0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):1-26.
 
زبان نمادين از ديدگاه پل تيليش
 
ايلخاني محمد,ميرهاشمي اسفهلان سيدمهدي*
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

پل تيليش (1965-1886) متکيم مسيحي آلماني-آمريکايي است که زبان دين را نمادين مي داند. به اين معنا که حوزه دين سرشار از نمادهاي ديني است. اين نماد ها داراي ويژگي هايي هستند که آنها را براي بيان آموزه ها و مقاصد ديني توانمند مي سازد. از جمله ويژگي هاي نمادها بازنمايي است که همچون نشانه ها به امري وراي خود اشاره مي نمايند. اما نمادها (بر خلاف نشانه ها که اموري قراردادي و اختياري هستند) اموري هستند که از ناخودآگاه جمعي انسان ناشي شده اند واز قدرت و معناي متعالي امر نمادين بهره مند هستند.نمادهاي ديني در قالب هاي مختلف، مانند اشيا و اشخاص و رويدادهاي طبيعي ظهور مي کنند وتنها قابليت آنها براي موقعيت ديني است که به آنها معناي نمادين مي بخشد. بنابراين نماد ديني بايد در معناي متناهي نفي گردد تا معناي اصيل آن در اشاره به امر متعالي اثبات گردد.

 
كليد واژه: پل تيليش، زبان نمادين، نمادهاي ديني، بازنمايي، سلب و ايجاب، بهره مندي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1389; 53(216):155-179.
 
بررسي رابطه وظيفه گرايي با نتيجه گرايي
 
موحدي محمدجواد*
 
* دانشگاه اصفهان
 
 

نظريات وظيفه گرايانه در تقابل با نظريات نتيجه گرايانه بهتر فهميده مي شوند و در فلسفه اخلاق، عموما در اشاره به انگاره هاي اخلاقي غير نتيجه گرايانه به کار مي روند. يکي از مهمترين دلالت هاي وظيفه گرايي اين است که رفتار شخص مي تواند نادرست باشد، حتي اگر نتايج آن بهترين نتايج ممکن باشد. نتيجه گرايي به آن دسته از نظريات اخلاقي اطلاق مي شود که بنابر آنها، نتايج اعمال مبناي هر حکم اخلاقي معتبر درباره آنهاست. پس، بر اساس نتيجه گرايي، عملِ اخلاقا درست عملي است که به بهترين نتايج منتهي مي شود. در تقابل با نتيجه گرايي، وظيفه گرايي بر اينکه مردم چگونه مقاصد خود را عملي کنند، تاکيد مي ورزد و آن را از چرايي انجام عمل مهمتر مي داند. بر اساس نظريات وظيفه گرايانه، ما وظيفه داريم که بعضي از اعمال را انجام دهيم و از انجام دادن بعضي از اعمال خودداري کنيم، اين وظيفه، از ماهيت خود عمل ناشي مي شود و نه از نتايجي که با انجام گرفتن عمل حاصل مي شوند. در اين مقاله، علاوه بر شرح و تحليل نظريات نتيجه گرايانه و همچنين نظريات وظيفه گرايانه، به بررسي رابطه اين دو دسته از نظريات اخلاقي مي پردازيم. فلسفه اخلاق جديد، علاقه بيشتري به اين مساله که چگونه مولفه هاي وظيفه گرايانه مي توانند با نتيجه گرايي ترکيب شوند، نشان مي دهد.

 
كليد واژه: وظيفه گرايي، نتيجه گرايي، وظيفه، الزام، درست، خوب
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):27-46.
 
ضرورت و ملاک بديهيات در فلسفه اسلامي
 
ايمان پور منصور*
 
* گروه فلسفه و حکمت اسلامي، دانشگاه تربيت معلم آذربايجان
 
 

يکي از مباحث مهم و تاثير گذاري که در فلسفه اسلامي وجود دارد و امروزه، تحت عنوان «معرف شناسي» قابل طرح است، مساله بديهيات در حوزه تصورات و تصديقات است.  اين مساله با وجود اهميت فراوان و نقش بي بديلش در نظام معرفتي فيلسوفان ما، از زواياي مختلف و به نحو کامل مورد بحث قرار نگرفته است به گونه اي که به جهت ابهامات نهفته در ملاک تفکيک آنها از ادراکات نظري، گاهي يک قضيه نظري به جاي يک قضيه بديهي مي نشيند و گاهي يک قضيه بديهي در جاي قضيه نظري قرار مي گيرد و مورد چون و چرا واقع مي شود.
تبيين جايگاه بديهيات در نظام فکري فيلسوفان اسلامي و ارايه و تشريح و ارزيابي ملاک هاي اصلي مرزبندي بديهيات از غير بديهيات مساله اي است که اين مقاله به عهده گرفته است.
پاسخ اجمالي اين مقاله به مساله فوق آن است که اولا، بديهيات، اساس و خميرمايه نظام معرفت يقيني را تشکيل مي دهند و درغياب آنها هيچ شناخت يقيني و قابل  وثوقي حاصل نخواهد شد. ثانيا، گر چه در زمينه تفکيک آنها از معارف غير بديهي، ملاک هايي در کتب متفکران اسلامي مطرح شده است، لکن اصلي ترين ملاک در تشخيص بديهيات تصوري ، بساط اين مفاهيم در حوزه بديهيات عقلي است و اصلي ترين ملاک در تشخيص قضاياي بديهي نيز، تصديق پذري الزامي و بي درنگ آنها توسط عقل بدون نياز به تصديقات و استدلال هاي خارجي است.

 
كليد واژه: بديهيات، معرفت شناسي، تصورات، تصديقات، ادراک، معرفت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:16 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):75-92.
 
جنبه هاي شناخت شناسانه و ايدئاليستي فلسفه شوپنهاور
 
صافيان محمدجواد,اميني عبداله
 
 
 

فلسفه شوپنهاور، تا آنجا که به جهان به عنوان باز نمود، نحوه شناخت و رابطه ميان فاعل شناسا و متعلق شناخت مي پردازد، هم سو با فلسفه نظري کانت و شناخت شناسي اوست. هم رساله دکتراي شو پنهاور و هم بخش اول اثر مشهور جهان به عنوان اراده و بازنمود او صبغه شناخت شناسي کانتي دارند.خود شوپنهاور نيز اذعان کرده است که فلسفه اش مبتني بر فلسفه کانت است. وي در حوزه شناخت شناسي انقلاب کپرنيکي کانت را مي پذيرد. هر چند جنبه شناخت شناسي (جهان به عنوان باز نمود ) فلسفه او مبتني بر فلسفه کانت است، اما او از پيروي صرف انديشه کانت اجتناب مي کند. يکي گرفتن عليت با ماده تقليل مقولات دوازده گانه فاهمه به يک مقوله، زمان و مکان و عليت را صور اصل جهت کافي دانستن و... نمونه هاي ابتکاري وي در برابر ديدگاه کانتي  هستند.لذا مي توان گفت او در صدد گذر از فلسفه کانت است.از طرف ديگر . فلسفه شو پنهاور ايدئاليستي است. وي متعلق شناخت را باز نمود و تصور فاعل شناسا مي کند. اما جنبه ايدئاليستي فلسفه وي تنها در ساختار جهان به عنوان بازنمود مطرح است، نه جهان به عنوان اراده. بيان ديگر ايدئاليسم تنها جنبه برون ذاتي و پديداري جهان را در بر مي گيرد. اين نوشتار در صدد تا جايگاه شناخت شناختي و ايدئاليستي فلسفه شوپنهاور را از دريچه فلسفه نظري کانت نشان دهد.

 
كليد واژه: اصل جهت کافي، ايدئاليسم، جهان به عنوان باز نمود، جهان به عنوان اراده، شناخت شناسي، فاعل شناسا، متعلق شناخت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):47-73.
 
تبيين سه رويکرد اخلاقي جديد به «ميزان مطالبه اخلاق» و تحليل و نقد رويکرد اخلاقي اعتدال گرا
 
پيک حرفه شيرزاد*
 
* دانشگاه علامه طباطبايي(ره)
 
 

«ميزان مطا لبه اخلاق» يکي از مباحث جديدي است که با وجود سابقه پيشين در فلسفه اخلاق، در دهه هاي آخر قرن بيستم به صورت مبحثي جدي و مستقل در فلسفه اخلاق مطرح شد.اين مفهوم، غالبا بر اساس سه مولفه شمول، اولويت و شدت سنجيده مي شود  و سه رويکرد کلي مطالب اساسي آن وجود دارند که عبارتند از اخلاق حداکثر گرا، اخلاق اعتدال گرا و اخلاق حداقل گرا. اين مقاله، علاوه بر تحليل «ميزان مطالبه اخلاق » بر اساس آن سه مولفه و تبيين مطالب اساسي اين سه رويکرد به آن، با توجه به قرابت اخلاق اعتدال گرا با اخلاق رايج و متداول، سعي مي کند با تبيين تحليل و نقد دلايل اصلي اين رويکرد اخلاقي نشان دهد که آنچه بشر امروز  از آن با عنوان اخلاق ياد مي کند، ممکن است بسيار آسان گيرانه تر از مطالبات واقعي اخلاق، در اين روزگار باشد. اخلاق اعتدال گراي رايج با چالش هاي جدي اي مواجه است که در صورت عدم پاسخ گويي به آن ها داعيه معصوميت و اخلاق بودن  بشر در دوره جديد فرو خواهد ريخت.

 
كليد واژه: ميزان مطالبه اخلاق، شمول، اولويت، شدت، اخلاق حداکثرگرا، اخلاق اعتدال گرا، اخلاق حداقل گرا، ايذا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):93-117.
 
نگاهي بر متافيزيک توصيفي استراوسن
 
عبداله نژاد محمدرضا*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه شيراز
 
 

مقاله حاضر از سه بخش اصلي تشکيل شده است. بخش اول با پرسشي آغاز مي شود که کل ساختار اين مقاله، بر آن بنا شده است. پرسش اين است که «آيا متا فيزيک توصيفي استراوسن يک آموزه است يا نه؟» به نظر مي رسد برخي از مشکلات درباره فهم صحيح متافيزيک توصيفي و چگونگي ارتباط آن با متافيزيک اصلاح گرا هنگامي به وجود مي آيد که متافيزيک توصيفي همچون يک آموزه در نظر گرفته شود.
تحقيق درباره اين مطلب، با اين پرسش ادامه مي يابد که «چگونه متافيزيک توصيفي به توصيف ساختاري مفهومي کلي ما و پيوند ميان آنها مي پردازد؟» در بخش دوم توضيح داده مي شود که استراوسن از طريق تحليل زباني پيوند گرا به توصيف اين ساختارها مي پردازد.
بنابرين، با مشخص شدن ماهيت رويکرد تحليلي استراوسن و ترسيم ارتباط آن با اين پرسش که «چگونه تحليل مقتضي متافيزيک است؟»، اين ادعاي مقاله بيشتر تاييد مي گردد که «متافيزک  توصيفي يک آموزه نيست، بلکه رويکردي است تحليلي نسبت به مسايل و آموزه هاي متافيزيکي مطرح شده در هر برهه و جامعه » در بخش سوم، که هدف اصلي آن جمع بندي مطالب و اثبات مدعا است، به برخي پرسش ها و ابهاماتي اشاره مي شود که مي توانند موجب خلل در ادعاي ما باشند.
مهمترين آنها اين پرسش است که «اگر متافيزيک توصيفي يک آموزه نيست، پس دليل استراوسن براي تحقيق در عناصر ساختاري و ارتباط متقابل ميان آنها چيست؟ » با پاسخ به اين پرسش، ادعاي مطرح شده در مقاله نيز تکميل مي گردد.

 
كليد واژه: متافيزيک توصيفي، متافيزيک اصلاح گرا، تحليل زباني پيوندگرا، تمثيل گرامر، مفاهيم پيش نظري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):119-130.
 
گستره و دامنه شهودگروي اخلاقي مور
 
عبدل آبادي علي اکبر*
 
* دانشگاه تربيت معلم آذربايجان
 
 

يکي از پرسش هاي بسيار اساسي درباره شهود گروي اخلاقي مور اين است که گسترده و دامنه شهود گروي اخلاقي وي تا کجاست. آيا شهود گروي اخلاقي وي صرفا ناظر به مفاهيم اخلاقي ارزشي و احکام يا قضاياي اخلاقي مشتمل بر آنهاست يا اينکه به مفاهيم اخلاقي ناظر به الزام  و تکليف و احکام يا قضاياي اخلاقي مشتمل بر اين مفاهيم نيز مربوط مي شود؟ در اين مقاله خواهيم کوشيد تا با روشي تحليلي–انتقادي نشان دهيم که بر خلاف راي برخي مفسران/ منتقدان مور، گسترده و دامنه شهود گروي اخلاقي وي هرگز مفاهيم اخلاقي ناظر به الزام و تکليف و احکام يا قضاياي اخلاقي مشتمل بر اين مفاهيم را در بر نمي گيرد، بلکه صرفا به مفاهيم اخلاقي ارزشي و احکام يا قضاياي اخلاقي مشتمل بر آنها محدود مي شود. در عين حال، نشان خواهيم داد که از ميان مفاهيم اخلاقي ارزشي و احکام يا قضاياي اخلاقي مشتمل بر آنها نيز فقط و فقط مفهوم وصفي «خوب» مشمول شهود گروي اخلاقي مورند.

 
كليد واژه: گسترده و دامنه شهود گروي اخلاقي مور، مفهوم وصفي «خوب »، احکام يا اقضاياي اخلاقي مشتمل بر محمول « خوب»مفاهيم اخلاقي ناظر به الزام و تکليف، شهود، بداهت ذاتي، صدق ضروري
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):131-148.
 
بررسي گزارش و نقد ارسطو از نظريه اشتراکي افلاطون
 
فتحي حسن,پوراسماعيلي نجف آبادي حکيمه
 
 
 

در اين مقاله پس از بيان مطالبي مقدماتي درباره «نظام اشتراکي» و رابطه ميان ارسطو و افلاطون(دربند)، ابتدا گزارش ارسطو درباب اشتراک خانواده و دارايي در نظرافلاطون (بند2) و نقد او از اين نظريه را (در بندهاي3و4) به اختصار نقل مي کنيم. سپس اين نظريه افلاطون را بدانگونه که در محاوره جمهوري او مطرح شده است (در بند5) باز مي گوييم. و سرانجام (دربند6) بر پايه آنچه لب پيام افلاطون است به داوري درباره گزارش و نقد ارسطو از او مي پردازيم. دراين قسمت درعين حال که صحت سخنان ارسطو را درساحتي خاص مي پذيريم، سعي مي کنيم افلاطون را نيز از اتهام هاي ارسطو تبرئه کنيم.

 
كليد واژه: نظام اشتراکي ( کمونيسم)، خانواده، مالکيت، جامعه آرماني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):31-60.
 
حقيقت مضاعف
 
توكلي غلام حسين*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان
 
 

حقيقت مضاعف را که در فرهنگ مسيحي از باري منفي برخوردار است به ابن رشد و پيروانش نسبت داده اند. گفته شده که آنان باور داشته اند قضاياي ديني و قضاياي فلسفي در عين ناسازگاري مي توانند هر دو صادق و در عين تعارض، هر دو از حقيقت بهره مند باشند. بخش اول مقاله توصيفي است و چون به فارسي در اين باره چيز چنداني وجود ندارد به ناچار در ابتدا تاريخچه مساله مرور شده و نظرات برجسته ترين ابن رشديان را، چه مسيحي و چه يهودي، در اين عرصه خواهيم کاويد. در نيمه دوم به بررسي معاني مختلفي که تعبير حقيقت مضاعف مي تواند داشت خواهيم پرداخت و در بخش پاياني صحت يا عدم صحت انتساب اين تئوري به ابن رشديان را در هر يک از اين معاني محتمل بررسي قرار خواهيم کرد.

 
كليد واژه: حقيقت مضاعف، ابن رشديان، تعارض عقل و دين، تاويل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):1-29.
 
توجيه نظريه پيدايي عالم در ترازوي نقد: (مدل سينايي، مدل اشراقي)
 
توازياني زهره,كاوندي سحر
 
 
 

مقاله اي که در پيش روي داريد در پي تبيين دو مدل از مدلهايي است که نظام پيدايي عالم را به تصوير مي کشند. در حوزه تفکر اسلامي، الگوهاي سينايي و اشراقي، نسبت به ديگر الگوهاي شده، معروف تر و درخور توجه بيشتري هستند.
گر چه اصل مساله ارتباط خدا با عالم، خصوصا در باب پيدايش آن (و نه صرفا تدبير آن)، پس از مساله خدا، مهمترين مساله فلسفي، به خصوص براي فيلسوفان متاله تلقي مي شود، اما نويسندگان اين مقاله درصددند تا نشان دهند که اتفاقا ناکامي فيلسوفان در اين مساله بيش از هر مساله ديگري است و براي اثبات فرض خود به انديشه دو فيلسوف بزرگ مسلمان (ابن سينا و شيخ اشراق) که تلاشهايي جدي براي ارايه مدلي نظام مند از خلقت نموده اند، تمسک جسته اند. در نهايت پس از تحليل محتوايي و در حد ظرفيت يک مقاله، برخي از نقدهايي که ممکن است آراي اين بزرگان را آسيب پذير نمايد، مطرح کرده و امر داوري را به خوانندگان واگذار نموده اند.

 
كليد واژه: خدا، عالم، پيدايش، تعقل، نور، اشراق، صدور
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):61-83.
 
افلاطون و تفکيک مثال زيبايي از مفهوم کلي زيبايي در مهماني
 
صدرمجلس سيدمجيد*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه تبريز
 
 

از نگاه فيلسوفان و مفسران آثار افلاطون، مثل اموري کلي است که معرفت ما از آنها به صورت تعريف هاي عام عرضه مي گردد. در راس آن فيلسوفان، ارسطو جاي دارد. وي در آثار خويش، مثل افلاطوني را تحت نام کليات معرفي و نقد مي نمايد.
اين نوشته مي کوشد تا با نقل سخنان افلاطون در محاوره مهماني، به نوعي بازنگري و بازنمايي از متن افلاطون دست يازد. اين بازخواني اساسا بيشتر از آنکه تفسير باشد، از نو ديدن آن چيزي است که شايد خوب ديد نشده است. ضمن بحث نشان داده مي شود که افلاطون طي سلوک زيبايي شناسي، مرحله درک تدريجي زيبايي مشترک و کلي را از مرحله مشاهده ناگهاني مثال زيبايي تفکيک مي نمايد. و از آنجا که به زعم افلاطون هر نوع از شناخت، متعلق خاص خود را دارد، نتيجه قرائت تازه اي است از سنتي کهن: افلاطون مثال زيبايي را از مفهوم کلي زيبايي جدا مي کند و بدين ترتيب، مثال زيبايي غير از مفهوم کلي زيبايي است.

 
كليد واژه: افلاطون، ارسطو، زيبايي هاي سايه اي، مفهوم کلي زيبايي، مثال زيبايي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:17 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):85-102.
 
تاريخ فلسفه و جايگاه آن در آثار صدرالمتالهين و علامه طباطبايي
 
علي زاده سالطه عزيز*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد خوي
 
 

آگاهي از تاريخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امري ضروري به نظر مي رسد. زيرا با نگاه تاريخي به مباحث فلسفي نه تنها تکوين و سير تطور آنها روشن شده و راه براي پيمودن ادامه مسير همواره مي گردد؛ بلکه قسمت عمده فلسفه همان تاريخ آن است و اين امر، برخلاف فلاسفه مغرب زمين، در بين مسلمانان اندکي مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر مي رسد يکي از دلايل آن طرز تلقي اي است که حکماي مسلمان از فلسفه دارند.
در اين مقاله سعي کرده ايم با روش اسناد و تحليل ميزان توجه دو فيلسوف مسلمان يعني صدرالمتالهين و علامه طباطبايي را به مباحث تاريخي فلسفه نشان داده و بيان کنيم که عقيده به حکمت نبوي، تاثير خود را در نحوه مواجهه اين دو فيلسوف با مباحث تاريخي نشان داده است؛ به طوري که علي رغم توجه صدرالمتالهين به آراي گذشتگان خود و بررسي عميق آن مباحث، در طرح و انتساب آرا به اشخاص و مکتب هاي مختلف، گاهي مصاب نبوده است و در اين ميان علامه طباطبايي بيش از وي در معرض نقد قرار دارد.

 
كليد واژه: صدرالمتالهين، علامه طباطبايي، تاريخ فلسفه، حکمت نبوي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):103-134.
 
ارسطو و بنيادگذاري تبيين علمي
 
قوام صفري مهدي*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه تهران
 
 

کشف تبيين فوسيکوس در برابر تبيين لوگيکوس، و شرح و بيان تبيين فوسيکوس بر پايه جستجوي پاسخ هاي متناسب انواع چهارگانه «چرا» در باب هر امر طبيعي و صنعتي، ارسطو را قادر ساخت تبيين تا علمي را بنياد گذارد و ويژگي هاي بنيادي آن را آشکار سازد. اين مقاله کوششي است براي بازسازي مسيري که سرانجام به اين توانايي منتهي شد. بندهاي پاياني مقاله نشان خواهد داد که همه ديدگاه هاي جديد در باب تبيين علمي، که عموما در دو نگرش کلي «قياسي – قانون شناختي» و «استقرايي – آماري» دسته بندي مي شوند، به گونه اي از تعليمات ارسطو بر مي آيند.

 
كليد واژه: تبيين فوسيکوس، تبيين لوگيکوس، مطلب هل، مطلب لم، صورت، فاعل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:18 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1387; 51(203):135-159.
 
نسبت فضيلت با سعادت در نظام اخلاقي افلاطون
 
نوظهور يوسف,سيروس داوود
 
 
 

مکاتب اخلاقي کلاسيک، به ويژه نظام اخلاقي افلاطون، با مشخصه «سعادت گرايي» شناخته مي شوند. آموزه بنيادين «سعادت گرايي» اين است که مطلوب نهايي انسان، نيل به سعادت است و همه فعاليت هاي آدمي در پرتو اين هدف والا، ارج و قرب پيدا مي کنند. معمولا گفته مي شود که فضيلت اخلاقي، راه رسيدن به سعادت را هموار مي کند؛ اما نسبت ميان اين دو نيازمند بررسي دقيق تري است.
در اين مقاله، دو مدل براي ترسيم نسبت فضيلت و سعادت از منظر افلاطون ارايه شده است. بر اساس مدل يکسان انگاري، فضيلت و سعادت بر يکديگر منطبق بوده و عين هم تلقي مي شوند. در حالي که بر اساس فرضيه کفايت، فضيلت و سعادت دو عنصر جدا از هم هستند که کسب يکي (فضيلت) مقدمه دستيابي به ديگري (سعادت) است. در آثار افلاطون، مويداتي براي هر دو فرضيه فوق يافت مي شود، ولي هيچ کدام از آنها، به تنهايي، قادر به تبيين نگرش وي نسبت به اين مساله نيستند. براي فهم موضع افلاطون در اين خصوص، مي بايست به تلفيقي از اين دو مدل، دست يافت.

 
كليد واژه: فضيلت، نفس، سعادت، خير، عدالت، معرفت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391  2:19 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : حكمت سينوي (مشكوه النور) پاييز و زمستان 1389; 14(44):5-23.
 
لذت و الم از نگاه ابن سينا
 
سليماني فاطمه*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه امام صادق (ع)
 
 

لذت و الم دو عاملي هستند که به عنوان انگيزه و محرک انسان براي رسيدن به کمال جسماني و روحاني شناخته شده اند؛ بنابراين، بالاترين غرض براي حيات انسان محسوب مي شوند. در طول تاريخ بشر، همواره انديشمندان کوشش فراواني براي فهم اين دو عنصر داشته اند. مهم ترين مسايل در خصوص موضوع لذت و الم عبارت اند از: شناخت حقيقت لذت و الم؛ آشنا شدن با انواع لذت و الم و نقشي که هر کدام در تکامل ابعاد مختلف وجود انسان دارند. در ميان فلاسفه اسلامي، ابن سينا به مساله لذت و الم به طور مبسوط پرداخته است. او با تبيين و توصيف حقيقت لذت و الم و بيان اقسام آن دو، قصد عبور از لذت جسماني به سوي لذت عقلي و روحاني دارد، و در نهايت ابتهاج را به عنوان بالاترين مرتبه لذت که ويژه مجردات به خصوص ذات نامتناهي الهي است، معرفي مي نمايد. ابن سينا حقيقت لذت و الم را ادراک امر خوشايند يا ناخوشايند در نفس انسان مي داند وي اين ادراک را از سنخ علم حضوري به شمار مي آورد و بر اساس اين که حضور صور حسي يا خيالي يا مفاهيم عقلي در ذهن پديد مي آيد اقسام مختلفي براي لذت و الم در نظر مي گيرد. از نظر وي تمامي اين اقسام در رشد و تعالي يا انحطاط جسماني و روحاني انسان نقش دارند.

 
كليد واژه: لذت، الم، علم حضوري، لذت حسي، لذت عقلي، ابتهاج، ابن سينا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
جمعه 8 اردیبهشت 1391  6:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها