دانلود مقالات علوم زمين

کارآيي مدل هاي معکوس در رسيدن به اهداف مديريتي و به دست آوردن پارامترهاي بهينه و دقيق ثابت گرديده و بر انجام استفاده از آن براي بررسي و ارزيابي عدم قطعيت براي افزايش کارآيي مدل و تخمين هر چه صحيح تر پارامترهاي هيدروژئولوژيکي، مورد تاکيد قرار گرفته است. در اين تحقيق با توجه به اطلاعات زمين شناسي منطقه، مدل جريان آب زيرزميني آبخوان دشت کازرون به منظور بهينه سازي پارامترهاي هيدروژئولوژيکي آبخوان تهيه گرديده و روش واسنجي خودکار مورد ارزيابي و تاثير آناليز حساسيت و تجزيه و تحليل مشخصه هاي آماري در کمي سازي عدم قطعيت مورد بررسي قرار گرفته است. پس از تعيين هدف از تهيه مدل فرآيند تهيه مدل آب زيرزميني کازرون با تحليل داده هاي ورودي و پيرو آن تهيه مدل مفهومي آغاز گرديد و سپس با توجه به توانايي هاي مدل MODFLOW2000 در ارايه مشخصه هاي آماري ارزشمند به صورت خروجي، بهينه سازي پارامترهاي هيدروژئولوژيکي با استفاده از روش رگرسيون غيرخطي، روند مدل سازي با توجه به کمي سازي، عدم قطعيت داده ها و پارامترهاي مدل صورت گرفت. در مرحله طراحي مدل، محدوده مورد مطالعه به شبکه هاي منظم تقسيم بندي گرديده، و شرايط اوليه و همچنين شرايط مرزي مشخص شد. پس از مشخص کردن پارامترهاي هيدروژئولوژيکي مجهول، براي تعيين مقادير بهينه اين پارامترها از روش واسنجي خودکار استفاده و براي بالا بردن کيفيت واسنجي، از حساسيت هاي محاسبه شده، ضريب همبستگي، و فواصل اطمينان استفاده شد. حساسيت مرکب مقياس بندي شده نيز براي مشخص کردن اين که کدام پارامتر را مي توان با دقت بالاتري تخمين زد موثر واقع شد. مشخصه هاي آماري مذکور را نمي توان با استفاده از روش واسنجي دستي سعي و خطا به دست آورد و در نتيجه چنان چه مدل ساخته شده در اين تحقيق به روش سعي و خطا واسنجي مي گشت، از قابليت اعتماد کم تري برخوردار مي بود.

 نسخه قابل چاپ

تجزيه و تحليل 9 نمونه از ماسه سنگ اهواز (سازند آسماري) در ميدان نفتي اهواز در دو چاه AZ11 و AZ85 و وارد نمودن نمونه ها در دياگرام هاي طبقه بندي ماسه سنگ ها، ترکيب اين ماسه سنگ ها را ساب آرکوز، کوارتزآرناريت و ساب ليتارنايت معرفي نموده است. همچنين، مطالعات ژئوشيميايي و استفاده از دياگرام هاي تفکيکي، دوتايي و مثلثي، منشا اين رسوبات را کراتون و کوه زايي با چرخه مجدد معرفي نموده و جايگاه زمين ساختي آن ها را حاشيه غيرفعال قاره اي نشان مي دهد. به علاوه، اثر هوازدگي بر روي اين ماسه سنگ ها در منطقه منشا، با استفاده از انديس CIW^?، در حد متوسط تعيين شده است که مي تواند حاکي از آب و هواي خشک و نيمه خشک، در حضور چرخه مجدد رسوبي باشد. اين نتايج، رسوب گذاري در سمت حاشيه غيرفعال حوضه فورلند آسماري، يعني حاشيه سمت عربستان با ورود رسوب از کراتون عربستان را پيشنهاد مي نمايد.

 نسخه قابل چاپ

زون هاي ماسه سنگي مخزن آسماري در ميدان نفتي منصوري به زون هاي 2، 3، 4، و 5 متعلق است. دو زون اول از جمله افق هاي عمده توليد ماسه به واسطه سيمان شدگي ضعيف و سست بودن ذرات سازنده در زمان بهره برداري و استخراج نفت مي باشد. در اين مطالعه، با استفاده از نمودارهاي چاه پيمايي، مقاطع نازک ميکروسکوپي و همچنين اطلاعات پتروفيزيکي، به شناسايي و مطالعه اين افق ها پرداخته شده است. نتايج حاصل از اين مطالعه نشان داد که پديده عدم سيمان شدگي و توليد ماسه، بيش تر در قسمت هاي مرکزي و شرقي ميدان و در بخش هاي بالايي زون 2 وجود دارد. از طرفي، با نزديک شدن به سطح آب و نفت، بر ميزان سيمان شدگي و پيوستگي ذرات سازنده ماسه سنگ ها افزوده مي شود. بر اساس مطالعات پتروگرافي، مشخص گرديد که دانه هاي اصلي سازنده بخش هاي ماسه سنگي مخزن آسماري، اغلب از کوارتز و مقداري هم از آهک، دولوميت، انيدريت و ژيپس تشکيل شده که داراي جورشدگي ضعيف تا متوسط هستند. بر اساس نتايج حاصل از اين مطالعه، مهاجرت و جانشيني هيدروکربن در ماسه سنگ هاي مخزن آسماري ميدان منصوري، از جمله مهم ترين عوامل عدم سيمان شدگي به حساب مي آيد. به طوري که، ورود هيدروکربن به داخل مخزن، باعث کاهش تراوايي نسبي آب موجود و در نتيجه، کاهش سرعت فرآيند سيمان شدگي شده است. همچنين، تنوع و توزيع سنگ شناسي، عامل کنترل کننده موثري در وضعيت سيمان شدگي ماسه سنگ هاي اين ميدان مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

در منطقه سرچشمه، واقع در جنوب غربي رفسنجان، عمليات معدن کاري و ذوب مس موجب ورود مقدار قابل توجهي دي اکسيد گوگرد (789 تن در هر شبانه روز) و ذرات معلق به اتمسفر منطقه مي شود. به منظور بررسي تاثير اين مواد خروجي بر شيمي بارندگي هاي منطقه، نمونه برداري، اندازه گيري pH و تجزيه شيميايي برخي بارندگي هاي منطقه در سال هاي 84 و 85 در جهات مختلف جغرافيايي نسبت به مجتمع مس سرچشمه صورت گرفت. نتايج حاصل وقوع بارش هاي اسيدي در مناطق اطراف مجتمع مس را نشان داد. ضمن اين که توالي غلظت کاتيون ها و آنيون هاي اصلي بارش ها به صورت Ca²⁺>Na⁺>NH⁺₄>K⁺>Mg²⁺ و SO^2-₄>HCO₃^->Cl^->NO₃^- بوده و مقدار اغلب آنيون ها و کاتيون هاي اصلي به ويژه يون سولفات بيش از مقادير معمول در جهان مي باشد. همچنين حضور مقادير زيادي از فلزات مس، سرب، روي و کادميوم در بارندگي هاي منطقه به ويژه در مناطق شمالي و شمال شرقي مجتمع مشاهده گرديد. ترتيب فراواني فلزات مذکور به صورت Cd<Pb<Zn<Cu است. مقدار ضريب غني شدگي (E.f.) در مقايسه با ميانگين جهاني به صورت Zn<Cd<Pb<Cu مي باشد. رابطه بين فراواني نسبي فلزات بررسي شده در نمونه هاي برف و باران با فراواني آن ها در ذرات معلق دودکش هاي کارخانه، همچنين آلودگي و اسيديته بيش تر نمونه هاي مناطق پايين دست جهات غالب باد تاييد کننده اين مطلب است که منشا اصلي اين آلاينده ها مواد خروجي از بخش هاي مختلف مجتمع مس به ويژه کارخانه ذوب مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

فرآيند نفت زايي سنگ منشا تحت تاثير دما و زمان رخ مي دهد. دماي يک لايه تحت تاثير عوامل مختلفي قرار مي گيرد که پس از بازسازي تاريخچه تدفين، تاريخچه دماي لايه مشخص مي شود. نرخ رسوب گذاري لايه هاي مختلف در حقيقت نرخ تدفين لايه هاي پايين تر را مشخص مي سازد. چين خوردگي زاگرس در روند تدفين لايه هاي مختلف رسوبي و فرآيند نفت زايي سنگ منشا اثر گذاشته است. در اين مطالعه يک مقطع عرضي تاقديس گچساران با استفاده از مدل سازي حرارتي مورد مطالعه قرار گرفته است و ويژگي هاي سنگ منشا در مقطع عرضي تاقديس بررسي شده است. اين مطالعه نشان مي دهد، ميزان پختگي سنگ هاي منشا کژدمي و پابده از بالاي تاقديس به سمت يال ها افزايش مي يابد. زمان ورود سازند کژدمي به پنجره نفت زايي اليگوسن است. اين سازند در قسمت هاي عميق تاقديس در انتهاي پنجره نفت زايي است در حالي که در قسمت هاي کم عمق تر در ابتداي پنجره نفت زايي قرار دارد. سازند پابده داراي پختگي کم تري نسبت به کژدمي است و تنها در قسمت عميق تاقديس به پنجره نفت زايي نزديک شده است. بررسي حجمي مقدار نفت زايي نشان مي دهد سازند کژدمي در قسمت هاي مختلف تاقديس مقادير بسيار متفاوتي هيدروکربن توليد کرده است در حالي که سازند پابده، مقدار اقتصادي نفت توليد نکرده است.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله نگرشي بر مبحث «-z ايدآل ها» با قدمت 50 ساله داشته ايم. سير تکاملي –z ايدآل ها را در هر حلقه و به ويژه در حلقه توابع پيوسته C(X) که معرفي مفهوم –z ايدآل از آن جا آغاز شده است مطالعه مي کنيم. همه ويژگي هاي –z ايدآل ها و ارتباط آن ها با ايدآل هاي اول مطرح و بالاخره با چند واقعيت و نتيجه، -z ايدآل ها به عنوان پل هاي ارتباطي ميان خواص توپولوژيکي فضاي X و خواص جبري حلقه C(X) شناخته شده اند.

 نسخه قابل چاپ

در آمارگيري ها اعم از سرشماري ها و آمارگيري هاي نمونه اي امکان بروز انواع خطاي غيرنمونه گيري وجود دارد. خطاي پاسخ بخش مهمي از خطاهاي غيرنمونه گيري را تشکيل مي دهد و مدل سازي آن داراي اهميت و کاربردهاي فراواني است. يکي از کاربردهاي مدل خطاي پاسخ، به کارگيري آن در برآورد ميزان دقت است. در اين مقاله مدل خطاي پاسخ در آمارگيري ها به شيوه مصاحبه حضوري مورد نظر قرار گرفته و آماره هايي براي آزمون اثرهاي مدل بر اساس تشکيل جدول تحليل واريانس ارايه شده و همچنين برآوردگرهايي براي مولفه هاي واريانس به روش ماکسيمم درستنمايي مقيد (در دو حالت) حاصل شده اند. به عنوان ارايه کاربردي از نتايج حاصل، مجموعه هايي از داده ها به کار گرفته شده و مولفه هاي واريانس مدل خطاي پاسخ با استفاده از برآوردگرهاي ارايه شده به روش ماکسيمم درستنمايي مقيد، محاسبه شده اند. يک مساله در مورد برآوردهاي حاصل از روش ماکسيمم درستنمايي مقيد، لزوم قرار گرفتن آن ها در فضاي پارامتر است. لذا براي اطمينان از اعتبار برآوردهاي حاصل، از برنامه ريزي غيرخطي استفاده شده و نتايج نشان داده است که بهينه سازي غيرخطي برآوردهاي حاصل از روش ماکسيمم درستنمايي مقيد را کاملا تاييد مي کند.

 نسخه قابل چاپ

استفاده از عوارض سطحي در مطالعات هيدروژئولوژي کارست همواره نمي تواند به عنوان اصلي ترين عامل تعيين کننده مناطق با پتانسيل زياد آب زيرزميني باشد لذا همواره استفاده از اکتشافات زيرسطحي به عنوان مکمل اين مطالعات توصيه مي شود. در تحقيق حاضر که در محدوده تاقديس آسماري واقع در شمال شرق خوزستان انجام گرديده تلفيقي از تحليل هاي سطحي و اکتشافات ژئوالکتريکي با فنون نوين معکوس سازي استفاده شده است. اين تکنيک ها بر پايه معکوس سازي داده هاي مقاومت الکتريکي استوار است. در انجام اين روش از نرم افزار RES2DINV بهره جسته شد که با توجه به سيستم حاکم بر تاقديس آسماري از روش الگوريتم محدوديت همواري و جهت حل ماتريکس ژاکوبي از روش عناصر محدود استفاده گرديد. مدل در فرآيند معکوس سازي، مقاومت را با به حداقل رساندن اختلاف بين داده هاي مشاهده اي و محاسباتي تخمين مي زند. توموگرافي الکتريکي بر روي داده هاي مقاومت ظاهري سه پروفيل e, T و GT? که با آرايه شلومبرژه داده برداري شده اند صورت گرفته است. با مقايسه نتايج حاصل از مطالعات زمين شناسي سطح الارضي و ژئومورفولوژي با مطالعات تحت الارضي (ژئوالکتريک و حفاري هاي اکتشافي) عدم همبستگي بين نمايان گرهاي سطحي آب زيرزميني و کارست شدگي عمقي در تاقديس آسماري محرز گرديد. بر اساس شواهد سطحي، نتايج حفاري ها و مطالعه ژئوالکتريک، تکامل کارست سطحي در تاقديس آسماري به صورت ناقص (درجه مروکارست) و تکامل کارست عمقي به صورت پيشرفته (درجه هولو کارست) مي باشد. در تعيين مناطق با کارست شدگي بالا در تاقديس آسماري نمي توان فقط به استفاده از نمايان گرهاي آب زيرزميني اکتفا نمود.

 نسخه قابل چاپ

آبخوان دشت عباس يکي از منابع آب زيرزميني حايز اهميت در شمال غرب استان خوزستان است که ساليانه بيش از بيست ميليون مترمکعب آب از آن برداشت مي شود. علي رغم پتانسيل آبخوان از نظر آبدهي، کيفيت آب زيرزميني در بخش وسيعي از دشت نامطلوب است و آنيون و کاتيون غالب به ترتيب سولفات، سديم و کلسيم مي باشد. نمونه هاي آب زيرزميني دشت عباس نشان دهنده تکامل ژئوشيميايي است و رخساره هيدروشيميايي سولفاته- کلسيک- منيزيک، کلروره سديک- کلسيک و کلروره- سديک مي باشد. علي رغم آن که در مسير تکاملي نسبت غلظت يون کلرايد افزايش مي يابد، ولي نسبت غلظت سولفات تقريبا حالت کاهشي دارد. کاهش نسبت غلظت سولفات به معناي کاهش غلظت مطلق سولفات در مسير تکاملي نمي باشد، بلکه اين امر نشان گر آن است که نرخ افزايش غلظت يون کلرايد بيش از نرخ افزايش يون سولفات مي باشد. در توصيف آماري داده هاي هيدروشيميايي، نسبت يون هاي بي کربنات به سولفات، سديم به کلرايد مورد بررسي قرار گرفته است. با بررسي نمايه اشباع ژيپس نمونه هاي آب زيرزميني دشت عباس مشخص گرديد که در مسير تکامل هيدروژئوشيميايي آبخوان، آب زيرزميني نسبت به ژيپس به حالت اشباع رسيده است. هدف از اين بررسي ارزيابي وضعيت کيفي آب زيرزميني و توصيف فرآيندهاي شيميايي کنترل کننده در منطقه مورد مطالعه مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

مايع سمينال انسان داراي انواعي از آنتي اکسيدان هاي آنزيمي و غيرآنزيمي مي باشد که با جمع آوري و خنثي سازي راديکال هاي آزاد نقش مهمي در حيات و عملکرد طبيعي اسپرم ها اعمال مي کنند. بنابراين، اين احتمال وجود دارد که هر گونه کاهش در غلظت آنتي اکسيدان هاي تام منجر به اثرات عميقي بر روي توانايي باروري مردان گردد. در اين تحقيق فعاليت TAC در مايع سمينال مردان سيگاري و غيرسيگاري نابارور اندازه گيري شد. سپس ارتباط آن با پارامترهاي اسپرمي مورد بررسي قرار گرفت. براي اين منظور نمونه هاي semen مردان نابارور سيگاري (n=20) و غيرسيگاري (n=17) از مراکز IVF بابل بر اساس قانون WHO جمع آوري گرديدند. پس از سانتريفوژ، مايع سمينال از سلول هاي اسپرم جداسازي شد و فعاليت TAC نمونه ها به روش FRAP اندازه گيري شدند. نتايج نشان داد بين فعاليت آنتي اکسيدان تام در مايع سمينال مردان و کيفيت پارامترهاي اسپرمي ارتباط نزديکي وجود داشته باشد و از طرفي اين احتمال وجود دارد که فعاليت پايين TAC در مايع سمينال مردان سيگاري به عنوان يکي از مکانيسم هاي دخيل در کاهش کيفيت اسپرمي در اين افراد باشد. يافته هاي اين تحقيق و تحقيقات مشابه انجام شده توسط ديگر محققان نشان مي دهد چون کاهش فعاليت آنتي اکسيدان هاي تام با کاهش کيفيت اسپرم همراه است لذا احتمال دارد کاهش TAC در مايع سمينال نقش بسيار مهمي در توانايي باروري اسپرم ها داشته باشد و کاهش آن حيات اسپرم، مخصوصا در مردان سيگاري را به مخاطره مي اندازد.

 نسخه قابل چاپ

آنفلوانزا بيماري ويروسي است که به وسيله ويروسي از خانواده ارتوميکسو ويريده ايجاد مي شود. ويروس هاي آنفلوانزا داراي 3 تيپ A, B و C مي باشند. ويروس هاي تيپ A انسان، پرندگان وحشي، پرندگان ساحل زي، پرندگان اهلي، خوک و اسب را مبتلا مي کنند. اين مطالعه به منظور اندازه گيري و مقايسه عيار پادتن ويژه آنفلوانزاي A تحت تيپ H₉N₂ در سرم خون افراد وابسته به صنعت طيور و افراد غيروابسته به اين صنعت انجام شد. يک صد نمونه سرم خون از افراد وابسته به صنعت پرورش طيور مانند دامپزشکان، دانشجويان دامپزشکي، کارکنان کشتارگاه طيور و يک صد نمونه سرم خون از افراد غيروابسته به طيور جمع آوري گرديد. پادتن ويژه آنفلوانزا A تحت تيپ H₉N₂ به روش جلوگيري از هماگلوتيناسيون (HI) اندازه گيري شد. اين مطالعه نشان داد ميانگين عيار پادتن ويژه آنفلوانزا A تحت تيپ H₉N₂ در افراد وابسته به صنعت پرورش طيور به طور معني داري بيش تر از افراد غيروابسته به صنعت پرورش طيور است (P<0.01). ميانگين عيار پادتن ويژه آنفلوانزا تحت تيپ H₉N₂ در مردان و زنان وابسته به صنعت پرورش طيور به شکل معني داري بيش از مردان و زنان غيروابسته به صنعت پرورش طيور است (p<0.05). همچنين عيار پادتن سرم خون کارگران و رانندگان حمل مرغ به کشتارگاه طيور به طور معني داري بيش از دامپزشکان بود (P<0.01). اين بررسي نشان داد در کشورمان در سرم خون افراد وابسته به صنعت پرورش طيور پادتن ويژه ويروس آنفلوانزا A تحت تيپ H₉N₂ وجود دارد بنابراين اين افراد با ويروس H₉N₂ آلوده و مبتلا به عفونت شده اند.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله با استفاده از سري هاي زماني دو گانه به صورت توابع همبستگي متقابل (CCF) و توابع چگالي طيفي به منطقه بندي آبخوان دشت شهرکرد پرداخته شد. در اين راستا و براي منطقه بندي آبخوان از سري زماني ماهانه نوسانات سطح آب زيرزميني 17 پيزومتر موجود در دشت استفاده شد. ابتدا خطوط هم پتاسيل آبخوان دشت شهر کرد ترسيم و جهت جريان آب زيرزميني منطقه تعيين گرديد سپس با توجه به جهت جريان و خصوصيات هيدروليکي آبخوان ميزان همبستگي سري هاي زماني پيزومترهاي انتخابي، به صورت دو به دو به وسيله توابع همبستگي متقابل محاسبه گرديد. براي بررسي دقيق تر از روش هاي تحليل همبستگي در قلمرو فرکانس نيز استفاده شد. در اين روش ابتدا با استفاده از تحليل چگالي طيفي يگانه کليه نوسانات موجود در سري زماني داده هاي پيزومتري مورد بررسي قرار گرفت. با توجه به نتايج اين بررسي در سري هاي زماني پيزومترها دشت شهر کرد عامل روند، نوسانات فصلي داراي فرکانس 0.083 و نوسانات سيکلي با دوره برگشت 4.5 سال شناسايي شد. پس از حذف روند مهمترين نوسان باقي مانده در سري هاي نوسانات فصلي بود لذا در تحليل توابع چگالي طيفي دو گانه ميزان همبستگي و تاخير زماني داده هاي جفت پيزومترها در فرکانس 0.083 (نوسانات فصلي) تعيين گرديد. سپس بر اساس نتايج تحليل همبستگي متقابل، چگالي طيفي متقابل و مقدار همبستگي داده هاي پيزومتري و تاخير فاز موجود بين نوسانات پيک سري هاي زماني، آبخوان دشت شهر کرد منطقه بندي شد. با توجه به اين نتايج آبخوان شهر کرد به چهار فصل شامل مناطقي با همبستگي بالا- تاخير فاز پايين، همبستگي بالا- تاخير فاز بالا، همبستگي بالا- تاخير فاز متوسط و همبستگي پايين- تاخير فاز بالا تقسيم شد.

هدف از برنامه هاي واکسيناسيون عمومي کاهش گسترش بيماري هاي عفوني مي باشد. در مطالعات پزشکي، ميزان مولد پايه بيماري عفوني R از اهميت ويژه اي برخوردار است و همواره سعي بر آن است که اين مقدار از يک کم تر باشد، اگر اين مقدار به يک نزديک يا از آن بيش تر شد به معني شيوع بيماري بوده و بايد دوباره واکسيناسيون صورت گيرد. در اين مقاله روشي را براي بازبيني مقدار R با استفاده از داده هاي نظارتي شرح مي دهيم. روش بر اساس فرآيند شاخه اي با ميزان مولد پايه R است. تابع درستنمايي غيرشرطي را براي برآورد ميزان مولد پايه بر اساس داده هاي اندازه شيوع هنگامي که توزيع تولدها پواسن يا هندسي باشد به دست مي آوريم و به کمک آن، ميزان مولد پايه بيماري سرخک را در استان فارس برآورد مي کنيم.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق يک روش آسان و موثر براي تهيه دي و تري تيوکربنات هاي حلقوي از اپوکسيدهاي مربوطه معرفي مي گردد. از واکنش آلوميناي بازي و کربن دي سولفيد، به عنوان حلال و واکنشگر، آنيون تري تيوکربنات تشکيل و به عنوان نوکلئوفيل در واکنش باز کردن حلقه اپوکسيد عمل مي کند و در نهايت با بسته شدن حلقه، دي و تري تيوکربنات هاي حلقوي متناظر در مدت زمان کوتاه و با راندمان خوب تا عالي به دست مي آيند.

 نسخه قابل چاپ