرديد. در خاتمه با وزن دادن به عوامل موثر و جمع جبري آنها نقشه پهنه بندي خطر حركات توده اي با همپوشاني نمودن لايه هاي مختلف تهيه گرديد و نتايج نشان مي دهد كه مدل LNRF كارايي خوبي براي بررسي داده ها و پهنه بندي حركات توده اي در حوضه سد كلان را نشان مي دهد.
برآورد رواناب در يک حوضه آبريز اهميت زيادي در مديريت منابع آب حوضه دارد. با وجود مدل هاي فيزيکي و آماري که هر کدام برخي از پارامترهاي حوضه را به منظور برآورد رواناب را در بر مي گيرند، استفاده از شبکه هاي عصبي به عنوان يک مدل جعبه سياه نيز يکي از روش هاي مناسب محسوب مي شود. هدف اين تحقيق استفاده از شبکه عصبي پرسپترون چند لايه به منظور برآورد ميزان رواناب روزانه از روي بارندگي روزانه حوضه آبريز پلاسجان است. ابتدا سري هاي بارندگي روزانه سه ايستگاه واقع در منطقه و سري روزانه دبي ايستگاه پلاسجان به سري نرمال تبديل و با توجه به خود همبستگي و همبستگي عرضي بارندگي و رواناب، شش متغير به عنوان ورودي به شبکه انتخاب شد. در پايان مشخص شد شبکه عصبي پرسپترون با چهار لايه مخفي اعتبار بيشتري در برآورد رواناب نسبت به ساير شبکه ها دارد.
در اين پژوهش سعي گرديده که با استفاده از تکنيک پيشرفته تحليل عاملي و ضريب همبستگي اسپيرمن رنک به تحليل شاخص هاي توسعه در شهرستان هاي استان همدان پرداخته شود. رويکرد پژوهش از نوع کمي ـ تحليلي بوده است، شاخص هاي مورد بررسي 57 متغير ترکيبي بوده است. نتيجه حاصل از به کارگيري تکنيک تحليل عاملي تقليل 57 متغير پژوهش به 5 عامل نهايي بوده، اين 5 عامل حدود 475/90 درصد واريانس جامعه را تفسير و توضيح مي دهد. سطوح توسعه يافتگي شهرستان هاي استان همدان با استفاده از مدل همبستگي اسپيرمن رنک به ترتيب عبارت است از : سطح اول توسعه: شهرستان هاي اسدآباد و رزن سطح دوم توسعه: شامل شهرستان هاي همدان، ملاير، نهاوند و کبودرآهنگ سطح سوم توسعه: شامل شهرستان هاي بهار و تويسرکان بعد از اعمال شاخص جمعيت و شاخص هاي خدماتي و مشخص شدن سطح توسعه اولويت هاي برنامه ريزي براي شهرستان هاي استان همدان عبارت است از : گروه اول: شامل شهرستان هاي بهار و تويسرکان گروه دوم: شامل شهرستان هاي همدان، ملاير، نهاوند و کبودرآهنگ گروه سوم: شامل شهرستان هاي اسدآباد و رزن
آبشار و محوطه تفريحي تاريخي گنجنامه به عنوان يکي از جاذبه هاي اکوتوريستي و ژئوتوريستي استان همدان، از مناطق مهم گردشگري ايران مي باشد. لذا مطالعه ارزش اکو توريستي آن مي تواند در پيش بيني نيازها و رفع کمبودها و توسعه گردشگري در منطقه موثر باشد. هدف اين پژوهش برآورد ارزش اکوتوريستي آبشار و محوطه تفريحي تاريخي با استفاده از روش ارزش گذاري مشروط است. براي بررسي عوامل موثر بر ميزان تمايل به پرداخت افراد، الگوي لوجيت به روش حداکثر راستنمايي برآورد گرديد. داده هاي مورد نياز از طريق تکميل پرسش نامه و مصاحبه حضوري با 180 بازديدکننده از منطقه مذکور جمع آوري گرديد. نتايج نشان داد که 75 درصد بازديد کنندگان، حاضر به پرداخت مبلغي جهت استفاده از آبشار مذکور مي باشند. همچنين متغيرهاي تحصيلات، جذابيت آبشار و محوطه تفريحي تاريخي گنجنامه، درآمد و قيمت پيشنهادي اثر معني داري روي احتمال تمايل به پرداخت افراد دارند ولي متغيرهاي سن، جنسيت و اندازه خانوار از لحاظ آماري معني دار نبوده ولي علائم مورد انتظار را دارا بوده اند. ميانگين تمايل به پرداخت افراد 5100 ريال و ارزش اکوتوريستي آبشار و محوطه تفريحي تاريخي گنجنامه سالانه حدود 1883000000 ريال برآورد گرديد.
شهر تبريز در حريم يک گسل بزرگ و فعال بنا شده است. اين گسل با طول حدود 500 کيلومتر از مرزهاي غربي آذربايجان تا ميانه و سراب نقشه برداري شده است. اين سامانه گسلي، رشته کوههاي بزرگي مانند بزقوش، ميشوداغ و موروداغ را در برگرفته است. و در طول تاريخ علاوه بر تبريز شهرهايي که در مجاورت اين گسل بوده اند. بارها دچار ويراني شده اند . گسل تبريز در ادامه شمال غربي خود با روند SE – NW داراي ساز و کاري راستا لغز با مولفه راست براست. و يکي از لرزه خيزترين گسل هاي ايران در ناحيه آذربايجان است. در قسمت هاي مختلف اين گسل وجود آثار ريخت شناسي متعدد ناشي از فعاليت هاي زمين ساختي در راستاي آن است. يافته هاي پژوهش نشان مي دهد که مناطق با غميشه، وليعصر و سيلاب از مناطق مخاطره آميز شهر هستند. اما از ديدگاه تکتونيکي به لحاظ پراکندگي گسل هاي فرعي در سراسر منطقه در برابر زلزله آسيب پذيري براي همه جا يکسان است.
کلانشهر تهران، جزو بزرگترين شهرهايي است که بارگذاري مصنوعي و گسترش فضايي آن روي کمربند فعال زلزله آلپ هيماليا صورت گرفته، که رعايت ضوابط علمي فني در آن، موضوعي حياتي است و نيازمند پژوهش هاي متعدد مي باشد. روش تحقيق در اين مقاله بيشتر توصيفي – تحليلي بود که در تحليل برخي داده ها از سيستم اطلاعات جغرافيايي (GIS)نيز کمک گرفته شده است. گسلها و روند وقوع زلزله ها در تهران، بررسي روند تاريخي گسترش شهر و خصوصا ساخت و سازهاي چند دهه اخير مورد نظر بوده و نتايج بدست آمده، نشان داد که گسترش تهران در مسير کمربند زلزله، بي قيد و شرط، بدون پشتوانه علمي و کنترل نشده صورت پذيرفته و روند مذکور در موارد زيادي کماکان دنبال مي شود. پژوهش در ابعاد متعدد زلزله خيزي تهران و تبعات آن مي تواند، منجر به واقعيت نگري در بين مسوولين و مردم شده و تاثرات مثبتي بر روند شهرسازي و کاهش آسيب پذيري در برابر وقوع زمين لرزه بر جاي بگذارد.
اكوسيتم هاي خشك و نيمه خشك ايران به خاطر فعاليت هاي تخريبي انسان و دام در معرض تخريب قرار گرفته اند و پروژه هاي حفاظت و نگهداري و استقرار مجدد اين اكوسيستم ها بدون بررسي جوامع گياهي و عوامل محيطي امكان پذير نخواهد بود. منطقه مورد مطالعه با وسعتي بالغ بر 3/29291 هکتار در قسمت شمالي استان كرمان واقع گرديده است. تفکيک جوامع گياهي با روش فيزيونوميک، فلوريستيک، اکولوژيک انجام شد و نمونه برداري جوامع گياهي با روش نمونه برداري تصادفي طبقه بندي شده اجرا گرديد. با کوادراتهاي 10×10 متر (100 متر مربع) پوشش تاجي گياهان، پوشش لاش و لاش برگ، سنگ و سنگريزه و خاک لخت در آنها تخمين زده شد. نقشه هاي اقليم و فيزيوگرافي و همچنين مطالعات خاك در حوزه تهيه گرديد و در نهايت رويشگاه هاي هر گونه تهين شدند. رويشگاه هايي در منطقه به صورت موزاييک وجود دارد كه باعث تشكيل اكوتون و افزايش تنوع تركيب گياهي شده است. در منطقه مورد مطاله 12 جامعه گياهي قابل تفکيک است. اجتماعات گياهي منطقه شامل گونه هاي زير است.
مباحث مقاله حاضر معطوف به اين امر است که از چه شيوه ها و راه هايي مي توان نظام آموزش عالي و پژوهش کشور را بهبود بخشيد. طبعا در طرح شيوه ها و راهکارها، نوعي آسيب شناسي نيز مستتر است. اين شيوه ها در سه حوزه مورد بحث قرار گرفته اند: نخست شيوه ها و سازوکارهاي مشترک حوزه آموزش و پژوهش که در اين قسمت در زمينه هاي نگرشي و فرهنگي، سياست گذاري، زيرساخت ها، قوانين و روندها، و نيروي انساني مباحثي مطرح شده است، دوم شيوه هاي مختص به حوزه آموزش عالي که در زمينه هاي سياست گذاري و برنامه ريزي آموزشي، مباحثي مطرح شده و سوم شيوه و سازوکارهاي مربوط به حوزه پژوهش که در اين قسمت نيز به مباحثي در زمينه هاي سياست گذاري و زيرساخت ها، قوانين و روندها مطرح شده است. اگرچه خود مقاله داراي مطالعات ميداني نبوده، اما سعي شده در موارد لازم، از مطالعات ميدانيِ انجام شده، استفاده شود. توجه نويسنده بيشتر به مباحث حوزه علوم انساني معطوف بوده است، اگرچه اغلب مباحث در مورد ساير حوزه هاي غير علوم انساني نيز صادق است. در نتيجه گيري تلاش شده مشکلات آموزش عالي و پژوهش در ايران و نحوه تحول و بهبود آن، از منظري متفاوت از آنچه در متن مقاله آمده، يادآوري شود.
استقلال دانشگاهي در ايران روند پر فرازونشيبي را در هفت دهه گذشته پشت سر گذاشته است. هم اکنون چهارمين مرحله از اعطاي اختيارات به دانشگاه ها در قالب بند الف ماده 49 قانون برنامه چهارم توسعه در حال اجراست، اما تحقق کامل مفاد آن با موانعي روبه روست، ازاين رو آگاهي از نحوه نگرش مديران مرکز علمي کشور نسبت به مقوله پيچيده استقلال دانشگاهي و آثار و پيامدهاي آن اهميت دارد. مطالعه حاضر که در سال 1387 صورت گرفته پيمايشي از نوع نگرش سنجي است. در اين مطالعه ابتدا متغيرهاي تشکيل دهنده مفهوم استقلال دانشگاهي در چهار گروه استقلال مالي، خودگرداني اداري، آزادي آکادميک و استقلال در ارتباطات ملي و بين المللي شناسايي شد. سپس نگرش سه گروه از مديران مراکز علمي نسبت به اين مولفه ها و ميزان اهميت آنها سنجيده شد. در نهايت پس از شناسايي آثار و پيامدهاي استقلال دانشگاهي در ايران (مشتمل بر 19 مورد) با استفاده از آزمون نسبت دوجمله اي مشخص شد که پاسخگويان کداميک از اين عوامل را به عنوان آثار و پيامد تلقي مي کنند.
در اقتصاد نوين، دانش به عنوان عامل راهبردي در دستيابي به مزيت رقابتي پايدار يک قدرت محسوب مي شود، اما صرف برخورداري از دارايي هاي دانشي، قدرت آفرين و ارزش آفرين نيست، بلکه تسهيم و اشتراک آن با ديگر اعضاي درون سازماني و برون سازماني زمينه خلق دارايي هاي دانشي جديد و ارزش آفرين را فراهم خواهد ساخت. در اين مقاله عواملي که در ايجاد بسترسازي براي اشتراک دانش در سازمان موثر هستند، مورد بررسي قرار گرفته است. نظر به مطالعات و شواهد تجربي موجود، سيزده عامل در زمره مهم ترين عوامل موثر بر اشتراک دانش شناسايي شده اند. براي دستيابي به اين هدف، از روش پژوهش پيمايشي بهره گرفته شد. جامعه آماري مورد مطالعه مشتمل بر 23 نفر از اعضاي هيات علمي دانشکده علوم تربيتي و روان شناسي دانشگاه فردوسي است که نظر به گستره حجم جامعه آماري از روش سرشماري استفاده شد. گردآوري داده هاي مورد نياز از طريق پرسشنامه انجام گرفت. در نتيجه محاسبه آلفاي کرونباخ، ضريب پايايي پرسشنامه برابر با 90 درصد به دست آمد. به منظور تعيين روايي از روايي سازه با استفاده از روش تحليل عاملي استفاده شد. در نتيجه تجزيه و تحليل داده ها به شيوه تحليل عاملي با چرخش واريماکس، نه عامل (ارتباطات، سودمندي ادراک شده از ICT، سهولت ادراک شده از ICT، کار تيمي، استراتژي، اعتماد، تعهد عاطفي، خودکفايتي، ماهيت دانش) به عنوان عوامل کليدي موثر بر اشتراک دانش در گروه مورد مطالعه دريافت و برداشت شدند. از اين مجموع، بالاترين ميزان همبستگي، بين کار تيمي با اشتراک دانش مشاهده شد. نظر به نتايج به دست آمده از تحليل رگرسيون چندگانه نيز استراتژي سازماني، اعتماد و خودکفايتي افراد به عنوان سه عامل اصلي که بيشترين ميزان اثرگذاري بر اشتراک دانش را دارند، استخراج شدند. بنابر يافته هاي حاصل از اين مطالعه، توجه همه جانبه به عوامل فرهنگي، فردي، سازماني، فني و دانشي براي ترغيب اعضاي سازمان به اشتراک دانش، تجارب و مهارت هايشان در زمره مهم ترين وظايف و مسووليت هاي مديران سازمان ها، قابل ملاحظه است.
اين تحقيق هدفي دوگانه داشت: نخست آنکه با به کارگيري ابزارهاي هنجاريابي شده در مورد نگرش، انگيزش و علاقه دانشجويان ايراني به زبان انگليسي، مورد بررسي قرار گيرد. دوم آنکه نوع جهت گيري غالب و ارتباط آن با برخي از متغيرهاي رواني - اجتماعي تحليل شود. در اين پژوهش از روش تحقيق توصيفي - پيمايشي استفاده شد. جامعه مورد مطالعه، تمامي دانشجويان شاغل به تحصيل در سال تحصيلي 87-1386 در دانشگاه هاي تبريز و کردستان بودند. با استفاده از شيوه نمونه گيري تصادفي طبقه اي، از هرکدام از دانشگاه هاي مذکور 200 دانشجو انتخاب شدند. در تحقيق حاضر از يک پرسشنامه ترکيبي با عنوان مقياس نگرش به زبان انگليسي که شامل سازه هاي اصلي تحقيق است، استفاده شد. نتايج نشان داد که بيشتر دانشجويان از انگيزش بالايي نسبت به يادگيري زبان انگليسي برخوردارند. در مورد ميزان علاقه به يادگيري زبان انگليسي نيز وضع مشابهي بين دانشجويان وجود داشت. همچنين يافته ها نشان داد تجارب يادگيري و آموزشي دانشجويان خارج از نظام رسمي آموزش و پرورش با ميزان انگيزش و نگرش آنان رابطه مثبتي دارد. بين ميزان علاقه و سواد انگليسي والدين با ميزان علاقه و معلومات انگليسي فرزندان همبستگي مثبت وجود داشت. بيشتر دانشجويان تجارب يادگيري زبان خارجه را به غير از مدرسه و دانشگاه نداشته اند و همه تلاش هاي يادگيري آنان محدود به محيط رسمي آموزشي بوده است. در نهايت، نتايج نشان داد هر دو نوع جهت گيري هاي ابزاري و انضمامي به ترتيب بر نگرش هاي دانشجويان انتخابي غالب هستند.
اين تحقيق در پي تحليل عوامل فردي موثر بر يادگيري شغل محور در بين دانشجويان کشاورزي دانشگاه تهران بر اساس عوامل فردي است که به روش پيمايشي انجام شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل دانشجويان کشاورزي سال آخر مقطع کارشناسي و دانشجويان مقطع تحصيلات تکميلي پرديس کشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه تهران است که در مجموع شامل 1103 نفر بودند. از بين آنها به صورت تصادفي و با رعايت انتساب متناسب، 201 نفر (برحسب محاسبه فرمول کوکران) انتخاب شدند. ابزار تحقيق پرسشنامه اي با سه بخش است که بخش اول ويژگي هاي روان شناختي، بخش دوم مقياس اندازه گيري متغير وابسته تحقيق (مقياس يورک و نايت، 2004) و بخش سوم عوامل فردي موثر در شکل گيري يادگيري شغل محور بود. براي تعيين روايي، با استفاده از نظرات اساتيد گروه ترويج و آموزش کشاورزي دانشگاه تهران از روايي محتوايي و براي تعيين پايايي ابزار، از روش آلفاي کرونباخ استفاده شده که مقدار آن براي مقياس اصلي 0.89 بود. روش آماريِ غالب مورد استفاده تحليل مسير و نرم افزار مورد استفاده SPSSwin15 بوده است. يافته هاي تحقيق حاکي از آن است که نقش عوامل فردي در شکل گيري يادگيري شغل محور بسيار مهم، و عوامل مورد بررسي در مجموع 79 درصد واريانس مرتبط با متغير وابسته را تبيين کردند. بر مبناي يافته هاي تحقيق علاقه به رشته تحصيلي، اعتقاد به توان اعضاي هيات علمي، اعتماد در روابط متقابل، توانايي آزمايش و خلق فرصت ها و توانمندي جست وجوي اطلاعات مهمترين متغيرهاي فردي در شکل گيري يادگيري شغل محور در بين دانشجويان کشاورزي بودند.
پژوهش حاضر به بررسي رابطه بين کيفيت خودارزيابي شناختي اعضاي هيات علمي و کيفيت ارزشيابي از دانشجويان در دانشگاه هاي دولتي شهر اصفهان در سال تحصيلي 88-1387 پرداخته است. اين پژوهش از نوع توصيفي ـ همبستگي بوده و جامعه آماري آن کليه اعضاي هيات علمي تمام وقت دانشگاه هاي صنعتي، اصفهان، علوم پزشکي، و هنر هستند. با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي نسبتي، بين 82 نفر به عنوان حجم نمونه، پرسشنامه خودگزارشيِ آگاهي فراشناختي چراو و دينينسون (1994) پخش شد. همچنين 820 نفر از دانشجويان نسبت به تکميل پرسشنامه ارزيابي عملکرد تدريس اعضاي هيات علمي منتخب اقدام کردند. نتايج حاکي از همبستگي معنادار بين کيفيت خودارزيابي شناختي اعضاي هيات علمي و کيفيت ارزشيابي آنها از دانشجويان است (P<0.01) نتايج همچنين نشان داد که تفاوت معناداري در بين دانشگاه هاي دولتي شهر اصفهان از نظر ميزان برخورداري اعضاي هيات علمي از خودارزيابي شناختي و کيفيت ارزشيابي از دانشجويان وجود دارد (P<0.01) نتايج تجزيه و تحليل رگرسيون نيز نشان داد خودارزيابي شناختي اعضاي هيات علمي مي تواند 0.013 واريانس کيفيت ارزشيابي از دانشجويان را تبيين کند (P<0.01).
هدف کلي اين مطالعه توصيفي ـ پيمايشي، تلفيق روش کمي و کيفي به منظور طراحي ابزار ارزشيابي عملکرد اعضاي هيات علمي است. جامعه مورد مطالعه را دانشجويان، اساتيد، مديران و همچنين کارشناسان دانشکده کشاورزي دانشگاه رازي کرمانشاه تشکيل مي دهند. تعداد دانشجويان اين دانشکده 1076 نفر (N=1076) بود که حجم نمونه آماري با استفاده از فرمول کوکران (n=280) و به صورت کاملا تصادفي تعيين شد. ابزار گرد آوري داده هاي مورد نياز از دانشجويان، پرسشنامه اي بيست گويه اي به منظور بررسي نظرات آنان در رابطه با اهميت مواردي بود که در ارزشيابي عملکرد آموزشي اعضاي هيئت علمي بايد مد نظر قرار گيرد که با استفاده از طيف ليکرت طراحي شد. روايي ابزار توسط اساتيد دانشکده کشاورزي رازي و پايايي آن با محاسبه ضريب آلفاي کرونباخ (0.72)، مورد تاييد قرار گرفت. به منظور جمع آوري داده ها از اعضاي هيات علمي، مديران و کارشناسان نيز از روش دلفي استفاده شد. پس از بررسي نظرات دانشجويان، اساتيد و غيره، «بسته ارزشيابي عملکرد اعضاي هيات علمي» (FMPE)، طراحي شد که شامل بخش هاي مختلفي است و عملکرد اعضاي هيات علمي را از جهات مختلف و توسط افراد متفاوت، مورد ارزشيابي قرار مي دهد. عملکرد آموزشي، عملکرد پژوهشي و ويژگي هاي شخصي و مسووليت هاي حرفه اي اعضاي هيات علمي، از جمله حوزه هايي است که با استفاده از FMPE، مورد ارزشيابي قرار مي گيرد.