چفيه
كربلای پنج باید رو شود
چفیه های خونی او، بو شود
كربلای پنج یارانت كجاست؟
شر شر زیبای بارانت كجاست؟
كربلای پنج ما را دل مكن
اینچنین در قلب ما منزل مكن
ای شلمچه ! اشتیاقم را نبر
آن همه داغ و فراقم را نبر !
ای شلمچه ! كوزه ی جانم شكست
چفیه ی تنهائیم تنها نشست
ای شلمچه ! كو شهید خیبری
كو تبسم های ناز قیصری؟
ای شلمچه !كو صدای بلدوزر؟
كو صدای سنگر و داد لودر
كربلای پنج ما كو ؟ آب كو ؟
خیبر و مجنون و اشك ناب كو؟
**************
چفیه یعنی یك نیستان افتخار پشت سنگر ها نشستن بی قرار
چفیه یعنی یك نیستان انتظار چفیه یعنی پشت تل انفجار
چفیه یعنی پشت كوه انتظار دل تهی كردن برای روی یار
یاد آن شبها كه سنگر بود و جنگ چفیه بود و عطر و اهواز و تفنگ
یاد آن شبها كه روی چفیه ها می نشستیم دسته جمعی با خدا
یاد آن شبها كه هر سجاده ای چفیه بود و روی آن دلداده ای
یاد آن شبها كه گل بود و تفنگ سایه سایه هر كجا شیر و پلنگ
از سر اندیشه ها گل می چكید شبنم از لبهای سنبل می چكید
---------------------------------------------------------------------------------
چفیه بار گمنامی شهید از شهید ستان گمنامی رسید
گرچه نامش از زبانها دور بود استخوان پیكرش پرنور بود
چفیه را سنگرنشینان دیده اند چفیه را گلها به خود پیچیده اند
چفیه امضای گل آلاله هاست چفیه تنها یادگار لاله هاست
چفیه رو انداز گلها بوده است قایق پرواز گلها بوده است
چفیه تارو پود رخت انبیاست چفیه بند كفش شیر كربلاست
چفیه را زهرا به گلها هدیه كرد چفیه را اشك شهیدان چفیه كرد
چفیه ها بوی شهادت می دهند بوی دوران شرافت می دهند
--------------------------------------------------------------------------------------
نكته ای دارم ز باغ چفی ها آخ ! از دوران داغ چفیه ها
چفیه ها دیگر شهیدی نیستند آنچه را در جبهه دیدی ، نیستند
چفیه ها رفتند و نا پیدا شدند عاشقان چفیه ها تنها شدند
چفیه تنها با خدا همدم شده چفیه هست اما خدائی كم شده
مانده تنها اسن چفیه پیش ما چفیه ها رفتند و غم شد خویش ما
دانه دانه چفیه ها را می برند این تفكر را گداها می برند
ترسم از آن است مرا دعوا كنید چفیه را از گردن من وا كنید
ورنه حرف چفیه ها را می زدم حرف مردان خدا را می زدم
---------------------------------------------------------------------------------
چفیه، دیگر گوچه هامان پاك نیست رنگ و روی كوچه های ما یكی است
كوچه های بی شهید و با شهید خالی از رنگ و صفا و هر امید
بی شهیدان در غمستان مرده اند با شهیدان چفیه را آزرده اند
شهر ما خالی شده از راز دل كوچه ها خشكیده از پرواز دل
ما نداریم چفیه ایمان و دل منطق آزادی و عرفان دل
غافل از دوران جاویدان شدیم واله و سرمست و نا اهلان شدیم
چفیه هامان را به یغما برده اند معرفت را از دل ما برده اند
چفیه ها در جبهه ها جا مانده اند چفیه ها آن گوشه تنها مانده اند
***********************
چفیه ها هم یادشان آمد كه باز می نشستند بر سر هر جا نماز
یادشان آمد كه زیبا بوده اند روز و شب مهمان گلها بوده اند
یادشان آمد كه دیگر جنگ نیست كس برای چفیه ها دلتنگ نیست
یادشان آمد چه روزی داشتند عاشقان دلفروزی داشتند
یادشان آمد كه هنگام سحر می نشستند گوشه ی چشمان تر
یادشان آمد به آن شبهای جنگ توپ و تانك و لوله های صد تفنگ
یادشان آمد به عرفان امام سفره های ساده و بی رنگ شام
یادشان آمد به گمنامان شیر كوچكان قهرمان دشت تیر
------------------------------------------------------------------------------
چفیه دانی قبله جانت كجاست؟ گردن فرزند شیر مرتضی است
شیعه شیری كز بهاران آمده از گلستان جماران آمده
شیعه شیری كین چنین مردان عشق گرد او ، پروانه اند و جان عشق
چفیه باید بوی آزادی دهد بوی رهبر ، بوی شمشادی دهد
چفیه تندیس عبای رهبر است جا نماز و فرش پای رهبر است
ما دعا كردیم و رهبر خواستیم چون خمینی،نور دیگر خواستیم
چشم خود را فرش پایش كرده ایم در دل شبها ، دعایش كرده ایم
ما دعا كردیم كه او منصور باد هر بلا از جان پاكش دور باد
------------------------------------------------------------------------------
چفیه یعنی آب ، بابا،نان عشق دست بابا در دوران عشق
دست بابا رفته است پیش خدا رفته پیش عاشقان كربلا
رفته پیش دست عباس علی رفته شربت ، گیرد از یاس علی
شربت یاس علی غوغا می كند رمز قفل غصه ها را وا میكند
هركه نوشد ، شربتی از یاس عشق می شود لبریز از احساس عشق
دست بابا رفته تا عالی شود رفته تا عیار و مثقالی شود
رفته جامی ، گیرد از دست علی تا شود دلداده و مست علی
رفته كوس بیعت مولا زند كوس یا مولا و یا زهرا زند