پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
5 : پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز و زمستان 1389; 12(1-2 (45-46)):115-137. |
|
بررسي نقدهاي سيداحمد فرديد بر ليبراليسم و غرب |
|
حسني فر عبدالرحمن,افروغ عماد |
|
|
غرب و مفاهيم و انديشه هاي مرتبط با آن مثل ليبراليسم، مدرنيته، دموکراسي، سرمايه داري، سکولاريسم، تکنولوژي، توسعه و غيره موضوع هايي است که براي کشورهاي غيرغربي مساله ساز شده است.
برخي افراد در توصيف ليبراليسم، به عنوان اصلي ترين و مهم ترين انديشه در دوران معاصر، تعبير «نظريه مدرن تمدن غرب» را به کار مي برند. انديشه ليبراليسم و برخي جلوه هاي غرب و تمدن آن به کشورهاي ديگر، از جمله ايران، به صورت واقعي و يا وارونه سرايت کرده است؛ برخي با آن همراه شدند و آن را پذيرفتند و برخي با آن مقابله کرده و به طرد، رد يا نقد آن پرداخته اند. همراهي با مدرنيته در اهميت دادن به قانون و مشتقات آن نظير قانون اساسي، پارلمان، برابري، مساوات، حق راي و محدود کردن قدرت پادشاه تبلور يافت؛ مقابله کنندگان نيز با قانون بشري، آزادي همه جانبه، برابري ميان همه (مسلمان و غيرمسلمان)، سکولاريسم (جدايي دين از دنيا)، آزادي بيان گسترده و آزادي عقيده، مخالف بودند؛ مخالفان و منتقدان نيز نسبت به آزادي، قانون گذاري، عدالت و مساوات، تعريف خاص از انسان و شناخت و هستي و غايت زندگي از نوع غربي مخالف يا منتقد بودند.
در اين مقاله به بررسي ديدگاه هاي سيداحمد فرديد مي پردازيم که از جمله کساني است که از منظر غرب ستيزي و با رويکردي از نوع علي و معلولي، در مخالفت با غرب و ابعاد ليبراليسم (مباني، ارکان و نتايج منتسب به ليبراليسم) ديدگاه هاي انتقادي مطرح مي کند.
|
|
كليد واژه: غرب، ليبراليسم، سيداحمد فرديد، انتقاد، غرب شناسي، غرب ستيزي |
|
|
نسخه قابل چاپ
|
یک شنبه 3 اردیبهشت 1391 1:13 PM
تشکرات از این پست