بازي Homefront با بيدار شدن از خواب در يك اتاق كهنه به وسيله صداي آلارم جنگي آغاز ميشود. الان سال 2027 است و ما در دنور كلرادو هستيم، جايي كه سربازان كرهاي اكثر سواحل غربي آن را گرفتهاند در Homefront شاهد جنگ در شهرها و مدرسهها و حتي فروشگاهها خواهيم بود و به محض اين كه بازي شروع ميشود حس نوستالژيك ما را فرا ميگيرد.
«من ازدواج نكردم به همين دليل آخرين خاطرات من (قهرمان بازي) در مورد حومه شهر متعلق به دوران كودكي من است. حس شگفتانگيزي بود وقتي خياباني را ديدم كه پيشتر در آن دوچرخهسواري ميكردم. ديوارهاي اتاق خوابم آنقدر نازك بودند كه به محض بيدار شدن از خواب متوجه صداي افراد ديگر در خانه بشوم. حالا اين ديوارها داشتند با صداي خشمآلود سرباز كره شمالي به لرزه درميآمدند. به محض باز شدن درب اتاق سربازان كرهاي به داخل اتاق يورش ميبرند و من را به دلايل نامشخصي دستگير ميكنند. آن كرهايها مرا داخل اتوبوسي كه منتظر ايستاده بود، انداختند. چند دقيقه بعد اتوبوس به آرامي به سمت پايين شهر حركت كرد.»
اين تعاريف يك روش قديمي براي شروع بازي تيراندازي اول شخص است كه مانند يك نمايشنامه بلند شروع ميشود و بسيار تاثيرگذار است.
«با مشاهده منظره وحشتناكي كه از داخل اتوبوس ديده ميشود، به احساس بيقدرتي نسبت به اتفاقات پيرامون خود بيشتر پي ميبريد. وقتي اتوبوس نزديك چهارراه ميشود، ناگهان بر اثر برخورد با ماشين ديگر واژگون ميشود. دو شورشي به اتوبوس حمله ميكنند و نگهبانان كرهاي را ميكشند و من را آزاد ميكنند.
يكي از شورشيها تفنگي به من داد و گفت كه چند نفر از كرهايها را كه در مسير خيابان هستند، بكشم وقتي اين كار را انجام دادم، رهبر شورشيها به من گفت الان من رسما يكي از آنها هستم حالا ديگر دست من به خون كرهايها آلوده شده است.»
شركت Kaos ميخواهد روشهاي تيراندازي در Homefront دقيقا نقطه مقابل بازيهايي مثل Halo يا Modern Warfare باشد. آنها ميخواهند بازيكنان روش تيراندازي يك انسان معمولي كه آموزشهاي خاص نظامي نديده را احساس كنند.
دوربينها در بازي به سرعت حركت ميكنند و هيچ فرصتي براي نشانهگيري آرام و مبتدي شما يا پناه گرفتن در سنگر باقي نميگذارند. همچنين تعداد دشمناني كه در ابتداي بازي بايد بكشيد براي شروع بسيار زياد است.
«در راه برگشتن من به پمپ بنزيني كه 10، 15 تا كرهاي با خودروهاي سوختگيري در آنجا ايستاده بودند، نزديك شدم. با ديدن من، كرهايها شروع به تيراندازي كردند. در همان هنگام من به داخل يك خانه پناه بردم تا بتوانم از مواد منفجره C4 براي منفجركردن خودروهاي كرهايها استفاده كنم. در طول مسير با اتفاقات مختلفي روبهرو شدم و بيشتر اين اتفاقها به تمام شدن مهمات من مربوط ميشد. جدا از تفنگي كه در دست داشتم، بايد اسلحههاي سنگينتري از سربازان كشته شده، ميگرفتم كه البته اكثر آنها مهمات كمي داشتند. كمكم داشت تيرهايم تمام ميشد و فكر ميكنم اين دليل خوبي بود براي بيشتر شدن احساس نااميدي من.
صحنه ديگري وجود داشت كه من را كاملا شگفتزده كرد. بعد از ديدن لاشههاي ماشينها من و سركرده شورشيها به سمت حياط خانه كسي دويديم. كرهايها دوباره ظاهر شدند و باعث شد دوباره درگيري بين ما ايجاد شود، اما من مجبور شدم در خانهاي پناه بگيرم. كرهايها به سمت پناهگاه ما تيراندازي ميكردند. بعد از اين كه صداي تيراندازي كرهايها تمام شد، حال صداي گريه بچهاي كه در آن خانه بود نيز جزوي از سروصداي درگيري شده بود و من احساس كردم با منتقل كردن درگيري به داخل آن خانه چه اشتباه بزرگي مرتكب شدم.»
اين قسمتي از شرح حال و فضاي بازي Homefront بود.
كنترل اصلي بازي همان كنترل كلاسيك بازيهاي اول شخص است. شما ميتوانيد بپريد، بنشينيد و بدويد. اين آخرين حركت زياد براي شما راحت نخواهد بود. كاورهاي بسيار زياد در بازي باعث ميشود گيمپلي بازي سريعتر و مهيجتر شود كه البته پاسخ دير بازي به دستورات باعث ميشود از سرعت گيمپلي بازي كاسته شود. در بازي Homefront از سلاحهاي بسياري استفاده ميكنيم و همچنين تيرهاي اسلحه شما نامحدود ميباشد و همچنين از نوار عمر افراد نيز خبري نيست. شما براي اين كه بتوانيد سلامت خود را باز گردانيد بايد كاور بگيريد و از تيررس دشمن خارج شويد.
يكي از نقاط قوت (و بلاي جان شما!) قدرتمند بودن هوش دشمنان شما است. آنها به خوبي از اسلحهها ميتوانند استفاده كنند يا اگر مراقب آنها نباشيد، بايد شاهد حمله غافلگيركننده آنها باشيد.
درست است كه اين بار جنگ در كشور آمريكا رخ داده و كرهايها به اين كشور حمله كردهاند، اما هدف سازندگان بازي نشان دادن آسمانخراشهاي اين كشور نبوده بلكه ميخواهد كشوري نابود شده را نشان بدهد. اگر به محيط بازي دقت كنيد متوجه ميشويد بيشتر زمان بازي در مزارع و روستاها ميگذرد.
اين بازي پر از ايدههاي جديدي است كه توسط شركت Kaos مطرح شده است. يكي از بزرگترين آنها اين است كه در اين بازي شاهد فضايي هستيم كه بسيار نزديك به دنياي واقعي انسانها و احساسات آنها در حالات مختلف آنهاست.
زمان انتشار اين بازي 8 مارس سال 2011 است.
منبع: IGN.com
مسعود گرجيزاده