0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

دعا برای ظهور امام زمان(عج) و ثواب مضاعف

پرسش:
حدیثی از ائمه(ع) وجود دارد که عبادت در زمان غیبت بالاتر است از عبادت در عصر ظهور امام(عج) می باشد آیا درست است که دعا کنیم تا امام همیشه غائب باشند که عبادات ما ثواب بیشتری داشته باشد؟
پایگاه حوزه5398، 5398
پاسخ:

در مورد مطلبی که طرح کرده اید چند نکته بیان می کنیم:

1 – اجر بیشتر عبادات در غیبت امام عصر(عج) ، می تواند جهت دو امر باشد:

الف: جبران محرومیت از امام(ع).

ب: راسخ و پایدار بودن انسان در ایمان، با ندیدن چهره ظاهری امام(عج)،که اولی از نوع مصائب است، و دومی از نوع امتحان.

2 – اگر کسی پدر خود را از دست دهد و بر آن مصیبت صابر باشد، اجر جزیل شامل حال او خواهد شد، اما می دانیم که هیچ کس حاضر نیست برای دست یافتن به اجر جزیل، دعا کند که پدر و مادر و یا دیگر عزیزان خود را از دست بدهد، بلکه دعا برای سلامتی آنها رواتر است.

3 – غیبت امام زمان(عج)، اگر یک یا چند اثر مطلوب دارد (مثل زیادی اجر و ثواب در عبادت) اما ظهور او، بسیار بسیار بیشتر از آن چه که در غیبت او تحصیل می شود، نصیب انسان می کند و تردیدی نیست که برای انسانها ظهور و حضور امام، بر غیبت و محرومیت از او، ترجیح دارد. و عوائد معنوی و حظوظ روحانی، که در حضور و ظهور از امام، بشر را کامیاب می کند، فراتر از آن بهره ای است، که به خاطر پایداری در عصر غیبت، شامل حال او می شود یعنی در واقع، این ثواب طفیلی، ایمان به ظهور است، پس خود ظهور، بسیار بالاتر از غیبت است.

4 – در مقام تشبیه باید گفت، که انتظار، مانند جهاد، و ظهور، مانند پیروزی است، و جهاد، ابزاری برای فتح و پیروزی حساب می شود.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:25 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

دعای ندبه در احادیث

پرسش:
دعای ندبه آیا از احادیث قدسی است یا از ناحیه معصومین(علیهم السلام)؟ جواب:
پایگاه حوزه، شماره 13899،
پاسخ:

این دعا، با دو سند ذکر شده است، که در ذیل به بیان و بررسی هر کدام از آن‏ها می‏پردازیم .
سند اول مربوط است‏به نقلی که مرحوم سید بن طاووس در کتاب شریف مصباح الزائر آورده است . عین عبارت ایشان چنین است:
«ذکر بعض اصحابنا قال: قال محمد بن علی بن ابی قرة، نقلت من کتاب محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری‏قدس سره دعاء الندبه و ذکر انه الدعاء لصاحب الزمان صلوات الله علیه و یستحب ان یدعا به فی الاعیاد الاربعة و هو ...» بعضی از اصحاب ما چنین گفته‏اند که جناب محمد بن علی بن ابی قرة از کتاب مرحوم محمد بن الحسین بن سفیان بن البزوفری، دعای ندبه را نقل کرده و گفته است که این دعا، دعایی است‏برای حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه که مستحب است آن را در عیدهای چهارگانه - روز جمعه، عید قربان، عید فطر و عید غدیر - بخوانند .
دومین سندی که برای دعای ندبه، از خلال کتاب‏های روایی به‏دست می‏آید، سندی است که مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل می‏کند:
«قال محمد بن المشهدی فی المزار الکبیر: قال محمد بن ابی قرة: نقلت من کتاب ابی جعفر محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری»
محمد بن مشهدی در کتاب مزار خویش - مزار کبیر - چنین گفته که دعای ندبه را محمد بن ابی قرة از کتاب ابی جعفر محمد بن الحسین بن سفیان البزوفری، نقل کرده است .
همان‏طور که ملاحظه می‏شود، آن تزلزل و ضعفی که در سند اول وجود دارد، در سند دوم به چشم نمی‏خورد; زیرا در سند دوم، مرحوم مشهدی به طور مستقیم می‏فرماید: محمد بن علی بن ابی قرة چنین گفت که دعای ندبه منقول از کتاب مرحوم بزوفری است، در حالی که در سند اول، مرحوم سید بن طاووس می‏فرماید: ذکر بعض اصحابنا؛ بعضی از اصحاب ما امامیه چنین ذکر کرده‏اند .
لازم به ذکر است که مرحوم مجلسی بعد از بیان هر دو سند، چنین اظهار نظر می‏کند: «گمان می‏رود مرحوم سید بن طاووس نیز این دعا را از جناب مشهدی گرفته باشد و مراد وی از بعض اصحابنا همان مرحوم مشهدی باشد .»
البته ناگفته نماند که اگر سید بن طاووس قدس سره دعای ندبه را با واسطه‏ی مرحوم مشهدی نقل کند، یک اشکال پدید می‏آید و آن این‏که، جناب سید قدس سره بعد از بیان دعای ندبه، چنین می‏گوید:
ثم صل صلاة الزیارة و قد تقدم وصفها ثم تدعوا بما احببت فانک تجاب ان شاء الله تعالی .
سپس به کیفیتی که در گذشته بیان شد نماز زیارت را به جای آرید و از خدا آن‏چه را می‏خواهید در خواست کنید که ان شاءالله اجابت‏خواهد شد .
در حالی که کتاب مزار مرحوم مشهدی از چنین نماز زیارتی در پایان دعای ندبه، خبر نمی‏دهد. ولی خود مرحوم سید در اقبال الاعمال، چنین نمازی را بعد از دعای ندبه نقل نمی‏کند که این می‏تواند علامتی باشد بر این‏که مرحوم سید، نماز زیارت را در مصباح به عنوان رجاء آورده است .
اما به هر حال، سندی که نزد اهل فن، از استناد بیشتری برخوردار است، همان سند مرحوم محمد بن مشهدی است. برای آگاهی از بررسی این سند، همچنین معرفی کتاب مزار محمد بن مشهدی به:
مجله انتظار شماره 1با دعای ندبه، مراجعه کنید.
مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:25 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

دعای برای سلامتی امام زمان (عج)

پرسش:
چرا ما باید برای سلامتی امام زمان (عج ) که خود صاحب الزمان و قطب عالم امکان هستند دعا بخوانیم؟
پایگاه حوزه، 12584،
پاسخ:

آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست....       هر کجا هست‏ خدایا به سلامت دارش[1]
 
هر چند طبق وعده الهی ‏حضرت زنده و باقی‏ هستند تا زمانی ‏که پرچم توحید و عدل را در همه جهان به اهتزاز درآورند، ولی این مطلب منافاتی با جنبه های دیگر زندگی یک انسان ندارد، همچنان که تمام پیامبران و پیامبر اعظم الهی و ائمه سلام الله علیهم در معرض تغییر و صدمات و عوارض زندگی مادی بودند؛ در مورد امام زمان عج الله تعالی فرجه نیز آنچه قطعی است طول عمر و غیبت همراه با حضور ایشان است ولی همان گونه که از ادعیه وارده استفاده می شود، ناراحتی و صدمات گوناگونی ممکن است بر وجود نازنین آن حضرت عارض شود که امر به دعا برای پیش نیامدن و برطرف شدن آن شده است.
البته صدمات و ناراحتی ها اشکال و ابعاد گوناگونی دارند از دشمنی دشمنان تا بیماری ها و آلام جسمی و بالاتر از آن ناراحتی هایی که آن حضرت برای امت جد خود و بشریت می کشند؛ چه ناراحتی بالاتر از اینکه هر لحظه شاهد ظلم و ستم ظالمان و رنج و کشتار بی گناهان و آماده نبودن شیعیان برای ظهور آن حضرت هستند، و نیز خطرات و صدمات مختلفی که بعد از ظهور متوجه آن حضرت می گردد.
از این نظر دعای‏ ما برای ‏سلامتی ‏حضرت و حفظ ایشان از آفات و ناراحتی ها به طرق گوناگون مؤثر و مفید است .
با نظری دیگر، دعا کردن برای امام زمان و نیز سلامتی آن حضرت تنها این گونه نیست که اثرش متوجه امام عصر باشد بلکه حقیقت اثر آن متوجه دعا کننده است که به آن محتاج تر است که فرمود: قُلْ مَا سأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِی إِلا عَلی اللَّهِ وَ هُوَ عَلی کلّ‏ِ شیْ‏ءٍ شهِیدٌ[2]
 بگو: «هر اجر و پاداشی از شما خواسته‏ام برای خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است، و او بر همه چیز گواه است!»
از این رو امام مهدی (عج) در خصوص زیارت آل یس می‏فرمایند: «هرگاه خواستید به وسیله ما به خداوند و به ما توجه کنید، پس بگویید چنانکه خداوند فرمود: سلام علی آل یاسین....»[3]
این زیارت که از جهات مختلف محتوایی عمیق دارد، بسیار مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است. این زیارت از ابتدا تا انتها، دعای برای سلامتی، تندرستی و بهروزی امام زمان (عج) است؛ «السلام علیک یا خلیفه الله و ناصر حقه ... السلام علیک حین تصبح و تمسی، السلام علیک فی‏الیل اذا یغشی ‏و النهار اذا تجلی ... السلام علیک بجوامع السلام ... ؛ سلام بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق ... درود و سلام بر تو هنگامی که صبح و شام کنی، درود و تحیّت الهی‏ بر تو در شب که همه جا را فراگیرد و در روز، در وقتی‏که نور دهد (یعنی ‏سلام بر تو در هر صبح و شام) ... ، درود بر تو درودی ‏همه جانبه» .
در دعای بعد از این زیارت نیز معانی بلندی نهفته است؛ مانند: خدایا او (امام زمان «عج‏») را از شر هر متجاوز و سرکشی ‏و از شر همه خلق خود پناه ده و او را از حوادث یومیه، از پیش رو و از پشت‏سر و از طرف چپ، حفظ و نگه‏داری‏کن و از این که آسیب و گزندی به او برسد، جلوگیری‏کن و در خصوص او، رسولت و خاندان رسولت را حفظ نما و به دست مبارکش عدل و داد را پدیدار نما! «اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه و من خلقه و عن یمینه و عن شماله و احرسه و امنعه من ان یوصل الیه بسوء واحفظ فیه رسولک و آل رسولک واظهر به العدل.
علاوه کسی ‏که سلامتی‏ امام زمانش برایش مهم است، مسلما آزردن آن حضرت برایش سخت است؛ در نتیجه دعا برای ‏سلامتی ‏آن حضرت، انسان را به انجام کارهایی ‏وامی‏دارد که موجب خشنودی ‏آن حضرت و در نتیجه سبب رسیدن به مقام رضوان الهی ‏می‏گردد. [1]- دیوان حافظ، ص‏223 . [2]- سوره سبأ آیه 47. [3]- همان، ص‏863 .
مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:25 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

زمان مناسب برای خواندن دعای عهد

پرسش:
بهترین زمان برای خواندن دعای عهد چه موقع است؟ آیا خواندن آن به مدت چهل روز پشت سر هم ضروری و واجب است؟
پایگاه حوزه4346-1، 4346-1
پاسخ:

متن روایت این است که هر کس چهل صباح این عهد را بخواند[i].

نتیجه این که این دعا باید صبح خوانده شود و بهترین وقت آن بعد از نماز صبح  است و صبح به لحاظ فقهی از طلوع فجر صادق تا طلوع خورشید محسوب می شود. ولی عرفاً تا یکی دو ساعت از بر آمدن آفتاب را هم شامل می شود.ظاهر روایت خواندن متوالی و پشت سر هم در چهل صباح است.خواندن این دعا اصلاً مستحب است.


[i]بحارالأنوار  ج83 ص 284 .    

 

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:25 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

آیا دعا درجلوگیری بچه از لغزش نقشی دارد؟

پرسش:
آیا درست است که برای نگهداری و جلوگیری یک بچه، از لغزش، محافظت یا دعا از کسی درخواست شود؟
پایگاه حوزه2275-1، 2275-1
پاسخ:

دعا در لغت به معنی فراخوانی ، ندا کردن،  درخواست و نیز حاجت خواهی از خداوند است.

 حقیقت دعا یعنی توجه به خداوند متعال و درخواست رحمت و عنایت او.

 در سرشت هر مخلوقی انسان و غیر انسان نهفته است که رشته وجود همه آنها به ذات بی نیاز او پیوسته است، او پدید آورنده و پرورش دهنده مخلوقات است، و تنها پناهگاه به هنگام سختی و ناتوانی. و انسان بدون ارتباط با خداوند و دلبستگی به او در نگرانی و پریشانی به سر می برد، بخصوص در وقت بیچارگی و درماندگی.

 این حالت استغاثه و مدد خواهی از خداوند در انسان بیشتر آشکار می گردد، و بی آنکه کسی او را تعلیم دهد خود به خود به درگاه الهی روی می آورد و التماس می کند.

تاریخ دعا با شروع آفرینش همراه بوده است، آدم و حوا در بهشت و بعد از هبوط به زمین نیایشهایی داشته اند که بعضی از آنها در آیات قرآن و احادیث معصومین بیان گردیده است.  همچنین از سایر انبیای الهی و امتهای آنان، در آیات و روایات دعاهای بسیار نقل شده است.

 در تاریخ اسلام علاوه بر ادعیه بسیاری که در آیات قرآن مجید آمده، و جمعی از دانشوران آنها را در آثار جداگانه ای تدوین نموده اند، هر یک از پیشوایان معصوم (ع) نیز دعاهای بسیاری به مردم آموخته اند.

به طوری که در آیات و روایات تصریح شده و به تجربه ثابت است؛ در هر امری ، دعا نافذ است و موثر - به جز دعاهایی که قابل اجابت نیست و بیان خواهد شد.

کسانی که می پندارند سرنوشت انسان و جهان به طور کامل مقدر و تعیین گردیده، و برای تغییر آن هیچ راهی وجود ندارد سخت در اشتباهند. گذشته از سخنان قاطع پیشوایان دین در نکوهش و بطلان  این  طرز فکر، در عمل و رفتار آنها نیز می بینیم که در مواقع گوناگون دعا کرده اند و یا دیگران را به دعا دستور فرموده اند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: (چیزی غیر از دعا پیش آمدهای ناروا را باز نمی گرداند[i]).

دعا معارضه با طبیعت نیست ، تا بگوئی موجودات غیبی مقهور طبیعت اند و با او بر نمی آیند، بلکه طبیعت هم به تدبیر ملائکه است.  اگر خدای بخواهد بیماری که اجل محتوم بر وی ننوشته گاه به داروئی بهبود می یابد و گاه به داروئی دیگر، و گاه به تاثیر دعای یکی از اولیا و توسل به مقربان درگاه الهی، چون سبب شفا یک چیز نیست. چنانکه تاثیر یک دارو منافی تاثیر داروئی دیگر نیست. تاثیر دعا منافی دوا نیست. شبهه بیشتر مردم از آن است که طبایع این جهان را به امر خدا نمی دانند؛ تصور می کنند طبیعت ضد خدا و خدا ضد طبیعت است.

دین بر پایه عبادت استوار است و مغز عبادت دعا است که خود بهترین عبادت و نزدیکترین راه به سوی خداوند است. حضرت علی (ع) فرمودند: محبوبترین اعمال نزد خداوند در زمین، دعا است[ii].

بعضی شبهه می کنند که: خواسته ی انسان از دو حال خارج نیست ، یا مقدر و معلوم الوقوع است و یا تقدیر نشده و قضای الهی بر وقوع آن تعلق نگرفته است. و اگر چیزی مقدر شده باشد که نیازی به دعا کردن نیست و چنانچه مقدر نباشد، دعا کردن نسبت به آن هیچ تاثیری ندارد، بنابراین دعا سودمند نیست.

 پاسخ این شبهه آن است که اولاً: دعا علاوه بر ابلاغ حاجت، تضرع و عبادت است یعنی هم مقدمه است و هم ذی المقدمه و ما وظیفه داریم که خدای را عبادت کنیم و به درگاه او تضرع و زاری و ابراز حاجت و نیاز بنمائیم. ثانیاَ یکی از مهمترین عوامل تحقق یافتن مقدرات الهی، دعا و درخواست است، چنانکه در احادیث متعدده ای تاکید شده که دعا قسمتی از تقدیرات خداوند است.

خداوند وعده فرموده که دعای بندگانش را اجابت کند و خواسته های آنان را عطا نماید، وعده الهی قطعی و تخلف ناپذیر است البته باید توجه داشت که گاهی اثر اجابت با تاخیر ظاهر می شود و گاهی به تدریج محقق می گردد و قسمتی از دعاها مردود و قابل اجابت نیست، از جمله اینکه شخص بر خلاف نظام حکیمانه آفرینش و حکم قطعی الهی درخواستی داشته باشد .

 و نیز افکار و یا حالات دعا کننده در منع و عدم اجابت دعا یا حبس کردن آن کاملاَ موثر است.

دعا با عمل رابطه تنگاتنگی دارد، امیر مؤمنان فرموده است: دعا کننده بدون عمل همچون کسی است که بدون زه تیراندازی کند[iii].


[i]بحارالأنوار، ج 57 ، ص 155، باب 33- تحریم أکل الطین و ...

بحارالأنوار، ج90، ص300 ، باب 16- فضله و الحث علیه ...

شرح‏نهج‏البلاغه، ج20، 259، الحکم المنسوبة .....  ص : 253

[ii]میزان الحکمه، ج3، ص245 روایت 5524

[iii]نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت 330


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:25 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

جواب از شبهه در باره توسل به اولیای الهی

پرسش:
آیا توسل به معصومین (ع) یک نوع شرک محسوب نمی شود؟
پایگاه حوزه7078، 7078
پاسخ:

توسل در لغت به معنای تمسک جستن به وسیله ای برای نیل به مقصود است. خداوند جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجاری و اسباب اعطا می کند«ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها».[1]بنا بر این انسان برای رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسل شود. مثلا اگر بخواهد زمین خشک و بایری را به مزرعه ای سرسبز تبدیل کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه را درون زمین بکارد و به موقع به آن کود و آب بدهد و... بر این اساس، توسل لازمه زندگی انسان در جهان هستی است؛ جهانی که بر آن قانون اسباب و مسببات حکم فرماست.

بنا بر این، خداوند که هستی عالم از اوست و ادامه هستی و هر حرکت، نیرو و تغییری وابسته به او و ناشی از فیض اوست، خود برای اعطای فیض خویش، مجاری و اسبابی را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند اموری را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب و نزدیکی به درگاه خویش و برآمدن حاجات قرار داده است و ما را با توسل به آن امور، امر کرده است که می فرماید: «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فیِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[2]ای کسانی که ایمان آورده‏اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیله‏ای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!

«"وسیله" در اصل به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث تقرب به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود، می باشد. بنا بر این وسیله در آیه فوق معنای بسیار وسیعی دارد و هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می شود، شامل می گردد.»[3]هم چنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیری از مستمندان، خدمت به خلق خدا و مانند آن، وسیله تقرب به خداوند هستند، استمداد به ارواح مطهر پیامبران و ائمه و اولیای الهی علیهم السلام نیز وسیله تقرب به خداوند است. بنا بر این همان خداوندی که به گفته شما عالم مطلق و ارحم الراحمین و... است، به ما دستور داده به اولیای الهی توسل جوییم که البته این کار حکمت هایی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.

از طرف دیگر باید توجه داشت که ما پیامبر(ص) و ائمه(ع) را پیشوایان دینی خود دانسته و آنها را از هر جهت معصوم می دانیم، با توجه به این نکته، مشروعیت توسل زمانی روشن تر می شود که با روایات فراوانی مواجه شویم که بر اهمیت توسل تأکید کرده اند؛ روایاتی که به گفته تفسیر نمونه[4]به حد تواتر رسیده، یعنی به قدری زیاد است که ما را از بررسی اسناد آن بی نیاز می سازد. از جمله این روایات، روایتی است که در آن می خوانیم که مرد نابینایی برای شفای خود از پیامبر (ص) تقاضای دعا کرد و حضرت به وی این دعا را تعلیم کرد: «اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة یا محمد انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی اللهم شفعه لی» خداوندا، من از تو به خاطر پیامبرت، پیامبر رحمت، تقاضا می کنم و به تو روی می آورم، ای محمد! به وسیله تو به سوی پروردگارم برای انجام حاجتم متوجه می شوم، خداوندا او را شفیع من ساز.[5]

اما دغدغه خاطر اصلی شما این است که توسل، با توحید و آیاتی چون: «ایاک نستعین» منافات دارد، ولی در پاسخ باید گفت که:

یکی از اصول مسلم اسلامی، «توحید ربوبی» است. توحید در ربوبیت به این معناست که «تنها خداوند، مالک حقیقی عالم هستی است و تدبیر همه موجود عالم را بر عهده دارد و می تواند به صورت مستقل و بدون نیاز به همکاری یا اذن و اجازه موجود دیگر، در امور هستی تصرف کند و اگر یکی از مخلوقات او، به تدبیر و تنظیم امور موجود دیگری دست می زند، این عمل او وابسته به اذن و اراده و قدرت خداوند و غیر مستقل است». با توجه به این نکته باید گفت که تمسک به اولیای الهی، هرگز به معنای اعتقاد به استقلال آنان از خداوند در تأثیر گذاری و برآمدن حاجات نیست، بلکه توسل به اولیای الهی، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل از غیر و بی نیاز از غیر، در عالم هستی تأثیر می گذارد و غیر از او، تأثیر گذاری همه اسباب و وسایل تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکی به آن خواهد بود. بنا بر این توسل به اولیای الهی در حقیقت توجه به خداوند است، زیرا احترام و عزت این اشخاص نزد ما نیز تنها به این خاطر است که آنها از مقربان در درگاه خداوند بوده اند و در راه او گام برداشته اند. بنا بر این در آموزه توسل به هیچ وجه به افرادی که به آنها توسل می شود نگاه استقلالی صورت نمی گیرد. جالب است بدانید که در دعایی که شما تنها عبارت «اکفیانی فانکما کافیای» را از آن نقل کرده اید، به زیبایی توصیه ربوبی به تصویر کشیده است: در این دعا می خوانیم: «اللهی عظم البلاء و برح الخفاء... و الیک یا رب المشتکی و علیک المعول فی الشدة و الرخاء اللهم صل علی محمد و اله الذین فرضت علینا طاعتهم فعرفتنا بذلک منزلتهم... یا محمد یا علی یا انصرانی فانکما ناصرای و اکفیانی فانکما کافیای...»

چنان که مشاهده می کنید، نگاه استقلالی تنها به خداوند است «علیک المعول...»و واسطه قرار دادن پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام به خاطر احترامی است که آنها نزد خداوند دارند و نیز به خاطر شأن و جلال و عظمت آنها که خداوند ما را بدان آگاه کرده است «فعرفتنا بذلک منزلتهم» لذا با توجه به این همه تأکید و تصریح بر توحید ربوبی مشخص می شود منظور از «وانصرانی فانکما ناصرای و اکفیانی فانکما کافیای»، مقابله اولیاء الهی با خداوند نیست بلکه منظور این است که آنها وسایطی هستند که با توسل به آنها می توان به قرب الهی رسید و کافی بودن آنها از این جهت است که توسل به اولیای الهی و اطاعت از آنها که مترادف با اطاعت از خداوند است، برای خیر دینا و آخرت انسان کافی است و هرگز به معنای کافی بودن آنها در مقابل خداوند نیست.

در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که این که خداوند به پیامبران و اولیای الهی، چنین نقشی را داده که مردم به آنان به عنوان واسطه و مسبب بنگرند، علل و حکمت های مختلفی دارد که در این جا به دو علت مهم اشاره می کنیم:

اولاً: از آن جا که این اشخاص، پیشوایان دین هستند و شناخت دین تنها از طریق آنها میسر خواهد بود، خداوند با این کار، اولیای خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار داده است تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیری از آنها، به طریق هدایت و سعادت دست یابند.

ثانیاً: از آن جا که اولیای الهی، انسان هایی مثل خود ما هستند، خیلی زود و راحت می توانیم با آنان ارتباط عاطفی و نزدیک، برقرار کنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوه ها نزدیک می کند و ما را در معرض هدایت آنها قرار می دهد.


[1] - بحار الانوار، ج 2، ص 90.

[2] - سوره مائده، آیه 35.                                                                                                          

[3]-تفسیر نمونه جلد 4، ص 364.

[4]-تفسیر نمونه جلد 4، ص 371.

[5] - سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

توسل ائمه (ع) به پیامبر (ص)

پرسش:
ما نباید درحاجت خواستن کسی را هم ردیف خداوند قرار بدهیم. شما یک دعای معتبر مثل دعای کمیل، ابوحمزه، مناجات شعبانیه و... از ائمه بگویید که آنها به اجدادشان متوسل شده اند و از آنها حاجت خواسته اند، مگر آنها الگو نیستند؟
پایگاه حوزه7239-3، 7239-3
پاسخ:

ما اعتقاد راسخ داریم که هرگز نباید کسی را در حاجت خواستن هم ردیف خداوند قرار داد، اما اشتباه در تطبیق این امر بر مسأله توسل است که ما به شدت منکر آن هستیم. به عبارت دیگر، در مکتب تشیع در آموزه توسل، بر این نکته تاکید می­شود که غیر از خداوند همه بنده­اند و نیازمند و فقیرند، چه انسان­های عادی و چه انبیاء و اولیاء و تنها از آنجا که انبیاء و اولیاء در میان انسان­ها از مقام ویژه­ای برخوردارند، به آنها توسل می­شود و بنا بر این حتی اگر از آن­ها حاجتی هم خواسته شود، تنها بعنوان واسطه­ای میان انسان و خداوند است و نه چیز بیشتر و در فرهنگ شیعه فرد متوسل از عمق وجود خود معتقد است که همه امور بدست خداوند است و اوست که بالاصاله همه حاجات را بر می­آورد.

ائمه (ع) در دعاهایی که به ما آموخته­اند، راه توسل به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) را به ما یاد داده­اند و از این جهت الگوی ما هستند. ضمن اینکه در دعاهایی که از بعضی از ائمه نقل شده است، آنها خداوند را به حق پیامبر (ص) سوگند داده­اند، چنانکه ابوعبیده حذاء می­گوید: شنیدم که امام باقر «علیه السلام» در حال سجده این دعا را می­خواند: أَسْأَلُکَ بِحَقِّ حَبِیبِکَ مُحَمَّدٍ إِلَّا بَدَّلْتَ سَیِّئَاتِی حَسَنَات‏...[i](خدایا) به حق دوستت حضرت محمد (ص)از تو می خواهم که گناهان مرا به اعمال نیک تبدیل کنی ...

 



[i]-کافی ج 3 باب السجود و التسبیح و الدعاء فیه.. ص 322 حدیث 4.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

علت توسل به ائمه اطهار(ع)

پرسش:
علت توسل به ائمه امامان معصوم علیه السلام چیست؟ مگر خداوند تبارک نفرموده: “بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را “پس چه نیازی به توسل داریم؟
پایگاه حوزه3853، 3853
پاسخ:

انسان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود از وسایل مشروع بهره برداری می کند و اموری را وسیله قرار می دهد که به هدف خود برسد سوار اتومبیل می شود تا زودتر به محل کار برسد و با دستان خود کلید را بکار می گیرد تا در را باز کند. اینها در امور عالم طبیعت است در عالم معنا و ملکوت هم انسان از اسباب و وسایلی برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند که قهرا اسباب و وسایل غیر مادی و غیر طبیعی هستند.

استفاده از وسیله مادامی که وسیله باشد و خود هدف نباشد چه در امور معنوی و چه در امور مادی ایرادی ندارد و منافات با توحید افعالی ندارد چون خداوند خود این امور را وسیله قرار داده است و وسیله بودن آنها هم از خود خداوند است هرگز کسی که بر هواپیما سوار شده تا به مقصد خود برسد را نمی توانیم متهم به شرک کنیم چون هواپیما را وسیله قرار داده است و همین طور است امور معنوی·

ما برای رسیدن به کمال معنوی از اسباب معنوی سود می جوییم و توسل به امامان معصوم در این راستا تحقق می یابد. ما از آنان می خواهیم با توجه به مقام قرب و منزلتی که در نزد خداوند دارند ما را دعا کرده و دستگیری نمایند تا به حاجت هایمان دست یابیم و در این گذر ما آنان را بنده ولی مقرب و آبرومند خدا می دانیم نه بیش از آن.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

توسل جستن به اولیاء

پرسش:
با توجه به آیات قرآن، 64 سوره نساء و 98 – 97 سوره یوسف، مؤمنین به انبیاء توسل می جستند. اما طبق همین آیات آنها به پیامبران زنده و در دسترس متوسل شده و برآورده شدن حاجات را درخواست می کردند. اما در حال حاضر از راه دور و با توجه به اینکه آنها از دنیا رفته اند چگونه می توانند اثر گذار باشند؟
پایگاه حوزه7334، 7334
پاسخ:

به نظر می رسد که باید از زاویه ای دیگر به این بحث بپردازیم و نکاتی را هر چند مختصر بیان کنیم:

1- آنچه که راجع به دو آیه فرمودید، حاوی دو ایراد اساسی است:

الف: پیامبر زنده نیست. ب: پیامبر دور است و شما از راه دور او را مخاطب قرار می دهید.

ولی باید گفت پیامبر زنده است، ولی نه در این عالم، بلکه در عالم برزخ که بس فراختر و گسترده تر از این عالم ماده است و امروزه به تحقیق دانشمندان انجمن تحقیقات روحی آمریکا و اروپا هم به اثبات رسیده است، که از دنیا رفتگان، با دنیای طبیعت تعامل دارند هم اثر می گذارند و هم اثر می پذیرند. و از سوی دیگر همه مسلمانان هر روز پیامبر «ص» را مخاطب قرار داده و می گویند: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» و قهرا این خطابات لغو و بیهوده نیست. و لااقل ما دلیلی بر لغو و بودن آن نداریم و قطعا این سلام به پیامبر ابلاغ می شود و پیامبر «ص» هم پاسخ آن را می دهد.

و اما دوری پیامبر اکرم «ص» یا ائمه هدی علیهم السلام اموری است که در ضوابط و قواعد دنیا و طبیعت می گنجد ولی عالم برزخ، قوانین و مقررات خاص خود را دارد و قهرا در این حصار دنیا نمی گنجد چه آنکه  نسبت برزخ به دنیا نسبت باطن به ظاهر است و ملکوت عالم که عالم اسباب و مسببات است، وجود پخشی و تدریجی ندارد تا علوم تدریجی و زمانی و مکانی به پیامبر و انسان های کامل و برزخ نشینان کامل نرسد. و این هم قیاسی مع الفارق است. از این ها گذشته اگر شما این مطالب را قبول نداشته باشید، نتیجه گیری شما این می شود که پیامبر را: الف- از راه دور، ب- بعد از مرگ خواندن و از او طلب حاجت کردن به این معنا که واسطه بین آدمی و خداوند شود، لغو است نه شرک. چون اگر در حضور و نزدیک و در حیات و زندگی پیامبر، خواندن او شرک نیست، در غیاب و راه دور هم شرک نخواهد بود.

2- اما راجع به کمک طلبیدن از اولیا الهی و دستگیری معنوی آن بزرگواران و رابطه آن با شرک، باید گفت که در حدیث مشهوری داریم (که مطابق با عقل آدمی هم هست) که ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب[1]، خداوند ابا دارد که کارها را جز از طریق اسباب آن جاری فرماید. شما روزانه از اسباب و وسایط مختلف امداد و استمداد می جویید و از ابزار کار بهره می برید. از دیگران التماس دعا دارید، وام می گیرید، و از اسباب طبیعی و مظاهر آن برای رسیدن به اهداف توسل می جوئید. اینها همه در حالی است که همه عالم و مقدرات آن در دست حضرت حق است و هیچ حادثه ای بدون خواست و اذن او رخ نخواهد داد. خوب این در عالم مأنوس و محسوس ما؛ حال در عالم معنا هم از نماز، دعا، اعمال نیکو و... بهره جسته و با توسل به آنان به خدای متعال تقرب می جوئیم. یکی از اسباب معنوی، استفاده از واسطه هایی کامل است که واسطه بودن آنان هم از خود آنان نیست، بلکه خداوند خود آنها را وسیله و شفیع قرار داده است. اصلا فرق شفاعت و مغفرت در همین است که گاهی خداوند بواسطه اسماء خود، مثلا غفران خود را نصیب کسی کند و گاهی با واسطه هایی که واسطه بودن او هم از خداوند است. شفاعت در امور عادی و محسوس ایرادی ندارد. گویی فقط در امور معنوی و روحانی دچار مشکل شده است. اگر کسی ائمه علیهم السلام و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را شفیع قرار دهد، با این عقیده که خدای متعال این وسیله بودن برای آنان را خود، قرار داده است، چگونه می توان این را شرک قلمداد کرد. و آنان را شریک برای خدا در الوهیت یا ربوبیت یا عبودیت و یا... برشمرد؟!

3- در قرآن کریم می بینیم که بعضی از آیات، بعض آیات دیگر را تفسیر و تبیین و تصدیق می کنند. مثلا در آیه 23 سوره شوری، می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی اقربی». و بعد در سوره فرقان، آیه 57 می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه من اجرا الا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا».

و در سوره مبارکه سبأ، آیه 47 می فرماید:«قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله».

می بینیم که مودت و محبت اهل بیت را اتخاذ راهی به سوی خدا می خواند و هرگز کسی آن را شرک قلمداد نمی کند. چون در حقیقت این هم یک نوع توسل و تقرب به سوی خداوند است.

4- حقیقت آن است که تمام مشکلات و ایرادات از آنجا ناشی می شود که توحید و شرک به درستی مفهوم نشده اند و گمان کرده ایم که استفاده از ابزار مادی یا معنوی یک نوع شریک جستن برای حضرت حق است. در حالی که توحید به معنای نفی آثار ممکنات نیست، بلکه نفی استقلال ممکنات در اثر گذاری و در اصل وجود خود می باشد. اشاعره به همین گمان باطل گفتند: لا مؤثر فی الوجود الا الله، که کلمه حقی است ولی اراده باطلی کرده اند و گفته اند حتی پرتو خورشید از خود او نیست و اگر سنگی به شیشه ای برخورد کند، شکستن شیشه محصول این برخورد نیست، بلکه عادة الله جاری شده است که این زمان شیشه بشکند و الا سنگ هیچ گونه تاثیری ندارد. و این مطلب را تا آنجا پیش بردند که گفتند در قیاسات عقلی و براهین فلسفی هم نتایج از مقدمات اخذ نمی شود. مثلا وقتی می گوییم: الف- هر پستانداری خونگرم است. ب- گاو خونگرم است. ج- گاو پستاندار است. این نتیجه متخذ از آن مقدمات نیست و هیچ ربطی به آن دو ندارد بلکه تنها عادة الله بر این جاری شده است. چنانچه عادة الله جاری شده است که با بودن خورشید روز شود و با نبودنش شب!!!

ولی به نظر می رسد این دیدگاه عین شرک است چون اگر چه توانسته است آثار را به خدا نسبت دهد، ولی ذات این اشیاء را مستقل از خداوند نپذیرفته است.

ولی حقیقت توحید این است که الف: این ممکنات را خدا آفریده است. ب: خداوند به این ممکنات آثار را بخشیده است و این ممکنات در عین حال که آثار دارند، ولی ذات و آثار آنان از آنِ حضرت حق است. در مورد اولیاء الله که کاملترین موجودات ممکن هستند نیز همین نظر مطرح است. آنان و آثارشان از آنِ خداوند است و اگر دعای آنان برای دیگران تاثیر دارد، و اگر آنان با دعای خود به درگاه خداوند، حاجات دیگران را برآورده می کنند، این تاثیر و اثر را هم از خداوند دارند و هم ذات و هم آثار آنان مربوط به خداوند است و اگر کسی با این دید که خداوند این آثار و ذوات را به آنان داده است، و آنان هیچ گونه استقلال و شأنیتی از خود ندارند و هر لحظه عنایت خداوند است که آنان را آنان کرده است، و «اگر نازی کند فرو ریزند قالبها»، به هیچ وجه من الوجوه این عقیده شرک نیست و نباید اغواگری کسانی که به حقیقت توسل راه نیافته اند ما را به انکار این مسئله روشن بکشاند.

«پیاپی بکش جام و سرگرم باش           بهل گر بگیرند بیگارها»

در ضمن روایات فراوانی از اهل سنت و شیعه داریم که توسل به پیامبر اکرم «ص» و به تبع آن ائمه علیهم السلام را سفارش کرده اند که فعلا به آن نمی پردازیم.

در پایان هم این نکته را اضافه می کنیم که ممکن است بعضی از عوام الناس بگونه ای توسل بجویند که شائبه شرک داشته باشند و گمان ببرند که ائمه و پیامبر اکرم علیهم السلام، دستگاهی در عرض دستگاه حضرت حق دارند و جدای از خداوند به رتق و فتق امور می پردازند، که معلوم است که این تفکر نمی تواند مقبول باشد. و به نظر می رسد مراد شما اینگونه افکار عامیانه که مقبول علمای فن و دانشمندان دینی نیز نمی باشد، نباشد.



[1]الکافی    ج  1    ص  183

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

توسل جستن به اولیاء

پرسش:
با توجه به آیات قرآن، 64 سوره نساء و 98 – 97 سوره یوسف، مؤمنین به انبیاء توسل می جستند. اما طبق همین آیات آنها به پیامبران زنده و در دسترس متوسل شده و برآورده شدن حاجات را درخواست می کردند. اما در حال حاضر از راه دور و با توجه به اینکه آنها از دنیا رفته اند چگونه می توانند اثر گذار باشند؟
پایگاه حوزه7334، 7334
پاسخ:

به نظر می رسد که باید از زاویه ای دیگر به این بحث بپردازیم و نکاتی را هر چند مختصر بیان کنیم:

1- آنچه که راجع به دو آیه فرمودید، حاوی دو ایراد اساسی است:

الف: پیامبر زنده نیست. ب: پیامبر دور است و شما از راه دور او را مخاطب قرار می دهید.

ولی باید گفت پیامبر زنده است، ولی نه در این عالم، بلکه در عالم برزخ که بس فراختر و گسترده تر از این عالم ماده است و امروزه به تحقیق دانشمندان انجمن تحقیقات روحی آمریکا و اروپا هم به اثبات رسیده است، که از دنیا رفتگان، با دنیای طبیعت تعامل دارند هم اثر می گذارند و هم اثر می پذیرند. و از سوی دیگر همه مسلمانان هر روز پیامبر «ص» را مخاطب قرار داده و می گویند: «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته» و قهرا این خطابات لغو و بیهوده نیست. و لااقل ما دلیلی بر لغو و بودن آن نداریم و قطعا این سلام به پیامبر ابلاغ می شود و پیامبر «ص» هم پاسخ آن را می دهد.

و اما دوری پیامبر اکرم «ص» یا ائمه هدی علیهم السلام اموری است که در ضوابط و قواعد دنیا و طبیعت می گنجد ولی عالم برزخ، قوانین و مقررات خاص خود را دارد و قهرا در این حصار دنیا نمی گنجد چه آنکه  نسبت برزخ به دنیا نسبت باطن به ظاهر است و ملکوت عالم که عالم اسباب و مسببات است، وجود پخشی و تدریجی ندارد تا علوم تدریجی و زمانی و مکانی به پیامبر و انسان های کامل و برزخ نشینان کامل نرسد. و این هم قیاسی مع الفارق است. از این ها گذشته اگر شما این مطالب را قبول نداشته باشید، نتیجه گیری شما این می شود که پیامبر را: الف- از راه دور، ب- بعد از مرگ خواندن و از او طلب حاجت کردن به این معنا که واسطه بین آدمی و خداوند شود، لغو است نه شرک. چون اگر در حضور و نزدیک و در حیات و زندگی پیامبر، خواندن او شرک نیست، در غیاب و راه دور هم شرک نخواهد بود.

2- اما راجع به کمک طلبیدن از اولیا الهی و دستگیری معنوی آن بزرگواران و رابطه آن با شرک، باید گفت که در حدیث مشهوری داریم (که مطابق با عقل آدمی هم هست) که ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب[1]، خداوند ابا دارد که کارها را جز از طریق اسباب آن جاری فرماید. شما روزانه از اسباب و وسایط مختلف امداد و استمداد می جویید و از ابزار کار بهره می برید. از دیگران التماس دعا دارید، وام می گیرید، و از اسباب طبیعی و مظاهر آن برای رسیدن به اهداف توسل می جوئید. اینها همه در حالی است که همه عالم و مقدرات آن در دست حضرت حق است و هیچ حادثه ای بدون خواست و اذن او رخ نخواهد داد. خوب این در عالم مأنوس و محسوس ما؛ حال در عالم معنا هم از نماز، دعا، اعمال نیکو و... بهره جسته و با توسل به آنان به خدای متعال تقرب می جوئیم. یکی از اسباب معنوی، استفاده از واسطه هایی کامل است که واسطه بودن آنان هم از خود آنان نیست، بلکه خداوند خود آنها را وسیله و شفیع قرار داده است. اصلا فرق شفاعت و مغفرت در همین است که گاهی خداوند بواسطه اسماء خود، مثلا غفران خود را نصیب کسی کند و گاهی با واسطه هایی که واسطه بودن او هم از خداوند است. شفاعت در امور عادی و محسوس ایرادی ندارد. گویی فقط در امور معنوی و روحانی دچار مشکل شده است. اگر کسی ائمه علیهم السلام و پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را شفیع قرار دهد، با این عقیده که خدای متعال این وسیله بودن برای آنان را خود، قرار داده است، چگونه می توان این را شرک قلمداد کرد. و آنان را شریک برای خدا در الوهیت یا ربوبیت یا عبودیت و یا... برشمرد؟!

3- در قرآن کریم می بینیم که بعضی از آیات، بعض آیات دیگر را تفسیر و تبیین و تصدیق می کنند. مثلا در آیه 23 سوره شوری، می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی اقربی». و بعد در سوره فرقان، آیه 57 می فرماید:«قل لا اسئلکم علیه من اجرا الا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا».

و در سوره مبارکه سبأ، آیه 47 می فرماید:«قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله».

می بینیم که مودت و محبت اهل بیت را اتخاذ راهی به سوی خدا می خواند و هرگز کسی آن را شرک قلمداد نمی کند. چون در حقیقت این هم یک نوع توسل و تقرب به سوی خداوند است.

4- حقیقت آن است که تمام مشکلات و ایرادات از آنجا ناشی می شود که توحید و شرک به درستی مفهوم نشده اند و گمان کرده ایم که استفاده از ابزار مادی یا معنوی یک نوع شریک جستن برای حضرت حق است. در حالی که توحید به معنای نفی آثار ممکنات نیست، بلکه نفی استقلال ممکنات در اثر گذاری و در اصل وجود خود می باشد. اشاعره به همین گمان باطل گفتند: لا مؤثر فی الوجود الا الله، که کلمه حقی است ولی اراده باطلی کرده اند و گفته اند حتی پرتو خورشید از خود او نیست و اگر سنگی به شیشه ای برخورد کند، شکستن شیشه محصول این برخورد نیست، بلکه عادة الله جاری شده است که این زمان شیشه بشکند و الا سنگ هیچ گونه تاثیری ندارد. و این مطلب را تا آنجا پیش بردند که گفتند در قیاسات عقلی و براهین فلسفی هم نتایج از مقدمات اخذ نمی شود. مثلا وقتی می گوییم: الف- هر پستانداری خونگرم است. ب- گاو خونگرم است. ج- گاو پستاندار است. این نتیجه متخذ از آن مقدمات نیست و هیچ ربطی به آن دو ندارد بلکه تنها عادة الله بر این جاری شده است. چنانچه عادة الله جاری شده است که با بودن خورشید روز شود و با نبودنش شب!!!

ولی به نظر می رسد این دیدگاه عین شرک است چون اگر چه توانسته است آثار را به خدا نسبت دهد، ولی ذات این اشیاء را مستقل از خداوند نپذیرفته است.

ولی حقیقت توحید این است که الف: این ممکنات را خدا آفریده است. ب: خداوند به این ممکنات آثار را بخشیده است و این ممکنات در عین حال که آثار دارند، ولی ذات و آثار آنان از آنِ حضرت حق است. در مورد اولیاء الله که کاملترین موجودات ممکن هستند نیز همین نظر مطرح است. آنان و آثارشان از آنِ خداوند است و اگر دعای آنان برای دیگران تاثیر دارد، و اگر آنان با دعای خود به درگاه خداوند، حاجات دیگران را برآورده می کنند، این تاثیر و اثر را هم از خداوند دارند و هم ذات و هم آثار آنان مربوط به خداوند است و اگر کسی با این دید که خداوند این آثار و ذوات را به آنان داده است، و آنان هیچ گونه استقلال و شأنیتی از خود ندارند و هر لحظه عنایت خداوند است که آنان را آنان کرده است، و «اگر نازی کند فرو ریزند قالبها»، به هیچ وجه من الوجوه این عقیده شرک نیست و نباید اغواگری کسانی که به حقیقت توسل راه نیافته اند ما را به انکار این مسئله روشن بکشاند.

«پیاپی بکش جام و سرگرم باش           بهل گر بگیرند بیگارها»

در ضمن روایات فراوانی از اهل سنت و شیعه داریم که توسل به پیامبر اکرم «ص» و به تبع آن ائمه علیهم السلام را سفارش کرده اند که فعلا به آن نمی پردازیم.

در پایان هم این نکته را اضافه می کنیم که ممکن است بعضی از عوام الناس بگونه ای توسل بجویند که شائبه شرک داشته باشند و گمان ببرند که ائمه و پیامبر اکرم علیهم السلام، دستگاهی در عرض دستگاه حضرت حق دارند و جدای از خداوند به رتق و فتق امور می پردازند، که معلوم است که این تفکر نمی تواند مقبول باشد. و به نظر می رسد مراد شما اینگونه افکار عامیانه که مقبول علمای فن و دانشمندان دینی نیز نمی باشد، نباشد.



[1]الکافی    ج  1    ص  183

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

 

چرا شیعه حاجتش را از غیر خدا می خواهد؟

پرسش:
می خواهم از وضعیت حضرت عباس«ع» پسر علی ابن ابی طالب«ع» سؤال کنم. او باب الحوائج است، چرا خیلی از شیعیان مستقیما برای برآورده شدن خواسته خود از حضرت عباس«ع» استفاده می کنند؟ خصوصا مردم هند و پاکستان؟ آنها مشابه پرچمی که حضرت عباس«ع» در نبرد کربلا داشته است می بوسند و دائما از مشابه علم می خواهند که حاجتشان را برآورده کند. آیا این کمک ها فقط توسط خداوند برآورده نمی شود؟ آیا این بدان معناست که درخواست کمک از خداوند را متوقف کنیم و به جای آن از حضرت عباس جلب کمک کنیم؟
پایگاه حوزه7359-2، 7359-2
پاسخ:

در مورد توسل و حاجت خواستن از غیر خداوند چند نکته را باید تذکر دهیم:

1-محور اصلی فکری و اعتقادی هر انسان موحد و مومن این است که در جهان هستی، مؤثری جز ذات خداوند وجود ندارد و همه تاثیر و تأثرات با اذن تکوینی خداوند صورت می گیرد. و اگر در این اصل اعتقادی ذره ای خلل وارد شود، فرد از دایره توحید و ایمان خارج خواهد شد.

2- همه انسان های موحد و مومن (حتی کسانی که منکر توسل هستند و خود را مؤمن واقعی می دانند) در زندگی روزانه خود عملا از غیر خداوند حاجت می خواهند، وقتی تشنه می شوند سراغ آب می روند و وقتی مریض می شوند، از راه طبابت و دارو، مریضی را برطرف می کنند. و هیچ فردی این امور را منافی با اصل توحید نمی داند. چون طبق نکته اول، مؤمن معتقد است همه اجزاء این عالم به اذن تکوینی الهی دارای تأثیر و تأثر هستند.

 پس از اینها روشن شد که مرز میان شرک و توحید و یا کفر و ایمان، این است که کافر و مشرک، معتقدند که اجزاء عالم دارای استقلال وجودی اند و در تاثیر و تاثیر بی نیاز از غیرند و به اصطلاح، دارای فاعلیت عَرضی و مستقل هستند؛ اما انسان مومن و موحد معتقد است که همه موجودات عالم در اصل وجود و در صفات و آثار وجودیشان، وابسته به ذات متعالی خداوند و محتاج او هستند و از خود هیچ استقلالی ندارند. و به اصطلاح دارای فاعلیت طولی و ظلی هستند، و تاثیر و تاثر آنها ظل و سایه اراده و فاعلیت خداوند است و به اصطلاح اهل عرفان، عالم هستی تجلی و ظهور اسما و صفات خداوند است.

و این نیز روشن است که کسانیکه نتوانند این مرزهای دقیق میان ایمان و کفر را تشخیص دهند، در معرفت توحیدی ناقص هستند و خداوند را محدود می دانند و سیطره حکومت خداوند را نافذ در ذات و سرشت موجودات نمی دانند. در حالیکه آیات قرآن در عین اینکه محور اصلی دعوتش را توحید قرار می دهد، و هر مسلمانی وظیفه دارد هر روز در نمازهای پنجگانه خود حداقل دوبار بگوید «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم» در عین حال تاثیر اسباب و علل جهان هستی را می پذیرد. چه  علل ظاهری و عادی باشند، مانند این که می فرماید: «خداوند از آسمان آب را فرستاد و به وسیله آن انواع گوناگون گیاهان را از زمین برآوردیم»[1].

و یا علل غیر عادی مانند اینکه یوسف به برادرانش گفت: «این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیاندازید تا بینا شود»[2].

و روایات اهل بیت هم که مفسر قرآن است، می فرماید: «خداوند فقط از راه اسباب و علل، کارها را به جریان می اندازد[3]»

و از نظر فلسفه و عرفان نیز ادله قطعی و برهانی دلالت بر چینش طولی و پله ای جهان هستی دارد که مشیت الهی از طریق وسائل فیض محقق می شود.

3-  همان طوری که توسل و کمک خواستن از اسباب مادی برای رفع احتیاجات روزمره زندگی منافاتی با اعتقاد توحیدی ندارد بلکه برای بقاء حیات، واجب شرعی و دینی است،  و در واقع عین توحید و عبودیت است. مثل این که کسی در اثر تشنگی در معرض هلاک و نابودی است اینجا آب خوردن واجب و عین توحید است. و هیچ کس در اینجا تکبر نمی ورزد که من با اینکه اشرف تمام مخلوقاتم، چگونه در حیات و زندگی خود محتاج موجود پست تر از خود یعنی آب می باشم؟ و آب خوردن چگونه می تواند یک نوع عبادت خداوند باشد؟ چون آب خوردن هر چند توصلی است، ولی اگر به قصد انجام امر خداوند صورت گیرد عبادت خواهد بود.

حال اگر ادله قطعی عقلی و آیات و روایات از پیامبر و ائمه صلوات الله علیهم اجمعین برای ما اقامه گردد که انسان برای رسیدن به کمالات وجودی خود ناچار از توسل به ذوات نوری پیامبر و اهل بیت پیامبر علیهم السلام می باشد، آیا در این صورت جای شک و تردید وجود دارد که توسل به ایشان عین توحید و عبودیت خداوند است و در واقع کسی که توسل را نمی پذیرد، در معرفت توحیدی ناقص است و درونش هنوز از تکبر و خود پرستی و هوا پرستی خالی نشده است.

در اینجا به طور اختصار به چند دلیل از قرآن و روایات اشاره می کنیم:

4-آیه 64 سوره نساء: «هنگامی که به خود ستم می کردند به نزد تو (پیامبر) می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند.»

 پس خداوند شرط قبولی توبه را آمدن نزد پیامبر و استغفار پیامبر  نیز قرار داده است.

5-آیه 35 سوره مائده: «ای کسانیکه ایمان آورده اید از خداوند بپرهیزید و وسیله ای برای تقرب به او بجوئید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.»

در این آیه خداوند برای تقرب به او، داشتن وسیله را لازم می داند و در روایات وسیله به اهل بیت تعبیر شده است[4].

اما روایات:

در کتاب های شیعه، روایات وارده از اهل بیت علیهم السلام در این زمینه قابل شمارش نیست. برای نمونه به کتاب اصول کافی، کتاب الحجه مراجعه بفرمائید. اما روایات وارده از پیامبر از طریق اهل سنت نیز در حد تواتر است که برای نمونه چند روایت را نقل می کنیم:

6- سمهودی در کتاب وفاء الوفاء از جماعتی از راویان حدیث، از جمله «سنائی» و «ترمذی» دانشمندان معروف اهل تسنن، به عنوان شاهد برای جواز توسل به پیامبر اکرم نقل می کند که خلاصه اش این است: «مرد نابینایی تقاضای دعا از پیامبر برای شفای بیماریش کرد. پیغمبر به او دستور داد که چنین دعا کند:

«خداوندا من از تو به خاطر پیامبرت (پیامبر رحمت) تقاضا می کنم و به تو روی می آورم ای محمد بوسیله تو به سوی پروردگارم برای انجام حاجتم متوجه می شوم، خداوندا او را شفیع من ساز.[5]»

7- سمهودی از بیهقی نقل می کند که در زمان خلیفه دوم، سالی قحطی شد. بلال به همراهی عده ای از صحابه بر سر قبر پیامبر آمد و چنین گفت:

«ای رسول خدا، از خدا برای امتت باران بخواه، که ممکن است هلاک شوند.[6]»



[1]سوره طه، آیه 53

[2] سوره یوسف، آیه 93

[3]بحار الانوار، ج 2، ص 90، باب 14، من یجوز اخذ العلم- کافی، ج 1، ص 183، باب معرفت الامام و الروایهم.

[4]تفسیر قمی، ذیل آیه و بصائر الدرجات، المیزان ج 5، ص 333.

[5] وفاء الوفاء، ج 3، ص 1372. به نقل از تفسیر نمونه، ج 4، ص 367.

[6] همان، ص 253.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:27 AM
تشکرات از این پست
javid1000
jaberyan
jaberyan
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1390 
تعداد پست ها : 141
محل سکونت : سیستان و بلوچستان

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

اگر برای سجده نماز مهر یا خاک استفاده نکنیم مثلا روی فرش نماز بخوانیم نماز باطل است ؟

صراط علی حق نمسکه

راه علی حق است که ما به آن تمسک جسته‌ایم

دوشنبه 18 فروردین 1393  11:21 AM
تشکرات از این پست
ria1365
860919832
860919832
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : تیر 1393 
تعداد پست ها : 619
محل سکونت : تهران

لطفاً هرکس میتواند جواب این سوال کفار را بدهد

لطفاً هرکس میتواند جواب این سوال کفار را بدهد 
{وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ 49}
و از هر چيزي دو گونه (نر و ماده) آفريديم تا شايد كه شما عبرت گيريد.

بعضیا از کفار میگن: گویا الله حواسش نبوده یا علم کافی در مورد موجودات نداشته است که موجودات و جاندارانی هستندكه به تنهائی زندگي و توليد مثل مي كنند مانندبرخي كرمها(کرم خاکی) گياهان ،حلزونها،آمیب ها،وسلولها که بصورت تقسیم سلولی زیاد می شوند

heartبنام خدای دانه های انارheart

دوشنبه 8 تیر 1394  2:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها