0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 

 2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):31-50.
 
مفهوم شناسي اوصاف الهي در فلسفه ابن سينا
 
شهيدي سعيده سادات*
 
* دانشگاه امام صادق (ع)، پرديس خواهران
 
 

ابن سينا در باب مفاهيم اوصاف الهي دو تعبير متفاوت دارد. در مواردي، مفهوم اوصاف الهي را امري واحد و همه اوصاف را داراي معنايي يگانه دانسته است. مي توان اين قول را بر اين مبنا دانست که از حقيقت واحد بسيط، که هيچ کثرتي در آن قابل اعتبار نيست، انتزاع مفاهيم متکثر ناممکن است. با اين وجود، در مواردي ديگر، ابن سينا براي هر يک از اوصاف، مفهومي جداگانه در نظر گرفته که با سلب، اضافه و يا سلب و اضافه مشخصي تعريف مي شود. در بادي امر به نظر مي رسد که وي، در باب مفهوم اوصاف الهي، دو ديدگاه متناقض را طرح کرده اما با توجه به عظمت علمي شيخ الرييس، لازم است به دنبال وجه جمعي براي اين دو سخن باشيم، تا در عين حفظ دو نظر مذکور، با تناقضي مواجه نشويم. با سير در آثار ابن سينا درمي يابيم که وي، به هنگام بررسي مسايل دشوار- خصوصا در مساله توحيد و صفات باري تعالي که آن ها را از مشکل ترين مباحث حکمي دانسته است- به سطوح معرفتي مختلف مخاطب خود توجه داشته، و راه جمع ميان اين دو ديدگاه به ظاهر متناقض نيز در همين رويکرد نهفته است. ديدگاه ابن سينا درباره صفات الهي، در دو سطح متوسط و عالي قابل بررسي است. در سطح متوسط، کثرت اوصاف و تبيين هر يک از آن ها، با سلب يا اضافه اي خاص صورت گرفته است، به نحوي که هر يک از اوصاف حق تعالي، مفهومي متفاوت با ديگري دارد. اما در سطح عالي بحث، وحدت مفهومي اوصاف و ترادف ميان آن ها مطرح است، به نحوي که اين اوصاف، هم در مقام حقيقت و هم در مقام مفهوم، يگانه اند و تکثر و اختلافي در ميان نيست.

 
كليد واژه: اوصاف الهي، عينيت مفهومي، تکثر مفهومي، سطوح معرفتي، ابن سينا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1390; 9(1 (پياپي 17)):111-130.
 
مقايسه شرطيه پاسکال و اصل برائت
 
شكرالهي نادر*
 
* دانشگاه تربيت معلم تهران
 
 

اگر در صدق اعتقادات ديني دچار شک شويم، در عمل بين دين داري و بي ديني، بايد کدام يک را انتخاب کنيم؟ پاسکال، با توجه به منافع احتمالي بي شماري که در دين داري وجود دارد، به لزوم دين داري راي مي دهد. در نقطه مقابل، طبق مبناي قائلان به اصل برائت و تعميم متعلق شک آن که شامل شک در اعتقادات هم بشود، دين داري الزامي نيست. به نظر مي رسد با توجه به تنوع اديان و تعارض احکام و عقايد آنان که هر يک ديگري را بر باطل مي داند، به هنگام شک در حقانيت يک دين از بين اديان، نه تنها عقل به برائت حکم مي کند بلکه احتياط در بي طرف ايستادن است. تنها راه درست، تاکيد بر عقل نظري و اثبات عقلي متعلقات ايمان است.

 
كليد واژه: اصل برائت، شرط بندي پاسکال، دين داري، عقل عملي، پاسکال
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):51-74.
 
تفسير فلسفي کرکگور و لويناس از داستان ابراهيم (ع)
 
اصغري محمد*
 
* گروه فلسفه، دانشگاه تبريز
 
 

در اين مقاله کوشيده ايم دو روايت متفاوت از داستان حضرت ابراهيم (ع) را از نگاه سورن کرکگور و ايمانوئل لويناس بيان کنيم. اين مقاله دو بخش دارد. بخش اول شامل تصوير اگزيستانسياليستي کرکگور از ابراهيم است که مي کوشد برتري ايمان بر عقل را با تعليق اخلاق تبيين نمايد. کرکگور معتقد است تعليق غايت شناختي اخلاق، ابراهيم را از قاتل بودن نجات خواهد داد و لذا قرباني کردن اسحاق، به معناي تخطي از اخلاق نيست. بخش دوم شامل تصوير اخلاقي لويناس از ابراهيم و قرباني کردن اسحاق است. لويناس بر اين باور است که لحظه اصلي داستان ابراهيم، هنگامي است که ابراهيم با شنيدن نداي دوم الهي، به اخلاق باز مي گردد و اسحاق را نمي کشد. به نظر اين فيلسوف، رابطه ابراهيم و خدا از طريق چهره اسحاق صورت مي گيرد، و لويناس، اين رابطه را با مفهوم کليدي رابطه «چهره به چهره» توصيف مي کند، ماهيت اين رابطه، بيش از آن که ديني باشد، اخلاقي است.

 
كليد واژه: ابراهيم، خداوند، تعليق اخلاق، ايمان، قهرمان تراژيک، قرباني، کرکگور، لويناس
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 5 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):107-126.
 
روش شناسي مواجهه صدرالمتالهين با کلام شيعي
 
مسعودي جهانگير,سهيلي محمد
 
 
 

بحث ها و نوآوري هاي کلامي ملاصدرا، هر چند در قالب هاي رايج کلامي صورت نپذيرفته، اما تحولي عظيم در مسايل کلامي به وجود آورد. گذشته از آن، مي توان گفت مهم تر از دست آوردهاي کلامي صدرالمتالهين، روش وي در دست يابي به اين نتايج است، هر چند که توجه بسيارِ خوانندگان آثار ملاصدرا به دست آوردهاي محتوايي انديشه او، مانع گرديد که روش او در دست يابي به اين نتايج، به نحو شايسته اي مورد عنايت و الگوبرداري قرار گيرد.
بررسي روش صدرالمتالهين در دست يابي به نوآوري هاي کلامي، مي تواند عامل پويايي و تحول کلام در عصر حاضر باشد، اما آن، مستلزم چارچوبي مفهومي است که در عين استواري و اعتبار، از گستردگي و شمول لازم نيز برخوردار باشد. در اين نوشتار، با بهره گيري از برخي نظريه هاي ويژه در دانش هرمنوتيک (به طور مشخص، نظريه معروف قوس هرمنوتيکي با قرايت پل ريکور) و تبيين چارچوب مفهومي مناسب، روش کلامي صدرالمتالهين مورد بررسي و تبيين قرار گرفته است
.

 
كليد واژه: کلام شيعي، تفسير متن، قوس هرمنوتيکي، ملاصدرا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 

 4 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):75-106.
 
مرگ، نوميدي و ايمان در انديشه کرکگور
 
اسكوئيان عباس*
 
* دانشگاه پيام نور، مركز محمودآباد
 
 

از نظر کر کگور، آگاهي از مرگ حقيقتا حايز اهميت است، زيرا دلهره اي ضروري مي آفريند که ما را در مراتب بودن يا خودآگاهي، از حياتي حسي و نامتاملانه به حياتي متاملانه تعالي مي بخشد. اما مراد او از مرگ، بيماري به سوي مرگ يا همان نوميدي است. از نگاه کر کگور، اين بيماري که در روح و نفس ما پديدار مي شود، مرگي دروني است. نوميدي خود نتيجه اي از آلودگي ما به گناه است. مراد او از بيماري به سوي مرگ، آن بيماري اي نيست که پايانش مرگ معمول و متعارف است. کرکگور، راه رهايي از اين مرگ را ايمان مي داند. در نظر او، ايمان رابطه اي خصوصي و شخصي با خداست.

 
كليد واژه: مرگ، نوميدي، ايمان، گناه، اضطراب، کرکگور
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):149-172.
 
نقد ديني- فلسفي بر مولفه «شادي» در معنويت هاي نوظهور
 
فعالي محمدتقي*
 
* گروه اديان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران
 
 

يکي از مفاهيمي که توسط جرياني معنوي با عنوان لامائيسم و توسط دالايي لاما مطرح شده، مفهوم شادي و شادمانه زيستن ا ست. دالايي لاما، همانند برخي ديگر از جريان هاي نوظهور معنوي، هدف زندگي را شادزيستن معرفي مي کند. مقاله حاضر، ضمن بررسي واژه هايي نظير فرح، سرور و نشاط از نظر قرآن و صحيفه سجاديه، به اين نتيجه منتهي مي شود که اسلام و پيشوايان آن طرفدار اندوه و مخالف شادي نيستند. شادي يکي از ويژگي هاي طبيعي انسان است که خدادادي مي باشد و در قرآن، روايات و صحيفه سجاديه نيز ويژگي هايي براي شادي بيان شده است. نکته مهم اين که در اسلام، فقط جهت خاصي براي شادي و شادمانه زيستن در نظر گرفته شده است.

 
كليد واژه: سرور، غم، نشاط، اسلام، دالايي لاما
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:03 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1389; 8(2 (پياپي 16)):127-148.
 
چيستي «ايمان» و رابطه آن با «اسلام» از ديدگاه خواجه طوسي
 
خادمي عين اله,عليزاده عبداله
 
 
 

از ديدگاه خواجه نصير، معناي لغوي «ايمان»، تصديق و باور داشتن است، و در اصطلاح، «تصديق قلبي و زباني» است به طوري که اولي بدون دومي و دومي بدون اولي کافي نيست. به نظر خواجه نصير، ايمان ظني و تقليدي در سلسله مراتب ايمان قرار دارند و هر دو، جزء مراتب پايين ايمان مي باشند اما ايمان يقيني، بالاترين مرتبه ايمان است. ايشان معتقد است اسلام و ايمان، از جهتي مغاير و از جهتي مشابه و عين يکديگر هستند. لذا به لحاظ حکم، اسلام اعم از ايمان است ولي با توجه به مفاد و مضمون برخي از آيات قرآن، اسلام و ايمان برابرند. همچنين «عمل» از مفهوم «ايمان» خارج است، زيرا در آيات قرآن مجيد، «عمل» به «ايمان» عطف گرديده و اين، دليلي است بر بيروني بودن «عمل» نسبت به ايمان.

 
كليد واژه: ايمان، اسلام، تصديق، ظن، تقليد، عمل، نصيرالدين طوسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:04 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):33-51.
 
دين و حسن و قبح افعال در انديشه ملاصدرا
 
هوشنگي حسين*,احمدي داراني احمدرضا
 
* گروه فلسفه و کلام، دانشگاه امام صادق(ع)
 
 

مساله الهي يا عقلي بودن حسن و قبح در کنار بررسي وجوه معناشناختي و هستي،شناختي آن ها، از مسايل ديرپاي علم کلام است. اما در کنار کلام، جريان عقلي اصيل فلسفي هم جسته و گريخته به اين مساله پرداخته است. در حکمت صدرايي، بر خلاف فلسفه مشاء، با نوعي رجوع به موضع عقلي عدليه در اين باره مواجه مي شويم.
ديدگاه هستي شناختي صدرا در اين باره را مي توان در نظريه ارتباط واقعي ميان اعمال و ملکات حسنه و سيئه با سرنوشت و صور اخروي يافت، بلکه عينيت ثواب و عقاب اخروي با افعال حسن يا قبيح، گوياي نوعي عينيت داشتن صفت حسن و قبح است. از نظر معرفت شناختي، ميزان دخالت هر يک از عقل و شرع در تشخيص و تمييز حسن و قبح بررسي مي شود. در بحث عقل، تمايز نهادن ميان عقل نظري و عملي، و در بحث شرع، نسبت حسن و قبح با احکام پنج گانه تکليفي حائز اهميت است. دين، هم در هدايت به سوي شناخت حسن و قبح برخي اعمال که عموم انسان،ها به سبب قصور عقل از تشخيص آن عاجزند، نقش ايفا مي کند، و هم با الزام به تکاليف و اعمالي، قوه تشخيص خير و شر را در انسان ها شکوفا مي کند
.

 
كليد واژه: دين، حسن و قبح عقلي، حسن و قبح شرعي، ملاصدرا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 3 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):53-75.
 
تفسيرهاي گوناگون از دوگانگي حقيقت
 
يوسفيان حسن,جوادي محسن
 
 
 

در قرن سيزدهم ميلادي، برخي از اصحاب کليسا نظريه اي را به پيروان لاتيني ابن رشد درباره «رابطه ميان آموزه هاي ديني و فلسفي» نسبت دادند که امروزه، به نظريه «حقيقت دوگانه» (مضاعف) معروف شده است. با نگاهي به سخنان ابن رشد و ابن رشديان و با تحليل مفهوم دوگانگي حقيقت و با بهره گيري از سخنان کساني که به بررسي نظريه ياد شده پرداخته اند، مي توان درباره مقصود از اين دوگانگي، احتمالات هفت گانه اي را مطرح ساخت که در ذيل چهار عنوان کلي قرار مي گيرند: دوگانگي هستي شناسانه، دوگانگي معرفت شناسانه، دوگانگي زبان شناسانه، و دوگانگي عمل گرايانه.

 
كليد واژه: حقيقت ديني، حقيقت فلسفي، دوگانگي حقيقت، ابن رشد، ابن رشديان
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 4 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):77-100.
 
تاثير فضايل و رذايل اخلاقي در معرفت الهي از ديدگاه ملاصدرا
 
دانش جواد*
 
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات تهران
 
 

نقش عواملي چون عواطف و احساسات، خواسته هاي پيشيني، گناهان و رذايل اخلاقي و ... در تکون معرفت، از ديرباز مورد توجه فيلسوفان بوده است. ملاصدرا نيز با تلقي خاصي که درباره معرفت الهي دارد و از سويي آن را مترادف با حکمت دانسته، و از سوي ديگر، تحقق چنين معرفتي را مسبوق به تهذيب و استکمال نفس انساني مي انگارد، در حقيقت، موانع معرفت به خداوند را همان موانع حکمت و کمال انساني معرفي مي کند. بدين ترتيب، تقرب به عالم قدس و دست رسي به معرفت حضرت حق، در گرو تزکيه نفس و تهذيب اخلاق از زشتي ها، معاصي و رذايلي چون بخل، کبر، عجب، غيبت، حب جاه و رياست، خصومت، شرب خمر، دروغ گويي و ... و التزام به شريعت خواهد بود.

 
كليد واژه: معرفت الهي، استکمال نفس انساني، معرفت به حقيقت اشيا، فضايل و رذايل اخلاقي، ملاصدرا
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):127-150.
 
بررسي و نقد كثرت گرايي ديني به روايت سيد حسين نصر
 
محمدرضايي محمد,طاهرزاده كريم
 
 
 

