تا اينجا ميتوان گفت هر كسي به هر دليلي به استعمال سيگار ادامه ميدهد جانش پاي خودش است. به قول معروف «خود كرده را تدبير نيست» و پذيرفتن خطر امراض قلبي و عروقي، فشار خون، فساد سريع دندانها، كاهش قدرت سيستم ايمني بدن، تخريب بافتهاي پوست، انواع سرطانهاي عجيب و غريب، عفونتهاي داخلي، بيماريهاي تنفسي و... براي اين افراد يك انتخاب آگاهانه محسوب ميشود. اگر مصائب به همين جا ختم ميشد ميتوانستيم واكنشي مناسب داشته باشيم و با خيال راحتتر اجازه بدهيم سيگارها دود شوند و انتقام بگيرند. اما يك نكته اين دلداريهاي اجباري را مشوش ميكند. اينكه 40 درصد آسيبهاي ناشي از استعمال سيگار نه به افراد سيگاري بلكه به اطرافيان آنان ميرسد.
ets نام دود سيگاري است كه در محيط وجود دارد و فهرست پر و پيمان امراضي ناشي از اعتياد به سيگار را به غيرسيگاريها تحميل ميكند. دليل ارائه آمار مصرف سيگار به صورت سرانه هم همين است. در حقيقت همه افراد جامعه در مصرف اين تعداد سيگار سهيمند و در خطر ابتلا به بيماريهاي جورواجور شريك! و اين ديگر يك انتخاب آگاهانه و خودخواسته نيست. سالانه هزاران نفر زن و كودك و سالمند، قرباني دود سيگاري هستند كه بر لبان همسران و والدين و فرزندانشان گر ميگيرد و عطش اعتياد را براي دقايقي فرومينشاند.
با اين شرايط از هر 10 نفر كه زندگي و سلامتيشان قرباني مصرف سيگار ميشود، 4 نفر غيرسيگارياند. يعني وجود يك سيگاري خودخواه يا نالان! در يك خانه، خطر قرباني شدن حداقل يكي از اعضاي خانواده را در پي دارد. اگر از سرانه مصرف سيگارتان تعجب كرديد، اين را هم بدانيد كه اين سرانه در حال افزايش است؛ اما هنوز با ركورد زدن فاصله داريم. از اين پس ديدتان را نسبت به سيگار و سيگاريها تغيير دهيد، لطفا.