پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
5 : پژوهشهاي فلسفي (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تبريز) بهار و تابستان 1388; 52(210):93-117. |
|
نگاهي بر متافيزيک توصيفي استراوسن |
|
عبداله نژاد محمدرضا* |
|
* گروه فلسفه، دانشگاه شيراز |
|
مقاله حاضر از سه بخش اصلي تشکيل شده است. بخش اول با پرسشي آغاز مي شود که کل ساختار اين مقاله، بر آن بنا شده است. پرسش اين است که «آيا متا فيزيک توصيفي استراوسن يک آموزه است يا نه؟» به نظر مي رسد برخي از مشکلات درباره فهم صحيح متافيزيک توصيفي و چگونگي ارتباط آن با متافيزيک اصلاح گرا هنگامي به وجود مي آيد که متافيزيک توصيفي همچون يک آموزه در نظر گرفته شود.
تحقيق درباره اين مطلب، با اين پرسش ادامه مي يابد که «چگونه متافيزيک توصيفي به توصيف ساختاري مفهومي کلي ما و پيوند ميان آنها مي پردازد؟» در بخش دوم توضيح داده مي شود که استراوسن از طريق تحليل زباني پيوند گرا به توصيف اين ساختارها مي پردازد.
بنابرين، با مشخص شدن ماهيت رويکرد تحليلي استراوسن و ترسيم ارتباط آن با اين پرسش که «چگونه تحليل مقتضي متافيزيک است؟»، اين ادعاي مقاله بيشتر تاييد مي گردد که «متافيزک توصيفي يک آموزه نيست، بلکه رويکردي است تحليلي نسبت به مسايل و آموزه هاي متافيزيکي مطرح شده در هر برهه و جامعه » در بخش سوم، که هدف اصلي آن جمع بندي مطالب و اثبات مدعا است، به برخي پرسش ها و ابهاماتي اشاره مي شود که مي توانند موجب خلل در ادعاي ما باشند.
مهمترين آنها اين پرسش است که «اگر متافيزيک توصيفي يک آموزه نيست، پس دليل استراوسن براي تحقيق در عناصر ساختاري و ارتباط متقابل ميان آنها چيست؟ » با پاسخ به اين پرسش، ادعاي مطرح شده در مقاله نيز تکميل مي گردد.
|
|
كليد واژه: متافيزيک توصيفي، متافيزيک اصلاح گرا، تحليل زباني پيوندگرا، تمثيل گرامر، مفاهيم پيش نظري |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 2:17 PM
تشکرات از این پست