0

زندگی نامه سردار شهید لطیف رنجبری

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

زندگی نامه سردار شهید لطیف رنجبری

 سروان شهید «لطیف رنجبری» متولد سال 1326 روستای «آله کبود» از توابع بیجار (استان کردستان) است. گفته می‌شود این شهید عزیز، قبل از ورود به مدرسه، در مكتب‌خانه روستا، قرآن را سه بار دوره كرده بود!
پس از اتمام دوران ابتدایی به دلیل کمبود امکانات مالی و آموزشی نتوانست ادامه تحصیل دهد. به همین دلیل با پدرش كه حلبی‌سازی دوره‌گرد بود، همراه شد تا او نیز در امرار معاش خانواده پرجمعیت‌شان سهمی داشته باشد. حتی گاهی اوقات،‌ لطیف به شکل روز‌مزد به کار کشاورزی در روستایشان و برای دیگر اهالی ده، مشغول می‌شد! 
لطیف قصه ما، پس از طی دوران خدمت، با قبولی در آزمون استخدامی ارتش، خود را برای دفاع از دین و میهن و مردمش آماده كرد. وی پس از چند سال خدمت، به عنوان فرمانده حفاظت از مجلس شورای ملی (تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) انتخاب شد. جالب این‌كه در این سال‌ها به ادامه تحصیل پرداخت و در سال 1357 با اخذ مدرک دیپلم توانست در آزمون دانشكده افسری پذیرفته و به ژاندارمری منتقل شود. او به عنوان یكی از افراد مورد اعتماد گروه‌های مذهبی در داخل ارتش به شمار می‌‎آمد. به همین دلیل بود كه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی،عهده‌دار سازمان‌دهی نیروهای مخلص و انقلابی در ارتش شد.

شهید رنجبری جزء اولین گروه افسران فارغ‌التحصیل از دانشكده افسری در زمان بدو تشكیل نظام مقدس جمهوری اسلامی بود كه به درجه ستوان دومی نائل آمد. 
وی پس از دریافت درجه افسری به عنوان مسئول آموزش و فرمان صبح‌گاهی و پرچم پادگان "دوآب" مازندران (شهید شفیعی) منصوب شد. از آغاز دفاع مقدس تا سال 1360 آموزش و سازمان‌دهی گروه كثیری از نیروهای اعزامی به جبهه‎‌های حق علیه باطل به عهده ایشان بود. 
دو سال بعد در سال 1361 به دلیل علاقه وافری که جهت حضور در خطوط مقدم مناطق جنگی و عملیاتی داشت، با درخواست خودش به عنوان فرمانده گروهان سه از گردان رزمی 707 حضرت اباالفضل(ع)، دفاع از آب‌های نیلگون خلیج فارس و منطقه اروندکنار را تقبل كرد و حدود یك‌سال‌و‌نیم در برابر تجاوز ارتش بعث عراق از وطن محبوب و مألوفش مردانه و جانانه دفاع كرد. 
لیاقت، شجاعت و كاردانی او باعث شد تا پس از چهارماه به یكی از مناطق جبهه غرب (پایگاه ولی‌آباد بانه واقع در منطقه مرزی) كه تحت كنترل ضد انقلاب در استان كردستان بود، منتقل شود. در مدت چهارماه حضور مقتدرانه و فرماندهی مدبرانه‌اش در بانه، توانست امنیت بالایی را در منطقه ایجاد کند و بسیاری از آن مناطق را از لوث وجود اشرار ضدانقلاب (كوموله و دموكرات) پاك كند.

مأموریت شهید لطیف رنجبری در بانه به اتمام رسیده بود. او قرار بود فرمانده جایگزین خود را با منطقه استحفاظی آشنا کند. 
در جریان یکی از این شناسایی‌ها كه از مناطق پاك‌سازی‌نشده درحال انجام بوده، دو فرمانده با اشرار روبه‌رو می‌شوند كه لطیف در درگیری با نیروهای وابسته به كوموله، سه نفر از آنها را به هلاكت می‌رساند؛ اما این از خدا بی‌خبران، از فاصله 1500 متری با اسلحه سیمینوف (قناسه) او را از ناحیه پشت هدف اصابت گلوله قرار می‌دهند. گلوله مستقیما به قلب لطیف اصابت می‌كند و باعث شهادت ایشان در دم می‌شود. آن روز ششم دی‌ماه سال شصت‌و‌دو بود.
گروهك كوموله آن‌قدر از دست این سرباز رشید اسلام كینه به دل داشته كه حتی قصد به سرقت بردن پیكرش را داشته‌اند!
اهمیت شهادت ایشان به اندازه‌ای بود كه همان شب خبر شهادتش را در «رادیو كوموله» اعلام و از آن به عنوان یك پیروزی یاد كردند. غافل از آن‌كه شهادت در راه حق نه مرگ، بلكه زندگی جاوید است: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون». 

 
اقتدا كرد به عباس علمدار حسين (ع) 

با وفا بود به اسلام و خميني عزیز 

اوشهيدي است كه به حق بود شهيد 

اولطيفي است كه به حق بود لطيف 

شهید بزرگوار در زمان شهادت 36 سال داشت و از وی دو فرزند پسر به نامهای « مصطفی » و « عباس » و دو فرزند دختر به نامهای « اعظم» و « زهرا» به یادگار باقی مانده است.
همسر محترم شهيد خانم« سیمین زر سبحانی » در سال 1384 بر اثر عارضه سكته مغزي به رحمت خداوند و دیدار یارش رفت.
پیکر پاک این شهید در « قطعه 28 رديف 71 شماره4 مكرر «بهشت زهرا (س)» تهران به خاک سپرده شده است.

«روحش شاد، يادش گرامي و راهش پر رهرو باد»


 

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 18 فروردین 1391  12:55 AM
تشکرات از این پست
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:زندگی نامه سردار شهید لطیف رنجبری

 شهید لطيف دارای روحیه ای عاری از کبر و غرور و تعلقات مادی بود و همیشه بدون هیچ توقع و چشم داشتی از اطرافیان به آنها کمک می نمود و «منشاء خیر و برکت» بود. در حق آنها نیکی می کرد و اعمال نیک و پسندیده مورد رضای پروردگار را سرلوحه زندگی اش قرار داده بود.
خوب به یاد دارم مرخصی های سالیانه خود را در زمان حضور در جبهه ذخیره می نمود تا بتواند در اواسط تابستان هر سال که فصل کار و تلاش کشاورزی بود، به کمک پدر و خانواده آيد و بدون در نظر گرفتن پست و مقام اجتماعي خویش همانند كشاورزان ساده زيست روستايي به انجام کارها می پرداخت.
در میان همکاران و همرزمان خویش زبانزد خاص و عام بود. بهتر است بگویم یک الگوی بارز و نمونه به حساب می آمد.
حدود پانزده سال پس از شهادت بنده به صورت اتفاقی با یکی از همکاران وی ملاقاتی داشتم و ایشان بعد از بیان نشانی های شهید رنجبری اعلام داشتند که به جرات می توان گفت: «در دوران آموزش بعد از خدمت که به زمان رژیم ستمشاهی طاغوت بر می گشت این شهید بزرگوار جزو معدود افراد خاصی بود که نمازهای واجب و فرائض دینی خویش را بدون هیچ واهمه ای انجام می داد و همیشه در انجام امور محوله و زندگی شخصی نظم را به طور کامل رعایت می نمود.»
با توجه به اینکه از نظر جسمی خداوند قدرت زیادی به ایشان داده بود و با فنون رزمی ورزش جودو نیز آشنایی کامل داشت ولیکن هیچ وقت به واسطه این نعمت مغرور نبود و همه او را دوست داشتند. 
همیشه سعی داشت تا آنجا که بتواند نسبت به ایجاد اشتغال برای چند تن از اقوام، آشنایان، دوستان و تشکیل زندگی مشترک آنها و یا در اختیار نهادن نیمی از مکان زندگی خود برای زوج جوان دریغ ننماید. 
شاخصه قابل ذکر ایشان «اراده مصمم و راسخ دررسیدن به اهداف متعالی» خود بود. 
راوي خاطره : « احمد رنجبری» برادر شهيد

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

جمعه 18 فروردین 1391  12:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها