دانلود مقالات علوم زمين

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

فرض کنيد G يک گروه متناهي و N_G نشان دهنده مجموعه تمام زير گروههاي نرمال سره و غير بديهي G باشد. يک عضو K از N_G  را -n تجزيه پذير گوييم. هرگاه K اجتماع n کلاس تزويج متمايز از G باشد G .را n- تجزيه پذير ناميم. هرگاه N_G‎ ¹ f و هر عضو N_G ،- n تجزيه پذير باشد.
در اين مقاله ساختار گروههاي متناوبي n- تجزيه پذير را براي n?6 بررسي کرده و اين گروهها را در کلاس گروههاي متناوبي غير کامل رده بندي مي کنيم.

 نسخه قابل چاپ

با بررسي داده هاي آزمايشگاهي در بيشتر سنگهاي (ماسه سنگ و آهک) با اشباع گازي نشان داده شد که، نسبت پواسون با افزايش فشار موثر (فشار محصور کننده وارد بر سنگ منهاي فشار سيال درون حفرات) افزايش مي يابد و برعکس در بيشتر سنگهاي اشباع از مايع، نسبت پواسون با افزايش فشار موثر کاهش مي يابد. بنابراين وقتي که رسوبات در ناحيه انتقالي(Transition Zone)  از حالت با فشار موثر بالا به حالت کم فشار مي رسد، نسبت پواسون تقريبا به طور نمائي زياد مي شود. با توجه به اينکه بخشهاي غير خطي اين منحنيها، بيشترين رابطه را با فشار حفره اي موجود در رسوبات آبهاي عميق دارند. لذا اين اثر در خطرپذيري مربوط به آبهاي عميق مفيد خواهد بود. به علاوه در معکوس داده هاي لرزه اي قبل از برانبارش(Pre-Stack)  موج P نمودارهاي تشخيصي حاصل از اين اثر به عنوان يک شاخص بسيار مهم فشار و سيال حفره اي به کار برده مي شود.

 نسخه قابل چاپ

مدل حاشيه اي(Marginal model)  يکي از رهيافتهايي است که براي تحليل داده هاي طولي(Longitudinal data)  به کار مي رود. در اين مدل، همبستگي موجود بين پاسخها براي هر آزمودني(Individual)  به عنوان پارامتر در نظر گرفته مي شود تا تحليلهاي معتبري را نتيجه دهد. مدلهاي حاشيه اي مختلفي که براي تحليل داده هاي طولي با پاسخهاي دودويي ذکر شده اند از جمله مدلهاي حاشيه اي با لگ نسبت بخت حاشيه اي(Marginal odds ratio) ، لگ نسبت بخت شرطي(Conditional) ، لگ نسبت وابستگي(Dependence ratio) ، مدل پروبيت چند متغيره(Multivariate probit model)  و روش معادلات برآوردگر تعميم يافته[Generalized Estimating Equations (GEE)]  مرور و مقايسه شده اند. مانده هايي براي بررسي نيکويي برازش اين مدلها معرفي گرديده است. همچنين مدلهاي ذکر شده را در مثالي کاربردي برازش داده ايم.

 نسخه قابل چاپ

ابتدا ترکيب سرب PbCO₃ در اين آزمايشگاه تهيه گرديد و بوسيله روشهاي متداول مانند XRD مورد شناسايي قرار گرفت. با بکارگيري روش Thermogravimetry Analysis (TGA) به مطالعه رفتارهاي گرمايي اين ماده پرداخته و نشان داديم که ترکيب فوق در دماي 600 درجه سانتيگراد کاملا به ترکيبات ?-PbO و ?-PbO تبديل مي گردد.
اين آزمايشات همچنين بر روي ترکيب کربنات سرب قليايي  (3PbCO₃.2Pb(OH)₂)انجام گرديد و نشان داد که اين ترکيب در دماي c° 330 درجه سانتيگراد به اکسيد سرب تجزيه مي گردد. مطالعه دانه بندي ترکيب  PbCO₃با ميکروسکوپ الکتروني با بزرگنمايي 2500 انجام شد.

 نسخه قابل چاپ

از مشکلات مهم موجود در صنعت، مسئله خوردگي و رسوبگذاري در سيستمهاي خنک کننده مي باشد. راه جلوگيري از آن استفاده از بازدارنده ها مي باشد و يکي از مواد بازدارنده مهم HEDP مي باشد. اين ماده کاربردهاي بسيار زيادي در صنعت دارد که عبارتند از: (1) کنترل کننده رسوبگذاري در سيستمهاي آبي، (2) بازدارنده خوردگي و رسوبگذاري در برجهاي خنک کننده، (3) پيش تغليظ کننده و جداکننده کارآمد آکتنيدها از نمونه هاي رسوبي، (4) داروي مصرفي در درمان  Osteoporosis، (5) بازدارنده تشکيل رسوبات معدني کريستالي درون آوندهاي گياهي، (6) يکي از عوامل حامل انتخابي ميکروالمنت آهن به گياه در حضور کلسيم و منيزيم.
در اين تحقيق ابتدا کليه روشهاي سنتزHEDP  مورد مطالعه قرار گرفته و از ميان آنها با توجه به معيارهايي چون مواد اوليه ارزان و قابل دسترس در داخل کشور، راندمان واکنش و تعداد مراحل انجام واکنش بهترين روش سنتز با استفاده از مواد اوليه استيک اسيد، فسفروتري کلريد، آب، سود  40%، اتانول يا متانول انتخاب شده است و ماده سنتزي توسط روشهاي IR،HNMR  و آناليز عنصري شناسايي گرديد و بررسيهاي سينتيکي جهت بهينه سازي آن از نظر نسبت استوکيومتري، دما، زمان و سرعت افزايش واکنشگرها جهت حصول راندمان 98% صورت گرفت.

 نسخه قابل چاپ

براي مطالعه رفتار پديده هاي فيزيکي معمولا آنها را توسط معادلات ديفرانسيل مدلسازي مي کنند. در بسياري از اين پديده ها عواملي تصادفي دخالت دارند که باعث مي شود تا اين مدلسازي توسط معادلات ديفرانسيل تصادفي صورت گيرد. اين عوامل تصادفي اغلب به شکل نوفه سفيد ظاهر مي گردد. براي بررسي اين معادلات معمولا آنها را به شکل انتگرالي بيان مي کنيم. اما جمله انتگرالي مربوط به نوفه سفيد با انتگرالهاي ريمان و لبگ قابل محاسبه نمي باشد. براي رفع اين مشکل نياز به انتگرال ايتو مي باشد. مسلما تعداد زيادي از معادلات فوق حل تحليلي ندارند و ناگزير به استفاده از روشهاي عددي براي حل آنها مي باشيم. در اين مقاله سعي داريم تا با معرفي روشهاي تقريبي اويلر- مارياما و ميلشتاين مسير واقعي و تقريبي جواب را براي يک معادله از نوع فوق بررسي کنيم. چون فرآيند جواب اين دسته از معادلات شامل فرآيند وينر مي باشد و به شکل تابع مشخصي از زمان موجود نيست، مجبوريم مسير جواب آنها را شبيه سازي کنيم. براي اين کار نياز به توليد اعداد تصادفي است و براي اين منظور از مولدهاي توليد اعداد شبيه- تصادفي استفاده مي کنيم.

 نسخه قابل چاپ

مطالعه حاضر بر روي 5 نمونه مغزه هاي ماسه سنگي سازند گدوان و 5 نمونه مغزه هاي سنگ آهکي سازند سروک در يک چاه اکتشافي يکي از ميادين نفتي واقع در جنوب غرب ايران انجام شده است. ابتدا نمونه ها به شکل استوانه (Plug) تهيه شده و تخلخل و تراوايي آنها اندازه گيري شدند. سپس با استفاده از سيستم پيشرفته مستقر در شرکت TRC ژاپن اندازه گيري آزمايشگاهي سرعت در دو حالت خشک و اشباع از آب در فشارهاي مختلف انجام گرديد.
با داشتن خواص پتروفيزيکي از قبيل تخلخل، چگالي و کاني هاي تشکيل دهنده نمونه ها مقادير سرعت امواج تراکمي (Vp)و امواج برشي (Vs)در شرايط مخزن و با فشارهاي مختلف با استفاده از مدل گاسمن Gassmannپيش بيني شده است. مقادير سرعتهاي امواج برشي و تراکمي به دست آمده از اندازه گيري آزمايشگاهي با مقادير پيش بيني شده توسط مدل گاسمن در فشار سازند با يکديگر مقايسه شده اند. در نهايت رابطه سرعت امواج برشي بر حسب سرعت امواج تراکمي در فشار مخزن براي دو گروه مذکور از نمونه هاي ماسه سنگ و سنگ آهک به دست آمده است.

 نسخه قابل چاپ

فرض کنيد G=AB حاصلضرب دو گروه A و B باشد. در اين مقاله نشان مي دهيم که اگر A و B دو گروه تقريبا مرکزي باشند. آنگاه G تقريبا حل پذير است. يادآور مي شود که در سال 1981، چرنيکف (Cernikov) در مقاله اي بسيار فشرده اثباتي براي آن آورده است. ولي اثباتي که ما در اينجا ارائه مي دهيم با آنچه که وي بيان کرده کاملا متفاوت و قابل استفاده براي عموم علاقمندان خواهد بود.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله به دوره برخي از روشهاي اصلي تعيين اندازه نمونه از ديدگاه بيزي مي پردازيم. تلاش شده که هيچ يک از تکنينکهاي اصلي و کليدي از قلم نيفتد. دو زمينه اصلي اين ديدگاه عبارتند از زمينه بيز استنباطي و زمينه کاملا بيزي. در زمينه بيز استنباطي ما غالبا درگير استنباط راجع به پارامتر مجهول و مورد علاقه مان در جمعيت هستيم و اندازه نمونه را با استفاده از پارامترهاي چگالي پسين به دست مي آوريم. حال آنکه در زمينه کاملا بيزي، مسئله اندازه نمونه را با بکارگيري تابع زيان مناسبي به يک مسئله تصميم گيري تبديل کردن تابع هدفي اندازه نمونه را به دست مي آوريم.

 نسخه قابل چاپ

يکي از موضوعات مهم در تحليل داده هاي فضايي، پيشگويي مقدار نامعلوم يک ميدان تصادفي موقعيتهاي مشخص بر اساس بردار مشاهدات است. اگر ميدان تصافي مورد نظر گاوسي با ساختار ميانگين و کوواريانس پارامتري باشد. پيشگويي بهينه و ميانگين مجذور خطاي آن قابل محاسبه است. اما در عمل با موارد زيادي مواجه مي شويم که مشاهدات از مدل گاوسي تبعيت نمي کنند. در اينگونه موارد اگر تبديلي غير خطي از ميدان تصادفي، گاوسي باشد پيشگويي فضايي امکانپذير مي گردد. اما اگر تبديل نامعلوم باشد، مي توان آنرا متعلق به يک خانواده از تبديلات پارامتري دانست. در اينصورت پيشگويي فضايي علاوه بر پارامترهاي مدل به پارامتر تبديل نيز وابسته خواهد شد و معمولا برآوردهاي حداکثر درست نمايي آنها تعيين و در پيشگوي بهينه جايگذاري مي شود. اما اين کار موجب ترديد در بهينگي پيشگويي حاصل خواهد شد. از طرف ديگر، معمولا تعيين ميانگين مجذور خطاي اين پيشگو يا حتي ارائه تقريب مناسبي براي آن بسيار دشوار يا نشدني است. لذا در اين مقاله براي فائق آمدن بر اين مسائل، رهيافت بيزي اتخاذ گرديده و با فرض آنکه پارامترهاي مدل و تبديل متغيرهايي تصادفي هستند. پيشگوي بهينه و ميانگين مجذور آن تعيين مي شوند و نحوه اجراي اين تکنيک در يک مثال کاربردي ارائه خواهد شد.

 نسخه قابل چاپ

يکي از روشهاي ناپارامتري متداول براي برآورد تابع چگالي احتمال روش هسته اي است و در سالهاي اخير استفاده از B- اسپلاين ها براي برآورد تابع چگالي احتمال مطرح شده است. هر يک از اين دو روش به نوعي به پارامتر نامعلوم همواري بستگي دارند که مقدار آن در ميزان همواري و دقت برآوردگرهاي حاصل تاثير به سزايي دارد. در اين مقاله روشهاي برآورد تابع چگالي احتمال با استفاده از توابع هسته اي وB –اسپلاين ها ارائه و نحوه انتخاب پارامترهاي همواري براي هر دو روش مطرح و ميران دقت برآوردگرهاي حاصل بر اساس معيار ميانگين انتگرال مربعات خطا و همچنين تاثير تعداد و ميزان پراکندگي داده ها در دقت دو روش مورد مطالعه قرار گرفته است. نتايج نشانگر آن هستند که افزايش پراکندگي داده هايي که از توزيع متقارن پيروي مي کنند موجب کاهش دقت هر دو برآوردگر مي شود. در حاليکه اين امر براي داده هايي که از توزيعي غير متقارن پيروي مي کنند برعکس موجب بهبود دقت برآوردگرهاي هر دو روش مي گردد.

 نسخه قابل چاپ

در مطالعه عميق روي توزيع زاويه اي پاره هاي شکاف در واکنش يون سنگين ناهمسانگردي هاي زيادي ديده شده است. اين ناهمسانگردي ها را مي توان توسط نظريه استاندارد آماري(Transition Statistical State Model) (TSM)  توضيح داد (Rossner, 1986) . علت وجود اين ناهمسانگردي ها را مي توان به مقادير اسپين بالا يا Z²/A هسته شکاف پذير نسبت داد. براي ناهمسانگردي هاي بيشتر مي توان از مدل آماري انقطاع(SSM) استفاده کرد. در اين مدل توزيع تصوير اسپين در امتداد راستاي شکاف مي تواند گوسي شکل و با واريانس  S²₀باشد. در اين مدل S²₀به دست آمده از تئوريهاي وابسته به SSM با S² ₀بدست آمده از برازش داده هاي تجربي به ازاي پارامترهاي چگالي تراز مختلفLDP  و انرژيهاي تغيير شکل مختلف با هم مقايسه شده اند. در اين تحقيق از مدل SSM براي مطالعه توزيع زاويه اي پاره هاي شکافت القايي حاصل از واکنشهاي ¹⁶O(94Mev)+²³⁷NP ¹⁶O(88Mev)+²³²Th, ¹²C(79Mev)+²³²Th, ¹²C(72Mev)+²³⁷Np,¹⁰B(60Mev), ¹⁰B(64Mev)+²³⁷Np استفاده شده و نتيجه گيري شده است که مدل SSM در مورد اين واکنش ها کارآيي خوبي دارد. همچنين با استفاده از اين مدل نسبت ممان اينرسي کروي به ممان اينرسي موثر محاسبه شده اند که توافق خوبي با مقادير به دست آمده از مدل قطره مايع دارند و اين نشان مي دهد که مدل SSM يک مدل فيزيکي است.

 نسخه قابل چاپ

رديفي از سنگ هاي آهکي ضخيم لايه تا توده اي و صخره ساز و گاه انيدريتي تحت عنوان سازند تاربور نام گذاري و برش نمونه آن در کوه گدايون واقع در شمال شرق شيراز به طور رسمي معرفي شده است. در مطالعاتي که اخيرا بر روي سازند تاربور در برش نمونه صورت گرفت، مشخص گرديد که مشخصات واقعي سازند تاربور در برش نمونه با آن چه قبلا توصيف شده بود، متفاوت است، به طوري که نه تنها مرز بالايي سازند تاربور در برش مزبور نامشخص و گسلي است، بلکه ضخامتي از رسوبات راس سازند تاربور نيز جزء سازند ساچون محسوب شده است و همين نواقص ضرورت انتخاب و معرفي يک برش مکمل را براي سازند تاربور ايجاب نموده است. به همين منظور و در راستاي اين تحقيق يک برش کامل از سازند تاربور در منطقه خرامه که از لحاظ ويژگي هاي سازندي کامل تر از برش نمونه مي باشد و در فاصله نسبتا کمي از آن قرار دارد به عنوان برش مکمل انتخاب و پيشنهاد شده است.

 نسخه قابل چاپ