0

شير كوهستان_4

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

شير كوهستان_4

 بهمن‏ماه سال 1357:

 


سرانجام تلاش‏هاى ملت رشيد ايران با رهبرىِ الهىِ امام ‏خمينى(ره) به بار نشست و روح مبارزه‏جويى و عدالتخواهى مردم، سران رژيم شاه را در كابوس هول‏انگيزى فرو برد. خيل جوانان و زنان و مردان بى‏شمار، همچون سيلى بنيان‏كن به راه افتاد و در مسير خود، هر آنچه را كه رنگ ناراستى و ظلم داشت، با خود برد. مشت‏ها در برابر تانك و سينه‏ها در برابر گلوله‏ها سپر شد. حماسه عاشوراى‏حسينى در هر روز خدا تكرار گرديد و خون بر شمشير پيروز شد. شاه و ديگر اعضاى خاندان منحط پهلوى از كشور گريختند اما بقاياى رژيم هنوز به اميد درهم كوبيدن قيام مردم مسلمان در كشور باقى مانده بودند. خون‏آشامان هر روز مردم را به گلوله مى‏بستند. با اين حال هنوز پير عارف انقلاب دستور مقابله به مثل نداده بود. تنها شعارى كه آن روزها لرزه بر اندام ستم‏پيشگانمى‏انداخت اين اتمام حجت مردمى بود كه: واى اگر خمينى(ره) حكم جهادم دهد - ارتش دنيا نتواند كه جوابم دهد.
عاقبت اين شور و التهاب مقدس مردم در بحرانى‏ترين روزهاى انقلاب موجب شد كه ملت مسلمان ايران براى آخرين مصاف، در برابر رژيم قد علم كند. مهدى يكى از هزاران هزار نهال برومند بوستان آزادگىِ اين مرز و بوم بود كه با تمام وجود خود را در اختيار اين مقطع حساس از تاريخ سراسر مبارزه رهايى‏بخش مردممسلمان ميهنش قرار داد. او در مشكل‏ترين مراحل درگيرى حاضر بود و از همه مى‏خواست براى كمك به انقلاب و نجات خود از چنگال رژيم دژخيم «عارى از مهر» وارد ميدان بشوند.
خواهر مهدى مى‏گويد:
«
روز 21 بهمن 57 بود كه انقلاب وارد مرحله حساس شد. من و همسرم آن ايام در خيابان تهران نو واقع در شرق تهران زندگى مى‏كرديم. يادم هست مهدى با اسلحه‏اى كه بدست آورده بود آمد و آن را در خانه ما مخفى كرد و در همان حال به من گفت تا مى‏توانيد به سربازهاى پايگاه نيروى هوايى دوشان تپه از نظر غذا، لباس و دارو رسيدگى كنيد. آنها برادران ما هستند. ما هم ملحفه‏هايى كه به پتو دوخته بوديم را شكافتيم و براى استفاده سربازان انقلابى پايگاه و زخم‏بندى مجروحين به آن‏ها داديم. مقدارى تخم‏مرغ آب‏پز و نان لواش را هم به سربازهاى نيروى هوايى كه در حال زد و خورد با نيروهاى لشكر گارد شاه بودند رسانديم
سرانجام زمستان سرد وطن در عصر آفتابى روز 22 بهمن جاى خود را به بهار آزادى سپرد رژيم دژخيم عارى از مهر، سرنگون شد. طبيعى بود كه در چنان شرايطى، نهال نوپاى انقلاب از جانب دشمنان داخلى و خارجى مورد تهديد واقع شود. طيف نيروهاى موجود در انقلاب به دو دسته اكثريت مردمى و فاقد سازماندهى نيروهاى مذهبى و اقليت ناچيز نيروهاى غيرمذهبى لكن سازماندهى شده تقسيم مى‏شد. ضرورى بود ياران راستين انقلاب با متشكل ساختن صفوف خود، بيش از پيش مواظب باشند تا جريان انقلاب از مسير اصلى خود منحرف نشود چرا كه آمريكا و استكبار جهانى و ايادى وابسته به آنان در داخل و خارج تصميم گرفته بودند انقلاب اسلامى را در همان گام اول با شكست مواجه كنند. نظام اسلامى كه جايگزين رژيم ستمگر شاهنشاهى شده بود، در نخستين روزهاى موجوديت خود با كارشكنى دشمنان دوست‏نما مواجه شد، با هدايت مأمورين سفارت آمريكا در تهران و عناصر سرويس‏هاى اطلاعاتى C.I.A و موساد و رژيم بعثى حاكم بر عراق، توطئه‏هاى رنگارنگى به نام دفاع از قوميت‏ها طراحى شد و هراز گاهى افرادى ظاهرالصلاح اما قدرت‏طلب، آشوبى به پا كرده و خواهان ارث و ميراث خود از انقلاب مى‏شدند. گروههاى ريز و درشت از جاى جاى مملكت مثل قارچ رشد كردند و فضاى آزاد و سامان