0

مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 1: عارف و عامي در رقص و سماع
زرين كوب عبدالحسين
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  رقص، سماع، صوفي، عامي، مثنوي، مولانا
خلاصه:

از ميان نقش ها و آثار مينياتوري كه در جاي جاي مكان هاي تاريخي نقش بسته مي توان تا حدي با فرهنگ كهن و آداب و رسوم باستان ايران آشنا شد. در ميان اين نقش ها مجلس هاي بزم نيز جلوه نمايي مي كند، مجالسي كه در آن شاهد رقص هايي نيز هستيم.
اين مقاله برآن است تا جنبه هاي گوناگون اين رقص ها بررسي شود و در ادامه به سماع كه رقص صوفيان بحساب مي رود، پرداخته مي شود. اين دو گونه رقص در طول تاريخ مفاهيمي داشته است كه با سير و تامل در بزم هايي چون بزم هاي پادشاهان و صوفيان مي توان از ميان آن ها نكاتي را دريافت؛ اما مثنوي معنوي نيز اشاره هايي بدين موضوع داشته و مولانا نيز سماع را در مجالس عارفانه از نظر دور نمي داشت.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  1:42 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 2: مولوي و ادبيات مولويه
رياحي محمدامين
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  مولانا جلال الدين محمد بلخي، ادبيات مولويه، آسياي صغير، قونيه
خلاصه:

مولانا جلال الدين محمد بلخي انديش مند بزرگ ايراني و تاب ناك ترين چهره زبان و ادب و فرهنگ ايراني در عصر ايلخانان در ديار روم است.
در اين مقاله، ضمن نقد ارتباط سلطان كي قباد اول با پدر مولانا و خود او و ديگر افسانه هايي كه مريدي چون افلاكي در مناقب العارفين خود براي بالا بردن شان و منزلت مراد خويش پرداخته است، كوشش شده است تا تاثير عظيم انديشه و آثار مولانا را در ادامه رواج زبان و شعر فارسي و فرهنگ ايراني در آسياي صغير و ساير متصرفات عثماني نشان دهيم، هرچند در اين راستا بايد كتاب ها نوشت و از جنبه هاي مختلف آن را تحليل كرد
.
دو ديگر اين كه ادبيات مولويه را كه نقشي بسزا در ترويج زبان فارسي در خارج از ايران، بويژه آسياي صغير و شبه قاره داشته است - از قبيل معارف بهاء ولد، معارف برهان الدين محقق ترمذي، مقالات شمس تبريزي، آثار سلطان ولد و ... - معرفي كنيم.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:00 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 3: عالم مثل افلاطون، ناخودآگاه جمعي يونگ و عالم دل مولوي
پورنامداريان تقي
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  اشتراك استعدادها و ظرفيت ها، ژرف ساخت، روي ساخت، تشابه انديشه هاي اشراقي در ژرف ساخت، افلاطون، زرتشت، سهروردي، مولانا، يونگ
خلاصه:

انسان ها در هر كجاي جهان و در هر دوره و فرهنگي استعدادها و ظرفيت هايي مشترك دارند كه از ماهيت وجودي و حتي شناخت آنان ناشي مي شود.
بخشي عظيم از شناخت ها و تجربه هاي انسان ها عمومي و مشترك است، هر چند اختلاف هاي فرهنگي و زماني و مكاني و تجربه هاي شخصي تفاوت داشته باشد
.
نكته مهم اين جاست كه اين اختلاف و تفاوت در رو ساخت اين فرآورده هاست و ژرف ساخت آن ها تقريبا يك سان و شبيه يك ديگر است، زيرا ماهيت ظرفيت ها و استعدادهاي آدمي به سبب تاثير كم تر اختلاف تمدن و فرهنگ بيش تر شبيه يك ديگر مي بينيم، چنان كه ميان افلاطون، سهروردي، مولوي و يونگ درباره ساختار جهان و روان آدمي در ژرف ساخت شباهت هايي هست. اين شباهت ها ناشي از اشتراك استعدادهاي انساني است و در روي ساخت اگر اختلافي هست، ناشي از اختلاف فرهنگي و زماني و مكاني است
.
با طرح مثل افلاطون و صورت مثالي سهروردي و صور معنوي و روحاني زرتشت (فروهرها) و ضمير ناخودآگاه جمعي يونگ (آركئوتايپ) و آن چه عطار و مولانا درباره «تو» گسترده پنهان يا «من» ملكوتي بي نهايت مطرح كرده اند، مي توان بروشني شباهت اين انديشه ها را در ژرف ساخت ملاحظه كرد.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 4: پيوندهاي موضوعي (فيه ما فيه با مثنوي و ديوان شمس)
زماني كريم
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  فيه مافيه، مجلس گفتن، مثنوي، ديوان شمس
خلاصه:

