قصههاي بهيادماندني، در بازيهاي تيراندازي اولشخص، امري كاملا غيرمعمول است. اين يكي از دلايلي است كه سري بايوشاك خوب در آن ميتواند خودي نشان دهد و شايد مهمترين دليل بازي كردن اين بسته براي بايوشاك? باشد. كساني كه 800 امتياز مايكروسافتي يا 10 دلار پول داشته باشند، ميتوانند اين بازي را دانلود كنند. خلوتگاه مينروا، عنوان اين افزونه الزامي براي علاقهمندان به اين ويرانشهر زير آب بهنام رپچر است. فروكش عمدي و جريان بايوشاك2بهطور كامل در خروجي اين بازي خودش را بهشكل نواحي كشف نشده نشان ميدهد. تنش موجود در درگيريهايي كه در اين بازي رخ ميدهد، بهطور كامل حس كردني است. در حالي كه خلوتگاه مينروا با ضرباهنگي حلزوني و آشنا شروع ميشود، به ماجراي انتقامگيري پر زد و خورد و استثنايي بدل ميشود كه حتي ساعتها بعد از بيرون آمدن از اقيانوس اطلس و بازي، ذهن شما را مشغول بهخود نگه ميدارد.
وقتي براي نخستينبار بازي خلوتگاه مينروا را آغاز ميكنيد، يك هارموني آشنا نواخته ميشود. شما يك بابابزرگ بهاصطلاح «هدف سيگما» هستيد. صداي يك پشتيبان كه هيچ وقت ديده نميشود، راهنماي شما براي گذر در رپچر است. اين صدا متعلق به چارلز پورتر است كه در نبرد با دشمن خود ريد وال بهسر ميبرد. ريدوال مسوول كنترل هوش مصنوعي موجود در رپچر بهنام انديشمند (تينكر) است. چيدمان عناصر را در سريهاي قبلي نيز ديدهايم: صداي پورتر شما را از يك هدف به هدف ديگر راهنمايي ميكند و كمك ميكند تا پلاسميدهاي اصلي داستان را كشف كنيد. بهمحيطهاي جديد ميرويد و دست آخر به مقصد نهايي خود خواهيد رفت. حضور راوي نه در ساختار بلكه در طبيعت اصلي بازي نيز احساس ميشود. ريد دشمن قانعي بهنظر نميرسد، اما پورتر شخصيت موقري دارد و گاهي اوقات نيز حساسيت زيادي به ماجرا ميدهد، شايد بهترين بخش صداگذاري بازي، حضور پرهيجان پورتر بهعنوان راهنما باشد.
او به موضوعاتي چون نژادپرستي و ارتباط بين انسان و ماشين اشاره ميكند و بخشهايي كه همسر سابق دوستداشتني او در قصه وجود دارد، تغيير لحن صدايش بينظير است. پايانبخش بازي نيز بهطور كامل غافلگيركننده است و از نظر پلات داستاني و تماتيك بازي نسبت به نسخههاي قبلي بايوشاك بهطور كامل يك انقلاب محسوب ميشود. قطعه موسيقايي انتهايي بازي نيز نقطهاي پر معنا به داستاني است كه قابل پيشبيني آغاز شده بود و آن را تبديل به يك بسته بهطور كامل خاص ميكند.
رويدادهاي اين بازي در زمان بايوشاك2رخ ميدهد، بنابراين با بسياري از دشمنان، سلاحها و پلاسميدهاي موجود در بازي اصلي مواجه خواهيد شد. هر چند كه اضافههايي همانند ليزر آيوني كه بسيار هم مفيد است وجود دارند. اين تفنگ بهصورت مداوم انرژي را به سوي قربانيتان ميفرستد و آن را از پا در ميآورد. ضرباهنگ بازي عالي است و هيجان بيشتري نسبت به بايوشاك2دارد و بخشهاي اتمسفريك اكتشافي بازي قبلي را ترك و بهجاي آن صحنههاي پرآدرنالين نبرد عليه بابابزرگها و خواهركوچكها بهپا كرده است. اجساد پناهيافته به ADAM نيز در نقاط بسيار هوشمندانهاي قرار داده شدهاند كه حفاظت از خواهر كوچكتان در مقابل حملات سريعشان را دشوار ميكند. هر چند كه اين حملات سريع آنقدر راه در رو باقي ميگذارند كه بتوانيد ضدزمينيهاي كوچك و تلههاي ضد نفر را بهعنوان جايزه اين همه دردسر سر راه خود نصب كنيد. نبرد رودررو با خواهر بزرگ هنوز ترسناك است و جلوههاي صوتي ناهنجار و موسيقي پرهراس آن لحظات بهحضورشان ابهت بيشتري ميبخشند. حتي دشمنان استاندارد و ساده نيز خستهكننده نيستند. دشمنان جديد حيوانهايي هستند كه همچون آتش ميدرخشند و آوار و آشغال بهسويتان پرتاب ميكنند، گروه ديگري نيز هستند كه پوشيده شدهاند و بابابزرگهاي جديد نيز بهاندازه كافي خطرناك هستند كه با توپهايي كه حمل ميكنند شما را كور كنند. اگر از همه اينها نيز جان سالم بدر برديد، باز هم بايد مواظب هودينيهاي تلهپورتكننده باشيد كه مثل سگ دنبالتان ميكنند تا از پاي دربياييد.
هر چند كه گاهي ممكن است ياد صحنههايي بيافتيد كه قبلاً آنجا بوديد و آن كار را كردهايد، اما اتمسفر فوقالعاده بازي باعث ميشود اين آشنايي توي ذوق نزند. وقتي وارد يك ناحيه صنعتي ميشويد، دود موجود در فضا و نور شديد قرمز طوري است كه ناخودآگاه آدم احساس گرما ميكند. در ناحيهاي ديگر، وقتي با اجساد يخزده و كريستالهاي يخ در حال سقوط مواجه ميشويد، احساس قلقلك سرما خواهيد كرد. همچنين سفري كوتاه به اعماق اقيانوس باعث ميشود مهلتي در سكوت پيدا كنيد كه با نبرد بعد از آن پارادوكس فوقالعادهاي ايجاد ميكند. اتمسفر، داستان و سختي نبردها هنگامي بهاوج ميرسد كه در نبردي بهطور كامل عصبي با چندين دشمن قوي روبهرو خواهيد شد كه از نقاط مختلف بهسمت شما ميآيند و تنها شانس موجود اين است كه از پلاسميدهاي جمعآوري شده استفاده كرده و تفنگ را ارتقا داد و اينجاست كه ميفهميم طراحي مراحل در بايوشاك2واقعاً در بهترين حالت ممكن است: ترس از عدم راه فرار، هر چند كه فضا بهاندازهاي كافي است كه بتوان ميان دشمنان استوار خود مانور دهيد و آنها را از پا در بياوريد. تنش در آخرين سطح خود قرار دارد هر چند هيچ وقت به آن سطحي نميرسد كه از بازي زده شويد.
خلوتگاه مينروا ميزبان چند نقطه كليدي بايوشاك2است. همواره يكي دو درون (Drone) اطرافتان وجود دارند كه امنيتتان را تضمين كنند. اما يكي از مشكلات بازي اين است كه درست هنگامي كه ميخواهيد آنها را تعمير كنيد، از دسترستان خارج ميشوند. تصاوير پسزمينه تيپيك بايوشاك ممكن است گاهي اوقات آدم را از مسير اصلي منحرف كند، اما بسته به اينكه چقدر دقيق به اشياي اطراف خود نگاه كنيد، ميتوان از اين موضوع چشمپوشي كرد. ميتوان به آخرين قصه داستان بايوشاك، پاياني فلسفي در عين حال وحشتزده به ديده مثبت نگريست. كمتر بازي مثل بايوشاك داراي ديدگاه سياسي - اجتماعي است. بايوشاك2: خلوتگاه مينروا اين قالبها را با گرمي و انسانيت نشان ميدهد و نوستالژي پورتر را با انجام اين بازي خوب ميتوان درك كرد كه اگر رپچري وجود نداشت چه اتفاقهاي مثبتي رخ ميداد.
محمدرضا قرباني