زنجان در دوره سلطنت اردشیر بابکان با نام شهر شهین بنا شد. یعنی شهر منسوب به شاه. اما در قرون بعدی کم کم به زنگان و در نهایت زنجان تغییر نام داد. شهری که همیشه تاریخ و هنر آن، گردشگران زیادی را به شمال غرب ایران می کشاند.
گردشگران زنجان بدون شك در این شهر گذرشان به بافت قدیمی و تاریخی شهر در خیابان سعدی میافتد و از آنجا سركی هم به كوچه «فرهنگ» خواهند كشید. در آن جا یك در چوبی قهوهای رنگ با نمایی از آجر دیده میشود كه بر سر در آن تابلویی با عبارت «موزه رختشویخانه» دیده میشود؛ البته این محل به «بابا جامال چوقوری» نیز مشهور است.
برای تماشای موزه رختشویخانه کافی است به محله بابا جامال چوقوری بروید و از کوچه فرهنگ به خیابان سعدی زنجان سری بزنید. این کوچه از فاصله صدمتری رختشویخانه می گذرد. ساختمانی که این روزها به موزه باستان شناسی و مردم شناسی زنجان تبدیل شده است و اگر وقت کافی برای بازدید از موزه را داشته باشید، لباس های محلی و سنتی مردم مناطق مختلف ایران، هنرهای دستی و سنتی استان شامل چاروق، ملیله دوزی، معرق، ساخته های چوبی، فرش گلیم، چاقو، نمونه هایی از تولیدات کارگاه های کاشی سنتی، آجر وسفال سلطانیه، اشیای تاریخی و یافته های باستانی و میراث فرهنگی استان را در این موزه خواهید دید.
ده ها سال قبل، زنان زنجانی مجبور بودند هر روز در سرمای هوا تا چشمه بروند، یخ ضخیم چشمه را کنار بزنند و با دست های منجمدی که گاهی از سرما کبود می شد ظرف و ظروف و لباس هایشان را بشویند. سرمای هوا آنقدر بود که حتی برخی زنان در مسیر خانه تا چشمه جان می باختند
موزه چطور ساخته شد؟
زنجان آب و هوای سردی دارد که در زمستان ها یخ بندان می شود. ده ها سال قبل، زنان زنجانی مجبور بودند هر روز در سرمای هوا تا چشمه بروند، یخ ضخیم چشمه را کنار بزنند و با دست های منجمدی که گاهی از سرما کبود می شد ظرف و ظروف و لباس هایشان را بشویند. سرمای هوا آنقدر بود که حتی برخی زنان در مسیر خانه تا چشمه جان می باختند.
در سال 1345 هـ . ق دو برادر به نامهای مشهدی اكبر(معمار) و مشهدی اسماعیل تصمیم گرفتند که قصه تلخ رختشویی زنان زنجان را به پایانی خوش بدل كنند. آنها بنایی ساختند كه از لحاظ معماری و كاربردی، شهره روز و به اذعان تمام كارشناسان، در جهان بینظیر است. در این بنا، آب در محیطی گرم قابل استفاده بود و شرایط بهداشتی کاملا رعایت می شد.
سنگهای استفاده شده در این ساختمان از یك معدن سنگ در یكی از روستاهای نزدیك زنجان به نام «اژدهاتو» به این محل انتقال داده شده است. سنگها به شیوهای چشمنواز توسط استادان شهر حجاری شده و در ساخت بنا استفاده شدند.
لباسها و ظروف بسیار كثیف در حوض اول كه در انتها قرار دارد شستوشوی اولیه میشدند؛ آب این حوض ازدیگر حوضهای بالا دستی تامین و به این ترتیب از ورود میكروبها و مواد آلاینده به حوضهای دیگر جلوگیری میشد
فضای بنای رخشویخانه دارای دو بخش است؛ نخست، بخش مدیریت كه دارای یك محل مسكونی و یك حیاط است. این بخش بیشتر برای سرایداری و مدیریت مجموعه مورد استفاده قرار میگرفت. چنانچه نقل شده همسر معمار این بنا، كار نظم و مدیریت مجموعه را عهدهدار بوده است.
اما بخش دوم آن كه قسمت اصلی و كاربردی بناست، یك سالن با شكوه است كه برای شستن رخت و ظروف كاربری داشته؛ این سالن نگاه هر بینندهای را مسحور خود میكند.
وجود یازده ستون كه حالت قرینه دارند و همچنین سقف گنبدی شكل و نورگیرهای آن یك اثر معماری ویژه و بینظیر را پدید آورده است كه بدون شك از دیگر اشیاء و ماكتهای درون موزه جذابتر و زیباتر است.
چهار حوض فیروزهای رنگ، نمای چشمنوازی به این سالن بخشیده است. مجسمههای مومی زنان در حالتهای مختلف كنار حوضها قرار داده شده است و بازدیدكنندگان میتوانند بخوبی كاربری هر كدام از حوضها را از نزدیك ببینند.
لباسها و ظروف بسیار كثیف در حوض اول كه در انتها قرار دارد شستوشوی اولیه میشدند؛ آب این حوض ازدیگر حوضهای بالا دستی تامین و به این ترتیب از ورود میكروبها و مواد آلاینده به حوضهای دیگر جلوگیری میشد.
اما آبی كه در میان حوضچههای دوم و سوم جاری بود برای شستوشوی لباسهای معمولی و نهچندان آلوده به كار برده میشد و در نهایت حوضچه آخری یا همان حوضچه چهارم، مكان آب كشی لباسها و یا شستوشوی ظرفها بوده است كه رعایت اصول بهداشتی در گذشتههای دور را در خاطر زنده میكند.
یكی دیگر از نكات مورد توجه در فضای رختشویخانه، نظم حاكم بر آن بوده كه با حضور فردی به عنوان مدیر تأمین میشده است. وجود مكانی مانند تراس كه بر محوطه تسلط داشت گواه این موضوع است. موقعیت ساختمان رختشویخانه بهگونهای بوده است كه تردد به آن بسیار ساده صورت میگرفت و ورودی ساختمان با مكانهای عبور و مرور مردم متصل بود.