صنعت كامپيوترهاي شخصي، در حال از همگسيختگي هستند. مفهوم اوليه اين از همگسيختگي جايگزيني ابزارهاي ارزانتر (در اين مثال، تبلتها) بهجاي كامپيوترهاي شخصي امروزي است. دليل اين جايگزيني اين است كه بهكارگيري قابليتهاي تبلت براي بسياري از كاربران بسيار راحتتر از كار كشيدن از يك كامپيوتر شخصي است.
به اين ترتيب، آيپد و دوقلوهاي كارخانهاياش نيستند كه نقش اصلي را بهعنوان جديدترين محصولات تكنولوژيك روزمره بازي ميكنند، اين مايكروسافت و اينتل هستند كه پايان عمر همكاري خويش (حداقل به اين صورت) را آغاز كردهاند.
اين انتقال البته انتقالي سريع نخواهد بود. جالب است كه هم اينتل و هم مايكروسافت، همواره با ظهور فناوريهاي جديد تهديد ميشوند كه اين بار ديگر از قله به زير كشيده خواهند شد.
حتي بسيار پيشتر از اينتل، مايكروسافت ميدانست كه تبلتها بالاخره پيشرو خواهند بود. در سال 2001، بيل گيتس در كامدكس ايستاد و نخستين تلاش مايكروسافت براي توليد يك تبلت را به جهانيان معرفي كرد. اما اين اختراع، اختراع خوبي نبود. مايكروسافت عموما نميتواند اولين توليدكننده يا ابداعكننده چيزي باشد و بدون آن كه شخص ديگري آن كار را قبلا انجام داده باشد، نتيجه خوبي از خود بهجاي بگذارد. آنها تلاش كردند تا كامپيوتر شخصي را به شكل كوچكتري عرضه كنند كه بهعقيده ما كاملا نكته اصلي را فراموش كردند. تبلت آنها براي از همگسيختن دنياي كامپيوترهاي شخصي بايد چيزي سبك، ارزان و ساده ميبود. مايكروسافت در مقابل، تلاش كرد تبلت خود را طوري بسازد كه همه كار بكند.
اينتل نيز در تلاش بود راهي پيدا كند تا پردازندههايي بسازد كه بتوانند به اين دستگاهها قدرت بدهند. آخرين نتايج بازدهي مالي اينتل كاملا مناسب است، اما اگر دقيقتر به روند تجاري اينتل نگاه كنيم، تنها بخشي از فعاليتهاي اين شركت كه رشد اندكي دارد و خام باقي مانده است، خط توليد پردازندههاي موبايل اتم اين شركت است. نسبت به سال گذشته، تنها 8 درصد رشد درآمد متعلق به اتم بود كه اين رقم در فصل گذشته تجاري اين شركت، به صفر درصد رسيده بود. اگر اينتل درك درستي از تبلتها داشت، امروز اين پردازنده اتم بود كه پردازش تمام گوشيهاي جديد و تبلتها را به عهده گرفته بود و ميتوانست همانند همتاهاي دسكتاپي خود، شركت سازندهاش را روسفيد كند. در مقابل، اتم به يك شكست تبديل شده است. اينتل تنها از اين پردازنده در چندتايي نتبوك استفاده ميكند، كه بهنظر ميرسد با نخستين موج هجوم تبلتها، بهطور كامل از دور خارج شوند.
هم مايكروسافت و هم اينتل با مشكلي مشترك مواجه شدهاند كه اكثر شركتهاي بزرگ را به از هم گسيختگي و ورشكستگي كشانده است. اين شركتها نميتوانند روشي براي بهسود رساندن دستگاههاي ارزان و كم ظرفيت پيدا كنند. اگر از ديدگاه مايكروسافت به ماجرا نگاه كنيم، به اين نتيجه ميرسيم: حالا كه ويندوز 7 توليد شده است، بياييد يك نسخه ديگر بفروشيم، چرا كه براي توسعه آن كار خاصي لازم نيست انجام بدهيم.
بههمين دليل، براي هر مدير عاملي دشوار است كه سهامداران را راضي كند، فقط مخصوص تبلتها يك سيستمعامل ديگر بنويسند. نهتنها هزينه توليد چنين سيستم عاملي براي مايكروسافت سرسامآور خواهد بود، بلكه به خودخوري فروش محصولات اصلي اين شركت نيز منجر خواهد شد. اينتل نيز دقيقا همين مشكل را دارد؛ چرا روي اتم يا هر تراشه ارزانتري تمركز ميكند وقتي حاشيه سود در پردازندههاي چند هستهاي دسكتاپ بسيار زياد است؟
اين موضوع كاملا منطقي است، بهجز آن كه بهزودي دنياي كامپيوترهاي شخصي به پايان خواهند رسيد.
چرخها در حال جدا شدن از زمين هستند. در نمايشگاه CES امسال، براي نخستين بار تقريبا تمام شركاي OEM مايكروسافت از همكاري انحصاري با اين شركت خارج شدند و سيستم عامل نسل بعدي مايكروسافت هم براي نخستين بار از انحصار اينتل در آمد. هيچ دليلي وجود ندارد كه اين دو شركت بتوانند ماجرا را بهنفع خود تغيير دهند. از طرف ديگر، پردازندههاي ARM براي قدرتدهي به دستگاههاي قابل حمل فوقالعادهاند. توليدكنندگان ميتوانند محتواي پردازنده خود را تغيير دهند و آندرويد، سيستمعاملي است كه اين فضا را قلمرو شخصي خود كرده است. آرم و آندرويد يا بهتر بگوييم، آرمدرويد، هر چه توليدكنندگان تبلت نياز دارند، در اختيارشان قرار ميدهد و آن را با هزينه پايينتر و موثرتري نسبت به اينتل و مايكروسافت انجام ميدهد.
اگر چنين روندي ادامه پيدا كند، ميتوان روزي در تاريخ بازگشت و دهه دوم قرن 21 ميلادي را سقوط وينتل و طلوع آرمدرويد ناميد.
ميلاد پيكاني