0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

مفهوم نفس در قرآن

پرسش:
مفهوم نفس در قرآن چیست؟
پایگاه حوزه6702-1، 6702-1
پاسخ:

معانی نفس از دیدگاه قرآن :

تفحص و بررسی درقرآن،  بیانگر این حقیقت است‏ که کلمهنفسدرآیات زیادی(حدود 346 مورد) به صورت‏هایمختلف مفرد و جمع و... بکار برده شده،ودرمعانی بسیاری که درذیل می آید،  بکار رفته است:

1- نفس به معنای جان یا حیات حیوانی :

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهًِ...[1] «برای نفس چیزی نیست مگر آن که بمیرد به اذن پروردگار»

 ... کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ...[2]«هر نفسی مرگ را خواهد چشید».

در این دو آیه، نفس مرادف با جان است.

2 - نفس به معنای روان یا نفس انسانی:«... وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ، یادآوری کن که نفس آنچه کسب کند بدان گرفتار می‏شود»[3]

یعنی نفس در این معنا، ماهیت‏خویش را با آنچه که به دست‏می‏آورد، می‏سازد. در این مورد نفس همان مجموعه حالات روحی است‏که خاصیت ادراکی، انفعالی، و افعالی دارد و بر مبنای این سه‏ خصوصیت‏ خود را می‏سازد و شخصیت‏ خود را شکل می‏دهد.

… أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَی اللّهِ غَیْرَ الْحَقّ‏ِ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ.[4]«در روز قیامت‏خداوند به کفار اخطار می‏کند خارج کنید نفسهای‏خود را از بدن‏هایتان یعنی بمیرید درحالی که جزا داده می‏شوید به عذاب خوارکننده‏ای‏».

3 - نفس به معنای شخصیت ‏شکل گرفته و متعادل:

لایُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ.[5]«خدا هر کسی را به اندازه توانائی‏اش تکلیف می‏دهد».

در این مرتبه نفسی مطرح است که خود را به مرتبه‏ای از تکامل رسانده است.

4 - نفس به معنای وجدان نفسانی با خود آگاهی:

کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ.[6]«هر نفسی و جانی در عالم رنج و سختی مرگ را می‏چشد و در سیر زندگی با خوبی و بدی آزمایش می‏شود و به سوی ما باز گشت ‏می‏کند».

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ.[7]«هر نفسی می‏داند آنچه را که از پیش فرستاده شده است و آنچه ‏را که از پس می‏آید».

در این دو آیه نیز نفس به معنای جان آمده و هم به معنای عامل ‏وجدان و شعور که در نتیجه منش انسانی را بیان می‏کند.

5 - اصل ثابت انسانی و خودآگاهی:

وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها× فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها[8]. «قسم به نفس و آن که او را متعادل و متکامل آفرید و در او بدکاری و پرهیزکاری الهام کرد».

این آیه ناظر به روان انسان است که می‏تواند در مسیر ظهور و فعلیت فطرت حرکت کرده، الهام بگیرد و متکامل شود و یا به ‏بدکاری روی آورد خلاصه این که حالت اکتسابی جذب خیر و یا شر را دارد.

6 - نفس به معنای نفس حیوانی یا نفس تعالی نیافته:

وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ َلأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبّی إِنَّ رَبّی غَفُورٌ رَحیمٌ.[9]«نفس خودم را تبرئه نمی‏کنم که نفس امر کننده  به بدی است مگر این که‏خدا بر من رحمت آورد به درستی که پروردگار من آمرزنده و مهربان است‏».

یعنی حضرت یوسف چنین با خدای خود تکلم می‏کند که من خودستائی ‏نکرده، نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرا نمی‏دانم زیرا نفس ‏اماره، انسان را به کارهای زشت وا می‏دارد جز آن که خدای

بر او رحمت آورد.

7 - نفس به معنای مضاف الیه یا معنای خودش:

یعنی خود انسان و غیر آن اراده شده است. و از این معنا برای ‏تاکید استفاده می‏شود، این معنای تاکیدی درباره همه موجودات ‏حتی خداوند بکار می‏رود از قبیل آیات زیر:

قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ قُلْ لِلّهِ کَتَبَ عَلی‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلی‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ لا رَیْبَ فیهِ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُون.[10]

«خداوند رحمت را بر خودش واجب کرده است‏».

 (یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ)[11]«خداوند خودش شما را از انجام گناهان ‏برحذر می‏دارد».

8 - نفس به معنای شخصانسانی که مرکب از جسم و روح است:

هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ...[12]«آن خدائی که آفریده است، شما را از یک نفس »و مراد از نفس‏ در این آیه، شخص است‏ یعنی حضرت آدم.

...أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا...[13]«کسی که بکشد یک فردی را بدون جرم، کانه تمام مردم روی زمین ‏را کشته‏».

یَوْمَتَأْتی کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها...[14]«به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها)به دفاع از خود برمی‏خیزد».

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیرالمیزان، ج‏14 در سوره انبیاء،آیه 35 ذیل آیه(کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ) در توضیح لفظ «نفس‏» سه معنا در قرآن ‏ذکر می‏کند و چنین می‏نویسد:

معنای اول: به معنای تاکید

لفظ «النفس‏»، علی ما یعطیه التامل‏ فی موارد استعماله، اصل معناه هو ما اضیف الیه نفس الشی معناه ‏الشی نفس الانسان معناه الانسان و نفس الحجر معناه هو الحجر...» «یکی از معانی لفظ نفس با تامل در موارد استعمالش در قرآن ‏همان معنای مضاف الیه است پس نفس الشی یعنی خود شی و نفس‏ الانسان یعنی خود انسان و ذات او و نفس الحجر یعنی معنای حجر که همان سنگ است ‏بنابراین معنا، نفس در معنای تاکیدی بکار رفته همانطور که علماء علم ادب می‏گویند:

زید خود زید نزد من آمد و به این معنا نفس بر هر شی‏ای استعمال ‏می‏شود حتی در مورد خود خداوند چنانکه خداوند در قرآن فرموده ‏است: «خداوند بر خودش واجب کرده است‏».[15]

معنای دوم: به معنای شخصانسان

استعمال نفس در شخص انسان و آن موجودی است مرکب از روح و بدن‏ و هر دو در اینجا مجموعا به معنای شخص انسان بکار رفته مثل ‏آیه مبارکه (خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها).[16]

(مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی اْلأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمیعًا) .[17]«به همین جهت ‏بر بنی‏اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گوئی‏ همه انسانها را کشته است‏».

جالب این است که هر دو معنا در یک آیه نیز جمع شده است:

مثل آیه (کُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها) .[18]«به یاد آورید روزی را که هر کس (در فکر خویشتن است و تنها) به ‏دفاع از خود برمی‏خیزد».

نفس اول در معنای روح انسانی; نفس دوم به معنای تاکیدی بکار رفته است.

معنای سوم: به معنای روح انسانی

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ج‏14، ص 312 سوره انبیاءچنین می‏نویسد:

«ثم استعملوه فی الروح الانسانی لما ان الحیاه و العلم و القدره التی بها قوام ‏الانسان قائمه بها و منه قوله تعالی(أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُون)ِ 0[19]

«مفسران کلمه نفس را در روح انسانی بکار برده‏اند. به جهت این‏ که حیات و علم و قدرت و قوام انسان به آنها است مثل این آیه‏مبارکه: «روز قیامت‏ خطاب به انسانها می‏شود که اگر قدرت دارید روح خود را از بدنتان خارج کنید، امروز جزا داده می‏شوید عذاب‏ خوارکننده‏ای‏».

بدیهی است که معنای دوم و سوم از معانی نفس در نباتات و سایر حیوانات اطلاق نمی‏گردد. مگر به حسب اصطلاح علمی پس گفته نمی‏شوداین گیاه و این حیوان، نفس است. آری چه‏بسا بر خون(دم) نفس‏گفته می‏شود. به جهت این که حیات و هستی در یک حیوان منوط به ‏وجود خون است همان‏طور که در مورد حیوانات «نفس سائله‏» اطلاق‏ می‏گردد.

و هم چنین از دیدگاه اهل لغت، نفس به معنای دوم و سوم در فرشته و جن استعمال نمی‏گردد گرچه آنان نیز دارای حیات هستند ودر قرآن نیز چنین استعمالی واقع نشده است گرچه در قرآن درآیات زیادی وارد است که طائفه جن مثل انسان دارای تکلیف هستندو موت داشته و حشر و نشری دارند (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ) «ما طائفه جن و انسانها را نیافریدیم مگر برای این‏که عبادت خدا کنند».[20]

اما کلمه موت به معنای فقدان حیات و هستی و آثار آن دو ازشعور و اراده از موجودی که از شان آن این است که حیات و هستی‏و اراده را داشته باشد، نفس متصف به آن می‏شود چنانکه در سوره‏بقره آیه 28 (کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ: «یعنی چگونه به‏خداوند کافر می‏شوید؟! درحالی که شما مردگان(اجسام بی‏روحی)بودید و او شما را زنده کرد سپس شما را می‏میراند» .

و نیز در مورد بتها وارد است (أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ).[21]«آنهامردگانی هستند که هرگز استعداد حیات ندارند».

تذکر این نکته در اینجا ضروری است که موت به معنائی که گفته‏شد، معنائی است که تنها انسان مرکب از روح و بدن به آن متصف‏می‏گردد پس انسان متصف می‏گردد به این که انسان، فاقد وجودمی‏گردد بعد از آن که آن را داشته است و اما کلمه ‏روح در قرآن‏ در هیچ آیه‏ای وارد نشده است که متصف به موت و مرگ گردد همان‏ طوری که در مورد فرشته نیز وارد نگردیده است و اما اینکه‏قول خداوند در قرآن (کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلاّ وَجْهَهَُ)[22].و قوله تعالی: (وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی اْلأَرْضِ)[23].

به این معنا است که هلاک غیر از مرگ و موت است گرچه باهم در یک موردی منطبق می‏گردند.

از مطالب بالا روشن گردید که مراد از نفس در آیه مبارکه (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتَ) تنها انسان است نه به معنای روح انسانی زیرا نسبت موت به روح در کلام خداوند وارد نشده است پس شامل فرشته و جن و سایر حیوانات نمی‏گردد گرچه برخی از آنها مثل جن و حیوان‏ متصف به موت و مرگ می‏گردند، دلیل این اختصاص به انسان قرینه‏ای‏ است که قبل از آیه(کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) یعنی(وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ)[24]و نیز قرینه‏ای است که بعد از آن آیه و در ذیل‏آن ذکر شده است (نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً).

پس کلام برخی از مفسرین به این که مراد از نفس در آیه مذکور روح است، صحیح به نظر نمی‏رسد گرچه برخی از مفسرین ادعای ‏عمومیت آیه را بر هر صاحب هستی از انسان و فرشته و جن و سایر حیوانات حتی نبات نموده‏اند و لکن حق این است که قبلا گفته شد.[25]

نظر امام فخر رازی در معنای نفس از دیدگاه قرآن و بطلان آن

‏امام فخر رازی در تفسیر کبیرش در ذیل آیه مبارکه (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) چنین ذکر کرده است:

اولا ادعا می‏کند که آیه (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) عمومیت داشته،شامل همه موجودات دارای نفس می‏شوند بعد از این مطلب چنین‏می‏نویسد:

«ان الایة مخصصة فان له تعالی نفسا کما قال حکایة عن عیسی و نعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک‏». «آیه مذکور عام بوده ‏و تخصیص خورده است‏ برای این که خداوند نیز دارای نفس است‏ چنانکه در قرآن از قول حضرت عیسی(ع) نسبت‏ به خداوند چنین حکایت‏ شده است که ای خداوند تو می‏دانی آنچه را که در نفس من است و من نمی‏دانم آنچه را که در نفس تو است‏».

پس خداوند نیز دارای نفس است‏ با این که موت درباره خداوند محال است و همچنین جمادات دارای نفس اند و موت ندارند».

سپس چنین اضافه می‏کند:

«و العام المخصص حجة فیبقی معمولا به علی ظاهره فیما عدا ما اخرج منه و ذلک تبطل قول الفلاسفة فی الارواح البشریة و العقول‏ المفارقه و النفوس الفلکیه انها لا تموت‏».

«آیه عام تخصیص خورده، حجت است پس به ظاهر آن عمل می‏شود جزدر موردی که از آن استثناء شده است و این آیه قول فلاسفه را در اثبات این که ارواح بشری و عقول مفارق و نفوس فرشتگان موجواتی ‏هستند که مرگ ندارند، باطل و مردود می‏داند».

علامه بعد از نقل این کلام از امام فخر رازی سه اشکال بر این‏گفته او ذکر می‏کند:

اولا: این که مراد از «نفس‏» در آیه بالا به معنای اول که شامل‏ همه موجودات باشد، نیست. مگر این که به صورت اضافه در کلام‏ آورده شده باشد، اما در این آیه (کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ) از اضافه ‏قطع شده پس این معنای اول در این آیه قطعا مراد نیست پس تنها یکی از دو معنای دوم و سوم ممکن است مراد باشد و چنانکه گفته‏ شد، معنای سوم نیز قطعا در این آیه مراد نیست پس باقی می‏ماند معنای دوم.

و ثانیا: نفی موت از جمادات با آیه (وَ کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ) و آیه (أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاءٍ) . و غیر این دو از آیات منافات ‏دارد چنانکه توضیح آن روشن است.

و ثالثا: قول فخر رازی که عمومیت آیه قول فلاسفه را در ارواح‏ بشری و عقول مفارق و نفوس فلکی باطل می‏کند، صحیح نیست. زیرا همه اینها مسائل عقلی هستند که از طریق برهان ثابت ‏شده‏اند. و برهان حجت‏ بوده، مفید یقین است و اما آنچه از قرآن استنباط می‏گردد، از قبیل ظهورات بوده قابل توجیه هستند و ظهور، حجت‏ظنی است و چگونه تصور می‏گردد که علم با ظن بخلاف جمع شود و اگراین مسائل واقعا اثبات شده و دارای برهان قطعی نباشد، پس دراین صورت به ظن به خلاف اصولا نیازی نیست .[26]

با توجه به معانی ذکر شده از قرآن، می‏توان نتیجه گرفت که نفس ‏انسانی از سوئی با فطرت و ذات خویش در ارتباط است و از سوی ‏دیگر، با طبیعت پیرامون خود با محیط و مکتسبات آن و بدین‏ترتیب نفس شکل می‏گیرد .[27]

به برخی از این معانی بالا که ذکر شد، در کتاب «رساله نفسیه‏»تالیف فضل الله بن حامد الحسینی از علماء قرن نهم(921قمری) درصفحه 12 اجمالا اشاره شده است.

«بیان اختلاف مذاهب و معانی که در باب معرفت نفس گفته‏اند و ذکر الفاظ مختلفه که بر حقیقت او اطلاق می‏کنند، اول آن است که‏نفس گویند و حقیقت می‏خواهند چنانکه گویند فلان شی بنفس خود قائم است و نفس گویند و روح را اراده کنند و دل را مراد می‏دارند. و باشد که نفس گویند و ذات و وجه مراد باشد این جمله ‏به یکدیگر نزدیک‏تر است.

حال نفس و روح و قلب و دل نیز (در قرآن) هم‏چنین است و اختلاف ‏رهروان حق از این جهت است که چون در نگرند در مقام مشاهده گاه ‏باشد که نفس خود را تاریک بیند و گاه باشد که پرتو زند چنانکه ‏دیده بیننده طاقت آن را ندارد که در او نگرد و گاه باشد که ‏دیده از بیننده برباید چون تعدد صفات باطن معلوم شد بدانکه ‏کثرت این نامها از کثرت صفات باطن پیدا شود».

ماخذ: با اندکی تصرف، درسهایی از مکتب اسلام- سال 78- شماره 8‏، معانینفسدرعلم‏النفس از دیدگاهقرآن،حسین حقانی زنجانی

http://www.hawzah.net/Per/Magazine/MI/7808/mi00805.htm



[1]- سوره آل عمران، آیه 145.

[2]- سوره نساء، آیه 35.

[3]- سوره انعام، آیه70.

[4]- سوره انعام، آیه 3 9.

[5]-سورهبقره، آیه 286.

[6]-سورهانبیاء، آیه 35.

[7]-سورهانفطار، آیه 5.

[8]-سورهشمس، آیه 7.

[9]--سورهیوسف، آیه 53.

[10]- سوره انعام، آیه 12.

[11]-سورهآل عمران، آیه 28.

[12]-سورهاعراف، آیه 189.

[13]-سورهمائده، آیه 32.

[14]-سورهنحل، آیه 111.

[15]-سورهانعام، آیه 12.

[16]-سورهزمر، آیه 6.

[17]-سورهمائده، آیه 32.

[18]- سورهنحل، آیه 111.

[19]-سورهانعام، آیه93.

[20]- سوره ذاریات، آیه56.

[21]- سوره نحل، آیه21.

[22]- سوره قصص، آیه88.

[23]-سوره زمر، آیه68.

[24]-سورهانبیاء، آیه 34.

[25]- تفسیر المیزان، ج‏14، سوره انبیاء، آیات 7 و 21، ص‏313.

[26]- تفسیر المیزان، ج‏14، ص‏313 و 314.

[27]-- علم النفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی و تطبیق آن باروانشناسان جدید نوشته دکتر حسن احدی مشکوة ‏السادات بنی جمالی،تاریخ چاپ 1361ش ناشر: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:15 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

امکان رجعت جسمانی

پرسش:
رجعت جسمانی چگونه ممکن است ؟
پایگاه حوزه6790-1، 6790-1
پاسخ:

«رجعت»از عقاید معروف و قطعی شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه رستاخیز، گروهی از«مومنان خالص»و«کفار و طاغیان»بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند.[1]

برای روشن شدن«مسئله رجعت»چند نکته را متذکر می شویم:

   1ـنکته اول در مورد دلیل این مسئله است؛ عمده دلیل مسئله رجعت روایات متعدد و متواتری است که از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل شده است. احادیث صریحی که شماره آن به حدود دویست حدیث می رسد که چهل و چند نفر از راویان و ثقات و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده اند.[2]

علاوه اینکه آیاتی از قرآن با توجه به قرائن و شواهد پیرامون آن به مسئله رجعت دارد، برای اطلاع بیشتر به تفسیر آیه 83 سوره نمل مراجعه فرمائید، آنجا که خداوند می فرماید:«به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند».

 2ـنکته دوم: از نظر عقلی، زنده شدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، خداوندی که قدرت دارد همه انسانها را در قیامت دوباره زنده کند، زنده نمودن عده ای در دنیا برای او کاری سهل و آسان است.

بهر حال کسانیکه ایمان به خداوند و قدرت او دارند، برای پذیرش مساله رجعت و قیامت مشکلی ندارند.

نکته سوم: در قرآن مجید وقوع رجعت (بطور اجمال) در پنج مورد از امت های پیشین آمده است.

الف- در آیه 259 سوره بقره، داستان پیامبری (عزیر) که خداوند او را یکصد سال میراند و سپس زنده نمود:«أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی‏ عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیی هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْمًا فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلی‏ کُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ قَدیر»ٌ[3].

 

ب- در آیه 243 سوره بقره، عده ای که خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرُون»[4].

 

ج- در آیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل که عده ای از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند پس خداوند آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را بجا آورند: وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون، ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.[5]

د- در آیه 110 سوره مائده ضمن برشمردن معجزات حضرت عیسی می فرماید:«تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی.»: إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلی‏ والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی‏ بِإِذْنی وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبین.[6]ٌ

هـ - آیه 73 سوره بقره در مورد کشته ی بنی اسرائیل می فرماید: فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللّهُ الْمَوْتی‏ وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون[7].

علاوه اینکه داستان اصحاب کهف و داستان مرغ های چهار گانهحضرتابراهیم(ع)چیزی شبیه به رجعت بوده است.[8]

 4ـنکته چهارم: در مورد فلسفه رجعت است.

با توجه به آنچه از روایات اسلامی استفاده می شود، این موضوع (رجعت) جنبه همگانی ندارد بلکه اختصاص به مومنان صالح العملی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند، هم چنین کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم قرار دارند. چنانکه امام صادق (ع) می فرماید:«رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت می کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.»[9]

چنین به نظر می رسد که بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی دنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است.

و به تعبیر دیگر گروهی از مومنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانع و عوائقی در زندگی خود روبرو شده اند و تکامل آنها ناکام مانده است، حکمت الهی ایجاب می کند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجدد به این جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگترین افتخارات است.

و بعکس گروهی از منافقان و جباران سرسخت،علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازاتهایی در این جهان نظیر آنچه اقوام سرکش مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند ببینند و تنها راه آن رجعت است.[10]

این احتمال نیز وجود دارد که بازگشت این دو گروه در آن مقطع خاص تاریخ بشر به عنوان دو درس بزرگ و دو نشانه مهم از عظمت خدا و مساله رستاخیز برای انسانها باشد، تا با مشاهده آن به اوج تکامل معنوی و ایمان برسند و از هیچ نظر کمبودی نداشته باشند[11].

بخصوص در مورد رجعت امامان معصوم علیهم السلام که مسیر تکاملی را طی نمودند و اینگونه به نظر می رسد که فلسفه رجعت آنها، به اوج تکامل معنوی رساندن انسانها و اتمام حجت الهی بر مردم آن زمان و ارائه ی نشانه ای از عظمت خداوند و آماده سازی زمینه برای حادثه بزرگ رستاخیز باشد. در هر صورت خداوند،عالـِم به فلسفه ها و حکمتهاست و این امور احتمالاتی است که به ذهن خطور می کند.



[1]-   تفسیر نمونه، ج 15، ص 555.

[2]- بحار الانوار، ج 53، ص 122.

[3]- یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‏کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‏قدر درنگ کردی؟» گفت: « یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: « نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‏گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‏ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها(ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‏دهیم، و گوشت بر آن می‏پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‏دانم خدا بر هر کاری توانا است«.

 

[4]- آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‏های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ ( و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‏کند؛ ولی بیشتر مردم، شکر(او را) بجا نمی‏آورند.

 

[5]-و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا می‏کردید.

 سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.

 و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و »من« ]> شیره مخصوص و لذیذ درختان [ و »سلوی« ]> مرغان مخصوص شبیه کبوتر[ را بر شما فرستادیم؛ )و گفتیم:( »از نعمتهای پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‏ایم بخورید!« )ولی شما کفران کردید!( آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم می‏نمودند.

 

[6]-)به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با« روح القدس »تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‏گفتی؛ و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده می‏ساختی، و در آن می‏دمیدی، و به فرمان من، پرنده‏ای می‏شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می‏دادی؛ و مردگان را )نیز( به فرمان من زنده می‏کردی؛ و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست

[7]- سپس گفتیم: « قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! ( تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این‏گونه مردگان را زنده می‏کند؛ و آیات خود را به شما نشان می‏دهد؛ شاید اندیشه کنید

[8]- تفسیر نمونه، ج 15، ص 556 تا ص 558 .

 [9]-  بحار الانوار، ج 53، ص 39.

[10] - تفسیر نمونه، ج 15، ص 559 .

[11]- تفسیر نمونه، ج 15، ص 559 .

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

زمان برانگیخته شدن بهترین و بدترین آدم ها؟

پرسش:
این که بدترین ها و بهترین ها برانگیخته می شوند، مربوط به زمان قیام حضرت بقیه الله الاعظم(عج) هست یا به دوران رجعت بر می گردد؟
پایگاه حوزه7138-4، 7138-4
پاسخ:

مسئله رجعت و برانگیخته شدن بهترین آدم ها و بدترین آدم ها، مربوط به زمان قیام و ظهور حضرت مهدی «عج» است. رجعت یکی از اعتقادات ما شیعیان است که در زمان ظهور حضرت مهدی «عج»، گروهی از بهترین مومنین و گروهی از بدترین اشقیاء، که از دنیا رفته اند و در عالم برزخ هستند، به فرمان الهی دوباره زنده می شوند،[1]حضرت مهدی «عج» و برنامه های آن حضرت را می بینند. حال این رجعت آیا برزخی است یا با بدن های طبیعی است، بحث جداگانه ای می باشد. همینطور باید دانست که ظهور امام عصر «عج» در واقع مرتبه ای از مراتب قیامت است که با حصول آن، گویی مرتبه ای از قیامت قیام کرده است و در نتیجه زنده شدن مردگان امری بعید نیست.[2]



[1] - بحار، ج 53، ص 39، حدیث 1- میزان الحکمه، با ترجمه فارسی، ج 4، ص 1983، حدیث 6943.

[2]برای مطالعه در زمینه رجعت به کتاب های زیر مراجعه کنید.

1- میزان الحکمه، باب رجعت، ج 4، ص 1980- 1985.

2- رجعت، چاپ انتشارات جامعه مدرسین.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

درباره رجعت

پرسش:
من از ذاکرین شنیده ام که رجعت اتفاق خواهد افتاد و همه 14معصوم (ع) ما برخواهند گشت، اگر این یک اعتقاد صحیح است آیا دشمنان آنها نیز برخواهند گشت؟ و آنچنان که من شنیدم مجازات خواهند شد؟
پایگاه حوزه2043، 2043
پاسخ:

رجعت در لغت[i]: به معنای بازگشت و عودت می­باشد و در فرهنگ شیعه بدین معنا است که جماعتی از امت اسلامی بعد از مرگ، در زمان ظهور امام زمان (عج) زنده خواهند شد و به دنیا برخواهند گشت. رجعت از نظر عقلی هیچ مانعی ندارد و آیاتی از قرآن برآن دلالت دارند مانند آیات 82-83  سوره نمل و آیه 74 سوره کهف. روایات فراوانی (حدود دویست روایت) از طریق ائمه اهل البیت(ع) در این مورد به ما رسیده است و بنابر این روایات انسان­هایی که در ایمان و کفر خالص هستند زنده خواهند شد و انسان­های متوسط اگر چهل روز بعد از نماز صبح دعای عهد را بخوانند انشاءالله زنده خواهند شد.[ii]

در میان ائمه (ع) آنچه که مسلم است امام حسین علیه السلام زنده خواهد شد اما بقیه ائمه در روایت نیامده است و سخن علامه مجلسی در حق الیقین به نحوی است که از آن استفاده می­شود که امامان بعد از سید الشهداء رجعت نخواهند داشت و حضرت امام حسین (ع) اینقدر حکومت خواهد کرد که ابروان آن حضرت سفید خواهد شد. دشمنان اهل البیت هم جهت مجازات به این دنیا بر خواهند گشت و بعد از آن پایان دنیا خواهد بود. ناگفته نماند که به صراحت قرآن بازگشت و رجعت به دنیا (بعد از مرگ) بارها اتفاق افتاده است، مانند: سوره بقره آیه­های  55، 56، 72، 73، 243، 259 و سوره آل عمران آیه 49.



[i]- این جواب با استفاده از : العقیده الاسلامیه علی ضوء مدرسه اهل البیت علیهم السلام علامه شیخ جعفر سبحانی ص 291-294، حق الیقین علامه مجلسی (ره) از ص 248-272، المیزان،تفسیر المیزان ج 2 ص 106- 109 تهیه شده است.

[ii]-این دعا در مفاتیح الجنان مرحوم قمی آمده است.

 

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

مفهوم رجعت

پرسش:
مفهوم رجعت چیست؟
پایگاه حوزه4574-3، 4574-3
پاسخ:

رجعت یعنی این که گروهی از انسانهای صالح که قبل از قیام امام عصر(عج) از دنیا رفته اند و زنده خواهند شد باز خواهد گشت. در واقع باید گفت رجعت مرتبه ای از مراتب قیامت است که رخ خواهد داد و بعضی از علائم آن من جمله زنده شدن مردگان را دارد. البته مباحث فراوان و عمیقی پیرامون رجعت مطرح است.

گرچه رجعت از طرف عده ای از مسلمانان مورد انکار قرار گرفته است اما روایات فراوان و بعضی از آیات قرآن کریم آن را تأیید می کنند[i].


1-سوره البقره ،آیات: 55-56،73،260،28


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا احضار ارواح حرام است؟

پرسش:
من می خواهم بدانم که آیا دعوت ارواح “سحر سیاه” است؟ و اینکه نظر شما درباره امکان احضار ارواح از برزخ چیست؟
پایگاه حوزه1633، 1633
پاسخ:

اگر منظور شما از سحر سیاه سحرهای حرام و مذموم است باید بعرض برسانیم که طبق نظر علماء شیعه هرچند احضار روح امکان دارد، ولی عملی حرام به حساب می آید و سزاوار است مؤمنین به دنبال اینگونه مسائل نباشند.[i]



[i]تحریر الوسیله، ج 1، ص498 -499، مساله 16

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

شقاوت و سعادت ارواح انسانها قبل از ابدان

پرسش:
آیا خدا طبیعت ارواح بشری را خوب خلق می کند یا اینکه نه بعضی را بد و بقیه را خوب خلق می کند، بعنوان مثال ما شیعیان به عالم ذر که ارواح بشری قبل از خلق آدم آنجا بوده اند اعتقاد داریم، لذا ارواح معاویه و یزید قبل از خلقت آدم در عالم برزخ بوده اند در این صورت می خواهم بدانم آیا خدا روح معاویه و یزید و افرادی از این قبیل را مدت طولانی قبل از اینکه روی زمین بیایند و مرتکب جرائم شوند پست خلق کرد یا خداوند ارواح آنها را خوب خلق کرد و آنها خودشان روحشان را بد کردند؟
پایگاه حوزه3286، 3286
پاسخ:

1)-  خداوند هر چه را خلق کرده است نیکو آفریده است. بین حسن و خلق تلازم همیشگی هست قرآن می فرماید:

“الَّذِی أَحْسنَ کلَّ شیْ‏ءٍ خَلَقَهُ  وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِینٍ"

 او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛”[1]

یعنی خداوندی که خلقت هر چیزی را احسن [و به نیکوترین وجه] قرار داد با این حساب هیچ خلقتی به لحاظ وضع اولیه خود بد نیست و بلکه حتماً نیکو است.

2)-  ارواح انسانها بنابر آخرین تحقیقات دینی و اسلامی قبل از ابدان خلق نشده اند و بلکه ناشی از ابدان هستند یعنی بعد از تکون جسم و در مراحل خاصی از جسم از همان جسم، روح متولد می شود که به اصطلاح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء شهرت دارد. و اگر روایاتی در مورد روح قبل از بدن آمده است مربوط به نشئات غیر دنیوی روح است که خود بحثی مفصل و بیرون از طاقت این نوشتار دارد.

3)-  عالم ذر به این معنا که شما فرموده اید نیست معنای صحیح آن ـ که البته سخت مورد اختلاف دانشمندان دینی می باشد ـ را در محل خود باید جستجو کرد می توانید به تفسیر المیزان علامه طباطبایی ذیل آیه 172 سوره اعراف (جلد 8) مراجعه فرمائید.

4)-  انسانها با ذات مختاری که دارند و خداوند آنان را ذاتاً مختار آفریده است می توانند راه سعادت و یا شقاوت را انتخاب کنند البته راه باطل و شقاوت هم در مرحله ای برای فرد جاذبه هایی دارد و بریدن از این جاذبه ها و پیوستن به راه حق، سختیها و مشقاتی دارد که اصطلاحاً به مبارزه با آن جاذبه ها جهاد اکبر می گویند که در این گیر و دار است که بعضی با جهاد اکبر سرفراز و سعادتمند می شوند و بعضی با تن دادن به جاذبه ها باطل لباس ذلت پوشیده و به شقاوت نائل می آیند و خداوند برای کمک انسان هیچ دریغی نکرده است و تا ممکن بوده است برای هدایت و پیروزی او امکانات و راه حلهایی فراهم آورده است. البته تردیدی نیست که محیط تربیت و حتی موارد تشکیل دهنده نطفة انسانی و رحم مادران و تغذیه هم در سرنوشت انسان تأثیر دارد اما این تأثیرات بگونه ای نیست که بتواند او را به سمتی مجبور کرده و اختیار را از کفش باز گیرد و در هر حال او مسئول اعمال خود خواهد بود.


[1]سوره سجده، آیه 7


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

معنای «ان شائوا شاء الله» و مقام ائمه(ع)

پرسش:
در باره مقام ائمه(ع) از عالم بزرگواری شنیدم:« اذا شاءوا شاء الله» لطفاً مقداری توضیح دهید؟
پایگاه حوزه6959، 6959
پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ سؤال شما چند نکته را تذکر می دهیم:

1- در مورد مسائل اعتقادی بعضی از مسائل جزو اصول اعتقادی است که اعتقاد به آنها لازم و واجب است. مانند اصل اعتقاد به خداوند و رسالت پیامبر اکرم(ص)، و امامت دوازده تن امامان معصوم(ع) و معاد و قیامت، اما پاره ای دیگر از مباحث اعتقادی که در واقع از جزئیات و متفرعات اصول اعتقادی است، اعتقاد و علم به آنها ضروری نیستند مانند جزئیات مسائل معاد که آیا معاد جسمانی است یا روحانی، یا کیفیت وحی بر پیامبر(ص) و یا نحوه اتصاف خداوند به صفات و یا نظیر همین سؤال شما که مقام و منزلت ائمه علیهم السلام چگونه است؟ یعنی اگر کسی نتوانست بینش درستی نسبت به این امور جزئی پیدا کند در اصل ایمان او خللی وارد نمی شود و از جرگه اسلام خارج نمی شود هر چند کسب و تحصیل بینش درست در تقویت و بالا بردن درجه ایمان او مؤثر است.

2- نکته دوم این که فهم دقیق این مطالب نیاز به تحصیل مقدمات و داشتن تخصص در زمینه مسائل فلسفی و عرفانی است و قهرا توضیحاتی که ارائه می نماییم برای افرادی که تخصصی در این زمینه ندارند در حد رفع استبعاد و امتناع نداشتن، می تواند مفید باشد.

3- در مورد مقامات و فضائل وجودی ائمه علیهم السلام مطالب فراوانی وجود دارد. مثلا در مورد علم ایشان روایاتی داریم که می فرمایند:« ان الامام اذا شاء ان یعلم علم، امام هر وقت بخواهد بداند، می داند»[1]

و دیگر این که هدف از خلقت جهان و غایت حرکت وجودی و ایجادی، وجود مقدس چهارده معصوم می باشد. چون غایت حرکت ایجادی، ظهور حق در مظهر تام مطلق است (که شامل جمیع جزئیات مظاهر می باشد) و مظهر تام همان انسان کامل است[2]چنان که انوار مقدس چهارده معصوم به نوعی علیت فاعلی برای جهان هستی دارند و قاعده لزوم سنخیت بین علت و معلول و قاعده الواحد مثبت این معنا می باشد. یعنی سنخیت بین علت و معلول اقتضاء می کند که میان علت نخستین جهان که واحد من جمیع الجهات می باشد و هیچ تکثری در او نیست و میان معلولات عالم که متکثر است و مختلفات می باشند یک جهت وحدتی تحقق داشته باشد که از جهتی ارتباط با وحدت کل و از جهتی متناسب با عالم کثرت داشته باشد و این امر فقط در عالم نفس متحقق است. نفس یک موجود دو لبه می باشد که در ذات از عالم ماده و محصول ماده، و در مقام فعلیت و کمال از عالم تجرد است. البته نه هر نفسی بلکه آن نفس کاملی که متکثر است را تحت نفوذ بگیرد و آن نفس طیبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. البته منظور از نفس همان وجود نوری آنهاست که وجود در مرتبه علت می باشد.[3]

علاوه این که در روایات[4]در باب آفرینش نخستین و اولین مخلوق مفید همین مطلب است. در زیارت جامعه کبیره می خوانیم که:« بکم فتح الله و بکم یختم و بکم ینزل الغیث و بکم یمسک السماء ان تقع علی الارض الا باذنه و بکم ینفس الهم و یکشف الضر.، اما عبارتی که در مورد ائمه علیهم السلام نقل نمودید:«اذا شاؤا شاء الله» چنین عبارتی را در متون روائی پیدا نکردیم، و التزام به مفاد ظاهر آن یعنی تعلیق مشیت الهی بر مشیت ائمه محال و ممتنع است. مگر این که یک نوع عنایت و تشریف از جانب خداوند باشد نه به صورت تعلیق به این بیان که چون ائمه علیهم السلام فانی در ذات خداوند هستند و به تعبیر قرآن:«ما تشاؤون الا ان یشاء الله رب العالمین»[5] (29/ تکویر) پس اراده و مشیتی جز اراده و مشیت خداوند ندارند. به همین جهت خداوند هم از باب تشریف و اضافه و عنایت، اراده خود را منطبق به اراده ایشان بیان نماید چنان که در مورد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، روایات فراوانی داریم که "خداوند با غضب تو غضب می کند و با رضای تو راضی می شود."[6]

و نیز در احادیث قدسی در مورد فضیلت قرب فرائض وارد شده است که آنها به مقامی می رسند کهید الله و لسان الله و اذن اللهمی شوند.[7]یعنی اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست و زبان و گوش بنده کاملش انجام می دهد.

و معلوم است که این بیانات در واقع بیان فنا این ذوات مقدسه در جلال و جبروت و اسماء و صفات خداوند است. و اساسا فنا سرمایه معلول است، چرا که از خود چیزی ندارد و عزت او از پیوستگی به علت است.

و همچنین در منابع روایی آمده است که: ای فرزندان آدم، من غنی هستم که فقیر نمی گردم و اگر تو اطاعت مرا بجای آوری، تو را بگونه ای قرار می دهم که بی نیاز گردی، ای فرزندان آدم من زنده ای هستم که مرگ به سراغم نمی آید و اگر اطاعتم کنید شما را هم زنده ای نامیرا قرار می دهم و من اگر به چیزی بگویم باش وجود پیدا می کند و اگر اطاعت کنید از اوامر من، شما را هم به گونه ای قرار می دهم که اگر به شیئی بگویید باش، بلا فاصله وجود پیدا کند (یعنی کافی است که فقط اراده کنید).[8]

و لذا ائمه علیهم السلام فرمودند: "اجعلونا مخلوقین و قولوا فینا ما شئتم."[9]

پس ظاهر عبارتی که نقل فرمودید که به صورت تعلیق اراده خداوند بر اراده ائمه علیهم السلام بود، به هیچ وجه قابل قبول نیست و مردود است. اما این که این عبارت بیان یک نوع تشریف و غایت خاصه خداوند نسبت به ائمه(ع) باشد، منعی ندارد. چنان که توضیح دادیم.



[1]- کافی، ج 1، ص 316.

[2]- نهج الولایة، آیت الله حسن زاده آملی، ص 195 (در مجموعه یازده رساله فارسی)

[3]- لولا فاطمه، آیت الله گرامی، ص 22.

[4]- کافی، ج 1، ص 440- بحارالانوار، ج 57، ص 78.

 سوره تکویر، آیه 29[5]

[6]- صحیح بخاری، کتاب فضائل الصحابه، ج 5، 75.

[7]- اصول کافی معرب، ج 2، ص 363 و ج 1، ص 113- توحید صدوق، ص 165.

[8]- عدة الداعی، ص 311- ارشاد القلوب، ج 1 ، ص 76- بحارالانوار، ج 90، ص 377- مستدرک الوسایل، ج 11، ص 259.

[9]- بحار، ج 25، ص 275.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

وجود عالم برزخ قبل از قیامت

پرسش:
آیا بعد از مرگ هر کس او را به بهشت یا جهنم می برند؟
پایگاه حوزه3680، 3680
پاسخ:

آن طور که از آیات قرآن برمی آید،قیامت پس از به هم ریختن نظام مادی این عالم برپا می شود، لذا انسان­ها از مردن تا بر پا شدن قیامت فاصله ای را طی می کنند که به آن برزخ می گویند و در آنجا تا حدی، از آثار اعمال و عقاید خود برخوردار می شوند (بهشت و دورزخ برزخی) ولی محاسبه نهایی در قیامت خواهد بود و در آنجا به بهشت و یا جهنم خواهند رفت.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:17 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

راه دیدن برزخ و عالم آخرت

پرسش:
آیا اعمال خاصی برای آگاه شدن از حقایق عالم آخرت وجود دارد؟
پایگاه حوزه7262-4، 7262-4
پاسخ:

راه رسیدن به این درجه و این مقام که انسان بتواند از حقایق پوشیده عالم آگاه شود، این است که با رنج و تلاش و با انجام ریاضت های مشروع و کم کردن وابستگی هایش به جهان ماده، خود را به این مقام برساند. اگر کسی بتواند این راه دشوار را طی کند و به مقام یقین برسد، قطعا چشم برزخی او باز خواهد شد و نادیدنی ها را خواهد دید. در روایات ما آمده است که «روزی پیامبر اکرم «ص» بعد از نماز صبح، جوانی را در مسجد دید که حالت خیلی نزار و لاغری داشت و رنگ صورتش زرد شده بود و چشمانش در حدقه فرو رفته بود. حضرت به او فرمودند: فلانی شب را چگونه صبح کردی؟ جوان عرض کرد: یا رسول الله، شب را در حالیکه از اهل یقین بودم! حضرت فرمودند: هر یقینی حقیقتی دارد. حقیقت یقین تو چیست؟ عرض کرد: یقین من همان است که مرا اندوهگین ساخته و جانم را از دنیا سیر کرده و مثل اینکه به عرش خدا نگاه می کنم که برای رسیدگی به حساب برپا شده است و خلائق را می بینم که محشور شده اند برای حساب و من هم در بین آنها هستم و مثل اینکه بهشتیان را می بینم که از نعمت های بهشت برخوردارند، و... جهنمیان را می بینم که در میان شعله های آتش در عذابند مثل اینکه صدای آتش را می شنوم، و... حضرت به اصحاب فرمودند: این بنده ای است که خداوند قلبش را به ایمان نورانی ساخته است و سپس به او فرمودند این حالت را در خود حفظ کن! جوان عرض کرد: یا رسول الله! دعا کنید که شهادت در راه خدا و در رکاب شما روزی من شود! حضرت برای او دعا کردند و در یکی از غزوات به شهادت رسید.»[1]

آری با انجام خالصانه واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات و با درخواست توفیق الهی می­توان به این مقام رسید، گرچه بدست آوردن و حفظ آن بسیار مشکل است و جز به توفیق الهی میسر نیست.



[1]اصول کافی، ج 2، ص 54- باب حقیقت الایمان و الیقین.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

هدف از معاد

پرسش:
هدف از زندگی بعد از مرگ بشر چیست؟
پایگاه حوزه3393-2، 3393-2
پاسخ:

حیات اخروی انسان برای این است که بخشی از کمال و سعادت در این دنیا قابل دسترسی نیست و همینطور بخشی از مجازاتها برای اشقیاء در این دنیا قابل اجرا نیست، لذا جهانی دیگر با وسعتی بیشتر و توانی بالاتر می طلبد تا در آنجا اولیا به کمال خود و نهایت سعادت و اشقیاء به حقیقت شقاوت خود برسند.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

عالم برزخ و حالات انسانها در آن

پرسش:
وضع انسانها پس از مرگ چه می شود؟ حالاتشان چگونه است؟ پس قیامت کی اتفاق می افتد؟
پایگاه حوزه4681، 4681
پاسخ:

1- بنا بر بعضی از اخبار و مستفاد از ظواهر آیات قرآن کریم انسان بعد از مرگ طبیعی به عالم دیگری منتقل می شود که بعضی از خواص این عالم را در بر دارد و در حقیقت تتمه حیات دنیوی محسوب می شود و تا قیام قیامت ادامه دارد این عالم را در لسان شرع برزخ می نامند اگر چه در زبان فلسفه و عرفان به عالم مثال و ملکوت معروف است.

2- در این عالم تفاصیل اعمال مورد باز جویی و تفحّص قرار نمی گیرد بلکه کلیات عقاید مورد باز خواست واقع می شوند و ممکن است بعضی از اعمال نیک و بد انسان هم در آن جا منعکس شوند.

3- حالات افراد در این عالم متفاوت است دسته ای کاملاً در نعم الهی و گروهی کاملاً در عذاب برزخی و گروهی بینا بین هستند و دسته های زیادی هم در حالتی شبیه خواب بوده و تا روز قیامت از ادارک گسترده و دریافت حقایق به نحو واضح محروم هستند، تنها مؤمنین محض و کفار محض در نعمت یا عذاب کامل هستند، بر خورداری بقیه انسانها بستگی به اندازه کمال معنوی و رشد آنها در دنیا دارد.

4- خداوند مهربان و غفور و رحیم است ولی به هر تقدیر انسان در گرو اعمال خود خواهد بود و اعمال متأخر، ادعیه و خیراتی که دیگران انجام دهند در سر نوشت انسانها در برزخ دخالت دارد.

5- بنا بر تصریح قرآن کریم علم الساعه در روز قیامت در نزد خداوند است و جز او کسی از این روز با خبر نیست البته آخرت اشراط و علائمی دارد که دلالت بر نزدیکی قیامت دارند ولی نباید گمان کرد که نزدیکی قیامت مثلاً یعنی 100 سال دیگر یا 1000 سال دیگر مثلاً ظهور پیامبر اکرم(ص) و شق القمر از علائم آخر الزمان است ولی این ممکن است هزاران سال طول کشد و...

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

تکامل در عالم برزخ

پرسش:
آیا تکامل در عالم برزخ امکان دارد؟
پایگاه حوزه5956-1، 5956-1
پاسخ:

مرحوم علامه طباطبائی(ره) در پاسخ به سؤالی در این خصوص این­گونه فرموده­اند: اگر استکمال در برزخ فرض شود، هر چه انسان در ماده کسب کرده همان مرتبه از کمال را دارا است، مگر اینکه تخم محبت و معرفت را در وجودش بکارد، که نهالش در برزخ ظهور می­کند.

بنابراین، اگر در دنیا بذر تکامل را کاشته باشد، در عالم برزخ پرورش می­یابد. مانند اینکه اگر سنت حسنه و یا بنای خیری در دنیا بنیان نهاده باشد، ثوابش به روح او عاید می­گردد[1].




[1]کتاب در محضر علامه طباطبائی (ره) پرسشها و پاسخها صفحه 160

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

خواندن سوره فاتحة الکتاب برای مردگان

پرسش:
چگونه ثواب خواندن سوره فاتحة الکتاب به ارواح گذشتگان می رسد؟
پایگاه حوزه6445، 6445
پاسخ:

احسان به مردگان مصایق متعددی دارد، مانند خیرات، مبرات، طلب استغفار، قرائت فاتحه الکتاب و نیز برخی از اعمال که از آنها به عنوان صدقات جاریه یاد شده است مانند بناهای خیریه –مدرسه سازی، مسجد سازی...- کار هدایت وارشاد مردم، ایجاد پارک و فضای سبز جهت استفاده عموم و ...، که تمام این اعمال توسط فرشتگان الهی ثبت و به کسانی که به نیت آنها احسان می گردد داده می شود.

"و کل سیئة امرت باثباتها الکرام الکاتبین الذین وکلتهم بحفظ ما یکون منی"

"خدایا هر سیئه و گناهی را فرمان دادی تا مامورینت که بر ما موکل نموده ای ثبت و حفظ نمایند. "[1]

اینها اعمالی هستند که بعد از مرگ صاحبانشان، ثواب آن به حساب آنها واریز می گردد چنانچه در احادیث ما آمده است:

امام صادق:

لا یتبع الرجل بعد موته الا ثلاث خصال:

صدقة اجراها الله له فی حیاته فهی تجری له بعد موته.

2- و سنة هدی یعمل بها.

3- و ولد صالح یدعوا له.

بعد از مرگ سه عمل خیر است که چون چشمه جوشان دائما بنفع انسان جاری است:

 1- صدقه جاریه ای که خدا به انسان توفیق انجامش را داده تا بعد از مرگش مانند چشمه جوشان، حسنات آن به حسابش واریز گردد.

عمل و روش صحیح و درستی که بر پایه هدایت بنیان نهد و بعد از مرگش "مردم" بدان عمل کنند.

 3- فرزند شایسته ای که از او به یادگار ماند و برایش دعا کند.[2]

و نیز طبق آیات شریفه قرآن هر عملی که انسان انجام دهد[3]حتی نیت خیر نماید دارای حساب و کتاب است و در پیشگاه خداوند متعال حفاظت و نگهداری می گردد :

"تجدوه عند الله"[4]و در وقت خودش بصاحبانش و یا به کسانی که به آنها تقدیم شده باشد اعطاء و ارسال می گردد.

و یکی از بهترین اعمال قرائت قرآن است، خصوصا سوره فاتحة الکتاب که با کل قرآن برابری می کند، چنین عمل خیری را قطعا خدا نادیده نگرفته و ثواب آنرا به صاحبش عطا می فرماید:

"ان الله لا یضیح اجر المحسنین"[5]

نکته قابل ذکر:

مردگان اگر چه از جهان ما رخت بربسته اند، اما مرگ انتقال از عالمی به عالم دیگر است بنام برزخ که تا قبل از عالم قیامت، ارواح آنان در قالب مثالی به زندگی خود ادامه می دهد و احسانها و خیرات و مبراتی که برای آن ارسال می گردد توسط مامورین و کارگزاران الهی به آنها اعطاء و موجب خوشحالی آنها می گردد.



[1] دعای شریف کمیل

[2] تحف العقول، مترجم ص 381

[3]فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره.

[4]بقره آیه 110.

[5]توبه، آیه 120.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:18 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

زندگی پس از مرگ از نظر قرآن

پرسش:
زندگی پس از مرگ و تا شروع قِیامت از نظر قرآن چگونه است؟
پایگاه حوزه4702-1، 4702-1
پاسخ:

1. اجمالاً از قرآن کریم استفاده می شود که انسان در مرتبه بعد از مرگ تا قیامت از نوعی حیات برخوردار است. گروهی از نعمت های الهی برخودار هستند و دسته ای گرفتار عذاب های برزخی؛ تفصیل این اجمال را در روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اهل البیت علیهم السلام به دست می آوریم[1]. امروزه انجمن تحقیقات روحی در اروپا و آمریکا به بقاء محفوظات بعد از مرگ اذعان دارند اگر چه در جاودانگی او تردید دارند. به هر تقدیر حالات همه افراد در عالم برزخ یکسان نیست گروهی متنعم؟، گروهی معذب، دسته ای در حالت خواب و در این حالت مانند خواب های پریشان یا شیرین از عالم برزخ بهره مند می شوند؛ کسانی که در کفر محض هستند در عذاب های برزخی گرفتارند، مؤمنین خالص هم در نعمت های آن بهره مند هستند و دسته های دیگر از بشر به تناسب اعمال و عقاید هم از نعمت ها و هم از نقمت ها بی نصیب نیستند.

2. از جمله آیات قرآن کریم می توان به آیاتی اشاره کرد که در راه خدا به شهادت رسیده اند مانند:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ»[2]

«و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید.»

و :

«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[3]

«(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند.»

و همچنین بیان شهید، سورهیاسین که بعد از مرگ فرمود:

«قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ»[4]

«(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: »وارد بهشت شو!« گفت: »ای کاش قوم من می‏دانستند...»

«بِما غَفَرَ لی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ»[5]

«که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‏داشتگان قرار داده است»

و آیات فراوان دیگر مثل:

«حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ»[6]

«(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‏دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‏گوید: »پروردگار من! مرا بازگردانید!»

«لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[7]

«شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!« (ولی به او می‏گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‏گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!».



[1]بحارالانوار، ج 6، ص 202 به بعد، احوال برزخ و....

[2]سورهبقره، آیه154.

[3] سورهآل عمران، آیه169.

[4]سورهیاسین، آیه 26.

[5]سورهیاسین، آیه 27.

[6]سورهمؤمنون،آیه99.

[7]سورهمؤمنون، آیه 100.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:19 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها