«هدفمندکردن واردات ضرورتي فراموش شده» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:
هيچ کشوري نميتواند ادعا کند که توانايي توليد تمام کالاهاي موردنياز خود را دارد و نيازي به واردات ندارد؛ و قدر مسلم چنين ادعايي نه مبناي علمي دارد، نه توجيه عقلي و نه بهرهاي از واقعيت دارد.
چرا که روشن است هر سرزمين، اقليم و کشوري از منابع، امکانات و توجيه اقتصادي خاصي براي توليد برخي کالاها برخوردار است و نه تنها دنياي کنوني بلکه از قرون گذشته مردمان سرزمينها و کشورهاي گوناگون به مبادلات بازرگاني و تجاري با يکديگر نياز داشتهاند و اين تبادلات تجاري همچنان واقعيتي در عصر امروز و آينده خواهد بود.
کشور ما ايران نيز نه ديروز و نه امروز از اين قاعده مستثنا نبوده و نخواهد بود. اما موضوع قابل تامل اين است که تراز بازرگاني و تجاري کشورها و ميزان صادرات و واردات بايد رقم معقول و قابل قبولي باشد.
و صد البته هر چه تلاش و کوشش براي رونق توليدات داخلي افزايش يابد و همزمان با آن کيفيت کالاها نيز ارتقا پيدا کند علاوه بر اين که موجب اشتغال زايي، و ايجاد مشاغل پايدار و از اين مهمتر باعث خودباوري و اعتماد به نفس ميشود موجبات اقبال مردم به مصرف کالاهاي توليد داخل افزايش پيدا ميکند، و بستر ايجاد رقابت و حتي ايجاد مزيت کالاي ايراني با کالاي خارجي به وجود ميآيد و زمينه براي صادرات مهيا ميشود و تراز تجاري بازرگاني به سمت مطلوب پيش ميرود.
اما با وجود همه اقدامات و تلاشهايي که انجام شده ميتوان مدعي شد که کارهاي اساسي و بنيادي براي حمايت از توليد داخل در زمينه بسياري از کالاها انجام نشده است.
واردات بي رويه بسياري از کالاهاي مصرفي به کشور خود گواه صادقي بر اين مدعا است.
گرچه اين مشکل در برخي سياست گذاريها و قوانين ريشه دارد اما به خاطر برخي مسائل در برهه کنوني نمود بيشتري پيدا کرده است.
امروز همه مردم به روشني متوجه اين موضوع هستند که بيشتر بازارهاي کشورمان تحت سلطه واردات بي رويه و غيرضروري قرار گرفته است، و در حالي بسياري از بازارها مملو از کالاهاي وارداتي مصرفي شده که مشابه بسياري از آنان در کشور توليد ميشود. واردات بي رويه در مواردي موجب تعطيلي کارگاهها و کارخانهها شده است، اين رويه باعث شده است که از يک سو برخي کارخانهها و کارگاههاي توليدي يا تعطيل شود يا با حداقل ظرفيت توليد کار کنند و همچنين از تعداد شاغلين کاسته شود و از ديگر سو سرمايهها به حالت سرگردان درآيد و به جاي گردش در چرخه توليد به بازارهاي خلق الساعه دلالي و واسطه گري از جمله خريد و فروش سکه و ارز و سفته بازي و امثال آن تزريق شود و برخيها را يک شبه ميليونر و ميلياردر کند و پس از مدتي عدهاي نيز پس از يک فراز، دچار فرودي شوند که تمام سرمايه شان نيست و نابود شود و باز هم قصه تکراري کم آوردن و ورشکستگي و چکهاي برگشتي و بي اعتمادي و کلاه برداري و زندان و گاه از هم پاشيدگي برخي خانواده ها. گرچه مسئله آن قدر ساده و قابل درک هست که هرکسي قبول کند واقعا هيچ نيازي به اين همه واردات آن هم اينچنين بي حساب و کتاب نيست اما چند مثال ساده اين موضوع بديهي را، محسوس تر ميکند.
* وقتي که ما با وجود برخورداري از اقليمهاي متکثر در مناطق مختلف کشور و برخورداري از چهار فصل قادر به توليد اکثر قريب به اتفاق ميوههاي موجود در دنيا هستيم چه دليلي وجود دارد که بخش قابل توجهي از سرمايههاي کشور صرف واردات ميوه ميشود که هم پول و سرمايه کشور به هدر ميرود و باغداران و کشاورزان را به جايي ميرساند که گاه ميوه هايشان را از درختان نميچينند و يا ميوه به پاي درختان ميريزد و ميپوسد، نمونه اين گونه مسائل در برخي نقاط کشور کم اتفاق نيفتاده است!
* کشور ما به لحاظ توان توليد انواع پوشاک و البسه و کيف وکفش جزو کشورهاي مطرح است، به گونهاي که برخي از شهرهاي ايران به واسطه توليد برخي کالاها مثل کفش شهرت بالايي دارند، کفش تبريز از جمله آنهاست اما متاسفانه امروز بازار کيف و کفش کشور پر شده است از کفشهاي بي کيفيت چيني و اين وضعيت متاسفانه حتي برخي توليدکنندگان کيف و کفش و البسه را به واردکننده اين کالاها تبديل کرده است.
* واقعا چه توجيهي براي واردات شير خشک وجود دارد آن هم در شرايطي که دامداران ما توان توليد تمامي شير مورد نياز کشور را براي همه مصارف دارند.
* واردات اين همه لوازم پيش پا افتاده از جمله اسباب بازيهاي بي کيفيت که علاوه بر ضربه زدن به توليدات داخلي، موجب ترويج فرهنگ بيگانه ميشود به چه درد اين کشور و مردم ميخورد؟
* با وجود توانمندي متخصصان و شرکتهاي معتبر داروسازي در کشور و با اين که بسياري از داروها در داخل توليد ميشود چرا و به چه دليل و با کدام مجوز و رانت دولتي و غيردولتي مشابه همان داروها وارد ميشود که متاسفانه طبق برخي اخبار کم اثر بودن و حتي بعضا آلودگي و اثر منفي گذاشتن آن بر مصرف کنندگان نيز اثبات شده است.