در زمان طاغوت، شهيد بهشتى و شهيد باهنر تصميم گرفتند با دوستانشان به روستاهاى اطراف ياسوج بروند؛ مناطقى كه كسى رغبت نمى كند براى تبليغ به آنجا برود. گروهى هيجده نفره را تشكيل داده و به مناطق گمنام سفر مى كنند. از طرفى اين دو شهيد بزرگوار جلسه مى گيرند كه لازم است صداى اسلام را به خارج از كشور برسانيم و لذا شهيد باهنر به ژاپن و شهيد بهشتى به هامبورگ سفر مى كنند.
آرى براى تربيت شدگان اسلام فرق نمى كند در كدام محل باشند؛ در ميان عشاير يا شهرهاى بزرگ و كوچك و يا حتّى كشورهاى ديگر.
❇️شیخ عباس قمی و کار روزانه برای امام زمان علیه السلام
حضرت آيت اللَّه مرواريد (ره) نقل مى كردند: در خدمت حاج شيخ عباس قمى (ره) در باغى در حوالى مشهد مهمان بوديم. حاج شيخ عباس بعد از سلام و احوالپرسى شروع به نوشتن كرد. گفتند: آقا امروز روز تفريح است فرمود: فكر مى كنيد من از سهم امام بخورم و كار نكنم!. صاحب باغ گفت: آقا! غذاها و ميوه ها سهم امام نيست، مال شخصى من است، شما استراحت كنيد. جواب داد: يعنى مى گوييد يك روز هم كه از سهم امام زمان عليه السلام استفاده نمى كنم، براى مولايم كار نكنم؟!
❇️همۀ نام ها پاك شد، ولى ...
فرد خيّرى در يكى از شهرهاى ايران بناهاى خيريّۀ زيادى ساخته بود و بر سر در هر بيمارستان و مدرسه اى كه مى ساخت نام خودش را با كاشي كارى مى نوشت. يك روز جوانى به او رسيد و گفت: من به خاطر فقر نمى توانم ازدواج كنم و به گناه مى افتم، اگر شما مقدار كمى پول به من بدهيد، ازدواج مى كنم. او هم در كنار خيابان چند هزار تومان به او مى دهد. پس از مدّتى مرد خيّر از دنيا رفت. شخصى او را در خواب ديد و پرسيد: در آن عالَم چه خبر است؟. گفت: همۀ نام ها پاك شد، ولى آن چند هزار تومان بى نام به كارم آمد.
❇️اين چه صغيرهايى هستند كه كبير نمى شوند!!
حضرت آيت اللَّه العظمى گلپايگانى (ره) جهت رسيدگى به يتيمان مبلغى كمك مى كرد. شخصى سال ها مراجعه مىكرد و مى گفت: آقا در همسايگى ما چند صغيرِ يتيم هستند به آنها كمك بفرمائيد. از آقا كمكى مى گرفت و مى رفت. او فكر مى كرد آقا چون به سن پيرى رسيده فراموش مى كند كه چند ماه قبل هم مراجعه كرده است. تا اينكه روزى آقا به او فرمود: اين چه صغيرهايى هستند كه كبير نمى شوند!!