تصور ما از كتاب، روزهاي درس و مشق مدرسه و دانشگاه است، روزهايي كه براي نمره، سراسيمه كتاب ميخوانديم، شايد به اين دليل امروز به كتابخواني بيرغبتيم. خيلي از ما، كتاب را رسميترين ابزار گردآوري اطلاعات ميدانيم، ابزاري كه در حين كسب و كار، تربيت فرزند، انتخاب همسر، اطلاعات بديع و جالبي به ما ميدهد. اما چه بخواهيم و چه نخواهيم، كتاب خواندن موهبت ديگري نيز دارد و آن، رفع مشكلات و حل و فصل اختلافات زناشويي است. چنانچه كتاب مناسبي انتخاب كنيم ميتوانيم به اين هدف برسيم، اما برداشت ما معمولا از كتاب به گونهاي است كه از همراهي با آن هيچ لذتي نميبريم.
كتابخواني او مرا عصبي ميكند
«وقتي كتاب يا روزنامه ميخواند، هيچ صدايي نميشنود، هر چه من يا كودكمان صدايش ميزنيم، هيچ واكنشي نشان نميدهد، گاهي چند ساعت سرش روي كتاب است و به هيچ چيز توجه نميكند، هر ماه كتاب ميخرد، اگر پول لباس نداشته باشيم، پول براي كتاب خريدن حتما داريم، من با كتاب خواندن او مخالف نيستم، اما حس ميكنم كه كتاب جاي همه چيز و همهكس را براي او گرفته است.» اينها بخشي از درددل پوران 35 ساله است كه يك كودك 6 ساله دارد. كتاب خواندن همسرش او را عصبي و بيحوصله ميكند و كتاب را راهي براي فرار همسرش از واقعيات زندگي ميداند.
اما افراط در كتابخواني آن هم در خانوادههاي ايراني بسيار نادر است. چون در بسياري از خانههاي ما، نه از كتابخانه خبري است نه از كتابخواني. «سال به سال كتابخانه ما از يك فرهنگ لغت، قرآن، يك جلد ديوان حافظ و يك گلستان سعدي تشكيل شده و خاك ميخورد، بدون اين كه كسي دستي بر سر و روي اين كتابها بكشد، گاهي مادر شبهاي جمعه قرآن را باز ميكند و سورهاي ميخواند، اما بقيه كتابها به فراموشي سپرده شدهاند.» سهيل كه حالا خودش صاحب خانواده مستقلي است، ميگويد: «صبحها از خانه بيرون ميروم و شبها ساعت 9 برميگردم، ديگر تاب و تواني براي مطالعه ندارم، همين كه با خانم و بچههايم بنشينم و گپ بزنم وقت خواب است و روز تمام شده است.»
وقت سرخاراندن هم ندارم!
كمبود وقت يكي از مهمترين دلايل كتاب نخواندن است، چه در جايگاه پدر يا مادر، يا ادعا ميكنيم كه زمان نداريم يا در زمان فراغت نيز ترجيح ميدهيم به كارهاي عقبمانده برسيم. اين نكته در حرفهاي مرجان مرادي ـ كارمند بانك ـ وجود دارد. او ميگويد: ما فقط بعد از ظهر پنجشنبهها و جمعهها تعطيل هستيم و در اين مدت هم هزار تا كار براي انجامدادن داريم. از رفتن به خانه مادرم تا نظافت منزل و خريد هفته بعد و رسيدگي به درسهاي 2 فرزندم همه و همه را در تعطيلات انجام ميدهم كه وقت هم كم ميآورم.»
به گفته كارشناسان فرهنگي هر چند دغدغه كار و فعاليت روزانه و اشتغال تمام وقت در بيرون منزل از مهمترين دلايل دوري از كتاب و كتابخواني است، اما در واقعيت امر، ما در كشورمان كتابخوان حرفهاي كم داريم. بيشتر افرادي كه كتاب به دست ميگيرند، آن را بخش كوچكي از زندگي ميدانند. به همين دليل به راحتي آن را كنار ميگذارند، اين در حالي است كه كمتر پيش ميآيد در طول يك شبانهروز اصلا تلويزيون نبينيم و براي يك بار هم كه شده، دكمه اين جعبه جادويي را فشار ندهيم و با آرامش به آن خيره نشويم.
شناخت و انتخاب همسر با كتاب
بسياري از ما 2 برداشت از مفهوم كتاب داريم؛ گاهي اوقات با شنيدن اين واژه به ياد كتابهاي سخت و سنگين دوران تحصيل ميافتيم. يا آن را به كتابهاي داستاني و رمانهاي چند صد صفحهاي محدود ميدانيم. اين در حالي است كه كتاب براي يك كتابخوان حرفهاي نقشه راه و مسير زندگي است. هر چند محتواي كتاب به همان اندازه كه آموزنده است، ميتواند گمراهكننده باشد، اما كسي كه به خواندن كتاب عادت كرده مطالب درست و نادرست را بهتر تشخيص ميدهد و قدرت تشخيص و تميز بالاتري براي انتخاب مسير درست در اختياردارد.
باران صميمي، جوان 26 سالهاي است كه درباره تاثير كتاب در انتخاب همسر ميگويد؛ او توضيح ميدهد: «رشته تحصيلي من روانشناسي باليني است، براي انتخاب همسر از استادانم كتابهايي را خواستم و آنها هم كتابهايي را به من معرفي كردند كه با دنياي مردان بيشتر آشنا شدم، من تمام آن كتابها را خواندم، حتي درباره روشهاي ابراز عشق و روحيات و عاطفي به طرف مقابل و آشنايي با سنتهاي ازدواج و آگاهيهاي حقوقي درباره زندگي زناشويي آيندهام نكات زيادي خواندم و نت برداشتم، حالا احساس ميكنم كه اگر بدون مطالعه همسرم را انتخاب ميكردم، هيچ شناختي از زندگي آينده و همسرم نداشتم و اين امر مشكلاتي برايم به همراه داشت.»
دوري از بگومگو با پناه بردن به كتاب
«وقتي عصباني ميشوم، كتاب ميخوانم، اين كار مرا به دنياي ديگري ميبرد، در اين صورت براحتي از اشتباه همسرم ميگذرم، چون احساس ميكنم، نبايد براي يك مشكل كوچك كه بيشتر ناشي از نبود شناخت و حس مشترك است بيش از حد گير بدهم و خودم و همسرم را خسته و دلگير كنم. اين جملات را عليرضا ـ س ميگويد و ادامه ميدهد: مادر خدابيامرزم كتاب ميخواند، خيلي وقتها كه از پدرم عصباني بود به قرآن پناه ميبرد و با صداي بلند قرآن ميخواند. به علاوه مفاتيح و كتابهاي مذهبي و داستانهاي ديني را زياد ميخواند و هميشه به ما ميگفت؛ كتاب بخوانيم، بعد از مدرسه و رفتن به سربازي، در دورهاي كه سختترين روزهاي خدمت سربازي را ميگذراندم، كتاب تنها همدم و دوست من بود، اين عادت را از مادرم گرفتهام كه كتاب ميتواند باعث آرامش در زندگيام باشد.
خيلي از ما افرادي را ميبينيم كه اهل مطالعهاند و روحيه آرامتري دارند و كمتر پرخاش ميكنند. گفته ميشود افراد اهل مطالعه با دنياي بزرگتري آشنا ميشوند و در حريم خانواده خود بيشتر
اهل گذشت و كمتر اهل بگومگو و منازعه هستند.
اين مطلب را سوسن مولايي، كارشناس ارشد روانشناسي تاييد ميكند و ميگويد: مطالعه نماد آگاهي است، با كمي دقت ميتوان پي برد كه افراد با كتابخواندن، پويايي و تحرك ذهنشان را تقويت ميكنند، اين افراد افق ديد بلندتري دارند، در اينجا نميخواهم درباره نوع و محتواي كتابها صحبت كنم، تنها در اين حد تاييد شده كه افراد اهل كتاب و مطالعه هرچند دنبال پرسشهاي دروني خود هستند، اما با كتاب خواندن آرامش بيشتري دارند، كمتر حرف ميزنند، كمتر غيبت ميكنند، بيشتر اهل سبك سنگين كردن افراد هستند، البته اين ويژگيها مطالق نيست و شايد درجات آن در افراد مختلف متفاوت باشد، اما در حوزه زندگي خانوادگي اگر زوجين اهل كتاب باشند، اين زندگي به سمت آرمانها بهتر و راحتتر حركت ميكند تا اينكه فقط در يك سو شاهد كتابخواني زن يا مرد باشيم كه در اين زمينه ، ايجاد تفاهم بين همسران كمي دشوارتر
است.
كتاب؛ هديه خوب يا بد؟
براي بسياري از ما دريافت هديهاي با عنوان كتاب خوشايند نيست، در حالي كه در محيط خانواده خريد كتاب به عنوان هديه، ميتواند از ابعاد مختلف به استحكام يا گسست روابط بين اعضا كمك كند. مرور تجربه برخي افراد نشان ميدهد كه معمولا افراد با انتخاب كتاب براي همسر يا فرزندان خود ميكوشند تا ابعاد ناقص شخصيت او را كامل كنند يا باعث تقويت جنبههاي مثبت شخصيت او شوند. اين تفكر در بسياري موارد ميتواند باعث ايجاد فضاي متنوعي در خانوادهها شود.
«من عاشق كتابم، وقتي ازدواج كردم، همراه با جهيزيهام كتابخانه بزرگي به خانه خودم آوردم كه انواع كتابهايم را در آن قرار دادم، همسرم هم با وجودي كه غير از روزنامه و وبگردي به كتاب فكر نميكند، با اين علاقه من مشكلي نداشت تا اين كه براي روز تولدم برايم هديه خريد، آن هم با كاغذ كادو و زرق و برق اين هديه را به من داد، من هم با هيجان بسته را باز كردم و ديدم كتاب آشپزي است. نزديك بود از عصبانيت سكته كنم، چون فكر ميكنم با اين كار دستپخت بدم را به رخ من كشيد.
والديني كه اهل مطالعهاند، معمولا روحيه آرامتري دارند و كمتر پرخاش ميكنند، چرا كه اين افراد اطلاعات بيشتري از محيط اطراف دارند و كمتر وقت خود را به بگومگو ميگذرانند
خانه ما از كتاب پر است، يك اتاق داريم كه دورتادور آن كتابخانه است و همسرم علاقه دارد هر هفته برود كتاب بخرد. روزهاي نمايشگاه كتاب هم در پوست خودش نميگنجد، اما آنقدر كه كتاب ميخرد، آنها را نميخواند. او بيشتر به كتاب خريدن فكر ميكند، كتاب هاي يكدست قرمز با جلدهاي گالينگور، سبز و آبي و... خانه 78 متري ما پر از كتاب شده و او حتي لاي برخي كتابها را براي يك بار هم باز نكرده است، او حتي براي هديه، كتاب ميخرد در حالي كه من با كتابهايي كه او ميخرد هيچ ارتباطي برقرار نميكنم، اين مساله نشان ميدهد كه مرا نميشناسد و با روحيات و سليقه من بيگانه است.»
به گفته برخي كتابخوانها، كتابي كه فرد ميخواند بر اساس نوع و محتوا نشانه علاقه او به حوزه خاصي است، كتاب و محتواي آن ميتواند زاويه ديد افراد را به زندگي تغيير دهد بنابراين آگاهي از اين موضوع ميتواند همگرايي خانوادهها را افزايش دهد.
كودكاني گريزان از مطالعه
اين روزها تشويق كودكان به مطالعه به ژستي تبديل شده كه بسياري از ما، كودكانمان را به آن وادار ميكنيم. با خريدن كتابهاي رنگارنگ و نمايش آن به اقوام و دوستان و تعريف قصهها و خواندن كتاب براي كودكان، تلاش ميكنيم تا كودكان را كتابخوان و «عشق كتاب» تربيت كنيم، اما دريغ و درد كه آنان كتابخوان نميشوند و از هر فرصتي براي گريز از كتاب استفاده ميكنند. مشكل كجاست؟
«وقتي بچه بودم، پدر و مادرم برايم كتاب و كيهان بچهها ميخريدند، اما حتي يك بار هم نديدم آنها كتابي دست بگيرند و مهمترين سرگرمي آنان ديدن فيلم و تماشاي تلويزيون بود. آن وقت در ساعاتي كه مشغول تماشاي تلويزيون بودند، از من ميخواستند كه كتاب بخوانم!»
مولايي، كارشناس ارشد روانشناسي درباره روشهاي اشاعه مطالعه در خانواده بويژه كودكان ميگويد: «كتابخواني بالقوه جذابيتي براي بسياري از كودكان ندارد، اگر قصد داريم اين امر را در بين فرزندانمان اشاعه دهيم بايد توجه كنيم كه استفاده از علاقه كودكان به قصههايي كه به زبان ساده تعريف ميكنيم، ميتوان براي آشنايي آنان با كتاب استفاده كرد. والدين نخستين و تاثيرگذارترين الگوي رفتاري و فكري براي كودكان ـ چه دختر و چه پسر ـ هستند. خداوند در وجود انسانها غريزه تقليد را قرار داده و والدين الگوهاي عملي براي كودكان محسوب ميشوند، بنابراين، خانوادهاي كه در آن مطالعه رواج دارد براحتي اين الگو را به كودكانش منتقل ميكند. نميتوانيم خودمان با كتاب و مطالعه بيگانه باشيم و به بهانه كار حتي يك صفحه كتاب در هفته نخوانيم،آن وقت كودكانمان را كتابخوان تربيت كنيم.»
به گزارش برخي پايگاههاي اطلاعرساني، براي ايجاد علاقه به كتاب و كتابخواني در خانواده عوامل متعددي نقش دارند، خانواده كانون شكلگيري هويت و شخصيت و پاگيري بسياري از عادتهاست. محققان دانشگاه ايالتي نيويورك در پژوهشهاي متعدد به اين نتيجه رسيدهاند كودكاني كه در خانوادهاي با مطالعه و اهل فرهنگ رشد ميكنند، بيشتر به خواندن كتاب تمايل دارند و در زندگي آينده خود موفقترند، براساس اين تحقيقات اجبار از جمله عوامل بازدارندهاي است كه ميتواند باعث فرار انسانها براي همه عمر از كتابخواني شود. محققان بر حذف اين عامل در جريان عادت به كتابخواني در ميان كودكان تاكيد دارند.
اين دانشگاه با ارائه راهكارهاي ساده ميكوشد تا خانوادهها را به عادت دادن كودكان به مطالعه اقناع كند، از جمله اين كه؛ در طول روز خود والدين كتاب بخوانند تا چشم كودكان به مشاهده الگوهاي رفتاري و انس آنان با كتاب خو بگيرد. دوم درجه حرارت اتاق هنگام كتاب خواندن براي كودكان است كه پيشنهاد ميكنند در حدود 20 درجه تنظيم شود. سوم پوشاندن لباس راحت به كودكان است تا آنها را از خستگي و فشار دور كند.
اين محققان تاكيد ميكنند كه بهترين حالت كودكان براي كتابخواندن حالت نشسته و ايستاده و بدترين حالت خوابيده يا درازكش است. كودكان را عادت دهيد كه در حالت درست و نشسته مطالعه كنند.
از همه مهمتر انتخاب كتاب مناسب براي كودكان است كه معمولا محتواي نرم، شاد و حتي با انتخاب شخصي كودكان توصيه ميشود.
كتابها، محفل بحث در خانواده
كمي عجيب به نظر ميرسد اگر خانوادهاي موضوع ساده يك كتاب را در بين اعضايش به بحث بگذارد.
اين شيوه در خانوادهاي كه سالي يك كتاب هم نميخواند، كمي خندهدار است، اما بهترين شيوه براي رواج عادت كتابخواني ميتواند مباحثه درباره يك كتاب يا فيلمي باشد كه براساس كتاب تاثيرگذاري ساخته شده است.
به هر حال كتاب و كتابخواني اين روزها نمايشگاه داغي دارد و ميتواند نظر بسياري از اعضاي خانواده را در يك گردش دستهجمعي به خود جلب كند، موضوع مهمي در فرهنگ عمومي است، چه آنهايي كه اهل مطالعهاند و قصد ازدواج دارند و چه آنها كه سالهاست زندگي مشترك خود را آغاز كرده و بالاخره آنهايي كه قصد دارند اين عادت فرهنگي را به كودكانشان منتقل كنند، ميدانند كه متوسط مطالعه كتاب، روزنامه و مجله مانند تيراژ تمام اينها در ايران پايين است.
مطالعه ميتواند تكنيكي براي نزديكشدن افراد به هم باشد، همان قدر كه تلويزيون و رسانههاي تصويري توانستهاند افراد خانواده را دور هم جمع و عواطف را به هم نزديك كنند، در صورت وجود يك باور عمومي كتاب قادر است اطلاعات به مراتب منسجمتري را به خوانندگانش ارائه كند و رشد سريعتر فكري و عاطفي آنان را به همراه داشته باشد.
كتايون مصري