0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) بهار 1390; 15(47):81-106.
 
سمبليسم و رهايي از چنبره زمان
 
اكبري مهناز*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي، تهران
 
 

گذر زمان تراژيک بوده، هست و خواهد بود.سمبليسم، مکتبي که در نتيجه نهضتي ادبي و هنري در اروپا شکل گرفت، مي کوشد با به کارگيري فنون مختلف از چنبره زمان بگريزد. در واقع، شاعر و نويسنده سمبليست سعي دارد با استفاده از نمادها و سمبل ها، خود را از بعد زمان برهاند و انقباض و انبساط زماني ايجاد کند. آثار مختلف مکتوب و نمايشي به پيروي از اين مکتب خلق شده است. آثار عرفاني مانند منطق الطير عطار، مثنوي معنوي مولانا، آثار سعدي، غزليات کلاسيک فارسي، رباعيات خيام، آثار صادق هدايت و ... همچنين آثار خارجي مانند رمان «تصوير دوريان گري» اثر اسکار وايلد، «گربه سياه» نوشته ادگار آلن پو و فيلم«بنجامين باتن» از اين دسته اند. بعضي از اين آثار در رهايي از چنبره زمان موفق بوده اما برخي ديگر قادر به تراژيک زدايي از زمان نبوده اند. به هر حال گذر زمان همچنان هست که هست.

 
كليد واژه: نماد، پيرنگ، تراژيک زدايي، سنجش فردايي، حس آميزي، مهراکين، رانش مرگ، توالي حرکت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) بهار 1390; 15(47):107-128.
 
بررسي تطبيقي لهجه بخارايي اوائل قرن بيستم (زبان تاجيکي) با فارسي معاصر (مطالعه موردي: رمان بيانات سياح هندي اثر فطرت بخارايي)
 
خدايار ابراهيم*,عامري حيات*
 
* دانشگاه تربيت مدرس
 
 

لهجه بخارايي يکي از لهجه هاي زبان فارسي است که در دهه دوم قرن بيستم هم زمان با شروع فعاليت هاي روشنفکران بخارا، جديدان، در آثار سران فکري اين جنبش به کار گرفته شد و در خدمت روشنگري و تعليم درآمد و پس از تقسيم ماوراءالنهر، به نام زبان تاجيکي به زبان رسمي و دولتي جمهوري تاجيکستان، يکي از جمهوري هاي مستقل پنج گانه آسياي مرکزي، ارتقا يافت. نقش فطرت بخارايي (1886-1938م)، که از سران جنبش جديدان در بخارا بود، در تکوين اين زبان نوآيين، منحصر به فرد است. در اين مقاله با استفاده از روش تحليلي توصيفي، رمان بيانات سياح هندي (چاپ 1330ق در استانبول) در سه نظام آوايي، واژگاني و نحوي بررسي شد. نتايج تحليل نشان داد فطرت در اين اثر با استفاده مکرر از ويژگي هاي نظام گفتاري مردم بخارا در اوايل قرن بيستم، تلاش آگاهانه اي را براي پي ريزي زباني نوآيين به کار گرفته است، با اين حال زبان وي به رغم نزديک شدن به گونه گفتاري و تلاش براي انعکاس ظرايف تلفظ اين لهجه در نوشتار، زباني آميخته و ترکيبي است: ترکيبي از گونه ادبي و گونه گفتاري، به گونه اي که اين هماهنگي در استفاده از دو نظام، زمينه را براي ارتقاي اين لهجه به زبان مستقل در سال هاي سپسين آماده کرد.

 
كليد واژه: آسياي مرکزي، ماوراءالنهر، جديدان، لهجه بخارايي، زبان تاجيکي، فطرت بخارايي، بيانات سياح هندي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) بهار 1390; 15(47):129-160.
 
هنرنمايي حافظ با اصطلاحات اقتصادي
 
دهقان علي*
 
* گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تبريز
 
 

شعر فارسي از جهت پيوند دادن واژگان معمولي اقتصادي با احساس و عاطفه شاعرانه، در قلم حافظ به اوج رسيده است. حافظ براي نشان دادن وضع معيشتي، اجتماعي، سياسي و مذهبي زمان خود از اصطلاحات اقتصادي با هنرمندي خاص بهره جسته است. بخشي از انديشه هاي عرفاني و فلسفي و جهان بيني و تصوير زندگي مطلوب وي، در قالب همين اصطلاحات منعکس شده است. اصطلاحات اقتصادي در ديوان حافظ از لحاظ مفهوم به چند دسته تقسيم مي شود و کاربرد آن ها در مفاهيم مجازي بر بار معنايي آن ها مي افزايد.از نظر ساختار نيز خلق انواع ترکيب ها و کاربرد صنايع ادبي و فنون بلاغي، موجب غناي اصطلاحات اقتصادي مي شود. بدين ترتيب فضاي اقتصادي و در کنار آن بازار پر رونق با کالاهاي گوناگون پديد مي آيد که عاطفه و احساس شاعرانه و جان و روح عارفانه، آن را زنده و پويا مي کند. اين مقاله هنر حافظ را در اين شيوه نشان مي دهد، اوضاع اقتصادي، اجتماعي، سياسي و مذهبي و ديدگاه شاعر را درباره آن ها در آيينه اصطلاحات اقتصادي مي نماياند و شگردهاي او را درطراحي فضاي اقتصادي شاعرانه و بازار شوق عارفانه بررسي مي کند.

 
كليد واژه: اصطلاحات اقتصادي، بازار شوق، نقد، خريد، فروش
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:55 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) بهار 1390; 15(47):161-180.
 
برنامه درسي تکليف محور، رويکردي نوين براي تقويت فارسي آموزي
 
صحرايي رضامراد,ميداني فاطمه
 
 
 

انتخاب مواد درسي مناسب که برمبناي اصول آموزشي تهيه و تدوين شده باشد، از مهم ترين نکات در آموزش زبان است. اين نکته بيش از آنکه مربوط به روش تدريس باشد، اهميت برنامه درسي را نمايان مي سازد. اگرچه توجه مدرسان زبان عمدتا متوجه روش تدريس است، اما بايد توجه داشت که طرح درس و برنامه درسي همسنگ روش تدريس اهميت دارد (اگر نگوييم مهم تر از روش تدريس است). پيشينه مطالعات مربوط به آموزش زبان حاکي از آن است که اين برنامه ها در يک سير تکويني قرار داشته و طي چند دهه اخير از حالت صرف دستوري يا معنائي خارج شده و تعاملي تر شده اند. از ميان برنامه هاي درسي مختلف، برنامه درسي تکليف محور به عنوان رويکردي جديد که فضايي براي کاربرد واقعي زبان توسط زبان آموزان فراهم مي کند، اخيرا جايگاهي قابل ملاحظه در ميان ديگر رويکرد ها و برنامه هاي درسي يافته است. بارزترين ويژگي اين رويکرد توجه هم زمان به دستور و معناست که بر اين ايده استوار شده است که زبان «نه به هدف برقراري ارتباط» بلکه «از طريق برقراري ارتباط» يادگرفته مي شود. به بياني ديگر، در اين رويکرد، يادگيري زبان براي اين نيست که زبان آموز بعدا بتواند کاري انجام دهد يا چيزي بگويد، بلکه همه آن کارها را بايد هم زمان با يادگيري زبان انجام دهد و بگويد. با توجه به اهميت تهيه و تدوين مواد آموزشي مناسب براي تقويت مهارت هاي زباني، به ويژه مهارت خواندن، بر مبناي رويکرد آموزشي تکليف محور زبان، هدف اين پژوهش، بررسي جوانب مختلف اين رويکرد و معرفي آن به عنوان روش نوين آموزشي براي تقويت درک مطلب فارسي آموزان است.

 
كليد واژه: تکليف، آموزش تکليف محور، فعاليت، خواندن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):1-18.
 
بررسي نوستالژي در شعر حميد مصدق
 
نظري نجمه,کوليوند فاطمه
 
 
 

يکي از مباحث مطرح در روان شناسي «نوستالژي» است که ارتباطي قوي با حافظه و خاطره دارد. حسرت گذشته هاي شيرين و تقابل زمان حال با اين گذشته، نوستالژي ناميده مي شود. مفهوم نوستالژي، تاريخي به قدمت هبوط حضرت آدم (ع) دارد و از ديرباز، درون مايه بسياري از آثار ادبي را به خود اختصاص داده است. حميد مصدق نيز از جمله شاعران معاصر است که حسرت گذشته هاي خوش از دست رفته، در شعرش به صورتي برجسته ديده مي شود. نوستالژي در شعر مصدق، بيش از همه در عاشقانه هايش و به صورت فردي نمود مي يابد. از سوي ديگر، نوستالژي جمعي را در سروده هاي سياسي - اجتماعي اين شاعر و در يادکردش از روزگار حاکميت دادگري، آزادي و امنيت و همچنين، در حسرت به دوران زندگي آدم (ع) در بهشت و آرزوي بازگشت به دوران نخستين بشر و روزگار دوري از آلودگي و ناپاکي، مي توان ديد. مقاله حاضر بر آن است تا به بررسي نمودهاي نوستالژي در سروده هاي اين شاعر بپردازد.

 
كليد واژه: حميد مصدق، شعر، حسرت گذشته، نوستالژي فردي، نوستالژي جمعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):19-46.
 
منطق الطير عطار و منطق گفتگويي
 
رضي احمد,بتلاب اکبرآبادي محسن
 
 
 

منطق گفتگويي از جمله نظريه هايي است که در آن به زبان و سخن به عنوان پديده هايي اجتماعي نگريسته مي شود. اين نظريه که تاثير چشم گيري بر منتقدان و نظريه پردازان بعدي گذاشت، در قالب دو گزاره اصلي چندصدايي و تک صدايي، ظرفيت و افق تازه اي براي خوانش متون گوناگون به دست داد. اين مقاله درصدد است تا با بازخواني منطق الطير عطار بر اساس منطق گفتگويي ميخاييل باختين، ميزان همخواني اين تئوري را با روايت عطار از سير پرندگان به سوي سيمرغ، بررسي و تحليل نمايد. اين بررسي نشان مي دهد که عناصري همچون حقيقت مداري، وحدت گرايي و رابطه مريد و مرادي، از منطق الطير متني تک صدايي مي سازد، اما مواردي وجود دارد که اين متن را چندصدا کرده است؛ از جمله اين موارد، پيشبرد روايت با تکيه بر گفتگوست که موجب مي شود صداي شخصيت هاي ديگر نيز در کنار صداي نويسنده شنيده شود. افزون بر اين، تاکيد هدهد بر حرکت جمعي و پيدايش ديگربودگي که سرانجام، به فروپاشي شخصيت استعلايي هدهد مي انجامد و همچنين، وجود فضايي کارناوالي و نشانه هايي از نقيضه و سبک بخشي، خاصيتي چندآوايي به منطق الطير داده است.

 
كليد واژه: منطق الطير، منطق مکالمه، چندصدايي، بينامتنيت، روايت، باختين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):47-70.
 
بررسي تحليلي ساخت عبارت فعلي در زبان فارسي
 
وفايي عباس علي,كاردل ايلواري رقيه
 
 
 

رکن اصلي و تفکيک ناپذير جمله فعل است و ساختمان آن داراي اشکالي چون: فعل ساده، پيشوندي، مرکب، پيشوندي مرکب، عبارت فعلي و فعل هاي لازم يک شخصه مي باشد. بحث و بررسي هاي زيادي در خصوص ساختمان فعل صورت گرفته است، ليکن درباره ساختمان عبارت فعلي، به صورتي بايسته، پژوهشي جامع صورت نگرفته است. در اين مقاله کوشش مي شود تا با توجه به نظر دستور نويساني چون خانلري، احمدي گيوي، ابوالقاسمي، انوري، فرشيدورد و ارژنگ و زبان شناساني چون مشکوه الديني، باطني، وحيديان کاميار و طبيب زاده، به عبارت فعلي پرداخته شود و با نقد و تحليل هريک از آنها، به درستي و نادرستي و نيز اختلاف ديدگاه ها اشاره و در اين مباحث، نظر نگارندگان ارايه گردد. لذا هدف اين نوشتار، اين است که به تبيين نظرات دستورنويسان سنتي و جديد و تعريف دقيق تر و علمي تري که از سوي آنها ارايه شده است، بپردازد و در نهايت، با تحليل ساخت عبارت فعلي، آن را از دو بعد ساختاري و معنايي مورد بررسي قرار دهد.

 
كليد واژه: فعل، عبارت فعلي، فعل مرکب، گروه فعلي، ساختمان فعل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):71-94.
 
رده بندي واژه هاي مرکب
 
عاصي مصطفي,بدخشان ابراهيم
 
 
 

ترکيب از جمله مقوله هايي است که بسياري از زبان شناسان از ديرباز مورد توجه و مطالعه قرار داده اند. شايد زايابودن اين فرايند، دليلي موجه براي اين امر در بسياري از زبان ها، از جمله فارسي است. از آنجا که اين نوع واژه ها هم در زبان محاوره، توسط عامه مردم و هم توسط صاحب نظران ساخته مي شوند، زبان فارسي مي تواند از اين امکان موجود بهره کافي ببرد و بسياري از نيازهاي خود را جهت يافتن برابر نهادهاي مناسب براي واژه ها و اصطلاحات علمي بيگانه، توسط اين نوع ساخت ها مرتفع سازد. در نوشته حاضر، نگارندگان ابتدا سعي در توصيف ترکيب نموده، سپس ماهيت ذاتي آن را مورد بررسي قرار مي دهند تا جايگاه آن را در صرف نشان دهند و در اين راستا از رويکردهاي نظري مختلف بهره مي برند. در ادامه، با ارايه شيوه هاي مختلف رده بندي کلمات مرکب، سعي مي شود جامع ترين رده بندي معرفي گردد.

 
كليد واژه: ترکيب، صرف (ساختواژه)، رده بندي، واژه سازي، زبان فارسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):95-122.
 
مضامين داستان قرآني حضرت يوسف (ع) در شعر معاصر
 
ايران زاده نعمت اله,ذبيحي سيداحمد
 
 
 از ديرباز نويسندگان و شاعران جهان اسلام به دليل محتواي غني و ارزش هاي متعالي اخلاقي قرآن کريم، از آن تاثير پذيرفته اند. اين اثرپذيري در کار شاعران گاهي مشهود بوده است؛ مانند اقتباس و درج؛ گاهي با تصوير و صور خيال همراه بوده است؛ مانند تلميح و استعاره و رمز و ساير شگردهاي تصويرآفريني. تاثيرپذيري شاعران از قرآن کريم به دو عامل مهم بستگي داشته است: اول، ميزان انس با کلام قدسي و تدبر در معاني ژرف و دقايق قرآني؛ دوم، ميزان اعتقاد و ايمانشان نسبت به اسلام و کتاب وحي، و همت در ترويج و تبليغ معاني و معارف ديني. شگرد بديعي تلميح و عناصر داستاني چاه و زندان، عشق و پيراهن، بسامد بالايي در شعر معاصر دارد. حضرت يوسف (ع) در شعر معاصر ايران، نماد پاکي، محبوب غايب و حضرت حجت (عج) است. کمتر شاعري به حضرت يوسف (ع) از منظر حکمت، نبوت و حکومت داري نگريسته است.
 
كليد واژه: شعر معاصر ايران، تاثير قرآن، داستان حضرت يوسف (ع)، تلميح، مضمون آفريني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):123-143.
 
تکوين شخصيت قهرمان در چهار روايت از تذکره الاوليا
 
حاج آقابابايي محمدرضا,نصري امير
 
 
 

مقاله حاضر از منظر شخصيت پردازي و تکوين شخصيت قهرمان، به بررسي تذکره الاولياي عطار نيشابوري مي پردازد و به عنوان نمونه، چهار روايت از اين متن (ابراهيم ادهم، حسن بصري، بايزيد بسطامي و حلاج) را براي بررسي برگزيده است. در اين بررسي که بر اساس نظريه نورتروپ فراي انجام شده است، ذکر مي شود که الگوي قهرمان در تذکره الاوليا به الگوي قهرمان در گونه ادبي رمانس نزديک است و همان گونه که در رمانس، قهرمان صورت دگرگوني يافته حکايت هاي اساطيري است، قهرمانان تذکره (عارفان) نيز صورتي از قهرمانان متون مرجع هستند که در صدر اين متون مرجع، قصه هاي قرآني قرار دارند. بنابراين، قهرمان همان خط سير روايي را طي مي کند که پيش تر در شيوه روايي قرآن وجود داشته است. اين تاثيرپذيري سبب شده است که حکايت هاي موجود در تذکره الاوليا، فارغ از سنديت تاريخي آنها، از ميزان باورپذيري بيشتري برخوردار باشند و حجيت روايي متن نيز برخاسته از آن باشد.

 
كليد واژه: تذکره الاوليا، قهرمان، الگوهاي روايي، قصه هاي قرآني، متن مرجع، خصلت تکرارشوندگي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) زمستان 1389; 14(46):145-159.
 
بررسي تقابل مدرنيسم و اسطوره در آثار گلشيري
 
ستاري رضا,عزيزي محمود,بني كريمي مريم
 
 
 ورود مدرنيسم با فرضيه زيربنايي نسبيت به مجموعه ادبيات داستاني ايران، شک به اسطوره ها و دوباره خواني آنها را در پي داشته است. اين ادبيات، با شاخص شک گرايي، قاعده گريزي و هنجار افزايي، همه چيز را فرو مي ريزد و از نو مي سازد و اين گونه اسطوره ها فردي مي شوند و در جريان اين فردي شدن، عنصر تقابل، بيشترين سهم را دارد. نويسنده داستان هاي مدرن، با کنار هم نهادن سنت و تجدد، اسطوره و مدرنيسم و در يک کلام، کهنه و نو و ايجاد تقابل ميان اين دو، خواهان بهتر خواني اين مفاهيم است و از اين رهگذر، باورهاي جديد خويش را به تصوير مي کشد و اين رويکردي است که گلشيري در مجموعه آثار خويش از آن بهره مي جويد. اما در مجموع، چنين به نظر مي رسد که با تمام انتقادهايي که غالب ادبيات مدرن از اسطوره دارد، در نقطه مشترک استعاره و نمادپردازي، توجه به زمان دروني و در مجموع ذهن گرايي، از اسطوره سود مي جويد.
 
كليد واژه: اسطوره، مدرنيسم، گلشيري، داستان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:56 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

1 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) پاييز 1389; 14(45):9-36.
 
آيروني و تفاوت آن با طنز و صنايع بلاغي مشابه
 
بهره مند زهرا*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي، تهران
 
 

آيروني (Irony) اصطلاحي ادبي است که معاصران کوشيده اند آن را به کلماتي نظير طنز، طعنه، کنايه، کنايه طنزآميز، تهکم، تجاهل العارف، استهزاء، وارونه گويي، پنهان سازي و ... ترجمه کنند، اما در اين مقاله خواهيد ديد که هر کدام از اين واژه ها فقط بخشي از مفهوم آيروني را در نظر مخاطب مي آورد. اين مقاله بر آن است تا تفاوت آيروني را با طنز، طعنه، کنايه و صنايع بديعي و بلاغي مشابه با آيروني توضيح دهد. طنز يکي از انواع ادبي است که با انواع ديگري مثل هزل، هجو، کمدي و شوخ طبعي و فکاهيات مشابهت هايي دارد؛ براي تعريف اصطلاح طنز ناگزير به معرفي اجمالي اين اصطلاحات شده و در ادامه تفاوت بنيادي طنز و آيروني را شرح داده ايم. سپس به شناخت آيروني و انواع گوناگون آن پرداخته ايم و براي شناخت تفاوت آن با اصطلاحات بديعي و بلاغي مشابه، به سراغ علوم بديع، بيان و معاني رفته، صنايع مشابه با آيروني را استخراج و معرفي کرده و تفاوت هر کدام را با آيروني توضيح داده ايم. در پايان، نگارنده به همراه خواننده به شناخت نسبتا خوبي از آيروني مي رسد، زيرا شناخت هر اصطلاح و مفهومي در گرو شناخت تفاوت آن مفهوم با مفاهيم و اصطلاحات مشابه است و بر پايه اين بررسي آيروني را نمي‏توان به طنز، طعنه و کنايه ترجمه کرد.

 
كليد واژه: آيروني، طنز، طعنه، انواع ادبي، صنايع ادبي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 
بررسي سرعت روايت در رمان جاي خالي سلوچ
 
حسن لي كاووس,دهقاني ناهيد
 
 
 

محمود دولت آبادي، يکي از داستان نويسان تاثيرگذار ايران، به ويژه در زمينه ادبيات اقليمي است. رمان «جاي خالي سلوچ» نخستين رمان اين نويسنده است. اين رمان از زواياي گوناگون از جمله ويژگي هاي زباني و ادبي، مطالعات جامعه شناختي، انسان شناختي و نيز روايت شناختي شايسته بررسي است. در اين مقاله به بررسي سرعت روايت در اين رمان (با تکيه بر نظريه روايت شناسي ژرار ژنت) و عوامل موثر بر آن پرداخته شده است. سرعت و ضرباهنگ روايت، يکي از مولفه هاي بسيار مهم در روايت و از مهم ترين عناصر در شکل طرح است. بررسي سرعت روايت براي آن است که نشان داده شود در يک اثر ادبي، کنش ها و رويدادها در طول چه مدت زماني رخ داده اند و در سنجش با اين برهه زماني، چه حجمي از کتاب به آن ها اختصاص يافته است. در بيشتر بخش هاي رمان «جاي خالي سلوچ» شتاب، منفي، و سرعت روايت کند است؛ اما سرعت روايت در مجموع رمان (روايت اصلي) متوسط است؛ زيرا مولفه هاي کاهش دهنده و افزايش دهنده سرعت روايت، در اين رمان به شکل متوازن به کار رفته اند و همين ويژگي موجب تعديل سرعت در مجموع رمان شده است. البته نويسنده براي جبران سكون يا کندي سرعت روايت در بخش هاي گوناگون رمان، از شگردهايي براي افزايش تحرک بهره برده است؛ از همين رو، اين رمان با وجود سرعت كند روايت، پر از جنبش و هيجان، پويايي و تحرک، دلهره و التهاب، و كشمكش هاي دروني و بيروني است؛ به بيان ديگر، اين رمان ريتمي كند، اما تمپويي تند دارد. از اين روست که در اين مقاله، افزون بر سرعت روايت و عوامل موثر بر آن، شگردهاي نويسنده براي افزايش تحرک و پويايي روايت نيز، به صورت تحليلي بررسي شده است.

 
كليد واژه: زمان، سرعت روايت، ضرباهنگ، تحرک داستان، دولت آبادي، جاي خالي سلوچ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) پاييز 1389; 14(45):65-85.
 
تحليل تاريخي و روش شناختي آموزش زبان فارسي به غير فارسي زبان ها
 
تاج الدين ضياالدين*
 
* گروه زبان و ادبيات انگليسي، دانشگاه علامه طباطبايي، تهران
 
 آموزش زبان فارسي به غير فارسي زبان ها در دوره اخير از هم گرايي با جريان کلي آموزش زبان و مالا تحولات و دستاوردهاي آن بازمانده است. اين عدم همگرايي که داراي ريشه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و زباني (خصوصا الفبايي) و نيز برخاسته از انگاره هاي اديبانه و زبان شناسانه در مورد آموزش زبان فارسي است، آموزش اين زبان را از همگامي با روند پرشتاب آموزش زبان محروم کرده است. اين امر از سه منظر قابل بررسي است: (الف) پيدايش و روند آموزش زبان فارسي به غير فارسي زبان ها در دهه هاي اخير در چارچوب زمينه تاريخي آموزش زبان به طور عام در چهار دوره. (ب) الگوهاي طرح درس و تبلور آن در درسنامه هاي آموزش زبان فارسي به غير فارسي زبان ها. (ج) فنون تدريس و فعاليت هاي درسي در درسنامه هاي آموزش فارسي به غير فارسي زبان ها. بر اساس رويکرد و معيارهاي دوره هاي روش گرا و دوره پساروش گرا و نيز انواع طرح درس مي توان به بررسي متون و نيز فعاليت درسي و فنون تدريس آن ها در کتاب هاي آموزش فارسي پرداخت. نتيجه اين بررسي نشان مي دهد رويکردي واحد بر انتخاب فعاليت ها حاکم نيست، فعاليت ها فاقد تنوع بايسته براي يادگيري زبان است، و دستاوردهاي اخير در زمينه فرآيند يادگيري در آن ها لحاظ نشده است.
 
كليد واژه: دوره روش گرا، دوره پساروش گرا، طرح درس مضموني، طرح درس مهارتي، طرح درس فرآيندي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:57 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : متن پژوهي ادبي (زبان و ادب پارسي) پاييز 1389; 14(45):87-104.
 
تحليل کهن الگويي داستان پادشاه و کنيزک
 
زمان احمدي محمدرضا,حدادي الهام
 
 
 

داستان پادشاه و کنيزک آيينه تمام نماي روايت هاي داستاني مثنوي است، روايتي که محل تجلي خاطره نژادي انسان (کهن الگوها) از نماد عشق در ناخودآگاه جمعي مولانا است. نماد عشق در داستان پادشاه و کنيزک، نيرويي است که معناي خودآگاهي، يعني ادراک و صور مواد اوليه را فراهم مي آورد تا پادشاه جان مولانا به ياري اين نماد به فرايند فرديت برسد. در اين جستار سعي بر آن است تا با بررسي عناصر روان شناسي تحليلي يونگ، نمادهاي کهن الگو را که از حافظه جمعي نوع بشر به ناخودآگاه جمعي مولانا ارث رسيده است، در داستان پادشاه و کنيزک تحليل کنيم. حاصل بحث چنين است که کهن الگوي عشق همراه با نماد هاي کهن الگوي من، خود، سايه، نقاب، پير دانا، ناخودآگاه فردي و جمعي در پيوند با خواب و رويا، پادشاه را از حيطه خودآگاهي به ناخودآگاهي مي کشاند و پادشاه در جريان برخورد با درونش با مواجهه خودآگاه و ناخودآگاه در روند کسب فرديت، بار ديگر متولد مي شود و به نقل از مولانا «زاده ثاني» مي گردد.

 
كليد واژه: مولوي، داستان پادشاه و کنيزک، عشق، کهن الگو، ناخودآگاه فردي و جمعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
شنبه 16 اردیبهشت 1391  10:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها