0

دانلود مقالات علوم زمين

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 10 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1386; 33(1):87-99.
 
بررسي تحولات مرز K/T در يال شمال شرقي كبيركوه، جنوب غربي ايران
 
قاسمي نژاد ابراهيم*,درويش زاده بهروز,قورچايي شمشاد
 
* دانشكده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران
 
 

قسمت فوقاني سازند گورپي در يال شمال شرقي كبيركوه در جنوب شرق ايلام به منظور تعيين و تفکيک زونهاي زيستي جهاني و بررسي تحولات مرز کرتاسه - ترشير بر مبناي فرامينيفرها مطالعه شد. براي رسوبات مائس تريشتين بر مبناي زون بندي استاندارد جهاني Caron (1985) چهار بايوزون تفکيک گرديد. واحدهاي معادل بايوزون Abathamphalus mayaroensis بر مبناي زون بندي Li & Keller (1998a) يعني زون هاي Cf1 تا Cf4 نيز ثبت گرديد. رسوبات پالئوسن بر مبناي زون بندي Toumarkine & Lutherbakher (1985) به دو بايوزون Parasubbotina pseudobulloides و Parvularugoglobigerina eugubina تفکيک شد. ثبت بايوزون هاي مربوط به انتهايي ترين قسمت مائس تريشتين و ابتدايي ترين قسمت پالئوسن نشان مي دهد که به احتمال بسيار زياد رسوب گذاري در گذر از کرتاسه به ترشير پيوسته بوده اگرچه اين مطالعه به منظور ثبت زون P0 همچنان ادامه دارد. مطالعه فرامينيفرهاي پلانكتونيك نشان مي دهد كه الگوي انقراض و بقاي گونه ها نيز مشابه مقطع تيپ جهاني ElKef است. به طوري كه بيشتر از 2.3 گونه ها در نزديكي مرز و در مرز منقرض شده اند و كمتر از 1.3 آنها در دانين زيرين باقي مانده اند. گونه هاي باقيمانده كوچك بوده و داراي تزيينات كم و گسترش جهاني هستند. در مقابل گونه هايي كه در مرز منقرض مي شوند بزرگ و داراي تزيينات زياد بوده و از لحاظ جغرافيايي محدود هستند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 4 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1386; 33(1):27-38.
 
ژئوشيمي و خاستگاه زمين ساختي سنگ هاي آتشفشاني تتماج، جنوب شرق کاشان
 
امين الرعايايي يميني مريم,كنعانيان علي*,احمديان جمشيد
 
* دانشكده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران، تهران
 
 

سنگ هاي آتشفشاني-رسوبي تتماج در جنوب شرق كاشان شامل تناوبي از گدازه ها (بازالت تا آندزيت) و مواد آذرآواري (انواع توف و آگلومرا) همراه با بين لايه هايي از سنگ هاي رسوبي (آهک و ماسه سنگ) هستند. سنگ هاي آهكي اين مجموعه حاوي فسيل هاي دريايي کم عمق اليگوسن مي باشند. بازالت هاي تتماج، بر اساس داده هاي ژئوشيميايي عناصر اصلي و كمياب، شباهت زيادي با گدازه هاي کالک آلکالن دارند. مقدار Al2O3 آنها زياد و در عين حال عدد منيزيمي پاييني دارند. نسبت Zr/Y در اين سنگ ها بيش از 3 است كه از اين لحاظ با سنگ هاي آتشفشاني قوس هاي قاره اي مشابه اند. در نمودار عناصر کمياب نرماليزه شده نسبت به پشته هاي ميان اقيانوسي غني شده (E-MORB)، عناصر Ti (به غير از بازالت ها)، P، Nb و Rb داراي آنومالي منفي هستند ولي Pb و K آنومالي مثبت نشان مي دهد. نسبت Th/Yb در محدوده بين 0.3 تا 1.9 در تغيير است در صورتي كه نسبت ‏Ta/Yb نمونه ها از 2.3 تا 8.9 تغيير مي كند كه اين شواهد از مشخصات سنگ هاي ماگمايي مناطق فرورانش مي باشد. غني شدگي اين سنگ  ها از عناصر با پتانسيل يوني پايين (LILE) و عناصر نادر خاكي سبك (LREE) حاكي از اين است كه گدازه ها احتمالا از ذوب بخشي گوه گوشته اي كه خود در اثر تماس با سيالات مشتق از پوسته اقيانوسي فرورونده، از عناصر كمياب غني شده بودند، منشا گرفته اند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:10 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 7 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1386; 33(1):57-64.
 
کاربرد سيستم شبکه عصبي مصنوعي در پهنه بندي خطر زمين لغزش، مطالعه موردي: ناحيه سفيدارگله در استان سمنان
 
راكعي بابك,خامه چيان ماشااله*,عبدالملكي پرويز,گياهچي پانته آ
 
* گروه زمين شناسي مهندسي، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
 
 

تشخيص مناطق مستعد لغزش مسايل مختلفي را مطرح مي کند که براي حل اين مسايل روش هاي متعددي مورد استفاده قرار گرفته است ولي بطور کلي به دو دسته روش هاي مستقيم و غير مستقيم طبقه بندي مي شود و در تحقيق حاضر از روش غير مستقيم استفاده شده است. هدف از اين تحقيق بررسي استفاده از شبکه عصبي مصنوعي براي پهنه بندي خطر زمين لغزش در منطقه سفيدارگله استان سمنان مي باشد. جهت ارزيابي شبكه عصبي ايجاد شده، داده هاي 49 زمين لغزش اتفاق افتاده به سيستم ارايه گرديد. اين پايگاه داده، شامل اطلاعات مربوط به شيب، جهت شيب، ليتولوژي، مدل ارتفاعي رقومي، بارندگي، فاصله از گسل و کاربري اراضي منطقه مي باشد. اين داده ها جهت تغذيه به شبكه عصبي ايجاد شده، بر اساس بزرگترين مقدار موجود هر داده در بانك اطلاعاتي بين صفر و يک نرماليزه گرديد. سپس داده هاي نرماليزه شده به يك شبكه عصبي پرسپترون سه لايه تغذيه شونده به جلو(feed forward)  با الگوريتم پس انتشار خطا (back error propagation) تغذيه گرديد. بطور خلاصه ابتدا پارامترهاي ورودي استخراج و شبكه عصبي بر مبناي آنها توسط الگوريتم پس انتشار خطا آموزش داده شد. سپس كارايي شبكه آموزش داده شده مورد آزمايش قرار گرفت. ساختار نهايي شبکه داراي 7 نرون در لايه ورودي، 20 نرون در لايه مياني و 1 نرون در لايه خروجي گرديد. تعداد اطلاعات براي آموزش شبکه 1626 و براي آزمايش 400 واحد در نظر گرفته شد. دقت شبکه در مرحله آزمايش %91.25 تخمين زده شد. بعد از بهينه شدن ساختمان شبکه کل اطلاعات مربوط به منطقه در اختيار شبکه قرار گرفت. خروجي بدست آمده از شبکه عصبي با اختلاف 0.2 به پنج رده با خطر خيلي زياد، زياد، متوسط، کم و خيلي کم تقسيم گرديد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 11 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1386; 33(1):101-106.
 
تطابق نموداري در بيو استراتيگرافي سازند آسماري در ميدان نفتي اهواز
 
اميري بختيار حسن,سجادي فرشته*,مرادي نوشين
 
* دانشكده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران
 
 

سازند آسماري با سن اليگوسن - ميوسن، در ميدان نفتي اهواز شامل ماسه سنگ، آهك، آهك ماسه اي، آهك دولوميتي و مارن مي باشد كه قسمت عمده اي از آن تحت عنوان بخش ماسه سنگي اهواز نامگذاري شده است. از سازند آسماري در ميدان نفتي اهواز، 7 مقطع تحت الارضي شامل چاه هاي شماره 11، 19، 20، 43، 45، 65 و 85 انتخاب و كليه ميكروفسيل هاي آن اعم از فرامينيفرها، جلبك ها و بريوزواهاي موجود در آن توسط نويسندگان اين مقاله شناسايي گرديدند. به منظور بررسي ارتباط زماني و رخساره اي و تعيين نرخ تجمع سنگي و همچنين مشخص نمودن وجود يا عدم وجود گسل و ناپيوستگي عمده و تعيين دقيق محدوده چينه شناسي ميكروفسيلهاي شناسايي شده در چاه هاي مورد مطالعه روش تطابق نموداري استفاده شد. بدين صورت كه در ابتدا چاه شماره 65 بعنوان مقطع مرجع استاندارد (SRS) انتخاب گرديد و در مقابل ساير مقاطع روي محور X قرار گرفت و در نهايت، 6 نمودار تطابقي مربوط به چاه هاي 11، 19، 20، 43، 45 و 85 بدست آمد. پس از رسم خط تطابق LOC در نمودارهاي مقاطع مورد مطالعه، مشخص گرديد كه قسمت بالا و پايين مقطع مرجع استاندارد (چاه شماره 65) در مقاطع مورد مقايسه وجود ندارند و در چاه هاي 11 و 45 روند رسوبگذاري سرعت كمتري نسبت به مقطع مرجع داشته است. خط تطابق در چاه شماره 19 در درون يك شيار (Channel) ايجاد شده است كه اين شيار زماني پديد مي آيد كه محدوده هاي كلي چينه شناسي ميكروفسيل ها در درون مقطع مرجع استاندارد مركب (CRSR) كامل باشند.