مولانا جلال الدين محمدبلخي، شاعر و عارف نام دار گستره زبان و ادب فارسي صاحب آثاري بس ارجمند چون مثنوي، ديوان شمس و فيه مافيه است كه هر يك از آن ها پژوهش هايي گسترده را در برداشته و هنوز ميدان تحقيق در اين باب فراخ است. از ميان اين آثارگران قدر، فيه مافيه به مجلس گويي هاي صوفيانه اختصاص دارد.
در اين بحث، پس از معرفي مختصر «مجلس گفتن» يا وعظ گويي هاي صوفيانه، به پيوندهاي موضوعي فيه مافيه با مثنوي و ديوان شمس پرداخته شده است.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:02 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 5: حسام الدين چلبي و جاي گاه او
سبحاني توفيق
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  حسام الدين چلبي، مولانا، شمس تبريزي، صلاح الدين زركوب، مثنوي
خلاصه:

مولانا، عارف بزرگ ايران در قرن هفتم هجري، پيش از حشر و نشر با بزرگ مرداني چون شمس تبريزي، صلاح الدين زركوب و حسام الدين چلبي، در ميان مردم، هم چون پدرش، بهاءولد، از پايه و مقامي خاص برخوردار بوده، همواره در مجالس وعظ او شركت مي جسته و او را فرمان مي بردند، ليكن پس از آشنايي با شمس دگرگون شد و پس از مرگ شمس هم روحيات مولانا به آن چه كه در گذشته بوده بازنگشت، اما پس از آن صلاح الدين زركوب و حسام الدين چلبي جاي شمس را به نوعي پركردند.
در اين مقاله تاثير و خدمت بزرگ حسام الدين چلبي به ادبيات فارسي و ايرانيان، محور اصلي بررسي است كه از ميان سخنان مولانا نكاتي مفيد و قابل تامل در اين باب استخراج شده است.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:04 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 6: پنبه وسواس بيرون کن ز گوش
سجادي سيدعلي محمد
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  يقين، وصول، وسوسه
خلاصه:

هدف غايي عارف از تحمل رياضت ها و طي سلوک، رسيدن به يقين است که آن را به نام ها و عنوان هاي ديگر نيز خوانده اند اما يقين را نه با نام کار است و نه با عنوان؛ بايد دريافت و چشيد و فهميد.
يقين؛ به قلب اطمينان، به دل آرامش، به جان قرار و به زندگي، اميد مي بخشد و مرگ را دروازه اي به سوي آرزوها مي سازد. جهان آخرت را نزديک و حب نفس را از ساحت انساني به دور مي دارد. نقطه مقابل آن وسوسه و ترديد است و سير آن برخلاف يقين
.
مولانا، دست يابي به يقين و رهايي از ترديد را موکول به هدايت خداوند و خواست واقعي سالک مي داند و غرض از سرودن و ارايه مثنوي معنوي را وصول بدان سرمنزل مي انگارد. نگاهي به تلاش هاي مولانا در اين جهت، سرلوحه کار اين مقاله است که به جاي پرداختن به تعاريف و نظرات گوناگون و اغلب تکراري، مي کوشد که از بيان شيوا و عاشقانه پير بلخ ياري جويد. تا چه قبول افتد.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:05 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 7: عشق از ديدگاه مولانا جلال الدين محمد بلخي
بياني شيرين
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  عشق، وحدت وجود، انسان كامل، جبر و اختيار
خلاصه:

مرا حق از مي عشق آفريدست                              همان عشقم، اگر مرگم بسايد
(ديوان شمس)
نظريات عرفاني- فلسفي مولانا در مجموع، بر يك اصل استوار است و آن «وحدت وجود» است. اركان اين اصل عبارت است از: هستي و نيستي؛ عشق؛ جمع و تفريق؛ تضاد؛ انسان كامل
.
بحث حاضر بر ركن عشق استوار است كه در فلسفه وحدت وجود، مبناي عرفان و تصوف شناخته آمده است. مولانا «عشق» را خميرمايه همه پيش رفت ها و بزرگ واري ها مي دانست. عين القضات همداني معتقد است كه عشق، واسطه است ميان عاشق و معشوق كه موجب پيوند مي شود
.
مولانا معتقد است كه واجب الوجود، محور عشق است و جهان مدارهاي متصل و وابسته به آن
.
مثنوي مولانا با عشق آغاز شده و با عشق پايان مي پذيرد
.
جمع بايد كرد اجزا را به عشق       
                        تا شوي خوش چون سمرقند و دمشق

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 9: تبيين رابطه «عمل و پاداش» در مثنوي معنوي مولوي
شهبازي ايرج
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  عمل، پاداش (جزا، مكافات)، مولوي، مثنوي معنوي، اخلاق، معاد
خلاصه:

«عمل»، در كنار اعتقاد قلبي و اقرار زباني، يكي از سه پايه دين ورزي را تشكيل مي دهد و در واقع بدون آن همه سلوك ديني و معنوي انسان مختل مي شود. مولانا ازجمله عارفاني انديش مند است كه در سرتاسر كتاب ارج مند خود، مثنوي معنوي، توجهي فراوان به مساله «عمل» كرده است. سخنان او در اين باره آن قدر گسترده و ژرف است كه طرح همه آن ها در حوصله يك مقاله مختصر نمي گنجد و از آن جا كه بخشي عظيم از سخنان مولانا در اين مورد، به پاداش عمل اختصاص دارد و او از زواياي مختلف اين مساله را بررسي كرده است، در مقاله حاضر مساله «رابطه عمل و پاداش آن» را در مركز توجه خود قرار داده و كوشيده ايم سخنان او در اين زمينه را گردآوري، دسته بندي و تحليل كنيم. بطور كلي مي توان گفت كه مولانا در مورد رابطه عمل و پاداش آن، مسايل زير را مطرح كرده است: فناناپذيري اعمال، بي پاسخ نماندن اعمال، يگانگي پاداش و عمل، پيوند رنج ها و قبض هاي روحي با كارهاي ناپسند، تجسم اعمال، حبط اعمال، كافي نبودن عمل براي دستيابي به حقيقت (ترك عمل)، گسترش مهارناپذير آثار عمل و بالاخره عمل بلاعوض. پيش گفتار مقاله هم به بحثي آسيب شناسنانه در مورد نگاه جامعه ايراني به مساله عمل و پاداش اختصاص يافته و سه آسيب اساسي در اين زمينه را معرفي كرده است: جداسازي عمل از پاداش آن، اعتقاد به ملازمت ايمان و بدبختي در دنيا و بالاخره بي توجهي به فرهنگ كسب و كار.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:06 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 11: وحدت دروني اديان در انديشه مولانا
قرباني اكبر
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  دين، شريعت، طريقت، وحدت، كثرت، عرفان، مولوي
خلاصه:

سنت عرفاني اسلام كه مباني و آموزه هاي آن بخوبي در آثار عارفان مسلمان ترسيم و تبيين شده است، يكي از عناصر ارزش مند فرهنگ و هويت ديني ما به شمار مي آيد و بازخواني آن براي كشف قابليت ها و ظرفيت هايش در عرصه جهاني شدن و تبادل افكار و انديشه ها، وظيفه و رسالتي است كه بيش از همه بر دوش انديش مندان فكور و آگاه نهاده شده است. در اين نوشتار انديشه هاي مولانا را بازبيني و بازخواني كرده و كوشيده ايم تا رد پاي يكي از نظريات جديد در عرصه دين پژوهي تطبيقي را در آن نشان دهيم. نظريه «وحدت متعالي اديان» يا «وحدت دروني اديان» كه اساس آن بر پايه تفكيك شريعت و طريقت نهاده شده است، كم يا بيش در انديشه هاي مولانا جلال الدين محمد بلخي ديده مي شود. مولانا در آثار خود، با تكيه بر اصل محوري «وحدت وجود»، به يگانگي اديان اشاره كرده و محتواي دروني اديان را برتر از صورت ظاهري آن ها دانسته است. انديشه وحدت گرايانه مولانا در باب اديان، گاهي بر پايه كثرت ظاهر و وحدت باطن، بنا شده و گاهي بر مبناي وحدت حقيقت و اختلاف منظر تبيين گرديده است.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 12: پيوست ها و گسست هاي ساختاري در غزل مولانا
ارجي علي اصغر
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  ساختار، محور عمودي، وحدت تجربه، روايت، استعاره، فضاسازي
خلاصه:

غزل مولانا در بلندايي است كه نقل و نه بعد از آن، نظيري برايش يافت نمي شود. شعري ساخت مندكه بر محور عمودي زبان قوام يافته و از طريق روايت گري و تمثيل گويي و پرورش استعاره به وحدت و انسجام رسيده است، اما استحكام غزل مولانا بر موسيقي استوار است، و اگرچه وحدت معنايي و موسيقايي دارد و مضمون هاي تخيلي و رنگارنگ، ولي نوعي گسست در تار و پود زيرينش ديده مي شود. مقاله مي كوشد نشانه هايي از پيوست ها و گسست هاي ساختاري در غزل هاي او را بيابد.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 13: پيوندهاي فكري مولانا با بهاء ولد، افلاطون
حيدري فاطمه
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  خدا، ره روي، سنخيت، عشق، موطن اوليه
خلاصه:

آدمي وارث علوم و معارف نياكان خويش است، اما كم يافت مي شود كسي كه دانش مضبوط در ضمير خودآگاه فردي و جمعي را در قالب چند ده هزار بيت سطر آشكار كند و قرن ها، عام و خاص را ميهمان و مجذوب انديشه هاي الاهي نمايد و سروده هاي معنوي خود را صيقل ارواح بخواند. دريافت خاست گاه فكري مولانا به همان اندازه دشوار است كه بخواهيم سرچشمه رودي را در اعماق جنگلي انبوه جست و جو كنيم، اما آن چه از ظاهر مثنوي و وراي صورت آن برمي آيد مهم ترين منبع تغذيه روحاني سراينده آن، قرآن و معارف اسلامي است. برخورداري مولانا از اقبال تلمذ در محضر استاداني چون پدرش، برهان الدين محقق ترمذي، شمس تبريزي و افراد نام دار و بي نام عصر خود و بهره مندي از علوم منقول و مكتوب اعصار گذشته، مثنوي را به منشوري كثير الوجوه مانند مي كند تا باز تاباننده انديشه هاي اسلامي، ايراني، يوناني، هندي و سامي باشد. مقصود اين مقاله يادآوري برخي پيوندهاي فكري مولانا با بهاء ولد و افلاطون و فلوطين است كه به اجمال با ذكر برخي شباهت ها در موضوعات مربوط به خدا ره روي، سنخيت، عشق و موطن اوليه بيان شده است.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 10: نفير مولوي، گوهر مثنوي (بررسي تطبيقي مساله «اتحاد عاشق و معشوق» در مثنوي و حكمت متعاليه)
صنايعي علي
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  مولانا، صدرالمتالهين شيرازي، حركت جوهري، نفس، اتحاد عاشق و معشوق، بي چون، بي صورت، فنا، بقا
خلاصه:

«از بخت شكر دارم و از روزگار هم». خداوند را سپاس گزارم كه بار ديگر توفيق هم نشيني با ملك الخلاق گلستان مثنوي را نصيبم كرد و جام كوچك وجودم را از آن رحيق سرخوشان مشحون ساخت.
هدف اين مقاله، يافتن اين پرسش مهم است كه لب لباب مثنوي شريف مولانا چيست و به بياني ديگر، آن «نفيري» كه وي در اين عالم سرداد و همه سينه هاي شرحه شرحه از فراق را به سوي خويش فراخواند، كدام است؟ در اين نوشته سعي خواهيم كرد تا با ياري جستن از سه مقدمه فلسفي در حكمت متعاليه (تئوري حركت جوهري، مساله نفي و اتحاد عاقل و معقول)، به يافتن پاسخ پرسش مهم مذكور از ديدگاه جلال الدين نايل آييم. اميد است كه ببار آيد و كام همه عاشقان را شكرين سازد
:
و هذا دعاءٌ لا يرد فأنه       
                        دعاءٌ لاصنافِ البريه شامل

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 14: انسان كامل از تجلي تا حلول
شنبه اي رقيه
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  انسان كامل، تجلي، عشق، فنا، استغراق، شطحيات، اتحاد، حلول
خلاصه:

انسان، علت غايي عالم آفرينش است. هر چند به صورت ظاهر در مرحله آخر آفرينش قرار گرفته است ولي به حسب معني، نخستين خلقت است، زيرا مقصود از آفرينش، ظهور صفات و افعال الهي است و انسان مظهر اين ظهور است. به اعتقاد مولانا، اگرچه در ظاهر ميوه از درخت پديد مي آيد، اما مقصود اصلي از درخت، ميوه است. نيز در مورد انسان اوست كه علت نهايي و ثمره آفرينش است. اين انسان كه علت غايي آفرينش است، محل تجلي صفات و اسما و افعال حقيقت مطلق است، اما دريغا كه در تكاپوي زندگي مادي از لطيف ترين حقيقت روحاني خويش غافل گشته و مرآت ضميرش كه تماشاگه جلوه هاي سرمدي بود، از غبار تعينات مادي، پوشيده گشته است:
عشق خواهد كين سخن بيرون بود                          آينت داني چرا غمار نيست
آينه غماز نبود چون بود                                          زآن كه زنگار از رخش ممتاز نيست
زدودن اين غبار، نتيجه شور و شوقي است كه آدمي در رهايي از خود و نيل به عالم ملكوت دارد. با اين شوق رهايي چنان در عرصه كشاكش تعينات نفس و جان، هم سو با جان به مقابله با نفس برمي خيزد كه به مرحله فنا و بي خودي دست مي يابد تا اين كه قبل از آن كه بميرد و قالب تن را رها كند، وجود را با هر چه در آن است از جسم و جان به پرواز در مي آورد و مصداق اين حديث مي گردد
:
«موتوا قبل ان تموتوا»
مولانا نيز با طرح داستان هايي چون بازرگان و طوطي و ... نشان مي دهد كه غايت سلوك عارف همين مرگ ارادي است. اين همان فناي در وجود معشوق است كه اتصال را براي او ممكن مي سازد. در اين مقام است كه سالك به شهود مي رسد و آن چه مي بيند و مي شنود و انجام مي دهد در حقيقت به حق است نه به خود. به نوعي استغراق مي رسد كه ناشي از حيرت عارف از مشاهده جلال حق است
.
رو كه بي يسمع و بي يبصر توي     
                        سر توي چه جاي صاحب سر توي
در اين مقام اگر عارف بخواهد غوغاي درونش را بازگو كند از آن جايي كه درك اين عالم بي متنها وراي حد آدم خاكي است و فقط عارف كامل آن را درك مي نمايد، سخنان او صورت شطحيات بخود مي گيرد وگرنه از ديد مولانا، نغمه اي كه در درون انسان كامل است، انعكاس نغمه حق است و سخن حلاج در حقيقت آواي مرتعش تارهاي وجودش بود، وجودي كه بي خودي را تجربه مي كرد، او نبود، حق بود
.
برمن از هستي من جز نام نيست  
                        در وجودم جز تواي خوش كام نيست
به اعتقاد مولانا آن چه در اين كمال، عارف بدان مي رسد، استغراق در ذات حق است نه حلول زيرا در اين مرتبه عارف به حق مي پيوندد، جز به كل مي رسد نه آن كه كل گردد يا حق گردد.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:07 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 15: بررسي تطبيقي «فنا» و «نيروانا» در آموزه هاي بودا، كارلوس كاستاندا و مولانا
ضيايي سيدعبدالحميد
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  فنا، نيروانا، بودا، كارلوس كاستاندا، مولانا
خلاصه:

بر مبناي معرفت شناسي سنتي، آدمي قادر بود از راه حواس و به مدد روش هاي تجربي، اشيا را چنان كه هست، بشناسد و به واقعيت پي ببرد. پس از نظريه كانت در معرفت شناسي كه بعد از او پذيرش عام يافته است، معلوم شد كه معرفت، دستاورد تعامل عين و ذهن است و عامل شناسا (سوژه)، در موضوع شناسايي (ابژه) تصرف هايي دارد و ما با «نمود» اشيا سروكار داريم، نه با «بود» اشيا. ما نمي توانيم به واقعيت، آن گونه كه هست برسيم، بلكه تنها مي توانيم واقعيت را آن گونه كه مي نمايد، بشناسيم. به عبارت ديگر ما با «فنومن ها» سروكار داريم نه با «نومن ها».
بنظر مي رسد كه در روزگار پست مدرن، بر اثر ظهور معرفت شناسي جديد و درهم شكسته شدن اقتدار علم
(Science) و متدهاي تجربي و كم رنگ شدن جزميت و اثبات گرايي در علوم و اكتفا به ابطال گرايي، راه براي مكتب هاي عرفاني و معنوي، كه انسان را به درك شهودي و يقيني فرا مي خواند، گشوده شده است. شبه دين ها، معنويت هاي مدرن و سيستم هاي عرفاني در كنار اديان توحيدي و غيرتوحيدي، متاع خويش را به بازار آورده و بساط تبليغ و تبيين را گسترده است. برخي از اين مكاتب عرفاني متاثر از سنت هاي عرفاني ديني است كه در تداوم تاريخي خود با گسست از بنيان هاي معرفتي خود، راهي ديگر برگزيده و برخي ديگر ريشه در نيازهاي انسان مدرن به فضا/ تفكر معنوي فارغ از پيش فرض هاي ديني و غيرديني دارد. در اين مقاله مي كوشيم با بررسي تطبيقي سه سيستم عرفاني (بوديسم، عرفان سرخ پوستي و عرفان مولانا)، فرجام و غايت سلوك را بر مبناي دريافت ها و آموزه هاي اين سه مكتب مورد بررسي و ارزيابي قرار دهيم.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:08 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:مقالات همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي

 9: تبيين رابطه «عمل و پاداش» در مثنوي معنوي مولوي
شهبازي ايرج
همايش بين المللي انديشه هاي جهاني مولانا جلال الدين محمد بلخي  1388;آبان 1388(1)
کلید واژه:  عمل، پاداش (جزا، مكافات)، مولوي، مثنوي معنوي، اخلاق، معاد
خلاصه:

«عمل»، در كنار اعتقاد قلبي و اقرار زباني، يكي از سه پايه دين ورزي را تشكيل مي دهد و در واقع بدون آن همه سلوك ديني و معنوي انسان مختل مي شود. مولانا ازجمله عارفاني انديش مند است كه در سرتاسر كتاب ارج مند خود، مثنوي معنوي، توجهي فراوان به مساله «عمل» كرده است. سخنان او در اين باره آن قدر گسترده و ژرف است كه طرح همه آن ها در حوصله يك مقاله مختصر نمي گنجد و از آن جا كه بخشي عظيم از سخنان مولانا در اين مورد، به پاداش عمل اختصاص دارد و او از زواياي مختلف اين مساله را بررسي كرده است، در مقاله حاضر مساله «رابطه عمل و پاداش آن» را در مركز توجه خود قرار داده و كوشيده ايم سخنان او در اين زمينه را گردآوري، دسته بندي و تحليل كنيم. بطور كلي مي توان گفت كه مولانا در مورد رابطه عمل و پاداش آن، مسايل زير را مطرح كرده است: فناناپذيري اعمال، بي پاسخ نماندن اعمال، يگانگي پاداش و عمل، پيوند رنج ها و قبض هاي روحي با كارهاي ناپسند، تجسم اعمال، حبط اعمال، كافي نبودن عمل براي دستيابي به حقيقت (ترك عمل)، گسترش مهارناپذير آثار عمل و بالاخره عمل بلاعوض. پيش گفتار مقاله هم به بحثي آسيب شناسنانه در مورد نگاه جامعه ايراني به مساله عمل و پاداش اختصاص يافته و سه آسيب اساسي در اين زمينه را معرفي كرده است: جداسازي عمل از پاداش آن، اعتقاد به ملازمت ايمان و بدبختي در دنيا و بالاخره بي توجهي به فرهنگ كسب و كار.

 
 
شنبه 26 فروردین 1391  2:08 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها