پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
4 : معرفت فلسفي بهار 1388; 6(3 (پياپي 23)):119-152. |
|
رابطه نفس و بدن در انسان شناسي ملاصدرا |
|
افضلي جمعه خان*,سليماني اميري عسكري |
|
* جامعه المصطفي العالميه |
|
نفس و بدن در انسان شناسي ملاصدرا چه رابطه اي با يکديگر دارند؟ آيا آنها دو موجود بيگانه از يکديگر به حساب مي آيند که بر اثر فشار بيروني، در کنار هم قرار گرفته اند و هيچ تناسبي با هم ندارند؟ يا با صورت طبيعي در کنار هم جاي گرفته اند؟ براي پاسخ به اين پرسش، لازم است قبلا مشخص کنيم که آيا ملاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه انگار است يا مانند فيزيکاليست ها، يگانه انگار و يا تشکيکي (نه هر دو و نه هيچ کدام)؟ اگر ثابت شود که گزينه اول درست است، آن گاه مي توانيم از رابطه نفس و بدن به شکل رايج آن سخن به ميان آوريم. اما اگر گزينه دوم درست باشد، نمي توان رابطه نفس و بدن را دقيقا به شکل کلاسيک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملاصدرا پذيراي هر يک از اين احتمالات است، نوشتار حاضر هر يک از اين احتمالات را به دقت بررسي و سرانجام چنين نتيجه گيري مي کند که از ميان اين احتمالات، فقط احتمال اخير قابل دفاع است. بر پايه اين ديدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظريه تشکيک تبيين مي شود. بر اساس نظريه تشکيک، هستي داراي مراتب تشکيکي است، به گونه اي که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که اين نظريه قابل تطبيق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشيده است تا رابطه نفس و بدن را در سايه آن تبيين کند.
|
|
كليد واژه: ملاصدرا، نفس، بدن، انسان شناسي، دوگانه انگاري، يگانه انگاري، تشکيک، روح |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|
شنبه 23 اردیبهشت 1391 10:28 PM
تشکرات از این پست