خواهر مهدى، از نخستين بارى كه سرو قامت برادرش به لباس سپاه سبز شد، روايت دلنشينى دارد: «... دوره آموزشىاش كه تمام شد، لباس فرم سپاه را تحويل گرفت و به خانه آمد. حال و هواى عجيبى داشت. اصرار داشتيم آنها را بپوشد تا ببينيم در لباس سبز سپاه چه جلوهاى پيدا مىكند. اول قبول نكرد. خيلى كه به او اصرار كرديم، كوتاه آمد، ولى قبل از به تن كردن آن، ناگهان حالش منقلب شد و به شدت زد زير گريه. از مادرمان با التماس مىخواست كه قبل از پوشيدن لباس، براى او دعا كند. مىگفت: ننه، تا تو برايم دعا نكنى، من لياقت پوشيدن اين لباس را نخواهم داشت. مادر كه تاب ديدن گريه و بىتابى مهدى را نداشت، بلافاصله دعا كرد. مهدى رفت توى اتاق ديگر، لباسش را تعويض كرد و برگشت. خدايا! چه مىديديم؟ لباس سبز سپاه چقدر به قد رشيد و چهره سبزهاش مىآمد! شده بود عين ماه شب چهارده. از اين كه چشمهاى ما آنطور به او خيره شده بود، خيلى خجالت مىكشيد، چند دقيقه بعد رفت و لباس فرم را درآورد و آن را با نهايت احترام تا كرد و گذاشت داخل گنجه.
بعد از آن روز، هر چه به او اصرار كردم يك بار ديگر، محض خوشى دل من، چند دقيقه آن لباس را توى خانه بپوشد، قبول نكرد. بار آخر گفت: آبجى، پشت اين لباس فرم، كلى حكمت خوابيده، در زمان جنگ، يك نفر سپاهى موقعى حق دارد اين لباس سبز و آن آيه مقدس دوخته شده بر روى سينهاش را بپوشد كه توى ميدان جنگ حضور داشته باشد.
به همين خاطر، نه ما اعضاى خانواده و نه هيچ كدام از دوستهاى سپاهى و بسيجىاش، هيچ وقت نديديم او در شهر يا اصلاً مناطق پشت جبهه، لباس فرم سبز سپاه را بپوشد. مهدى مىگفت: لباس سبز سپاه، لباس رزم حضرت علىاكبرعليه السلام است، اين لباس را فقط بايد در ميدان رزم پوشيد.»
روز بيست و دوم خردادماه سال 1360، مهدى براى آغاز خدمت رسمىاش در سپاه، خود را به پادگان ولى عصر(عج) سپاه منطقه 10 تهران معرفى كرد. دو روز پيشتر، امامخمينى(ره) طى صدور حكمى خطاب به ستاد مشترك ارتش جمهورى اسلامى، بر كنارى «ابوالحسن بنىصدر» از سمت فرماندهى كل قوا را رسماً اعلام فرموده بود. از همان روز به بعد هم لايحه «بررسى كفايت سياسى رييس جمهور» توسط نمايندگان مردم در مجلس شوراى اسلامى در دستور كار مجلس قرار گرفت. «جبهه متحد ضدانقلاب»، متشكل از: سازمان مجاهدين خلق، نهضت آزادى، جبهه ملى، سازمان چريكهاى فدايى خلق شاخه اقليت، حزب مائويستى رنجبران، سازمان پيكار در راه آزادى طبقه كارگر، سازمان راه كارگر، اتحاديه كمونيستها، سازمان طوفان، رزمندگان آزادى طبقه كارگر، جبهه دموكراتيك ملى، جنبش مسلمانان مبارز، گروه آرمان مستضعفين با كليه شاخههاى دانشآموزى، دانشجويى، كارمندى و صنفى وابسته به اين احزاب، در دفاع از «بنىصدر» اعلام موجوديت كرد. نمايندگان ليبرال مجلس از قبيل: مهدى بازرگان، يدالله سحابى، هاشم صباغيان، عزت الله سحابى، علىاكبر معينفر، اعظم طالقانى و... به نشانه همبستگى با «بنىصدر» نطقهاى پيش از دستور مجلس را به محلّى براى تحريك و تشنج افكار عمومى تبديل كردند. در شرايطى كه اعضاء و طرفداران سازمانها و احزاب متحد بنىصدر و در رأس آنان گروههاى شبه نظامى منافقين؛ موسوم به «واحدهاى ميليشيا» با حمله به مردم، مراكز ادارى دولتى، نهادهاى انقلابى، دفاتر حزب جمهورى اسلامى، ايجاد راهبندان در خيابانها و معابر و به آتش كشيدن اتوبوسهاى شركت واحد، قصد زهر چشم گرفتن از مردم را داشتند، در داخل مجلس نيز، ليبرالهاى لومپن مآبى از قماش «معينفر»، ضمن حمله فيزيكى××× 1 رجوع كنيد به تصاوير كتك خوردن يكى از نمايندگان حزباللهى مردم در پشت تريبون مجلس، توسط معينفر، در كتاب: عبور از بحران، كارنامه و خاطرات سال 1360 - اكبر هاشمى رفسنجانى. ××× به نمايندگان مخالف بنىصدر، سعى كردند روند بررسى لايحه عدم كفايت سياسى او را به بن بست بكشانند. در چنين شرايطى بود كه سازمان منافقين در روز 30 خرداد 1360 با صدور بيانيهاى موسوم به «اطلاعيه سياسى - نظامى سر فرماندهى مجاهدين خلق ايران» خطاب به «كليه كادرها، شاخههاى تهران و مراكز استانها و واحدهاى ميليشياى سازمان»، دستور آغاز قيام مسلحانه سراسرى آنان عليه انقلاب اسلامى ملت ايران، امام خمينى(ره) و نظام جمهورى اسلامى را صادر كرد و از كليه احزاب و گروههاى همسو با بنىصدر و منافقين خواست تا به اين طغيان اهريمنى ملحق شوند. شورش مسلحانه روز سى خرداد، به واقع در حكم ابراز افلاس سياسى بنىصدر و طرفداراناش در جبهه متحد ضدانقلاب و تلاشى بود براى كشانيدن كشور جنگ زده، به لبه پرتگاه يك جنگ خونين داخلى. و اين يعنى، همدستى عملى رييسجمهور و متحدان آن، با دشمن متجاوز بعثى حاكم بر عراق.××× 1 رژيم بعث در كشور بلغارستان تحويل داده شد. مطابق رسيدهاى بانكى موجود در «مركز آندلس»، رييس جمهور مخلوع ايران در قبال دادن اين اطلاعات، طى شش نوبت و از طريق بانكهاى شهر «موناكو» فرانسه، از رژيم بعثى سابق عراق، پول دريافت كرده است.»
ر.ك.به: روزنامه جوان، سال ششم، شماره 1526، ص 2، به تاريخ دوشنبه 19 مرداد 1383 هجرى خورشيدى. ×××
- شانزده ماه پس از سرنگونى رژيم جنگ افروز بعثى حاكم بر عراق، در مرداد 1383، سرويس سياسى خبرگزارى فارس گزارش داد: «در پى كشف اسناد محرمانه موجود در آرشيو مركز استخبارات رژيم صدام در شمال بغداد موسوم به «مركز آندلس» كه طى دوران حاكميت رژيم بعث فقط چندتن از مقامات عالى رتبه عراقى اجازه دسترسى به آنها را داشتند، از همكارى گسترده گروهك منافقين با رژيم صدام پيش از آغاز جنگ تحميلى پرده برداشته شد. در تعدادى از اين سندها، گزارشهاى رمز شده ارسالى از منافقين، در ارتباط با استعداد نيروهاى مسلح و وضعيت كلى كشور ايران قبل از تجاوز 31 شهريور 1359 مشاهده شدهاند، اين اسناد، همچنين مبين ارتباطهاى مالى و حمايت مادى رژيم صدام حسين از منافقين، از 1358 - يك سال و نيم قبل از آغاز جنگ تحميلى هشت ساله - است. بخش ديگرى از اسناد به دست آمده از مركز جاسوسى رژيم صدام، مربوط به ابوالحسن بنىصدر است كه در آنها به ارتباط رييسجمهور مخلوع كشور ايران و تماسهاى او با رژيم صدام، طى دو نوبت، با واسطهگرى برخى سركردگان سازمان مجاهدين خلق در ارديبهشت و خرداد سال 1360 اشاره شده است. بخش بعدى اسناد، مربوط به آخرين اطلاعات و وضعيت نيروهاى ايرانى در جبهههاى غرب و جنوب است كه توسط بنىصدر و از كانال منافقين، پس از فرار رجوى و بنىصدر به پاريس در مرداد 1360، به مأموران اطلاعاتى رژيم بعث تحويل داده شد. بخش آخر اسناد، حاوى اطلاعات مهم نظامى مربوط به نيروهاى مسلح ايران است كه در زمستان سال 1361 و در آستانه آغاز عمليات بزرگ ايرانيان در شرق استان عماره عراق، موسوم به «نبرد والفجر مقدماتى»، توسط بنىصدر و با واسطهگرى گروهك منافقين به مقامات سفارت روز 31 خرداد، با رأى اكثريت قاطع نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، بنىصدر براى ادامه رياست جمهورى نظام اسلامى، فاقد كفايت سياسى شناخته شد و فرداى آن روز، حضرت امام خمينى(ره) براساس اختيارات رهبرى مصروحه در اصل 110 قانون اساسى، فرمان عزل بنىصدر از رياست قوه مجريه و تشكيل «شوراى موقت رياست جمهورى» براى اداره امور كشور تا زمان برگزارى انتخابات پيش از موعد را صادر فرمود.