به بخش کومله شهرستان لنگرود در گیلان که میروی به روستای سرسبز و خوش آب و هوایی میرسی به نام کولاک محله! در بالای تپهای در کنار جاده در این روستا آرامگاه شهیدی است که مردم کولاک محله به یاد عزیزی بنا کردند که هرچند پیکر شهید در آن نیست اما برای آنها یادآور مردی است که خودشان میگویند آبروی روستا از اوست. عمده مردم این روستای کوچک کشاورزند. حسین هم در یکی از همین خانوادهها متولد شده بود. تحصیلاتش را تا دیپلم در رشته بهداشت در همان شهر خودشان ادامه داد و در سال ۱۳۵۸ همزمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به سپاه شهرستان لنگرود پیوست. چند روزی از جنگ نمیگذشت که به همراه اولین نیروهای اعزامی استان گیلان، عازم جبهههای غرب در قصر شیرین و سرپل ذهاب شد. عملکرد و شجاعتش به اندازهای بود که پس از ورود به تیپ ۲۵ کربلا (ویژه منطقه گیلان و مازندران)، در واحد اطلاعات و عملیات تیپ، مسئولیت محور یکم را به عهده بگیرد. سال ۶۱ پس از شرکت در عملیاتهایی مانند شیاکوه، ثامنالائمه، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان و محرم، ازدواج کرد. در آن زمان رزمندگان گیلانی در تیپ قدس جمع بودند که عملیات درونمرزی علیه ضدانقلاب و بعثیون در منطقه عمومی کردستان و آذربایجان غربی را برعهده داشت و به همین دلیل بود که حسین املاکی با پیشنهاد فرماندهان از جمع یاران دیرینه خود در لشکر ۲۵ وداع کرد و با آرزوی تبدیل استعداد بالقوه رزمندگان گیلانی به بالفعل، به سوی تیپ ویژه قدس رهسپار شد. وی در اولین گام با تشکیل واحد اطلاعات و عملیات تیپ قدس، عملیات والفجر ۹ را پیریزی کرد تا رزمندگان گیلانی که تا آن زمان تنها عملیات برونمرزی «قادر» را به انجام رسانده بود، با رمز مقدس یاا…، عملیات والفجر ۹ در منطقه عمومی سلیمانیه را به انجام برساند. پس از انجام عملیاتوالفجر ۸ در جزیره فاو، همرزمان دیگرش چون شهید مهدی خوشسیرت وارد تیپ قدس شده و به او پیوستند و فرماندهی گردانهای پیاده تیپ را عهدهدار شدند و شور و شعف دیگری بر تیپ حاکم شد و سردار شهید حاج محمود قلیپور نیز به عنوان رئیس ستاد تیپ منصوب شد و تیپ ویژه قدس کردستان در ردیف یگانهای منظم سپاه قرار گرفت و مأموریتهای برونمرزی نیز به آن تیپ محول گردید. پس از مدت کوتاهی، این تیپ تبدیل به لشکر موسوم به ۵۲ قدس شد و فرماندهی آن بر عهده حاج حسین همدانی قرار گرفت. واحد اطلاعات این لشکر که از حضور حسین بهره مند بود به همراه گردانهای رزمی دیگر، مهیای نبردی بزرگ با دشمن متجاوز گردید. عملیات کربلای ۲ در منطقه عمومی حاج عمران طرحریزی شده و به اجرا درآمد. طی این عملیات لشکر قدس به مدد شناساییها و آشنایی کامل شهید املاکی با محور مورد نظر، تمام اهداف خود را با توفیق کامل به تصرف درآورد اما به دلیل عدم الحاق دو یگان عملکننده دیگر، لشکر به محاصره افتاد؛ بنابراین دستور عقبنشینی به نیروهای آن داده شد. طی این محاصره و عقبنشینی، بسیاری از سلحشوران خطه گیلان در خون غلتیدند. به تعبیر مقام معظم رهبری حضرت آیتا… خامنهای، حماسهآفرینان لشکر قدس کربلای ۲، کربلایی دیگر آفریدند. پس از شرکت در عملیات کربلای ۲ و کربلای ۴، نوبت به حضور در بزرگترین نبرد خاورمیانه رسید، عملیاتی که طی آن ماشین عظیم جنگی عراق تا مرز انهدام کامل پیش رفت و سپاهیان اسلام قدرت شگفتآوری از خود به نمایش گذاشتند. در این عملیات حسین با حفظ سمت، فرماندهی محور عملیاتی را در جزیره بوارین عهدهدار شد. با شروع محور دوم عملیات در شب ششم نبرد، مأموریت قرارگاه نجف که لشکر قدس را نیز تحت امر خود داشت، آغاز شد. شهید املاکی نیروهای تحت امر خود را از خاکریزی که در امتداد چهار راه امام رضا (شهدا) زده شده بود به سمت نهر خین حرکت داد و شبانه از میان خاکریزهای پیچ و انبوه موانع مصنوعی عراق گذراند و پس از عبور از نهر خین وارد جزیره بوارین شد. این جزیره استراتژیک از اهمیت بسیار بالایی برای عراق برخوردار بود، به همین جهت مقاومت سرسختانه دشمن، پاکسازی کامل این جزیره را دو روز به تأخیر انداخت اما سرانجام لشکر قدس با هدایت حسین و مقاومت و پیکار چشمگیر و خارقالعادهای که از خود نشان داد، جزیره بوارین را کاملا تحت اختیار خود درآورد و تحسین همگان را برانگیخت. نکته شنیدنی آن است که حسین بدون تأمل لشکر را به سمت شهر نظامی شده دوعیجی حرکت داد و در برابر حیرت همگان خط دوعیجی را شکسته و وارد این شهر گردید، در حالی که یگانهای عملکننده دیگر به دلیل درگیری شدید با نیروهای بعثی زمینگیر شده و موفق نشده بودند، خود را به دوعیجی برسانند. در چنین وضعیتی بود که محسن رضایی فرمانده کل سپاه خود بیسیم را در دست گرفت و با حسین املاکی به گفتوگو پرداخت.
حسین جان، گازشو گرفتی همین طور میری جلو؟ کی به شما گفته بود سرتان را بیندازید پایین و همین طور بروید تو دوعیجی…
سفره خیلی رنگین بود دلم نیامد ناخنک نزنم…
- بچههای دیگه هنوز زمینگیر هستند، الانه که تو محاصره بیفتید، مورد منتفی است، با حداکثر سرعت آنجا را تخلیه کنید.
امر، امر شماست
- یا علی … تا کربلا هنوز خیلی راه داریم اخوی، ا…اکبر
جانم فدای رهبر
در همین عملیات حسین از ناحیه فک زخمی عمیق برداشت و مدتی در بیمارستان بستری شد. پس از مدت کوتاهی مجددا به سوی جبهههای نبرد شتافت و با توجه به شایستگیهایی که از خود نشان داده بود و قدرت رهبری و مدیریت بالایی که از آن برخوردار بود، به عنوان فرمانده تیپ یکم لشکر قدس منصوب شد و برادر و همرزم دیرینهاش، مهدی خوشسیرت نیز فرماندهی تیپ دوم را بر عهده گرفت. پس از مدت کوتاهی ویژگیهای ذکر شده حسین و محبوبیت خاص او در میان پرسنل و مسئولان لشکر موجب شد که سمت قائم مقام فرماندهی لشکر بر عهده او گذاشته شود. در این سمت نیز وی با زحمات شبانه روزی شخصا مأموریتهای آفندی را دنبال نموده و مستقیما به همراه گردانهای رزمی، فرماندهی مأموریتها را بر عهده میگرفت. عملیات نصر ۳ نقطه عطفی در کارنامه پر بار شهید املاکی و حماسهای بزرگ در تاریخ دفاع مقدس بود. او طی اقدامی خطیر و بیسابقه ۴ گردان را به همراه خود از چندین خط دشمن، بدون این که توجه آنتن را جلب کند، عبور داد و همزمان با شروع عملیات، ارتفاعات صعبالعبور و رفیع ژاژیله را آزاد کرد. با توجه به این که فتح شهر ماووت بستگی کامل به تصرف ژاژیله داشت فاتح اصلی ماووت و نصر آفرین ۴ بیشک کسی جز حسین املاکی نیست. در همین عملیات مهدی خوشسیرت به شهادت رسید و زخمی عمیق پیکر راست قامت حسین را آزرده ساخت و داغ شهادت مهدی کمر او را خم کرد، به گونهای که جراحت دست راست خود را فراموش کرد. مدتی پس از عملیات نصر ۴ حسین حین مأموریتی به اتفاق برادر فرهاد لاهوتی، فرمانده گردان سلمان دچار سانحه رانندگی گردید که در این سانحه متأسفانه فرهاد به شهادت رسید و به جسم حسین آسیبی جدی وارد شد، به گونهای که اگر سریعا او را با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل نمیکردند، جان سالم به در نمیبرد. وی پس از چند ماه بستری و معالجه، برای آخرین بار راه جبههها را در پیش گرفت و در عملیات بزرگ بیتالمقدس ۲ و پس از آن در بیتالمقدس ۳ تحتامر قرارگاه قدس شرکت کرد. یک ماه بعد از شروع عملیات والفجر ۱۰ و نبرد برای تصرف حلبچه، بوی وصال، حسین را به جستوجوی معشوق در میان ارتفاعات پوشیده از برف واداشت و سرانجام در دهم فروردین ۱۳۶۷ به همراه دوستان همرزمش محمد اصغریخواه، حبیبیپور، سیدعباس موسوی و… در اثر استشمام گازهای شیمیایی عراق که منطقه را پوشانده بود، به شهادت رسید. روح بلند او پس از سالها جهاد اکبر و جهاد اصغر به ملکوت اعلا پیوست و در کنار سالار شهیدان مأوی گزید اما جسم مطهرش زیر آتش سنگین بر روی ارتفاعات بانی نبوک باقی ماند.
ماندگاری نام و یاد حسین در میان مردم گیلان آنقدر پررنگ بود که مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان گیلانی فرمودند: «شهید املاکی در زمانی که در میدان جنگ، شیمیایی زدند و خودش هم در معرض شیمیایی بود، ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجی همراهش که ماسک نداشت بست. قهرمان یعنی این، پهلوانی همین است. البته هر دو شهید شدند، هم املاکی و هم آن برادر بسیجی اما این قهرمانی ماند و تاریخی شد.»