پاسخ به:دانلود مقالات اقتصادی 6

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

اهميت نقش سرمايه انساني بر توليد مساله اي است كه از نظر اقتصاددانان دور نمانده است. اصطلاح تمركز و تشكيل سرمايه انساني كه ناظر بر روند ايجاد و افزايش تعداد افرادي است كه داراي تمركز و تشكيل سرمايه انساني كه ناظر بر روند ايجاد و افزايش تعداد افرادي است كه داراي مهارتهاي فني، آموزش و تجربه مي باشند، براي رشد و توسعه اقتصادي كشور ضروري تشخيص داده شده است.همچنين گسترش مداوم و پايدار صادرات، بربستر توسعه و رشد اقتصادي شكل مي گيرد و اين فرايندي است كه در آن، مباني علمي و فني توليد، كاملا متحول و دگرگون شده باشد. بنابراين، آموزش به تحول فن آورانه و گسترش توليد دامن مي زند و امكان رقابت در بازارهاي بين المللي را فراهم مي آورد.
در اين مقاله، به بررسي تاثير سياست ارتقاء آموزش عالي بر عرضه صادرات صنعتي پرداخته شده است. براي اين منظور، يك سيستم معادلات همزمان مشتمل بر متغيرهاي برون زا و درون زا؛ از جمله آموزش عالي، عرضه صادرات صنعتي، ارزش افزوده بخش صنعت و قيمتهاي نسبي طراحي گرديده است. اين نوع مدل به طور معمول اشاره به روابط سيستماتيك و تعاملي بين متغيرهاي آن داشته كه در نهايت آموزش را با صادرات صنعتي مرتبط ساخته است.
پس از آن، براي اينكه نتايج كسب شده از طريق روش برآوردي، حداقل مربعات دو مرحله اي وزني (W2SLS)، تاثير ارتقاء آموزش عالي را بر عرضه صادرات غيرنفتي صنعتي نشان بدهد، با استفاده از روش نيوتن، مدل برآورد شده، شبيه سازي شده و طي آن، سناريوهاي ارتقاء آموزش عالي از طريق افزايش متغير آموزش عالي (كه عمدتا نسبت شاغلان داراي تحصيلات عالي در بخش صنعت به كل شاغلان بخش صنعت را نشان مي دهد) بررسي گرديده است.

 نسخه قابل چاپ

مقاله حاضر قصد دارد با وارد نمودن بخش بانك، در تحليل هزينه رفاهي تورم لوكاس (2000)، يك مدل نظري ارائه دهد كه در آن براي اندازه گيري هزينه رفاهي تورم، كانال انحرافي جديدي علاوه بر زمان معاملاتي كه مورد تاكيد لوكاس مي باشد، معرفي گردد. در اينجا نيز، مانند مدل لوكاس از چهارچوب مدل زمان خريد (معاملات) مك كالم و گود فريند (1978) استفاده شده كه در آن براي پول به اين دليل تقاضا وجود دارد كه پول، موجب تسهيل در امر معاملات يا كاهش زمان معاملاتي براي خانوار مي گردد. مدل حاضر نشان مي دهد كه تورم از دو كانال مي تواند زيان رفاه براقتصاد را تحميل كند: اول اينكه، در شرايط تورمي، خانوارها براي ايمن ماندن از اثرات تورم، دارايي پولي بدون بهره كمتري نگهداري كرده و در نتيجه كمتر از خدمات دارايي پولي در امر تسهيل معاملات، بهره مند مي شوند. به عبارت ديگر، تورم موجب مي شود كه خانوارها منابع بيشتري را به زمان معاملاتي و منابع كمتري را جهت توليد كالاي مصرفي اختصاص دهند، دوم اينكه، تورم موجب مي شود به منظور صرفه جويي در زمان معاملاتي، تقاضا براي خدمات بانكي افزايش يافته و به همين دليل، منابع كمياب از بخش توليد كالايي به بخش بانك انتقال يابد كه نوعي زيان اجتماعي محسوب مي شود؛ زيرا اگر تورم وجود نمي داشت اين منابع به طور مستقيم در افزايش توليد كالايي به كار مي رفت. كانال دوم اثر گذاري تورم بر رفاه كه در اينجا به آن پديده بانكداري بيش از حد تورمي اطلاق شده، در مدل لوكاس مورد بحث قرار نگرفته است.
نتايج حاصل از معرفي كانال جديد اندازه گيري زيان رفاهي تورم، نشان مي دهد كه با بسط و گسترش الگوي لوكاس مي توان دقت در اندازه گيري زيان فوق را افزايش داد.