نيافته روزهاى آغازين انقلاب را صحنه تركتازى و كارشكنى عليه رهبر انقلاب و جريان طبيعى ساماندهى نظام اسلامى كردند. از يك سو ايادى شوروى سابق در پوشش حزبها و گروهها و دسته‏هاى سياسى گوناگون به ترويج و نشر آراء ماركسيستى و ضددينى پرداختند و از ديگر سو با همدستى خان‏ها، فئودالها و مالكين بزرگ كوشيدند، عشاير و اقشار روستايى را رودرروى انقلاب قرار دهند. بدين ترتيب توطئه جديدى در پوشش دفاع از حقوق قوميت‏ها شكل گرفت و بحرانى را فرا راه انقلاب قرار دادند. از ديگر سو ياران بريده انقلاب يا به عبارت بهتر ميوه‏چينان انقلاب نيز با نفس‏پرستى و قدرت‏طلبى تلاش كردند تا ضمن مانع‏تراشى‏هاى گوناگون، به هر قيمت كه شده سهم خود را از انقلاب بردارند. با اين همه خداوند مقدر ساخته بود كه انقلاب اسلامى از دل اين همه توطئه و نفاق سربلند و به سلامت بيرون آيد.
در جريان برگزارى همه‏پرسى سراسرى جهت تعيين نظام سياسى آينده كشور، مهدى نيز، دوشادوش هموطنان خود فعالانه شركت كرد و به «جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، نه يك كلمه بيش» رأى «آرى» داد. با همين رأى، زندگى مهدى وارد عرصه جديدى شد. به دنبال تشكيل «حزب جمهورى اسلامى» توسط بزرگانى همچون: آيت‏الله دكتر سيدمحمد حسينى (معروف به بهشتى)، آيت‏الله سيدعلى حسينى خامنه‏اى، آيت‏الله اكبر هاشمى بهرمانى (معروف به رفسنجانى)، دكتر محمدجواد باهنر، دكتر سيدحسن آيت و...، مهدى در تابستان سال 1358 با هدف پيوستن به يك تشكّل سياسى - مذهبى وفادار به حضرت امام(ره)، به عضويت واحد دانش‏آموزى شعبه شميرانات اين حزب درآمد. هر چند، دغدغه‏اى كه باعث شد تا مهدى در آستانه هجده سالگى حاضر به پيوستن به يك تشكل از طراز حزب جمهورى اسلامى شود، بيش از آن كه صبغه‏اى سياسى داشته باشد، رنگى مذهبى و فرهنگى داشت. وى تا جايى كه بضاعت مالى‏اش اجازه مى‏داد، از مراكز انتشاراتى معتبر تهران نظير: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، انتشارات بعثت، نشر صدرا و واحد تبليغات حزب جمهورى اسلامى، آثار مفيد نويسندگان و انديشمندان مذهبى و انقلابى كشور را خريدارى و آن‏ها را در سطح منطقه لواسانات، بين علاقمندان توزيع مى‏كرد. مادر ارجمندش در خصوص اشتياق شديد مهدى به ترويج فرهنگ اسلامى از طريق توزيع كتب مذهبى مى‏گويد:
«... 
اصلاً از فرداى پيروزى انقلاب، تمام زندگى اين بچه خلاصه شده بود در كتاب و كتاب و كتاب. خيلى به كتاب‏هاى شهيد مطهرى علاقه داشت. مخصوصاً وقتى بعد از شهادت ايشان، امام گفت كه من تمام آثار او را تأييد مى‏كنم. البته بيشتر از تمام كتاب‏ها، به قرآن علاقه داشت. دائم مى‏ديديم به هر دوست و آشنايى كه مى‏رسد، كتابى به او هديه مى‏دهد؛ كتاب‏هاى مذهبى.
يادم هست آن روزها، دختر عمه‏اش در آمريكا درس مى‏خواند. يك روز ديدم مهدى نشست و خيلى با حوصله، نامه‏اى براى او نوشت و بعد يك جلد قرآن و يك جلد مفاتيح‏الجنان را با تعداد ديگرى از كتب مذهبى، همراه آن نامه بسته بندى كرد و برايش به آمريكا فرستاد. مى‏ديدم كه چقدر خوشحال است. به من مى‏گفت: اگر يك چنين كتاب‏هايى در آمريكا رواج پيدا كند، براى اسلام و انقلاب ما، خيلى مفيد است. پرسيدم: چطور مادر جان؟ گفت: اسلام دين فطرت و منطق است، دينى كه خداى آن به قلم سوگند ياد كرده، خب مردم آمريكا هم فطرت دارند و انسان‏اند و اهل منطق. ما با قرآن و كتاب‏هاى مكتبى‏مان خيلى راحت مى‏توانيم آن‏ها را با اهداف انقلاب‏مان آشنا كنيم

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

سه شنبه 23 اسفند 1390  2:05 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها