بامروت تا اول ارديبهشت 1361 در واحد تحقيقات سپاه مشغول خدمت بود و در اين تاريخ به عنوان نيروي پياده سپاهي به همراه نيروهاي لشكر 25 كربلا عازم مناطق عملياتي شد . او در يادداشتي حضور خور را در عمليات مختلف در واحد ارزيابي سپاه در تاريخ 31/6/1363 چنين توضيح داده است :
تا كنون ده بار به جبهه رفته ام ؛ اول بار در سومار سه ماه مستقر در تپه اي خمپازه زن 120 ميلي متري بودم . بار دوم در ميمك به مدت سه ماه در عمليات ذوالفقار مسئول يك تپه بودم . بار سوم در آبادان در واحد خمپاره انداز 60 ميلي متري و همچنين در جزيره مينو بودم . بار چهارم در عمليات بيت المقدس و جفير در پادگان حميد مدت يك ماه و نيم مسئول رسته پدافندي بودم و بار پنجم در عمليات فتح المبين در ماهشهر ، رقابيه و شوش مسئول خمپاره انداز 60 ميلي متري به مدت يك ماه و نيم بودم . بار ششم در عمليات محرم به مدت دو ماه مسئول گردان پدافندي بودم . بار هفتم در عمليات والفجر مقدماتي به مدت يك ماه و نيم مسئول گروهان جانبازان برون مرزي و آموزشهاي رزمي و تيراندازي و رزم شبانه آنها بودم . در بار هشتم در عمليات والفجر 6 معاون فرمانده گردان و بعد نيز فرمانده گردان در منطقه دهلران به مدت چهار ماه به صورت آفندي بودم . نهم يادم نيست . مورد آخر هم آخرين مأموريتي بود كه به اتمام آن 1/2/1363 بوده است .
علاوه بر موارد فوق چندي نيز در واحدهاي انتشارات و عمليات سپاه رشت خدمت كرد و چندين بار براي شرکت در درگيريهاي صومعه سرا ، لشت نشاء و لنگرود از طرف سپاه پاسداران رشت مأموريت يافت . پيشتازي و خطرپذيري از خصوصيات بارز بامروت بود . يكي از دوستانش در اين باره مي گويد :
شجاعت و توانايي چشم گيري در منطقه جنگي از خود نشان مي داد به طوري كه اكثر رزمندگان را به تعجب وامي داشت . در عمليات بيت المقدس بامروت فرمانده گروهان امام محمدباقر (ع) بود . ساعت حدود دوازده ظهر دشمن با اقدامات زيركانه اي قصد تصرف منطقه را داشت . ناگهان متوجه شديم در جلوي ما سه تانك پيش مي آيند اما بعد كه پخش شدند فهميديم كه به سه ستون در حال پيشروي هستند . فرمانده سپاه اعلام كرد گروهان جلوي تانكها را بگيرد . در حين صحبت فرمانده تانك دشمن گلوله اي شليك كرد كه در نزديكي محل استقرار آنان به زمين اصابت كرد و عده اي مجروح شدند . با مشاهده اين صحنه ، بامروت جلو آمد و گفت : «من آماده ام با گروهان خود جلوي دشمن ايستادگي كنم.» در آن هواي گرم خوزستان با اينكه گروهان از لحاظ تداركاتي مهيا نبود ، گروهان را در مقابل تانكهاي دشمن آرايش داد و اين كار او باعث شد ديگران نيز چنين كنند .
بامروت ، بيشتر اوقات فراغت خود را به مطالعه كتاب اختصاص مي داد . كتابهاي امام خميني (ره) ، آيت الله مطهري و دكتر حكيمي از جمله كتبي بود كه مطالعه مي كرد ديگران را نيز به مطالعه آنها تشويق و ترغيب مي نمود . همچنين به خاطر شغل نظام گري قسمتي از مطالعاتش را به كتابهاي نظامي اختصاص مي داد . علاقه زيادي به تلاوت قرآن داشت ، از صوت نيكويي برخوردار بود و در مراسم مختلف در سپاه رشت قرآن تلاوت مي كرد . نماز را اول وقت به جا مي آور و بيشتر در نماز جماعت شركت مي كر و برخي مواقع نيز به اصرار ديگر همكاران پيشنماز مي شد .
بيشتر وقت خود را در سپاه پاسداران و پايگاه بسيج سپري مي كرد . عضو فعال پايگاه امام سجاد (ع) روستاي دهنبه بود و بيش از همه در آنجا فعاليّت داشت . علاوه بر اين در روستاي حاج صمد خان نيز فعال بود و به پخش و توزيع پوسترهاي مختلف اسلامي و انقلابي در مساجد ، مدارس مي پرداخت . هر هفته دعاهاي كميل و توسل را در مسجد برگزار مي كرد و با هزينه شخصي نيروهاي پايگاه را به سفر سياحتي و زيارتي مي برد .