 نسخه قابل چاپ

اين مطالعه سعي دارد با تحليل مقايسه اي آثار اقتصادي زكات و ماليه تورمي، نتايج وضع اين دو نوع ماليات را بر رشد اقتصادي، تورم و رفاه اقتصادي تبيين نمايد. روش بحث كاملا نظري مي باشد. پس از بيان نظريات موجود، مقاله مي كوشد با تمسك به منابع اسلامي، نظريه منتخب خود را مورد زكات ارائه دهد. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان مي دهد كه تعليق زكات به مال راكد و عدم تعلق آن به سپرده هاي پس انداز، مي تواند موجبات سرمايه گذاري و رشد اقتصادي را فراهم آورد، در حالي كه اثرات ماليه بر كسي پوشيده نيست، در حالي كه زكات از يكسو، نوعي تثبيت كننده خودكار اقتصادي و از سويي موجب چرخش مال از صاحبان ثروت به فقرا و نوعي نظام تخصيص مجدد منابع است. آثار مثبت رفاهي در وضع زكات، در فضايي كه تعاليم اسلامي براي زكات دهنده و زكات گيرنده ترسيم نموده، در مقايسه با آثار منفي رفاهي ماليه تورمي، نظير اختلال در نظام پرداختها و كاهش موجودي پولي واقعي، بسيار متمايز است.

 نسخه قابل چاپ

موفقيت در افزايش توليد و صادرات بخش كشاورزي، به عملكرد و چگونگي تاثيرات متقابل متغيرهاي اصلي بخش كشاورزي بستگي دارد. سياستهايي، از قبيل كنترل قيمت محصولات كشاورزي و نرخ ارز، تاثير فراواني بر توليد، صادرات و خودكفايي بخش كشاورزي دارند. اين سياستها با اهدافي، مانند جلوگيري از افزايش قيمت كالاهاي ضروري و حمايت از مصرف كننده، توليد كننده، افزايش ضريب خودكفايي در محصولات استراتژيك و افزايش ضريب تغذيه اتخاذ مي شوند. در اين مقاله، يك مدل سيستمي ديناميكي، براي مطالعه توسعه صادرات محصولات كشاورزي ارائه مي گردد. سياستهايي، مانند افزايش قيمت محصولات كشاورزي، افزايش نرخ ارز و تركيبي از اين و سياست، در مدل مورد آزمون قرار مي گيرند. اثرات اين سياستها بر متغيرهايي نظير صادرات و واردات محصولات كشاورزي، شاخص ICOR، نسبت سرمايه گذاري به ارزش افزوده و ضريب خودكفايي ارزيابي مي گردند. در واقع، ثابت خواهد شد، سياستهايي كه عموما براي فعال كردن بخشهاي مختلف اقتصاد توصيه مي شوند، مي توانند نتايج مثبتي در بخش كشاورزي نيز به بار آورند.

 نسخه قابل چاپ

جهاني شدن، پديده اي است كه بروز آن در عصر حاضر، موجب تغيير و تحولات زيادي در جنبه هاي مختلف شده است. جهاني شدن اقتصاد، به رشد وابستگي اقتصادي بين كشورها در سطح جهان و افزايش حجم مبادلات و نوع مبادلات مرزي كالا و خدمات و همچنين تسريع فن آوري اشاره دارد. با توجه به قدمت و اهميت صنايع نساجي، پوشاك و چرم و امكان پيوستن ايران به WTO، بررسي اثر جهاني شدن بر اين صنايع، ضروري به نظر مي رسد.
در اين مقاله، براي اندازه گيري جهاني شدن از دو متغير LIT (معيار سطح تجارت بين المللي) و IIT (معيار ادغام تجارت بين المللي) استفاده نموده و اثر جهاني شدن بر كارآيي فني و صادرات صنايع نساجي، پوشاك و چرم (كد 32 ISIC) را مورد بررسي قرار داده ايم. توابع اقتصاد سنجي برارزش شده نشان مي دهد كه جهاني شدن، اثرات منفي بركارآيي فني و صادرات صنايع نساجي، پوشاك و چرم دارد. جهاني شدن اقتصاد مي تواند كارآيي فني و صادرات صنايع نساجي، پوشاك و چرم، هنوز در روند مثبت جهاني شدن قرار نگرفته است و اين صنايع در صورت عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني مشكل خواهد داشت.

 نسخه قابل چاپ

در طول گذشته، خطرات و آسيبهاي تخريب زيست محيطي بيشتر نمايان شده است. اين تخريب، ناشي از تركيب عواملي همچون افزايش و جمعيت، رشد اقتصادي و فعاليتهاي صنعتي است، اين مقاله، به بررسي روابط علي بين رشد جمعيت، آلودگي زيست محيطي و رشد اقتصادي در ايران مي پردازد. بدين منظور، با استفاده از داده هاي آماري سري زماني سالهاي 80-1366، به روش آزمون عليت هشيائو به برآورد مدلها پرداختيم. نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه يك رابطه علي يك طرفه از رشد جمعيت (P) به تخريب زيست محيطي (EI) وجود دارد و همچنين يك رابطه دو طرفه بين تخريب زيست محيطي و رشد اقتصادي (GNPP) برقرار است.

 نسخه قابل چاپ

چندي است كه طرح و اجراي ماليات بر ارزش افزوده در حوزه مسائل ماليه عمومي ايران مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است. از دغدغه‌هايي كه همواره به هنگام اجراي VAT وجود داشته تأثير اين نوع ماليات بر نابرابري است. اين مقاله در نظر دارد بر مبناي روش تحليلي اتخاذ شده برآوردي احتمالي از آثار اجراي VAT بر نابرابري در ايران، در قالب چارچوب پنج گزينه پيشنهادي ارائه دهد. در الگوي به كار برده شده با استفاده از جدول داده و ستانده معلوم مي‌نماييم كه در هر كدام از گزينه‌ها، چه سهمي از قيمت كالاها و خدمات معرفي شده در جدول داده ستانده را ماليات‌هاي غيرمستقيم جاري يا VAT تشكيل مي‌دهد. سپس با استفاده از طبقه‌بنديISIC نتايج حاصله با اقلام مصرفي خانوار تطبيق داده شده و با تخمين منحني‌هاي انگل براي هر كدام از اقلام مصرفي در بودجه خانوارها، اندازه هزينه‌اي را كه دهك‌هاي مختلف خانوار بابت اجراي VAT مي‌پردازند، محاسبه مي‌كنيم. نتايج به دست آمده در قالب دو دسته از شاخص‌هاي عدالت توزيعي و عدالت نظام مالياتي، حاكي از آن است كه وضع اين ماليات در گزينه‌هاي مختلف داراي اثر تنازلي است. ليكن با توجه به مقدار اهميت اين تأثير مي‌توان به اين استنتاج دست يافت كه متغير نابرابري در ايران تأثيرپذيري معني‌داري از اجراي اين ماليات در آينده نخواهد داشت.

 نسخه قابل چاپ

نقش و اهميت اطلاعات در تصميم گيري ها اقتصادي موجب شده است تا، اقتصاددانان ابعاد مختلف آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند. يكي از موضوعات بسيار مهم در اين زمينه كه موضوع اصلي اين مقاله نيز مي باشد، بدين شرح است: يك جمع از افراد وجود دارند كه در موقعيت يك تصميم مشابه قرار دارند. اطلاعات كامل در دسترس هيچكدام قرار نيست اما هر فرد بخشي از اطلاعات لازم را در اختيار دارد. از آنجا كه براي تصميم صحيح، اطلاعات كامل لازم است و از طرفي گردآوري اطلاعات پراكنده از طريق اظهار و اذعان دارايي هزينه مبادله سنگين مي باشد و در موارد بسياري غيرممكن است، لذا فرايند تصميم گيري به منظور گردآوري اطلاعات، به صورت متوالي بوده، هر فرد تصميم خود را مبتني بر اطلاعات شخصي (علامت شخصي) و اطلاعات منتقل شده از ديگران (اطلاعات عمومي) خواهد گرفت. البته صحت اطلاعات شخصي احتمالي است. با توجه به اين حقيقت، بهترين قاعده تصميم فرد را با داشتن احتمال دقت اطلاعات شخصي و تصميم افراد قبلي در يك زمينه تصميم گيري فرضي كه در آن پيامد (پاداش) هر تصميم تبيين شده است، محاسبه و استخراج نموده ايم. برطبق اين قاعده تصميم، ممكن است در فرايند تصميم گيري، افراد اطلاعات شخصي خود را فراموش نموده و از تصميم افراد قبلي تقليد كنند؟ در نتيجه عمل تقليدي اطلاعاتي شكل بگيرد كه ممكن است صحيح يا غلط باشد . در اين مقاله، احتمال انواع عمل تقليدي را با توجه به احتمال صحيح بودن اطلاعات شخصي (علامت شخصي) و براي يك جمع دلخواه (متشكل از n نفر) و گزينه صحيح، به صورت شرطي محاسبه كرده ايم. هر چقدر احتمال صحيح بودن علامت شخصي افزايش پيدا كند (تعداد افراد جمع هر چقدر باشد) احتمال عمل تقليدي افزايش پيدا مي كند. عملهاي تقليدي اطلاعاتي با تصحيح علامتهاي شخصي، يعني افزايش دقت علامت شخصي، كاهش پيدا مي كند. اين عمل را مي توان از طريق انتشار اطلاعات تغيير داد. به طور كلي در اين مقاله نشان داده شده است كه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه (از جمله ايران) كه افراد دسترسي يكساني به اطلاعات ندارند، مراكز انتشار اطلاعات متعدد مي باشد سيستم بازار رقابتي گسترش چنداني نيافته است و اقتصاد از تنوع پذيري بالايي برخوردار نيست، امكان شكل گيري عمل تقليدي اطلاعاتي بالاست و در اين جوامع شايعات به سهولت شروع شده و گسترش پيدا مي كند كه داراي هزينه هاي رفاهي از ديد جامعه است و به منظور اجتناب از اين هزينه ها بايستي اطلاعات صحيح و در زمان لازم در دسترس افراد قرار داد.

 نسخه قابل چاپ