پاسخ به:مشاعره آنلاین
ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی خون دل در ساغر عشاق تا کی میکنی مینوازی غیر را هر لحظه از لطف و مرا دم بدم خون در دل از جور پیاپی میکنی
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا
الهم صل علی محمد و آل محد وعجل فرجهم
الهم عجل لولیک الفرج
یا رب زکرم دری به رویم بگشا
راهی که درو نجات باشد بنما
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آن رشته که قوت روانست مرا آرامش جان ناتوانست مرا
بر لب چو کشی جان کشدم از پی آن پیوند چو با رشته جانست مرا
ای که بر کوچه معشوقه ما میگذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار،که کاشت
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است در عشق اگر بادیهای چند کنی طی بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت
تو جفاکن که از اینسوی وفاداری هست طاقت و صبر مرا حوصلهٔ خواری هست با دلم هر چه توان کرد بکن تا بکشد کز من و جان منش نیز مددکاری هست
تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می فرستمت
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت
دی پیر مغان، آتش صحبت افروخت ایـمـان مرا دید و دلش بر من سوخت از خـرقـهٔ کـفـر، رقـعـهواری بـگـرفت آورد و بــر آســتــیــن ایـمـانـم دوخـت
( درنعت پیامبر اکرم)
نه دل من طرب آلود نگاه و نفس توست
از نگاه و نفست ,حق به طرب آمده آری
به شفاخانه ی قانون تو افتاده نجاتم
کیمیایی است سعادت ز فتوحات تو جاری
تند سویم به غضب دید که برخیز و برو خسکم در ته پا ریخت که بگریز و برو چیست گفتم گنهم دست به خنجر زد و گفت پیش از آن دم که شوی کشته بپرهیز و برو