0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):90-120.
 
زمينه ها و انگيزه هاي اتحاد انبيا در مثنوي
 
روحاني رضا*
 
* دانشگاه كاشان
 
 

كتاب مثنوي شريف، معنويت و شرافت خود را مديون عوامل مختلفي است كه شايد استفاده ها و استنادهاي متنوع و هنري صاحب مثنوي از قرآن كريم، در راس آن عوامل قرار داشته باشد. يك دسته از بهره هاي معنوي و درس هاي معرفتي و پربسامد مولانا از كتاب حق تعالي نيز بي گمان از راه دقت و تامل در احوال و اقوال پيامبران الهي حاصل شده است.
نوشتار حاضر مي كوشد برخي از اين درس ها و نكته يابي هاي عرفاني - اخلاقي مولانا را، با محور و موضوع اتحاد و همانندي انبيا، در حد مجال و مقال، كشف كند و تبيين نمايد. از اين رو،‌ نگارنده در بخش اول مقاله به معرفي و دسته بندي مباحث مربوط به اتحاد و همانندي انبيا در قرآن، به عنوان ماخذ نظري و اصلي مولانا در اين باره پرداخته است. با عناويني مثل اتحاد و همانندي انبيا در مبدا دعوت، اهداف و وظايف مشترك در بعثت و پيام انبيا، و همانندي يا اتحاد قرآن با كتاب هاي پيشين؛ و سپس، تجلي و تاثير همين موضوع در مثنوي، در بخش دوم يا متن مقاله بازنمايي مي گردد، با عناويني مثل همانندي در شخصيت، همانندي در دعوت و همانندي در هدف انبيا، كه هر كدام در بخش هاي كوچك تر، به همراه نمونه هاي مشخص بررسي و تبيين شده است.
سخن تازه اين گفتار آن است كه مخاطبان كتاب مثنوي، كتاب مثنوي، مي توانند با پيروي از شيوه معنوي و معرفتي مولانا در استفاده از كتاب الهي، به «سر صحف» واقف آيند، و با كشف و درك همانندي ها و همساني هاي (دعوتي و شخصيتي) انبياي الهي، به عوامل و دلايل مهم و با استحكامي جهت تقريب مذهبي و تفاهم بين الادياني دست پيدا كنند، و با اين معرفت حيات بخش، ريشه بسياري از اختلافات و جنگ هاي ديني و عقيدتي در جهان خاكي را شناسايي و رفع سازند، و در نهايت به زندگي مسالمت آميزتر، انساني تر و الهي تري دست پيدا نمايند.

 
كليد واژه: مثنوي،‌ قرآن، اتحاد، انبيا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 22 اردیبهشت 1391  9:15 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):121-146.
 
ابسال رمزي ناگشوده در نمط نهم اشارات
 
روضاتيان سيده مريم*
 
* گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه اصفهان
 
 

سلامان و ابسال قصه اي است رمزي كه با چندين روايت شهرت پيدا كرده است. علت رواج روايت هاي مختلف از اين قصه، انتقادي است كه فخر رازي بر عبارتي از شيخ الرئيس ابوعلي سينا در نمط نهم اشارات وارد كرد. اين انتقاد، ذهن خواجه نصير طوسي را به خود مشغول ساخت و او را براي يافتن روايت مورد نظر ابن سينا به تكاپو واداشت و به دنبال آن نويسندگان ديگر نيز، از زمان خواجه نصير تاكنون درباره روايت هاي مختلف سلامان و ابسال و شرح رمزهاي آن، ديدگاه هاي گوناگوني ابراز كرده اند. مي توان گفت تمام اين آثار بر اساس نظر خواجه نصير بنا نهاده شده كه پس از سال ها جستجو به دو روايت از سلامان و ابسال دست پيدا كرد. يكي از آن دو روايت قصه اي است كه حنين ابن اسحاق يك قرن پيش از ابن سينا از يوناني به عربي ترجمه كرده بود؛ اما خواجه نصير كه رمزهاي هر دو قصه را به شيوه اي فلسفي تفسير كرده است، روايت حنين ابن اسحاق را مورد نظر ابن سينا نمي داند. پس از او شارحاني كه به اشارات ابن سينا يا سلامان و ابسال حنين ابن اسحاق پرداخته اند به پيروي از خواجه نصير، قصه سلامان و ابسال را بيشتر به شيوه فلسفي تحليل كرده و مفاهيم رمزي اين قصه را با منظور ابن سينا مطابق ندانسته اند. علت رواج اين عقيده،‌ اشاره ابن سينا به مفهوم رمزي ابسال است كه چون شارحان منظور شيخ را از اين اشاره درنيافته، در رمزگشايي هاي خود دچار خطا شده اند. ما در اين مقاله برآنيم تا ضمن نقد شروح معروف سلامان و ابسال حنين ابن اسحاق، با توجه به متن عربي نمط نهم اشارات و تنبيهات، نشان دهيم برخلاف عقيده اي كه از قرن هفتم هجري تاكنون تحت تاثير نظر خواجه نصير وجود داشته است، سلامان و ابسال مورد نظر ابن سينا با مفاهيم رمزي روايت حنين ابن اسحاق قابل تطبيق است و اتفاقا در مقايسه با ساير شروحي كه تاكنون بر اين قصه نوشته شده، بيانات شيخ الرئيس در نمط نهم اشارات بهترين تاويل عارفانه اين قصه به شمار مي آيد.

 
كليد واژه: سلامان و ابسال، شروح سلامان و ابسال، ابن سينا، خواجه نصير، اشارات و تنبيهات
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 22 اردیبهشت 1391  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 

 6 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):147-162.
 
معرفت شناسي احساس در منظومه عرفاني بهاء ولد و مولوي
 
زرواني مجتبي,غروي نيستاني سيدماجد
 
 
 

احساسات انساني براي بسياري منظومه هاي معرفتي، نقشي مناقشه برانگيز داشته و امري مساله ساز بوده است. در اين ميان، هر چند سنت هاي عرفاني، غالبا چنين احساساتي را جدي گرفته و حتي بنيان هاي معرفت را بر «دلايل دل» استوار ساخته اند، در عين حال، كمتر به گونه اي منقح، ساز و كار حصول معرفت از طريق احساسات انساني در اين هندسه هاي عرفاني مورد بحث واقع شده است. اين مقاله بر آن است تا اني سازوكار را در منظومه عرفاني بهاء ولد و مولوي، واكاوي نمايد. نگارندگان با تمركز بر واژگاني چون «مزه» و «بو» در ادب اين دو عارف، و نيز استخراج مولفه هايي چون «آمادگي دروني» و «نظر دوستي به هستي» در انديشه ايشان، مي كوشند تا در پرتو صراحت لهجه كم نظير بهاء‌ ولد، ابهامات موجود در انديشه مولانا در باب تاثرات دروني را شفاف تر سازند. به اين منظور، با ارايه شواهد فراوان از معارف و مثنوي نشان داده شده كه عواطف از منظر اين دو عارف، منبعي موثق براي كسب بصيرت است و خصلتي معرفت شناختي دارد؛ و بالطبع در اين معنا در مقابل تعقل قرار ندارد. همچنين حيثيت معرفتي احساسات و تاثرات دروني در انديشه اين دو عارف باعث شده كه ايشان تاكيدي بر خصلت متمايز و منحصر به فرد تجربه ديني ننمايند و براي حصول معرفت، منعزل شدن از حواس انساني را طلب نكنند. اين امر در انديشه بهاء ولد صراحت دارد و نگارندگان كوشيده اند آن را در منظومه معرفتي مولانا، بازيابي و بازخواني نمايند.

 
كليد واژه: احساسات انساني، آمادگي، نظر،‌ بهاء ولد، مولوي، عرفان اسلامي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 22 اردیبهشت 1391  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):163-174.
 
كشف و كفش «كفش طلبيدن در عرفان ابوالعباس قصاب آملي»
 
گرجي مصطفي*
 
* دانشگاه پيام نور
 
 

يكي از عارفان و مشايخ بزرگ مكتب خراسان و حكمت خسرواني، شيخ ابوالعباس احمد ابن محمد ابن عبدالكريم قصاب (يا قصار) آملي طبرستاني 424-314) ه.ق) است. درباره احوال، سلوك و طريقت و كرامت هاي او در متون متقدم، جستارهاي پراكنده اي وجود دارد كه نياز به بررسي و تامل محققانه اي دارد. اما آنچه در اين جستار آمده است، اشاره به كنشي از اوست كه تا جايي كه نگارنده جستجو كرده،‌ تقريبا در هيچ متن عرفاني نظير ندارد. اين كنش و حكايت در حالتي است كه يكي از مريدان، از شيخ كفش (: نعلين) تقاضا مي كند. اين حكايت، فقط در نسخه ميكروفيلم مرادالمريدين آمده و در متوني كه درباره احوال او بحث كرده اند، سابقه ندارد. نگارنده در اين مقاله با توجه به موارد مشابهي چون نعلين مخصوص پيامبر اسلام، كفش مخصوص بايزيد، تاكيد شمس تبريزي بر لزوم كفش مخصوص يك فرقه، ديدگاه طريقت مولويه درباره كفش به عنوان پاي افزار پيران و اختصاص هزينه خاص براي خريدن نعلين و همچنين تاكيد بر تقدس كفش در آيين فتوت به اين نتيجه رسيده است كه بخشيدن نعلين و طلب كفش از پير، عملي آييني در تصوف - ضمن اين كه نشان دهنده ابزار شناسايي فرقه اي از فرق ديگر است- مبين اين نكته است كه قصاب، پيرو آيين فتياني است كه مختص ايرانيان بوده است.

 
كليد واژه: قصاب آملي، آيين كفش بخشيدن، آيين فتوت، كشف، نعلين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 22 اردیبهشت 1391  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 8 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):175-205.
 
پژوهشي در زندگاني، احوال و افكار حمدون قصار
 
وجداني فريده*
 
* دانشگاه زنجان
 
 

بررسي و نقد شيوه يادكرد حمدون قصار در منابع معتبر تصوف، از آغاز قرن چهارم تا حدود قرن سيزدهم،‌ بخش نخست اين مقاله را تشكيل مي دهد. بخش دوم،‌ اطلاعاتي از زندگاني اين عالم فقيه و محدث را در بر مي گيرد و به اين پرسش ها كه آيا مي توان حمدون قصار را موسس فرقه ملامتيه ناميد؟ و آيا پيروان حمدون در زمان حياتش به نام حمدونيه يا قصاريه خوانده مي شده اند، پاسخ مي گويد و سپس، به طرح آرا و انديشه هاي او مي پردازد. بررسي ما نشان مي دهد كه وي خلق، نفس و دنيا را از موانع عمده راه كمال آدمي مي شمارد و به برگذشتن از آن ها توصيه و تاكيد مي دارد و براي نيل به اين مقصود، روش هاي تربيتي خاصي نيز ارايه مي كند؛ اما برخلاف آنچه بعضا ادعا مي شود در گفتار، كردار و شيوه تعليمي اش، از آنچه اسباب بغض و نفرت خلق را فراهم آورد و ملامت آنان را برانگيزد، كم ترين نشاني يافت نمي شود.
در اين مقاله به ضرورت، از شيوه زندگي حمدون نيز سخن به ميان آمده و آشكار شده كه وي علي رغم آن كه در خوار داشت نفس خويش مي كوشد و بر خود سخت مي گيرد، ديگران را گرامي مي دارد و با آنان رابطه اي مبتني بر مدارا و اغماض دارد. به علاوه او از مسايل پيرامون خويش نيز غافل نيست و از فرصت ها براي شناساندن آفات اجتماعي روزگارش بهره مي جويد.

 
كليد واژه: حمدون قصار، ملامتيه، قصاريه، حمدونيه، تصوف خراسان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 22 اردیبهشت 1391  9:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):11-36.
 
حل چالش ثنويت ذهن و عين در حکمت متعاليه ملاصدرا
 
اكبريان رضا,قاسمي حسين*
 
* دانشگاه تربيت مدرس تهران
 
 

از ديرباز، مساله نسبت ذهن و عين - و ملاک واقع نمايي آن - در مکاتب مختلف فلسفي مطرح بوده است. افلاطون واقع نمايي ذهن را بر اساس «وجود عيني مثل، وجود پيشيني نفس، و تذکري بودن معرفت» تبيين کرد. ارسطو نيز وحدت ذهن و عين را در «صور مجرد» جست وجو نمود. در جهان اسلام، «تمايز وجود و ماهيت» باعث شد تا تقرر ماهوي بيش از پيش برجسته گردد و معضل وجود ذهني جدي تر پيگيري شود. ابن سينا بر اين اساس بود که «خدا و عقل فعال» را به عنوان موجودات مجرد، ضامن اين حاکويت دانست.
نويسندگان اين مقاله تلاش مي کنند نشان دهند ملاصدرا، بهتر از پيشينيان خود، به اين مساله پرداخته است. او ثنويت ذهن و عين را با استفاده از «اصالت وجود، اصل تشکيک در حقيقت وجود، اصل تعلق جعل به وجود، قيام صدوري صور علميه به نفس و حرکت اشتدادي نفس»، به وحدت مي رساند. او با استفاده از اين اصول، هر دو ساحت ذهن و عين را در حقيقت عينيه واحده وجود به وحدت مي رساند. تعبير وي از وجود ذهني در مرتبه وحدت تشکيکي وجود «وجود ظلي»، و در مرتبه وحدت شخصي وجود «ظهور ظلي» است
.

 
كليد واژه: وجود ذهني، واقع نمايي، قيام صدوري، تشکيک در وجود، عقل فعال، صور محض، حقيقت وجود
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):37-69.
 
تشکيک در وجود و بررسي مناقشات نوصدراييان علامه طباطبايي، آيت اله مصباح و آيت اله جوادي آملي
 
پورحسن قاسم,قائدشرف مهدي*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

مفهوم «وجود»، و کيفيت انتزاع آن، يکي از مباني مهم در اثبات مبحث «تشکيک در وجود» در حکمت متعاليه است. از آنجا که «وجود» معقول ثاني فلسفي است، نحوه عروض و اتصاف معقول هاي ثانيه فلسفي در اين موضوع اهميت مي يابد. پرسش اصلي مقاله حاضر آن است که: مفهوم «وجود»، که يکي از معقولات ثانيه فلسفي به شمار مي رود، از چه نحوه عروض و اتصافي برخوردار است؟ اساسا، عروض و اتصاف به چه معناست؟ اگر عروض اين دسته از مفاهيم در ذهن باشد، چه نتايجي بر آن مترتب است و اگر عروض آنها در خارج باشد، چه تاثيري بر مبحث «تشکيک در وجود» خواهد داشت؟ در آثار آيت اله مصباح و آيت اله جوادي آملي، بر اساس پاسخي که به نحوه عروض مفهوم «وجود» داده مي شود، طرح مبحث تشکيک نيز تعين مي يابد.
از جمله يافته هاي تحقيق حاضر اثبات نحوه عروض معقولات ثانيه فلسفي در خارج از طريق قاعده ثبوت ثابت، بسنده بودن دليل مبتني بر مفهوم «وجود» براي اثبات تشکيک، و پايان يافتن برخي مناقشات در اين زمينه است
.

 
كليد واژه: معقولات ثانيه فلسفي، مفهوم، وجود، تشکيک، اتصاف، عروض، نوصدراييان، قاعده فرعيه، قاعده ثبوت ثابت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):71-102.
 
تبيين فلسفي وقوع تجربه ديني از نظر ابن سينا
 
شيرواني علي*
 
* گروه فلسفه و کلام، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
 
 

اين مقاله بر آن است که با گزارش توصيفي - تحليلي سخنان ابن سينا، ديدگاه وي را درباره تجربه ديني از منظر فلسفي تبيين کند و از اين طريق، پاره اي از پرسش هاي مهم در بحث معرفت شناسي تجربه ديني و واقع نمايي اين تجربه ها را بر اساس آراي ابن سينا پاسخ گويد. متن اصلي مورد استناد در اين پژوهش کتاب الاشارات و التنبيهات ابن سيناست که وي برخي از آراي خاص خود را تنها در آن بيان کرده است.
مهم ترين نکاتي که در اين پژوهش از منظر ابن سينا مطرح شده، عبارت اند از: تبيين منشا توهمات خودساخته و بي پايه و نيز مشاهدات اصيل و واقع نما، بيان چرايي اصل و نحوه نيازمندي پاره اي از مشاهدات اصيل به تأويل و تعبير، تشريح فرايند وقوع اين رويدادها در حالت بيداري و حالت خواب، توضيح نقش بيماري، ترفندهاي ساختگي، تزکيه و تهذيب نفس و نيز قوت و ضعف آن در حصول اين تجربه ها، بيان مراتب و انواع تشکيکي آنها و نشان دادن منشا زمينه مند بودن برخي (و نه همه) تجربه هاي شبه حسي
.

 
كليد واژه: تجربه ديني، ابن سينا، الاشارات والتنبيهات، علم غيب، فلسفه دين، فلسفه عرفان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):103-144.
 
جبرگرايي الهياتي و راه حل هاي آن
 
زارع پور محمدصالح,سعيدي مهر محمد,حجتي سيدمحمدعلي
 
 
 

يکي از تقريرهاي جبرگرايي الهياتي نظريه اي است که با تکيه بر علم پيشين و خطاناپذير الهي، به نفع جبرگرايي استدلال مي کند. حاميان اين نظريه معتقدند که چون خداوند از پيش به همه اعمال انسان علم خطاناپذير دارد، پس انسان نمي تواند کاري جز آنچه خداوند از پيش مي داند انجام دهد، و بنابراين، اعمال انسان اختياري نيستند. در اين مقاله، پس از تشريح پيش فرض هاي مورد قبول اکثريت جبرگرايان الهياتي، ابتدا برهان پايه جبرگرايي الهياتي - به مثابه استدلالي که مي تواند کمابيش مورد اتفاق اين گروه از جبرگرايان باشد ـ تقرير مي شود و سپس، با بررسي مهم ترين راه حل هايي که تاکنون براي اين نوع جبرگرايي به دست داده شده است، جايگاه هريک در ارتباط با مقدمات اين برهان تبيين مي شود.

 
كليد واژه: جبرگرايي الهياتي، علم پيشين، اختيار، ضرورت گذشته، انتقال ضرورت، اکام، مولينا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:20 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):145-172.
 
بررسي و نقد شبکه باورهاي جرآلد ادلمن درباره آگاهي
 
سنايي علي,حمزييان عظيم
 
 
 

ادلمن آگاهي اوليه را از آگاهي برتر متمايز مي کند و آگاهي اوليه را با مقوله بندي ادراکي و حافظه مقولي ارزش گذار، و آگاهي برتر را با زبان توضيح مي دهد. وي با نقشه مغز که يک فضاي اطلاعات پديداري است، چگونگي پيوند و يک پارچگي ادراکات و عملکرد فاعل شناسايي را تبيين مي کند. لوازم ديدگاه او نفي نظريه قوا، انکار فاعل شناسايي به عنوان هويت متافيزيکي، رويکرد ابزارانگارانه به روان شناسي عاميانه، و دفاع از روان شناسي علمي است. ادلمن دوگانه انگاري ويژگي ها و شکاف تبييني در فلسفه ذهن را شبه مساله مي داند و البته خوانش درستي از اين مسايل ندارد. به نظر مي رسد که با حافظه نمي توان آگاهي اوليه را توضيح داد، زيرا، تا تجارب ذهني نباشد، حافظه چيزي براي بازآفريني نخواهد داشت. از اين گذشته، نمي توان سوژه را با نقشه مغز تبيين کرد، زيرا، بدون عامل فرادست، هر فضاي ذهني نياز به فضايي جامع تر خواهد داشت و هيچ گاه نقشه مغزي تحقق نمي يابد.

 
كليد واژه: ادلمن، آگاهي اوليه، آگاهي برتر، انتخاب طبيعي، نظريه نوروني انتخاب گروهي، شکاف تبييني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):173-193.
 
نگاهي به بازي زباني احساسات
 
عبداللهي محمدعلي,فرهانيان فاطمه*
 
* دانشگاه تهران، پرديس قم
 
 

پندار غالب آن است که احساسات خصوصي اند، اما ويتگنشتاين با اين پندار مخالف است، زيرا اعتقاد دارد: چنين تلقي اي به شکاکيت و سوليپسيزم منتهي مي شود. بنابه برداشت رايج، احساسات در دو معنا خصوصي اند: 1. معناي اول که با مساله معرفت سروکار دارد، داراي دو جنبه است: الف) هرکسي تنها خودش مي تواند به احساسات خود يقين و شناخت پيدا کند، ب) افراد هرگز نمي توانند از احساسات خصوصي ديگران آگاهي يابند (ويتگنشتاين نشان مي دهد که وجه اول بي معناست و وجه دوم نادرست.) 2. معناي دوم با «داشتن» مرتبط است، برطبق اين معنا، هرکسي احساس مخصوص به خود را دارد. و از اين رو، نمي توان دو احساس مانند هم و شبيه به هم داشت (ويتگنشتاين نادرستي اين معنا را نيز نشان مي دهد).
مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ويتگنشتاين، فقط به لحاظ دستور زباني مي توان گفت که احساس هرکسي تنها به خود او تعلق دارد، نه اينکه اين موضوع حاکي از امر خصوصي باشد. البته احساسات از اين جهت که به صورت راز باقي بمانند و هيچ نشانه بيروني از خود بروز ندهند، مي توانند خصوصي باشند
.

 
كليد واژه: احساسات، خصوصي، معرفت، داشتن، دستور زبان، راز، ويتگنشتاين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):195-226.
 
بررسي مباني انسان شناختي ديدگاه هاي اريک فروم
 
مصباح علي,محيطي اردكان محمدعلي*
 
* موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
 
 

ترديدي نيست که مباني و زيرساخت هاي علوم انساني در زندگي نظري و عملي انسان تاثير به سزايي دارند، چرا که نوع نگاه محقق به انسان، مسايل زيادي را از قبيل موضوع، روش و کاربرد در علوم انساني معين کرده و از سوي ديگر، رفتارها، اعتقادات و حتي احساسات افراد بر اين اساس شکل گرفته و تقويت مي شود، از اين رو بررسي آنها ضروري است. در اين مقاله آن دسته از مباني انسان شناختي علوم انساني که ديدگاه هاي روانکاوانه اريک فروم بر آنها استوار است در قالب عناويني چون اومانيسم، ماهيت انسان، از خودبيگانگي، سرشت مشترک انسان ها، انسان و دين و نيز انسان کامل، بررسي شده و با توجه به معارف اسلامي نقد مي شود.

 
كليد واژه: انسان شناسي، اومانيسم، ماهيت، ازخودبيگانگي، سرشت مشترک، اريک فروم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 8 : معرفت فلسفي بهار 1390; 8(3 (پياپي 31)):227-245.
 
ملاحظاتي درباره کتاب «فلسفه فلسفه اسلامي»
 
فنائي اشکوري محمد*
 
* موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
 
 

فلسفه فلسفه اسلامي و مزاياي آن
فلسفه فلسفه اسلامي عنوان اثري است از جناب حجت الاسلام والمسلمين دکتر عبدالحسين خسروپناه از استادان حوزه علميه قم. اين اثر کاوش و پژوهشي است در ماهيت فلسفه اسلامي، آسيب شناسي آن همراه با طرحي نو و رويکردي جديد به فلسفه اسلامي. اهميت موضوع ايجاب مي کند که پژوهش مزبور مورد توجه انديشوران و موضوع بحث و گفت و گو قرار گيرد
.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:21 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : معرفت فلسفي زمستان 1389; 8(2 (پياپي 30) ):11-42.
 
عالم عقول از منظر ابن سينا و شيخ اشراق
 
احسن مجيد*,يزدان پناه سيديداله
 
* دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام
 
 

برخي بر اين عقيده اند که سهروردي جز تغيير اصطلاحات، کار ديگري در فلسفه نکرده است، بر اين اساس، اختلاف و افتراقي با مشا ندارد. در مقاله حاضر، با تامل بر ديدگاه شيخ اشراق درباره عالم عقول و مقايسه آن با ديدگاه هاي ابن سينا، اين فرضيه را به اثبات خواهيم رساند که سهروردي در عين آنکه از بستر مشايي بهره مي برد و خود نخست مشايي بوده است، اما به طور روشن از اين مکتب جدا مي شود. او با توجه به مباني فلسفي خاص خود، برخي مراتب هستي همچون عالم عقول عرضيه را اثبات مي کند. افزون بر اين، مراتب مورد اتفاق همچون عالم عقول طوليه نيز در دستگاه سازوار هستي شناختي وي تفسير و تحليل هاي جديد و مستقلي مي يابد. البته، سهروردي در برخي موارد نسبت به ابن سينا کاستي هايي دارد، اما در مجموع، تبيين هاي وي در اين باره دقيق تر به نظر مي رسد.

 
كليد واژه: ابن سينا، شيخ اشراق، سهروردي، عقول طوليه، عقول عرضيه، عالم عقول، مراتب هستي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:22 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 

 2 : معرفت فلسفي زمستان 1389; 8(2 (پياپي 30) ):43-69.
 
حرکت و زمان در مجردات (بر اساس مباني حکمت متعاليه)
 
سعيدي احمد*
 
* موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني قدس سره
 
 

تقريبا همه حکما در اينکه حرکت و زمان از ويژگي هاي موجودات مادي بوده و عالم تجرد و موجودات مجرد کاملا منزه و برتر از آنها هستند، اتفاق نظر دارند. اما مي توان با کمک مباني حکمت متعاليه و دقت نظر در مفاهيم «مجرد»، «مادي»، «حرکت»، و «زمان» ثابت کرد که تنها مراتب عالي تجرد فارغ از حرکت و زمان اند و در مراتب نازل «تجرد»، نه تنها دليل قاطعي بر استحاله «حرکت» و «زمان» نيست، بلکه چه بسا با الهام از پاره اي از آموزه هاي نقلي، بتوان ادله اي هم بر امکان و وقوع «حرکت» اقامه کرد.

 
كليد واژه: حرکت، زمان، مادي، جسماني، مجرد، صدرالمتالهين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 23 اردیبهشت 1391  10:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها