مقالات زمين شناسي كاربردي و محيط زيست

فسفات و نيترات موجود در كودهاي شيميايي توسط رواناب از مزارع كشاورزي به آبهاي سطحي و زيرزميني راه مي يابند كه در آبهاي پذيرنده اثراتي را به دنيال دارند. نيترات به ساير اشكال نظير نيتريت تبديل ميگردد. اين تحقيق به منظور تعيين مقدار نيتر يت و فسفات در آبهاي زيرزميني آستانه اشرفيه كه جهت شرب توسط ساكنين مورد استفاده قرار مي گيرد و ارزيابي اثرات تخريبي نامتعادل كودها و ارايه راهكارهاي مناسب مديريت استفاده از كودها در تابستان سال 1385 صورت گرفت. در تحقيق مذكور غلظت نيتريت و فسفات به روش استان دارد اسپكتروفتومتري در 29 حلقه چاه خانگي اندازه گيري شد و ارقام حاصله با استانداردهاي جهاني و ملي مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج مربوط به فسفات نشانگر آن است كه حداكثر غلظت اين آنيون در آب چاهها 0.578mgL^-1 و حداقل آن0.125mgL^-1  مي باشد. مقايسه مقادير حاصله با استاندارد فسفات در آب آشاميدني نشانگر آن است كه در هيچ يك از چاهها فسفات از حداكثر مجاز آب آشاميدني بيشتر نبوده است.
نتايج مربوط به نيتريت نشانگر آن است كه حداكثر غلظت نيتريت در آب چاهها 6.181mgL^-1 و حداقل غلظت آن 0.054mgL^-1 بوده است. در تعدادي از روستاها نظير گورگا، پر كاپشت، كشل، تمچال، نازكسرا و كنچا غلظت نيتريت بالاتر از حد مجاز استاندارد آشاميدن بود. بر اساس نتايج حاصله آب برخي از چاهها كه در حال حاضر توسط روستاييان به مصرف شرب مي رسد، حاوي مقادير بالاتر از حد مجاز نيتريت است كه استفاده از آن جايز نمي باشد.

خليج فارس درياي حاشيه اي و نيمه بسته اي است كه تحت تاثير متقابل صفحه آفريقا و صفحه اروپا - آسيا در طول ادوار گذشته زمين شناسي ايجاد شده است. اين منطقه داراي حدود 130 جزيره است كه از آن جمله مي توان به جزيره كيش اشاره نمود. جزيره كيش با مساحتي حدود 90.457 كيلومتر مربع و آب و هواي گرم و مرطوب در بخش مياني آب هاي خليج فارس واقع شده و از نظر زمين شناسي دنباله چين خوردگي زاگرس تلقي مي شود. اين جزيره نمونه كاملي از خصوصيات زيستي منطقه خليج فارس به شمار مي رود و زيستگاه گونه هاي قابل توجهي از موجودات مي باشد. نتايج حاصل از بررسي كمي و كيفي ميكروفوناي موجود در جزيره همچون روزن داران و استراكودها، نقش بسزايي را در تعيين ميزان آلودگي، تعبير و تفسير محيط هاي رسوبي و پالئواكولوژي منطقه ايفا مي كنند. نمونه برداري و بررسي رسوبات در سواحل جزيره كيش حاكي از آن است كه فراواني روزن داران در رسوبات بخش هاي مختلف يكسان نيست و ارتباط خاصي ميان تراكم روزن داران، حضور كاني هاي مختلف نظير دولوميت، ميزان كل مواد آلي رسوب (T.O.M)، درصد كربنات كلسيم موجود در رسوبات و ميزان اكسيژن محلول در مناطق مختلف جزيره كيش وجود دارد. چنانچه با بالا رفتن ميزان كربنات كلسيم و فراواني كاني هاي كلسيت و دولوميت حضور روزن داران نيز بيشتر شده و تعداد و تنوع بيشتري دارند. همچنين افزايش ميزان كل مواد آلي رسوب در رسوبات دانه ريز سيلتي و گلي و بالا بودن مقدار اكسيژن محلول در آب با فراواني روزن داران مطابقت دارد.

