0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

محل استقرار ارواح بعد از مرگ

پرسش:
ارواح انسان ها بعد از مرگ به کجا می روند؟ و چه اتفاقی برای آنها می افتد؟
پایگاه حوزه3752، 3752
پاسخ:

انسان ها با مرگ، از این جهان به جهانی دیگر منتقل می شوند که نام آن برزخ است؛ و در واقع عالم ما بین دنیا و آخرت را برزخ می گویند و آدمی در برزخ با بدنی جز این بدن خاکی که بدن مثالی نامیده می شود، زندگی  می کند ، بدنی که در این دنیا، متناسب با افکار و اعمال خود ساخته است. و هرگز به بدن خاکی دیگر، مثل بدن اول منتقل نمی شود؛ آن گونه که قائلان به تناسخ می پندارند.

در برزخ پرسش و پاسخ مختصری وجود دارد و پرونده اعمال انسان بعد از مرگ کاملا بسته نمی شود مثلا انسان هایی که در دنیا صدقه جاریه مثل ساختن مسجد ، مدرسه ، پل و امثال آن ساخته باشند و یا سنت نیکی را بجا بگذارند، بعد از مرگ ثواب آن کار در پرونده او در عالم برزخ نوشته خواهد شد و یا برعکس اگر انسانی سنت زشتی را بر جای بگذارد که بعد از او همچنان ادامه داشته باشد بعد از مرگ، گناه آن کار در پرونده اعمال او در عالم برزخ نوشته خواهد شد .

در عالم برزخ نیکو کاران در نعمت هستند و بد کاران در عذاب تا اینکه قیامت بر پا شود .

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:34 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حیات برزخی بعد از مرگ

پرسش:
من می خواهم از شما بپرسم که حیات برزخی بعد از مرگ چه دلیلی از قرآن دارد؟
پایگاه حوزه3875، 3875
پاسخ:

انسان موجودی دو بعدی است که یک بعد ساحت او همین جسم و بدن اوست و بعد و ساحت دیگرش امری غیر مادی و مجرد است که آن را اصطلاحا نفس یا روح می گویند که اشاره به همان شخصیت انسان در هنگام اشاره به خودش می باشد در این گفتار که من این کار را کردم یا نکردم این (من) را اگر به درستی تحلیل کنید بدن شما نخواهد بود بلکه امری وراء آن است. بحث تفصیلی و فلسفی و تجربی این موضوع باید در جای خود بررسی شود.

حقیقت مرگ در انسان؛ قطع علاقه روح و نفس از این بدن است، قرآن در این باره می فرماید:«اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اْلأُخْری‏ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ،خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‏کند، و ارواحی را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب می‏گیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‏دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‏گرداند تا سرآمدی معیّن؛در این امر نشانه‏های روشنی است برای کسانی که اندیشه می‏کنند!»[i]

باز می فرماید:«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند»[ii]

هم چنین می فرماید:«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ، و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید! که این معنا جز با اثبات حیات پس از مرگ و قبل از قیامت قابل توجیه نیست و قهرا بر وجود عالم برزخ دلالت دارد»[iii]

و مجموعا آن چه قابل اثبات است این است که از نظر قرآن این بدن است که می میرد نه روح و جان آدمی. آیات مشابه فراوان است. اینکه روح در عالم برزخ چگونه زیست می کند و به حیات آگاهانه خود ادامه می دهد نظریه های متعددی هست، مشهورترین آن این است که روح به یک جسم و بدن برزخی تعلق می گیرد و به حیات برزخی خود ادامه می دهد اما این بدن برزخی از کجا آمده است، باز مشهورتر آن است که این بدن هم اکنون همراه ما است و همان طور که لباس ما تن ما را می پوشاند تن ما آن بدن برزخی را پوشانده است و هنگام مرگ روح با تعلق به آن بدن به حیات خود ادامه می دهد.

 در امالی شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:(فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ إِلَی الْجَنَّةِ فِی صُورَةٍ کَصُورَتِهِ فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفَهُمْ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَا[iv])

 یعنی وقتی خداوند مؤمن را قبض روح می کند او را به سوی بهشت می برند البته در بدنی و صورتی نظیر صورتی که در دنیا داشت (نظیر آن چه در خواب می بینیم) و روایاتی که اساسا بر وجود عالم برزخ دلالت دارند بسیار فراوان هستند.[v]

روایاتی که راجع به سؤال در قبر آمده است خود دلیل دیگری بر زندگی برزخی و حیات پس از مرگ و قبل از قیامت کبری می باشد و از میان مسلمانان تنها یک نفر سؤال قبر را انکار کرده است و آن ضرار بن عمرو بوده است[vi].


[i] سوره زمر، آیه 42.

[ii]سوره آل عمران، آیه 169.

[iii] سوره بقره آیه، 154.

[iv]بحارالأنوار ج : 6 ص : 230.

[v] می توانید به تفسیر المیزان ج 1 ذیل آیات 153 -157 بقره رجوع فرمایید.

[vi]به کتاب های "سنة" احمد بن حنبل و "الابانة" ابوالحسن الاشعری و "شرح الاصول الخمسة" قاضی عبدالجبار معتزلی رجوع کنید.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:35 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حضرت عیسی(ع) و رفع بسوی خدا

پرسش:
چند سوال درباره آیه 55 سوره آل عمران "إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسی‏ إِنّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ‏"
پایگاه حوزه1889، 1889
پاسخ:

اجازه بفرمایید به ترتیب آیه، مفاهیم آن را توضیح دهیم:

الف:إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسی‏ إِنّی مُتَوَفِّیکَ[i]

 1. توفی: یعنی اخذ و گرفتن یک چیز، گرفتنی که تام و تمام باشد و چیزی را فرو نگذارد و به همین خاطر در مرگ هم استعمال می شود چون خداوند هنگام مرگ نفس انسان را از بدنش می گیرد. اما از نظر مفهوم با مرگ متفاوت است ولی در مصداق خصوص و عموم مطلق هستند یعنی هر مرگی، توفی هست ولی هر توفی مرگ نیست.

خداوند در آیه 42 سوره مبارکه زمر می فرماید:

" اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها "

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‏کند، و ارواحی را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب می‏گیرد یعنی کسی را که خواب می رباید در واقع آن هم توفی شده است.[ii]

 بعد می فرماید:

" فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اْلأُخْری‏"

سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‏دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‏گرداند.

 در آیه 57 سوره آل عمران هم می فرماید:

وَ أَمَّا الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمینَ.

امّا آنها که ایمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمکاران را دوست نمی‏دارد.«[iii]

شاهد آنکه توفی به معنای مرگ بکار نرفته است.

2. رافعک الی: بسوی خودم تو را رفع می کنم، رفع خلاف وضع است و با کلمه الی (بسوی من) معلوم می شود که این رفع، رفع معنوی است نه مکانی و صوری چرا که خدا مکانی ندارد که بسوی آن رفع شود و قرب و بعد مکانی برای خدا بی معنا است.

قرآن درباره حضرت ادریس هم می فرماید:

وَ رَفَعْناهُ مَکانًا عَلِیًّا.

و ما او را به مقام والایی رساندیم.[iv]

. و چه بسا گفته شود مراد از رفع آن است که خداوند حضرت مسیح را زنده با روح و جسدش بسوی آسمان برد و مقصود قرآن از آسمان جسمانی همانا مقام قرب به خداوند و محل نزول برکات و مسکن ملائکه مکرمین هست.

3.وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا

و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک می‏سازم.

ـ که مقصود از تطهیر در اینجا تطهیر معنوی نه ظاهری و صوری می باشد و آن دور کردن او از کفار و حفظ از مخالطت و قاطی بودن با آنان است و در اجتماع آنان بودن، اجتماعی که با نجاست کفر و جهود، نجس و ناپاک است (نجس معنوی و ناپاکی روحانی)

4. هر پیامبری پس از مرگ در برزخ و ملکوت هست آن هم ملکوت اعلی. ولی شاخصه حضرت عیسی آن است که با روح و بدن دنیوی خود در ملکوت سکنی گزیده است.

5. بنابر روایات اسلامی زمان ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت مسیح هم از آسمان مشرف خواهند شد و در بیت المقدس پشت سر امام زمان (عج) نماز خواهند خواند. البته مسئله مهدویت و هم مسئله اینکه مسیح پشت سر او نماز خواهد خواند در آثار شیعه و اهل سنت آمده است. به کتاب منتخب الأثر، آیت الله لطف الله صافی رجوع شود.[v]


[i]سوره آل عمران، آیه 55

[ii] سوره زمر،آیه 42

[iii] سوره آل عمران، آیه 57

[iv]سوره مریم، آیه 57

[v] توضیح بیشتر را در المیزان، علامه طباطبایی، ج 3، ذیل آیه شریفه 55، سوره آل عمران، بیابید

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:35 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چرا مرگ سکرات دارد ؟

پرسش:
چرا مرگ سکرات دارد ؟
پایگاه حوزه6132-5، 6132-5
پاسخ:

در سوره ق آیه 19 آمده است: «و جاءت سکرة الموت بالحق ذلک ما کنت منه تحید»،« و سرانجام، سکرات (و بیخودی در آستانه)مرگ حقیقت را(پیش چشم او)می آورد (و به انسان گفته می­شود:) این همان چیزی است که تو از آن می­گریختی!»

در پاسخ به سوال شما که چرا مرگ، سکرات دارد، توجه به 3 نکته می­تواند راهگشا باشد:

روشن است که مرگ پلی است بین دنیا و آخرت و مرحله انتقالی مهم است که باید انسان در آن لحظه، تمام پیوندهای خود را با جهانی که سالیان دراز با آن خو گرفته بود، قطع کند و در عالمی گام بگذارد که برای او کاملا تازه واسرار آمیز است، به خصوص اینکه در لحظه مرگ، انسان درک ودید تازه­ای پیدا می­کند، بی ثباتی این جهان را با چشم خود می­بیند و حوادث بعد از مرگ را کم و بیش مشاهده می­کند، اینجاست که وحشتی عظیم سرتا پای او را فرا می­گیرد. درست است که مرگ برای مومنان، آغاز یک انتقال به جهانی وسیعتر و مملو از مواهب الهی است ولی این حالت انتقال برای هیچ کس، آسان نیست چرا که روح سالیان دراز با این تن، خو گرفته و پیوند داشته است. لذا وقتی از امام صادق علیه السلام می­پرسند که چرا روح هنگامی که از بدن خارج می­شود، احساس ناراحتی می­کند، ایشان می فرمایند:«زیرا بدن با آن خو گرفته و رشد کرده است.»[i]

درست مانند لحظه­ای است که دندان فاسدی را از دهان بیرون کشند؛ مسلما بعدا احساس آرامش می­کند اما لحظه­ جدایی، دردناک است.

چنانکه گفته شد، لحظه انتقال ازمرحله دنیا به آخرت برای هر کسی سخت است اما از این نکته نباید غافل شد که میزان سکرات برای نیکوکاران و گنهکاران یکسان نیست. مسلما آنها که علایق خاصی به دنیا دارند، انتقالشان از آن بسیار سخت­تر است و نیر کسانی که مرتکب گناهان بیشتری شده­اند سکرات موت برای آنها شدیدتر است لذا هرچه انسان دلبستگی کمتری به دنیا داشته باشد و خود را بیشتر و بهتر برای سفر آخرت آماده کرده باشد، سکرات موت برایش راحت تر خواهد بود.

از آنجا که بلا و مصیبت همواره برای مومن، خیراست، سکرات موت نیز چنین است یعنی موجب می­شود بخشی از گناهان مومن گنهکار، پاک شود و مومن با آمادگی و پاکی بیشتری وارد عالم برزخ و قیامت شود. بی تردید برای کافر، این سکرات، شروع عذابهای الهی است.



[i]بحار الانوار ج 6 صفحه 158.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:35 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

وضعیت کودکان بعد از مرگ

پرسش:
کودکانی که می میرند(بعد از مرگ) چه اتفاقی برای آنها می افتد؟آنها به کجا می روند آیا به بهشت می روند یا جهنم؟ آیا برای ورود به بهشت یا جهنم آزمایش می شوند؟
پایگاه حوزه5050، 5050
پاسخ:

مرحوم علامه طباطبائی مفسر بزرگ قرآن در این خصوص می فرمایند: آن چه قرآن کریم در باب اطفال و دیوانگان و… فرموده جملاتی است که نمی توان از آن حکم جزئیات را و این که آنها هم سعادت و شقاوت اخروی دارند یا خیر استفاده نمود. زیرا جزئیات احوال مردم در آخرت امری نیست که عقل بتواند از آن سر در آورد، مگر این که بگوئیم گناه و مغفرت منحصر در مخالفت تکلیف نیست، بلکه بعضی از مراحل مغفرت متعلق به مرضهای قلبی و احوال بدی می شود که عارض بر قلب شده و بین قلب و پروردگار حجاب می شود و این دسته از افراد درست است که به خاطر ضعف عقل و یا نداشتن آن تکلیف ندارند. لیکن چنان هم نیستند که ارتکاب کار زشت در دلشان اثر نگذاشته و دلهایشان را آلوده و محجوب از حق نسازد بلکه در این جهت با سایرین یکسانند و خلاصه در تنعم و نعیم قرب خدا و حضور در ساحت قدس الهی محتاج به ازاله آن مرضها و زدودن آن پرده ها هستند و هیچ چیزی  از عهده ازاله و رفع آن برنمی آید مگر همان عفو پروردگار. بعید نیست مراد از روایاتی هم که می گوید:(خداوند سبحان اطفال را محشور می کند و آتش را هم می آفریند، آنگاه به آنها دستور می دهد تا در آتش داخل شوند پس هر کس وارد آتش شود داخل بهشت می شود و هر کس سرپیچی کند داخل جهنم می شود) همین معنا باشد، یعنی مراد از آتش رفع آن پرده ها و معالجه آن مرضها باشد.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:35 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

طلب مرگ نمودن از خداوند

پرسش:
آیا اگر کسی از دنیا نا امید شده و طلب مرگ نماید، امری شایسته است؟
پایگاه حوزه7052، 7052
پاسخ:

1- آرزوی مرگ دارای دو جنبه مثبت و منفی است، گاهی انسان به خاطر ضعف، نا امیدی و ناتوانی و بی حوصله شدن طلب مرگ می کند و شکیبایی و پایداری را در مقابل سختی ها و کشاکش های روزگار از دست داده است و از این جهت مرگ را کانون آرامش و رهایی خود می بیند و گاهی آدمی دنیا و آخرت را چون مزرعه ای می داند که دنیا محل کشت و آخرت، گاه برداشت می باشد و طبیعتاً هر برزگری آرزوی برداشت را دارد ولی همین برزگر دوست دارد که هر چه بیشتر کشت کند تا برداشت بیشتری نصیب او شود. او هم فصل زندگی را دوست دارد تا کشت کند و هم مشتاق رفتن است تا به برداشت خود دست یابد و این است که اولیاء خداوند در عین حالی که به مرگ به عنوان یک امر مطلوب می نگریستند و سخت مشتاق آن بودند، از خداوند طلب عمر طولانی و با برکت می کردند. بالأخره تفسیر این نظام طبیعی و دنیا با همه قوس و انحنایی هم که دارد از دیدگاه یک موحد عاشق حق، تفسیری مثبت است و این جهان را در همه حالات استقبال می کند و مشکلات این دنیا را کوره ای می بیند که در آن ساخته و پخته می شود و همه عالم را مظهر حق می بیند.

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست    عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

و بالأخره شکست را مقدمه پیروزی می انگارد.

2- آرزوی رهایی از عذاب الهی و رسیدن به نعم الهی اگر بدون پشتوانه عمل و تلاش باشد غرور و بی ارزش است و اگر همراه با تلاش جدی و عمل خالصانه باشد البته امید و رجاء است که در فرهنگ دینی ممدوح و مطلوب است.

قرآن کریم می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ‏ْ یُوحَی إِلیَ‏َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ  فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا *بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می‏شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!»[1]

3- زندگی همواره همراه با امید و آرزوهای مثبت، مفید و ممکن است و اگر امید و دلگرمی را از کسی بگیرند حیات او با مرگ برابری می کند. تنها تفاوت آدمیان در این زمینه بیان نوع آرزوها و امیدهای آنان است، گروهی چون امیدشان در زندگی مطامع دنیوی و امور مربوط به آن است، با نومید شدن از دست یابی به آن، زندگی برای آنان منفور می شود و معنا و حقیقت خود را از دست می دهد و دسته ای امور روحانی و معنوی و عشق به کمال های بشری برای آنها مطرح است که چون این امور همیشه دست یافتنی هستند و خداوند از کسی دریغ نخواهد کرد و تزاحم و تعارضی در این میدان نیست، جایی برای نامیدی و مأیوس شدن باقی نمی ماند. توحید به معنای واقعی و رسیدن به حضرت حق، برنامه هایی است که انبیاء عظام و اولیاء خداوند، دیگر برنامه های بشری را بر اساس آن تنظیم کرده اند که مجموعاً تمام خواست ها و غرائز و عواطف بشری به آن ختم شود و اگر کسی این نسخه اولیاء خداوند را عمل کند، قهراً به مراد و مطلوب دست خواهد یافت. اگر چه در این مسیر خارهای مغیلان و غول های مغول منش هم سرزنش ها کنند.


[1]-سوره کهف، آیه 110.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:35 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حضرت علی(ع) و سختی مرگ در بستر

پرسش:
در حدیثی از حضرت امیر علیه السّلام آمده که فرمودند «سوگند به آنکه جان علی به دست او است که هزار ضربت شمشیر بر سر آسانتر است از مرگ در بستر». آیا این قدر مرگ دردناک و سخت است؟ چه کنیم که این مقدار تخفیف یابد؟
پایگاه حوزه6274-2، 6274-2
پاسخ:

مرگ و سکرات آن برای گروهی سخت و گروهی آسان و دسته­ای هم حالت میانه دارد، اساسا مرگ دل بریدن از علائق و دلبستگی­های دنیا است که هرچه آدمی در این خاک ریشه بیشتر زده و دلبستگی افزونتر داشته باشد، هنگام مرگ با سختی بیشتری جان خواهد داد و هرچه سبکبارتر و کم علاقمندتر باشد راحت­تر جان خواهد سپرد.

سخن حضرت امیر(س) معنای دیگری دارد و آن این است که برای امام سخت است که از توفیق شهادت در راه خدا که فضیلتی عظیم است محروم باشد. و می­گوید سختی­های دنیا و ضربات شمشیر که بسیار درد آور و رنج آفرین است برای من از مرگ در بستر (که ظاهرا راحت­تر است) سخت­تر و ناراحت کننده­تر است. چون لازمه آن شمشیرها شهادت در راه خدا و لازمه این راحت مردن، محروم شدن از فیض عظمای شهادت است.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

حیات برزخی بعد از مرگ

پرسش:
من می خواهم از شما بپرسم که حیات برزخی بعد از مرگ چه دلیلی از قرآن دارد؟
پایگاه حوزه3875، 3875
پاسخ:

انسان موجودی دو بعدی است که یک بعد ساحت او همین جسم و بدن اوست و بعد و ساحت دیگرش امری غیر مادی و مجرد است که آن را اصطلاحا نفس یا روح می گویند که اشاره به همان شخصیت انسان در هنگام اشاره به خودش می باشد در این گفتار که من این کار را کردم یا نکردم این (من) را اگر به درستی تحلیل کنید بدن شما نخواهد بود بلکه امری وراء آن است. بحث تفصیلی و فلسفی و تجربی این موضوع باید در جای خود بررسی شود.

حقیقت مرگ در انسان؛ قطع علاقه روح و نفس از این بدن است، قرآن در این باره می فرماید:«اللّهُ یَتَوَفَّی اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اْلأُخْری‏ إِلی‏ أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فی ذلِکَ َلآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ،خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‏کند، و ارواحی را که نمرده‏اند نیز به هنگام خواب می‏گیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‏دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‏گرداند تا سرآمدی معیّن؛در این امر نشانه‏های روشنی است برای کسانی که اندیشه می‏کنند!»[i]

باز می فرماید:«وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند»[ii]

هم چنین می فرماید:«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ، و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید! که این معنا جز با اثبات حیات پس از مرگ و قبل از قیامت قابل توجیه نیست و قهرا بر وجود عالم برزخ دلالت دارد»[iii]

و مجموعا آن چه قابل اثبات است این است که از نظر قرآن این بدن است که می میرد نه روح و جان آدمی. آیات مشابه فراوان است. اینکه روح در عالم برزخ چگونه زیست می کند و به حیات آگاهانه خود ادامه می دهد نظریه های متعددی هست، مشهورترین آن این است که روح به یک جسم و بدن برزخی تعلق می گیرد و به حیات برزخی خود ادامه می دهد اما این بدن برزخی از کجا آمده است، باز مشهورتر آن است که این بدن هم اکنون همراه ما است و همان طور که لباس ما تن ما را می پوشاند تن ما آن بدن برزخی را پوشانده است و هنگام مرگ روح با تعلق به آن بدن به حیات خود ادامه می دهد.

 در امالی شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:(فَإِذَا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ صَیَّرَ تِلْکَ الرُّوحَ إِلَی الْجَنَّةِ فِی صُورَةٍ کَصُورَتِهِ فَیَأْکُلُونَ وَ یَشْرَبُونَ فَإِذَا قَدِمَ عَلَیْهِمُ الْقَادِمُ عَرَفَهُمْ بِتِلْکَ الصُّورَةِ الَّتِی کَانَتْ فِی الدُّنْیَا[iv])

 یعنی وقتی خداوند مؤمن را قبض روح می کند او را به سوی بهشت می برند البته در بدنی و صورتی نظیر صورتی که در دنیا داشت (نظیر آن چه در خواب می بینیم) و روایاتی که اساسا بر وجود عالم برزخ دلالت دارند بسیار فراوان هستند.[v]

روایاتی که راجع به سؤال در قبر آمده است خود دلیل دیگری بر زندگی برزخی و حیات پس از مرگ و قبل از قیامت کبری می باشد و از میان مسلمانان تنها یک نفر سؤال قبر را انکار کرده است و آن ضرار بن عمرو بوده است[vi].


[i] سوره زمر، آیه 42.

[ii]سوره آل عمران، آیه 169.

[iii] سوره بقره آیه، 154.

[iv]بحارالأنوار ج : 6 ص : 230.

[v] می توانید به تفسیر المیزان ج 1 ذیل آیات 153 -157 بقره رجوع فرمایید.

[vi]به کتاب های "سنة" احمد بن حنبل و "الابانة" ابوالحسن الاشعری و "شرح الاصول الخمسة" قاضی عبدالجبار معتزلی رجوع کنید.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا بعد از مرگ تکامل وجود دارد؟

پرسش:
از آیات و روایات بسار استفاده می شود که دنیا جای کار و تکامل و ساختن است، و آخرت فقط جای دیدن نتیجه اعمال است؛ مثل آیه 254 سوره بقره که می فرماید « یَوْمٌ لا بَیْعٌ فیهِ» و خلاصه این تجارت که انسان خود را به خدا بفروشد یا به طاغوت و هوس، مخصوص دنیاست. امّا عدّه ای بر خلاف این ظاهر، گفته اند که در آخرت هم بازار و تجارتی خواهد بود؛ البتّه سرمایه؛ دیگر مادّی نخواهد بود.
پایگاه حوزه6010، 6010
پاسخ:

 همان طوری که فرموده اید مضمون بسیاری از آیات و روایات این است که دنیا محل عمل است و آخرت جای حساب.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند:

 «الا و انکم فی یوم عمل لا حساب فیه، یوشک ان تکونوا فی یوم حساب لیس فیه عمل»

 یعنی آگاه باشید بدرستی که در روز عمل قرار دارید که حساب در آن نیست و بزودی در روز حساب قرار می گیرید که در آن عمل نیست[i]

البته چند دسته از افراد هستند که بعد از مرگشان نیز پرونده اعمال آنها باز است:

 یک دسته کسانی هستند که فرزند صالحی از خود باقی بگذارند تا زمانی که آن فرزند کارهای صالح انجام دهد ثوابش به پدر و مادری که از دنیا رفته اند می رسد.

 دسته دوم کسانی هستند که سنت حسنه ای در جامعه ایجاد کرده اند تا زمانی که به آن سنت عمل شود از ثواب آن بهره مند خواهند بود و روز بروز بر درجاتشان افزوده خواهد شد.

 دسته سوم کسانی هستند که صدقه جاریه (وقف) از خود باقی می گذارند که به این افراد حتی بعد از مرگشان ثوابهایی خواهد رسید و درجاتشان بالاتر خواهد رفت.[ii]

 این افراد اگر چه بعد از مرگ تکامل می یابند و درجاتشان بالا می رود ولی این تکامل و تعالی درجات؛ نیز در اثر اعمال خود آنان است که در دنیا انجام داده اند و بذر اعمال نیک را که در دنیا کاشته اند در زمان بعد از مرگشان به ثمره رسیده و این ثمره نصیب آنان می شود زیرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی سازد.


[i]   - میزان الحکمه ج 2 ص404 حدیث 3827- به نقل از بحار ج 77 ص 188.

[ii]   - -   میزان الحکمه ج 9 ص 272 حدیث 19001- به نقل از ترغیب ج 1 ص 99.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

تعدد زندگی و مرگ

پرسش:
آیا ما یکبار برای زندگی به این دنیا می آییم یا بیشتر ؟ یا اینکه یک تولد و مرگ داریم یا بیشتر ؟
پایگاه حوزه5666، 5666
پاسخ:

-در سوره مبارکه مؤمن(غافر) آیه 11 می فرماید:

"قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَینِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَینِ فَاعْترَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلی خُرُوجٍ مِّن سبِیلٍ‏"

می‏گویند: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانیدی و دو بار ما را زنده گردانیدی. به گناهانمان اعتراف کردیم؛ پس آیا راه بیرون‏شدنی [از آتش‏] هست؟»

2-در مورد اینکه مقصود از دو بار میراندان و دوبار زنده کردن چیست؟ اختلاف نظر فراوانی بین مفسرین رخ داده است. به نظر علامه طباطبایی این آیه نقل سخن کفار است؛ و کفار می خواهند با این حرف خود بگویند که ما یقین به معاد پیدا کرده ایم؛ و این مقدمه برای اعتراف به گناهان و در نتیجه رهایی یاقتن از عذاب باشد پس مناسب این است که مراد آنان از دو بار مردن و دو بار زنده شدن، میراندن در آخرین روز زندگی دنیا و زنده کردن در برزخ است و سپس میراندن از برزخ، و زنده کردن در قیامت برای حساب است. پس آیه شریفه که سخن از دو میراندن و دو زنده کردن دارد، اشاره به میراندن بعد از زندگی دنیا و میراندن بعد از زندگی در برزخ و احیای در برزخ، و احیای در قیامت می کند. چون اگر زندگی در برزخ نبود، دیگر میراندن دومی تصور صحیحی نداشت، چون هم میراندن باید بعد از زندگی باشد و هم احیاء باید بعد از مردن، و هر یک از این دو باید مسبوق به خلافش باشد. وگرنه اماته(میراندن) و احیاء(زنده گرداندن) نمی شود.[1]

3-اما مرگ و تولد در عالم طبیعت یک بار بیشتر صورت نمی گیرد .یعنی تولد از مادر و جدایی و مباینت نفس از بدن (که همان مرگ طبیعی است) می باشد و بعد از آن عوالم دیگر مانند برزخ و قیامت، واقع می شوند. گروهی که قائل به تناسخ هستند معتقدند که انسانها بعد از هر مرگ به صورت دیگر (یا به شکل انسان= تناسخ یا حیوان= ممسوخ یا نبات و گیاه= مرسوخ یا جمادات= مفسوخ) در می آیند و متولد می شوند که این سخن پایه علمی ندارد و معنایی باطلاست چرا که هر موجودی بعد از آنکه کمالاتی را کسب کرد نمی تواند دوباره از فعلیت به قوه سابق برگردد.

از منظر عرفانی هم می شود به این مساله نگاه کرد، و جمله حضرت عیسی (ع) را لحاظ کرد.

در روایتی که به حضرت عیسی(ع) منسوب است آمده است که: "لن یلج ملکوت السماوات من لم یولد مرتین"[2] به ملکوت آسمانها دست نیابد مگر آن کس دو بار تولد یابد که مراد از این دو بار تولد یکی تولد طبیعی و ورود انسان به این دنیای خاکی است و دیگری خروج از عالم طبیعت و طی مراحل برزخی و رسیدن به مقامات معنوی فوق العاده است که در واقع حیات و زندگی دیگری حساب می گردد. گویی آدمی از این حیات خاکی مرده است و درعالم دیگری تولد یافته است. که به این مرحله از رشد و تعالی معنوی عرفا به مرگ و حیات اختیاری تعبیر می کنند.



[1]برای شرح مبسوط این مطلب می توانید به تفسیرالمیزان ج 17 ذیل آیه 11 سورة مؤمن(غافر) مراجعه فرمایید.

[2]شرح اصول کافی ملاصدرا ج1 ص 361 و ص 417 و تفسیر القرآن محی الدین عربی ص 180

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

زندگی پس از مرگ از نظر قرآن

پرسش:
زندگی پس از مرگ و تا شروع قِیامت از نظر قرآن چگونه است؟
پایگاه حوزه4702-1، 4702-1
پاسخ:

1. اجمالاً از قرآن کریم استفاده می شود که انسان در مرتبه بعد از مرگ تا قیامت از نوعی حیات برخوردار است. گروهی از نعمت های الهی برخودار هستند و دسته ای گرفتار عذاب های برزخی؛ تفصیل این اجمال را در روایات رسیده از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اهل البیت علیهم السلام به دست می آوریم[1]. امروزه انجمن تحقیقات روحی در اروپا و آمریکا به بقاء محفوظات بعد از مرگ اذعان دارند اگر چه در جاودانگی او تردید دارند. به هر تقدیر حالات همه افراد در عالم برزخ یکسان نیست گروهی متنعم؟، گروهی معذب، دسته ای در حالت خواب و در این حالت مانند خواب های پریشان یا شیرین از عالم برزخ بهره مند می شوند؛ کسانی که در کفر محض هستند در عذاب های برزخی گرفتارند، مؤمنین خالص هم در نعمت های آن بهره مند هستند و دسته های دیگر از بشر به تناسب اعمال و عقاید هم از نعمت ها و هم از نقمت ها بی نصیب نیستند.

2. از جمله آیات قرآن کریم می توان به آیاتی اشاره کرد که در راه خدا به شهادت رسیده اند مانند:

«وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ»[2]

«و به آنها که در راه خدا کشته می‏شوند، مرده نگویید! بلکه آنان زنده‏اند،ولی شما نمی‏فهمید.»

و :

«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[3]

«(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‏شوند.»

و همچنین بیان شهید، سورهیاسین که بعد از مرگ فرمود:

«قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُونَ»[4]

«(سرانجام او را شهید کردند و) به او گفته شد: »وارد بهشت شو!« گفت: »ای کاش قوم من می‏دانستند...»

«بِما غَفَرَ لی رَبّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکْرَمینَ»[5]

«که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی‏داشتگان قرار داده است»

و آیات فراوان دیگر مثل:

«حَتّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبّ‏ِ ارْجِعُونِ»[6]

«(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‏دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‏گوید: »پروردگار من! مرا بازگردانید!»

«لَعَلّی أَعْمَلُ صالِحًا فیما تَرَکْتُ کَلاّ إِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ»[7]

«شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!« (ولی به او می‏گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‏گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!».



[1]بحارالانوار، ج 6، ص 202 به بعد، احوال برزخ و....

[2]سورهبقره، آیه154.

[3] سورهآل عمران، آیه169.

[4]سورهیاسین، آیه 26.

[5]سورهیاسین، آیه 27.

[6]سورهمؤمنون،آیه99.

[7]سورهمؤمنون، آیه 100.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:36 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

اتفاقات زمان مرگ

پرسش:
در زمان مرگ چه اتفاقی رخ می دهد؟
پایگاه حوزه3730، 3730
پاسخ:

1- راهیابی انسان به جزئیات برزخ و به طور کلی عوالم غیر مادی از طریق عقل ممکن نیست و راه، منحصر به مکاشفه و وحی الهی است مکاشفه هم چون دارای مشکلات عدیده ای است از آن جمله که مقام اطلاع بر واقعیت و دریافت آن با مقام تعبیر و بیان آن متفاوت است و ذهنیات و سوابق آدمی در گونه فهم و تعبیر از آن مکشوف تأثیر می گذارد قابل اعتماد نیست و تنها راه رسیدن به آن عوالم، وحی و امور وحیانی است.

2- امام علی بن ابیطالب(ع) در خطبة 109 نهج البلاغه از یک زاویه به ترسیم اتفاقات زمان مرگ پرداخته است خلاصه فرمایشات ایشان در وصف چگونگی مرگ و مردن این است که: اندام های آنان سست و رنگ هایشان تغییر یافته و عوض می شود با پیشرفت مرگ زبان از کار می افتد اگر چه عقل و گوش باقی هستند و در این حالت به فکر اموالی می افتد که آنها را از حلال و حرام جمع کرده است پس سخت پشیمان می شود و به این فکر می کند که عمر را در چه چیزی فنا کرده است و آرزو می کند که ای کاش این مال مربوط به کسانی بود که بدان غبطه می خوردند گوش او هم از کار می افتد و می بیند که اطرافیان او زبان را می چرخانند ولی نمی داند چه می گویند و آخر کار چشم او هم از کار افتاده و روح از بدنش خارج می شود.

3- از زاویه دیگر بنا بر روایات معصومین علیهم السلام در هنگام مرگ اعمال آدمی تجسم یافته و به صورت های زشت و زیبا با او ملاقات می کنند.

4- بر اساس دسته ای دیگر از روایات در دم واپسین امامان معصوم علیهم السلام به ملاقات محتضر می آیند که اگر مؤمن باشد با گشاده رویی از او پذیرایی می کنند و الّا نه.

5- بر اساس دسته ای دیگر از روایات در آخرین لحظات عمر آدمی، شیطان تمام حزب و قدرت خود را به کار می گیرد تا گوهر ایمان را از کف او برباید و کافر و بی دین او را روانه آخرت کند.

6- ابعاد وقایع هنگام احتضار فراوان است که برای آشنایی بیشتر با آن، به کتب شهید آیت الله دستغیب (معاد، برزخ ، 82 پرسش ، داستان های شگفت  و... ) رجوع شود.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا مرتد محکوم به مرگ است؟

پرسش:
کسی که دین و یا مذهب خود را تغییر می دهد، آیا محکوم به مرگ است؟
پایگاه حوزه3563-20، 3563-20
پاسخ:

اگر کسی مذهب خود را تغییر دهد، حکم او اعدام نیست و اگر کسی دین خود را تغییر دهد و اعلام نکند و لو این که دیگران از حال او با خبر شوند محکوم به اعدام نیست ولی اگر اظهار کند، با شرایط خاص محکوم به مرگ است.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

فلسفه حکم مرگ برای مرتد

پرسش:
مگر قرآن نمی فرماید: (لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ ،هیچ اکراهی در دین نیست ) پس چرا حکم مسلمانی که کافر شود( یا به کیش دیگر درآید) مرگ است؟
پایگاه حوزه5727-1، 5727-1
پاسخ:

اموری که متعلق به اعتقاد و عقیده انسان هستند از امور قلبی می باشند و امور قلبی مانند ایمان و محبّت با زور و اکراه قابل حصول نیستند. و قرآن کریم با این بیان خود در واقع گزارش از یک حقیقت می دهد که ایجاد ایمان و محبت در قلوب انسانها با سر نیزه و فشار ممکن الحصول نیست و قلب تنها در برابر فهم حقیقت و خالی شدن راه پذیرش از مانع (مانند موانع بیرونی و طواغیت) با موانع درونی و هواهای نفسانی و...) امکان تسلیم شدن و پذیرش را دارد.

و به این جهت است که قرآن کریم با استدلال و تنبّه و توجه دادن انسان و باز گرداندن او به فطرت و ضمیر پاک خویش او را به حق فرا می خواند.

اما این که چرا اسلام برای مرتد احکام سنگینی گذاشته است باید به نکات ذیل توجه کرد:

الف: کسی که از اسلام برگشته است و اظهار برگشتن نکند حکم مرتد در مورد او جاری نخواهد شد ملاک اجرای حکم ارتداد «اظهار» این نکته است که اسلام دین حق نیست و فلان مکتب دین حق است.

ب: اظهار برگشتن از اسلام برابر با اظهار نا درست بودن این مکتب و حمله به کیان اسلام خواهد بود یعنی در یک جامعه اسلامی که تمام سرمایه آن جامعه و عامل وحدت آن ایمان به ارکان دین است، اگر کسی با اظهار نادرستی آن بر علیه آن قیام کرد مسلما باید تاوان سنگینی را بپردازد و از این روی مرتد باید با مجازات سنگین روبرو شود.

ج: نکته دیگر این که در صدر اسلام گروهی از منافقین و یهودیان و اهل کتاب نقشه چیدند که پایه های ایمان را در دل تازه مسلمانها سست کنند. اینان صبحگاهان اظهار ایمان می کردند و شامگاهان دسته جمعی از اسلام بر می گشتند تا بدین وسیله مسلمانان را دچار تردید و ضعف در ایمان گردانند، این توطئه خطرناک را نمی بایست بدون پاسخ گذاشت، احکام سنگین ارتداد که در آن زمان وضع شد مانع از به ثمر رسیدن چنین توطئه ای گردید.

هـ: ادیان دیگر هم کم و بیش برای ارتداد مجازاتهای سنگین و مرارت باری قائل هستند.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:37 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

گستره ی واژه اهل بیت در قرآن

پرسش:
در «دائره المعارف شیعه» فصل نخست خواندم که نوشته شده بود، همسر حضرت ابراهیم (ع) وقتی جزء اهل البیت شد، که مژده مادر شدن برای پیامبری را دریافت کرد، نه به خاطر آنکه همسر رسول خدا "ابراهیم" بود. همچنین حضرت فاطمه (س) جزء اهل بیت پیامبر (ص) بود نه به خاطر آنکه دختر رسول اکرم (ص) یا همسر حضرت علی (ع) بود، بلکه به این خاطر که مادر دو امام بود.حال آیا هر همسر پیامبری که مادر پیامبر دیگری هم هست، جزء اهل بیت است؟ و نیز آیا هر همسر امامی که مادر امام بعد بوده جزء اهل بیت(ع) بوده؟
پایگاه حوزه3316-1، 3316-1
پاسخ:

1) اهل البیت در قرآن کریم اصطلاح خاصی هست یعنی ما یک اهل البیت عرفی داریم و یک اهل البیت به اصطلاح خاص قرآن کریم. بر اساس معنای عرفی، اهل البیت شامل زنان پیامبر(ص) هم می شود. اما اهل البیت به اصطلاح قرآن که در سوره مبارکه احزاب آیه 33 آمده است، مختص به افراد خاصی است که عبارتند از «حضرت رسول، علی، فاطمه، حسن و حسین سلام الله علیهم» که در عصر نزول آیه در قید حیات بودند و همچنین به تنقیح ملاک و با استفاده از روایات این بزرگواران، دیگر امامان معصوم علیهم السلام داخل در این معنا هستند.

شاهد این مدعا روایات فراوانی است که اکثر این روایات از طریق اهل سنت وارد شده اند و حتی ام سلمه که آیه اهل البیت در منزل ایشان نازل شده است را، جزء اهل البیت نمی شمارند. تفصیل این مطلب را در تفسیر المیزان ذیل آیه33 از سوره مبارکه احزاب جستجو کنید.

2) آنچه از دائره المعارف شیعه نقل فرموده اید، ظاهرا مدرکی ندارد و ما نمی توانیم آن را بپذیریم.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

پنج شنبه 3 فروردین 1391  1:03 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها