پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
يکي از مسايل مهم در حوزه فلسفه ذهن معاصر، مساله «اذهان ديگر» است که امروزه با دو رويکرد معرفت شناختي و مفهومي از آن بحث مي شود. در اين مقاله پس از توضيح صورت مساله در دو رويکرد ياد شده و مروري بر تاريخچه آن، بر مساله معرفت شناختي اذهان ديگر متمرکز شده، به بررسي يکي از پاسخ هاي ارايه شده به آن يعني راه حل تمثيلي خواهيم پرداخت. مبناي اصلي اين پاسخ آن است که ما مي توانيم با تعميم استقرايي حالات ذهني خود به ديگران، باور به اذهان ديگر را موجه سازيم. پس از بيان برخي روايت هاي ابتدايي و تکميلي اين راه حل، ايرادات عمده اي که بر آن وارد شده است بررسي مي گردد. البته ادعاي نهايي اين مقاله آن است که با دغدغه ارايه توجيه معرفت شناختي براي اعتقاد به اذهان ديگر، درجه احتمالي كه از تمثيل مورد بحث حاصل مي شود به حدي است كه براي توجيه معرفتي اين باور كفايت مي كند.
نسخه قابل چاپ
عشق انساني که در آموزه هاي صوفيه و نيز منتقدان آنها غالبا با تعبير «عشق مجازي» ظاهر مي شود، يکي از مواضع غامض و دشوار در عرفان اسلامي است. اهميت روزبهان در اين عرصه، از آنجاست که وي نه تنها از به کاربردن اصطلاح رايج «عشق مجازي» تعمدا امتناع و به جاي آن از تعبير «عشق انساني» استفاده مي کند، بلکه تجربه عشق انساني را براي تحقق عشق رباني اجتناب ناپذير مي داند. آموزه روزبهان، بالطبع اين پرسش را پيش مي کشد که حيثيت معرفت شناختي عشق انساني چيست که بدون تجربه آن، عشق رباني رخ نمي نمايد. در اين پژوهش، به منظور يافتن پاسخ، نخست نشان داده مي شود که تحسين عشق انساني در انديشه عرفا در قالب پارادايم هاي گوناگون رخ داده است؛ سپس جايگاه عشق انساني در منظومه عرفاني روزبهان مورد کاوش قرار گرفته و با شرح واژه كليدي «تجلي» و تبيين فرايند «تاويل»، نوآوري هاي روزبهان در اين باب طرح و تحليل گشته و وجوه تمايز انديشه وي با عارفان ديگري که عشق مجازي را مقبول مي داشته اند، تقرير شده است.
قرائتي از سوره عصر که مغاير با قرائت هاي معتبر قرآن کريم مي باشد به امير مومنان (ع) نسبت داده شده است، از آن جهت که اين قرائت در بردارنده اضافه هايي بر سوره عصر است، پذيرش آن به معناي حذف بخش هايي از قرآن کريم است، بررسي اسناد دو روايتي که اين قرائت را به امام (ع) نسبت مي دهد، بيانگر اين است که اين روايات از جمله اخبار آحاد است و جز توسط يک راوي مجهول الحال نقل نشده است، ابو اسحاق سبيعي تنها کسي است که روايت را از آن راوي نقل کرده است، روايت هاي ابو اسحاق از جهت عدم تصريح به سماع و تحديث و نيز تدليس او مورد نقد جدي رجاليان و محدثان قرار دارد، علاوه بر آن ابو اسحاق در سال هاي پاياني عمر از حافظه مناسبي برخوردار نبوده است، قرائت منسوب همراه با اختلاف نيز نقل شده است به گونه اي که اين اضطراب و آن اخلال در سند، پذيرش آنرا ناممکن مي سازد.
«استقراء» مساله اي است که از دير زمان متفکران به ويژه فيلسوفان علم را به خود مشغول ساخته است و هر يک به فراخور توان به تبيين آن پرداختند و اين توجه، زماني تشديد يافت که گروهي از تجربه گرايان در مقابل کساني که قياس را يگانه راه معتبر براي استنتاج معرفي مي کردند، ايستادند و براي يقيني ساختني استقرا گام هاي مهمي برداشتند.
آيه ولايت به اعتقاد شيعه و بسياري از دانشمندان اهل سنت در باره حضرت علي (ع)، هنگامي كه در حال ركوع انگشتر خويش را به سائل بخشيدند، نازل شده و نزد شيعيان از آيات مهم اثبات كننده امامت و حاكميت حضرت علي (ع) به شمار مي رود. استدلال شيعه به اين آيه بر اثبات امامت و حاكميت حضرت علي (ع) با اشكالات متعددي از جانب دانشمندان اهل سنت مواجه شده كه هريك از آنها در كتاب هاي تفسيري و كلامي تشيع به تفصيل مطرح و جواب هايي كامل به آنها داده شده است. تنها موردي كه در بسياري از كتاب هاي شيعه مطرح نشده و در مواردي كه مطرح شده نوعا، به نظر نگارنده، با جواب هاي كافي و كامل همراه نبوده، اشكال مهم آلوسي، عالم و مفسر بزرگ اهل سنت، بر استدلال شيعه به اين آيه، در زمينه اثبات امامت حضرت علي (ع)، مبني بر لزوم نفي امامت ساير امامان شيعه (ع) در استدلال شيعه به اين آيه است. در اين مقاله تلاش شده است پاسخي كامل و مبسوط به اين اشكال داده شود.
تفسير قرآن به قرآن به عنوان يکي از کارآمدترين روش هاي تفسيري در قرن حاضر مطرح شده است. علامه طباطبايي در تبيين مباني اين روش کوشيد و بر اساس آن در يک دوره کامل، قرآن کريم را تفسير کرد. مقاله حاضر درصدد ارزيابي کارآمدي اين روش در آشکار ساختن مفاهيم قرآن است و مي کوشد نشان دهد که چه کاستي و ضعفي، به لحاظ روشي، بر آن وارد است و چگونه مي توان آن را تکميل کرد. اين مقاله، پس از طرح مباني و ادله اين روش، و نقد و بررسي جايگاه روايات تفسيري در اين روش تفسيري به تبيين نقش روايات معتبر در فهم و تفسير قرآن کريم پرداخته است.
شرح ابن ميثم بحراني بر نهج البلاغه از ويژگي هايي برخوردار است كه آن را از ساير شروح ممتاز مي سازد. همچون: جامعيت شارح آن در علوم عقلي و نقلي و در اختيار داشتن نسخه سيد رضي و تقرير برهاني نهج البلاغه و تحقيقات عرفاني و تقرير علمي حكمت هاي اخلاقي و استفاده از علوم عصري و داوري بين شرح قطب راوندي و ابن ابي الحديد و موجود بودن نسخه هاي دستخط مولف. انتقاداتي نيز بر اين شرح وارد است كه از جمله آنها اعتماد كردن شارح بر علوم عصري مانند نظريه بطلميوس است.
حضور چند صد ساله مهاجران يهود در جزيره العرب پي آمدهاي فراواني براي ساكنان اين سرزمين به همراه داشت كه در اين ميان بررسي وضعيت و موقعيت اقتصادي آنان در ميان عرب شمالي، به ويژه در يثرب، و همچنين چگونگي تحول اين جريان در دوره اسلامي، در ارزيابي روند تكوين نظام اقتصادي جامعه مدني حايز اهميت بسيار است. در مقاله حاضر ضمن واكاوي فعاليت هاي مالي يهود به منظور تبيين موقعيت اقتصادي آنان در يثرب، چگونگي تحول اين جريان در عصر نبوي و روند انتقال قدرت اقتصادي يهود به مسلمانان بر اساس منابع تاريخي بررسي و به ترتيب در دو بخش اين نوشتار تبيين شده است.
آيه 238 سوره بقره، يکي از بحث برانگيزترين آيات کريم براي مفسران بوده و يافتن مصداق "صلاة وسطي" که بخشي از آيه ياد شده را ويژه خود کرده است، استدلال ها و کشاکش هاي بسياري را برانگيخته است. ما در اين مقاله- جدا از آنچه تاکنون، مفسران ارايه کرده و تنها به رغم انگيزه نيکوي خود، به اختلافات دامن زده اند- براي آن که راه حل نويني جست و جو و عرضه کنيم، نخست هشت قرينه منفصله و متنوع را که فقهي، ادبي، حديثي، تاريخي، جغرافيايي و تفسيري اند، يادآور شده، با تحليل و جمع بندي آنها، تلاش کرده ايم نشان دهيم، مصداق "صلاة وسطي"، نماز ظهر در شش روز هفته و نماز آدينه در ظهر هر جمعه است.
محققان مسلمان در بحث از «ظهور و بطون» كه دو سطح از لايه هاي معنايي قرآن را تشكيل مي دهند و رابطه ميان اين دو سطح معنايي اختلاف نظر دارند. تعريف دقيق ظاهر و باطن، درك روشن رابطه و راه دست يابي به آنها نقش مهمي در فهم قرآن و معرفت ديني و داوري در اين ساحت دارد. عدم تفكيك بين ظهور و بطون و عدم توجه به اختلاف مباني در تعريف بطون نزد عرفا و غير آنها، نه تنها باعث برخي اشتباهات در عرصه دين شناسي شده، بلكه سبب برخي قضاوت هاي نادرست در فهم قرآن و دين گرديده است. در اين مقاله سعي شده است بعد از تعريف ظاهر و باطن قرآن، رابطه بين آن دو روشن و همچنين به راه دست يابي به آنها اشاره شود.
ظن از واژه هاي نسبتا پركاربرد در قرآن كريم است كه به جهت استفاده آن در موضوعات اعتقادي و اخلاقي، از اهميت بالايي در مباحث معرفت شناختي و اخلاقي قرآن برخوردار است. در برخي از آيات قرآن، «خاشعين» چنين توصيف شده اند كه آنها در مورد ملاقات پروردگارشان ظن دارند. در حالي كه، در موارد ديگري از قرآن آمده است كه كافران در اعتقاداتشان بر امور ظني اتكا دارند و نيز گفته شده كه ظن، انسان را از حقيقت بي نياز نمي كند. از اين رو، بيشتر مفسران بر آن شده اند كه ظن داراي دو معناي متضاد يقين و شك است. نويسنده اين مقاله ضمن بيان سه ديدگاه در مورد معناي اصلي ظن، ديدگاه راغب را در اين باره تقويت و سپس به طبقه بندي موارد كاربرد ظن در قرآن پرداخته است. همچنين رابطه مفهومي بين ظن با واژه هاي يقين، شك، حسبان و زعم بيان شده است.
بنا به روايت هاي فراواني از شيعه و اهل سنت، حضرت علي (ع) نخستين جامع قرآن کريم پس از پيامبر اکرم (ص) بوده، اما شبهه هايي نيز مطرح شده است. نخست اين که اهل سنت با انگيزه توجيه بيعت نکردن امام (ع) با خليفه اول به روايت اين روايات اقدام كرده اند. بنابراين، در درستي اين روايت ها خدشه وارد است و ديگر اين که مراد از جمع قرآن، به خاطر سپردن است و نه مکتوب کردن قرآن. آنچه بر شبهه اول دلالت دارد تنها در روايت هاي ابن سيرين ديده مي شود، اما روايات او مرسل بوده و از انسجام برخوردار نيست و با ديگر روايات جمع هم خواني ندارد. شبهه دوم با هدف صيانت قرآن که از سوي امام (ع) نقل شده است، منافات دارد و با آنچه بر مکتوب بودن گردآوردي ايشان دلالت دارد، نمي خواند. از اين رو، هيچ يك از اين دو شبهه نمي تواند جمع قرآن به وسيله امام علي (ع) را مورد ترديد قرار دهد.
تفويض دين از ناحيه خداوند به رسول مکرم اسلام (ص) و در پي آن تفويض پيامبر به ائمه معصوم (ع) در روايات متعدد شيعي با اسناد صحيح نقل شده که يکي از ابعاد آن تشريع احکام است. اهل سنت نيز بر اساس نصوص خود بدون آن که نام تفويض دين را به کار ببرند به تشريع بخشي از احکام توسط پيامبر خدا (ص) اذعان دارند. تفويض دين از شئون ولايت رسول خدا (ص) در دو ناحيه ولايت در حاکميت مطلق اجرايي و ولايت در تبيين وحي قابل بررسي است. خلق و خوي پيامبر خدا (ص) حکمت فاعلي تفويض، و آزمون امت رمز حکمت غايي تفويض است. اين مقاله ضمن بررسي اسناد ادله تفويض دين و نقد ديدگاهها درباره مفاد آنها، کوشيده است بر مبناي حکمت فاعلي و غايي تفويض، تبييني مناسب از مقوله تفويض ارايه دهد و تهافت هاي ظاهري را از ميان بردارد.
در اين مقاله ابتدا رجعت با ادله نقلي اثبات شده و سپس در بحث تناسخ، مهم ترين ادله استحاله آن با تحليل نقادانه بررسي شده است. اين ادله با دقت در مقدمات و لوازم آن ها، به وسيله اشكال هايي ابتكاري مورد نقد قرار گرفته و اين نتايج به دست آمده است كه اولا: هيچ يك از اين ادله با نظريه رجعت تنافي ندارد؛ ثانيا: از پنج دليل استحاله تمام اقسام تناسخ. دليل اول (بر اساس نظريه حركت جوهري يا اتحاد عاقل و معقول) استحاله تمام اقسام تناسخ را اثبات مي كند، ولي دليل دوم تنها تناسخ مطلق را ابطال مي نمايد و دليل پنجم (بر اساس نظريه اتحاد عاقل و معقول) تنها قادر به ابطال برخي از اقسام تناسخ است. دو دليل ديگر باطل است. دليل اول از دو دليل استحاله تناسخ نزولي تنها برخي از آراي قائلان به اين نوع تناسخ را ابطال مي كند. دليل دوم استحاله تناسخ نزولي و دليل استحاله تناسخ صعودي، هر دو، باطل اند.
موضوع عقل، تعريف، ماهيت و كاركرد آن در وجود انسان و جايگاهش در معارف بشري از مهمترين موضوعات دانش فلسفه است. فلسفه يوناني از طريق مدارسي چون جندي شاپور و ... به جهان اسلام راه يافت و موافقت ها و مخالفت هايي را در جهان اسلام برانگيخت. صوفيان را بايد از مخالفان يا منتقدان خرد فلسفي دانست. انتقادهاي آنان در متون عرفاني اعم از نظم يا نثر به ويژه از قرن پنجم و ششم به بعد فزوني گرفت. به نظر مي رسد صوفيان و عارفان نزديك به صدر اسلام به جز محاسبي و احمدبن ابي الحواري دريافت درست و مشخصي از عقل نداشته اند. ذوالنون بين عقل و تكليف، به تلازم قائل بود و مستملي بخاري عقل را ابزار علم مي دانست. ديگر صوفيان، عقل را به عنوان مميز در حوزه اخلاقيات و ناصح، اگر به دنبال رضاي خدا باشد، به حساب مي آوردند، ولي اكثر قريب به اتفاق آنها عقل را آلت عبوديت مي دانستند و تضادي كه در قرون بعدي بين عقل و عشق در سخن عارفان ديده مي شود تا قرن پنجم چندان چشمگير نيست.