 
كليد واژه: تطابق نموداري، بيواستراتيگرافي، سازند آسماري، ميدان نفتي اهواز، مقطع مرجع استاندارد (SRS)، خط تطابق (LOC)، مقطع مرجع استاندارد مرکب (CRSR)
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:11 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):15-25.
 
شواهد پتروگرافي و ژئوشيميايي آلتراسيون سدي- کلسيک و پتاسيک در توده نفوذي پنج کوه (شمال شرق ايران)
 
اسماعيلي داريوش*,شيبي مريم,كنعانيان علي
 
* دانشکده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران
 
 

براساس شواهد صحرايي، پتروگرافي و داده هاي شيمي سنگ کل در توده نفوذي پنج کوه با ترکيب غالب مونزونيت- سيينيت، دو نوع آلتراسيون سدي- کلسيک درمرکز و پتاسيک در حاشيه توده تشخيص داده شده است. آلبيتي شدن حاشيه پلاژيوکلازها، آلبيت داراي ماکل صفحه شطرنجي، اسکاپوليتي شدن پلاژيوکلازها، محتواي بالاي اسفن و آپاتيت و نبود عمومي کاني هاي اپک شواهدي از آلتراسيون سدي- کلسيک در مونزونيت ها و تبديل پلاژيوکلاز از حاشيه به ارتوکلاز و بيوتيت هاي تکه تکه شواهدي از آلتراسيون پتاسيک مي باشند. در ترکيب شيميايي سنگ کل هر يک از دو نوع آلتراسيون نيز تغييراتي مشاهده گرديده است. اين تغييرات شامل اضافه شدن مقادير Sc, V, Sr, P2O5, TiO2, MgO, CaO, N2O و از دست رفتن Rb, Zr, Ba, FeO, K2O در آلتراسيون سدي- کلسيک و روندي عکس آن در سنگ هاي حاصل از آلتراسيون پتاسيک مي باشد. تمامي شواهد مذکور شسته شدن عناصر آهن، پتاسيم و در طي آلتراسيون سدي- کلسيک و اضافه شدن آنها به زون پتاسيک را تداعي مي نمايد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 3 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):27-35.
 
چينه شناسي و فون آمونيتي سازند چمن بيد در شرق حوضه رسوبي کپه داغ
 
معتمدالشريعتي مريم*,سيدامامي كاظم,آريايي علي اصغر
 
* گروه زمين شناسي، دانشگاه بيرجند ، بيرجند
 
 

دوبرش چينه شناسي از سازند چمن بيد اولي در کيلومتر 25 جاده مشهد- سرخس در منطقه کوه رادار و دومي در شمال روستاي ناربند مطالعه و اندازه گيري شده است. دراين مطالعه آمونيت هاي سازند چمن بيد مورد بررسي قرار گرفته است که مي توان آنها را در 11 جنس طبقه بندي کرد. براساس آمونيت هاي موجود براي سازند چمن بيد در برش ناربند سن باتونين تا آکسفوردين و در برش رادار سن باژوسين پسين تا کالوين پيشنهاد مي شود. با توجه به شباهت ميان فوناي آمونيتي حوضه کپه داغ با شمال ايران و ايران مرکزي در ژوراسيک مياني و پسين اين احتمال مي رود که اين حوضه ها با هم در ارتباط بوده اند. از سوي ديگر تشابه فسيلي ميان منطقه مورد بررسي با نمونه هاي يافت شده از مناطق اروپاي مرکزي مربوط به همين زمان زمين شناسي، تاييد مي کند که آمونيت ها متعلق به ايالت زيستي نيمه مديترانه اي (Sub-Mediterranean) مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 6 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):67-79.
 
قدرت تفکيک جانبي در لرزه نگاري و عوامل موثر بر آن
 
اسماعيلي علي*,سياه كوهي حميدرضا
 
* موسسه ژئوفيزيک دانشگاه تهران
 
 

از نظر تئوري بهترين قدرت تفکيک ممکن را مي توان با استفاده از فرمول بيلکين پيش بيني نمود. اين فرمول مي تواند به اثر فرکانس، دهانه برداشت (Aperture)، دورافت و آرايش برداشت بر روي قدرت تفکيک پاسخ دهد. در اين مطالعه پهناي موجک مکاني (Spatial wavelet) حاصل از کوچ رويداد پراشنده به عنوان سنجه جديد قدرت تفکيک پيش بيني شده از فرمول بيليکين براي مجموعه داده هاي تک فولد مقايسه مي شود. پهناهاي بدست آمده در اين مطالعه پيش بيني هاي تئوري بيلکين را تاييد مي کنند و نشان مي دهند که داده هاي با دورافت صفر بهترين قدرت تفکيک ممکن و گردآوري چشمه مشترک (common shot gather) سه بعدي بدترين قدرت تفکيک ممکن را توليد مي کنند. اثر نمونه برداري مکاني و فولد را بر روي قدرت تفکيک جانبي نمي توان مستقيما از فرمول بيلکين بدست آورد. در اين مطالعه اين مهم با توجه به نويز کوچ (Migretion noise) مورد تجزيه و تحليل قرارگرفت. نتايج اين مطالعه همچنين نشان مي دهد که نمونه برداري تصادفي گشاد (Random coarse sampling) نويز کوچ کمتري نسبت به نمونه برداري منظم گشاد (Regular coarse sampling) توليد مي کند، گرچه اين نمونه برداري مکاني نمي تواند به خوبي نمونه برداري مکاني منظم چگال (Regular dense sampling) باشد. نرم افزارهاي مورد نياز در اين مطالعه توسط نگارندگان در محيط MATLAB تدوين شده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:12 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 7 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):81-90.
 
بررسي نحوه جايگزيني توده کوارتز ديوريتي سلفچگان براساس شواهد صحرايي و پتروگرافي
 
كنعانيان علي*,نظري واناني محبوبه,الياسي محسن
 
* دانشکده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران، تهران، ايران
 
 

توده کوارتز ديوريتي سلفچگان (کوه آله) با کنتاکت هم شيب، درون آهک هاي ماسه اي و ماسه سنگ هاي سازند قرمز فوقاني تزريق شده و سنگ هاي ميزبان خود را تا حدي دگرگون نموده است. شيب ملايم طبقات رسوبي ميزبان توده، در نزديکي توده به سرعت افزايش يافته و در محل تماس با توده کم و بيش قايم مي شود. اين توده رخنمون دايره اي شکل دارد و از لحاظ ساختاري به دو بخش خارجي و مرکزي قابل تقسيم است. بخش خارجي با ضخامت حدود 500 متر از لايه هاي متناوب کوارتزديوريت روشن و تيره تشکيل شده است در حالي که بخش مرکزي ساختاري همگن و توده اي دارد. ديوريت ها چه در بخش خارجي و چه در بخش مرکزي، بافت پورفيري نشان مي دهند و از لحاظ بافتي در گروه سنگ هاي ساب ولکانيک قرار مي گيرند. براساس شواهد فوق و با توجه به فقدان رفتار شکل پذير در سنگ هاي ميزبان توده، حضور گسل هاي معکوس دور تا دور توده، آرايش متحدالمرکز لايه هاي ديوريتي در بخش خارجي توده و وجود فولياسيون ماگمايي موازي با کنتاکت در لايه هاي ديوريتي بخش خارجي توده مي توان نتيجه گرفت که توده نفوذي سلفچگان احتمالا در اثر مکانيسم بالونينگ (رشد بادکنکي) و در نتيجه تزريق هاي متناوب و پرفشار ماگما به درون يک مخزن ماگمايي در حال تورم، در اعماق کم پوسته جايگزين شده باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 4 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):37-56.
 
پترولوژي- پتروفابريک و انواع دگرگوني هاي مجموعه افيوليتي نائين (ايران مرکزي)
 
رهگشاي محمد*,شفايي مقدم هادي,منصف ايمان
 
* دانشکده علوم زمين، دانشگاه شهيد بهشتي، اوين، تهران
 
 

مجموعه افيوليتي شمال نائين، متشکل از توده هاي لرزوليتي- گابرويي (پگماتيتي) بوده و هارزبورژيت ها، آمفيبوليت ها، گابروهاي ايزوتروپ، پيلولاواها، دايک ها و سيل هاي گابرويي، دايک هاي پيروکسنيتي، دايک هاي ورليتي و آلودگي هاي گابرويي نيز از واحدهاي سنگي ديگر اين مجموعه مي باشند. سکانس پوسته اي اين مجموعه افيوليتي با ضخامت کم شامل حجم محدودي از پيلولاواها و گابروهاي ايزوتروپ مي باشد که در ترازهاي بالاتر به آهک هاي پلاژيک و چرت ها ختم مي شوند. آمفيبوليت هاي موجود در اين مجموعه را مي توان به گارنت آمفيبوليت هاي داراي لينه آسيون هورنبلند، آمفيبوليت ميلونيت ها با لينه آسيون کششي آمفيبول و آمفيبوليت هاي توده اي بدون فولياسيون تقسيم نمود. اسپيليت ها از ديگر واحدهاي دگرگون شده اين مجموعه افيوليتي هستند که شامل پيلولاواها، ديابازها، گابروهاي ايزوتروپ و توفيت ها- ماسه سنگ هاي توفيتي اسپيليتي مي باشند. متاگابروها همراه با متاپريدوتيت ها وسرپانتينيت ها از فراوان ترين واحدهاي دگرگوني اين مجموعه مي باشند. گابروهاي پگماتيتي به صورت خمير مذاب (Melt Mush) صعود نموده اند. تغيير شکل پلاستيکي شديد کلينوپيروکسن هاي اين گابروها مويد اين امر مي باشد. دايک هاي ورليتي حالت تمرکز استرس يا برش را در زون هاي برشي به وضوح نشان مي دهند. مقادير بالاي MgO#, Cr در گابروهاي ايزوتروپ نسبت به بازالت ها نشان مي دهد که گابروها مي توانند درتعادل با گوشته فوقاني باشند. با توجه به خردشدگي و به هم ريختگي شديد اين مجموعه افيوليتي از يک طرف و نازک بودن سکانس پوسته اي، وجود توده هاي حجيم سرپانتيني با ادخال هايي از سنگ آهک، ناهمگن بودن رفتار پلاستيکي کاني ها در سکانس گوشته اي از طرف ديگر نشان مي دهند که اين مجموعه افيوليتي بخشي از يک گسل ترانسفورم اقيانوسي مرتبط با يک محور اقيانوسي با سرعت کم گسترش مي باشد.

 
كليد واژه: آمفيبوليت، اسپيليت، متاگابروف تمرکز برش، شبه دانه، ماکل تغيير شکلي، تبلور مجدد ديناميکي، گسل پالئوترانسفورم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 8 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):91-104.
 
تحليل دگرريختي در گرانيت ميلونيتي علي آباد دمق و اهميت پهنه برشي آن در تفسير تکتونيک منطقه همدان
 
محجل محمد,ولي زاده محمدولي*,مقدم فرزانه
 
* دانشگاه تهران، پرديس علوم زمين، تهران، ايران
 
 

گرانيت علي آباد دمق با روند شمال خاور- جنوب باختر با ابعاد 2.5 در 10 کيلومتر در 35 کيلومتري جنوب شهر همدان قرار دارد. مطالعه ساختاري و فابريک دگرريختي از يک سو و بررسي سنگ شناسي اين توده نفوذي و کاني هاي دگرگوني موجود در سنگ هاي دگرگون در برگيرنده آن از سوي ديگر مشخص ساخت که توده مزبور در پهنه تکتونيکي برشي امتداد لغز که در آن بلوک شمال باختري به سمت شمال خاور و بلوک جنوب خاوري به سمت جنوب باختر جابجايي داشته تغيير شکل يافته است. اين تغيير شکل با درجه دگرريختي بالا در شرايط دگرگوني درجه پايين همزمان با جايگزين در شرايط شکل پذير صورت گرفته است. فابريک موجود در گرانيت زماني ساخته شده توده به حالت انجماد نرسيده و بلورها در شرايط شکل پذير دگرشکل شده اند و دگرريختي در آن تا زمان انجماد کامل ادامه داشته است. همسازي فابريک سنگ هاي در برگيرنده با توده نفوذي نشان مي دهد که توده در پهنه اي در راستاي برگوارگي غالب موجود در منطقه و هم امتداد با آن در داخل آنها قرار گرفته است. تاثير حرارتي توده نفوذي در سنگ هاي دگرگون در برگيرنده در حاشيه توده نفوذي به صورت دگرگوني برگشتي هويدا شده است. هندسه سيگموييدال توده نفوذي بزرگ همدان و موقعيت اين پهنه برشي امتداد لغز راستبر در بخش جنوب خاوري آن، اهميت تکتونيک ترافشارشي را در اين بخش از پهنه  سنندج- سيرجان و چرخش فضاي کششي ايجاد در اين تکتونيک را در جايگزيني موقعيت کنوني توده گرانيتي علي آباد دمق و متعاقبا در جايگزيني گرانيت همدان نشان مي دهد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 10 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):115-132.
 
شناسايي گسله ها و پهنه هاي عرضي- برشي زير سطحي و تحليل اثر دگرريختي هاي آن ها بر کمربند چين خورده- رانده شده زاگرس درپهنه دزفول
 
يساقي علي*,داوودي زينب
 
* بخش زمين شناسي، دانشکده علوم پايه، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران
 
 

بررسي و تحليل داده هاي دورسنجي، لرزه اي و مغناطيس هوايي در پهنه دزفول، شمال غرب زاگرس چين خورده- رانده شد منجر به شناسايي گسل هاي عرضي- برشي زير سطحي و پهنه هاي مابين آنها گرديد. بر مبناي هندسه خميدگي ساختاري در چين هاي بخش چين خورده- رانده شده و ساختارهاي جوان تر حاصله در اين پهنه هاي برشي دو دسته از اين گسل ها تشخيص داده شده است. دسته اول با روند شمال غرب- جنوب شرقي داراي جدايش راستبر بوده و توسعه بيشتري نسبت به دسته دوم با روند شمال شرقي- جنوب غربي و جدايش چپ بر دارند. موضوع قابل توجه در زاگرس عدم ارتباط کامل بين مراکز سطحي زلزله ها و گسل هاي سطحي منطقه است که بررسي هاي انجام شده بر روي داده هاي لرزه اي نشان مي دهد، موقعيت و سازوکار برخي زلزله هاي تاريخي و دستگاهي با برخي از پهنه هاي گسلي عرضي- برشي شناسايي شده مرتبط هستند. همروندي اين ساختارهاي زيرسطحي با خطواره هاي مغناطيسي و شکستگي هاي پي سنگي درمنطقه مورد مطالعه و حاشيه شمالي پلات فورم عربي و نيز عمق زلزله هاي مرتبط با پهنه هاي شناسايي شده، بيانگر اين مطلب است که گسل هاي زيرسطحي شناسايي شده احتمالا پي سنگي هستند که ساختارهاي اصلي زاگرس چين خورده- رانده شده را قطع نموده و موجب تغيير شکل هايي در آنها و يا زايش ساختارهاي جديد شده اند. غالب اين گسل هاي زيرسطحي در نقشه هاي زمين شناسي هم مقياس ديده نمي شود که خود اهميت کاربرد توام تصاوير ماهواره اي و داده هاي زمين مغناطيس را در شناسايي آنها نشان مي دهد. ساختارهاي جديدي که بصورت تاقديس ملايم و با روندي متفاوت از روند چين هاي بخش پيش بوم کوهزاد زاگرس هستند مي توانند اهداف مناسب اکتشافات هيدروکربوري در آينده باشند.

 
كليد واژه: 
 
 
 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:13 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

1 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1385; 32(1):1-9.
 
تهيه تلقيح ريزوبيومي از سويه هاي بومي ريزوبيوم براي لوبيا
 
افشاري ميترا,صعودي محمدرضا*,نوحي اشرف السادات
 
* گروه زيست شناسي، دانشكده علوم، دانشگاه الزهرا، تهران، ايران
 
 

تلقيح هاي ريزوبيومي نقش موثري در افزايش كارايي تثبيت همزيست نيتروژن و رشد بهينه گياهان خانواده پروانه آسا دارند و اين پژوهش به منظور توليد تركيب حامل مناسب براي تلقيح ريزوبيومي در لوبيا از ترکيبات كاني و آلي بومي ايران انجام گرفت. در اين بررسي كارايي 5 ماده معدني و آلي و مخلوط هايي از آنها، مجموعا در 15 تركيب، به لحاظ توانايي نگهداري باكتري ريزوبيوم همزيست لوبيا، مورد ارزيابي قرار گرفت. ويژگي هاي فيزيكي تركيب هاي حامل بررسي شد. مجموعه اي از باكتري هاي تثبيت كننده نيتروژن در لوبيا از ارقام بومي اين گياه جداسازي شد و سويه هاي غير بومي به صورت كشت خالص از مركز كلكسيون (CIAT) تهيه گرديد. قابليت نگهداري باكتري ها در حامل با نمونه برداري از بسته ها و شمارش كلني به طريق تعيين تراكم باكتري هاي زنده قابل كشت مشخص شد و بقاي سويه ها در داخل تركيب هاي حامل مناسب طي يك دوره چهار ماهه به اثبات رسيد. آزمايش هاي قابليت ايجاد گرهك فعال به دو روش در شرايط سترون (در لوله آزمايش) و در شرايط غير سترون (در خاك) انجام شد و فعاليت تثبيت نيتروژن درگرهك ها به روش تعيين مقدار گرهك ها و نيز به روش سنجش احياي استيلن به اتيلن بررسي شد. در نتيجه سويه بومي 1 و سويه بيگانه 7001 به عنوان فعال ترين سويه ها معرفي شد. نتايج بدست آمده نشان داد كه بطور كلي حامل هاي تركيبي در مقايسه با حامل هاي تشكيل شده از مواد ساده، قابليت بهتري داشته و جمعيت بالاتري از ريزبيوم ها (109CFUg-1) را در مدت بيش از 4 ماه حفظ مي كند. دو نوع حامل تركيب يافته از خاك زغال دار، شبه پيت و پرليت، در لوله آزمايش و ديگري حامل تركيب يافته از شبه پيت در شرايط غير سترون در خاك نتايج مطلوبي نشان دادند و تراكم بالايي از ريزوبيوم هاي فعال را به ترتيب در تراكم 109CFUg-1 و 108 حفظ نمودند. در مقايسه، پس از گذشت 4 ماه تراكم باكتري ها در حامل شبه پيت 107 بار بيش از تراكم آن در حامل هاي ضعيف نظير حامل تركيب يافته از باگاس (D) بوده است.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:14 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 11 : مجله علوم دانشگاه تهران تابستان 1385; 32(2):133-141.
 
مطالعه تغييرات پالئواکولوژيکي در مرز کرتاسه- ترشير در برش الگوي سازند گورپي
 
قاسمي نژاد ابراهيم*,زارعي الهه
 
* دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشکده علوم زمين
 
 

برش الگوي سازند گورپي در تنگ انبار سفيد در شمال شرق شهر لالي مورد مطالعه قرار گرفت. براساس مطالعه فرامينيفرها سن سازند گورپي در اين برش به پالئوسن پسين (Thametien) مي رسد و مرز کرتاسه- ترشير (K/T) تقريبا در 57 متري مرز تفکيک کننده اين سازند با سازند پابده واقع است. بررسي فرامينيفرها در مرز K/T نشان مي دهد که گروه هاي polytaxic از قبيل pseudotextularids rugoglobigerinids, globotruncanids که در مقابل تغيير شرايط محيطي حساس هستند (ecological generalist) و داري اندازه بزرگ و تزيينات و مورفولوژي پيچيده بوده اند در مرز K/T منقرض شده اند. در مقابل گروه هاي oligotaxic بسيار کوچک برشيري و فرم هاي غير حساس (ecological generalist) با اندازه کوچک، مورفولوژي ساده و پوسته نازک از قبيل hedbergellids, heterohelicids در اين مرز ظهور يافته اند. در اين مقاله اين تغييرات گسترده درفون فرامينيفرها در طرفين مرز K/T، مطالعه گرديده و علل آن مورد بررسي قرار گرفته است. از آنجايي که اصولا علل تغييرات در ترکيب فونا، ناشي از تغيير در فاکتورهاي اکلوژيکي است به همين دليل مهمترين فاکتورهاي اکولوژيکي از جمله شوري، دما، اکسيژن، pH، نوع جريانات و ميزان مواد غذايي مطالعه و بررسي شد. اين مطالعات نشان مي دهد که کاهش دما، شوري، اکسيژن و آلکالينيته محيط به همراه، افزايش جريانات دريايي و مواد غذايي از جملهه مهمترين عوامل تغيير فونا در مرز K/T  مي باشد. اين تغييرات احتمالا حاصل جريانات بالارونده (upwelling) هستند که خود ناشي از يک پسروي در انتهاي کرتاسه و سپس يک پيشروي همراه با کاهش درجه حرارت در ابتداي ترشياري مي باشند.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 3 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1385; 32(1):11-20.
 
جذب، تراجائي و بازتراجائي دو عنصر مس و منگنز در غلظت هاي مسموم كننده در سه گياه برنج، ذرت و آفتابگردان
 
حاجي بلند رقيه*,بنيادي حبيب
 
* گروه علوم گياهي، دانشكده علوم طبيعي، دانشگاه تبريز، تبريز، ايران
 
 

رويش گياه بر روي خاك هاي حاوي مقادير مسموم كننده عناصر فلزي سنگين، باعث كاهش رشد و نيز عامل انتقال اين عناصر به زنجيره غذايي است. مس و منگنز از آلاينده هاي مهم خاك هاي كشاورزي و مرتعي محسوب مي شوند. اين دو عنصر داراي خواص فيزيكوشيميايي كاملا متفاوت مي باشند و احتمال مي رود ساز و كارهاي تحمل گياهان نسبت به اين دو عنصر نيز كاملا متمايز باشد. در اين پژوهش سه گونه مهم زراعي برنج، ذرت و آفتابگردان براي بررسي و مقايسه اثرات فيزيولوژيكي مسموميت با دو عنصر مس و منگنز انتخاب شدند. نتايج نشان داد كه هر سه گونه، در غلظت هاي هم مولار نسبت به مس حساس تر از منگنز بودند، برنج مقاوم ترين گونه به سميت و در عين حال حساس ترين گونه به سميت منگنز بوده است، در حالي كه آفتابگردان بيشترين حساسيت را به سميت مس و بيشترين مقاومت را به سميت منگنز از خود نشان داد. مقدار انباشتگي اين دو عنصر ارتباطي با ميزان مقاومت نداشت، به طوري كه برنج با بيشترين انباشتگي مس، بيشترين مقاومت را نسبت به اين عنصر نشان داد و آفتابگردان با بيشترين انباشتگي منگنز بيشترين مقاومت نسبت به اين عنصر را ظاهر نمود. در هر سه گونه جذب منگنز به مراتب بيشتر از مس و برعكس تراجائي اين عنصر به مراتب كمتر از منگنز بوده است، بنابراين اندام هوايي محل اصلي انباشتگي و كده بندي منگنز و ريشه محل اصلي انباشتگي مس در اين گونه ها بوده است. بررسي بازتراجائي اين دو عنصر نشان داد كه مس در مقادير سمي عنصري بسيار متحرك بوده و برگ هاي اول و دوم هر سه گياه تقريبا تمام مس بارگيري شده را به برگ هاي جوان انتقال دادند. برعكس منگنز، غير از مورد گياه برنج، به صورت عنصري غير متحرك عمل كرده و در برگ هاي اول و دوم بدون تحرك بعدي انباشته گرديد. بازتراجائي منگنز در برنج احتمالا يكي از دلايل حساسيت بالاي اين گونه به سميت منگنز و نتيجه فقدان كده بندي آپوپلاسمي اين دو عنصر در بافت برگ مي باشد.

 
كليد واژه: برنج، ذرت، آفتابگردان، سميت مس، سميت منگنز، بازتراجائي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:دانلود مقالات علوم زمين

 5 : مجله علوم دانشگاه تهران بهار 1385; 32(1):21-26.
 
بررسي تغييرات كمي و كيفي روغن زيتون در طي رسيدگي ميوه
 
سيدنژاد سيدمنصور*,نيرومند آزاده,ابراهيم پور افشين
 
* گروه زيست شناسي، دانشكده علوم، دانشگاه شهيد چمران، اهواز، ايران
 
 

روغن هاي گياهي منابع اصلي انرژي و ماده غذايي اساسي در تامين اسيدهاي چرب ضروري، ويتامين ها و آنتي اكسيدان ها مي باشند. مجموعه تغييراتي كه در طول رسيدگي ميوه زيتون رخ مي دهد مي تواند ما را در جهت فهم بهتر فرايندهاي مورفولوژيكي، فيزيولوژيكي و بيوشيميايي صورت گرفته طي رسيدگي ميوه و بهبود ويژگي هاي كيفي و تجاري ميوه ها ياري كند. بر اين اساس در تحقيق حاضر، مقادير چربي كل و همچنين اسيدهاي چرب موجود در ميوه و برگ زيتون در دو رقم مانزانيلا و دزفول مورد بررسي قرار گرفت. بر اساس نتايج به دست آمده، چربي كل ميوه در طول دوره رسيدگي دو رقم افزايش مي يافت و چربي كل در رقم بومي دزفول بيشتر از رقم ديگر بود. اسيدهاي چرب غالب برگ و ميوه، اولئيك اسيد، پالميتيك اسيد و لينولئيك اسيد بودند. ميزان پالميتيك اسيد در برگ و ميزان اولئيك اسيد در ميوه، طي دوره رسيدگي ميوه افزايش مي يافت.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 5 خرداد 1391  8:21 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها