پاسخ به:مشاعره آنلاین
دلی که از معرفت نور وصفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید
دردا و دریغا که ندانسته گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا
الهم صل علی محمد و آل محد وعجل فرجهم
الهم عجل لولیک الفرج
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟
یارب آن نو گل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش
شب فراق نداند که تا سحر چند است
مگر کسی به زندان عشق در بند است
تا آه موساى نبى نايد برون آرد در گردن هزاران ظلم و خون
نقاش رخت زطعنها آسودست
کز هرچه تمام تر بود بنمودست
رخسار ولبت چنانکه باید بودست
گویی که کسی برزو فرمودست
ترك و آرد و پارسى گو و عرب
فهم آرده آن ندا بى گوش و لب
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها هجری و شمسی همه بی خورشیدند
دیوانه دلی خفته در این خلوت خاموش او زاده ی غم بود زغم های جهان گشت فراموش
شب شرابی خوردم و مستی مرا در برگرفت دوریت آمد به یادم هستی ام آتش گرفت
ترسم از عشوه ی دل در کار عقل
وای بر من که کردم پیکار عقل
این ولوله جهان که می بینی تو
کار هوس دل است نه کار عقل
لیلی و مجنون فقط افسانه اند
عشق در دست حسین ابن علیست
تا بر نخیزی از سر دنیا وهر چه هست
با یار خویشتن ،نتوانی دمی ،نشست