امروزه شناخت و رفع مشكلات زيست محيطي مرتبط با علم زمين شناسي كه تاثير سوء آنها مستقيما بر روي انسان و اكلوژي كاملا واضح و آشكار شده است، مبحثي را با نام زمين شناسي پزشكي يا Geo-medicine ايجاد كرده كه امروزه مدنظر زمين شناسان و پزشكان قرار گرفته است. عمده تمركز اين علم بر روي فعاليت هاي معدني، كاني ها و تاثير سو آنها بر زندگي بشر مي باشد. اما نكته قابل ذكر اينكه نبايد نقش ميكروفسيل ها بالاخص پالينومورف ها را در ايجاد برخي بيماري ها و آلرژي ها از ياد برد. در اين مقاله سعي شده است تا با معرفي يكي از انواع پالينومورف ها - داينوفلاژله ها - نقش زيست محيطي و زمين پزشكي اين ميكروفسيل معرفي شود.

منطقه ساحلي استان مازندران در بخش جنوبي درياي خزر از مناطقي به شمار مي رود كه به واسطه كاربريهاي مختلف، نوسانات تراز دريا و فرسايش و رسوبگذاري واحدهاي رسوبي دايما دچار تغيير مي باشد. هدف از اين تحقيق بررسي تغييرات واحدهاي رسوبي ساحلي و فرآيندهاي موثر در اين تغييرات بوده است. در اين پژوهش تغييرات ناحيه س احلي منطقه علمده از سواحل استان مازندران دربازه زماني 1346 تا 1383 (37 ساله) با استفاده ازتصاوير ماهواره اي سال 2003 ميلادي و عكسهاي هوايي سال 1346 ه. ش و در محيط GIS و با استفاده از نرم افزار Ilwis، بررسي شده است. نتايج كار بصورت جداول و نقشه هاي تغييرات واحدهاي رسوبي در اين بازه زماني ارايه شده اند. همچنين جهت بررسي صحت واحدهاي ترسيم شده با عوارض طبييعي موجود در روي زمين، مراحل پيمايش ميداني هم انجام گرديد كه درآن نمونه هاي رسوبي از واحدهاي مختلف برداشته و جهت دانه بندي و آناليزاندازه ذرات به آزمايشگاه ارسال شد. نمونه اي از نمودارهاي حاصل از آناليز ذرات در شكل 5 ارايه شده است. مطالعه اين جداول و نقشه ها و اطلاعات آزمايشگاهي ما را در شناخت رژيم هاي پيشرونده و پسرونده ساحل ياري مي نمايد. عمده تغييرات مربوط به پيشروي دريا و فرسايش زمين هاي ساحلي مي باشد. بر اين اساس حدود 89 هكتار از اراضي منطقه علمده درطي بازه زماني 37 ساله دچار فرسايش شده اند. رژيم پسرونده به ندرت در اين منطقه عمل كرده و مقدار رسوبگذاري از 0.1 هكتار تجاوز نمي كند كه مربوط به آورد رسوبات توسط رودخانه ها مي باشد.

هدف نخست از پردازش و تفسير داده ها، فراهم كردن يك ارزيابي سريع از داده ها به منظور آشكار كردن تغييراتي كه نياز به واكنش فوري دارند مي باشد. هدف دوم خلاصه كردن و ارايه داده ها به منظور نشان دادن گرايشات و مقايسه مشاهدات با رفتار پيش بيني شده به گونه اي كه هر واكنش لازم مي بايد انجام شود.
مسووليت براي پردازش تفسير داده هاي ابزاربندي در طول فاز طراحي تعيين خواهد شد و بايد ترجيحا تحت كنترل مستقيم مالك باشد. زمان مورد نياز براي پردازش و تفسير داده ها مشابه زمان مورد نياز براي جمع آوري اطلاعات مي باشد گاهي اوقات حتي ممكن است زيادتر هم بشود.

سالانه 2.5 ميليون تن آسفالت توسط شهرداري تهران مصرف ميشود. توليد و پخش اين آسفالت در تمامي مراحل با مصرف انرژي همراه است. تهيه و توليد مصالح سنگدانه اي در معادن كه با استفاده از ماشين آلات سنگين و سنگ شكنها صورت ميگيرد، مصرف سوخت و برق و تخريب محيط زيست را در بر دارد.
تهيه و توليد قير از نفت و تركيبات مختلف نيز با مصرف سوختهاي فسيلي همراه است. تهيه آسفالت از سنگدانه و مواد قيري در كارخانه هاي قديمي آسفالت باعث آلودگي محيط زيست ميشود. پخش آسفالت با فينيشر و رگلاژ و تراكم آن با مصرف گازوئيل، توليد دود و گازهاي آلاينده همراه است. روسازي ساخته شده با شرايط فوق نياز به نگهداري و بهسازي و بازسازي دارد، استفاده از روشهاي سنتي در نوع خود توليد آلودگي و تخريب محيط زيست را به شكل مضاعف در بر دارد. بازيافت سرد مي تواند بسياري از انواع خرابيها و آسيب ديدگيهاي سطحي و سازه اي روسازي را با استفاده از مصالح سنگي و مواد قيري روسازي موجود و صرفه جويي عمده در مصرف انرژي و حفظ منابع طبيعي، اصلاح و تقويت كند و نهايتا موجب كاهش هزينه كلي بهسازي ميشود. حفظ منابع طبيعي از طريق استفاده مجدد از مصالح، كاهش و جلوگيري از آلودگي محيط زيست، صرفه جويي در مصرف انرژي، كاهش نياز به ماشين آلات سنگين و نيمه سنگين، عدم نياز به محل تخليه و انبار كردن مواد زايد، كاهش دفعات عمليات اجرايي جهت نگهداري راه از مزاياي بازيافت سردكارخانه اي و درجا هستندكه در اين مقاله مورد تحليل قرار گرفته اند.
بهسازي بزرگراه شهيد بابايي كه از بزرگراههاي پرترافيك تهران است به روش بازيافت سرد كارخانه اي در اوايل سال 1386 شروع گرديد. اين مقاله تاثيرات مثبت اين روش بهسازي را از ديدگاه صرفه جويي در مصرف انرژي و حفظ محيط زيست و منابع طبيعي در يكي از قطعات بزرگراه بابايي مورد واكاوي قرار ميدهد.

منطقه چاه جوله يكي از آنومالي هاي پرتوزا در ايران مركزي مي باشد كه براي نخستين بار توسط اكتشافات ژئوفيزيك هوايي شناسايي شد. سنگ هاي منطقه شامل: لوكوگرانيت زريگان، دايك هاي ديا باز و توده كوارتز ديوريت مي باشد. قسمت هايي از لوكوگرانيت زريگان تحت متاسوماتيسم سديك قرار گرفته و به آلبيتيت تبديل شده است، كه در داخل آن كاني هاي اپاك پرتوزا قابل مشاهده است. مطالعات ژئوشيميايي هم بستگي مثبت بين اورانيوم با Na₂O و هم بستگي منفي اورانيوم با K₂O را نشان مي دهد.

لسها رسوبات بادي عصر كواترنز، شر بوده كه با توجه به خصوصيات و ويژگي هاي خاص در برابر فرآيندهاي فرسايش طبيعي و غيرطبيعي حساس بوده و سريع واكنش نشان مي دهند، بنابراين بروز برخي اشكال فرسايش در لسها با توجه به ويژگيهاي اقليمي گرم و خشك منطقه مورد مطالعه كه حساسيت و فرسايش پذيري را افزايش و همچنين ساير اشكال فرسايش غير طبيعي و يا انساني همچون: تغيير كاربري اراضي مرتعي جهت كشاورزي، شيوه هاي غلط كشاورزي و آبياري، چراي بيش از ظرفيت مراتع، لگدكوب شدن زمينهاي لسي همراه با كاهش نفوذپذيري موجب گرديده تا برخي رخسارهاي فرسايشي همچون: خندق ها و فرسايش تونلي در اين منطقه حادث گرديده و منجر گردد تا اين نهشته هاي مفيد جهت بهره برداري هاي بهينه كشاورزي همراه با جريان هاي طغياني و سيل آسا از منطقه خارج گردند و گاهي اوقات صدمات جبران ناپذير زيست محيطي و فرسايشي را در منطقه مورد مطالعه ايجاد نمايند. در اين مقاله به بررسي مهمترين عوامل طبيعي و غيرطبيعي ايجاد شده در منطقه پرداخته شده و راهكارهاي اصلي مقابله با آن را جهت كاربرد در برخي سازمانها وارگانهاي مرتبط ارايه گرديده است.

منطقه مورد مطالعه شامل اراضي دانشكده كشاورزي است كه در جنوب غربي شهرستان خرم آباد واقع شده است ميانگين بارندگي ساليانه 519 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 17.9 درجه سانتيگراد است. رژيم رطوبتي خاك زريك و رژيم حرارتي آن ترميك مي باشد تعداد 30 نيمرخ خاك در واحدهاي فيزيوگرافي فلات و دشت دامنه اي و آبرفتهاي باد بزني شكل سنگريزه دار حفر و مورد مطا لعه دقيق قرار گرفتند كه از اين تعداد 4 نيمرخ به شماره هاي 30، 12، 9 و 4 بعنوان شاهد انتخاب و از افقهاي مختلف آنها نمونه برداري و تجزيه هاي شيميايي، فيزيكي و مطالعات مينرالوزيكي بر روي آنها انجام گرفت. هدف از اين مطالعه تعيين و تشخيص كاني هاي رس به روش x-Ray بود كه 4 نمونه خاك از افقهاي B₂₁ در عمق 45-70 سانتيمتري پدون شماره 30، B_21k در عمق 30-70 سانتيمتري پرون شماره 4، B₁ در عمق 20-45 سانتيمتري پدون شماره 12 و B₂ در عمق 20-55 سانتيمتري پدون شماره 9 انتخاب و مطالعات اشعه ايكس (X-Ray) بر روي آنها انجام گرفت. نتايج نشان داد تركيب كاني هاي كليه خاكهاي مورد مطالعه در منطقه Mixed بود.

تاقديس آزادگان، درناحيه دزفول شمالي درمجاور ت خط مرزي ايران و عراق به فاصله 50 كيلومتري جنوب غربي ساختمان جفيرو 60 كيلومتري شمال ميدان دارخوين و 70 كيلومتري غرب سوسنگرد در منطقه هورالعظيم قرارگرفته است. اين تاقديس داراي روند شمالي - جنوبي است. سازند سروك و كژدمي جزء گروه بنگستان محسوب مي شوند و سازند سروك يكي از سازندهاي مخزني حوضه رسوبي زاگرس است كه به عنوان دومين سنگ مخزن بعد از سنگ آهك آسماري مورد توجه است. به دليل در دسترس نبودن اطلاعات مغزه اين مطالعه در چاه هايA منحصرا با اطلاعات لاگ ها انجام گرفت. بعد از انجام تصحيحات، تركيب ليتولوژي سازندهاي سروك و كژدمي با استفاده از كراس پلات ها مرسوم انجام گرفت. با توجه به اشباع آب، تخلخل و ليتولوژي محاسبه شده، براي ارزيابي دقيق تر، سازند سروك به چهار بخش و سازند كژدمي به دو بخش تقسيم گرديد. سازند سروك در فاصله عمقي 2950-2750 متري و سازند كژدمي در فاصله عمقي 3610-3500 متري مورد مطالعه قرار گرفت. سازند سروك در بخش هاي اول و دوم داراي پتانسيل مخزني است. ليتولوژي سازند سروك در چاه A به طور عمده از سنگ آهك دولوميتي همراه با كمي شيل تشكيل يافته است. اين سازند در بخش اول از سنگ آهك تا سنگ آهك دولوميتي همراه با مقادير متغيري از شيل با ميانگين تخلخل تصحيح شده 16.32 درصد، متوسط حجم شيل 12.04 درصد و اشباع آب متوسط 15.75 و در بخش دوم از سنگ آهك تا سنگ آهك دولوميتي همراه با كمي شيل با ميانگين تخلخل تصحيح شده 13.82 درصد، متوسط حجم شيل 12.13 درصد و اشباع آب متوسط 16.3 است و داراي تخلخل مفيد 13.30 و متوسط اشباع آب مفيد 15.67 درصد داراي پتانسيل مخزني است. سازند كژدمي در چاه A، در بخش اول از سنگ آهك همراه با شيل و در بخش دوم به سنگ آهك، ماسه سنگ سيلستون و رس سنگ هاي معادل سازند بورگان تغيير رخساره داده است. تخلخل متوسط در اين سازند 3.5 درصد و اشباع آب بين 46 تا 99 درصد متغير است. اين سازند در چاه A آبخيز بوده و فاقد پتانسيل مخزني است. سطح تماس آب و نفت در سازند سروك در عمق 2835 متري و با توجه به چگالي نفت محاسبه شده اين سازند داراي نفت سنگين است.

منطقه مورد مطالعه بخشي از چهار گوش نقشه زمين شناسي بلده واقع در پهنه زغال دار البرز مركزي مي باشد. اين محدوده در 20 كيلومتري جنوب رويان واقع شده شده است. هدف از انجام اين مطالعه، تعيين منشا و كيفيت آبهاي زيرزميني منطقه گلندرود مي باشد. بدين منظور 25 نمونه آبي از چشمه هاي منطقه، در دو دوره زماني برداشت گرديدند. با استفاده ازGPS ، طول و عرض نقاط نمونه برداري، تعيين شد. سپس مقدار فلزات سنگين (آرسنيك، كادميوم، كبالت، كرم، مس، سرب، روي) و آنيون ها و كاتيون هاي اصلي (سديم، كلسيم، پتاسيم، منيزيم، سولفات، فسفات، كربنات، كلريد و بيكربنات) مورد اندازه گيري قرار گرفتند. همچنين برخي از پارامترها كه شامل PH, EC, T و TDS هستند، بصورت برجا در محل نمونه برداري اندازه گيري شدند. سپس خطاي واكنش هر يك از نمونه ها محاسبه گرديد كه در نتيجه تمامي نمونه ها خطاي كمتر از 10 درصد از خود نشان دادند. بر اساس يونهاي اصلي موجود و استفاده از نرم افزار AQQA، نمودار پايپر آب هاي منطقه رسم گرديد كه با توجه به اين دياگرام، آبهاي منطقه جزو و انواع كلسيكي و آب شيرين طبقه بندي مي گردند. از طرفي با استفاده از نرم افزارGWW  دياگرام شولر رسم گرديد و بررسي اين دياگرام حاكي از مناسب بودن آب هاي منطقه داشت. مطالعات نشان مي دهد كه، تمركز اغلب فلزات سنگين، زير محدوده استانداردهاي جهاني مي باشند. همچنين روابط ضعيف آماري اي نيز بين برخي از فلزات سنگين، در آب هاي منطقه، مشاهده مي گردد. با توجه به سختي اندازه گيري شده، مي توان اين آب ها جزو آب هاي كمي سخت طبقه بندي نمود. دياگرام ويلكوكس نيز كيفيت بالاي نمونه ها را تاييد مي نمايد.

در اين مطالعه ويژگي هاي زمين شناسي، كاني شناسي و ژئوشيميايي در منطقه حسن آباد مورد بررسي قرار گرفته است. ناحيه معدني آنتيموان حسن آباد در نيمه شمالي استان خراسان رضوي و در 50 كيلومتري جنوب غرب شهرستان نيشابور واقع شده. اين كانسار يكي از آنومالي هاي آنتيموان منطقه ارغش مي باشد كه در فاز مطالعات اكتشافي در منطقه ارغش نيشابور طي سال هاي 1379-1376 كشق شد. بدين منظور تعداد 361 نمونه برداشت شده از چاه اكتشافي، 43 ترانشه و همچنين محل رخنمون هاي سطحي رگه ها براي 16 عنصر Ag, Au, As, Ba, Bi, Cu, Fe, Hg, Li, Rb, S, Sb, Sn, Ti, W, Zn به روش ICP آناليز شد و نتايج حاصله با استفاده از نرم افزارهاي آماري مانند SPSS و نرم افزارهاي ديگري چون Surfer و AutoCad مورد پردازش قرار گرفتند. واحدهاي زمين شناسي موجود در محدوده كاني سازي شامل واحدهاي، گرانيت، گرانوديوريت و سنگ هاي مختلف آتشفشاني شامل آندزيت، داسيت و تراكيت است. دگرساني هاي موجود در منطقه شامل آرژيليك پيشرفت و سيليسي شديد مي باشد، وزن هاي اكسيد آهني (ليمونيتي) و رگه هاي كربناته نيز حضور پراكنده دارند. كاني سازي آنتيموان در اين منطقه بصورت استيبنيت (Sb₂S₃) و از نوع رگه اي و شكافه پركن مي باشد. عملكرد گسل هاي امتدادي، زون خرد شده اي به عرض 40 تا 50 متر را با روند شمال غرب- جنوب شرق تشكيل داده كه سيالات حاصل از فرآيند تفريق ماگمايي توده هاي گرانيتي و گرانوديوريتي با حركت خود در طول شكستگي و زون هاي خرد شده ضمن تاثير بر روي سنگ ها و دگرسان كردن آن ها با ايجاد شرايط مناسب موجب كاني سازي شده است.
عيار متوسط آنتيوان PPM 152.1 با ضريب تغييرات 6.9 و چولگي +7.36 مي باشد. چولگي مثبت و توزيع نامتقارن عيار بدان معني است که نمونه هاي با عيار پايين فراوان تر و نمونه هاي با عيار زياد، کم ياب ترند. عيار متوسط طلا PPb 690 و آرسنيک PPm 402.3 مي باشد. بررسي ضرايب همبستگي عناصر نشان داد که آنتيموان بيشترين همبستگي را با طلا و سپس آرستيک دارد.
اين ضرايب همبستگي بالا وجود سيستم Sb + As + Au در حسن آباد را تقويت مي کند. گوگرد با ارسنيک، طلا، جيوه و آنتيموان همبستگي مثبت نشان مي دهد که نشان دهنده غالب بودن کانه زايي سولفيدي در منطقه مي باشد.

يكي از مسائل بسيار مهم و حساس در منابع طبيعي و بالاخص چنگل ها در شرايط حاضر مديريت و كنترل بروز وضعيت و سير حياتي جنگل مي باشد. اين مهم با استفاده از تكنيك هاي فتوگرامتري و تفسير عكس هاي هوايي با صرف هزينه كمتر و سرعت بالا (در مقايسه با عمليات زميني) امكانپذير خواهد بود. جنگل هاي زاگرس با 5 ميليون هكتار وسعت 40 درصد از سطح كل جنگل هاي ايران را بخود اختصاص مي دهند. مهمترين نقش اين جنگل ها حفاظت از آب و خاك مي باشد. اما به دلايلي چون چراي شديد دام، زراعت در زيراشكوب جنگل، قطع درختان براي چوب سوخت و غيره در حال حاضر به اكوسيستم هاي حساس و شكننده اي تبديل گشته و نيازمند برنامه ريزي اصولي در جهت حفاظت، احيا و توسعه اين جنگل ها ارزشمند مي باشد. از آنجا كه پوشش گياهي موجود در اين نوار قادر به توليد چوب قابل استفاده در صنايع مربوطه نمي باشد، نمي توان از حجم به عنوان فاكتوري مناسب در بررسي ها استفاده نمود، بنابراين با توجه به نقش اين جنگل ها در حفاظت از آب و خاك فاكتور تاج پوشش مناسب ترين فاكتور در بررسي و پايش تغييرات مي باشد. استفاده از عكس هاي هوايي به عنوان يكي از مهمترين داده هاي سنجش از دوري، با توجه به گستردگي سطح اين جنگل ها در مقايسه با آماربرداري زميني (به دليل هزينه كمتر و سرعت عمل بالا) رايج شده است. در اين راستا هدف بررسي حاضر تهيه نقشه طبقه بندي تراكم تاج پوشش با استفاده از تفسير بصري- رقومي عكس هاي هوايي مي باشد. بدين سامان عرفي چم حاجي از جنگل كاكارضا واقع در استان لرستان به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. 2 قطعه دياپوزيتيو عكس هاي هوايي اسكن شده با مقياس 1:40000 تهيه و به ارتوفتو تبديل شدند. با استفاده از شبكه اي نقطه چين با اشتباه معيار كمتر از 0.05%، درصد تاج پوشش در سلول ها (درصد تاج پوشش) نقطه تراكم تاج پوشش بر اساس تعريف شوراي عالي جنگل، مرتع و خاك سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور با 6 طبقه تراكمي تهيه گرديد. مقايسه نقشه حاصله با نقشه تهيه شده توسط ازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور (4 طبقه تراكمي توسط مفسر تفكيك شده است) نشان مي دهد كه تعداد طبقات تراكمي و سطح آنها متفاوت مي باشد. در اين روش تفسير نسبت به تفسير بصري دخالت مفسر در فرآيند تفسير به طور چشمگير كاهش يافته، داراي سرعت عمل و دقت بالا بوده و منجر به توليد نقشه هاي يكسان توسط مفسرين مختلف مي شود. با استفاده از عكس هاي هوايي مي توان يك پايگاه داده مناسب براي پايش تغييرات در اين جنگل ها ايجاد نموده و با به روز آوري آن در مديريت پايداري اين اكوسيستم ارزشمند بكار برد.

كانسار سرب نخلك يكي از بزرگترين ذخاير سرب ايران به شمار مي رود. سنگ ميزبان اين كانسار كربناتهاي كرتاسه بالايي مي باشد كه به شدت تحت تاثير حركات تكتونيكي قرار گرفته اند. كانسارسازي از نوع لايه كران و اپي ژنتيك بوده و رگه هايي با امتداد شرقي- غربي فرم اصلي كانسار سازي از نوع پركننده فضاي خالي مي باشد. كاني هاي اصلي سازنده رگه ها گالن و باريت مي باشد كه گالن در زون اكسيدي به شكل فراواني بوسيله سروزيت جانشين شده است. مشاهدات ساختي، بافتي و كاني شناسي بيانگر مدل كانسار سازي از نوع دره مي سي سي پي براي اين كانسار مي باشد.

ژئوسينتتيك ها مصالحي هستند كه قابليت به سزايي در پروژه هاي زهكشي دارند. ژئوتكستايل ها، ژئونت ها، و ژئوكامپوزيت ها سه دسته از مصالح زير گروه ژئوسينتتيك ها مي باشند كه با توجه به ئيژگي هاي خاص اين مصالح به منظور زهكشي به كار گرفته مي شوند. اين مصالح به دليل داشتن ميزان تخلخل بالا، مقاومت در مقابل مواد شيميايي و نحوه نصب آساني كه دارند به عنوان مصالح مناسبي براي زهكشي شناخته شده اند. از جمله مزايي كه استفاده از اين مصالح در مقابل روش هاي سنتي همچون زهكش هاي ماسه اي دارند مي توان به مورادي مانند افزايش مقاومت كششي خاك، جريان آب بدون هيچگونه مانعي در اين مصالح نصب سريع و آسان، و استفاده از تجهيزات كوچك و سبك در حين نصب اشاره نمود. مقاله حاضر دسته هايي از ژئوسينتتيك ها را كه مي توان به اين منظور به كار گرفت معرفي نموده و خصوصيات اين مصالح را به همراه عملكرد آنها در زهكشي بررسي مي نمايد.