0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

جواز توسل به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) از نظر قرآن و عدم ارتباط آن با شرک

پرسش:
آیا توسل به اولیاء خداوند و واسطه قراردادن آنان برای دعا و طلب حاجت شرک است و با قرآن منافات دارد؟
پایگاه حوزه5477-3، 5477-3
پاسخ:

شرک بودن توسل به اولیاء سخنی است که در قرن هفتم و هشتم از ابن تیمیه و بعد از پیروان او یعنی سلفیه یا وهابیه صادر شد و مبنای درستی ندارد. زیرا قرآن می­فرماید:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاّ لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّابًا رَحیمًا، ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‏کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‏گذاردند)، به نزد تو می‏آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‏کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‏کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‏یافتند.)[i] و در سوره دیگر می­فرماید:(وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ، هنگامی که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار کند!»، سرهای خود را (از روی استهزا و کبر و غرور) تکان می‏دهند؛ و آنها را می‏بینی که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر می‏ورزند!.)[ii] 

و در سوره مبارکه یوسف آمده است که برادران یوسف خدمت یعقوب (ع) آمده و عرض کردند: که ای پدر برای ما استغفار کن تا خداوند گناهان ما را بیامرزد که ما از خطا کاران بودیم. حضرت یعقوب (ع) فرمود: بزودی در نزد پروردگارم برای شما استغفار می­کنم.[iii]

حال سؤال ما این است، اگر کسی خدمت پیامبر (ص) یا ائمه اهل بیت (ع) برود و بگوید: پیش خداوند دعا کنید که خداوند مرا بیامرزد آیا شرک است؟ پس چرا قرآن کریم آن را تائید کرده است؟ البته هر حاجت دیگر غیر از آمرزش هم می­تواند طرح کند، چرا که آمرزش ویژگی و خصوصیتی ندارد که بگوییم تنها این درست است. اساساً اسباب دو گونه هستند مادی و معنوی اولیاء خداوند اسباب معنوی هستند که این سبب بودن آنان هم از ناحیه خود خداوند است و هیچ گونه شأن استقلالی ندارند و صد در صد وجود و آثار آنان از خداوند متعال است.

البته از دو نکته نباید غفلت کرد:

نکته اول: این که ممکن است کسی بگوید که اولیاء خداوند الآن در قید حیات نیستند پس این عمل لغو است (نه شرک)، جواب آن است که ما عقیده داریم اولیاء خداوند و همه انسان­هایی که از این جهان رخت بر بسته اند در حیات برزخی به سر برده و با این عالم تعامل دارند؛ هر روز ما در نمازهای یومیه به پیامبر (ص) خطاب می­کنیم و بر او سلام و درود می­فرستیم و می­گوییم: السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته، آیا این یک عمل لغو است یا واقعاً ما پیامبر (ص) را مخاطب خود می­دانیم و او را ناظر به اعمال خود.

نکته دوم: این که ما هرگز رفتار عامیانه گروهی از افراد بی خبر از معالم دینی را توجیه نمی­کنیم که ممکن است برای اولیاء خداوند شأن و قدرتی مستقل از پروردگار متعال قائل باشندبلکه ما نیز آن را شرک می­دانیم. ما عقیده داریم اولیاء خداوند هر شأن و قدرتی که دارند از ناحیه پروردگار متعال است.این عین توحید است.


 [i]-سوره نسا آیه 64.

 [ii]-سوره منافقون آیه 5.

- [iii]سوره یوسف آیه 97 و 98.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:04 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

نظر مراجع در خصوص نماز جمعه

پرسش:
نماز جمعه از نظر کدام یک از مراجع عظام فعلی واجب عینی و یا حرام و یا مباح می باشد؟لطفا مدارک این سه قول را بیان بفرمائید.
پایگاه حوزه4575، 4575
پاسخ:

نماز جمعه از نظر حضرات امام خمینی(ره)، آیت الله اراکی، آیت الله خامنه ای: واجب تخییری است.

واز نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی: در زمان تشکیل حکومت اسلامی احتیاط در انجام نمازجمعه است اما رعایت این احتیاط لازم نیست.

واز نظر حضرت آیت الله شبیری زنجانی: در زمان غیبت حضرت علیه السلام خواندن نماز ظهر در وقتِ امکان حضور در نماز جمعه با شرایط معتبر، خلاف احتیاط است.

از مراجع عظام فعلی نظر کسی را که قائل به حرمت نماز جمعه باشد نیافتیم.[i]


[i]-توضیح المسائل مراجع،جلد1،صفحه 871 به بعد.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:06 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

احکام نماز جمعه در زمان غیبت

پرسش:
آیا در بین علماء از متأخر یا متقدم، حرمت یا وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت امام زمان(عج) را قائل هستند؟
پایگاه حوزه4627، 4627
پاسخ:

1-ابویعلی حمزه بن عبدالعزیز ملقب به سلّار دیلمی از اعاظم متقدمین فقهای شیعه و اول کسی که اقامه جمعه را در عصر غیبت حرام شمرده است. و در سال 463 در گذشته است و از شاگردان سید مرتضی و شیخ مفید بوده است. کتاب او المراسم العلویه و الاحکام النبویّه در فقه می باشد.[1]

2-ابن ادریس حلی محمد بن ادریس حلی [متولد 543 ـ متوفی 598] در کتاب معروف خود به نام (سرائر) نماز جمعه را در عصر غیبت حرام می داند.[2]

3-در عهد صفویه شیخ ابراهیم خطیفی مخالف بر گزاری نماز جمعهبوده و در نتیجه در طول دوران صفوی، نماز جمعه به طور مرتب برگزار نمی‏شد و میان علمای شیعه از هر دو طرف، اظهار نظرهای مختلفی رد و بدل شد).[3]

4- محقق ثانی در رساله ای در مورد نماز جمعه آن را با شرایطش واجب عینی می داند.[4] و محقق سبزواری آن را واجب عینی می داند.[5]



[1]معارف و معاریف سید مصطفی حسینی دشتی، ج6، ص294.

[2]ر.ک مجله حضور ش34 مقاله امامت جمعه با منصب حکومتی سید جواد ورعی ـ در پایگاه حوزه نت بخش مجلات هم موجود است.

[3]مجله حضور ش 20 مقاله پرفسور حامد الگار در کنگره بین المللی امام خمینی(ره) تحت عنوان امام خمینی و احیای نمازجمعه.

[4]مفتاح الکرامه، ج3، ص 60، به نقل از محقق ثانی رساله فی صلوه الجمعه.

[5]الکفایه الاحکام، ص20. (ر.ک مجله حضور، ش34 مقاله سید جواد ورعی).

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:06 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

نظر علماء در خصوص نماز جمعه

پرسش:
چند نفر از علما شرکت در نماز جمعه را واجب می دانند؟ اگر ممکن است نام ببرید؟ و نظر آقای بهجت و سیستانی را هم بگویید؟
پایگاه حوزه3064، 3064
پاسخ:

حضرت امام خمینی (قدس سره) و آیت الله العظمی اراکی (ره) نماز جمعه را واجب تخییری می‏دانند یعنی مکلف در ظهر جمعه مخیر است که نماز ظهر را بجای آورد یا نماز جمعه. گرچه طبق نظر این دو مرجع نماز جمعه افضل از نماز ظهر است و کافی از نماز ظهر است.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نیز قائل به وجوب تخییری می­باشند و همچنین حضرات آیات عظام خوئی[i] (ره) و سیستانی (مدظله) نظر به وجوب تخییری نماز جمعه دارند حضرات آیات عظام گلپایگانی (ره) و صافی (مد ظله) نمازجمعه را واجب نمی‏دانند بلکه جایز می‏دانند و آن را کافی از نماز ظهر نمی‏دانند.

آیت الله العظمی بهجت نماز جمعه را واجب تخییری می‏دانند و کفایت از نماز ظهر می‏کند .

قائد عظیم الشأن انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای نماز جمعه را واجب تخییری می‏داند و  طبق نظر ایشان کفایت از ظهر می‏کند.

آیت الله العظمی جواد تبریزی در صورت اقامه نمازجمعه با شرائط آن، آن را بنابر احتیاط، واجب می‏دانند.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی نماز جمعه را واجب تخییری می‏دانند[ii].



[i]- ایشان می گویند: اصل اقامه ی آن واجب تخییری است اما وقتی با شرایطش اقامه شد مثلا امام جمعه عدالت داشت و...، حضور در نماز به احتیاط وجوبی واجب است.صراط النجاة (للخوئی مع حواشی التبریزی)، ج‏2، ص: 81

[ii]جواب با استفاده از توضیح المسائل مراجع تهیه شده است.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

محدوده نماز جمعه

پرسش:
چرا ما نمی توانیم نماز جمعه دوم را در محدوده نماز جمعه ای که خوانده می شود، بجا آوریم.
پایگاه حوزه5652، 5652
پاسخ:

نماز جمعه باید با شکوه و عظمت برقرار شود و نمونه ای از شوکت جامعه مسلمین و مانوری در مقابل بدخواهان باشد.

اگر قرار باشد در یک شهر یا در یک محله چندین نماز جمعه برگزار شود تفرقه و پراکندگی صورت گرفته و زمینه وحدت و عظمت مسلمین از بین می رود.

از سوی دیگر چون در فاصله های دور، دیگران نمی توانند یا برای آنان مشقت دارد که نماز جمعه برسند، شرع مقدس اجازه داده است که نماز جمعه دیگر اقامه شود که هم عظمت جمعیت مسلمین محفوظ بماند و هم آنانکه از یک مرکز دور هستند از منافع معنوی و عبادی نماز جمعه محروم نشوند.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حکم شرکت در نماز جمعه با وجود خطر جانی

پرسش:
من یک مسلمان شیعه اهل پاکستان هستم، شما وضعیت کراچی را در ارتباط با بمب گذاری به خوبی می دانید، حال آیا بر من واجب و ضروری است که برای نماز جمعه به 3 مایل دورتر از اینجا بروم و فلسفه این سه مایل چیست؟ چرا ما سه مایل از خانه دور می شویم؟
پایگاه حوزه5526، 5526
پاسخ:

اکثر فقهای شیعه یا نماز جمعه را واجب نمی دانند، یا واجب تخییری می دانند و خصوصا اگر خطر جانی در میان باشد، ضرورت ندارد که حتما به نماز جمعه حاضر شوید. این حد و حریم نماز جمعه است که در این مقدار مسافت نباید نماز جمعه دیگری برگزار شود.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا برای زن بهتر است که در خانه نماز بخواند؟

پرسش:
آیا این درست است که در توضیح المسائل گفته شده: بهتر است برای زن که در خانه نماز بخواند؟ و ترجیحاً در اتاق و یا ترجیح بیشتر در اتاقهای ته خانه؟ اگر زنان بجای رفتن به مسجد به نمازجمعه بروند چقدر ثواب دارد؟
پایگاه حوزه1354، 1354
پاسخ:

اگر بیان شده است که برای زن بهتر است نمازش را در خانه بخواند و از لزوم حضور در نمازجمعه معاف شده است در راستای مراعات حال زن و حفظ حرمت و آسان گرفتن بر اوست نه برای خانه نشینی زن و عدم حضورش در اجتماعات . لذا زن نیز می تواند در مسجد حاضر گردد و یا در نماز جمعه شرکت کند و مانند سایرین از ثواب این عبادات بهره مند گردد.

حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به این سؤال که: آیا شرکت بانوان در نمازهای جماعت و یومیه و نماز جمعه کراهت دارد یا خیر؟ می فرمایند:

“کراهت ندارد، بلکه در بعضی موارد مطلوب است.“[1]



[1]استفتائات امام خمینی(ره) ، ج 1، ص 272، مسأله 456.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:07 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

مقام رضا با مقام دعا چگونه سازگار است؟

پرسش:
می خواستم بپرسم که در عقائد ما مقام رضا با مقام دعا چطور سازگار است؟
پایگاه حوزه1014، 1014
پاسخ:

مسئله مقام رضا و تسلیم در برابر قضا و قدر الهی از ایرادهای قدیمی به دعاست که صرف توجه به معنای صحیح مقام رضا و دعا بی اساس بودن این ایراد را روشن می گرداند.

از نظر جهان بینی الهی:

واقعیت جهان در چهارچوب ماده و جسم و کیفیات و انفعالات جسمانی محصور و محدود نمی باشد، بلکه دنیای حوادث دارای تاروپودهای بیشتر و پیچیده تر است و عواملی که در پدید آمدن حوادث شرکت دارند بسی افزون تر می باشند.

علاوه بر عوامل مادی و فیزیکی، علل و عوامل دیگری که عوامل روحی و معنوی نامیده می شوند نیز در سرنوشت انسان، اجل، روزی، سلامت و سعادت و امثال این امور مؤثرند. چون از نظر جهان بینی الهی، جهان یک واحد زنده و با شعور است، اعمال و افعال بشر حساب و عکس العمل دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست.

نسبت به سوال فوق چند واژه و اصطلاح بنیادی و اساسی است که توضیح آن در این مقال نمی گنجد توکل، رضاء قضا، قدر و دعا، آنچه که از مجموع مباحث مطرح شده در این باب بطور اجمال می توان گفت این است که:

توکل یعنی انسان خداوند را تکیه گاه مطمئنی برای خودش قرار دهد و تمامی امور را به خدای تبارک و تعالی بسپارد(وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون[1]) و این بدان معنا است که همانطوریکه انسان در کارهای دنیوی بویژه در امور مهم (مثل تجارت، قضاوت و ...) برای خود وکیل برمی گزیند و کارها را به او واگذار می کند تا بهتر نتیجه دهد، همینطور هم انسان خداوند را وکیل خود قرار می دهد تا خواسته هایش بدون اضطراب و نگرانی تأمین گردد. و هر قدر معرفت و آگاهی به خدا بیشتر باشد توکلش بیشتر خواهد بود چون او را مالک بر جهان هستی می داند که با قدرت خود می تواند هر کاری را انجام دهد "إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‏[2]"پس یکی از علائم ایمان به خدا توکل بر اوست.

برخی از بندگان خاص خداوند علاوه بر اینکه تکیه بر خدای متعالی می زنند و او را وکیل خود قرار می دهند، نسبت به آنچه که خداوند اراده می کند خشنود هستند و به مقدرات او راضی می باشند و به قضای الهی گردن می نهند و به عبارت دیگر رضایت خداوند را بر رضایت خود مقدم می دارند. چه در امور تشریعی مثل واجبات و محرمات و چه در امور تکوینی مانند وقایعی که اتفاق می افتد. چرا که می دانند همه چیز از اوست و اراده خداوند در نظام عالم مؤثر است. پس یکی از مهم ترین مراتب ایمان این است که انسان به تقدیرات الهی هر چند ناخوشایند باشد علاوه بر صبر و تحمل رضایت دهد چنانچه در حدیث قدسی می فرماید:

لیس شی عندی افضل من التوکل علی و الرضا بما قسمت[3]. (محبوب ترین کارها نزد من توکل است و بعد از آن رضایت به آنچه تقدیر کرده ام.)

قدر که تقدیر نیز از همان خانواده است بمعنای اندازه است"وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدیرًا[4]"

قضا به معنای  پایان و کار را یکسره کردن است و در مورد قضاوت هم همین نکته است که دعوا را پایان می دهد.

صرف نظر از مباحث زیادی که در اینجا بویژه برای قضا و قدر وجود دارد که جای آن در اینجا نیست معنای توکل و رضا به قضا و قدر الهی این می شود که انسان به آنچه که خداوند برای انسان مقدر کرده و کار را تمام کرده است تکیه کند و یا بالاتر اینکه خشنود و راضی به آن باشد. اما نکته مهم این است که:

معنای تکیه زدن یا خشنود بودن این نیست که انسان در گوشه ای بنشیند و مشغول راز و نیاز باشد و از خداوند مثلاً روزی بطلبد یا شفای مریضی را بخواهد. بلکه مؤمنی که به خدا معرفت دارد می داند که به مقتضای حکمت الهی امور جهان با واسطه و اسباب تحقق می یابد که این اسباب گاهی بصورت مادی و طبیعی است مانند کار کردن و... و گاهی معنوی مانند دعا کردن بنابراین گرچه معتقدیم که اراده خداوند در نظام عالم موثر است ولی حکمتهای دیگری نیز وجود دارد که از جمله مسئله امتحان و آزمایش است یعنی انسان در برابر حوادث ناخوشایند چه واکنشی از خود نشان می دهد. آیا مطیع است یا عصیان می کند؟ آیا از خداوند شکوه و گلایه دارد یا ندارد؟ که همان مرحلة رضا است.

از سوی دیگر، اگر به معنای دعا برای مؤمنین دقت کنیم خواهیم فهمید که طریق تکامل انسان بندگی خداوند است و از مظاهر بندگی این است که انسان فقط حاجت خود را به پیشگاه خداوند عرضه کند و از او رفع آن را بخواهد. و لذا به هر اندازه دل انسان متوجه خداوند بشود و از او بخواهد نیازش را بر طرف کند بر کمال او افزوده می شود. و در همین راستا است که اگر انسان حتی برای نیازهای مادی خود نیز به خدا توجه کند، باعث کمال او می گردد.

نکته دیگر اینکه کسانی که می خواهند دعا کنند، نفس دعا کردن و اشتغال به تسبیح و ستایش خداوند، او را از درخواست کردن باز می دارد و به یاد صفات جمال و حلال خداوند می اندازد و از این جهت مجالی نمی ماند که برای خود چیزی بخواهد.

پس قضا دارای اسبابی است که یکی از آن اسباب دعا کردن است که با دعا کردن یکی از اسباب قضاء محقق می شود چنانچه پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "لایرد القضاء الا الدعا[5]" قضاء را رد نمی کند مگر دعا.

البته کیفیت تأثیر امور معنوی از جمله دعا در امور مادی و مجاری علی و معلولی در کتب فلسفی اسلامی بطور تفصیلی بیان شده است.

سخن آخر اینکه، دعا در مفهوم واقعی آن یک نوع کسب قابلیت برای تحصیل سهم زیادتر از فیض بی پایان پروردگار است و انسان بوسیله دعا، توجه و شایستگی بیشتری برای درک فیض خداوندی پیدا می کند و بدیهی است که کوشش برای تکامل و کسب شایستگی بیشتر، عین تسلیم در برابر قوانین آفرینش است نه چیزی بر خلاف آن.

بنابراین دعا نه تنها با مقام رضا به قضای الهی ناسازگاری ندارد و در مقابل آن نیست بلکه خود یکی از مظاهر قضا الهی قلمداد شده و لذا تاکیدات قرآن مجید و سنت معصومین علهیم السلام بر آن وارد شده است.



[1]سوره آل عمران، آیه 122.

[2]سوره یس، آیه 82.

[3]بحار الانوار ج 74 ص21 باب 2 روایت 6.

[4]سوره فرقان، آیه2.

[5]بحار الانوار ج 90 ص294 باب 16 روایت23.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

قبض و بسط روح آدمی در دعا

پرسش:
- چرا بعضی وقتها حال دعا و راز و نیاز با خدای رحمان هست و گاهی نیست ؟
پایگاه حوزه5099، 5099
پاسخ:

اساساً روح آدمی بگونه ای است که دچار قبض و بسط می شود و جز احدی از اولیاء خداوند همگان کم و بیش این حالت را دارند و قلب چون احوالش دگرگون می شود نام قلب را بر آن نهاده اند.

گفت پیغمبر که قلب چون پریست               در بیابانی اسیر صرصریست[1]

تا حدودی این حالت قابل توجیه و طبیعی است.

از سوی دیگر تمام رفتار و حتی اندیشه های انسان در شخصیت او متبلور گشته و نمایان می شوند بعضی از اعمال موجب صیقلی روح و طهارت آن می شود و بعضی از اعمال و حالات موجب زنگار آلود شدن آن می شوند. که در روایات به این مهم پرداخته اند و همین طور آیات قرآن کریم این مهم را مورد توجه قرار داده است.

از اموری که موجب قبض روح آدمی و ملال آن می شود می توان به ستم کردن بر بندگان، غفلت، اصرار بر هر نوع گناه و معصیت، عدم کنترل زبان، عدم توبه و بازگشت به خداوند، حرام خواری، پرده دری در حق دیگران و... نام برد و از اموری که موجب بسط و نشاط روح می شوند اموری از قبیل ذکر و توجه، ترک گناه و معصیت توبه، شب زنده داری، صلوات بر محمد و آل محمد، کمک به مستمندان و ضعفا و رعایت عفت و پاکدامنی و هر مسأله ای که موجب صیانت نفس و تقوای آدمی شود و یادآوری قیامت و تلاوت قرآن...

در دعای کمیل می خوانیم که (اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا، خدایا گناهانی که موجب محبوس شدن دعا می شوند را بیامرز) و در حدیث است که پیامبر فرمود:(إِنَّ الْقُلُوبَ تَصْدَأُ کَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا جَلَاؤُهَا قَالَ قِرَاءَةُ الْقُرْآنِ وَ ذِکْرُ الْمَوْتِ، یعنی قبلها زنگ زده می شوند همانگونه که آهن زنگار زده می شود عرض شد یا رسول الله با چه جلا داده می شود، فرمود: ، تلاوت قرآن و زیاد یادآوری کردن مرگ)[2].

ورای مطالبی که بیان شد نباید نقش فیزولوژی و طبیعی و ارتباط جسم و جان را نادیده گرفت کسالت جسمانی خستگی و ضعف جسمانی از جهات متعدد هم می تواند عامل کسالت روحی و قبض معنوی باشد که ورزش کردن و تغذیه مناسب در این حقیقت بی تأثیر نیست.

یادآوری کردن این نکته لازم است که حضرت امیر(ع) می فرمایند:( قلبها گاهی رو می آورند و گاهی پشت می کنند آنگاه که رو می آورند پس نوافل و مستحبات را بر او حمل کنید و هنگامی که پشت می کند فقط به واجبات اکتفاء کنید. و این معنای دقیق در چند روایت آمده است )[3]

و هم چنین فرمودند:( این قلبها ملول و خسته می شوند همان گونه که بدنها خسته می شوند در این موقع برای آنها لطایف و ظرافتهای حکمت و تازه های حکمت را بجویید.[4]



[1]- قال رسول الله (ص) انما سمی القلب من تقلبه انما مثل القلب مثل ریشه بالفلاة تعلقت فی اصل شجرة تقبلها الریح ظهرا لیبطن (کنز العمال: 1210)

 

[2]-   کنز العمال 42130 

[3] - نهج البلاغه حکمت 91

[4] - میزان الحکمه . جلد.10.بخش قلب

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چرا در دعا آمده که فضل خدا اعتماد انسان را فرو می ریزد؟

پرسش:
در قسمت آخر دعای عرفه (که سید بن طاووس - رحمه الله - ذکر نموده)، آمده که:
پایگاه حوزه6055، 6055
پاسخ:

در قسمت آخر دعای عرفه (که سید بن طاووس - رحمهالله - ذکر نموده)، آمده که:

"اِلهی کَمْ مِنْ طاعَةٍ بَنَیْتُها وَ حالَةٍ شَیَّدْتُها هَدَمَاعْتِمادی عَلَیْها عَدْلُکَ بَلْ اَقالَنی مِنْهافَضْلُکَ[1]" که این گونه ترجمه شده:

 خدایا چه بسیار طاعتی که (پیش خود) پایهگذاری کردم و چه بسیار حالتی که بنیادش کردم ولی (یاد) عدل تو اعتمادی را که برآنها داشتم یکسره فروریخت بلکه فضل تو نیز اعتمادم را بهم زد.

امّا چرا فضل خدا همعلاوه بر عدل او باید اعتماد و امید انسان را فرو بریزد؟

جواب:                             

انسان در مقام عمل نمی تواند تنها بر عمل اعتماد کرده و اکتفاء نماید بلکه علاوه بر عمل رحمت و فضل الهی لازمه کار است و اصولا فضل خداوند از عمل والاتر است و ما در دعاها می بینیم که از خداوند می خواهیم که با فضل خود با ما معامله کند نه با عدل خویش (اللَّهُمَّ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ لَا تَفْعَلْ بِی مَا أَنَا أَهْلُهُ لَا تَأْخُذْنِی بِعَدْلِکَ وَ خُذْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ رَأْفَتِکَ وَ رِضْوَانِک[2]).

اگر قرار باشد خداوند با عدل خود رفتار کند چه عمل و فعلی پذیرفتنی خواهد بود و همه اعمال ما وجه و جنبه ای از ناخالصی دارند که برای عدم مقبولیت آنها کافی است و امیدی به نجات احدی باقی نمی ماند

اگر خداوند به فضل و کرم خود با ما رفتار کند عمل در جنب این این فضل و کرم ناچیز خواهد بود

امام(ع) در این فقره از دعا ، عمل را در مقابل دو عامل ناچیز می شمارد:

 الف : عدل الهی که موجب بی اعتمادی به عمل صرف می شود و تنها آن را راه نجات نمی بیند

ب: فضل الهی که با آن باز اصل را عمل نمی داند بلکه فضل و کرم خدا می بیند .

و به این ترتیب در دو جهت متفاوت عمل تنها را کارساز نمی بیند از جهت عدل که اعتماد به عمل ( و نه امید و اعتماد مطلق را ) کافی نمی داند و قابل اتکاء نمی بیند ، از جهت فضل که با وجود فضل ، عمل ( که خود از فضل پروردگار است ) مدار و محور نیست .



[1]الإقبال  ، ص 348،  فصل فیما نذکره من أدعیة یوم عرفة.

[2]بحارالأنوار   ج 84 ص  215   باب 12- کیفیة صلاة اللیل و الشفع...

و هم چنین : الصحیفةالسجادیة (ع)  ص : 62(10) (و کان من دعائه علیه السلام فی‏..." اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِکَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِک"

الصحیفةالسجادیة (ع)  ص : 72 (13) (و کان من دعائه علیه السلام فی‏..." وَ احْمِلْنِی بِکَرَمِکَ عَلَی التَّفَضُّلِ، وَ لَا تَحْمِلْنِی بِعَدْلِکَ عَلَی الِاسْتِحْقَاق‏"

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

دعا برای افراد خاص در نماز شب

پرسش:
چرا در کتاب ها نام اشخاصی که در نماز وتر برای آنها دعا می شود، برده شده، مگر نمی شود برای افراد دیگر دعا کرد؟
پایگاه حوزه3783-6، 3783-6
پاسخ:

در نماز وتر برای 40 مؤمن می شود دعا کرد  و البته نام اشخاص دعا شونده محصور به آن چه که در کتاب ها و کتابچه ها آمده است، نیست.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

دعا در نماز

پرسش:
در آخر نماز دعای یا ولی العافیه خوانده می شود منبع آن را بیان کنید؟
پایگاه حوزه، 12321،
پاسخ:


در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژه‏ای دارد. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند می‏دهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان‏می‏گذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل می‏آید.
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
«الدعاء مخ العبادة و لا یهلک مع الدعاء احد»[1]
دعا مغز عبادت است و هیچ کس از اهل دعا به هلاکت نمی‏رسد.
در عبادات مخصوصا نماز به مسأله دعا تأکید فراوان شده است و شایسته است که انسان مؤمن در حین نماز، در قنوت، در سجده و... و  بعد از فارق شدن از نماز به درگاه الهی دعا نماید.
هنگامی که نمازگذار در مقابل پروردگار خود به عبادت می ایستد و عظمت خداوند و نعمت های فراوان پروردگار به یاد می آورد، بهترین وقت است که به عجز و ناتوانی خود اعتراف کند و برای گناهان خود از خداوند طلب مغفرت نموده و از درگاه کبریایی خداوند معرفت به او و پیامبر و اوصیاء او و عافیت و روزی حلال برای خود و خانواده اش را خواستار باشد.
در رساله های عملیه  آمده است که مستحب است نماز گزار در سجده و یا در سجده آخر دعا کند و حوائج دنیا و آخرت خود، به خصوص رزق حلال را از خدا بخواهد و این دعا را بخواند: «یا خَیْرَ الْمَسْؤُولین وَ یا خَیْرَ الْمُعْطِینَ  ارْزُقْنِی وَ ارْزُقْ عِیالی مِنْ فَضْلِکَ فَانَّکَ ذُو الفَضْلِ الْعَظِیمِ» یعنی: ای بهترین کسی که از او سؤال می‏کنند و ای بهترین عطاکنندگان، روزی بده به من و عیال من از فضل خودت، پس به درستی که تو دارای فضل بزرگی‏.»[2]
ما در جستجوی منابعی که در اختیار داریم به روایتی بر نخوردیم که دعای مورد نظر شما را برای خصوص سجده آخر بیان نموده باشد اما همچنان که گذشت مستحب است نماز گزار حاجت های دنیا و آخرت خود را از خداوند در خواست نماید و چه بهتر که در دعای خود از عباراتی استفاده کند که در روایات آمده.
ما در دعاها می یابیم که در خواست عافیت چنین بیان شده: «...أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ..»[3] قبل و بعد این دعا در تعقیبات نماز ظهر چنین است:
ِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ عَلَی طَاعَتِکَ وَ الصَّبْرَ عَنْ مَعْصِیَتِکَ وَ الْقِیَامَ بِحَقِّکَ وَ أَسْأَلُکَ حَقَائِقَ الْإِیمَانِ وَ صِدْقَ الْیَقِینِ فِی الْمَوَاطِنِ کُلِّهَا وَ أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِیَةَ وَ الْمُعَافَاةَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَافِیَةَ الدُّنْیَا مِنَ الْبَلَاءِ وَ عَافِیَةَ الْآخِرَةِ مِنَ الشَّقَاءِ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ تَمَامَ الْعَافِیَةِ وَ دَوَامَ الْعَافِیَةِ وَ الشُّکْرَ عَلَی الْعَافِیَةِ یَا وَلِیَّ الْعَافِیَةِ وَ أَسْأَلُکَ الظَّفَرَ وَ السَّلَامَةَ وَ حُلُولَ دَارِ الْکَرَامَة.[4]
در موضوع تعقیبات نماز های یومیه دعاهای دیگری نیز وجود دارد که با مراجعه به کتاب های دعا و کتاب ارزشمند مفاتیح الجنان می توانید به آن دسترسی پیدا کنید.                          [1]- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج‏93، ص‏300. [2]- رساله عملیه امام خمینی ، قسمت احکام نماز (مستحبات و مکروهات سجده).مسأله 1091. [3]- بحار الأنوار ج‏83 71 باب 39 ما یختص بتعقیب فریضة الظهر ص : 62. [4]- بحار الأنوار ج‏83 71 باب 39 ما یختص بتعقیب فریضة الظهر ص : 62.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:12 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

دعا جهت برآورده شدن حاجت ازدواج

پرسش:
دختران که وقت ازدواج آنان فرا رسیده اما همسر دلخواه شان پیدا نشده آیا دعائی برای برآورده شدن حاجاتشان وجود دارد؟
پایگاه حوزه6994، 6994
پاسخ:

ما جوابی را که در کتاب گوهرهای حکیمانه از آیت الله بهجت نقل گردیده برای شما ارسال می کنیم.

پرسش: ازدواج دختری میسر نمی گردد و به اصطلاح بختش باز نمی شود و از شما راهنمائی می خواهد.

پاسخ: نماز جعفر طیار بخواند و پس از آن، دعائی که در کتاب «زاد المعاد» مجلسی آمده که در این هنگام خوانده شود، بخواند و در پی آن، به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند. گر چه به مقدار کم. و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد.

و این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود، انجام دهد و اگر نشد بداند که یا کم خوانده یا با اعتقاد کامل نخوانده است!

هم چنین بار دیگر در پاسخ به چنین پرسشی فرمودند: آیه« رَبَّنَا هَب لَنَا مِنْ أَزْوَجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً[1]» را (فراوان) بخوانید[2].



[1]سوره فرقان، آیه 74.

[2]گوهرهای حکیمانه، مهدی عاصمی، ص16.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:13 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

خواندن قرآن و دعا برای مسیحی از دنیا رفته

پرسش:
من تازه مسلمانم و مادرم 7 سال پیش فوت کرده است وی کاتولیک بوده و تا جایی که من یادم می آید وی به خدا و به عیسی مسیح معتقد بوده و به روش کاتولیکی نیایش می کرده و نماز می خوانده، به عنوان یک مسلمان، چه کاری می توانم برای او انجام دهم؟ چرا که شنیده ام خوب نیست برای مرحوم غیر مسلمان قرآن خواند آیا این مطلب درست است؟ برای کمک به او در عالم قبر در روز قیامت چه کار می توانم بکنم؟
پایگاه حوزه7161، 7161
پاسخ:

عشق و علاقه تحسین برانگیز شما به مادر مرحومتان بسیار زیبا و ستودنی است. دعا می کنیم خداوند مادر شما را غریق رحمت خود فرماید.

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«ما کانَ لِلنَّبِیّ‏ِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ وَ لَوْ کانُوا أُولی قُرْبی‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحیمِ»[i]

«برای پیامبر و مؤمنان، شایسته نبود که برای مشرکان (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند؛ (آن هم) پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه، اهل دوزخند»

چنانکه آیه تصریح دارد، استغفار و طلب آمرزش تنها برای مشرکین یعنی کسانی که یقینا اهل جهنم اند، جایز نیست. بنابراین بی تردید شما می توانید برای مادر خود که به گفته شما یک مسیحی کاتولیک و ضمنا پایبند به شعائر دینی خود بوده است، استغفار کنید و از خدا برای ایشان طلب آمرزش کنید. برای این کار، شما می توانید همان کارهایی را انجام دهید که برای طلب آمرزش یک مسلمان انجام می دهید حتی قرآن و نماز خواندن.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که غیر مسلمانانی که با وجود علم به حقانیت اسلام، عناد ورزیده اند و بر کیش خود باقی مانده اند در آخرت دچار مشکل خواهند بود. اما آن دسته از غیر مسلمانان که به هر دلیل موجهی نتوانسته اند در دنیا حق را از باطل تشخیص دهند که اصطلاحا مستضعفان[ii] فکری خوانده می شوند، در صورتی که در دنیا به وظیفه خود عمل کرده باشند، در آخرت مشمول عفو و مغفرت الهی خواهند شد. چنانکه صریح آیه 98 سوره نساء بر این نکته دلالت دارد.

 علامه طباطبائی در ذیل این آیه در تفسیر المیزان می فرمایند:

معنای آیه روشن است، لیکن این نکته را باید در نظر داشت که در آیه دومی بعد از بیان سبب استغفار ابراهیم برای پدرش می‏فرماید: وقتی که فهمید او دشمن خدا است ، از او بیزاری جست و با این بیان معلوم کرد که مشرکین دشمنان خدا و جهنمی هستند، و در نتیجه نباید برای آنان استغفار کرد، و در این آیه هم که اینگونه می فرماید. حال که این معنا برای پیغمبر و پیروانش معلوم شد باید از این مطلب ضروری و روشن غفلت نورزند که استغفار برای مشرکین از این جهت جائز نیست که لغو است، و خضوع ایمان مانع است از اینکه بنده خدا با ساحت کبریای او بازی نموده و کاری لغوی انجام دهد.

چون از یکی از دو صورت بیرون نیست، یا خداوند بخاطر تقصیری که از بنده‏اش سرزده با او دشمن و از او خشمگین است و یا بنده با خدای تعالی دشمن است ، اگر فرضا خدا با بنده‏اش دشمن باشد ولی بنده‏اش با او دشمن نباشد و بلکه اظهار تذلل و خواری کند، در اینصورت جای این هست که بخاطر سعه رحمت او آدمی برای آن بنده طلب مغفرت کند، و از خداوند بخواهد که به حال آن بنده‏اش ترحم کند .

اما اگر بنده با خدا سر دشمنی داشته باشد مانند مشرکین معاند - و خود را بالاتر از آن بداند که به درگاه خدا سر فرود بیاورد ، در چنین صورتی عقل صریح حکم می‏کند به اینکه شفاعت و یا استغفار معنا ندارد ، مگر بعد از آن که آن بنده عناد را کنار گذاشته ، بسوی خدا توبه و بازگشت کند و به لباس تذلل و مسکنت درآید .

و گر نه چه معنا دارد که انسان برای کسی که اصلا رحمت و مغفرت را قبول ندارد و زیر بار عبودیت او نمی‏رود ، استغفار نموده ، از خدا بخواهد که از او درگذرد .

آری ، این درخواست و شفاعت استهزاء به مقام ربوبیت و بازی کردن با مقام عبودیت است ، که به حکم فطرت، عملی است ناپسند و غیر جائز .

و خداوند این جائز نبودن را به حق نداشتن تعبیر کرده و فرموده : ما کان للنبی و الذین آمنوا یعنی پیغمبر و آنان که ایمان آورده‏اند حق ندارند استغفار کنند بعد از آنکه برای آنها معلوم شد که ... ، و ما در تفسیر آیه ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد الله گفتیم که حکم جواز در شرع بعد از جعل حق است .

پس ، معنای آیه چنین می‏شود : رسول الله و کسانی که ایمان آورده‏اند بعد از آنکه با بیان خداوندی برای آنها ظاهر شد که مشرکین دشمنان خدایند و مخلد در آتشند ، دیگر حق ندارند برای آنان استغفار کنند هر چند از نزدیکانشان باشند ، و اگر ابراهیم برای پدر مشرکش استغفار کرد برای این بود که در آغاز خیال می‏کرد پدرش هر چند مشرک است ولی با خدا دشمنی و عناد ندارد، و چون قبلا به او وعده استغفار داده بود لا جرم برای او طلب مغفرت کرد ، ولی وقتی فهمید که او دشمن خداست و بر شرک و ضلالت خود اصرار می‏ورزد ، از او بیزاری جست "[iii].

علاوه از آیه ی  (لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین‏)[iv] هم می توان استفاده کرد که شما می توانید برای مادرتان استغفار  کنید و قرآن بخوانید چون اولا قرآن فرموده خداوند نهی نکرده است که به آنهایی که با شما در قتال و جنگ نیستند، نیکی کنید و ثانیا قرائت قرآن و استغفار، یقینا نوعی احسان و نیکی محسوب می شوند.


[i]سوره توبه، آیه 113

 -[ii]نک: کتاب عدل الهی شهید مطهری.

[iii]- ترجمه المیزان ج9  ص 540 - 541 .

-[iv]سوره ممتحنة، آیه8.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:13 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

با چه اعمال می توان اﺋمه (ع) را در خواب دید ؟

پرسش:
چگونه و با چه اعمال خاصی می توان اﺋمه (ع) را در خواب دید ؟
پایگاه حوزه6473-4، 6473-4
پاسخ:

مرحوم محدث قمی در کتاب مفاتیح الجنان نقل می کند:

"شیخ کفعمی در مصباح و محدث فیض در خلاصة الاذکار فرموده اند که دیدم در بعضی کتب اصحاب امامیه که هر کس خواسته باشد در خواب ببیند یکی از پیغمبر و امامان علیهم السلام را یا یکی از مردمان یا والدین خود را، بخواند سوره شمس، و لیل، و قدر، و قل یا ایها الکافرون، و سوره اخلاص، و معوذتین (مراد سوره های فلق و ناس می باشد) را، پس بخواند صد مرتبه سوره اخلاص، و صلوات بفرستد، بر پیغمبر و آل او صد مرتبه، و بخوابد با وضو، بجانب راست، که خواهد دید هر که را اراده کرده، انشاء الله، و تکلم خواهد کرد با او انشاء الله هر چه بخواهد؛ و در نسخه دیگر دیدم که این عمل را بجا آورده، در هفت شب، بعد از آنکه این دعا را بخواند: انت الحی الذی لا یوصف و الایمان یعرف منه منک بدت الاشیاء و الیک تعود فما اقبل منها کنت... تا آخر دعا که در مفاتیح الجنان آمده است[1].

امیدواریم با انجام این اعمال از روی خلوص بتوانید به خواسته تان برسید. البته باید در نظر داشته باشید که این دستور العملها به صورت صد در صد قطعی برای همه افراد نیست، یعنی نباید از تاثیر شرایط دیگر در این امر غافل بود. که عمده آن طهارت روح و پاکی در زندگی است. از طهارت چشم و گوش و دست و زبان و اعضاء و جوارح ظاهری گرفته تا باطن انسان، خصوصا اینکه نباید لقمه انسان ناپاک و یا شبهه ناک باشد. علی ای حال به احتمال موفقیت و مرضی رضای خداوند بودن می توان اعمال مذکور را انجام داد.



[1]مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، باب ششم، باقیات صالحات، ص 888 تا 891.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها