0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):25-43.
 
تاثير فرهنگي ترجمه يوناني بر الهيات كتاب مقدس
 
كلباسي اشتري حسين*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

جست و جوي زمينه ها و عوامل دخيل در تكوين عهدين (كتاب مقدس) خود موضوعي است كه هم از جنبه هاي تاريخي- فرهنگي و هم از جهت الهياتي- كلامي، در فهم روح حاكم بر اين اثر بسيار موثر است.
فرض بر آن است كه دو سنت «عبراني- يهودي» و «يوناني- يوناني مآبي»، سرچشمه هاي اصلي شكل گيري كتاب مقدس و البته خود مسيحيت بوده اند. اما تحليل تاريخي و ريشه شناسانه دو سنت مذكور، از يك سو عوامل و مولفه هاي كمتر شناخته شده ديگري را براي ما عرضه مي دارد كه احيانا در لابه لاي پژوهش هاي دين شناسانه مغفول واقع شده اند؛ و از سوي ديگر نشان دهنده تلفيق فرهنگي و حتي روحي- معنوي دو سنت ياد شده با يكديگر است كه اين، خود در تقدير تاريخي دو سنت يهودي و مسيحي موثر واقع شده است. ملاحظه نتايج حاصل از گسترش عوامل مذكور نيز به نوبه خود، عرصه جديدي از پژوهش را در اين زمينه مي گشايد كه از زمره فروعات آن، ظهور جريان تاويل (هرمنوتيك) كتاب مقدس است. ريشه يابي تحولات معرفت ديني در سنت مسيحي و پيوند آن با نخستين رويدادهاي فرهنگي و ديني سده هاي نخست ميلادي، هدف اصلي اين نوشتار است
.

 
كليد واژه: ترجمه ولگات، تاويل ديني، كتاب ‌هاي قانوني و غير اصيل، يهوديت يوناني‌ مآب، فرق يهودي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):45-70.
 
تحليل و نقد درون سيستمي جايگاه خدا در جهان شناسي پويشي وايتهد
 
شامحمدي رستم,آيت الهي حميدرضا
 
 
 

نوشتار حاضر تلاشي است كه طي آن، در گام اول، با توجه به اركان اساسي جهان شناسي پويشي وايتهد- اصولي چون: نگرش ارگانيستي، پويشي ديدن عالم، در هم تنيدگي تمام موجودات، دو قطبي بودن موجودات، نظريه دريافت و تعامل همه جانبه موجودات- به ضرورت حضور خداوند در اين جهان شناسي اشاره مي شود. در گام دوم، به تحليل تفسيري پرداخته مي شود كه طي آن، وايتهد خداوند را هستي بالفعلي معرفي مي كند كه تابع مقولات حاكم بر اين جهان پويشي است. در گام سوم، به اقتضاي نگرش ارگانيستي يا اندام وار وايتهد، تعامل دو جانبه خدا و جهان، تاثيرگذاري متقابل اين دو و نتايج آن تحليل مي شود. در گام آخر، با نظر به نقد درون سيستمي، اين ادعاي بنيادي وايتهد كه «خداوند به عنوان يك هستي بالفعل، استثنايي بر ساير هستي ها نبوده و تابع مقولات و اصول حاكم بر جهان شناسي پويشي است» مورد ارزيابي قرار مي گيرد، و به پاره اي از انتقادات و چالش هاي فراروي آن اشاره مي شود.

 
كليد واژه: جهان شناسي پويشي، خدا، ارگانيسم، پويش، دريافت، هستي هاي بالفعل
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):71-93.
 
خدا و دين از نظر هگل جوان
 
آراسته علي*,احمدي افرمجاني علي اكبر
 
* دانشگاه علامه طباطبايي
 
 

هگل جوان که وارث دين کانتي و روشن گري است ديدگاه نويني را در خصوص دين ارايه مي کند که از جهات مختلفي نقد دين کانتي است؛ از نظر هگل، دين کانتي برخاسته از کل وجود انسان نيست. هگل دين مورد نظر خود را دين ذهني مي خواند که برخاسته از صميم روح و قلب است، در حالي که نقطه مقابل آن، دين عيني است که دست ساخته مفاهيم عقلي است. دين ذهني هگل، توجهي به جاودانگي شخصي نفس ندارد؛ و کمال نفس در همين دنيا و در تشبه به خدا و وحدت با خدا حاصل مي شود.
به باور هگل، ما در بيان حقايق ديني با فقر زباني مواجه ايم؛ زيرا اولا: وجود خدا از سنخ ساير موجودات نيست و ثانيا: روح را فقط روح درک مي کند و کسي که بخواهد او را فقط با عقل درک کند، از درک الوهيت و از بيان آن عاجز خواهد ماند. براي اين که کسي بتواند حقيقت الوهيت را درک کند، بايد روحش تعالي يابد و از کرانمندي به سوي بي کرانگي حرکت کند.
در بعد سياسي- اجتماعي نيز بايد گفت کارکرد دين، متاثر از دين داري بيشتر افراد اجتماع است؛ اگر اکثريت مومن باشند، افراد دين دار در عشق و وحدت با يکديگر زندگي مي کنند، اما اگر اکثريت بي ايمان باشند، دين داران به انزوا روي مي آورند. عيسي نيز به همين دليل انزوا گزيد. در نهايت، براي اين که وحدت جامعه مومنان که به وسيله عنصر عشق با يکديگر متحد شده اند به وحدتي کامل تبديل شود و با عينيت نيز يگانه شود، به عنصري نياز است که حلقه واصل اين يگانگي شود و آن عبارت است از خيال. خيال که از يک سو با روح در پيوند است و از سوي ديگر، مصداق تام الوهيت را در شخص عيسي مشاهد مي کند، مي تواند پيوند ميان عشق و عين را درک کند و اين وحدت را تکميل کند.

 
كليد واژه: هگل جوان، دين، الوهيت (خدا)، حيات، ايجابيت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):95-119.
 
قوانين طبيعت، عليت و استقراء در تراكتاتوس
 
شيخ رضايي حسين,دباغ سروش
 
 
 

بحث درباره قوانين طبيعت و وضعيت دو اصل استقراء و عليت، از مباحث طرح شده در رساله منطقى- فلسفى ويتگنشتاين (تراكتاتوس) است. در اين نوشته، سعى بر آن است تا ابتدا با ارايه گزارشى عمومى از آراي ويتگنشتاين در رساله، تلقى او از قوانين اصيل طبيعت و رابطه آنها با منطق مورد بررسى قرار گيرد. در اينجا مى ‌توان ميان قوانين «عمومى» و قوانين «محدود» تفاوت قايل شد و رابطه هر كدام را مستقلا با منطق بررسى كرد. پس از اين، به بررسى وضعيت دو اصل استقراء و عليت، از منظر رساله، پرداخته و نشان داده مي شود كه چرا هيچ كدام از اين دو اصل، از نظر نويسنده رساله، در ميان قوانين اصيل طبيعت جاي ندارند.
در گام بعد، مقايسه‌ اى ميان آراي ويتگنشتاين و پوانكاره، به عنوان يك قرارداد گرا، در باب قوانين طبيعت صورت گرفته؛ و چند تفاوت مهم ميان رويكرد اين دو بررسي شده است. در اين بخش، اشاره شده كه چرا گزارش ويتگنشتاين از قوانين طبيعت، نمي ‌تواند از سوي دانشمند يا فيلسوف علمي كه براي تجربه، شاني خاص در فرآيند كار علمي قايل است، جدي تلقي شود.

 
كليد واژه: قوانين طبيعت، عليت، استقراء، قرارداد گروي، تئوري تصويري معنا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:14 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):143-159.
 
تبيين نقش مبدا هستي در انديشه دکارت
 
محسني محمدرضا*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، اراک
 
 

دکارت در آثار خود، با استفاده از براهين و استدلال هاي عقلي، سعي در تشريح يکي از مسايل بنيادين فلسفي، يعني اثبات مبدا هستي دارد. او با در هم شکستن شالوده اسلوب هاي گذشته و با بهره گيري از ابزار خرد، در پي شناخت و تبيين نقش خداوند به عنوان امري يقيني و جوهري نامتناهي در جهان هستي است. دکارت، ضمن فطري خواندن حس خداخواهي در انسان، آن را ناشي از ميل کمال جويي انسان مي داند.
ادله دکارت براي اثبات وجود خداوند، ادله اي فلسفي است، نه کلامي؛ زيرا آرايي که دکارت درباره ذات خداوند و جاودانگي روح انساني ارايه مي دهد، تنها با كمك خرد استدلالي و فلسفي قابل تفسير است. خردباوري دکارتي براي تبيين نقش مبدا هستي؛ ديدگاه ها و راهکارهاي علمي و در عين حال روحاني او براي اثبات وجود خداوند؛ بهره گيري او از مباني رياضي و علم مكانيك براي تبيين جهان مادي؛ و بالاخره باور قلبي، سلوک عقلاني، خشوع معنوي و آرامش عميق دکارت در برابر اراده پروردگار، از جمله مواردي است که در اين مقاله تحليل مي شوند.

 
كليد واژه: دکارت، مبدا هستي، جهان مادي، خرد، روح انساني، وجود، کمال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1387; 6(2 (پياپي 12)):121-141.
 
علم حضوري نفس به بدن و خروج از ايدئاليسم مطلق
 
لنسل فيليپ (علي)*,غفاري حسين
 
* دانشکده ادبيات، دانشگاه تهران
 
 

مبحث علم حضوري، در تفکر فلسفي اسلامي بعد از مواجهه جدي آن با فلسفه غرب در قرن بيستم، اهميت مضاعفي يافت. دليل اهميت آن، رويکرد جديدي مي باشد که در حيطه معرفت شناسي، اين نوع از علم در اختيار فيلسوفان اسلامي قرار مي دهد. با بهره گيري از اين علم، براي فيلسوفان اسلامي، هم امکان اثبات اعتبار فلسفه به معناي مابعدالطبيعه فراهم شده است؛ و هم قادر به دفاع از رويکرد رئاليستي در علم شده اند. يکي از اقسام علم حضوري که تا به حال، کمتر مورد توجه انديشمندان اين رشته قرار گرفته، علم حضوري نفس به بدن است. با اين وجود، با توجه به مباني ملاصدرا در علم النفس، بايد اين قسم از اقسام علم حضوري را از مسلمات فلسفه صدرايي به حساب آورد. در اين مقاله، کوشش شده است تا با استفاده از علم حضوري نفس به بدن، امکان اثبات عالم خارج به لحاظ فلسفي، يعني خروج از ايدئاليسم مطلق، نشان داده شود. بدين منظور، در ابتدا به توضيح و اثبات علم حضوري نفس به بدن در نزد ملاصدرا پرداخته و سپس اقسام ايدئاليسم نيز اجمالا مورد بررسي قرار گرفته است.

 
كليد واژه: علم حضوري، علم حصولي، بدن مثالي، قواي نفس، معرفت شناسي، ذهن، ايده، ايدئاليسم، رئاليسم
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):5-33.
 
بررسي و نقد ارتباط بداهت با دو عنوان «وضوح» و «يقين»
 
جوادي محسن,غفاري قره باغ سيداحمد
 
 
 

براي بداهت شناخت، چهار تعريف در فلسفه اسلامي ارايه شده است که تعريف رايج آن «عدم احتياج به تلاش فکري» است.
تبيين نوع ارتباط مفهومي و مصداقي بداهت با عناوين «وضوح» و «يقين»، مي تواند ما را از خلط حيثيات مختلف معرفت شناختي با يکديگر مصون بدارد.
در اين نوشتار، هر کدام از تعريف هاي بداهت، از حيث مفهومي، با اين دو عنوان مقايسه شده و به اين نتيجه رهنمون گرديده است که تعريف رايج، در حيث مفهومي، ارتباطي با يقيني بودن و واضح بودن ندارد؛ هر چند اين وضع درباره تعاريف غير رايج به گونه اي متفاوت است.
همچنين از مجموعه قضاياي بديهي، فقط وجدانيات هستند که با عنوان «وضوح» و «يقين» گره خورده اند؛ و فقط اوليات، وجدانيات و حدسيات هستند که با «يقين» ملازمه دارند؛ و ساير بديهيات، ملازمه اي با اين عناوين ندارند.

 
كليد واژه: بداهت، وضوح، يقين
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:15 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):35-51.
 
هنر و معرفت نزد افلوطين
 
بوذري نژاد يحيي,غفاري عليرضا,بيناي مطلق سعيد
 
 
 

زيبايي و هنر در نظام فلسفي افلوطين (203-273 م.) جايگاه مهمي دارد. او در سه رساله از «نه گانه ها»ي خود به طور مستقل به مساله زيبايي و هنر پرداخته است: رساله ششم از نه گانه اول، رساله هشتم از نه گانه پنجم و رساله هفتم از نه گانه ششم. به دو گونه مي توان نشان داد که هنر و معرفت در فلسفه افلوطين يکي هستند؛ آنجا که هنرمند براي نظاره زيبايي معقول، خود را بايد زيبا کند و براي زيبا شدن همانند پيکرتراشان، پليدي را از خود دور سازد. با دور ساختن پليدي از خود، هنرمند به خود خويشتن باز مي گردد و بدين ترتيب، زيبا مي شود و به نظاره زيبايي عقل مي پردازد.
ديگر اينکه فعل هنرمندانه همانند فعل طبيعت، نفس و عقل است؛ همان گونه که آن ها با نظاره، زيبايي توليد مي کنند، هنرمند هم با نظاره صورت هاي عقلي، زيبايي را خلق مي کند. در اين صورت، آنچه رهبر تمام توليدات است، معرفت خواهد بود. پس در نظر افلوطين، زيبايي شناسي همان معرفت شناسي و هستي شناسي خواهد بود. در اين تفکر، راه درک هستي، زيبا شدن و راه زيبا شدن، نيک شدن است.

 
كليد واژه: احد، اقنوم، زيبايي، عقل، نفس، هنر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):53-68.
 
زيبايي و استقرا در فلسفه نقادي کانت
 
شاقول يوسف,ماحوزي رضا
 
 
 

کانت در فلسفه نقادي خويش، در صدد تبيين سه مساله کلي است؛ «شناخت»، «اخلاق» و «زيبايي» سه دغدغه اصلي بشر و در واقع، سه بعد وجود آدمي هستند که کانت در سه نقد، جداگانه آن ها را بررسي کرده است. وي در «نقد عقل محض»، به مساله شناخت، مقومات و حدود آن پرداخته است و سعي کرده بر اساس انقلاب کپرنيکي خويش، مباني استقرا را تبيين و توجيه کند. با اين حال، استقرا مد نظر وي مستلزم پشتوانه ديگري به نام اصل يکنواختي طبيعت است که اين پشتوانه به تفصيل در «نقد قوه حکم» و در جريان حکم زيباشناختي پردازش شده است. پرسش هايي که اين نوشتار در صدد پاسخ گويي به آن هاست، عبارت اند از: يک. کانت چگونه بر اساس حکم تاملي زيباشناختي تلاش مي کند مباني استقرا و علم طبيعت را تبيين کند؟ دو. آيا وي در برقراري اين رابطه و تحکيم مباني استقرا بر اساس حکم تاملي موفق بوده است؟ در راستاي پاسخ گويي به اين دو پرسش، پژوهش حاضر بر اساس آثار خود کانت به ويژه «نقد عقل محض» و «نقد قوه حکم» و نيز با استفاده از آثار تفسيري و نقدي در اين باره، به بررسي و تحليل پرسش هاي پيش گفته مي پردازد.

 
كليد واژه: استقرا، حکم زيباشناختي، حکم غايت شناختي، حکم تاملي، قوه حکم، اصل يکنواختي طبيعت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):69-82.
 
يقين عقلي و يقين ايماني در انديشه دکارت
 
قنبري حسن*
 
* گروه الهيات، دانشگاه ايلام
 
 

در اين مقاله ابتدا اشاره کوتاهي به مباحث معرفت شناختي دکارت، شامل مراحل شک وي و چگونگي رسيدن او به يقين عقلي و نيز ويژگي هاي اساسي اين يقين، مي شود. در ادامه با استناد به آثار خود وي، به تحليل نوعي يقين ايماني نيز در انديشه او پرداخته مي شود. در ادامه رابطه اين دو نوع يقين در انديشه دکارت بررسي مي شود که در اين رابطه، موضع وي با مواضع شکاکان، آگوستين و توماس آکويناس مقايسه مي گردد و در نهايت، به اين نتيجه مي رسد که با وجود برخي تعارضات در انديشه وي، مي توان موضع او را نوعي موضع توماسي دانست. در پايان، اين موضع نقد مي شود.

 
كليد واژه: دکارت، شک، يقين، عقل، ايمان، خدا، برهان وجودي، عقل گرايي، وضوح و تمايز، شکاکيت، آگوستين، توماس آکويناس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):83-95.
 
نقش خيال در معرفت شناسي و دين شناسي صدرالمتالهين
 
صانع پور مريم*
 
* پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
 
 

ملاصدرا، از تاثيرپذيران «نظريه خيال» ابن عربي، معتقد است همان گونه که جامعيت ضدين در حضرت خيال موجب ارتباط تجرد روحاني و تکثر جسماني، در قوس نزول مي شود، همچنين، اجتماع ضدين در قوه متخيله نقشي اساسي در معرفت شناسي انسان و سير او از تکثر جسماني به تجرد روحاني دارد و لذا مقاله حاضر به نقش خيال در معرفت شناسي و دين شناسي مي پردازد و علاوه بر استدلال هاي فلسفي ملاصدرا، حکمت هاي عرشيه او را نيز بررسي و تحليل مي کند و نتيجه مي گيرد که نظريه خيال در رفع شبهات فلسفي مربوط به وجود ذهني و معاد جسماني نقش مهمي ايفا مي کند.

 
كليد واژه: ملاصدرا، خيال، معرفت شناسي، وجود ذهني، برزخ، معاد جسماني
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:16 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):97-110.
 
تکامل برزخي نفس
 
نجفي سواد رودباري رضوانه*
 
* دانشگاه اصفهان، دانشکده الهيات و معارف اسلامي، دانشگاه سيستان و بلوچستان
 
 

هدف از طرح تکامل برزخي نفس، امکان و کيفيت تکامل نفس در عالم برزخ است. در ضمن بحث، به نظريه حرکت، قوه و فعل و نظريه تجدد امثال که به ترتيب مربوط به فلاسفه و عرفاست، اشاره مي شود. سوال هاي زيادي در رابطه با تکامل نفس بعد از مرگ مطرح است که در اين مقاله به دو سوال پاسخ داده مي شود: سوال اول، آيا تکامل در عالم برزخ ممکن است، يا در عالم بعد از مرگ تکامل امکان ندارد و سوال دوم، آيا با فرض قبول تکامل برزخي نفس، کيفيت آن با تکامل دنيوي فرق دارد يا اينکه يکسان است؟
در نهايت، بحث به اين نتيجه منتهي مي گردد که تکامل نفس بعد از مرگ از ديدگاه نقلي، عقلي و شهودي، نه تنها ممکن بلکه امري مسلم و قطعي است.

 
كليد واژه: تکامل برزخي نفس، عالم برزخ، عالم آخرت، حرکت، قوه و فعل، تجدد امثال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:17 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):111-127.
 
نيگل و عينيت ارزش هاي اخلاقي
 
ملايوسفي مجيد*
 
* گروه فلسفه و حکمت، دانشگاه بين المللي امام خميني (ره)
 
 

در اخلاق تحليلي معاصر نظريه هاي مختلفي در باب عينيت ارزش هاي اخلاقي مطرح است که يک دسته از آن ها نظريه هاي قائل به عقل عملي اند. اين نظريه ها در عين اينکه تاکيد بر انفصال اخلاق از عمل دارند، در عين حال، براي اخلاق عينيتي را اثبات مي کنند که ريشه در عقل عملي دارد. روايت هاي متاخر اين رويکرد را مي توان به دو دسته تقسيم کرد: يک. روايت هايي که با هابز قرابت دارند و دو. روايت هايي که اجمالا کانتي اند. ديدگاه اخلاقي توماس نيگل جزء روايت هاي کانتي تلقي مي شود. نيگل سعي دارد تا براي نوع دوستي به عنوان عنصر مشترک اخلاق عقلانيتي را اثبات کند که مدعي است مبتني بر عقل عملي است. بر اين اساس مي توان ادله اي اخلاقي داشت که داراي عموميت و تعميم پذيري است و بستگي به اميال و خواسته هاي خاص افراد ندارد. نيگل مدعي است اين عموميت و تعميم پذيري ادله اخلاقي را مي توان حتي به لحاظ صوري در استدلال هاي فارغ از فاعل مشاهده کرد. اين ادله تعميم پذير و عام در اخلاق، همان طور که نيگل اشاره دارد، حکايت از ارزش هاي عيني و مشترک ميان انسان ها دارند. اينکه ديدگاه نيگل تا چه حد متمايز از ديدگاه کانت در اين خصوص است، موضوعي است که در اين مقاله بررسي و تحليل مي شود.

 
كليد واژه: ارزش هاي اخلاقي، عينيت اخلاقي، توماس نيگل، نوع دوستي، اصل تعميم پذيري، کانت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 8 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1387; 6(1 (پياپي 11)):129-155.
 
رابطه پديدارشناسي و منطق هگل
 
مشكات محمد,دهباشي مهدي
 
 
 

يک منظر مهم که از آن مي توان رابطه پديدارشناسي و منطق هگل را مطالعه کرد، آن است که در آغاز به طور دقيق مساله پديدارشناسي و هدف آن مشخص گردد و آن گاه رابطه پديدارشناسي و منطق بر مبناي آن بررسي گردد. به يک لحاظ مي توان گفت مساله پديدارشناسي حقيقت معرفت يا شناسايي و هدف آن شناسايي مطلق است. پديدارشناسي نشان مي دهد که چگونه معرفت پديداري چونان مسير آگاهي طبيعي به شناسايي واقعي، که همانا قلمرو منطق است، منتهي مي شود و چگونه معرفت طبيعي با اين سفر دور و دراز خود دم به دم مراحل تکوين منطقه را پديد مي آورد. برخي از موضوعات که در اينجا در راستاي بحث مورد تامل قرار گرفته اند، عبارت اند از: پديدارشناسي، منطق، آگاهي، معرفت، حقيقت، معرفت پديداري، آگاهي طبيعي و علم.

 
كليد واژه: پديدارشناسي، منطق، آگاهي طبيعي، معرفت پايداري، معرفت واقعي، علم، حقيقت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:18 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1386; 5(1 (پياپي 9)):5-21.
 
زمانمندي در تفكر جديد
 
صانعي منوچهر*
 
* دانشگاه شهيد بهشتي
 
 

بنابر مفهوم زمانمندي، علوم به دو بخش طبيعي و انساني تقسيم مي شوند. علوم انساني علوم زمانمند يا تاريخمند است، يعني وقوع تاريخي آن ها پيوند ضروري با زمان وقوع آنها دارد و اين امر بر خلاف علوم طبيعي است. زمانمندي در عصر جديد از فلسفه دكارت برخاست، اما در فلسفه هاي آلماني از لايب نيتس تا هايدگر پرورش يافت. نتيجه اين ديدگاه عبارت است از اختصاص هر رويداد فرهنگي به زمان خاص آن. زمانمندي از ويژگي هاي تفكر جديد است و در فلسفه يوناني كه منابع اصلي آن آثار افلاطون و ارسطوست، نشاني از آن ديده نمي شود؛ زيرا زمان از نظر افلاطون سايه و تصوير ابديت و از نظر ارسطو يكي از مقولات عرضي است. در حالي كه مفهوم زمانمندي متضمن اصالت وجود زمان است. در عصر جديد، دكارت كه فلسفه او صبغه مسيحي دارد، اعلام كرد كه لحظات و آنات زماني هر كدام يك واقعيت اصيل و از لحاظ وجودي مستقل از آنات ديگر است، و كانت در هر دو حوزه حس و فهم دخالت مستقيم و مؤثر زمان را در تحقق «محسوس» و «مفهوم» اعلام كرد. زمانمندي در عصر جديد پيوندي ناگسستني با تاريخمندي دارد و اين ارتباط از ويژگي هاي منادولوژي لايب نيتس است؛ زيرا منادهاي لايب نيتس در يك فرايند نامتناهي در طول زمان (تاريخ) صفات خود را از قوه به فعليت مي رسانند. در فلسفه هگل، مفهوم «ضرورت ديالکتيكي» به اين خاصيت زماني اضافه شد و هگل اعلام كرد كه حوادث تاريخ در همان زمان و به همان صورت كه رخ داده اند، بايد رخ مي دادند. اين سنت زماني - تاريخي فلسفه آلماني به ديلتاي رسيد و او با استفاده از اين سنت، دو مفهوم تاريخمندي و نقد عقل تاريخي را در هم آميخت. سرانجام هايدگر در كتاب «وجود و زمان» حالت هستي را ذاتا زمانمند و زمانمندي را جوهر هستي اعلام كرد.

 
كليد واژه: زمان، زمانمندي، تاريخ، علوم انساني، علوم طبيعي، ابديت
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:21 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها