دانلود مقالات علوم زمين

توآرايي بکمن کتواکسيها تحت تابش ميکروويو در فاز جامد بررسي شده است. شرايط واکنش سهل و محيط زيست دوست است و واکنشها با بازده خوب به طور انتخابي انجام شده اند.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله به زاويه هاي افزايشي مواد فروکشسان مربوط به انتقال فاز پرداخته شده و براي شش فاز مختلف مواد فروکشسان در مواردي که تنها امکان افزايش يک زاويه وجود دارد، محاسباتي انجام گرفته است. استفاده از تانسور نقش خودبخودي و روشهاي جبري و هندسي در محاسبات مورد نظر بوده است. اين روش را مي توان براي هر نوع زاوية افزايشي فروکشسان و در تمام حالتهاي ممکن به کار برد.

 نسخه قابل چاپ

اسپوروبولوس النگيتوس گونه اي با تحمل خشکي زياد است که مي تواند در کمبود آب تا خشکي کامل زنده بماند، و وقتي مجدداً آبدار شود فعاليتهاي فيزيولوژيکي خود را آغاز کند. در هر دوي برگهاي متصل به گياه و جدا شده با استفاده از روش آزمايش قرمز خنثي (Levitt;1960) زنده بودن سلولها اندازه گيري شد. در خلال تنش خشکي ميزان پرولين آزاد، پروتئين کل، قند محلول و (SDS-PAGE) تعيين گرديد، و با علف غير رستاخيزي (S.pyramidalis) مقايسه شد. يافته هاي ما در افزايش قندها با تئوري شيشه اي و شيشه اي شدن در سيتوپلاسم تطابق داشت. افزايش اندک پرولين آزاد در گياهان با توان تحمل خشکي در مقايسه با گياه حساس با کارهاي اراده شده فعلي همخواني داشت. پروتئين کل ابتدا با افزايش خشکي سير صعودي داشت و سپس کاهش يافت، که ممکن است دال بر تغيير الگوي آنزيمي در خلال تنش خشکي باشد. آناليز (SDS-PAGE) نشان داد که ظهور باندهاي جديد با افزايش خشک شدن با تغييرات آنزيمي و نوع قندهايي که در خلال آن ايجاد مي شود هماهنگي دارد.

 نسخه قابل چاپ

در جنوب غرب يزد سه توده گرانيتوييدي به اسامي باتوليت شيرکوه، کافي آباد و آدربلندان رخنمون دارند. سن باتوليت شيرکوه، با توجه به اينکه سازند نايبند (ترياس فوقاني) را قطع کرده و سازندهاي کرتاسه بر روي آن قرار گرفته، به احتمال زياد ژوراسيک است به نظر مي رسد اولين و مهمترين مرحله ماگماتيسم باشد که در ژوراسيک مياني (سيمري پسين) اتفاق افتاده است. از طرفي دگرگوني سنگهاي آهکي کرتاسه در اطراف توده هاي نفوذي کافي آباد و آدربلندان در اثر نفوذ گرانيت ها، دايکهاي ديوريتي و نيز تشکيل اسکارتهاي متعدد در آنها نشان مي دهد که توده هاي نفوذي کافي آباد و آدربلندان طي فازهاي کوه زايي بعدي جايگزين شده اند. بنابراين بايد گفت که باتوليت گرانيتوييدي شيرکوه داراي محدوده وسيع پلوتونيسم طي زمان ژوراسيک است و مهمترين مرحله آن در ژوراسيک مياني اتفاق افتاده است. به علاوه به احتمال دو توده نفوذي کافي آباد و آدربلندان به دليل دگرگوني آهکهاي کرتاسه اطراف حداقل از کرتاسه زيرين جوانتر بوده و شايد هم داراي اليگو _ ميوسن باشند. در اين سنگها کاني هاي کوارتز ، آپانيت، زيرکن، کورديريت، آندالوزيت منيتيت و هماتيت از کاني هاي فرعي عمده اند و مقاديرsio₂ ،Na₂O ،CaO ،K₂O  در نقاط مختلف توده هاي نفوذي متغيرند و غني شدگي از عناصر Ba،K ، Rb و تهي شدگي ازNb ،Sr ، Ti کاملا مشاهده مي شود. نمودارهاي عنکبوتي اين موضوع را نشان مي دهد.
از نظر ژئوشيميايي دو نوع گرانيت I و S در منطقه قابل شناسايي است که نوع S از فراواني بيشتري برخوردار است. از نظر پتانسيل اقتصادي کاني سازي مرمر، اسکارن آهن _ مس _ سرب _ روي و کاني هاي غيرفلزي نظير کائوليت نيز مشاهده مي گردد.

 نسخه قابل چاپ

يکي از روش هاي نگهداري، حفظ و ازدياد گياهان کميابي همچون نارون رعنا کشت بافت است. نارون رعنا درختي زيبا است که براي فضاي سبز پارک ها توصيه مي گردد. ريز ازديادي نارون رعنا با استفاده از قطعات جدا کشت ساقه انجام مي شد. مناسبترين جدا کشت ها تنها يک گره داشتند و اين به دليل آلودگي قارچي کمتر آنها و در عوض به دست آوردن تعداد بيشتري جدا کشت بود. حداکثر ازدياد ساقه در محيط MS حاوي 2) BAP ميلي گرم در ليتر) و اينوزيتول به دست آمد. پس از ازدياد ساقه ها اينوزيتول را حذف کرديم و غلظت BAP را به يک ميلي گرم در ليتر کاهش داديم. انتقال ساقه ها به محيط ريشه زا پس از پنجمين واکشت انجام شد و بهترين نتيجه با تيمار 24 ساعتي ساقه ها با 1) BAP ميلي گرم در ليتر) در تاريکي و محيط MS حاصل شد. تمام مراحل در دماي 25±2°C و تناوب نوري 16 ساعتي و شدت نور 3000 لوکس به انجام رسيد. گياهچه هاي ريشه داري که به اين روش توليد شدند به گلدان هاي حاوي مخلوطي از خاک و شن و ورميکوليت ( با نسبت مساوي) منتقل گرديدند. گياهان مذکور به مدت 3 تا 5 هفته در وضعيت دمايي 25±2°C و تناوب نوري 16 ساعتي و رطوبت نسبي 85 _90 % نگهداري شدند و سپس به خاک کشاورزي انتقال يافتند.

 نسخه قابل چاپ

فيلم هاي فروالكتريك را با اسفتاده از مدل آيزينگ در يك ميدان عرضي، تحت تقريب ميدان متوسط مورد بحث و بررسي قرار داده‌ايم، فيلم N لايه‌اي با تقارن مكعبي ساده و برهم‌كنش نزديكترين همسايه را در نظر مي‌‌گيريم، و چنان فرض مي‌كنيم كه قدرت تبادل شبه اسپين‌ها و ميدان عرضي لايه‌هاي سطحي نسبت به لايه‌هاي كپه‌اي متفاوت باشد. ما با اين مدل روابط واضحي براي دياگرام‌هاي فاز، نيمرخ پارامتر نظم به دست مي‌آوريم. در چنين فيلمهايي دماي كوري فيلم نسبت به دماي كوري كپه مي‌تواند به هر مقدار بالاتر يا پايين‌تر منتقل شود. اگر قدرت تبادلي شبه اسپين‌هاي سطحي به اندازه كافي بزرگ باشد، حتي وقتي مقدار ميدان عرضي بزرگتر از حالت بحراني شود، هنوز گذار فاز به حالت فروالكتريك وجود دارد. در فيلم‌هايي با قطبش سطحي افزايش يافته و N_s≥2 ماكزيمم پارامتر نظم در لايه‌هاي مجاور بيروني‌ترين لايه سطحي رخ مي‌دهد.

 نسخه قابل چاپ

رشته کوه البرز در گستره ميان دشت مغان و گرگان ساختاري مشابه يک نوار چين خورده _ گسليده از نوع نازک پوسته را با تمايل ساختاري به سمت جنوب _ جنوب شرق دار است. گسلش راندگي و چين خوردگي مرتبط با آن از بارزترين سبک تغييرات ساختاري در آن است. رشته کوه البرز در اين بخش، به دنبال فرارانش مجموعه دگرگوني گرگان بر روي توالي رسوبات پالئوزوئيک ترياس (در حاشيه غيرفعال کرانه جنوبي اقيانوس پالئوتتيس) در طي رويداد تصادمي سيمرين در ترياس پسين (تصادم خرد ورق ايران و توران) تکوين و در طول کوهزايي آلپ تکامل ساختاري يافته است. بررسي تحولات چينه اي _ تکتونيکي ترياس تا عهد حاضر، در اين بخش از البرز، با بهره گيري از الگوهاي موجود براي رسوبگذاري در حوضه هاي فورلند، امکان تعيين سن نسبي مراحل تکامل ساختاري البرز را فراهم آورده است. اين بررسي ها نشان داده اند که تکامل ساختاري البرز در اين بخش در سه مرحله ترياس پسين _ ژوراسيک زيرين (کوهزايي سيمرين)، کرتاسه پسين _ پالئوسن پيشين (کوهزايي آلپ مياني) و نئوژن (آلپ پسين) انجام شده است. هر مرحله با گسلش راندگي، الحاق ورقه هاي از رسوبات حوضه فورلند، بالاآمدگي و فرسايش در نوار کوهزايي البرز و پسروي دريا به سمت جنوب و رسوب نهشته هاي آواري همزمان با کوهزايي در حوضه فورلند همراه بوده است. به دنبال هر مرحله از فعاليت، با کاهش شدت تغييرات ساختاري پهنه مورد مطالعه وارد يک مرحله آرامش شده است. در اين مرحله فرونشيني خمشي ليتوسفر در زير بار وزن نوار کوهزايي، برقراري تعادل ايزوستازي، کاهش شدت فرسايش، پيشروي دريا به سمت شمال و تحکيم محيط دريايي بر حوضه فورلند را همراه داشته است.

 نسخه قابل چاپ

رودخانه کرخه از نظر دبي جريان، سومين رودخانه بزرگ کشور است که در غرب کشور جريان دارد. در فصول پرباران، طغيان اين رودخانه باعث تخريب روستاها، پل هاي ارتباطي، ايستگاه هي پمپاژ آب و از ميان رفتن مزارع کشاورزي در دشت خوزستان مي شود. در اين مطالعه با نمونه برداري از ديواره بستر و آب رودخانه، آزمايشهاي رسوب شناسي و ژئوتکنيکي، وضعيت فرسايش پذيري ديواره ها و علت آن بررسي گرديده است. بررسيها نشان مي دهد که پايين بودن درجه تراکم و سستي رسوبات ديواره ها به علت جديد بودن آنها، متفاوت بودن جنس لايه ها، چسبندگي کم بعضي از لايه هاي رسوبي در معرض فرسايش، وجود املاح پراکنده کننده در بعضي از لايه ها، و نيز پيش بيني نشدن تمهيدات لازم براي جلوگيري از فرسايش کناري رودخانه، فرسايش مداوم ديواره ادامه يافته چنانکه سالانه چندين متر به سمت قوس هاي خارجي خود پيشروي کرده است. در اينجا براي مقابله با تخريب و پيشروي رودخانه راهکارهايي نظير استفاده از پوشش گياهي، گابيون بندي و تبديل شيبهاي پايدار در ساحل و يا احداث ميان بر مصنوعي (Cut off) ارائه گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش بر روي 300 نمونه که شامل 50 نمونه گوشت گاو بسته بندي شده، 50 نمونه گوشت جوجه بسته بندي شده و 100 عدد تخم مرغ در سطح شهر تهران که 100 نمونه از محتويات تخم مرغ و 100 نمونه برداشت از پوسته تخم مرغ انجام شد. در مجموع 30 عدد سويه شناسايي شد که شامل 8 واريته سرولوژيکي بود. در مورد کليه سويه ها از ماشينهاي کامل بيوشيمي، سرولوژي و تست حساسيت براي يافتن الگوي مقاومت دارويي انجام گرفت. نتايج حاصل نشان داد: سالمونلا انتريتيديس نسبت به ساير سالمونلاها غالب هستند. اکثر سويه هاي جدا شده به دو يا تعداد بيشتري دارو مقاوم بودند. سالمونلا انتريتيديس جدا شده از تخم مرغ و گوشت مرغ نسبت به ساير سالمونلاها مقاوم تر و داراي الگوي مقاومت چندگانه بود. سالمونلاتيفي موريوم و سالمونلا پاراتيفي نسبت به ساير سالمونلاها مقاومت کمتر نشان دادند. گرچه انسانهاي ناقل و بيمار در انتشار سالمونلا نقش دارند اما در بيشتر موارد همه گيري و بيماريهاي سالمونلايي و پراکندگي اين آلودگي از راه منابع غذايي است. بنابراين مسأله بهداشت مواد غذايي و محيط در سلامت انسان اهميت اساسي دارد. خطر به وجود آمدن سويه هاي مقاوم را بايد جدي گرفت؛ زيرا در عفونت هاي عمومي، معالجه و درمان تا حد زيادي دشوار است. از اين رو بجاست که توجه مراکز بهداشتي و درماني را به اهميت باکتري هاي مقاوم، پراکنده شدن آنها در محيط و خطرات ناشي از اين پراکندگي جلب کرد تا از تجويز بي رويه آنتي بيوتيک ها خودداري شود.

 نسخه قابل چاپ

اين تحقيق به منظور بررسي و شناسايي گونه هاي فندوميکوريز (VAM) برخي گياهان زراعي (گندم، يونجه، جو، پياز، لوبيا، گوجه فرنگي، توت فرنگي نمونه گلخانه اي) اطراف شهر مشهد واقع در شمال شرقي ايران در طي يک سال انجام گرفت. گونه هاي اندوميکوريزي موجود در ريزوسفر اين گياهان با استفاده از روش غربال تر جداسازي شد. در اين بررسي 13 گونه قارچ متعلق به 6 جنس قارچ ميکوريز آرباسکولي شناسايي شد.
(قارچهاي علامت گذاري شده براي اولين بار از خراسان گزارش مي شود.) اين گونه ها عبارتند از:
Gloms constrictum، G.etunicatum ، G. fasciculatum،G.geosporum ، G.macrocarpum، G.mosseae، G.tortuosum، G.cf.albidum، Sclerocystis sinuosa، Acaulospora gerdemannii، Entrophospora infrequens، Gigaspora، Scutellispora calospora.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق ميکرو المنت آهن EDDHA-(III) که به عنوان ماده اصلي فرآورده هاي وارداتي «ميکوسترين – 138» محسوب مي شود، و از راه مناسب ترين سري واکنشها از ساليسيل آلدهيد سنتز و کارآيط کي ليت حاصل به عنوان کود آهن در خاکهاي کشاورزي ايران به وسيله روش نشاندار کردن ايزوتوپي مورد بررسي قرار گرفت.

 نسخه قابل چاپ

سازند دز و به سن کامبرين پيشين در خاور زرند (شمال باختر استان کرمان) براي شناسايي رخساره ها، محيط هاي رسوبي و سکانسهاي آن مطالعه شده است. اين سازند با ناپيوستگي فرسايشي بر روي سنگهاي سري ريزو قرار داردو با يک ناپيوستگي فرسايشي در زير سازند داهو قرار مي گيرد. در مقطع مورد مطالعه، سازند دز و دربرگيرنده سه بخش زيرين (تناوب ماسه سنگ و شيل\ماده ستون)، بخش مياني (تناوب سنگهاي کربناته و تبخيري) و بخش زبرين (تناوب برشهاي ريزشي و دولوميت) است. مطالعات روي زمين و آزمايشگاهي بر روي سنگهاي سازند دزو، به شناسايي دو رخساره تخريبي و هشت رخساره کربناته و تبخيري انجاميده است. رخساره هاي تخريبي دربردارنده ماسه سنگ (ليت آرنيت) و شيل\ماده ستون هستند. رخساره هاي کربناته و تبخيري هم دربرگيرنده وکستون دولوميت شده (A) ، پکستون تا گرين استون اونيدار دولوميت شده (B)، گل سنگ آهکي (C1) ، پکستون تا گرينستون پلت دار دولوميت شده (C2) ، گل سنگ آهکي دولوميتي با فابريک لامينه اي (D1)، باند استون استروماتوليتي دولوميتي(D2)، گل سنگ آهکي دولوميتي با فابريک فنسترال (E1)، و ژپيس و انيدريت ((E2 هستند. رخساره هاي تخريبي(ماسه سنگ و شيل\مادستون) در يک محيط رودخانه اي مناندري بجاي گذاشته شده اند. رخساره هاي کربناته و تبخيري نيز در يک رمپ کربناته همسان با خليج فارس امروزي نهشته گرديده اند. رخساره A در جلوي سد اونيدي، رخساره B در محيط سدهاي اونيدي، رخساره هاي C1 و C2 در محيط تالابي، رخساره هاي D1 و D2 در محيط پهنه بين جزر و مدي و رخساره هاي1E و 2E نيز در محيط بالاي مد نهشته شده اند. توالي سنگهاي سازند دزو در خاور زرند نشان دهنده يک سيکل بزرگ رده سوم (سکانس) است که با ناپيوستگي هاي نوع 1 (ناپيوستگيهاي مهم بالا و پايين آن) محدود مي شود. در اين سکانس رخساره هاي وابسته به دسته رخساره هاي LST، TST، HST تشخيص داده شده است.

 نسخه قابل چاپ

منابع طب گذشته ما نشان مي دهد که بيشتر عالمان طب سنتي از کندر به عنوان ماده اي موثر در افزايش هوش و تقويت حافظه نام مي برند، و از جمله معتقدند که اگر مادران آن را در وران بارداري، مصرف کنند، موجب افزايش هوش، توانايي يادگيري و تقويت حافظه در فرزندان مي شود.
در اين پژوهش پس از شناسايي گونه گياهي مولد کندر (کروماتوگرافي(TLC ، به منظور بررسي تاثير کندر در دوران حاملگي و شيردادن به نوزادان بر افزايش ميزان يادگيري و تقويت حافظه زاده ها، در رت، از دو دوز 0.05 g/kg و 0.1 g/kg عصاره آبي کندر (تزريق داخل صفاق)، استفاده شد.
هجده رَت با کره سفيد از نژاد Wistar با سن حدود 3 ماه و وزن 170 تا 210 گرم انتخاب و پس از آميزش به دو گروه آزمايشي 1 و 2 (n=7) و يک گروه کنترل (n=6) تقسيم شدند. رتهاي حامله از روز دهم حاملگي تا روز دهم بعد از زايمان (دوران بحراني تکامل مغز در جنين رَت)، به فاصله هر 5 روز يک بار، تحت تأثير کٌندٌر قرار گرفتند. به رتهاي گروه کنترل حجم برابري از سرم فيزيولوژيک تزريق شد. نوزادان رتها پس از رسيدن به سن دو ماهگي، از نظر يادگيري و ميزان نگهداري حافظه مورد آزمون ماز قرار گرفتند.
نتايج به دست آمده نشان داد که، در مقايسه با گروه کنترل، تجويز کندر، به ويژه دوز g/kg  0.05در دوران بحراني رشد و نمو سيستم عصبي جنين و نوزاد، موجب افزايش چشمگير (P<0.001) قابليتهاي يادگيري، به ويژه تقويت و نگهداري حافظه مي شود. از اين رو به نظر مي رسد که کندر مي تواند داراي تأثير مثبت بر روند تکامل مغز و احتمالا شکل گيري مناسب درختهاي دندريتي، آکسونها و برقراري ارتباطات صحيح بين آنها باشد.

يکي از انواع تغيير شکلهايي که در رخساره هاي خاصي در منطقه ي مکران ديده مي شود، «ساختهاي مدادي» است که عمدتا در شيلها و سيلتستونها و در بعضي موارد ماسه سنگهاي ريزدانه شکل مي گيرند. به نظر مي رسد تشکيل اين ساختها نوعي تغيير شکل تکتونيکي است که در طي فرآيند دگرگوني، قبل از شکل گيري و حضور شيستوزيته به وجود مي آيد. به عبارتي مي توان گفت که مراحل ابتدايي کليواژ اسليتي اگر در شرايط و موقعيت خاص با لايه بندي تلاقي کند، يا در موقعيت تلاقي دوکيلواژ قرار گيرد، در رخساره هاي شيلي مي تواند منشا تشکيل ساختهاي مدادي گردد. با توجه به اين که در بسياري موارد کليواژهاي اسليتي با ساختهاي بزرگتر مثل چين خوردگيها ارتباط داشته و عمدتا هم جهت با سطح محوري قرار مي گيرند، مي توان گفت که ساختهاي مدادي در راستاي محور b (محور چين خوردگي) واقع مي شوند.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق تغييرات قندهاي محلول، نشاسته و پروتيينها در اثر تنش خشکي در دو رقم نخود ايراني، مشهور به «جم» و «کاکا» مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل از بررسي تغييرات قندهاي محلول، نشان داد که قندهاي مزبور، در اندام هوايي و ريشه، در دو مرحله رويشي و زايشي افزايش پيدا کردند و اختلاف ميانگين درصد قندهاي محلول در اندام هوايي دو رقم نخود معني دار بود و رقم کاکا نسبت به جم از قندهاي محلول بيشتري برخوردار بود. برعکس ميزان نشاسته در اثر تنش خشکي کاهش پيدا کرد. اختلاف ميانگين مقدار نشاسته نيز در اندام هوايي معني دار بود و رقم جم نسبت به کاکا از ميزان نشاسته بيشتري برخوردار بود. اختلاف ميانگين درصد نشاسته در ريشه و اندام هوايي در دو مرحله رشد رويشي و زايشي نيز معني دار بود.
به علاوه اين مطالعات نشان دادند که رقم کاکا از جم نسبت به تنش آبي مقاوم تر است. و سرانجام مطالعه الکتروفوروگرام هاي به دست آمده تغييرات باندهاي پروتييني را در اثر تنش خشکي نشان مي داد که در ريشه و اندام هوايي دو رقم نخود کاملا مشهود بود.

 نسخه قابل چاپ