علامه شعراني از عالماني است که با پشتوانه اي از دانش هاي معقول و منقول به فهم و شرح احاديث و نقد روايات پرداخته اند. او به دليل تبحر کم نظيرش در دانش هاي عقلي، و با ارج نهادن به دست آوردهاي آن، دسته اي از دانش هاي بشري را که به ضرورت عقلي به قطعيت پيوسته، يا مويد دين اند و يا در گزاره هاي ديني به آنها اشاره يا تصريح شده، با شرايطي حجت دانسته، در فهم و نقد روايات به کار بسته است. مقاله حاضر تلاشي براي نماياندن چگونگي اين رويکرد از سوي آن دانشمند ذوفنون است.