قرآن كريم به عنوان تنها منبع وحيانى مورد اعتماد؛ با نگاهى جامع به انسان، و نيازهاى او و ظرفيت وجوديش، دستورالعملهايى را براى سالم ماندن از حملههاى عصبى، افسردگى و هر بيمارى ديگر بيان كرده است.
افسردگى از جمله بيمارىهاى روانى است كه در جوامع مختلف شيوع دارد. اين اختلال روانى در قرن اخير يكى از مشكلات مهم و نگران كنندهى جوامع و از جمله، عوامل تهديد كنندهى وضعيت اقتصادى كشورها به شمار مىرود و از اين رو مورد توجه بسيارى از صاحبنظران و سياستگزاران امور بهداشتى كشورها و سازمان جهانى بهداشت قرار گرفته است.
بررسى علتهاى بروز اين حالت روانى
1. عوامل زيستشناختى: شامل آمادگىهاى ژنتيكى، پيامرسانىهاى عصبى، نور و آندوكرين و ... البته اين عوامل ارتباطى با اعتقادات مذهبى ندارد و يا ارتباط آن ضعيف است.
2. عوامل روانشناختى: شامل ديدگاههاى روان پويايى، شناختى، رفتارى و ... كه در سبب شناسى افسردگى نقش زيادى دارند. توضيح اين كه:
1- 2. ديدگاههاى روان پويايى: از نظردانشمندان روانشناسى، از دست دادن فرد مورد علاقه و يا هر شى دوست داشتنى، باعث ايجاد اضطراب و تنشهاى درونى مىگردد، كه در صورت درون فكنى آن، باعث بروز افسردگى مىشود.
2- 2. ديدگاههاى شناختى: آقاى keeB مثلث شناختى منفى را در سببشناسى افسردگى به صورت ذيل مطرح مىنمايد:
نگرش منفى نسبت به خويشتن اين نوع نگرش باعث «بروز احساس حقارت» در انسان مىشود.
نگرش منفى نسبت به تجربيات گذشته اين نوع نگرش موجب بروز «احساس بدبينى» در انسان مىگردد.
نگرش منفى نسبت به حوادث آينده كه باعث «احساس نااميدى» در انسان مىشود.
بروز اين گونه احساسات باعث ايجاد افسردگى در فرد مىشود.
3- 2. ديدگاههاى رفتارى (يادگيرى): رفتارگرايان معتقدند كه تجربهى مستمر ناراحتى، ناكامى و درماندگى را به دنبال دارد كه خود باعث ايجاد افسردگى مىگردد.
3. عوامل جامعه شناختى: جامعه شناسان عوامل زير را موجب بروز افسردگى مىدانند:
1- 3. حوادث تنش زاى زندگى.
2- 3. تجرد و خانوادهى از هم گسسته: براساس بررسىهاى ميدانى، افسردگى در افراد مجرد و به ويژه در افرادى كه با طلاق از هم جدا شدهاند و خانوادههاى گسسته، شيوع بيشترى دارد.
3- 3. احساس تنهايى و انزوا از عوامل افسردگى به شمار مىرود.
4- 3. فقر اجتماعى.
آنچه گفته شد عواملى بود كه صاحب نظران براى بروز افسردگى برشمردهاند، گرچه موارد ديگرى نيز در بروز اين بيمارى وجود دارد كه بيان تمامى موارد آن از حوصله اين مقاله خارج است.
راه درمان
قرآن كريم به عنوان تنها منبع وحيانى مورد اعتماد؛ با نگاهى جامع به انسان، و نيازهاى او و ظرفيت وجوديش، دستورالعملهايى را براى سالم ماندن از حملههاى عصبى، افسردگى و هر بيمارى ديگر بيان كرده است.
قرآن كريم مىفرمايد: «مومنان كسانى هستند كه هر گاه مصيبتى به آنان برسد متوجه خداوند شده و مىگويند: انا لله و انا اليه راجعون. « بقره/ 156» در حقيقت ما از خداييم و به سوى او باز مىگرديم.»
قرآن كريم با بيان اين دستورالعمل، انسان مصيبت زده را از افتادن به ورطهى اضطراب و افسردگى نجات مىدهد و در صورت بروز اضطراب با بيان «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «رعد/ 28 آگاه باشيد! ياد خدا دلها را آرامش مىدهد»، او را به آرامش و دور شدن از اضطراب دعوت مىكند. شخصى كه معتقد به نيرويى فراتر از ماده باشد هيچ گاه از دست دادن چيزى از امور دنيوى او را افسرده و غمگين نمىكند.
همان طور كه گذشت، طبق بيان ديدگاههاى شناختى نيز، سه نگرش منفى وجود دارد كه باعث بروز افسردگى در انسان مىگردد. ولى خداوند در مقابله با اين عوامل مىفرمايد: «وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» « منافقون/ 8 در حالى كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مومنان است»
از اين رو شخصى كه خود را عزيز بداند و به اين نسخهى شفا بخش توجه كند دچار احساس حقارت نمىگردد.
خداوند در جاى ديگر از احساس بدبينى نهى و آن را گناهى بزرگ شمرده و مىفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» «حجرات/ 13»
«اى مردم! در واقع ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را نژادها و قبيلههايى قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد.»
آرى كسى كه به آيات الهى مومن است تلاش مىكند نسبت به ديگران بدگمانى نداشته باشد يا بد گمانى خود را كنترل كند؛ در آن حال از افسردگى و افسرده شدن نجات يافته است.
قرآن كريم در رابطه با عامل ديگر ايجاد افسردگى يعنى احساس نوميدى، مىفرمايد: «وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» «يوسف/ 87»
«و از [گشايش و] رحمت خدا نااميد نشويد؛ [چرا] كه جز گروه كافران، (كسى) از رحمت خدا نااميد نمىشود.»
و در جاى ديگر مىفرمايد: «قُلْ يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» «زمر/ 53»
«بگو: «اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كردهايد، از رحمت خدا نااميد نشويد، [چرا] كه خدا تمام آثار (گناهان) را مى آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده [و] مهرورز است.»
از جمله عوامل ديگر افسردگى، تجربهى مستمر ناراحتى بود، قرآن كريم راه نفوذ برخى ناراحتىها را كه ممكن است عواملى مانند: نوع نگاه شخص به وقايع اطراف باشد را مسدود كرده است و مىفرمايد: «عَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» «بقره/ 216»
«و چه بسا از چيزى ناخشنوديد، و آن براى شما خوب است؛ و چه بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است. و خدا مىداند، و شما نمىدانيد.»
در زندگى روزمره، حوادثى اتفاق مىافتد كه ممكن است باعث ناراحتى انسان شود. خداوند مىفرمايد: در رابطه با اين امور، ناراحتى به خود راه ندهيد. چه بسا همين امر كه به ظاهر موجب ناراحتى شما شده است، مصلحت شما در آن باشد. از آن جا كه اين بيان عام مىباشد، فرد مومن بايد نسبت به هر امر به ظاهر ناراحت كننده با ديدهى مثبت نگريسته و از گرفتار شدن در كمند غمگينى شديد رهايى مىيابد.
عوامل جامعه شناختى مطرح شده نيز، از نگاه قرآن مخفى نمانده و با بياناتى شيوا، انسان را از وارد شدن به آن محدوده باز داشته است و مىفرمايد: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» «بقره/ 155»
«و قطعاً [همه] شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروتها و جانها و محصولات، آزمايش مىكنيم؛ و به شكيبايان مژده ده.»
خداوند در اين آيه عوامل امتحان بشر را باز مىشمارد. عواملى كه در صورت عدم ايمان شخص، باعث تنش در زندگى او مىشود و فرد را به كام افسردگى فرو مىبرد، اما خداوند با تذكر به اين نكته كه اين موارد براى امتحان و آشكار شدن افراد صابر است و جامعهى اسلامى را از ورود به اضطراب و افسردگى نجات مىدهد.
از عوامل ديگر جامعهشناختى در بروز افسردگى، تجرد و خانوادههاى از هم گسسته است. در اسلام به موضوع ازدواج و تشويق به تشكيل خانواده اهتمام زيادى شده است و آن را عامل ثبات روانى و دور شدن از اضطراب مىداند و مىفرمايد: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِى ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» «روم/ 21»
«و از نشانههاى او اين است كه همسرانى از (جنس) خودتان براى شما آفريد، تا بدانها آرامش يابيد، و در بين شما دوستى و رحمت قرارداد؛ قطعاً در آن [ها] نشانههايى است براى گروهى كه تفكّر مىكنند.»
در آيهى شريفه، آفرينش موجودى از جنس بشر كه به عنوان همسر معرفى شده را مايهى سكون و آرامش دانسته و با اين فرايند، جامعهى اسلامى را از ورود به وادى اضطراب و تشنج روانى دور نگه مىدارد.
اسلام رهبانيت و انزواطلبى و فرار از ازدواج را نهى، و در مقابل، ازدواج را دريچهاى براى ورود به وادى آرامش و سلامت روانى معرفى كرده است. و از طرفى، طلاق تا زمانى كه چارهاى جز آن نباشد- امرى ناپسند معرفى شده است. گرچه آموزههاى قرآنى، طلاق را در صورت ضرورت، وسيلهاى براى رهايى و فرار از فشارهاى روانى ناشى از اختلافات خانواده مىداند. ولى براى آن شرايطى را قرارداده است كه در آن صورت فشار روانى حاصل از اين جدايى را به حداقل مىرساند:
«وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» «بقره/ 231»
«و هنگامى كه زنان را طلاق داديد، و به (روزهاى پايانى) سرآمدِ (عدّه) شان رسيدند، پس بطور پسنديده نگاهشان داريد، يا بطور پسنديده آزادشان سازيد؛ و بخاطر زيان رساندن نگاهشان نداريد.»
موضوع اين آيه، طلاق و جدايى همسران است. ولى با ظرافتى كه مخصوص قرآن است مىفرمايد: در اين هنگام كه عدهى زن در حال تمام شدن است، يا به بهترين وجه رجوع كرده، و زندگى را ادامه دهيد، و يا با بهترين وجه كه هيچ گونه آشفتگى روحى را به همراه نياورد جدا شويد. پيشنهاد رجوع مجدد به زوج از طرف خداوند، نشان از اهميت پيوند و استمرار زندگى در اجتماع دارد و تاكيد به جدايى همراه با زيبايى و خوبى كه هم شرع و هم عرف و عقل آن را تاييد كند «محقق اردبيلى، زبده البيان فى براهين القرآن، ص 740، انتشارات مومنين» نشان از احتمال بروز حملههاى روانى در اين حالت دارد، كه با اين گونه برخورد زوج، اين حملهها به حداقل مىرسد.
در آيهى بعد، توصيه دارد كه از ازدواج مجدد همسر جلوگيرى نشود- در گذشته مرسوم بود- و ازدواج همراه با نيكى را مورد تاكيد قرار مىدهد؛ كه خود دليل ديگرى بر اهميت دادن قرآن به ازدواج و اكراه از تجرد است.
به طور خلاصه، نظر قرآن در اين باره چنين است:
1. سفارش به ازدواج.
2. نكوهش طلاق، هر چند آنرا دريچهى خروج از بن بستهاى تفاهم مىداند.
3. توصيه به تحكيم روابط عاطفى خانوادگى از ديگر آموزههاى قرآن است.
چنانچه گذشت، اسلام نه تنها از رهبانيت و انزواطلبى نهى كرده بلكه رجوع به جمع و همكارى جمعى را سفارش مىكند و مىفرمايد:
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلَا تَفَرَّقُوا» «آل عمران/ 103»
«و همگى به ريسمان خدا، تمسّك جوييد، و پراكنده نشويد.»
و در آيهى ديگر مىفرمايد: «تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى» «مائده/ 2»
«و بر (اى) نيكوكارى و (خود نگهدارى و) پارسايى با يكديگر همكارى كنيد.»
با اين راهكار قرآنى و استفاده صحيح از آنها، افسردگى در جامعهى اسلامى به حداقل مىرسد.