در زیر اشاره ای به چند روایت که بعضی علائم قیامت را بررسی کرده می نماییم:
در اخبار اهل بیت علیهم السّلام برای علائم قیامت، مطالب بسیاری وارد شده است ، و اصولاً برای مقدّمات قیامت علاوه بر علائم خود آن باید دو مرحله قبلی آن طیّ شود؛ یکی ظهور حضرت قائم آل محمّد علیه السّلام حضرت مهدیّ محمّد بن الحسن العسکریّ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و دیگر رَجْعت آل محمّد علیهم السّلام .
برای تحقّق این دو موضوع، هیچ جای شبهه و تردید نیست . موضوع ظهور حضرت مهدیّ أرواحنا فِداه متّفقٌ علیه جمیع طوائف و مذاهب مسلمین است . و رجعت آل محمّد علیهم السّلام از مسلّمات شیعه می باشد، و در سابق الایّام وجه تمایز شیعه را از غیر شیعه به امامت و رجعت می دانستند. و در این زمینه در تاریخ و اخبار مطالب فراوانی است .
و بطور کلّی برای تکامل عالم و بشریّت ، سه مرحله متناوب و متوالی باید پیموده شود:
اوّل : ظُهور حضرت مهدیّ أرواحنا فِداه که در آن، بشریّت راه سریعی را به سوی کمال طیّ می کند.
دوّم : رجعت که در آن با پیدایش ظهورات و انوار و رجوع ائمّه علیهم السّلام به دنیا، تمام مراحل استعدادیّه مردم که در زمان آن بزرگواران، به مرحله فعلیّت نرسیده است، به فعلیّت و تحقّق می رسد.
سوّم : قیامت که موجب تکامل دو دوره سابق، و از دست دادن إنّیّات و طلوع صفت جلال حضرت کبریائی و مندکّ شدن هویّات و شخصیّات به ظهور حقیقت در عوالم است .
این سه مرحله بر یکدیگر مترتّب بوده و تا اوّلی طیّ نشود دومی نخواهد شد، و تا دومی متحقّق نگردد، سوّمی تحقّق نخواهد یافت .
درباره علائم ظهور و علائم رجعت و قیامت ، اخبار بسیاری وارد شده است و بزرگان در کتب ضبط نموده اند؛ گرچه اطمینان به صحّت همة آنها نیست ، و در آنها اخبار ضِعاف بسیار است . ولی از مجموع آنها اجمالاً استفاده می شود که هر یک از این سه مرحله از ظهور و رجعت و قیامت ، دارای مشخّصات و علائم و آثاری مختصّ به خود هستند.
علاوه بعضی از آنها دارای سندهای صحیح بوده و طبق قواعد اصولیّه ، از نقطه نظر پذیرش، قابل قبول است ؛ چه روایاتی که از رسول اکرم صادر شده و چه از ائمّه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین .
حدیث سلمان راجع به علائم قیامت .
مثلاً علیّ بن إبراهیم قمّی که در بیش از هزار سال پیش می زیسته است و تفسیر او از مصادر کتب شیعه محسوب می گردد، روایتی را در آن از سلمان فارسی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل می کند که در حِجّةُ الوداع ، رسول خدا در مسجد الحرام در حالیکه حلقه های درِ کعبه را به دست گرفته بودند، بیان کرده اند.
این روایت به طوری است که از مضمون آن هیچ احتمال خدشه در آن نمی رود. چون مطالبی را راجع به آخر زمان بیان می کند که در آن زمان اثری از آن نبوده است و حتّی زمینه هم برای چنین وقایعی موجود نبوده تا بتوان احتمال داد که بعداً بوجود می آید و بر اساس آن جعل چنین حدیثی را نمود.
بنابراین ، به این روایت و امثال آن در کتب متقنه حدیث و تفسیر، می توان اطمینان حاصل نمود و آنها را از روایات دالّه بر ظهور و علائم قیامت شمرد.
این روایت را در ذیل آیه مورد عنوان از شواهد أشراطُ السّاعه آورده است .
أشراط جمع شَرَط به معنای علامت است ، و روایت چنین است : علیّ بن إبراهیم می گوید:
حدیث کرد برای من پدرم (إبراهیم بن هاشم ) از سلیمان بن مسلم خَشّاب از عبدالله بن جَریح مکّی از عطاء بن أبی ریاح از عبدالله بن عبّاس که او گفت : ما با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حجّة الوداع به حجّ مشرّف شدیم .
رسول خدا حلقه درِ خانه خدا را گرفت و رو به ما نموده و با سیمای مبارکش ما را مخاطب قرار داد.
فَقَالَ: أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟
وَ کَانَ أَدْنَی النَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَی یَا رَسُولَ اللَهِ!
«و گفت : آیا می خواهید من شما را به علائم و نشانه های قیامت باخبر کنم ؟
و در آن هنگام نزدیک ترین افراد به رسول خدا سلمان بود، و گفت : ای رسول خدا! بله ما می خواهیم ما را باخبر کنی !»
فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ.
«پس از آن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: بدرستیکه از علامات قیامت آن است که مردم نماز را خراب می کنند، و از شهوات پیروی می نمایند، و تمایلشان بسوی هوای نفسانی است ، مال را بزرگ می شمرند، و دین را به دنیا می فروشند.
و در چنین شرائط و موقعیّتی ، همانطور که نمک در آب حلّ میشود، دل مؤمن و اندرون او آب می شود و حلّ می گردد؛ چون منکرات را در برابر دیدگان خود می بیند، و قدرت تغییر و اصلاح آنها را ندارد.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : اینها از اموری است که حتماً تحقّق می یابد؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری ، سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَلِیهِمْ أُمَرَآءُ جَوَرَةٌ، وَ وُزَرَآءُ فَسَقَةٌ، وَ عُرَفَآءُ ظَلَمَةٌ، وَ أُمَنَآءُ خَوَنَةٌ.
«ای سلمان ! در آن وقت افرادی که بر مردم حکومت دارند و زمام آنها را در دست داشته و بر آنها ولایت و سیطره دارند عبارتند از حاکمانی که همه آنها ستمکار و ظالمند، و وزرائی که فاسقند، و حکّام و استانداران و فرماندارانی که همه اهل جور و ستم هستند، و امین هائی که همه اهل خیانتند.»
فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : و اینها از امور مسلّمه ای است که پیدا خواهد شد؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به خدائی که جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَکُونُ الْمُنْکَرُ مَعْرُوفًا؛ وَ الْمَعْرُوفُ مُنْکَرًا، وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ؛ وَ یُخَوَّنُ الاْ مِینُ، وَ یُصَدَّقُ الْکَاذِبُ؛ وَ یُکَذَّبُ الصَّادِقُ.
«ای سلمان ! در آن موقعیّت کارهای بد و ناپسند در بین مردم به صورت کارهای شایسته و پسندیده در آید؛ و کارهای پسندیده و نیکو به صورت کارهای نکوهیده و ناپسند جلوه کند. و مردمان خیانت پیشه مورد وثوق و امانت واقع شوند؛ و به افراد امین و درستکار نسبت خیانت داده شود. و مرد دروغگو را تصدیق کنند و به دروغ های او مُهر صحّت و درستی بنهند؛ و مرد راستگو و درست را دروغگو شمارند و به گفتار او ترتیب اثر ندهند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : و اینها مسلّماً واقع خواهد شد ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا إمَارَةُ النِّسَآءِ، وَ مُشَاوَرَةُ الامَآءِ، وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ، وَ یَکُونُ الْکِذْبُ طُرَفًا، وَ الزَّکَوةُ مَغْرَمًا، وَ الْفَیْی ُ مَغْنَمًا، وَ یَجْفُو الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ، وَ یَبِرُّ صَدِیقَهُ، وَ یَطْلُعُ الْکَوْکَبُ الْمُذَنَّبُ.
«ای سلمان ! در آن هنگام زنان بر مردان حکومت می کنند، و با کنیزان مشورت می نمایند. (یعنی در امور سیاسی ، کنیزان که در خانه های آنها هستند، مورد مشورت قرار می گیرند.) و بچّه ها ـ که کنایه از افراد بی بصیرت و بی دانش باشد ـ بر منبرها بالا می روند و برای مردم خطبه می خوانند، و زمام امور تبلیغاتی مردم را این افراد کم تجربه و کم خرد در دست می گیرند. و دروغگوئی و دروغپردازی از کارهای طُرفه و فکاهی و ظریف شمرده می شود. و دادن زکوه مال را ضرر، و غرامت می پندارند، و هر گونه دسترسی به بیت المال و ربودن اموال عامّه را غنیمت و بهره می شمارند. مردم با پدر و مادر خود جفا می کنند و به آنها بی اعتنائی نموده، آنان را سبک می شمرند و از اداء حقوق واجبه و مستحسنه آنها بر نمی آیند ولیکن با دوستان خود احسان و نیکوئی می نمایند. و ستاره دنباله دار در آسمان طلوع می کند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : و این امور مسلّماً به وقوع می پیوندد ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست قدرت اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تُشَارِکُ الْمَرْأَةُ زَوْجَهَا فِی التِّجَارَةِ، وَ یَکُونُ الْمَطَرُ قَیْظًا، وَ یُغَیَّظُ الْکِرَامُ غَیْظًا، وَ یُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ، فَعِنْدَهَا یُقَارَبُ الاسْوَاقُ، إذَا قَالَ هَذَا: لَمْ أَبِعْ شَیْئًا وَ قَالَ هَذَا: لَمْ أَرْبَحْ شَیْئًا، فَلاَ تَرَی إلاَّ ذَآمًّا لِلَّهِ.
«ای سلمان ! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت می کنند. و باران در تابستان می بارد. و مردمان بزرگ و بزرگوار پیوسته مورد خشم و غضب و غیظ قرار می گیرند. و مردم بی چیز و تنگدست مورد اهانت و تحقیر قرار می گیرند. در آن زمان بازارها به هم نزدیک می شوند [4]. و در صورتی که محلّ خرید و فروش بسیار است همه مردم از کار و کسب خود در گله و شکوه هستند، یکی می گوید: من چیزی نفروختم ، و دیگری می گوید: سودی نبردم ؛ و در آن وقت می نگری که تمام مردم در مقام گلایه از خدا و مذمّت او هستند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! چنین اموری واقع می شود؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إنْ تَکَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ، وَ إنْ سَکَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِیَسْتَأْثِرُوا بِفَیْئِهِمْ، وَ لِیَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ، وَ لِیَسْفِکُنَّ دِمَآءَهُمْ، وَ لِیَمْلَؤُنَّ قُلُوبَهُمْ رُعْبًا، فَلاَ تَرَاهُمْ إلاَّ وَجِلِینَ خَآئِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ.
«ای سلمان ! در آن زمان بر مردم حکومت می کنند کسانی که اگر مردم برای دفاع از حقوق خود و برای حقّ اوّلیّه خود و کوچکترین مطلبی که در آن شائبه سیادت و حرّیّت و آزادی فکر باشد، سخن گویند، آنها را می کُشند، و اگر مردم سکوت هم اختیار کنند، آنان اموال و نفوس و أعراض ایشان را مباح می شمرند، و برای استفاده از کار و زحمت و دسترنج آنها از خوردن خون آنها دریغ نمی کنند، و زنان و دختران ایشان را به بیگاری می برند و اعمال منافی عفّت انجام می دهند و احترام آنها را پایمال می کنند، و خون مردم بیچاره و ضعیف را بی محابا و بدون پروا می ریزند، و در دل هایشان از خوف و دهشت و هراس به اندازه ای وارد می کنند که هیچکس حقّ نفس کشیدن ندارد. ای سلمان ! در آن زمان تمام مردم رعیّت ، ترسناک و خائف و وحشت زده و هراسناک خواهند بود.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این امور واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری ، سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یُؤْتَی بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی ؛ فَالْوَیْلُ لِضُعَفَآءِ أُمَّتِی مِنْهُمْ، وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لاَ یَرْحَمُونُ صَغِیرًا، وَ لاَ یُوَقِّرُونَ کَبیرًا، وَ لاَ یَتَجَاوَزُونَ عَنْ مُسِی ءٍ. أَخْبَارُهُمْ خَنَآءٌ. جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ ا لاْ دَمِیِّینَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ.
«ای سلمان ! در آن زمان چیزی را از طرف مشرق برای مردم می آورند و چیز دگری را از طرف مغرب و بدینوسیله امّت مرا رنگ می کنند؛ پس ای وای بر ضعیفان امّت من از دست این ستمگران ، و ای وای بر ایشان از خدا؛ به افراد کوچک و زیردست رحم نمی آورند، و بزرگان را توقیر و احترام نمی کنند و از خطاکار و شخصی که در امور شخصی بدی کند در نمیگذرند و او را مورد عفو و اغماض خود قرار نمیدهند. گفتار آنان همه فحش و زشتی است . هیکل آنان هیکل آدمی است ولی دلهای آنها دلهای شیاطین است .»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این از امور مسلّمه واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری ، سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْتَفِی الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَآءُ بِالنِّسَآءِ، وَ یُغَارُ عَلَی الْغِلْمَانِ کَمَا یُغَارُ عَلَی الْجَارِیَةِ فِی بَیْتِ أَهْلِهَا. وَ تَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَآءِ، وَ النِّسَآءُ بِالرِّجَالِ، وَ یَرْکَبْنَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ؛ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ أُمَّتِی لَعْنَةُ اللَهِ!
«ای سلمان ! در آن وقت مردها به مردها اکتفا می کنند، و زنها به زنها اکتفا می نمایند. و در آن زمان همانطور که زن در خانه شوهرش مورد حفظ و حراست واقع می شود که کسی به او تعدّی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد، همینطور افرادی ، جوانان تازه به سنّ رسیده و أمرد را به خود اختصاص داده در اعمال نامشروع مورد حراست و حفظ خود قرار می دهند تا کسی دیگر به آنها توجّهی نکند. مردها خود را شبیه به زنان می کنند، و زنان خود را شبیه به مردان می نمایند. و افرادی که دارای رَحِم هستند و برای تولید مثل آفریده شده اند که منظور زنان می باشند، سوار بر زین ها می شوند؛ پس بر آن زنان از امّت من لعنت خدا باد.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! اینها از امور واقع شدنی هستند؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْکَنَآئِسُ، وَ تُحَلَّی الْمَصَاحِفُ، وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ، وَ تَکْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.
«ای سلمان ! در آن وقت مساجد را زینت می کنند همچنانکه معبدهای نصاری و یهود را زینت می کنند، و قرآن ها را به زیور و شکل و نقّاشی ها آراسته و پیراسته می کنند، و مناره ها و مأذنه های مساجد را بلند می سازند تا إشراف بر خانه های اطراف پیدا میکند، و صف های نماز جماعت بسیار میشود و مردم در این نمازها زیاد شرکت می کنند ولی با دلهائی پر از کین و حسد و عداوت با یکدیگر، و با زبانهائی منافقانه و سخن هائی مزوّرانه و آلوده به نیّت های فاسده .»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها واقع میشوند؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آنکه نفس من در دست قدرت اوست !»
وَ عِنْدَهَا تَحَلَّی ذُکُورُ أُمَّتِی بِالذَّهَبِ، وَ یَلْبَسُونَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ، وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صَفَاقًا!
«در آن وضعیّت ، مردان امّت من خود را به طلا زینت می کنند، و لباس حریر و دیبا می پوشند، و پوست پلنگ را برای خود جامه می کنند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : آیا اینها از امور واقع شدنی است ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست قدرت اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَظْهَرُ الرِّبَا، وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْغَیْبَةِ [5] وَ الرُّشَی . وَ یُوضَعُ الدِّینُ، وَ یُرْفَعُ الدُّنْیَا.
«ای سلمان ! در آن موقع رباخوری در بین مردم ظاهر و آشکارا میگردد، و مردم با یکدگر با غیبت و رشوه معامله می کنند. و دین در نزد مردم ضعیف و به درجات نازلی پائین می آید، ولیکن دنیا قویّ و به درجات عالی در بین مردم بالا می رود.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها از امور واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من به دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْثُرُ الطَّلاَ قُ، فَلاَ یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَهَ شَیْئًا.
«ای سلمان ! در آن زمان طلاق زیاد واقع می شود، و حدّ الهی جاری نمی گردد؛ و اینها ابداً به خداوند ضرری نمیرساند.»
فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این مسلّماً واقع میشود؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ، وَ یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی .
«ای سلمان ! در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم به هم میرسد، و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا میکند، و بر مردم، شریرترین افراد از امّت من حکومت می کنند.»
قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این امر واقع می شود؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَحُجُّ أَغْنِیَآءُ أُمَّتِی لِلنُّزْهَةِ، وَ یَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ، وَ یَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَةِ. فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْءَانَ لِغَیْرِاللَهِ، وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ. وَ یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِاللَهِ. وَ یَکْثُرُ أَوْلاَ دُ الزِّنَآءِ. وَ یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْءَانِ. وَ یَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا.
«ای سلمان ! در آن زمان ، اغنیاء و ثروتمندان امّت من که به حجّ می روند برای تفریح و تفرّج است ، و حجّ متوسّطین از امّت برای تجارت و خرید و فروش است ، و حجّ فقراء از امّت من برای خودنمائی و صیت و شهرت است .
در آن هنگام بسیاری از افراد مردم قرآن را برای غیر خدا یاد می گیرند، و قرآن را به صورت آهنگ موسیقی در مزمار و آلات موسیقی می نوازند. و دستجات و گروه هائی هستند که برای غیر خدا به دنبال علوم دینیّه اسلامیّه می روند و برای فقاهت تلاش می کنند. و اولاد زنا در بین مردم بسیار پدید می آید. و قرآن را به صورت لهو و با صوت تغنّی غیر مشروع می خوانند. و همگی مردم برای رسیدن به دنیا و شئون دنیا کوشش می کنند و مسابقه می دهند، و سعی می کنند تا بتوانند در امور دنیا از یکدیگر پیشی گیرند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها از امور حتمیّه است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! ذَاکَ إذَا انْتُهِکَتِ الْمَحَارِمُ، وَ اکْتُسِبَتِ الْمَـَاثِمُ، وَ سُلِّطَ الاْ شْرَارُ عَلَی الاْ خْیَارِ، وَ یَفْشُو الْکِذْبُ، وَ تَظْهَرُ اللَجَاجَةُ، وَ تَفْشُو الْفَاقَةُ، وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی اللِبَاسِ، وَ یُمْطَرُونَ فِی غَیْرِ أَوَانِ الْمَطَرِ، وَ یَسْتَحْسِنُونَ الْکُوبَةَ وَ الْمَعَازِفَ وَ یُنْکِرُونَ الاْ مْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، حَتَّی یَکُونَ الْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانُ أَذَلَّ مَنْ فِی الاْ مَّةِ، وَ یُظْهِرُ قُرَّآؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمُ التَّـلاَ وُمَ.
فَأُولَ´ئِکَ یُدْعَوْنَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَوَاتِ: الاْ رْجَاسَ وَ الاْ نْجَاسَ.
«ای سلمان ! در آن زمان پرده عصمت مردم پاره می شود، و محرّمات الهیّه به جای آورده می شود، و حریم عفاف دریده می گردد، و معصیت های خدا رائج می گردد، و بدان و اشرار بر اخیار و خوبان تسلّط پیدا می کنند، و دروغ علناً رائج و در بین توده مردم شایع می شود، و لجاج و خودسری و استکبار ظاهر می گردد، و نیازمندی و احتیاج ، همه توده ها را فرا می گیرد. مردم به لباس خود بر یکدیگر فخریّه و مباهات می کنند، و باران های فراوان در غیر فصل باران پیدا می شود، و اشتغال به لهو و لعب از قبیل بازی کردن با باطل و تار و آلات موسیقی را امری پسندیده و نیکو می شمرند و امر به معروف و نهی از منکر را گذشته از آنکه به جای نمی آورند، امر نکوهیده و ناپسند می دانند.
زمانه و وضعیّت محیط در آن زمان به قدری انحطاط پیدا می کند که مردمان مؤمن و استوار با ایمان راستین در آن زمان از تمام افراد امّت پست تر و حقیرتر و ذلیل تر خواهند بود.
و در بین زهّاد و عبّاد و همچنین در بین علماء و قُرّائشان حسّ بدبینی و بدخواهی ظهور نموده و پیوسته در صدد عیب جوئی و ملامت از یکدگر بر می آیند.
این چنین افرادی با چنین روحیّه و عادتی و با چنین ملکات و صفاتی در ملکوت آسمان ها به أرجاس و أنجاس یعنی موجودات پلید و کثیف و نجس خوانده می شوند.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست اوست !»
یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا لاَ یَخْشَی الْغَنِیُّ إلاَّ الْفَقْرَ، حَتَّی أَنَّ السَّآئِلَ لَیَسْأَلُ فِیمَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ، لاَ یُصِیبُ أَحَدًا یَضَعُ فِی یَدِهِ شَیْئًا.
«ای سلمان ! در آن هنگام افراد ثروتمند و متموّل بیش از همه کس از فقر نگرانند، به فقراء و ضعفاء کمکی نمی شود و کسی بر آنان رحمت نمی آورد، حتّی افراد سائل در طول مدّت یک هفته که از این جمعه تا آن جمعه باشد سؤال می کنند و کسی پیدا نمی شود که در دست آنان چیزی گذارد.»
قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!
«سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به خدائی که نفس من در دست قدرت اوست !»
یَا سَلْمَانُ! عِنْدَهَا یَتَکَلَّمُ الرُّوَیْبِضَةُ. فَقَالَ: وَ مَا الرُّوَیْبِضَةُ یَا رَسُولَ اللَهِ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی ؟
قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ و آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَتَکَلَّمُ فِی أَمْرِ الْعَآمَّةِ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَتَکَلَّمُ. فَلَمْ یَلْبَثُوا إلاَّ قَلِیلاً حَتَّی تَخُورَ الاْ رْضُ خَوْرَةً، فَلاَ یَظُنُّ کُلُّ قَوْمٍ إلاَّ أَنَّهَا خَارَتْ فِی نَاحِیَتِهِمْ، فَیَمْکُثُونَ مَا شَآءَ اللَهُ ثُمَّ یُنْکَتُونَ فِی مَکْثِهِمْ، فَتُلْقِی لَهُمُ الاْ رْضُ أَُفْلاَ ذَ کَبِدِهَا.
قَالَ: ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إلَی الاْ سَاطِینِ، فَقَالَ: مِثْلُ هَذَا.
فَیَوْمَئِذٍ لاَ یَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لاَ فِضَّةٌ. فَهَذَا مَعْنَی قَوْلِهِ: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا.
«ای سلمان ! و در آن موقعیّت «رویبضه » تکلّم می کند و سخن می گوید:
سلمان گفت : فدایت شود پدرم و مادرم ای رسول خدا! مراد از رویبضه چیست ؟
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: در امور اجتماعی مردم و اوضاع عامّه کسی تکلّم میکند و ارشادات مردم را به عهده دارد که شأن او ارشاد و هدایت و ولایت بر مردم نیست .
چون این قضایا واقع گردد و این علائم تحقّق یابد دیگر مدّت درازی به طول نمی انجامد، بلکه درنگ نمی کنند مردم، مگر زمان اندکی که ناگهان زمین صیحه عجیبی می کشد، و این صدا و صیحه بطوری تمام بسیط زمین را فرا می گیرد که هر کس چنین می پندارد که این صیحه در ناحیه و موطن او واقع شده است . و پس از صیحه به قدری که خداوند اراده اش تعلّق گیرد، باز مردم در روی زمین درنگ می کنند، و در این اقامت و درنگ دچار گرفتاری ها و مشقّات و تکان ها می گردند.
و زمین پاره های جگر خود را بیرون می ریزد، و منظور از پاره های جگر طلاها و نقره هاست .
حضرت رسول اکرم در این حال با دست خود اشاره کردند به ستون هائی که در آنجا نصب شده بود و فرمودند: پاره های جگر زمین و قطعات طلا و نقره مثل این ستون ها.
امّا در آن روز، دیگر طلا و نقره فائده ای ندارد، و اینست معنای گفتار خدای تعالی :فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا
پس به درستی که حقّاً علائم قیامت به وقوع پیوسته است .»[i]
صدوق رحمة الله علیه در کتاب «خصال » از أبوالطُّفَیل از حُذَیفة ابن أسید روایت کرده است که او گفت : ما جماعتی بودیم که از شرائط و علامات قیام قیامت بحث و مذاکره می کردیم . رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم که در غرفه ای نزدیک به ما بود، بر ما اشراف نموده و از بحث ما مطّلع شد و سپس فرمود:
لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَکُونَ عَشْرُ ءَایَاتٍ: الدَّجَّالُ، وَ الدُّخَانُ، وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَ دَآبَّةُ الاْ رْضِ، وَ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلاَ ثُ خُسُوفٍ: خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ، وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إلَی الْمَحْشَرِ، تَنْزِلُ مَعَهُمْ إذَا نَزَلُوا وَ تَقِیلُ مَعَهُمْ إذَا قَالُوا.[ii]
«ساعت قیامت فرا نمی رسد مگر آنکه ده آیه از آیات الهیّه به ظهور می پیوندد: دجّال ، و پیدایش دودی در آسمان ، و طلوع خورشید از مغرب ، و پیدا شدن دابّة الارض ، و خروج یأجوج و مأجوج ، و سه شکاف و فرو رفتگی در زمین : یک فرو رفتگی در ناحیه مشرق و یک فرو رفتگی در ناحیه مغرب و یک فرو رفتگی در جزیرة العرب ، و آتشی از آخر و نهایت عدن پیدا می شود که مردم را به سوی محشر سوق می دهد؛ هر جا که مردم پائین آیند، آن هم با مردم پائین می آید، و هر جا که مردم قیلوله کنند (یعنی برای استراحت قبل از ظهر بیارمند) آن هم با آنان قیلوله می نماید.»
باری ، از علائم ظهور قیامت در این حدیث 9 عدد بیان شده است ، و البتّه دهمی نزول حضرت عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیهما السّلام است . و شاهد بر این گفتار آنکه این حدیث را در «صحیح مسلم » از أبوالطّفیل از حذیفة بن أسید غِفاری آورده است و علاوه بر نُه فقره ای که ما در اینجا ذکر کردیم نزول عیسی بن مریم را ذکر کرده است .
و شاهد دیگر آنکه در «خصال » صدوق با سند متّصل خود روایت میکند از حذیفة بن أسید یَقُولُ:سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: عَشْرُ ءَایَاتٍ بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ: خَمْسٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَمْسٌ بِالْمَغْرِبِ. فَذَکَرَ الدَّآبَّةَ، وَ الدَّجَّالَ، وَ طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَ مُ، وَ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ، وَ أَنَّهُ یَغْلِبُهُمْ وَ یُغْرِقُهُمْ فِی الْبَحْرِ؛ وَ لَمْ یَذْکُرْ تَمَامَ ا لاْ یَاتِ.
«حذیفه میگوید: از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که می فرمود: ده آیه قبل از قیامت به وقوع خواهد پیوست : پنج آیه در جانب مشرق ، و پنج آیه در جانب مغرب . و سپس رسول خدا قضیّه دابّه ، و قضیّه دجّال ، و طلوع خورشید از سمت مغرب ، و قضیّه عیسی بن مریم علیه السّلام و یأجوج و مأجوج را و اینکه بر ایشان غلبه پیدا می کند و آنها را در دریا غرق می سازد را ذکر فرمود؛ و بقیّه آیات را ذکر نفرمود.»
این روایتی را که با این إسناد ذکر کردیم ، راجع به فقرات مختلفه آن درباره دجّال و نزول عیسی بن مریم و آمدن یأجوج و مأجوج و انحلال زمین و غیرها، روایات بسیاری وارد شده است ، با سندهای مختلف و مضامین متفاوت ، و می توان اجمالاً آنها را از آیات قرآن کریم نیز استنتاج کرد
[i] «تفسیر علیّ بن إبراهیم » طبع سنگی ، از ص 627 تا ص 629؛ و در تفسیر «المیزان » ج 5، از ص 432 تا ص 435 در ذیل آیة 54 از سورة 5: مائدة از «تفسیر علیّ بن إبراهیم » نقل کرده اند.
|