پژوهش حاضر، به بررسي و نقد كثرت گرايي ديني در فلسفه دين سيد حسين نصر مي پردازد. در اين تحقيق، ابتدا رابطه سنت، دين و حكمت خالده از نگاه نصر بررسي شده و سپس مباني كثرت گرايي ديني در فلسفه دين وي بررسي و تبيين مي گردد. «قائل شدن به مبدا واحد براي تمام اديان»، «تمايز ميان ظاهر و باطن در عالم و در دين»، «قائل شدن به وحدت باطني و كثرت ظاهري در عالم هستي و در دين»، «تفكيك حقيقت به حقيقت مطلق و حقيقت نسبي» و «وجود عناصر متشابه در اديان مختلف»، مباني و دلايلي است كه نصر براي حقانيت اديان گوناگون، و قائل شدن به كثرت گرايي ديني، در آثار مختلف خود به آن ها استشهاد كرده است. در اين تحقيق، سعي بر آن بوده است كه اين مباني، تبيين شده و مورد بررسي قرار گيرند. پس از آن، رويكرد كثرت گرايانه نصر نقد شده و اشكالاتي نيز درباره آن مطرح شده است.

 
كليد واژه: كثرت گرايي ديني، وحدت متعالي اديان، دين، حكمت خالده، سنت، سنت گرايان، سيدحسين نصر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 1 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):5-31.
 
ويليام کريگ و تبيين ازليت خداوند
 
سعيدي مهر محمد,ملاحسني فاطمه
 
 
 

چکيده: ازليت خداوند، غالبا به يکي از دو معناي زمان مندي (جاودانگي در زمان) يا بي زماني (فرازمان بودن خداوند) تفسير شده است. در دوره معاصر، ويليام کريگ كوشيده است تا به نوعي ميان اين دو معناي رايج از ازليت خدا (بي زماني و زمان مندي) جمع كند. در نظر وي، خداوند بدون خلقت، بي زمان است؛ اما پس از خلقت، به دليل صدق نسبت واقعي خدا با جهان زماني و نيز علم او به حوادث زماني، زمان مند مي شود. نظريه کريگ در باب ازليت الهي، بر مباني متافيزيكي خاصي استوار است: مانند اين كه او، از سويي نظريه نسبي زمان؛ و از سوي ديگر، نظريه ترتيبي زمان را پذيرفته است. در بادي امر ممكن است چنين به نظر آيد که ديدگاه کريگ، نظريه اي منسجم و گامي در جهت تلفيق دو معناي ازليت است، اما با تامل و دقت درمي يابيم که اشکالاتي بر اين ديدگاه وارد است که قبول آن را به عنوان نظريه اي موجه براي تفسير ازليت الهي دشوار مي سازد. برخي از مهم ترين اشکال هاي ديدگاه او عبارت اند از: لزوم وقوع تغيير در ذات خدا، تاثر حق تعالي از فعل خود، و تعطيل فيض در وضعيت عدم خلقت.

 
كليد واژه: ازليت خداوند، زمان، زمان مندي، بي زماني، ويليام كريگ
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 7 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):151-170.
 
جايگاه «دل» در معرفت شناسي ديني پاسکال
 
كشفي عبدالرسول,اسدي سياوش
 
 
 

پاسکال، در باب نظريه هاي توجيه معرفت شناختي، حامي «نظريه مبناگروي» است. از منظر او، باورهاي پايه بر سه قسم اند: باورهاي پايه تجربي، باورهاي پايه رياضي، و باورهاي پايه ديني. پاسکال، توجيه باورهاي پايه تجربي را از طريق «تجربه»، و توجيه دو قسم رياضي و ديني را از طريق منبعي موسوم به «دل» مي داند. اين مقاله مي کوشد با واکاوي آثار پاسکال، جايگاه «دل» را در انديشه پاسکال، در مقام توجيه باورهاي پايه رياضي و ديني، به خصوص باورهاي ديني، نشان دهد، و بدين وسيله، تقريري روشن از معرفت شناسي او ارايه کند. همچنين مي کوشد تا معلوم سازد از منظر پاسکال، تفاوت دل با عقل چيست، و چرا پاسکال در نظام معرفت شناسي خود، دل را به جاي عقل به کار گرفته است.

 
كليد واژه: پاسکال، دل، باور رياضي، باور ديني، معرفت شناسي
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:06 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 

 5 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1389; 8(1 (پياپي 15)):101-126.
 
مقايسه تقرير برهان جهان شناختي بر اثبات خدا نزد ابن سينا و سويين برن
 
شمس حسين,علي زماني اميرعباس
 
 
 

تقريرهاي مختلفي از براهين جهان شناختي در اثبات وجود خدا ارايه شده که يکي از معتبرترين آن ها، برهان وجوب و امکان است. ابن سينا آن را در چند کتاب خود به ويژه در «اشارات و تنبيهات» به تفصيل مطرح کرده، و آن را برهان صديقين ناميده است. فيلسوف دين معاصر، ريچارد سويين برن نيز در ذيل براهين جهان شناختي، اين برهان را مورد اشاره قرار داده است. هر چند تقرير اين دو فيلسوف از برهان مذکور داراي مباني و پيش فرض هاي مشترکي است، از قبيل غير بديهي دانستن وجود خدا، اثبات پذير دانستن آن و استفاده از يکي از ويژگي هاي عالم به نام امکان، اما تفاوت هاي عمده اي نيز ميان آن دو وجود دارد: از جمله اين که ابن سينا، با ارايه برهان وجوب و امکان که يک قياس مبتني بر بديهيات است، وجود خدا را به صورت يقيني اثبات پذير مي داند، اما سويين برن با تکيه بر روش استقرايي و ارايه مجموعه براهين به جاي يک برهان، وجود خداوند را به صورت محتمل قابل اثبات مي داند. در اين مقاله، با بررسي و مقايسه اين دو تقرير معلوم مي گردد که تقرير ابن سينا از اين برهان، بر تقرير سويين برن رجحان دارد.

 
كليد واژه: براهين جهان شناختي، برهان وجوب و امکان، قياس، استقرا، دليل انباشتي، ابن سينا، سويين برن
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:07 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی

 2 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) پاييز و زمستان 1388; 7(2 (پياپي 14)):23-50.
 
ملاصدرا و شناخت هستي؛ راهي نو در پاسخ به پرسش بنيادين هايدگر
 
انصاريان زهير,اكبريان رضا
 
 
 

فيلسوفان اسلامي، فلسفه را علم به وجود دانسته و پرسش محورين آن را پرسش از وجود معرفي مي کنند. در اين ميان، صدرالمتالهين با نگاه ويژه اي به مساله وجود نگريست و آن را بنياد فلسفه خود قرار داد. اما اين مساله، در مغرب زمين روي به فراموشي نهاد و از صحنه فلسفه کنار رفت يا دست خوش تفسيرهاي نادرست قرار گرفت و عملا کارايي معرفتي خود را از دست داد. اين پرسش، بار ديگر در سده اخير توسط هايدگر، به عنوان بنيادي ترين پرسش فلسفي مطرح گرديد. با بررسي آثار اين دو فيلسوف، مي توان دريافت که با وجود تفاوت هاي اساسي، هر دوي آنها با گذر از موجود به وجود؛ و همچنين با گذر از مفهوم وجود به حقيقت عيني وجود، راه خود را از فلسفه هاي رايج جدا کرده و مسيري نو پيموده اند. تمايز اساسي اين دو ديدگاه را بايد در اين نکته جست و جو نمود که هايدگر معتقد است برخي از احکام مفهوم وجود، زمينه را براي پيش داوري فيلسوفان گذشته در باب شناخت وجود فراهم آورده و رهزن از پاسخ صحيح به پرسش هستي شده است. او بر اين باور است که اين مفهوم، راه به شناخت وجود نمي برد و تنها راه علم به وجود، واکاوي پديدارشناسانه وجود است. اما ملاصدرا، در عين گذر از مفهوم وجود به حقيقت وجود، براي اين مفهوم ارزش معرفتي قائل است و آن را روزني براي علم به وجود تلقي مي کند، و در عين حال، نقد هاي هايدگر به فيلسوفان گذشته، بر او وارد نيست.

 
كليد واژه: وجود، شناخت وجود، معناي وجود، پرسش وجود، ملاصدرا، هايدگر
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:07 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها