0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

خلود مسلمان در آتش جهنم

پرسش:
آیا درست است که مسلمان خالد در آتش نشده و در صورت گناهکار بودن فقط مدتی در جهنم خواهدبود؟
پایگاه حوزه4775-1، 4775-1
پاسخ:

طبق نظر امامیه خلود در آتش از ویژگی های کافران است و گنهکاران مسلمان پس از مدتی از آتش خارج می شوند. مفاد آیه 48 سوره نساء بر این مطلب گواهی می دهد آنجا که می فرماید

إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَری‏ إِثْمًا عَظیمًا[i]

«خداوند (هرگز) شرک را نمی‏بخشد! و پایین‏تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‏بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است»

و همچنین روایاتی داریم که عذاب را جز بر کافران جاودانه نمی داند پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

«وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً  لَا یُعَذِّبُ اللَّهُ بِالنَّارِ مُوَحِّداً أَبَداً وَ إِنَّ أَهْلَ التَّوْحِیدِ یَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُون»

« سوگند به کسی که مرا بشیر و نذیر برانگیخت خداوند هیچ یکتاپرست و موحدی را به آتش جاودان عذاب نخواهد کرد همانا اهل توحید از حق شفاعت برخوردار می شوند به طوری که می توانند شفیع دیگران شوند، آنگاه شفاعت می کنند البته شفاعت آنان پذیرفته خواهد شد» [ii]

 و نیز برخی روایت دیگر محبان علی (ع) و خاندان او را از نجات یافتگان عذاب ابدی می دانند پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

«إِنَّ وَلَایَةَ عَلِیٍّ حَسَنَةٌ لَا تَضُرُّ مَعَهَا شَیْ‏ءٌ مِنَ السَّیِّئَاتِ وَ إِنْ جَلَّتْ إِلَّا مَا یُصِیبُ أَهْلَهَا مِنَ التَّطْهِیرِ مِنْهَا بِمِحَنِ الدُّنْیَا وَ بِبَعْضِ الْعَذَابِ فِی الْآخِرَةِ إِلَی أَنْ یَنْجُوا مِنْهَا بِشَفَاعَة...»

«همانا ولایت علی (ع) نیکی و خیری است که با وجود آن هیچ گناهی هر چند بزرگ باشد زیان نمی رساند و اگر دوستدار اهل بیت (ع) گرفتار گناه شود با پاره ای از گرفتاری های دنیوی و مشقات آن و پاره ای از عذاب اخروی تطهیر می شود تا به شفاعت سروران طیب و طاهر خود برسد و ...» [iii]

و روایات کثیر دیگری که دلالت بر این مطلب می کند که:

شیعیان صاحب کبیره داخل آتش می شوند و مدتی عذاب خواهند کشید و بعد شفاعت نصیبشان خواهد شد به خلاف شیعیان راستین که هیچ وقت در دوزخ دیده نخواهند شد [iv]

خلاصه این که آیاتی که دلالت بر خلود آتش جهنم برای بعضی مسلمانان صاحب کبائر مثل ربا و قتل عمد می کند قرائن فراوانی در خود این آیات وجود دارد که نشان می دهد این آیات ناظر به کسانی است که گناهانشان منتهی به کفر و انکار مبدأ و معاد یا نبوت و ضروریات دین می شود حال چگونه ممکن است مرتکب گناه کبیره از مسلمانانی که خدا و پیغمبر و ضروریات دین را پذیرفته اند و از روی غفلت دچار گناه می شوند را همطراز و یکسان با کفار و مشرکین بدانیم که در آتش جهنم خالد و جاودانه اند که روایات ذکر شده نیز بر همین نکته دلالت می کرد.

مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل آیه 167 سوره بقره یک بحث عقلی بسیار مفید و قابل استفاده ای کرده اند که برای استفاده بیشتر می توانید به ترجمه آن مراجعه نمائید.



[i]سوره نساء، آیه 48.

[ii]بحار الانوار، ج 8، ص 358 ح 23.

[iii]بحار الانوار، ج 8، ص 352، ح 2.

[iv]بحارالانوار، ج 8، ص 363، ذیل 416.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:31 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا فقط شیعه به بهشت می رود؟ هر چند مردم خوبی از دیگر مذاهب وجود داشته باشند ؟

پرسش:
آیا شما اعتقاد دارید که شیعه تنها مذهبی است که به بهشت می رود؟ هر چند مردم خوبی از دیگر مذاهب باشند مانند مسیحیت و یهودیت.
پایگاه حوزه6719، 6719
پاسخ:

در پاسخ چند نکته را متذکر می شویم:

1-  نظر عقلی و متون دینی اسلام، در میان ادیان و مذاهب مختلف موجود در یک زمان، همیشه یک دین حق است؛ و بقیه یا به طور کلی باطل هستند و یا ناقص اند، چون معنا ندارد در میان ادیان و مذاهبی که اختلاف بنیادی و اساسی با هم دارند همه حق باشند و خداوند انسانها را در میان این اختلافات، سرگردان و متحیر رها کرده باشد. بلکه همیشه یک راه حق است، خداوند هم برای کسانیکه خواهان رسیدن به حق و یافتن به آن بوده باشند وسائل و ابزار رسیدن به آن را در دسترس قرار داده است و ما معتقدیم شیعه تنها دینی است که نشانه های حقانیت را داراست و از استدلال لازم و کافی برای اثبات آن برخوردار است.

2-  در مورد مردمی که (به جهاتی) مذهب حق را درک نکردند ولی به تعبیر شما مردم خوبی می باشند، یعنی آنچه به نظرشان (بر اساس مبانی عقلی و منطقی) حق بوده است پذیرفته اند و بدان عمل نیز نموده اند و امتناع از پذیرش حق نداشته و در پی تحقیق هم بوده اند، دلیلی نداریم که اهل نجات نباشند.

البته نجات یافتگان بر اساس مراحل کمالی که در این دنیا طی نموده اند در آخرت نیز دارای درجات و مراتب هستند.

برای روشن تر شدن مطلب دو نکته از قرآن را در اینجا یادآوری می کنیم:

نکته اول: قرآن در آیه 46 سوره اعراف می فرماید:وَ بَیْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَی اْلأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ.، و در میان آندو (بهشتیان و دوزخیان) حجابی قرار دارد و بر "اعراف" مردانی هستند که هر یک از آندو را از سیمایشان می شناسند و به بهشتیان صدا می زنند که درود بر شما باد اما داخل بهشت نمی شوند در حالی که امید آن را دارند.

و در تفاسیر آمده که منظور از اعراف مکان خاصی است میان دو قطب سعادت و شقاوت یعنی بهشت و دوزخ که همچون حجابی میان این دو کشیده شده است.

گروهی از اصحاب اعراف آنهایی هستند که آرزوی رفتن به بهشت را دارند اما موانعی همچون آمیخته شدن اعمال خوب و بد آنها با هم، جلوگیری می کنند که آنها وارد بهشت گردند.

درباره چنین گروهی وارد شده است که اینان با کمک انسانهای صالح و پاک می توانند وارد بهشت گردند.[1]

نکته دوم: از نظر قرآن کسانیکه نتوانستند حقیقت را بفهمند و بدان عمل کنند مستضعف فکری اند و مستضعفین فکری دو دسته هستند:

اول: کسانیکه راه وصول به حقائق را دارند.

دوم: کسانیکه راه وصول به حقائق را ندارند.

دسته اول از نظر قرآن مورد مواخذه و عقاب واقع خواهند شد.

و دسته دوم از حرکت به سوی جهنم ایمنند زیرا امید است پروردگار از گناهان آنان در گذرد و خداوند در گذرنده و آمرزنده است.[2]

البته در قرآن از دو گروه دیگر یعنی مستکبرین که اهل جهنم هستند و مومنین صالح که اهل بهشت هستند، بیشتر سخن به میان آمده است. پس اینها قواعد کلی است که می تواند افراد موجود در جامعه را تطبیق نمود.

نکته پایانی اینکه ممکن است کسانی فکر کنند، آنچه در سعادت انسان موثر است عمل نیکو می باشد و اندیشه نقشی در سعادت انسان ندارد.

در حالیکه چنین اندیشه ای قانع کننده و صحیح به نظر نمی رسد. آنچه از قرآن بر می آید اینست که اندیشه صحیح و عمل خوب هر دو انسان را به سر منزل مقصود می رسانند.«إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقّ‏ِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»[3]انسانها همه در زیانند؛مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‏اند!

گر چه اندیشه و عمل هر دو در همدیگر تاثیر دارند مثلا آنکه مرتکب گناه می شود و بر این کار اصرار می ورزد، سر از تکذیب خدا در می آورد.ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ.[4]البته این رشته سر درازی دارد و بحث مفصلی را می طلبد ولی ما به جهت اختصار فقط به مثالی اکتفاء می کنیم:

انسان در این دنیا باید به خدا برسد و مقصد این است و بس، در این سفر اگر انسان بخاطر عدم شناخت از مقصد، به این سمت و سو حرکت نکند و یا فکر کند که باید از طرف دیگر برود، هر مقدار که تلاش می کند، از مقصد دورتر می شود، اما اگر مقصد را درست فهمیده و مسیر را شناخت، ولی در وسط راه، بخاطر اشتباهاتش مثلا خوابش برد یا مَرکَب و ماشین او پنچر شد، گر چه حرکت او، از نقصان برخوردار است و دیر به مقصد می رسد، اما بالاخره حال و روزش بهتر از شخص اول است. به هر حال راه نجات آن است که هم اندیشه و هم عمل درست باشند.



[1]  تفسیر نمونه، ج 6، ص 183 تا ص 191- الفکر الخالد فی بیان العقاید، ج 2، آیت الله سبحانی، ص 309-318.

[2]-  معاد شناسی، علامه تهرانی، ج 3، ص 47 تا ص 69.

[3]-  سوره عصر، آیات 2و1.

[4]-   سوره  روم، آیه10.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:31 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

خلود در آتش جهنم

پرسش:
آیا خلود در آتش جهنم حقیقت دارد؟ و اگر درست است چه کسانی خلود در جنهم دارند؟
پایگاه حوزه6560، 6560
پاسخ:

آیات قرآن مجید درباره خلود در آتش جهنم به گروههای زیر اشاره کرده است.

1 ـ کفار (بقره آیه 161) 2 ـ ظالمان و ستمگران (نساء 168) 3 ـ منافقین (توبه آیه 68)    4 ـ متکبرین (سوره نمل آیه 29) 5 ـ مکذبین آیات خدا (تغابن آیه 10) 6ـ کسانی که عمداً مرتکب قتل می شوند (نساء آیه 93) 7ـ متجاوزین از حدود الهی (نساء آیه 14) 8 ـ دشمنان خدا و رسول او (توبه آیه 63) 9 ـ کسانی که کردار زشتشان بر آنها احاطه کرده است (بقره آیه 81) 10ـ ربا خواران (بقره آیه 275) 11 ـ همدستان و همکاران دشمنان اسلام (مائده آیه 80) 12 ـ مشرکین (توبه آیه 17) 13 ـ گناه پیشگان (یونس آیه 17).

طبق نظر امامیه خلود در آتش از ویژگیهای کافران است و گنهکاران مسلمان پس از مدتی از آتش خارج می شوند و مفاد آیه 48 سوره نساء بر این مطلب گواهی می دهد آنجا که می فرماید:  «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَن یُشرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشاءُ  وَ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَدِ افْترَی إِثْماً عَظِیما»

1- خداوند (هرگز) شرک را نمی‏بخشد! و پایین‏تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‏بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.[1]

و همچنین روایاتی داریم که عذاب را جز بر کافران جاودانه نمی داند.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: سوگند به کسی که مرا بشیر و نذیر برانگیخت خداوند هیچ یکتاپرست و موحدی به آتش جاودان عذاب نخواهد کرد همانا اصل توحید از حق شفاعت برخوردار می شوند بطوری که می توانند شفیع دیگران شوند، آنگاه شفاعت می کنند البته شفاعت آنان پذیرفته خواهد شد[2].

 و نیز برخی روایت دیگر محبان علی و خاندان او را از نجات یافتگان عذاب ابدی می دانند پیامبر اکرم (ص) می فرماید همانا ولایت علی (ع) نیکی و خیری است که با وجود آن هیچ گناهی هر چند بزرگ باشد زیان نمی رساند و اگر دوستدار اهل بیت گرفتار گناه شود با پاره ای از گرفتاریهای دنیوی و مشقات آن و پاره ای از عذاب اخروی تطهیر می شود تا به شفاعت سروران طیب و طاهر خود برسد و ...[3]

 و روایات کثیر دیگری که دلالت بر این مطلب می کند که شیعیان صاحب کبیره داخل آتش می شوند و مدتی عذاب خواهند کشید و بعد شفاعت نصیبشان خواهد شد به خلاف شیعیان راستین که هیچ وقت در دوزخ دیده نخواهند شد.[4]

خلاصه اینکه آیاتی که دلالت بر خلود آتش جهنم برای بعضی مسلمانان صاحب کبائر مثل ربا و قتل عمد می کند قرائن فراوانی در خود این آیات وجود دارد که نشان می دهد این آیات ناظر به کسانی است که گناهانشان منتهی به کفر و انکار مبدأ و معاد یا نبوت و ضروریات دین می شود چگونه ممکن است مرتکب گناه کبیره از مسلمانی که خدا و پیغمبر و ضروریات دین را پذیرفته اند و غفلت دچار گناه می شوند از همطراز و یکسان با کفار و مشرکین بدانیم که در آتش جهنم خالد و جاودانه اند که روایات ذکر شده نیز بر همین نکته دلالت می کرد.

شایان ذکر است مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل آیه 167 سوره بقره یک بحث عقلی بسیار مفید و قابل استفاده ای کرده اند که برای استفاده بیشتر می توانید به ترجمه آن مراجعه نمائید.



[1] سوره نساء، آیه 48

[2]بحار الانوار 8/ 358 ح 23

[3]بحار الانوار 8/352 ج 2

[4]بحار 8/363، ذیل 416

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:31 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

شفاعت

پرسش:
شفاعت به چه معناست ؟ و آیا آیه 39 سوره نجم که می فرماید: «و نیست برای انسان جز آنچه که تلاش کرده» شفاعت پیامبران و شهدا و اصل شفاعت را زیر س‍ؤال نمی برد؟
پایگاه حوزه6000-1، 6000-1
پاسخ:

یکی از مزایایی که خداوند متعال به مومنان، اختصاص داده این است که اگر شخصمومن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق و سوءعاقبت و سرانجام شک و تردید یا انکار و جحود را به بار می­آورد، و در یک جمله «اگربا ایمان از دنیا برود» به عذاب ابدی، مبتلاً نخواهد شد. گناهان کوچکش به واسطهاجتناب او از کبائر، بخشوده می­شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه کامل و مقبول قبل از مرگآمرزیده می­گردد، و اگر موفق به چنین توبه­ای نشد صبر در برابر گرفتاریها و مصائب دنیا بارگناهانش را سبک می­کند و بعد از مرگ سختی­های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی­هایش را می­زداید و اگر باز هم از آلودگی­های گناهان پاک نشد، به وسیله شفاعت که تجلیبزرگترین و فراگیرترین رحمت الهی در اولیا خدا به ویژه رسول اکرم (ص) و اهل بیت کرامش (ع) می­باشد، از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت.[i] و بر حسب روایات فراوان «مقاممحمود» که در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) وعده داده شده[ii] همین مقام شفاعت است ونیز آیه شریفه: «وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضی»[iii] و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد که خشنود شوی... اشاره به آمرزش الهی است که به وسطه شفاعت آن حضرت شامل حال کسانیکه استحقاق دارند، می شود.

مفهوم شفاعت:

شفاعت که از ریشه «شفع» به معنای «جفت» گرفته شده درمحاورات عرفی بدین معنی به کار می­رود که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از کیفرمجرمی درگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری بیفزاید. و شاید نکته استعمال واژه شفاعت دراین موارد، این باشد که شخص مجرم به تنهایی استحقاق بخشودگی را ندارد یا شخصخدمتگزار به تنهایی استحقاق افزایش پاداش را ندارد ولی ضمیمه شدن و جفت شدن درخواست «شفیع» چنین استحقاقی را پدید میآورد.
مشرکان برای جلب توجه خدای بزرگ یامصونیت از خشم وی، دست به دامن خدایان پنداری می زدند و به پرستش فرشتگان و جنیان وکرنش در برابر بتها و تندیس­ها می­پرداختند و می­گفتند: «هَؤُلاءِ شفَعَؤُنَا عِندَ اللَّهِ»[iv] اینها شفیعان ما نزد خدا هستند .و نیز می­گفتند: «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلی اللَّهِ زُلْفَی »[v] اینها را نمی پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. و قرآن کریم در مقام ردچنین پندارهای جاهلانه­ای می­فرماید: «لَیْس لَهُم مِّن دُونِهِ وَلیٌّ وَ لا شفِیعٌ»[vi] (و در قیامت) جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعت کننده ای.
ولی باید توجه داشت که نفی چنان شفیعان و چنین شفاعتی، به معنای نفی مطلق شفاعتنیست. در خود قرآن کریم آیاتی داریم که "شفاعت باذن الله" را اثبات، و شرایطشفیعان و نیز شرایط کسانی که مشمول شفاعت، واقع می شوند را بیان فرموده است. درحقیقت، فرق بین اعتقاد به شفاعت صحیح و شفاعت شرک آمیز، همان فرق بین اعتقاد بهولایت و تدبیر باذن الله و ولایت و تدبیر استقلالی است.
واژه شفاعت گاهی به معنای وسیع­تری به کار میرود و شامل ظهور هر تاثیر خیریدر انسان به وسیله دیگری می­شود چنان که پدر و مادر نسبت به فرزندان و گاهی بالعکس، یا آموزگاران و ارشادگران نسبت به شاگردانشان و حتی موذن نسبت به کسانی که باصدای اذان او به یاد نماز افتاده و به مسجد رفته­اند شفاعت می­کنند. و در حقیقت، همان اثر خیری که در دنیا داشته­اند به صورت شفاعت و دستگیری در قیامت، ظاهر می­شود.

ضوابط شفاعت

همان گونه که اشاره شد شرط اساسی برای شفاعت کردن و شفاعت شدن،اذن الهی است چنان که در سوره بقره می­فرماید:«مَن ذَا الَّذِی یَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ»[vii] کیست که در نزد او، بدون اذن او شفاعت کند؟
و در سوره یونس می­فرماید:«مَا مِن شفِیعٍ إِلا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ»[viii]

هیچ شفاعت کننده­ای نیست مگر بعد از اذن الهی.و نیز در سوره طه می­فرماید:

«یَوْمَئذٍ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضیَ لَهُ قَوْلاً»[ix] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است.
و در سوره سبا می­فرماید:«وَ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ عِندَهُ إِلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»[x] هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد!
از این آیات، اجمالاً شرط اذن الهی ثابت می شود ولیمتعرض ویژگیهای ماذونین نمی­شود، اما از آیات دیگری می­توان شرایط روشن­تریبرای طرفین به دست آورد. از جمله در سوره زخرف می­فرماید:«وَ لا یَمْلِک الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشفَعَةَ إِلا مَن شهِدَ بِالْحَقّ‏ِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»[xi] کسانی را که غیر از او می خوانند قادر بر شفاعت نیستند؛ مگر آنها که شهادت به حق داده اند و بخوبی آگاهند!
شاید منظور از «مَن شهِدَ بِالْحَقّ» شهداءاعمال باشند که به تعلیم الهی از اعمال و نیات بندگان، اطلاع دارند و می­توانند بهکیفیت ارزش رفتار آنان شهادت بدهند. چنان که از تناسب حکم و موضوع می­توان استفادهکرد که شفیعان باید دارای چنان علمی باشند که صلاحیت اشخاص را برای شفاعت شدن تشخیص دهند، و قدر متیقن از کسانی که واجد این دو شرط هستند حضرات معصومین (ع) می­باشند.
از سوی دیگر، از آیاتی استفاده می­شود که شفاعت شوندگان باید مورد رضایتالهی باشند، چنان که در سوره انبیا می­فرماید: «وَ لا یَشفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضی»[xii] و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمی کنند.

 و در سوره النجم می­فرماید: «وَ کم مِّن مَّلَکٍ فی السمَوَتِ لا تُغْنی شفَعَتهُمْ شیْئاً إِلا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشاءُ وَ یَرْضی»[xiii] چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمی بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد!
روشن است که منظور از اینکه شفاعتشونده مورد رضایت الهی باشد این نیست که تمام اعمالش پسندیده باشد وگرنه نیازی بهشفاعت نبود، بلکه منظور، مرضی (مورد رضایت) بودن خود شخص از نظر دین و ایمان است چنان که درروایات به همین صورت، تفسیر شده است.
از طرف دیگر، در آیاتی چند، خصلتهای کسانیکه مشمول شفاعت نمیشوند بیان شده است مانند آیه «فَمَا لَنَا مِن شفِعِینَ»[xiv] افسوس که امروز شفاعت کنندگانی برای ما وجود ندارد، و در سوره مدثر آمدهاست که از علت به دوزخ رفتن مجرمین، سوال می شود و آنان در پاسخ خصلتهایی مانندترک نماز[xv] و کمک نکردن به بینوایان و تکذیب روز جزا را بر می­شمرند، آن گاه می­فرماید: «فَمَا تَنفَعُهُمْ شفَعَةُ الشفِعِینَ»[xvi] از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی­بخشد. از این آیات استفاده می­شود که مشرکان ومنکرین قیامت که خدا را عبادت نمی­کنند و به بندگان نیازمندش کمک نمی­رسانند و پای­بند به اصول صحیحی نیستند، هرگز مشمول شفاعت نخواهند شد و با توجه به اینکه استغفارپیامبر اکرم (ص) در دنیا هم نوعی شفاعت به شمار می­رود و استغفار آن حضرت دربارهکسانی که حاضر نیستند از او درخواست استغفار و شفاعت کنند قبول نمی­شود[xvii]  می­تواناستفاده کرد که منکر شفاعت هم مشمول شفاعت، واقع نمی­شود چنان که همین مضمون درروایات هم آمده است.[xviii]
حاصل آن که: شفیع مطلق و اصلی باید علاوه بر ماذونیت ازطرف خدای متعال، خودش اهل معصیت نباشد و قدرت ارزیابی مراتب اطاعت و عصیان دیگرانرا داشته باشد و پیروان راستین چنین کسانی می­توانند در پرتو او مراتب نازل تری ازشفاعت را داشته باشند چنان که چنین پیروانی در زمره شهدا و صدیقین محشور می­شوند[xix] و از سوی دیگر، کسی لیاقت شفاعت شدن را دارد که علاوه بر اذن الهی، ایمان راستین بهخدا و پیامبران و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده و از جمله،حقانیت شفاعت، داشته باشد و این ایمان را تا پایان عمر، حفظ کند.

برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به ترجمه تفسیر المیزان ج 1و ج17.


[i]عن النبی (ص):ادخرت شفاعتی لا هل الکبائر من امتی.
شفاعتم را برایارتکاب کنندگان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام (بحارالانوار /ج /837ـ40).

[ii]  سوره اسرا آیه 79.

[iii]  سوره الضحی آیه 5.

[iv]  سوره یونس آیه 18 و سوره روم آیه13و سوره انعام آیه94 و سوره زمر آیه 43.

[v]  سوره زمر آیه 3.

 [vi]سوره انعام آیه 70 و 51 سوره سجده آیه 4 سوره زمر آیه 44 و...

[vii]سوره بقره آیه 255 .

[viii]سورهیونسآیه 3 .

[ix]سورهطهآیه 109.

[x]سوره سباء آیه23.

[xi]سورهزخرفآیه86 .

[xii] سورهانبیاءآیه 28.

[xiii] سوره النجمآیه 26.

[xiv] سوره شعرا آیه 100.

[xv]  امام صادق (ع)در واپسین لحظات عمر شریفش فرمود:ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة؛ شفاعتما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد (بحار الانوار ج 47 ص 2).

[xvi]سوره مدثر آیه 48

[xvii]  سوره منافقون آیه 5 وـ6.

[xviii]عن النبی (ص): من لم یومن بشفاعتی فلا اناله اللهشفاعتی(خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد مشمول شفاعت من قرارندهد) (بحار الانوار / ج 8 ص 58 ح 84).

[xix]  والذین آمنوا بالله و رسلهاولئک هم الصدیقون و الشهدا عند ربهم(و کسانی که ایمان به خدا و پیامبرانآوردند نزد پروردگارشان صدیقان و شهیدان خواهند بود)حدید/  19.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:31 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

شفاعت از دیدگاه قرآن

پرسش:
بعضی از آیات قرآن کریم همانند آیات 39 تا41 سوره نجم می فرماید: «و نیست برای انسان جز آنچه که تلاش کرده و انجام داده است و همانا تلاش او جزا و پاداش داده می شود» و هم چنین در سوره های دیگر، شفاعت پیامبران و شهدا زیر سئوال رفته است . با این حال چرا قائل به شفاعت هستیم؟
پایگاه حوزه6000، 6000
پاسخ:

در پاسخ به پرسش شما  ابتدائا به موارد کاربرد شفاعت اثباتا و نفیا در قرآن و مفهوم آن از حیث لغت،عرف و قرآن وسپس به ضوابط آن از نظر قرآن و روایات پرداخته وبعد اشکال شمارا بررسی خواهیم کرد.

یکی از مزایایی که خداوند متعالی به مومنان, اختصاص داده، این است که اگر شخصمومن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق و سوءعاقبت و سرانجام شک و تردید یا انکار و جحود را به بار می آورد, و در یک جمله«اگربا ایمان از دنیا برود»به عذاب ابدی, مبتلاً نخواهد شد. گناهان کوچکش به واسطهاجتناب از کبائر, بخشوده می شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه کامل و مقبول،آمرزیده می گردد, و اگر موفق به چنین توبه ای نشد، تحمل گرفتاریها و مصائب دنیا بارگناهانش را سبک می کند و سختیهای برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصیهایش را میزداید و اگر باز هم از آلودگیهای گناهان، پاک نشد، به وسیله شفاعت که تجلیبزرگترین و فراگیرترین رحمت الهی در اولیاء خدا به ویژه رسول اکرم و اهل بیت کرامش(ع) می باشد ـ از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت.[i]

بر حسب روایات فراوان«مقاممحمود»[ii]که در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) وعده داده شده همین مقام شفاعت است ونیز آیه شریفه:

«وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی»[iii]

 و همانا پروردگارت (آنقدر) به تو عطا خواهد کردکه خشنود شوی، اشاره به آمرزش الهی است که به وسطه شفاعت آن حضرت شامل حال کسانیکه استحقاق دارند، می شود.

مفهوم شفاعت:                    

شفاعت که از ریشه«شفع»به معنای«جفت»گرفته شده درمحاورات عرفی بدین معنی به کار می رود که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از کیفرمجرمی درگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری بیفزاید. و شاید نکته استعمال واژه شفاعت دراین موارد، این باشد که شخص مجرم به تنهایی استحقاق بخشودگی را ندارد یا شخصخدمتگزار به تنهایی استحقاق افزایش پاداش را ندارد ولی ضمیمه شدن و جفت شدن درخواست«شفیع»چنین استحقاقی را پدید می آورد

مشرکان برای جلب توجه خدای بزرگ یامصونیت از خشم وی دست به دامن خدایان پنداری می زدند و به پرستش فرشتگان و جنیان وکرنش در برابر بتها و تندیسها می پرداختند و می گفتند:

«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ »[iv]

اینان شفیعان ما نزد الله هستند.

و نیز میگفتند:

«ما نَعْبُدُهُمْ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی اللّهِ زُلْفی»[v]

 اینان را پرستش نمی کنیم، جز بهاین منظور که قرب و منزلتی برای ما نزد الله تحصیل کنند.

و قرآن کریم در مقام ردچنین پندارهای جاهلانه ای می فرماید:

«لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ»[vi]

(و در قیامت) جز خدا ، نه یاوری دارند ، و نه شفاعت کننده ای.

ولی باید توجه داشت که نفی چنان شفیعان و چنین شفاعتی به معنای نفی مطلق شفاعتنیست و در خود قرآن کریم آیاتی داریم که«شفاعت باذن الله»را اثبات، و شرایطشفیعان و نیز شرایط کسانی که مشمول شفاعت، واقع می شوند را بیان فرموده است و درحقیقت، فرق بین اعتقاد به شفاعت صحیح و شفاعت شرک آمیز، همان فرق بین اعتقاد بهولایت و تدبیر باذن الله و ولایت و تدبیر استقلالی است .


واژه شفاعت گاهی به معنای وسیع تری به کار می رود و شامل ظهور هر تاثیر خیریدر انسان به وسیله دیگری می شود چنان که پدر و مادر نسبت به فرزندان و گاهی بالعکس،یا آموزگاران و ارشادگران نسبت به شاگردانشان و حتی موذن نسبت به کسانی که باصدای اذان او به یاد نماز افتاده و به مسجد رفته اند شفاعت می کنند و در حقیقت،همان اثر خیری که در دنیا داشته اند به صورت شفاعت و دستگیری در قیامت، ظاهر میشود.

ضوابط شفاعت

همان گونه که اشاره شد شرط اساسی برای شفاعت کردن و شفاعت شدن،اذن الهی است چنان که در آیه 255 از سوره بقره می فرماید:

«مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ»

 کیست که بدون اذن خدا نزد او شفاعتکند؟

و در آیه 3 از سوره یونس می فرماید:

 «ما مِنْ شَفیعٍ إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ»

هیچ شفاعت کننده ای نیست مگر بعد از اذن الهی.

و نیز در آیه 109 از سوره طه می فرماید:

«یَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً»

در آن روز،شفاعت سودی نبخشد مگر برای کسی که خدای متعال به او اذن داده و سخنش را پسندیدهباشد.

و در آیه 23 از سوره سبا می فرماید:

«وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلاّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»

و شفاعت نزد او سودی نبخشد جز برایکسی که مشمول اذن الهی باشد.

از این آیات، اجمالاً شرط اذن الهی ثابت می شود ولیمتعرض ویژگیهای ماذونین نمی شود، اما از آیات دیگری می توان شرایط روشن تریبرای طرفین به دست آورد. از جمله در آیه 86 از سوره زخرف می فرماید:

«وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقّ‏ِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ »

وکسانی را که جز خدا می خوانند مالک شفاعت نیستند (و هیچ کس مالک شفاعت نیست) مگرکسی که به حق شهادت دهد و دارای علم باشد.

شاید منظور از«من شهد بالحق»شهداءاعمال باشند که به تعلیم الهی از اعمال و نیات بندگان، اطلاع دارند و می توانند بهکیفیت ارزش رفتار آنان شهادت بدهند. چنان که از تناسب حکم و موضوع می توان استفادهکرد که شفیعان باید دارای چنان علمی باشند که صلاحیت اشخاص را برای شفاعت شدن،تشخیص دهند، و قدر متیقن از کسانی که واجد این دو شرط هستند حضرات معصومین (ع) میباشند.

از سوی دیگر،از آیاتی استفاده می شود که شفاعت شوندگان باید مورد رضایتالهی باشند، چنان که در آیه 28 از سوره انبیا می فرماید:

«وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی»

 شفاعت نمی کنند جز برای کسی که (خدا) او راپسندیده باشد.

و در آیه 26 از سوره نجم می فرماید:

«وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ لا تُغْنی شَفاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلاّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضی»

 چه بسا فرشتگانی در آسمانها که شفاعتشان کارساز نیست مگر بعد از آن کهخدا برای هر کس بخواهد و بپسندد اذن دهد.

روشن است که منظور از اینکه شفاعتشونده مورد رضایت الهی باشد، این نیست که تمام اعمالش پسندیده باشد وگرنه نیازی بهشفاعت نبود، بلکه منظور، مرضی بودن خود شخص از نظر دین و ایمان است چنان که درروایات به همین صورت، تفسیر شده است.

از طرف دیگر، در آیاتی چند، خصلتهای کسانیکه مشمول شفاعت نمی شوند بیان شده است مانند آیه 100 از سوره شعرا که از قول«مشرکان»می فرماید:

«فَما لَنا مِنْ شافِعینَ»

 افسوس که امروز شفاعت کنندگانی برای ما وجود ندارد، و در سوره مدثر از آیه 40 تا 48 آمدهاست که از علت به دوزخ رفتن مجرمین، سوال می شود و آنان در پاسخ، خصلتهایی مانندترک نماز[vii]و کمک نکردن به بینوایان و تکذیب روز جزا را بر میشمرند، آن گاه میفرماید:«فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشّافِعین»

 از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی بخشد. از این آیات استفاده می شود که مشرکان ومنکرین قیامت که خدا را عبادت نمی کنند و به بندگان نیازمندش کمک نمی رسانند و پایبند  به اصول صحیحی نیستند، هرگز مشمول شفاعت نخواهند شد .

و با توجه به اینکه استغفارپیامبر اکرم (ص) در دنیا هم نوعی شفاعت به شمار می رود و استغفار آن حضرت دربارهکسانی که حاضر نیستند از او درخواست استغفار و شفاعت کنند قبول نمی شود[viii]، می تواناستفاده کرد که منکر شفاعت هم مشمول شفاعت، واقع نمی شود چنان که همین مضمون درروایات هم آمده است.[ix] 

حاصل آن که: شفیع مطلق و اصلی باید علاوه بر ماذونیت ازطرف خدای متعال، خودش اهل معصیت نباشد و قدرت ارزیابی مراتب اطاعت و عصیان دیگرانرا داشته باشد و پیروان راستین چنین کسانی می توانند در پرتو او، مراتب نازل تری ازشفاعت را داشته باشند چنان که چنین پیروانی در زمره شهدا و صدیقین محشور می شوند[x]و از سوی دیگر، کسی لیاقت دارد که مورد شفاعت قرار گیرد  که علاوه بر اذن الهی، ایمان راستین بهخدا و پیامبران و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده و از جمله حقانیت شفاعت، داشته باشد و این ایمان را تا پایان عمر، حفظ کند.

اشکالات و شبهات  مطرح شده :

لازمهصحت شفاعت، این است که خدای متعال، تحت تاثیر شفاعت کنندگان قرار گیرد یعنی شفاعتایشان موجب مغفرت ـ که فعل الهی است ـ بشود.

جواب: پذیرفتن شفاعت به معنای تحتتاثیر قرار گرفتن نیست، چنان که قبول توبه و استجابت دعا نیز چنین لازمه نادرستیندارد، زیرا در همه این موارد، کارهای بندگان موجب آمادگی برای پذیرش رحمت الهی می شود و به اصطلاح«شرط قابلیت قابل است نه شرط فاعلیت فاعل»

2 - لازمه شفاعتاین است که شفاعت کنندگان، مهربانتر از خدای مهربان باشند! زیرا فرض این است که اگرشفاعت آنان نمی بود گنهکاران مبتلا به عذاب می شدند یاعذابشان دوام می یافت.

جواب: دلسوزی و مهربانی شفاعت کنندگان پرتوی از رحمت بی پایان الهی است، و به دیگر سخن:شفاعت، وسیله و راهی است که خدای متعال خودش برای آمرزش بندگان گنهکارش قرار داده، در حقیقت، تجلی و تبلور بالاترین رحمتهای اوست که در بندگان شایسته و برگزیده اشنمایان می شود چنان که دعا و توبه نیز وسایل دیگری هستند که او برای قضای حوائج وآمرزش گناهان، قرار داده است.

برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به:  ترجمه تفسیر المیزان ج 1و ج17.



[i]   - عن النبی (ص): "ادخرت شفاعتی لا هل الکبائر من امتی" شفاعتم را برای   ارتکاب کنندگان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام (بحارالأنوار ، ج8 ، ص 30 ، باب 21- الشفاعة ...)

[ii]   - اسرا ،79     .

[iii]   - الضحی، 5.

[iv]   - یونس/ 18 و نیز ر.ک: روم  - 13/انعام/ 94-  زمر/ 43

[v]   - زمر/ 3

[vi]   - انعام/ 70 و نیز همین انعام/51 -  سجده/ 4- زمر/ 44 و ...

[vii]   - امام صادق (ع)   در واپسین لحظات عمر شریفش فرمود :   "ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة" شفاعت  ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد (بحار الانوار ج 4 ص 2)

[viii]   - منافقون/ 5ـ6

[ix]   - عن النبی (ص): من لم یومن بشفاعتی فلا انا له الله   شفاعتی(خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد مشمول شفاعت من قرار  ندهد) (بحار الانوار / ج 8 ص 58 ح 84)

[x]   - والذین آمنوا بالله و رسله   اولئک هم الصدیقون و الشهداء عند ربهم(و کسانی که ایمان به خدا و پیامبران  آوردند نزد پروردگارشان صدیقان و شهیدان خواهند بود)حدید/  19

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:31 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

آیا امامان نیز در قیامت شفاعت می کنند؟

پرسش:
قرآن کریم و احادیث می گویند که پیامبر می تواند برای مسلمانان با اجازة خداوند، شفاعت کند. می خواهم بدانم که آیا شیعه عقیده دارد که از طرف علی (ع) و سایر امامان نیز شفاعت واقع می شود و اگر چنین است شاهد قرآنی در این مورد چیست؟
پایگاه حوزه1552-2، 1552-2
پاسخ:

از نظر قرآن اصل امکان شفاعت غیر خداوند ولی باذن خداوند مسلم است. اما اینکه شفاعت کنندگان چه کسانی هستند در قرآن بطور صریح نام آنها آورده نشده است هر چند بعض اوصاف آنها آمده است[1].

ولی در روایات دقیقاً شفاعت کنندگان معین شده اند. اما نسبت به پیامبر(ص) شیعه و سنی اتفاق نظر دارند و هر دو فرقه روایات زیادی نقل می کنند که پیامبر در روز قیامت دارای مقام شفاعت است و این از مسلمات است.

و از نظر شیعه، شفاعت ائمه اهل بیت علیهم السلام نیز از مسلمات است که در روایات بسیاری وارد شده است و اوصافی که برای شفاعت کنندگان در قرآن ذکر شده است ، بطریق اولی برایشان تطبیق می کند.

برای اطلاع بیشتر به کتاب تفسیر المیزان، تالیف علامه طباطبائی جلد 1، صفحه 154 تا صفحه 186 مراجعه بفرمائید.



[1] شفاعت از چه کسانی صادر میشود ؟

شفاعت  بر دو قسم است ، یکی تکوینی ، و یکی تشریعی و قانونی ، اما شفاعت تکوینی که معلوم است از تمامی اسباب کونی سر می‏زند ، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند ، چون میان خدا و مسبب خود واسطه‏اند ، و اما شفاعت تشریعی و مربوط باحکام ، ( که معلوم است اگر واقع شود ، در دائره تکلیف و مجازات واقع میشود ) نیز دو قسم است :

1- یکی شفاعتی که در دنیا اثر بگذارد ، و باعث آمرزش خدا ، و یا قرب بدرگاه او گردد ، که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت چند طائفه‏اند .

اول توبه از گناه ، که خود از شفیعان است ، چون باعث آمرزش گناهان است ، همچنانکه فرمود : ( قل : یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم ، لا تقنطوا من رحمة الله ، ان الله یغفر الذنوب جمیعا ، انه هو الغفور الرحیم ، و انیبوا الی ربکم ، بگو : ای بندگانم ، که بر نفس خود زیاده روی روا داشتید ، از رحمت خدا مایوس نشوید ، که خدا همه گناهان را می‏آمرزد ، چون او آمرزگار رحیم است ، و بسوی پروردگارتان توبه ببرید ) ، که عمومیت این آیه ، حتی شرک را هم شامل میشود ، و قبلا هم گفتیم : که توبه شرک را هم از بین می‏برد .

دوم ایمان برسولخدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) است ، که در باره‏اش فرموده : ( آمنوا برسوله تا آنجا که می‏فرماید : یغفر لکم ، برسول او ایمان بیاورید ، تا چه و چه و چه ، و اینکه گناهانتان را بیامرزد ) .

یکی دیگر عمل صالح است ، که در باره‏اش فرموده : ( وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات : لهم مغفرة و اجر عظیم ، خدا کسانی را که ایمان آورده ، و اعمال صالح کردند ، وعده  داده : که مغفرت و اجر عظیم دارند ) ، و نیز فرموده : ( یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ، و ابتغوا الیه الوسیلة ، ای کسانیکه ایمان آورده‏اید ، از خدا بترسید ، و ( بدین وسیله ) وسیله‏ای بدرگاهش بدست آورید ) و آیات قرآنی در این باره بسیار است .

یکی دیگر قرآن کریم است ، که خودش در این باره فرموده : ( یهدی به الله من اتبع رضوانه ، سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه ، و یهدیهم الی صراط مستقیم ، خداوند بوسیله قرآن کسانی را که در پی خوشنودی اویند ، باذن خودش بسوی راه‏های سلامتی هدایت نموده ، و ایشانرا از ظلمت‏ها بسوی نور هدایت نموده ، و نیز بسوی صراط مستقیم راه مینماید ) .

یکی دیگر هر چیزیست که با عمل صالح ارتباطی دارد ، مانند مسجدها ، و امکنه شریفه ، و متبرکه ، و ایام شریفه ، و انبیاء ، و رسولان خدا ، که برای امت خود طلب مغفرت می‏کنند ، همچنانکه در باره انبیاء فرموده : ( و لو انهم اذ ظلموا أنفسهم ، جاؤک ، فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول ، لوجدوا الله توابا رحیما ، و اگر ایشان بعد از آنکه بخود ستم کردند ، آمدند نزد تو ، و آمرزش خدا را خواستند ، و رسول هم برایشان طلب مغفرت کرد ، خواهند دید که خدا توبه پذیر رحیم است ) .

و یکی دیگر ملائکه است ، که برای مؤمنین طلب مغفرت می‏کنند ، همچنانکه فرمود : ( الذین یحملون العرش و من حوله ، یسبحون بحمد ربهم ، و یؤمنون به ، و یستغفرون للذین آمنوا ، آن فرشتگان که عرش را حمل می‏کنند ، و اطرافیان آن ، پروردگار خود را بحمد تسبیح می‏گویند ، و باو ایمان دارند ، و برای همه آن کسانیکه ایمان آورده‏اند ، طلب مغفرت می‏کنند ) و نیز فرموده : ( و الملائکة یسبحون بحمد ربهم ، و یستغفرون لمن فی الارض ، ألا ان الله هو الغفور الرحیم ، و ملائکه با حمد پروردگار خود ، او را تسبیح میگویند ، و برای هر کس که در زمین است طلب مغفرت می‏کنند ، آگاه باشید که خداست که آمرزگار رحیم است ) .

یکی دیگر خود مؤمنینند ، که برای خود ، و برای برادران ایمانی خود ، استغفار می‏کنند ، و خدایتعالی از ایشان حکایت کرده که می‏گویند : ( و اعف عنا ، و اغفر لنا ، و ارحمنا ، انت مولینا ، و بر ما ببخشای ، و ما را بیامرز و بما رحم کن ، که توئی سرپرست ما ) .

2- ( قسم دوم از شفاعت ) قسم دوم شفیعی است که در روز قیامت شفاعت می‏کند ، شفاعت بان معنائی که شناختی ، حال ببینیم این شفیعان چه کسانی هستند ؟ یک طائفه از اینان انبیاء علیهم السلامند ، که قرآن کریم در باره شفاعتشان می‏فرماید : ( و قالوا : اتخذ الرحمن ولدا ، سبحانه ، بل عباد مکرمون ، تا آنجا که می‏فرماید : ( و لا یشفعون الا لمن ارتضی ، مشرکین می‏گفتند : خدا فرزند گرفته منزه است خدا ، بلکه فرشتگان بندگان مقرب خدایند ، ( تا آنجا که می‏فرماید ) و شفاعت نمی‏کنند مگر برای کسیکه خدا بپسندد ) .

که یکی از آنان عیسی بن مریم (علیهماالسلام) است ، که در روز قیامت شفاعت می‏کند ، و نیز می‏فرماید ( و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة ، الا من شهد بالحق ، و هم یعلمون ، آن کسانیکه مشرکین بجای خدا میخوانند ، مالک شفاعت نیستند ، تنها کسانی مالک شفاعتند ، که بحق شهادت میدهند و خود دانای حقند ) .

و این دو آیه شریفه ، علاوه بر اینکه دلالت می‏کنند بر شفاعت انبیاء ، دلالت بر شفاعت ملائکه نیز دارند ، چون در این دو آیه گفتگو از فرزند خدا بود ، که مشرکین ملائکه را دختران خدا می‏پنداشتند و یهود و نصاری مسیح و عزیر را پسر خدا می‏پنداشتند .

دسته‏ای دیگر از شفیعان روز قیامت ملائکه هستند ، که قرآن کریم در باره شفاعت کردن آنان می‏فرماید : ( و کم من ملک فی السماوات ، لا تغنی شفاعتهم شیئا ، الا من بعد ان یاذن الله لمن یشاء و یرضی ، و چه بسیار فرشته که در آسمانهایند ، و شفاعتشان هیچ اثری ندارد ، مگر بعد از آنکه خدا برای هر کس بخواهد اجازه دهد ) ، و نیز می‏فرماید : ( یومئذ لا تنفع الشفاعة ، الا من اذن له الرحمن ، و رضی له قولا ، یعلم ما بین ایدیهم ، و ما خلفهم ، امروز شفاعت سودی نمی‏بخشد ، مگر کسیکه رحمان باو اجازه داده باشد ، و سخن او پسندیده باشد ، خدا آنچه را که پیش روی ایشانست ، و آنچه را از پشت سر فرستاده‏اند ، میداند ) .

طائفه دیگر از شفیعان در قیامت شهدا هستند ، که آیه : ( و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة ، الا من شهد بالحق ، و هم یعلمون ) ، که ترجمه‏اش گذشت ، دلالت بر آن دارد ، چون این طائفه نیز بحق شهادت دادند ، پس هر شهیدی شفیعی است ، که مالک شهادت است ، چیزیکه هست این شهادت ، همانطور که در سوره فاتحه گفتیم ، و بزودی در تفسیر آیه : ( و کذلک جعلناکم امة وسطا ، لتکونوا شهداء علی الناس ) نیز خواهیم گفت ، مربوط باعمال است ، نه شهادت بمعنای کشته شدن در میدان جنگ ، از اینجا روشن میشود : که مؤمنین نیز از شفیعان روز قیامتند ، برای اینکه خدایتعالی خبر داده ، که مؤمنین نیز در روز قیامت ملحق بشهداء میشوند ، و فرموده : ( و الذین آمنوا بالله و رسله ، اولئک هم الصدیقون ، و الشهداء عند ربهم ، و کسانیکه بخدا و رسولش ایمان  آوردند ، ایشان همان صدیقین و شهداء نزد پروردگارشانند ). ترجمة المیزان ج : 1  ص :  261 -263

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:32 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چگونگی شفاعت پیامبران برای پیروان خود

پرسش:
می گویند: روز قیامت هر پیامبری از پیروان خود، شفاعت می کند؛ (علی رقم حقانیت دین مبین اسلام و برتری اسلام بر تمامی ادیان جهان و نسخ دیگر ادیان)، آیا شفاعت آنان مورد قبول خداوند متعال قرار می گیرد؟
پایگاه حوزه3767، 3767
پاسخ:

هر پیامبری از امت خود، مادامی که شریعت او به وسیله شریعت بعدی، نسخ نشده باشد، شفاعت می کند؛ ولی اگر امتی پیامبر بعدی را نپذیرفت و بر شریعت منسوخ باقی ماند و حجت بر او تمام شده بود، مورد شفاعت پیامبر آن شریعت قرار نمی گیرد، مگر آن که حجت الهی بر او تمام نشده باشد. مثلاً حضرت موسی از یهودیان مؤمنی که تا عهد حضرت مسیح(ع) بوده اند، شفاعت خواهد کرد و حضرت مسیح از مسیحیانی که تا عهد پیامبر اسلام(ص) بوده اند، شفاعت خواهد کرد؛ اما یهودیان بعد از مسیح و مسیحیان بعد از اسلام، در صورتی مورد شفاعت پیامبران خود قرار می گیرند که حجت الهی بر آنان تمام نشده باشد و قاصر باشند نه مقصّر و نه آنان که حق بر آنان عرضه شد و آن را شناختند، ولی با تعصب و عنودگری، زیر بار آن نرفتند.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:32 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

اصل و اساس توسل چیست؟

پرسش:
اصل و اساس توسل چیست؟ مطمئناً ما نمی توانیم از کسانی که قبلاً از دنیا رفته اند برای خود کمک بخواهیم، پس چرا شیعه از امامان کمک می خواهند؟ آیا شما می توانید توضیحی براساس قرآن و احادیث سنی بمن بدهید؟
پایگاه حوزه1680-1، 1680-1
پاسخ:

زندگی بشر همواره براساس بهره گیری از وسائل و اسباب طبیعی استوار بوده و در کنار آن بهره گیری از وسائل معنوی مورد سفارش قرآن کریم و احادیث نبوی (ص) و ائمه معصومین (ع) قرار گرفته است و بهره گیری از وسائل معنوی را توسل می گویند.

قرآن کریم در سوره اعراف آیه 180 توسل و بهره گیری از اسماء حسنی را مطرح می کند، همچنین توسل به دعای صالحان که برترین نوع آن، توسل به ساحت پیامبران و اولیای خاص خداوند است از آیه 64 سوره نساء، و آیه 5 سوره منافقون استفاده می شود.

و اما در مورد قسمت دوم سؤال:

طبق عقیده اسلامی، مرگ به معنای عدم و نیستی نیست بلکه انتقال از عالمی به عالمی دیگر است، و ارواح مقدس پیامبران و امامان در جهان برزخ می باشند و  از درک و شعور فوق العاده ایی برخوردار هستند،

علاوه،  در جائی که قرآن تصریح می کند شهدای راه حق، حیات و زندگی دارند، بطریق اولی، پیامبران و اولیای خاص الهی که بسیاری از آنان شهید شده اند از حیات برتر و بالاتری برخوردار هستند.

همه ما مسلمانان در پایان نماز به شخص پیامبر گرامی اسلام (ص) سلام می فرستیم که اگر بنا باشد پیامبر (ص) سلام ما را نشنوند و پاسخی ندهند، قطعاً کار لغوی انجام می دهیم!!

 پیامبر اسلام در جنگ بدر دستور دادند اجساد مشرکان را در چاهی ریخته و سپس با همه آنان سخن گفت، یکی از یاران رسول خدا عرض کرد: آیا با مردگان سخن می گوئید؟ حضرت (ص) فرمود: شما از آنان شنواتر نیستید![i]

بنابراین در جائیکه مشرکان مرده شنواتر از زنده ها باشند، وضعیت امامان و انبیاء الهی کاملاً روشن است.

 نتیجه اینکه: ارواح مقدس اولیای الهی در این دنیا صاحب نفوذ و تأثیر بوده و جا دارد مؤمنین به این ارواح مقدس و طیب توسل جویند.



[i] صحیح بخاری، ج 5، باب قتل ابی جهل ـ سیره ابن هشام، ج 2، ص 292

 

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:32 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

کمک خواستن از اولیاء خداوند

پرسش:
آیا کمک خواستن از اولیاء خدا و بخصوص در حالی که آن ها در عالم برزخ هستند اشکال ندارد؟
پایگاه حوزه4180، 4180
پاسخ:

کمک خواستن از اولیاء خداوند اگر همراه با این اعتقاد باشد که آنان را در انجام امور و بر آوردن نیازها مستقل بدانیم ، این عقیده الحادی و شرک آلود است و مورد پذیرش نیست. اما اگر کمک خواستن از حضرات معصومین به این منظور باشد که همه امور در دست خداوند است و خداوند کارهای خود را با اسباب انجام می دهد و نه مستقیم و این اولیاء خدا ابزار و وسیله ای هستند تا دعای ما که بر اثر کوتاهی و گناهکاری خودمان به حق و در نتیجه به اجابت نمی رسد، به او برسانند و واسطه در فیض شوند، نه تنها ایرادی ندارد بلکه در قرآن کریم و روایات هم بدان اشاره شده است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که اولیاء خداوند چه در قید حیات مادی و دنیا باشند و چه در عالم برزخ و فراختر از این عالم ماده، می توان با آنان ارتباط بر قرار کرد ، در زیارات معصومین می گوئیم « اشهد انک تسمع کلامی و ترد سلامی »  و نیز همه مسلمانان همه روزه در نماز خود پیامبر(ص) را خطاب قرار داده و می گویند: (السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته).

ما در توسل جستن به اسباب طبیعی و عادی جای هیچ گونه اشکالی نمی بینیم ولی در توسل به وسایل معنوی و روحانی گروهی دچار مشکل می شوند ، ما هر روز از ابزار طبیعی برای نیل به مقاصد بهره می جوییم مثلا بر ماشین سوار می شویم تا به ایستگاه مورد نظر برسیم با پاهای خود حرکت می کنیم و با دستان خود کار می کنیم از دوستان کمک می گیریم و در زمان بیماری به طبیب مراجعه می کنیم حال اگر همین توسلات را در امور معنوی و غیبی و غیر مادی انجام دهیم چه ایرادی خواهد داشت.

 و بیان قرآن کریم در سوره منافقون آیه 5 و یوسف آیه 97-98 بر این معنا دلالت دارد .

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:32 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

چرا شیعه مردگان خود را عبادت می کند؟

پرسش:
چرا شما قرآن نمی خوانید؟ الیس الله بکاف؟ چرا شما پیامبر و نیکان (امامان) مرده خود را بت می کنید؟ آنها مرده اند، نمی توانند جواب شما را بدهند! چرا از ابراهیم یا محمد نمی آموزید که بت ها را نابود کرد؟ اگر محمد اینجا بود و به شما می گفت مرا و اهل بیت مرا تبدیل به بت نکنید و خدا را بپرستید، شما او را می کشتید! اگر محمد به شما می گفت فقط از قرآن پیروی کنید که خدا آن را بر من فرستاد، شما او را می کشتید. زیرا شما می گفتید، نه ما باید از آنچه شما می گوئید بخوبی پیروی کنیم. زیرا خداوند به تنهایی برای ما کافی نیست، ما باید شما را هم عبادت کنیم و ما باید شما را در کنار خدا عبادت کنیم آیا خداوند برای شما کافی نیست؟ آیا شما به روز قضا ایمان دارید؟! به خداوند چه خواهید گفت؟ هیچی! من فکر می کنم شما خودتان می دانید چه سرانجامی خواهید داشت!
پایگاه حوزه1368، 1368
پاسخ:

از اینکه با ما تماس گرفته اید متشکریم و از خداوند متعال می خواهیم که ما و شما را از لغزشها نگه دارد. و گوهر حقیقت را برای همگان نمایان سازد ـ همان حقیقتی که متاسفانه، چنان که از سؤالهایتان برمی آید، بر شما پنهان مانده است که این می تواند بدلایل گوناگونی از جمله تبلیغات شدید ضد شیعی و اتهامات ناروا بر شیعه و بایکوت خبری آنان از سوی مخالفین باشد. و این مساله از نامه شما کاملاً پیدا می شود، چرا که بسیار بعید است انسانی بر عقاید و آراء شیعه امامیه آگاه باشد و از مصادر آن آگاهی داشته باشد و بعد اینگونه قضاوت کند که شما در نامه خود قضاوت نموده اید. به هر حال ما به دیده احترام به این نامه شما می نگریم اگر چه از حقیقت بسیار دور است ولکن در درون خود، دارای صراحت و شجاعت می باشد و خود این امری نیکو و دلپسند است که شیعه امامیه و بقیه فرق مسلمین را دعوت به دقت درباره آن و گفتگوی علمی وامی دارد، یک گفتگوی علمی که هدف و غرض از آن دریافت حقیقت و دست یافتن به واقع است و این بدان سبب است که شیعه به این شیوة قرآنی اعتقاد دارد که قرآن بسوی گفتگو و جدل احسن فرا می خواند (وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ )[1]علاوه بر این مدار و محور گفتگو خود قرآن کریم است، کتابی که خداوند آن را اینگونه توصیف فرموده است (این کتابی است که هیچ ریب و تردیدی در آن نیست و مایه هدایت برای متقین می باشد) [2]

و هم کتابی است که مصدر اصلی برای اندیشه و شریعت اسلامی است

محور دوم برای بحث و گفتگو همانا سنت پیامبر اکرم (ص) می باشد همان سنتی که بوسیله و طریق اهل البیت علیهم السلام و اصحاب ثقات آنان و با اسناد صحیح و درست به ما رسیده است.

اما در مورد سئوالهای شما که از جمله آنان اینست که:

چرا قرآن نمی خوانید.؟؟!!

باید بگوئیم که: قرآن کریم در مکتب اهل البیت اولین مصدر و منبع و اساسی ترین مصدر برای تشریع و زندگی می باشد در قرآن حدود 500 آیه تشریع (آیات الاحکام) وجود دارد و خود قرآن مقیاس و ملاک برای اثبات صحت روایات رسیده به ما و منسوب به پیامبر (ص) می باشد و امام صادق (ع) درباره مقیاس بودن قرآن در صحت و سقم روایات می فرماید: هر روایتی به قرآن و سنت پیامبر ارجاع داده می شود پس هر حدیثی که موافق با کتاب خداوند نبود، آن روایت بیهوده است و به دیوار زده می شود.

و شیعه امامیه اعتقاد دارد که در فرآیند استنباط فقهی از قرآن کریم این اصل اساسی مورد توجه است که قرآن کریم نص الهی بوده و از گمراهی و تحریف مصون و محفوظ است و قرآن کتاب خدا همین قرآنی است که الآن در خدمت او هستیم و همینگونه بر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است.

این خلاصه دیدگاه شیعه در مورد قرآن کریم. و در طول تاریخ شیعه اهتمام بسیار ورزیده است تا قرائت و تفسیر و تدریس قرآن را گسترش داده و معارف بلند آن را از همان روزهای اول تبیین نماید.

 حال بعضی از تفاسیر شیعه را می آوریم تا برای شما روشن شود که اهتمام شیعه به قرآن چقدر می باشد:

 تفسیر محمد بن مسعود العیاشی (قرن سوم هجری).

 تفسیر علی بن ابراهیم قمی (قرن سوم و چهارم هجری).

التبیان فی تفسیر القرآن محمد بن حسن طوسی (385 ـ 460 ه).

 مجمع البیان فی تفسیر القرآن فضل بن حسن طوسی.

جوامع الجامع.

 تفسیر القرآن الکریم: صدر المتألهین شیرازی (979 ـ 1050 ه).

 تفسیر الصافی فیض کاشانی (1091 ه).

 تفسیر کنز الدقائق محمد رضا المشهدی (ت 1091 ه).

البرهان هاشم بحرانی (وفات 1107 ه) .

تفسیر نور الثقلین عبد علی الحویزی (1113 ه).

 الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز علی بن حسین بن ابی جامع (1070 / 1135 ه).

تفسیر القرآن الکریم عبدالله شبر (242 ه).

المیزان فی تفسیر القرآن محمد حسین طباطبایی (1321 ـ 1402 ه).

تفسیر الکاشف (محمد جواد مغنیه (1322 ـ 1390).

 التفسیر المبین .

 من وحی القرآن محمد حسین فضل الله.

 تفسیر البصائر للجویباری.

 تفسیر احسن الحدیث، علی اکبر قریشی.

 مخزن العرفان نصرت امین اصفهانی (1313 ـ 1403 ه).

الا مثل فی تفسیر کتاب المنزل ناصر مکارم شیرازی .

 مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن عبد الأعلی موسوی سبزواری (ت 1414 ه).

من هدی القرآن محمد تقی مدرس .

مفاهیم القرآن شیخ جعفر سبحانی.

 این مجموعه است از تفاسیری که رجال شیعه برای قرآن کریم نگاشته اند که از یک مجلد تا 60 مجلد در میان آن موجود می باشد. (و این تنها تفاسیری است که به زبان عربی می باشد و تفاسیری که به زبان فارسی نگاشته شده است نیز کم نیست) آیا این تفاسیر را مطالعه نموده اید و نسبت به آنان اطلاع داشته اید تا بدانید که شیعه قرآن را نمی خواند!! اگر قرآن نمی خواند پس این همه همت و تلاش و این همه صرف وقت در تفسیر با این حجم زیاد و مقدار فراوان برای چیست؟!.

اما در مورد علوم قرآنی هیچ علم قرآنی وجود ندارد مگر اینکه علماء شیعه در آن غور کرده و تعمق کرده اند و الآن جای بحث و ذکر آنها نیست.

اما اهتمامات دیگر شیعه پس تو را کافی است بدانی که بین شیعیان رادیوی ویژه قرآن کریم و هم مدارس و پایگاههای خاص برای تدریس قرآن کریم وجود دارد و در آخر هم برای شما می گوییم که آیا در دنیای اسلام شنیده و یافته اید که کودکی 5 ساله حافظ کل قرآن کریم باشد و دکترای قرآن کریم را در یکی از دانشگاههای معتبر بریتانیا بگیرد.  این کودک شیعی کسی نیست مگر سید محمد حسین طباطبایی!!

و اگر بخواهید فهرستی از کودکان شیعه برای شما می فرستیم تا آگاهی یابی و بدانی که آنچه را به شیعه نسبت دادی که آنان تلاوت قرآن نمی کنند، تهمتی ناروا و غیر واقعی می باشد.

و اما نظریه شیعه در مورد خداوند سبحان:

بدرستی که شیعه با اعتماد بر قرآن کریم و سنت نبوی و عقل، معتقد است که خداوند متعال واحدی است که شریک ندارد و منزه از هر نقص و عیب می باشد و به تمام صفات کمال آراسته می باشد. و خداوند می فرماید: بگو او خداوند بی نیاز است ـ نمی زاید و زاییده نشده است و برای او  همانندی نیست (سوره اخلاص) و خداوند پیامبر خود را با دین حق و هدایت ارسال فرمود و بدرستی که شیعه غیر از خدا را پرستش نمی کند و عبادت برای غیر او را روا نمی دارد (حتی پیامبر را هم عبادت نمی کند) و بالأخره هیچ کس و لو پیامبر اسلام را برای او شریک نمی گیرد و معتقد است که  عامل آن مستحق دخول در آتش است.

و اما در مورد نبوت پیامبر اکرم (ص):

 شیعه معتقد به نبوت جمیع انبیاء و رسولانی که پیامبر اکرم (ص) خاتم آنان در میان آنان است، می باشد و این اعتقاد براساس قرآن کریم است که فرمود (نیکی آن نیست که صورتهای خود را به سوی مشرق و مغرب کنید ولکن نیکی آن است که به خداوند ایمان بیاورید و به روز آخر و ملائکه و کتاب و پیامبران ایمان بیاورید.[3]

و هم فرماید: بگوئید ایمان آوردیم و به خداوند و آنچه که بر ما نازل شده و آنچه که بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوه های آنان و آنچه که به موسی و عیسی داده شد و آنچه که به پیامبران از طرف پروردگارشان داده شد. ما (از حیث ایمان به آنان) بین آنان فرقی قائل نیستیم و ما تسلیم حضرت حق هستیم [4]

و می فرماید : و کسانی که ایمان به خداوند و پیامبرانش آورده اند بین احدی از آنان (از جهت ایمان آوردن به آنان )فرقی قائل نمی شوند، اینان را خداوند بزودی پاداشهایشان را خواهد پرداخت و خداوند آمرزنده و مهربان است.[5]

و اما نبوت و پیامبری حضرت محمد (ص)، پس کافی است که قرآن می فرماید: او محمد(ص) پدر احدی از رجال و مردان شما نیست ولکن او فرستاده خداوند و آخرین پیامبران می باشد [6]

و این آیه شریفه صریح در نبوت پیامبر اکرم (ص) می باشد و هم نشانگر خاتم الانبیاء بودن پیامبر اسلام (ص) است و این عقیده شیعه است در مورد پیامبر اسلام (ص) و نه اینکه شیعه از او بتی ساخته، آنگونه که شما بیان کرده اید. ما درباره آن عبارت می گوئیم (با هزار تأسف ) که این یک اسائه ادب به پیامبر عظیم الشأن می باشد، قبل از آنکه اسائه ادب به شیعه باشد.

و مسئله مهم جهت تذکر در اینجا این است که شیعه بین حیات و ممات پیامبر تفاوتی قائل نیست همانگونه که در حیات آن حضرت برای او احترام قائل بوده است در ممات و مرگ او هم به چنین چیزی اعتقاد دارد و همانگونه که در حیات او به او اقتدا نموده است بعد از مرگش هم بدو اقتداء می کند. چون خدای تعالی می فرماید: بدرستیکه پیامبر اکرم (ص) برای شما اسوه و الگوی نیکویی می باشد [7]

(و مرگ در دیدگاه ما چیزی نیست جز فاصلی که بین ما و پیامبر (ص) فاصله انداخته است [مرگ پلی است از دنیا به بزرخ و عالم آخرت و هرگز به معنای نابودی و نیست نمی باشد بلکه از افقی برتر و محیطی بالاتر به عالم طلوع می نماید و این کمال دیگری است برای پیامبر نه العیاذ بالله نیستی و نابودی].

و اگر چنین نباشد چه معنی می دهد که همه مسلمانان و از جمله جنابعالی (انشاء الله) در گاهِ نامبردن پیامبر، بر او صلوات می فرستند و نمازهای خود را با سلام بر پیامبر تمام می کنند، اگر پیامبر مرده است و تمام شده است پس معنای این سلام چیست و قاعدتاً باید امری عبث و بیهوده باشد، و آیا سلام کردن بر معدوم و نابود شده امری معقول است؟!.

و اما نظر ما در باره اولیاء الهی:

 باز در این مورد به قرآن اعتماد نموده و با آن پیش می رویم و به اولیاء خدا احترام می نهیم چون قرآن از ما خواسته است که بدانان احترام گذاشته و دوستی و محبت داشته باشیم.

خدای تعالی فرماید:(إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ ،یعنی بدرستی که ولی شما خداوند و پیامبر او و کسانی هستند که نماز می گزارند و زکوه می دهند در حالی که در رکوع هستند) [8]

 در سوره مبارکه شوری می فرماید:

 (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبییعنی بگو من برای رسالتم از شما طلب اجر نمی کنم و اجری نمی خواهم جز یک چیز و آن هم مودت و محبت ورزیدن به نزدیکانم (اهل بیتم) می باشد) [9]. بنابراین شیعه ائمه را بعنوان اولیاء خداوند و ذوی القربای پیامبر اکرم (ص) می داند و هرگز آنان را مانند بتان پرستش ننموده است.

و اما در خصوص علماء، ما می گوئیم احترام علماء و بزرگ داشتن آنها سنت و روش عقلا می باشد آیا در دنیا یافته ای ملتی را که علماء خود را احترام نکند و تو ای برادر عزیز با علماء خودتان چگونه رفتاری دارید آیا بدانان احترام می گذارید یا بی احترامی می کنید؟! این است دیدگاه شیعه در مورد قرآن ـ پیامبران ـ ائمه و علماء نه آنچه که شما بیان کرده اید که اینان را بت می انگارند و اگر پیامبر بین آنان حاضر شود او را به قتل می رسانند با آنکه می دانیم آنان که فرزندان انبیاء را کشتند غیر از شیعه بودند و امیدوارم که شما برادر عزیز، تاریخ اسلامی را با دقت مطالعه نمائید تا بدانید چه کسانی صالحین را بقتل رساندند و فرزندان پیامبران را کشتند و آنانیکه عبادت طواغیت و بتها را رها نمودند و به حکام جور  نه گفتند و مردم را به عبادت خداوند دعوت نمودند چه کسانی بودند.

 اما آیا اهل شیعه به روز جزاء و قیامت اعتقاد دارند؟

از مسائل محرز و قطعی مذهب شیعه ایمان و یقین به روز آخرت و یوم الجزاء ـ همان روزی که بزودی در آن جمیع مردم متوقف می شوند و در مقابل محکمه عدل الهی قرار می گیرند ـ می باشد.

قرآن می فرماید: (... و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است، ای کاش می دانستند).[10]

و هم فرماید: (ای قوم بدرستیکه این زندگی دنیا متاعی بیش نیست و سرای پایدار خانه آخرت است) [11]

(جهان آخرت نیکوتر و پایدارتر است.) [12]

(و بدرستی کسانیکه به آخرت ایمان نیاورده اند برای آنان عذاب دردناکی را مهیا نموده ایم) [13]

(و آنانکه به آخرت ایمان نیاورده اند از صراط واژگون خواهند شد]برو خواهند افتاد[.)[14]

(خدای شما خدای یگانه است پس کسانیکه به آخرت ایمان نیاورند قلبهای آنان پشت کرده است و آنان استکبار ورزانندگان هستند).[15]



[1]سوره نحل، آیه 125.

[2]سوره بقره، آیه 2.

[3]سوره بقره، آیه 177.

[4]سوره بقره، آیه 136.

[5]سوره نساء، آیه 152.

[6]سوره احزاب، آیه 40.

[7]سوره احزاب، آیه 21.

[8]سوره مائده، آیه  55.

[9]سوره شوری، آیه 23.

[10]سوره عنکبوت، آیه 64.

[11]سوره غافر، آیه 39.

[12]سوره اعلی، آیه 17.

[13]سوره الاسراء، آیه 10.

[14]سوره مؤمنون، آیه 74.

[15]سوره نحل، آیه 22.

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:33 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

توضیحاتی در مورد عقل معاد و معاش

پرسش:
ممکن است توضیحی در مورد عقل معاد و معاش بفرمایید؟
پایگاه حوزه4434، 4434
پاسخ:

قبل از بیان عقل معاش و عقل معاد باید دانست که عقل وجودی یگانه است و این تقسیمات ( عقل نظری، عملی، مستفاد بالملکه، معاش و معاد و...) ناظر به حوزه کار عقل می باشد و نه تقسیم ذاتی آن، هرگاه عقل در اموری که دانستن آن سزاوار است قدم نهد به آن عقل نظری و هر گاه در اموری که عمل کردن به آن شایسته است گام نهد بدان عقل عملی ... می گویند و گاهی هم مراحل و مراتب آن را نامگذاری می کنند که در یک مرحله عقل بالملکه و در مرتبه دیگر عقل بالفعل و در شأن دیگر عقل بالمستفاد نامیده می شود.

هر گاه عقل آدمی عمدتاً اندیشه های مربوط به امور ماورائی و متافیزیکی (امور دینی، معنوی) را دارا بوده و در آن مسیر باشد؛ این عقل را عقل معاد گویند که امام صادق (ع) در تعریف آن فرموده است: "العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان"[i] ، یعنی عقل آن نیرو و موجودی است که خداوند به وسیله آن عبادت می شود و بوسیله آن بهشت بدست می آید.

و هر گاه عقل آدمی و اندیشه های عقلانی او مربوط به زندگی این دنیا و چاره اندیشی درباره معضلات و مشکلات زندگی و تدابیر امور جاری حیات مادی و هماهنگ با قوانین شرعی و سازگار با آنها باشد تا آدمی را به حیات معقول رهنمون کند این نوع عقل را عقل معاش گویند. حضرت امیر(ع) فرمود: "لاعقل کالتدبیر"[ii] که اشاره به عقل معاش است.

عقل معاش را در حوزه سیاست و اجتماع و حکومت، عقل مصلحت اندیش هم می گویند و در میان غربیان به آن عقل مدرن، عقل حسابگر، تجربه­گرا، عقل عملی و وجدان اخلاقی هم می گویند که در روش یکی هستند؛ اما در هدف عقل معاش با عقل مدرن متفاوت است. در عقل مدرن تنها سود و نفع مد نظر است در حالی که در عقل معاش حیات معقول مورد نظر خواهد بود.

هرگاه عقل معاش از مسیر صحیح خارج گشته و مورد سوء استفاده قرار بگیرد نام آن دیگر عقل نیست بلکه شیطنت است امام صادق(ع) درباره عقل و زیرکی معاویه فرمود: "تلک النکراء تلک الشیطنه و هی شبیهه بالعقل و لیست بالعقل"[iii]  یعنی این امر مذموم و ناپسند و این شیطنت است. چیزی که شبیه عقل است و عقل نیست.

و به تعبیر شاعر:

عقلشان در کشک دنیا پیچ پیچ                          عقلشان در امر أخری هیچ هیچ

حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام تصویری زیبا از عقل معاش و معاد به دست داده اند. که اشارت به آن راهگشای فهم بیشتر و عمیق تر این دو عقل است. چرا که خرابی معاش گاهی خرابی معاد را بدنبال خواهد داشت و"کاد الفقر أن یکون کفراً"[iv]

امام (ع) فرمود:"لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ یُنَاجِی فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ یَرُمُّ مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ بَیْنَ لَذَّتِهَا فِیمَا یَحِلُّ وَ یَجْمُلُ وَ لَیْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِی مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم‏"[v] 

مؤمن را سه ساعت است:

1. ساعتی که در آن با پروردگارش به راز و نیاز است (عقل معاد)

2. ساعتی که در آن زندگانی خود را کارساز است (عقل معاش)

3. ساعتی که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است و خردمند و عاقل را نسزد که جز در پی سه چیز رود:

الف. زندگی را سرو سامان دادن

ب. یا در کار معاد گام نهادن

ج. یا گرفتن کام از چیزهای غیر حرام.

برای دستیابی به مطالب بیشتر به جستجوی پایگاه با واژة عقل معاد مراجعه فرمایید.


[i]بحار الأنوار، ج 1، ص 116

[ii]نهجالبلاغه کلمات قصار، کلام 113

[iii]بحارالأنوار، ج 1، ص 116.

[iv]کافی ج2 ص306 باب الحسد حدیث4

[v] نهجالبلاغهکلمات قصار، کلام 390

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:33 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

توسل به ائمه(ع) و امکان اجابت آنها

پرسش:
آیا امامان(ع) زمانی که آنها را می طلبیم به ندای ما گوش می دهند و اجابت می کنند؟
پایگاه حوزه4806-12، 4806-12
پاسخ:

بستگی به تلقی ما در مورد مرگ دارد و اینکه مرگ چیست؟ به نظر تعالیم اسلام مرگ عبارت از انتقال از این دنیا به دنیای دیگر به نام برزخ است که تا روز قیامت انسانها در آن عالم حضور دارند. امروزه در انجمن تحقیقات روحی آمریکا و اروپا به لحاظ علوم تجربی هم تقریباً اثبات شده است که انسانها بعد از مرگ و در عالم برزخ می توانند با این عالم ماده و طبیعت تعامل داشته باشند و هم به لحاظ فلسفی ترابط بین دو عالم قابل اثبات و از لحاظ مذهبی روایات بر این معنا دلالت دارند و امامان ما بعد از ورود به عالم برزخ توان ارتباط و تأثیر در این عالم را دارند. و شنیدن خواسته های ما و فهم آنها و شفاعت در پیشگاه خداوند برای آنان میسور و ممکن است. ما روزانه در نمازهای خود خطاب به پیامبر اکرم (ص) می گوییم «السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏» و البته این خطاب لغو و بیهوده نیست.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:33 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

توضیح مختصری درباره دین اسلام

پرسش:
دین شما چیست؟ به چه خدایی ایمان دارید؟ آیا می توانید اندکی درباره دین توضیح دهید؟
پایگاه حوزه2064، 2064
پاسخ:

دین ما دین اسلام است، اصول اساسی اسلام سه چیز است وحدانیت خداوند، نبوت و معاد که شیعه علاوه بر آن معتقد به امامت که همان جانشینی پیامبر (ص) است می باشد، ما به خدای یگانه، مهربان، عالم، عادل و توانا ایمان داریم، خدایی که جهان آفرینش را بر اساس حکمت آفریده و بشر را به نعمت عقل و تدبیر و تدبر مفتخر کرده تا با اندیشه صحیح، راه درست را از راه نادرست تشخیص دهد و برای هدایت او به سعادت، 000/124 پیامبر فرستاده که اول آن حضرت آدم (ع) و آخر آنها حضرت محمد (ص) پیامبر گرامی اسلام می باشد، ما به حیات اخروی و حشر مردگان در روز قیامت و حساب و کتاب معتقدیم، کتاب اصلی ما مسلمانان قرآن است که از سوی خداوند متعال و توسط پیامبر گرامی اسلام (ص) آورده شده است و ما را به انجام کارهای نیک و پرهیز از کارهای ناروا فرا می خواند. چنانچه دوست داشته باشید اطلاعات بیشتری درباره آخرین دین الهی داشته باشید خوشحال می شویم که بتوانیم در این امر به شما کمک کنیم.

نشانی ما :         http://www.hawzah.net

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:33 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

مذمت خود کشی در اسلام

پرسش:
آیا در باره خودکشی احکامی در اسلام وجود دارد؟
پایگاه حوزه4868-2، 4868-2
پاسخ:

خودکشی در اسلام همانند دیگر کشی، حرام و از گناهان کبیره و قتل نفس محسوب می شود اگر انسان کمی دقت کند هرگز هوس خود کشی نخواهد کرد مگر آن که به حیات پس از مرگ عقیده مند نباشد چون اگر این خودکشی برای فرار از مشکلات باشد مطمئناً با وصف خود کشی مرگ برای انسان بسیار سختر از دنیا خواهد شد. و از جهت دیگر از دست دادن تمام فرصتهای دنیوی برای جبران خود و آخرت، امری نامعقول و ناپذیرفتنی است به جای پذیرفتن طعم تلخ و تجربه جبران ناپذیر خودکشی باید به مقوله دیگر به نام خودسازی روی آورد.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:34 AM
تشکرات از این پست
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی

طلب کمک از معصومین به طور مستقیم

پرسش:
آیا ما می توانیم به طور مستقیم از اهل بیت (علیهم السلام) طلب کمک و یاری نماییم؟
پایگاه حوزه4059، 4059
پاسخ:

در عالم برزخ حداقل برای اولیاء خداوند، امکان تعامل و اثرگذاری در عالم طبیعت فراهم است و بلکه ممکن است این امکان در برزخ گسترده تر از زمانی که در زندگی دنیایی بوده­اند، باشد؛ با این وصف، امکان تقاضا و طلب دعا کردن از اولیاء الهی وجود دارد، اگر چه این تعامل دارای دو طرف خواهد بود و باید حداقل شرایط در طرف دنیوی (ما) هم حاصل باشد و گاهی اولیاء الهی به خاطر مصالح همان فرد یا تضادی که تقاضای آن فرد با الوهیت خداوند و اموری از این قبیل دارد، به ظاهر کمک و یاری نرسانند، اما همین حالت توسل و توجه، خود محصول گرانبهائیست که انسان با اولیاء خدا رابطه برقرار کند و همین عامل کمال یابی و رشد او خواهد بود. البته اولیاء الهی در رابطه با خداوند متعال بندگانی مکرم هستند و به هیچ نحوی استقلال در عمل ندارند و هر چه هست به اذن خداوند متعال است.

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:34 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها