0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

تکامل و رشد در عالم آخرت

پرسش:
آیا در آن دنیا رشد معنوی و رشد جسمی وجود دارد؟
پایگاه حوزه5974-3، 5974-3
پاسخ:

حقیقت آن است که عالم برزخ تتمه دنیا است و اعمالی که بعد از مرگ ما نتیجه می­دهند، در رشد معنوی ما مؤثر هستند. (مثل فرزند صالح و اموری خیری که جاری هستند.) ولی در اخرت که روز حساب است و نه روز عمل، تکامل به این معنا متوقف می­شود.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

فشار قبر و راه فرار از آن

پرسش:
1- آیا هر که در داخل قبر گذاشته می شود، دچار فشار قبر می شود؟
پایگاه حوزه6502-1، 6502-1
پاسخ:

فشار قبر در اصل از انس و وابستگی انسان به دنیا و عدم انس به نظام جدید سرچشمه می گیرد. از این رو به عنوان یک قاعده کلی می توان گفت: هر چه وابستگی به دنیا کمتر باشد و در مقابل، انسان از ایمان محکم و اعمال صالح بیشتری برخوردار باشد، فشار قبر نیز کمتر و تحمل آن آسانتر خواهد بود و از همین جهت، مومنان ناب فشار قبر نخواهند داشت بلکه قبر برای آنها باغی از باغهای بهشت خواهد بود.

آنطور که از روایات استفاده می شود بعضی از معاصی به طور خاص، نقش بسزایی در تشدید فشار قبر دارند مانند تندخویی و بداخلاقی نسبت به خانواده، سخن چینی، غیبت، دروغ، عدم اجتناب از نجاسات و...[1].

در مقابل، عوامل متعددی برای کم یا بر طرف کردن فشار و عذاب قبر بیان شده است مانند: 1- خوش اخلاقی[2]. 2- مداومت بر خواندن سوره زخرف[3]. 3- خواندن سوره نساء در هر جمعه[4]. 4- به جا آوردن نماز شب[5]. 5- خواندن سوره تکاثر هنگام خواب[6]. 6- زیارت امام حسین (ع)[7]. 7- قرائت سوره یس در هر شب[8]. 8- مداومت بر خواندن سوره ملک[9]، احزاب[10]و آیة الکرسی[11]. 9- خواندن نماز وحشت توسط بازماندگان[12]. 10- روزه گرفتن چهار روز از ماه رجب[13]. 11- خواندن چهار رکعت نماز در روز جمعه بین طلوع خورشید و زوال (در هر رکعت سوره های حمد، ملک و سجده را بخواند)[14].

12- در حدیثی از امام صادق (علیه‏السلام) می‏خوانیم : من قرأ سورة ن و القلم فی فریضة او نافلة آمنه الله ان یصیبه فی حیاته فقر أبدا ، و اعاذه اذا مات من ضمة القبر ان شاء الله : کسی که سوره ن و القلم را در نماز واجب یا نافله بخواند خداوند او را برای همیشه از فقر در امان می‏دارد ، و هنگامی که بمیرد او را از فشار قبر پناه می‏دهد .[15]

البته باید توجه داشت که موارد مذکور، علل ناقصه برای کم کردن یا رفع فشار قبر هستند و چنانکه گفته شد علت تامه و کلی همان ایمان و عمل صالح است.

ضمنا باید خاطر نشان کرد که برای مومن، فشار و عذابهای قبر تماما رحمت الهی است و موجب آمرزش گناهان وی می شود تا پاک و خالص وارد عرصه قیامت شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیثی می فرماید: فشار قبر برای مومن، موجب آمرزش تضییع نعمت هایی است که در دنیا انجام داده است.



[1]وسائل‏الشیعة ج  1   ص 339، وسائل‏الشیعة   ج 10 ص  35

[2]بحارالأنوار ج 22 ص 107

[3]ثواب‏الأعمال   ص  113

[4] وسائل‏الشیعة   ج 7   ص 409

[5] الفقیه  ج 1 ص  475

[6]الکافی ج  2 ص 623

[7]بحارالأنوار ج  98  ص 18

[8]مستدرک... ج  2  ص 156

[9] الکافی  ج 2 ص 633

[10] مستدرک الوسائل ج  4   ص 346

[11]وسائل‏الشیعة ج 11 ص 396

[12]بحارالأنوار  ج 88  ص 219

[13]بحارالأنوارج 94 ص 26

[14]وسائل‏الشیعة   ج 8 ص 180

[15]تفسیر نمونه ج24 ص 366

 

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

اثبات قیامت

پرسش:
آیا قیامت وجود دارد؟ چه دلیل محکم و مستدلی بر اثبات روز قیامت وجود دارد؟
پایگاه حوزه3328، 3328
پاسخ:

1) نفی قطعی یک موضوع زمانی ممکن است که با صریح عقل انسانی در تضاد باشد. مثلاً ما می دانیم که هرگز یک صفحه نمی تواند در آن واحد هم سیاه و هم سفید باشد(اجتماع ضدین) یا هم باشد و هم نباشد(اجتماع نقیضین). ولی اگر ما چنین تضاد و یا تناقضی را در موضوعی نیافتیم، نمی توانیم اصل آن را نفی کنیم. در رابطه با معاد هم همین گونه است. اگر شما به دلیلی برخورده اید که معاد را با صریح عقل مخالف می داند و قابل جمع نمی داند، آن دلیل را بیاورید و اگر جستجو کرده اید و دلیلی بر تأیید معاد نیافته اید، نیافتن دلالت بر نبودن نیست. شما ممکن است گنجی را نیابید، ولی نیافتن شما دلیل آن نیست که هیچ گنجی وجود ندارد.

2) عقل انسان نمی تواند مخالف "امکان معاد" باشد. اگر معاد امکان داشته باشد که دارد بحث ما در مورد وقوع آن صورت خواهد گرفت. حال ما که در مورد معاد بحث می کنیم در چه موقعیتی قرار داریم:

الف: آیا خداوند را قبول داریم؟

ب: آیا یکی از ادیان ابراهیمی را قبول داریم؟

ج: آیا پیامبر اسلام(ص) را قبول داریم و در نتیجه قرآن را هم قبول داریم؟

اگر تنها خداوند را قبول داشته باشیم یک گونه بحث پیش می آید و اگر یکی از ادیان ابراهیمی را بپذیریم به گونه ای دیگر و اگر اسلام و قرآن را قبول داشته باشیم شیوه استدلال آسانتر خواهد بود. و اگر هیچکدام از این مراتب را قبول نداریم، به لحاظ منطقی نوبت به بحث از معاد و امکان و اثبات آن نمی رسد. و باید از اثبات خدا و صفات او شروع کرد.

3) حال فرض را بر آن گرفته که ما متدین به یکی از ادیان ابراهیمی هستیم، می گوییم:

الف: معاد به لحاظ عقلی امر ممکن است و وقوع آن هیچ مانعی ندارد.

ب: پیامبران علیهم­السلام که از فرستاده خداوند و صادق و مصدق هستند، از وقوع آن خبر داده و بعضی از جزئیات آن را برشمرده اند.

ج: امری که عقلاً ممکن است و خداوند از وقوع آن خبر داده است، قطعاً رخ­دادنی است و محال است که خداوند دروغ گفته باشد. چون دروغ امری قبیح و گمراه کننده است و چنین اموری از خداوند با دلایل متعدد و متقن عقلی صادر نخواهد شد.

4) اگر تنها به خداوند عقیده مند باشیم و به هیچ دینی متدین نباشیم و خداوند را حکیم و عادل می دانیم، باز ناچار به پذیرش معاد هستیم. چون اگر قضیه به همین دنیا ختم شود، با عدالت و حکمت خداوند سازگار نمی باشد. زیرا داد از ستمگران ستانده نشده است و زندگی با این شیوه عبث و بی معنا خواهد بود. یعنی یک حیات پر از مشقت و یا حتی تنعم بدون هدف و تکامل و محدود و ناچیز، به خصوص با آن طلب های درونی وسیع و خواسته های گسترده انسان و فطرت حق طلبی و مطلق گرای او، نمی تواند امری حکیمانه باشد. و از نظر عدلت هم اینگونه است. مثلاً اگر کسی یک نفر را بکشد، عدل حکم می کند که او را بکشند. ولی اگر صد نفر و بلکه هزاران نفر را کشت دیگر نمی توان در این دنیای محدود او را به تناسب جرمش مجازات کرد و یا به هر تقدیر جبران نمود.

5) فطرت انسان خود والاترین دلیل بر وجود معاد است چون این گرایش های باطنی انسان همیشه ما به ازاء خارجی دارند . اگر تشنگی هست باید برای رفع آن آب در خارج باشد و اگر عشق هست باید معشوقی در خارج باشد.فطرت انسان میل به استراحت مطلق دارد که هیچ گونه ناملایمی او را آزار ندهد و تبلور بیرونی این گرایش جز در جهانی دیگر عملی نخواهد بود.

لازم است این نکته را تذکر دهیم که عقل آدمی نمی تواند پی به جزئیات مسئله معاد ببرد و تنها کلیت آن را می یابد و اما جزئیات را باید از طریق نقلهای معتبر بیابیم.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:19 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

از کجا آمده ایم؟ کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟

پرسش:
چه کسانی هستیم؟ کجا هستیم؟ به کجا می رویم؟ دین ما چه می گوید؟
پایگاه حوزه3366-2، 3366-2
پاسخ:

این سؤالات اساسی ترین سؤال برای هر بشر خواهد بود. از کجا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟ و کجا هستیم؟ انسان هر چه بهتر به این سؤالات پاسخ دهد کاملتر است. اجمالاً باید گفت: از کجا آمده ایم مربوط به مبدأ و توحید است که ما از خدا هستیم و به کجا می رویم مربوط به معاد است که به خدا برمی گردیم. و کجا هستیم مربوط به نبوت و امامت است که برای دستیابی به شرح و تفصیل آن که در این مقال امکان آن نیست، می توانید به کتب فارسی در موضوعات عمومی در کتابخانه سایت (چنانچه به زبان فارسی مسلط هستید) مراجعه نمائید:

www.hawzah.net

www.al-shia.com

www.makaremshirazi.org

در ضمن کتاب­های انگلیسی در این موضوعات از نویسندگانی نظیر شهید مطهری، علامه طباطبایی در سایتهای:

www.al-islam.org

www.makaremshirazi.org/books/index.htm

موجود می باشند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

فشار قبر با انجام دادن چه اعمالی کمتر می شود؟

پرسش:
آیا می توان با انجام دادن اعمالی فشار قبر را کمتر کرد یا از بین برد؟ آیا نماز قضای مانده فشار قبر را زیاد می کند؟
پایگاه حوزه6322، 6322
پاسخ:

فشار قبر در اصل از انس و وابستگی انسان به دنیا و عدم انس به نظام جدید سرچشمه می گیرد. از اینرو به عنوان یک قاعده کلی می توان گفت هر چه وابستگی به دنیا کمتر باشد و در مقابل، انسان از ایمان محکم و اعمال صالح بیشتری بهره مند باشد، فشار قبر نیز کمتر و تحمل آن آسانتر خواهد بود و به همین دلیل است که بی تردید مومنان ناب، فشار قبر نخواهند داشت بلکه قبر برای آنها باغی از باغهای بهشت خواهد بود. آنطور که از روایات استفاده می شود بعضی از معاصی به طور خاص، نقش به سزایی در تشدید فشار قبر دارند که با اجتناب از آنها می توان فشار قبر را کاهش داد: مانند تند خویی و بد اخلاقی نسبت به خانواده، سخن چینی، غیبت، دروغ ، عدم اجتناب از نجاسات (البته در حد واجب که در رساله توضیح السمائل آمده است) و...

بی تردید نماز نخواندن که از معاصی بزرگ است نیز می تواند در تشدید فشار قبر نقش داشته باشد. در مقابل، در روایات، عوامل متعددی برای کم کردن یا برطرف کردن فشار و عذاب قبر نام برده شده است. عواملی چون:

خوش اخلاقی                        

مداومت بر خواندن سوره زخرف

قرائت سوره نساء در هر جمعه

به جا آوردن نماز شب

خواندن سوره تکاثر هنگام خواب

گذاشتن دو چوب تر با میت

زیارت امام حسین (ع)

قرائت سوره یس در هر شب

مداومت بر خواندن سوره ملک، احزاب، آیة الکرسی

خواندن نماز وحشت توسط بازماندگان

روزه گرفتن چهار روز از ما رجب و دوازده روز از ماه شعبان

خواندن چهار رکعت نماز در روز جمعه بین طلوع خورشید و زوال (در هر رکعت سوره های حمد، ملک و سجده را قرائت کند).

باید توجه داشت که موارد فوق، علل ناقصه کم کردن یا رفع فشار قبر هستند و چنانکه گفته شد علت تامه و کلی همان ایمان و عمل صالح است.

در پایان ذکر این نکته نیز لازم است که برای مومن، فشار و عذابهای قبر تماما رحمت الهی است و موجب آمرزش گناهان وی می شود تا پاک و خالص وارد عرصه قیامت شود.

پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرمایند: فشار قبر برای مومن، موجب آمرزش تضییع نعمت هایی است که وی در دنیا انجام داده است.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چرا قیامت با علائم هولناک آغاز می شود؟

پرسش:
چرا قیامت با علائم بزرگ و بسیار هولناکی شروع می شود آیا نمی شوئد که بدون هیچ سر و صدایی و یکدفعه شروع شود ؟
پایگاه حوزه6132-11، 6132-11
پاسخ:

 باور به وقوع معاد از جمله اعتقادات اصلی هر مسلمان است که باید با دلیل و برهان به آن باور داشته باشد. اما از آنجا که عقل دسترسی به جزئیات مربوط به مرگ و معاد ندارد،این امور را باید از ادله نقلی یعنی قرآن و روایات بدست آورد و در برابر آنها خاضع بود.

بحث علائم هولناک قیامت نیز از آن دسته اموری است که قرآن و روایات به کرات به آن اشاره دارند لذا آگاهی کامل از علت وقوع چنین حوادثی از قدرت عقل خارج  است اما در عین حال شاید بتوان مواردی را به عنوان بخشی از علت به صورت احتمال ذکر کرد و آن این است که:

بخشی از علائم قیامت مربوط به نفخ صور اول و دوم است یعنی صیحه­ای که همه را می میراند (نفح اول) و صیحه ای که همه را زنده می­کند(نفخ دوم)، روشن است که انتقال از این دنیا یا عالم برزخ و ورود به صحنه قیامت که صحنه حسابرسی و بازخواست است، فی نفسه موجب ترس و وحشت می­­شود گر چه ترس و وحشت همگان یکسان نیست و به تناسب انس با عالم مادی فرق می کند.

در مورد سایر علائم قیامت مثل خاموش شدن خورشید و ستارگان، به حرکت در آمدن  کوهها، برافروخته شدن دریاها و مانند آن، شاید بتوان گفت که نظام این جهان تا زمانی لازم و مورد نیاز است که انسانها بر آن زندگی کنند. اما لحظه­ای که قرار است همه انسانها به مرحله جدیدی از زندگی خود پا بگذارند. بی تردید این عالم نیز به پایان حیات طبیعی و منظم خود می رسد،  از اینرو نظام طبیعی این عالم نیز در آن لحظه به هم خواهد خورد چرا که به پایان سیر طبیعی خود رسیده است.

 از طرف دیگر باید توجه داشت که وحشت روز قیامت برای همه یکسان نیست. چنانکه در بعضی از آیات قرآن به آن تصریح شده، عده­ای از این وحشت در امانند در آیه 89 سوره نمل آمده است که«من جاء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ آمنون»:«کسانی که کار نیکی انجام دهند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و از وحشت آن روز (روز قیامت) در امانند.»

علاوه بر اینها، چه بسا این وحشت همانند سکرات مرگ، برای مومن خیر باشد و او را پاک تر و خالصتر وارد صحنه قیامت کند.

در هر حال، چنانکه گفته شد، علم و آگاهی ما نسبت به حوادث روز قیامت و پیش از آن محدود به فرموده­های از قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که بی تردید باید با کمال خضوع آنها را پذیرفت.

دعا می­کنیم خداوند همه ما را از وحشت آن روز در امان بدارد. ان شاء الله.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:20 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

فرق قیامت صغری و کبری

پرسش:
فرق بین قیامت صغری و قیامت کبری چیست؟
پایگاه حوزه4574-2، 4574-2
پاسخ:

قیامت کبری پایان کار نظام طبیعت و مختل شدن قوانین حاکم بر آن است. چون هر حرکتی مقصدی دارد و روزی که همه حرکات به مقصد نهایی خود برسند دیگر حرکت متوقف شده و نظام مادی به غیر خودش تبدیل خواهد شد[i].

 اما قیامت صغری عبارت از مرگ و پیوستن به عالم برزخ است، که میانه عالم دنیا و عالم آخرت است. برزخ در واقع دنباله همین حیات دنیوی است که طرف دیگرش به قیامت کبری منتهی می شود.


[i]-سوره ابراهیم، آیه48.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

سرنوشت جهان مادی پس از فرارسیدن جهان آخرت

پرسش:
پس از آنکه وقت جهان آخرت رسید این جهان مادی چه می شود؟
پایگاه حوزه3625-4، 3625-4
پاسخ:

این جهان دگرگون شده و نظم و قوانین حاکم بر آن به تبع تبدیل ذاتی آن دگرگون شده و نظامی دیگر با وضعیت دیگری مستقر خواهد شد که بسیاری از خواص مادی این دنیا را ندارد، بلکه در سطحی بالاتر است. قرآن می­فرماید: *یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ[1]

در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمان­ها (به آسمان­های دیگری) مبدل می‏شود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر می‏گردند!


[1]-سوره ‏ابراهیم ‏آیه 48.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

اطلاعاتی در باره قیامت

پرسش:
من یک تازه مسلمانم، لطفاً درباره روز قیامت بیشتر برایم بگوئید.
پایگاه حوزه4288، 4288
پاسخ:

قیامت روز آشکار شدن  همه حقایق است و در آن جا واقعیتها آشکار می شود، خالص از نا خالص جدا می گردد، هر کس هر ذره ای از امور خیر انجام داده باشد آن را خواهد یافت و هر چه هم از امور شر و بد انجام داده باشد آن را خواهد دید، آتش جهنم همان اعمال بد و خلاف ما در دنیا است و بهشت هم اعمال نیک و درست ما خواهد بود، در روز قیامت قاضی که خداوند است خود هم شاهد است و هم قاضی و جایی برای تخلف گویی و کلک باقی نمی ماند، امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست و قیامت روز حساب است و عملی در کار نیست جز آن چه که پیش فرستاده است؛ در بهشت نعمتها و موجبات سرور و خوشوقتی انسان به وفور یافت می شود که حس و عقل ما در این دنیا قدرت فهم و تصویر آنها را ندارد و البته عذابهای جهنمی هم قابل توصیف نیستند. قرآن کریم در آیات متعددی بهشت و جهنم و احوال و اهوال قیامت را بیان کرده است و روایات رسیده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امامان اهل البیت علیهم السلام نیز شرح و تفصیل زیادی برای این واقعه آورده اند برای آشنایی بیشتر و همه جانبه با معاد و قیامت می توانید به کتب و تفاسیر مربوط از جمله تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) مراجعه کنید.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حشر حیوانات در قیامت

پرسش:
آیا حیوانات به هنگام انسانها محشور می شوند؟
پایگاه حوزه6133، 6133
پاسخ:

شیعه بر این باور است که اصول اعتقادات، تقلید ناپذیر است و باید با برهان و استدلال آنها را باور داشت.

 مساله معاد نیز از جمله همان اصولی است که اعتقاد به اصل وقوع آن باید مبتنی بر عقل و برهان باشد اما از آنجا که عقل به سایر جزئیات مربوط به معاد (مثل کیفیت مرگ، برزخ، حشر، صراط، بهشت و دوزخ و مانند آن) دسترسی ندارد این امور را باید از ادله نقلی یعنی قرآن و روایات استنباط کرد. و البته بدیهی است که آنچه از طریق ادله نقلی اثبات می­شود، به هیچ وجه در تعارض با عقل نخواهد بود بلکه ممکن است صرفا فراتر از درک و فهم و عقل باشد.

یکی از جزئیات مربوط به معاد، مساله حشر حیوانات است. در این باره بیشتر مفسران و متکلمان بر این باورند که حیوانات نیز همانند انسانها حشر دارند و به آیات و روایاتی استناد کرده اند؛آیاتی چون آیه38 سوره انعام وآیه5 سوره تکویر و روایاتی همانند روایتی که در سوال شما به آن اشاره شده است.

 اما در پاسخ به این اشکال که حیوانات از عقل و شعور بی بهره­اند، در نتیجه حشر و عقاب آنها با عدل الهی سازگار نیست، باید گفت که:

زندگی بسیاری از حیوانات، آمیخته با نظام جالب و شگفت انگیزی است که روشنگر سطحی از فهم و شعور آنهاست. کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفت انگیز لانه و کندو سخنانی نشنیده باشد و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد، هیچ مانعی وجود ندارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان می­دهد ناشی از عقل و درک باشد .

 داستان فرار کردن مورچگان از برابر لشکر سلیمان و داستان هدهد و جریان حضرت سلیمان، موید همین مطلب است. بسیار می­شود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیش بینی نشده، دست به ابتکار می­زنند و برای شکار یا نجات از دشمن حیله­ها و ترفند­هایی به کار می­برند که انسانها را به شگفت وا می­دارند.

 شاهد دیگر بر این مطلب این است که امروزه بسیاری از حیوانات را برای مقاصد قابل توجهی تربیت می­کنند. روشن است که همه اینها را نمی­توان ناشی از غریزه دانست زیرا غریزه معمولا سرچشمه کارهای یکنواخت می گردد یعنی اعمالی که در شرایط خاصی قابل پیش بینی نبوده، بعنوان عکس العمل انجام می­گیرد یا اعمالی که حیوان تحت تربیت انجام می­دهد به فهم و شعور شبیه­تر است تا به غریزه به همین جهت است که خداوند در قرآن مردم را به شناخت حیوانات و تفکر درباره خلقت و اعمالشان ترغیب می­کند: « و فی خلقکم و  ما یبث من دابة آیات لقوم یوقنون[i]».

 به فرموده علامه طباطبایی حیوانات در شوون مختلف زندگی خود آرا و عقایدی دارند که اعمال خود را بر آنها مبتنی می­سازند و این آرا مبتنی بر این است که آنها بعضی از امور را حسن و عدل و امور دیگر را قبیح و ظلم می­دانند. و این امر را دقیقا در خارج می­توان مشاهده کرد. چرا که با دقت نظر متوجه می­شویم که بین حیوانات از جهت رام و غیر رام بودن و عطوفت و قسوت و مانند آن تفاوت است. در نتیجه می­توان گفت حیوانات به دلیل این اندازه فهم و شعوری که دارند محشور خواهند شد اما باید توجه داشت که داوری بین حیوانات بر اساس همین اندازه فهم و شعور خواهد بود نه فراتر از آن.

 ضمنا تشبیه شما به مثالی که گرگی گوسفندی را می­کشد و می­خورد، دقیق نیست چرا که روشن است  خداوند غذای گرگ را آن گوسفند قرار داده است و گرگ به اندازه فهم و شعور خود، در کشتن گوسفند ظلمی نمی­بیند. گرچه ممکن است گرگی فراتر از این عمل کند و موجب ظلم شود.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که تکلیف، مراحلی دارد و هر مرحله، ادراک و عقلی متناسب خود می­خواهد. تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک، انجام آنها ممکن نیست و هرگز نمی­توان چنین تکالیفی را برای حیوانات پذیرفت اما مرحله ساده و پایین تری از تکلیف تصور می­شود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است و نمی­توان چنین فهم و چنان تکالیفی را بطور کلی برای حیوانات انکار کرد.

برای مطالعه بیشتر در این باره، پیشنهاد می­کنیم به دو منبع ذیل مراجعه کنید:

 تفسیر نمونه، ج 5، صص 224 – 227 ذیل آیه 38 سوره انعام

 تفسیر المیزان، ج 7، صص 74 – 79 ذیل آیه 38 سوره انعام

موارد مربوط:                                                         

حشر حیوانات

مجلات - پرسمان - شماره - 23 - سید سعید لواسانی

فرهنگ قرآنی - تفسیر آیه اذا الوحوش حشرت

مجلات -یاس - شماره - 5 -



[i]سوره جاثیه،آیه 4


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

نامهای دیگر قیامت در قرآن

پرسش:
نامهای دیگر قیامت در قرآن چیست؟
پایگاه حوزه5204، 5204
پاسخ:

قیامت به معنای بپاخاستن و روز قیامت، روزی است که مردگان از قبر بر می خیزند. جمع آیات مربوط به قیامت در قرآن حدود هزار و هفتصد آیه است. برخی از نامهای دیگر آن که در قرآن ذکر شده عبارتند از:

یوم فزع اکبر، یوم الجزاء، یوم الدین، یوم الحساب، یوم النشور، یوم المشهود، یوم التغابن، یوم الحسرة، یوم الآخر، یوم عظیم، یوم موعود حشر، قارعه، حاقه، ساعة، ذکری، بعث و....

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

برخی از علائم نزدیک شدن قیامت

پرسش:
برخی از علائم نزدیک شدن روز قیامت چیست؟
پایگاه حوزه3483-6، 3483-6
پاسخ:

علائم نزدیک شدن قیامت فراوان است که پیامبر اکرم(ص) در روایتی[i] بخشی از آنها را می­شمارد که از جمله آنان این است:

 تضییع نماز، پیروی از شهوات، تمایل به هوا پرستی، گرامی داشتن مال و فروختن دین به دنیا ، حکومت کردن زمامداران ظالم، وزراء فاسق، کارشناسان ستمگر، امناء خائن بر مردم، زشت شدن زیبایی­ها و زیبا شدن زشتی­ها، تصدیق دروغگو و تکذیب راستگو، نشستن کودکان بر منابر، دروغ را ظرافت شمردن و بیت المال را غنیمت حساب کردن، بدی به پدر و مادر و نیکی به دوستان،فراوان شدن فرزندان نامشروع، قرآن را با غنا خواندن و ....


[i]وسائل الشیعه ج15 ص348 حدیث20705.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:21 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چگونگی رد شدن معصومین و از جمله حضرت فاطمه سلام الله علیهم از پل صراط در قیامت

پرسش:
آیا معصومین و از جمله حضرت فاطمه سلام الله علیهم در قیامت از پل صراط رد می شوند؟
پایگاه حوزه3038، 3038
پاسخ:

عبور از صراط یکی از مراحلی است که در قیامت همه انسان­ها پشت سر می گذارند و هیچ منافاتی با مقام و منزلت معصومین و از جمله حضرت فاطمه سلام الله علیهم ندارد و کیفیت عبور از آن برای انسان­ها متفاوت است. همینطور که مرگ و برزخ و همه مواقف و مراحل آخرت برای همه وجود دارد. ولی بعضی آنرا با آسانی و بعضی با سختی پشت سر می گذارند.

نکته ای که لازم است در اینجا گفته شود اینکه: درباره کیفیت تحقق این امور اخروی در بین اهل نظر بحث هایی وجود دارد و بعضی معتقدند که اینها به همین صورت که تصویر و تشبیه شده صورت می گیرد و اکثر اهل نظر معتقدند اینها تشبیه ها و تمثیل هایی برای قابل فهم کردن آن است؛ چرا که عقل بشری قدرت درک آن امور اخروی را ندارد و بسیاری از اهل تحقیق و نظر معتقدند که این امور در واقع باطن همین دنیاست و عبور از صراط نیز، باطن همین اعمال ماست که ما با معاصی در معرض سقوط قرار می گیریم و با طاعت خدا از خطر سقوط در جهنم دور می شویم.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:23 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

علائم قیامت از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

پرسش:
برخی علائم قیامت که طبق فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام رخ دادنش یقینی است، بیان نمایید.
پایگاه حوزه5558، 5558
پاسخ:

در زیر اشاره ای به چند روایت که بعضی علائم قیامت را  بررسی کرده می نماییم:

در اخبار اهل بیت علیهم السّلام برای علائم قیامت، مطالب بسیاری وارد شده است ، و اصولاً برای مقدّمات قیامت علاوه بر علائم خود آن باید دو مرحله قبلی آن طیّ شود؛ یکی ظهور حضرت قائم آل محمّد علیه السّلام حضرت مهدیّ محمّد بن الحسن العسکریّ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و دیگر رَجْعت آل محمّد علیهم السّلام .

 برای تحقّق این دو موضوع، هیچ جای شبهه و تردید نیست . موضوع ظهور حضرت مهدیّ أرواحنا فِداه متّفقٌ علیه جمیع طوائف و مذاهب مسلمین است . و رجعت آل محمّد علیهم السّلام از مسلّمات شیعه می باشد، و در سابق الایّام وجه تمایز شیعه را از غیر شیعه به امامت و رجعت می دانستند. و در این زمینه در تاریخ و اخبار مطالب فراوانی است .

 و بطور کلّی برای تکامل عالم و بشریّت ، سه مرحله متناوب و متوالی باید پیموده شود:

 اوّل : ظُهور حضرت مهدیّ أرواحنا فِداه که در آن، بشریّت راه سریعی را به سوی کمال طیّ می کند.

 دوّم : رجعت که در آن با پیدایش ظهورات و انوار و رجوع ائمّه علیهم السّلام به دنیا، تمام مراحل استعدادیّه مردم که در زمان آن بزرگواران، به مرحله فعلیّت نرسیده است، به فعلیّت و تحقّق می رسد.

 سوّم : قیامت که موجب تکامل دو دوره سابق، و از دست دادن إنّیّات و طلوع صفت جلال حضرت کبریائی و مندکّ شدن هویّات و شخصیّات به ظهور حقیقت در عوالم است .

 این سه مرحله بر یکدیگر مترتّب بوده و تا اوّلی طیّ نشود دومی نخواهد شد، و تا دومی متحقّق نگردد، سوّمی تحقّق نخواهد یافت .

 درباره علائم ظهور و علائم رجعت و قیامت ، اخبار بسیاری وارد شده است و بزرگان در کتب ضبط نموده اند؛ گرچه اطمینان به صحّت همة آنها نیست ، و در آنها اخبار ضِعاف بسیار است . ولی از مجموع آنها اجمالاً استفاده می شود که هر یک از این سه مرحله از ظهور و رجعت و قیامت ، دارای مشخّصات و علائم و آثاری مختصّ به خود هستند.

 علاوه بعضی از آنها دارای سندهای صحیح بوده و طبق قواعد اصولیّه ، از نقطه نظر پذیرش، قابل قبول است ؛ چه روایاتی که از رسول اکرم صادر شده و چه از ائمّه اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین .

حدیث سلمان راجع به علائم قیامت .

 مثلاً علیّ بن إبراهیم قمّی که در بیش از هزار سال پیش می زیسته است و تفسیر او از مصادر کتب شیعه محسوب می گردد، روایتی را در آن از سلمان فارسی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل می کند که در حِجّةُ الوداع ، رسول خدا در مسجد الحرام در حالیکه حلقه های درِ کعبه را به دست گرفته بودند، بیان کرده اند.

 این روایت به طوری است که از مضمون آن هیچ احتمال خدشه در آن نمی رود. چون مطالبی را راجع به آخر زمان بیان می کند که در آن زمان اثری از آن نبوده است و حتّی زمینه هم برای چنین وقایعی موجود نبوده تا بتوان احتمال داد که بعداً بوجود می آید و بر اساس آن جعل چنین حدیثی را نمود.

 بنابراین ، به این روایت و امثال آن در کتب متقنه حدیث و تفسیر، می توان اطمینان حاصل نمود و آنها را از روایات دالّه بر ظهور و علائم قیامت شمرد.

 این روایت را در ذیل آیه مورد عنوان از شواهد أشراطُ السّاعه آورده است .

 أشراط جمع شَرَط به معنای علامت است ، و روایت چنین است : علیّ بن إبراهیم می گوید:

  حدیث کرد برای من پدرم (إبراهیم بن هاشم ) از سلیمان بن مسلم خَشّاب از عبدالله بن جَریح مکّی از عطاء بن أبی ریاح از عبدالله بن عبّاس که او گفت : ما با رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حجّة الوداع به حجّ مشرّف شدیم .

 رسول خدا حلقه درِ خانه خدا را گرفت و رو به ما نموده و با سیمای مبارکش ما را مخاطب قرار داد.

 فَقَالَ: أَلاَ أُخْبِرُکُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟

 وَ کَانَ أَدْنَی النَّاسِ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَی یَا رَسُولَ اللَهِ!

 «و گفت : آیا می خواهید من شما را به علائم و نشانه های قیامت باخبر کنم ؟

 و در آن هنگام نزدیک ترین افراد به رسول خدا سلمان بود، و گفت : ای رسول خدا! بله ما می خواهیم ما را باخبر کنی !»

 فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَةِ، إضَاعَةَ الصَّلَوةِ، وَ اتِّبَاعَ الشَّهَوَاتِ، وَ الْمَیْلَ مَعَ الاْ هْوَآءِ، وَ تَعْظِیمَ الْمَالِ، وَ بَیْعَ الدِّینِ بِالدُّنْیَا؛ فَعِنْدَهَا یُذَابُ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ وَ جَوْفُهُ کَمَا یَذُوبُ الْمِلْحُ فِی الْمَآءِ، مِمَّا یَرَی مِنَ الْمُنْکَرِ فَلاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُغَیِّرَهُ.

 «پس از آن رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: بدرستیکه از علامات قیامت آن است که مردم نماز را خراب می کنند، و از شهوات پیروی می نمایند، و تمایلشان بسوی هوای نفسانی است ، مال را بزرگ می شمرند، و دین را به دنیا می فروشند.

 و در چنین شرائط و موقعیّتی ، همانطور که نمک در آب حلّ میشود، دل مؤمن و اندرون او آب می شود و حلّ می گردد؛ چون منکرات را در برابر دیدگان خود می بیند، و قدرت تغییر و اصلاح آنها را ندارد.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : اینها از اموری است که حتماً تحقّق می یابد؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری ، سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَلِیهِمْ أُمَرَآءُ جَوَرَةٌ، وَ وُزَرَآءُ فَسَقَةٌ، وَ عُرَفَآءُ ظَلَمَةٌ، وَ أُمَنَآءُ خَوَنَةٌ.

 «ای سلمان ! در آن وقت افرادی که بر مردم حکومت دارند و زمام آنها را در دست داشته و بر آنها ولایت و سیطره دارند عبارتند از حاکمانی که همه آنها ستمکار و ظالمند، و وزرائی که فاسقند، و حکّام و استانداران و فرماندارانی که همه اهل جور و ستم هستند، و امین هائی که همه اهل خیانتند.»

 فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : و اینها از امور مسلّمه ای است که پیدا خواهد شد؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به خدائی که جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یَکُونُ الْمُنْکَرُ مَعْرُوفًا؛ وَ الْمَعْرُوفُ مُنْکَرًا، وَ ائْتُمِنَ الْخَآئِنُ؛ وَ یُخَوَّنُ الاْ مِینُ، وَ یُصَدَّقُ الْکَاذِبُ؛ وَ یُکَذَّبُ الصَّادِقُ.

 «ای سلمان ! در آن موقعیّت کارهای بد و ناپسند در بین مردم به صورت کارهای شایسته و پسندیده در آید؛ و کارهای پسندیده و نیکو به صورت کارهای نکوهیده و ناپسند جلوه کند. و مردمان خیانت پیشه مورد وثوق و امانت واقع شوند؛ و به افراد امین و درستکار نسبت خیانت داده شود. و مرد دروغگو را تصدیق کنند و به دروغ های او مُهر صحّت و درستی بنهند؛ و مرد راستگو و درست را دروغگو شمارند و به گفتار او ترتیب اثر ندهند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : و اینها مسلّماً واقع خواهد شد ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا إمَارَةُ النِّسَآءِ، وَ مُشَاوَرَةُ الامَآءِ، وَ قُعُودُ الصِّبْیَانِ عَلَی الْمَنَابِرِ، وَ یَکُونُ الْکِذْبُ طُرَفًا، وَ الزَّکَوةُ مَغْرَمًا، وَ الْفَیْی ُ مَغْنَمًا، وَ یَجْفُو الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ، وَ یَبِرُّ صَدِیقَهُ، وَ یَطْلُعُ الْکَوْکَبُ الْمُذَنَّبُ.

 «ای سلمان ! در آن هنگام زنان بر مردان حکومت می کنند، و با کنیزان مشورت می نمایند. (یعنی در امور سیاسی ، کنیزان که در خانه های آنها هستند، مورد مشورت قرار می گیرند.) و بچّه ها ـ که کنایه از افراد بی بصیرت و بی دانش باشد ـ بر منبرها بالا می روند و برای مردم خطبه می خوانند، و زمام امور تبلیغاتی مردم را این افراد کم تجربه و کم خرد در دست می گیرند. و دروغگوئی و دروغپردازی از کارهای طُرفه و فکاهی و ظریف شمرده می شود. و دادن زکوه مال را ضرر، و غرامت می پندارند، و هر گونه دسترسی به بیت المال و ربودن اموال عامّه را غنیمت و بهره می شمارند. مردم با پدر و مادر خود جفا می کنند و به آنها بی اعتنائی نموده، آنان را سبک می شمرند و از اداء حقوق واجبه و مستحسنه آنها بر نمی آیند ولیکن با دوستان خود احسان و نیکوئی می نمایند. و ستاره دنباله دار در آسمان طلوع می کند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : و این امور مسلّماً به وقوع می پیوندد ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست قدرت اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تُشَارِکُ الْمَرْأَةُ زَوْجَهَا فِی التِّجَارَةِ، وَ یَکُونُ الْمَطَرُ قَیْظًا، وَ یُغَیَّظُ الْکِرَامُ غَیْظًا، وَ یُحْتَقَرُ الرَّجُلُ الْمُعْسِرُ، فَعِنْدَهَا یُقَارَبُ الاسْوَاقُ، إذَا قَالَ هَذَا: لَمْ أَبِعْ شَیْئًا وَ قَالَ هَذَا: لَمْ أَرْبَحْ شَیْئًا، فَلاَ تَرَی إلاَّ ذَآمًّا لِلَّهِ.

 «ای سلمان ! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت می کنند. و باران در تابستان می بارد. و مردمان بزرگ و بزرگوار پیوسته مورد خشم و غضب و غیظ قرار می گیرند. و مردم بی چیز و تنگدست مورد اهانت و تحقیر قرار می گیرند. در آن زمان بازارها به هم نزدیک می شوند [4]. و در صورتی که محلّ خرید و فروش بسیار است همه مردم از کار و کسب خود در گله و شکوه هستند، یکی می گوید: من چیزی نفروختم ، و دیگری می گوید: سودی نبردم ؛ و در آن وقت می نگری که تمام مردم در مقام گلایه از خدا و مذمّت او هستند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! چنین اموری واقع می شود؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إنْ تَکَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ، وَ إنْ سَکَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِیَسْتَأْثِرُوا بِفَیْئِهِمْ، وَ لِیَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ، وَ لِیَسْفِکُنَّ دِمَآءَهُمْ، وَ لِیَمْلَؤُنَّ قُلُوبَهُمْ رُعْبًا، فَلاَ تَرَاهُمْ إلاَّ وَجِلِینَ خَآئِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ.

 «ای سلمان ! در آن زمان بر مردم حکومت می کنند کسانی که اگر مردم برای دفاع از حقوق خود و برای حقّ اوّلیّه خود و کوچکترین مطلبی که در آن شائبه سیادت و حرّیّت و آزادی فکر باشد، سخن گویند، آنها را می کُشند، و اگر مردم سکوت هم اختیار کنند، آنان اموال و نفوس و أعراض ایشان را مباح می شمرند، و برای استفاده از کار و زحمت و دسترنج آنها از خوردن خون آنها دریغ نمی کنند، و زنان و دختران ایشان را به بیگاری می برند و اعمال منافی عفّت انجام می دهند و احترام آنها را پایمال می کنند، و خون مردم بیچاره و ضعیف را بی محابا و بدون پروا می ریزند، و در دل هایشان از خوف و دهشت و هراس به اندازه ای وارد می کنند که هیچکس حقّ نفس کشیدن ندارد. ای سلمان ! در آن زمان تمام مردم رعیّت ، ترسناک و خائف و وحشت زده و هراسناک خواهند بود.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این امور واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری ، سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا یُؤْتَی بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی ؛ فَالْوَیْلُ لِضُعَفَآءِ أُمَّتِی مِنْهُمْ، وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَهِ؛ لاَ یَرْحَمُونُ صَغِیرًا، وَ لاَ یُوَقِّرُونَ کَبیرًا، وَ لاَ یَتَجَاوَزُونَ عَنْ مُسِی ءٍ. أَخْبَارُهُمْ خَنَآءٌ. جُثَّتُهُمْ جُثَّةُ ا لاْ دَمِیِّینَ، وَ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ.

 «ای سلمان ! در آن زمان چیزی را از طرف مشرق برای مردم می آورند و چیز دگری را از طرف مغرب و بدینوسیله امّت مرا رنگ می کنند؛ پس ای وای بر ضعیفان امّت من از دست این ستمگران ، و ای وای بر ایشان از خدا؛ به افراد کوچک و زیردست رحم نمی آورند، و بزرگان را توقیر و احترام نمی کنند و از خطاکار و شخصی که در امور شخصی بدی کند در نمیگذرند و او را مورد عفو و اغماض خود قرار نمیدهند. گفتار آنان همه فحش و زشتی است . هیکل آنان هیکل آدمی است ولی دلهای آنها دلهای شیاطین است .»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این از امور مسلّمه واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری ، سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْتَفِی الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَ النِّسَآءُ بِالنِّسَآءِ، وَ یُغَارُ عَلَی الْغِلْمَانِ کَمَا یُغَارُ عَلَی الْجَارِیَةِ فِی بَیْتِ أَهْلِهَا. وَ تَشَبَّهُ الرِّجَالُ بِالنِّسَآءِ، وَ النِّسَآءُ بِالرِّجَالِ، وَ یَرْکَبْنَ ذَوَاتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ؛ فَعَلَیْهِنَّ مِنْ أُمَّتِی لَعْنَةُ اللَهِ!

 «ای سلمان ! در آن وقت مردها به مردها اکتفا می کنند، و زنها به زنها اکتفا می نمایند. و در آن زمان همانطور که زن در خانه شوهرش مورد حفظ و حراست واقع می شود که کسی به او تعدّی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد، همینطور افرادی ، جوانان تازه به سنّ رسیده و أمرد را به خود اختصاص داده در اعمال نامشروع مورد حراست و حفظ خود قرار می دهند تا کسی دیگر به آنها توجّهی نکند. مردها خود را شبیه به زنان می کنند، و زنان خود را شبیه به مردان می نمایند. و افرادی که دارای رَحِم هستند و برای تولید مثل آفریده شده اند که منظور زنان می باشند، سوار بر زین ها می شوند؛ پس بر آن زنان از امّت من لعنت خدا باد.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! اینها از امور واقع شدنی هستند؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! إنَّ عِنْدَهَا تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْکَنَآئِسُ، وَ تُحَلَّی الْمَصَاحِفُ، وَ تُطَوَّلُ الْمَنَارَاتُ، وَ تَکْثُرُ الْصُّفُوفُ بِقُلُوبٍ مُتَبَاغِضَةٍ وَ أَلْسُنٍ مُخْتَلِفَةٍ.

 «ای سلمان ! در آن وقت مساجد را زینت می کنند همچنانکه معبدهای نصاری و یهود را زینت می کنند، و قرآن ها را به زیور و شکل و نقّاشی ها آراسته و پیراسته می کنند، و مناره ها و مأذنه های مساجد را بلند می سازند تا إشراف بر خانه های اطراف پیدا میکند، و صف های نماز جماعت بسیار میشود و مردم در این نمازها زیاد شرکت می کنند ولی با دلهائی پر از کین و حسد و عداوت با یکدیگر، و با زبانهائی منافقانه و سخن هائی مزوّرانه و آلوده به نیّت های فاسده .»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها واقع میشوند؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آنکه نفس من در دست قدرت اوست !»

 وَ عِنْدَهَا تَحَلَّی ذُکُورُ أُمَّتِی بِالذَّهَبِ، وَ یَلْبَسُونَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ، وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ النُّمُورِ صَفَاقًا!

 «در آن وضعیّت ، مردان امّت من خود را به طلا زینت می کنند، و لباس حریر و دیبا می پوشند، و پوست پلنگ را برای خود جامه می کنند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : آیا اینها از امور واقع شدنی است ای رسول خدا؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست قدرت اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَظْهَرُ الرِّبَا، وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْغَیْبَةِ [5] وَ الرُّشَی . وَ یُوضَعُ الدِّینُ، وَ یُرْفَعُ الدُّنْیَا.

 «ای سلمان ! در آن موقع رباخوری در بین مردم ظاهر و آشکارا میگردد، و مردم با یکدگر با غیبت و رشوه معامله می کنند. و دین در نزد مردم ضعیف و به درجات نازلی پائین می آید، ولیکن دنیا قویّ و به درجات عالی در بین مردم بالا می رود.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها از امور واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من به دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَکْثُرُ الطَّلاَ قُ، فَلاَ یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ؛ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَهَ شَیْئًا.

 «ای سلمان ! در آن زمان طلاق زیاد واقع می شود، و حدّ الهی جاری نمی گردد؛ و اینها ابداً به خداوند ضرری نمیرساند.»

 فَقَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این مسلّماً واقع میشود؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ، وَ یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی .

 «ای سلمان ! در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم به هم میرسد، و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا میکند، و بر مردم، شریرترین افراد از امّت من حکومت می کنند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا این امر واقع می شود؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! وَ عِنْدَهَا یَحُجُّ أَغْنِیَآءُ أُمَّتِی لِلنُّزْهَةِ، وَ یَحُجُّ أَوْسَاطُهَا لِلتِّجَارَةِ، وَ یَحُجُّ فُقَرَآؤُهُمْ لِلرِّئَآءِ وَ السُّمْعَةِ. فَعِنْدَهَا یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَعَلَّمُونَ الْقُرْءَانَ لِغَیْرِاللَهِ، وَ یَتَّخِذُونَهُ مَزَامِیرَ. وَ یَکُونُ أَقْوَامٌ یَتَفَقَّهُونَ لِغَیْرِاللَهِ. وَ یَکْثُرُ أَوْلاَ دُ الزِّنَآءِ. وَ یَتَغَنَّوْنَ بِالْقُرْءَانِ. وَ یَتَهَافَتُونَ بِالدُّنْیَا.

 «ای سلمان ! در آن زمان ، اغنیاء و ثروتمندان امّت من که به حجّ می روند برای تفریح و تفرّج است ، و حجّ متوسّطین از امّت برای تجارت و خرید و فروش است ، و حجّ فقراء از امّت من برای خودنمائی و صیت و شهرت است .

 در آن هنگام بسیاری از افراد مردم قرآن را برای غیر خدا یاد می گیرند، و قرآن را به صورت آهنگ موسیقی در مزمار و آلات موسیقی می نوازند. و دستجات و گروه هائی هستند که برای غیر خدا به دنبال علوم دینیّه اسلامیّه می روند و برای فقاهت تلاش می کنند. و اولاد زنا در بین مردم بسیار پدید می آید. و قرآن را به صورت لهو و با صوت تغنّی غیر مشروع می خوانند. و همگی مردم برای رسیدن به دنیا و شئون دنیا کوشش می کنند و مسابقه می دهند، و سعی می کنند تا بتوانند در امور دنیا از یکدیگر پیشی گیرند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها از امور حتمیّه است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! ذَاکَ إذَا انْتُهِکَتِ الْمَحَارِمُ، وَ اکْتُسِبَتِ الْمَـَاثِمُ، وَ سُلِّطَ الاْ شْرَارُ عَلَی الاْ خْیَارِ، وَ یَفْشُو الْکِذْبُ، وَ تَظْهَرُ اللَجَاجَةُ، وَ تَفْشُو الْفَاقَةُ، وَ یَتَبَاهَوْنَ فِی اللِبَاسِ، وَ یُمْطَرُونَ فِی غَیْرِ أَوَانِ الْمَطَرِ، وَ یَسْتَحْسِنُونَ الْکُوبَةَ وَ الْمَعَازِفَ وَ یُنْکِرُونَ الاْ مْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ، حَتَّی یَکُونَ الْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانُ أَذَلَّ مَنْ فِی الاْ مَّةِ، وَ یُظْهِرُ قُرَّآؤُهُمْ وَ عُبَّادُهُمْ فِیمَا بَیْنَهُمُ التَّـلاَ وُمَ.

 فَأُولَ´ئِکَ یُدْعَوْنَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَوَاتِ: الاْ رْجَاسَ وَ الاْ نْجَاسَ.

 «ای سلمان ! در آن زمان پرده عصمت مردم پاره می شود، و محرّمات الهیّه به جای آورده می شود، و حریم عفاف دریده می گردد، و معصیت های خدا رائج می گردد، و بدان و اشرار بر اخیار و خوبان تسلّط پیدا می کنند، و دروغ علناً رائج و در بین توده مردم شایع می شود، و لجاج و خودسری و استکبار ظاهر می گردد، و نیازمندی و احتیاج ، همه توده ها را فرا می گیرد. مردم به لباس خود بر یکدیگر فخریّه و مباهات می کنند، و باران های فراوان در غیر فصل باران پیدا می شود، و اشتغال به لهو و لعب از قبیل بازی کردن با باطل و تار و آلات موسیقی را امری پسندیده و نیکو می شمرند و امر به معروف و نهی از منکر را گذشته از آنکه به جای نمی آورند، امر نکوهیده و ناپسند می دانند.

 زمانه و وضعیّت محیط در آن زمان به قدری انحطاط پیدا می کند که مردمان مؤمن و استوار با ایمان راستین در آن زمان از تمام افراد امّت پست تر و حقیرتر و ذلیل تر خواهند بود.

 و در بین زهّاد و عبّاد و همچنین در بین علماء و قُرّائشان حسّ بدبینی و بدخواهی ظهور نموده و پیوسته در صدد عیب جوئی و ملامت از یکدگر بر می آیند.

 این چنین افرادی با چنین روحیّه و عادتی و با چنین ملکات و صفاتی در ملکوت آسمان ها به أرجاس و أنجاس یعنی موجودات پلید و کثیف و نجس خوانده می شوند.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها واقع شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! فَعِنْدَهَا لاَ یَخْشَی الْغَنِیُّ إلاَّ الْفَقْرَ، حَتَّی أَنَّ السَّآئِلَ لَیَسْأَلُ فِیمَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ، لاَ یُصِیبُ أَحَدًا یَضَعُ فِی یَدِهِ شَیْئًا.

 «ای سلمان ! در آن هنگام افراد ثروتمند و متموّل بیش از همه کس از فقر نگرانند، به فقراء و ضعفاء کمکی نمی شود و کسی بر آنان رحمت نمی آورد، حتّی افراد سائل در طول مدّت یک هفته که از این جمعه تا آن جمعه باشد سؤال می کنند و کسی پیدا نمی شود که در دست آنان چیزی گذارد.»

 قَالَ سَلْمَانُ: وَ إنَّ هَذَا لَکَآئِنٌ یَا رَسُولَ اللَهِ؟ قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: إی وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ!

 «سلمان گفت : ای رسول خدا! آیا اینها شدنی است ؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود: آری سوگند به خدائی که نفس من در دست قدرت اوست !»

 یَا سَلْمَانُ! عِنْدَهَا یَتَکَلَّمُ الرُّوَیْبِضَةُ. فَقَالَ: وَ مَا الرُّوَیْبِضَةُ یَا رَسُولَ اللَهِ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی ؟

 قَالَ صَلَّی اللَهُ عَلَیْهِ و آلِهِ وَ سَلَّمَ: یَتَکَلَّمُ فِی أَمْرِ الْعَآمَّةِ مَنْ لَمْ یَکُنْ یَتَکَلَّمُ. فَلَمْ یَلْبَثُوا إلاَّ قَلِیلاً حَتَّی تَخُورَ الاْ رْضُ خَوْرَةً، فَلاَ یَظُنُّ کُلُّ قَوْمٍ إلاَّ أَنَّهَا خَارَتْ فِی نَاحِیَتِهِمْ، فَیَمْکُثُونَ مَا شَآءَ اللَهُ ثُمَّ یُنْکَتُونَ فِی مَکْثِهِمْ، فَتُلْقِی لَهُمُ الاْ رْضُ أَُفْلاَ ذَ کَبِدِهَا.

 قَالَ: ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إلَی الاْ سَاطِینِ، فَقَالَ: مِثْلُ هَذَا.

 فَیَوْمَئِذٍ لاَ یَنْفَعُ ذَهَبٌ وَ لاَ فِضَّةٌ. فَهَذَا مَعْنَی قَوْلِهِ: فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا.

 «ای سلمان ! و در آن موقعیّت «رویبضه » تکلّم می کند و سخن می گوید:

 سلمان گفت : فدایت شود پدرم و مادرم ای رسول خدا! مراد از رویبضه چیست ؟

 رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: در امور اجتماعی مردم و اوضاع عامّه کسی تکلّم میکند و ارشادات مردم را به عهده دارد که شأن او ارشاد و هدایت و ولایت بر مردم نیست .

 چون این قضایا واقع گردد و این علائم تحقّق یابد دیگر مدّت درازی به طول نمی انجامد، بلکه درنگ نمی کنند مردم، مگر زمان اندکی که ناگهان زمین صیحه عجیبی می کشد، و این صدا و صیحه بطوری تمام بسیط زمین را فرا می گیرد که هر کس چنین می پندارد که این صیحه در ناحیه و موطن او واقع شده است . و پس از صیحه به قدری که خداوند اراده اش تعلّق گیرد، باز مردم در روی زمین درنگ می کنند، و در این اقامت و درنگ دچار گرفتاری ها و مشقّات و تکان ها می گردند.

 و زمین پاره های جگر خود را بیرون می ریزد، و منظور از پاره های جگر طلاها و نقره هاست .

 حضرت رسول اکرم در این حال با دست خود اشاره کردند به ستون هائی که در آنجا نصب شده بود و فرمودند: پاره های جگر زمین و قطعات طلا و نقره مثل این ستون ها.

 امّا در آن روز، دیگر طلا و نقره فائده ای ندارد، و اینست معنای گفتار خدای تعالی :فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا

 پس به درستی که حقّاً علائم قیامت به وقوع پیوسته است .»[i]

 

 صدوق رحمة الله علیه در کتاب «خصال » از أبوالطُّفَیل از حُذَیفة ابن أسید روایت کرده است که او گفت : ما جماعتی بودیم که از شرائط و علامات قیام قیامت بحث و مذاکره می کردیم . رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم که در غرفه ای نزدیک به ما بود، بر ما اشراف نموده و از بحث ما مطّلع شد و سپس فرمود:

 لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی تَکُونَ عَشْرُ ءَایَاتٍ: الدَّجَّالُ، وَ الدُّخَانُ، وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَ دَآبَّةُ الاْ رْضِ، وَ یَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ ثَلاَ ثُ خُسُوفٍ: خَسْفٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَسْفٌ بِالْمَغْرِبِ وَ خَسْفٌ بِجَزِیرَةِ الْعَرَبِ، وَ نَارٌ تَخْرُجُ مِنْ قَعْرِ عَدَنٍ تَسُوقُ النَّاسَ إلَی الْمَحْشَرِ، تَنْزِلُ مَعَهُمْ إذَا نَزَلُوا وَ تَقِیلُ مَعَهُمْ إذَا قَالُوا.[ii]

«ساعت قیامت فرا نمی رسد مگر آنکه ده آیه از آیات الهیّه به ظهور می پیوندد: دجّال ، و پیدایش دودی در آسمان ، و طلوع خورشید از مغرب ، و پیدا شدن دابّة الارض ، و خروج یأجوج و مأجوج ، و سه شکاف و فرو رفتگی در زمین : یک فرو رفتگی در ناحیه مشرق و یک فرو رفتگی در ناحیه مغرب و یک فرو رفتگی در جزیرة العرب ، و آتشی از آخر و نهایت عدن پیدا می شود که مردم را به سوی محشر سوق می دهد؛ هر جا که مردم پائین آیند، آن هم با مردم پائین می آید، و هر جا که مردم قیلوله کنند (یعنی برای استراحت قبل از ظهر بیارمند) آن هم با آنان قیلوله می نماید.»

 باری ، از علائم ظهور قیامت در این حدیث 9 عدد بیان شده است ، و البتّه دهمی نزول حضرت عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیهما السّلام است . و شاهد بر این گفتار آنکه این حدیث را در «صحیح مسلم » از أبوالطّفیل از حذیفة بن أسید غِفاری آورده است و علاوه بر نُه فقره ای که ما در اینجا ذکر کردیم نزول عیسی بن مریم را ذکر کرده است .

 و شاهد دیگر آنکه در «خصال » صدوق با سند متّصل خود روایت میکند از حذیفة بن أسید یَقُولُ:سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلَّی اللَهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَقُولُ: عَشْرُ ءَایَاتٍ بَیْنَ یَدَیِ السَّاعَةِ: خَمْسٌ بِالْمَشْرِقِ وَ خَمْسٌ بِالْمَغْرِبِ. فَذَکَرَ الدَّآبَّةَ، وَ الدَّجَّالَ، وَ طُلُوعَ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا، وَ عِیسَی بْنَ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَ مُ، وَ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ، وَ أَنَّهُ یَغْلِبُهُمْ وَ یُغْرِقُهُمْ فِی الْبَحْرِ؛ وَ لَمْ یَذْکُرْ تَمَامَ ا لاْ یَاتِ.

 «حذیفه میگوید: از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدم که می فرمود: ده آیه قبل از قیامت به وقوع خواهد پیوست : پنج آیه در جانب مشرق ، و پنج آیه در جانب مغرب . و سپس رسول خدا قضیّه دابّه ، و قضیّه دجّال ، و طلوع خورشید از سمت مغرب ، و قضیّه عیسی بن مریم علیه السّلام و یأجوج و مأجوج را و اینکه بر ایشان غلبه پیدا می کند و آنها را در دریا غرق می سازد را ذکر فرمود؛ و بقیّه آیات را ذکر نفرمود.»

 این روایتی را که با این إسناد ذکر کردیم ، راجع به فقرات مختلفه آن درباره دجّال و نزول عیسی بن مریم و آمدن یأجوج و مأجوج و انحلال زمین و غیرها، روایات بسیاری وارد شده است ، با سندهای مختلف و مضامین متفاوت ، و می توان اجمالاً آنها را از آیات قرآن کریم نیز استنتاج کرد


[i] «تفسیر علیّ بن إبراهیم » طبع سنگی ، از ص 627 تا ص 629؛ و در تفسیر «المیزان » ج 5، از ص 432 تا ص 435 در ذیل آیة 54 از سورة 5: مائدة از «تفسیر علیّ بن إبراهیم » نقل کرده اند.


 

 


 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:23 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا موهای بدن هم جزو شواهد در روز قیامت است

پرسش:
آیا موهای بدن هم جزو شواهد در روز قیامت است؟
پایگاه حوزه6780-2، 6780-2
پاسخ:

قرآن کریم در سوره فصلت آیات 19-22 می فرماید:

ویاد کن[ روزی را که دشمنان خدا به سوی آتش گرد آورده و بازداشت]و دسته دسته تقسیم[ می شوند. تا چون بدان رسند گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه می کرده اند بر ضدشان گواهی دهند. و به پوست]بدن[ خود می گویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ می گویند: همان خداییکه هر چیزی را به زبان آورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفریده و به سوی او برگردانیده می شوید.

و]شما[ از اینکه مبادا گوش و دیدگان و پوستتان بر ضد شما گواهی دهند]گناهانتان را[ پوشیده نمی داشتید. لیکن گمان داشتید که خدا بسیاری از آنچه را که می کنید نمی داند.[1]

اینجا اگر چه قرآن از پوست و گوش و چشم سخن به میان آورده است ولی نفی نکرده است که دیگر اجزاء از جمله دست و پا و مو هم گواهی بدهند. مهم این است که خداوند از تمام جزئیات رفتار و اعمال و اذهان ما آگاه است. خواه پوست و مو گواهی دهند و خواه گواهی ندهند از سوی دیگر می توان گفت که مو با پوست است و بلکه جزئی از آن محسوب می شود. و وقتی پوست گواهی دهد اجزاء آن که از جمله موها هستند هم گواهی داده اند.



[1]ترجمه عزت الله فولادوند.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:23 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها