دانلود کتب، جزوات و مقالات شیمی

در اين مقاله اختلاط گاز در راکتور بستر سيال در دماهاي بالا در يک واحد پيشتاز مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجايي که سيستم اختلاط در ايجاد تماس موثر بين فازها نقش دارد و در واکنش هاي مهم صنعتي اختلاط فازهاي واکنش دهنده از اهميت ويژه اي برخوردار است، لذا مطالعه هيدروديناميک فاز گاز در محل تزريق داراي اهميت است. براي اين منظور، 8 نوع سيستم توزيع کننده گاز (اسپارژر) طراحي و هيدروديناميک آنها در دماي حدود 400 درجه سانتي گراد با تزريق گاز متان با عنوان ردياب مورد آزمايش قرار گرفت. نتيجه هاي آزمايش ها نشان مي دهند که بدنه خارجي اسپارژر به عنوان محافظ حباب عمل کرده و در اين ناحيه، تماس بين فازها به حداقل مقدار خود کاهش مي يابد. از طرفي يک نوع از اسپارژرها شناسايي شد که مي تواند عمل تماس بين فازها را تا حدودي بهبود بخشد.

 نسخه قابل چاپ

پسته یکی از فرآورده های مهم و استراتژیک در بین فرآورده های صادراتی کشورمان به شمار می آید. طراحی خشک کن مناسب برای خشک کردن پسته به صورت مطلوب و تعیین شراط بهینه انبار مانی در گرو داشتن منحنی های رطوبت تعادلی دقیق آن است. در این پژوهش دستیابی به منحنی های جذبی و دفعی پسته و مدل ریاضی آن که در مدل سازی و حل معادله های انتقال جرم و انرژی در طراحی سیستم های خشک کن مورد نیاز است، امکان پذیر شده است. با بهره گیری از روش استاندارد آزمایشگاهی COST 90 منحنی های مذکور در چهار دمای 15، 25، 35 و 40 درجه سانتی گراد برای پودر پسته و دمای 15 و 35 درجه سانتی گراد برای مغز پسته و پسته کامل تعیین شدند. از اطلاعات آزمایشگاهی به دست آمده، مدل ریاضی جذب و دفع رطوبت پسته ارایه شد و با استفاده از آنها حرارت پیوندی آب و پسته در حالت های جذب و دفع به دست آمد.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

حلاليت 1، 3، 5- تري اکسان در حلال هاي دو جزيي (1- بوتانول+متانول)، (1-بوتانول+اتانول)، (1-بوتانول+2-پروپانول) و (1- بوتانول+1- پروپانول) در دماي 30 درجه سلسيوس اندازه گيري شده است و سپس داده هاي حاصل به منظور تخمين ضريب فعاليت تري اکسان با مدلهاي Van Laar, Margules, UNIQUAC, Wilson تطبيق، و پارامترهاي مدلهاي مذکور محاسبه گرديده است. مقايسه حلاليت هاي محاسبه شده بر اساس اين مدلها با مقادير تجربي، بر کارايي مدلهاي استفاده شده دلالت دارد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: از زمان کشف نانولوله هاي کربني، مطالعه و بررسي در خصوص ويژگي هاي آنها نيز مورد توجه بوده است. در بسياري از کاربردهاي نانولوله هاي کربني، استفاده از نانولوله هاي کربني خالص امري ضروري به شمار مي آيد.
هدف: نانولوله هاي سنتز شده به وسيله روش هاي مختلف، شامل ناخالصي هايي مانند کربن آمورف، ذرات کاتاليستي فلزي، فلورين و ... مي باشد. روش هاي مختلف خالص سازي به منظور بهبود کيفيت و بهره نانولوله هاي کربني گزارش شده است. بررسي تاثير اکسيداسيون و عمليات خورش اسيدي بر خالص سازي نانولوله هاي کربني هدف اصلي اين کار تحقيقي بوده است.
روش بررسي: نانولوله هاي کربني به روش نشست بخار شيميائي بر پايه MgO و با استفاده از کاتاليست هاي دوتايي Fe/Ni رشد داده شده اند. تخليص نانولوله هاي کربني طي دو فرايند اکسيداسيون تحت اتمسفر و عمليات خورش اسيدي با اسيد هيدروکلريک صورت گرفته است. تکنيک هاي آناليز مختلف مانند ميکروسکوپ الکتروني روبشي(SEM) ، پراش اشعه ايکس (XRD)، آناليز ثقل سنجي حرارتي (TGA/DSC) و اسپکتروسکوپي رامان براي بررسي مورفولو ژي و درجه گرافيتي و کيفيت ساختاري نانولوله هاي کربني مورد استفاده قرار گرفته است.
نتايج: مطالعه ساختارهاي ريز توسط SEM نشان دادند که نانولوله هاي رشد داده شده قبل از تخليص در ناخالصي هاي کاتاليستي و ساير اشکال کربني غوطه ورند و فرايند اکسيداسيون و عمليات اسيدي به خوبي توانسته است آنها را خالص سازد. بررسي الگوهاي پراش اشعه ايکس از نمونه هاي قبل و بعد از خالص سازي گوياي اين مطلب است که پيک هاي مربوط به MgO و کاتاليست هاي Fe/Ni پس از فرايند هاي خالص سازي محو شده اند ولي پيک مربوط به ساختار گرافيتي در °26.5=q2 ظاهر شده است که مويد خالص شدن نمونه ها مي باشد. مطالعه کيفي نانولوله ها که با استفاده از اسپکتروسکوپي رامان به عمل آمد، نشان داد که نسبت I_G/I_D پس از فرايند تخليص افزايش يافته و به 1.7 رسيده است، که نشان دهنده جدا شدن برخي ساختارهاي نامطلوب و ناخالصي هاي کربني از نانولوله هاي کربني رشد يافته مي باشد. نتايج آناليز TGA نشان داد که نسبت وزني نانولوله هاي کربني رشد يافته و اکسيد شده و خالص سازي شده به ترتيب 28.6 و 22.2 و 92.6 درصد است.
نتيجه گيري: نتايج نشان مي دهند که نسبت وزني نانولوله هاي کربني پس از عمليات اکسيداسيون و خورش اسيدي با اسيد هيدروکلريک، 92.6 درصد رسيده است.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: امروزه با افزايش تقاضا براي انرژي، ساخت انواع بيوسلولهاي سوختي، از اهميت ويژ هاي برخوردار مي باشد. بيوسلول سوختي، نوعي دستگاه مبدل انرژي است که از مواد زيستي به عنوان کاتاليست استفاده مي نمايد و مي تواند، در انواع باتريها يا وسايل کاشتني در بدن، يا حسگرهاي زيستي کاربرد داشته باشد.
هدف: اين پژوهش، با هدف گسترش کاربردهاي جديد نانولوله هاي کربني، به عنوان ماده اي نوين جهت تسهيل انتقال مستقيم الکترون، بين مولکولهاي زيستي و الکترود انجام پذيرفته است.
روش بررسي: با توجه به ويژگيهاي الکتريکي و مکانيکي منحصر بفرد نانولوله هاي کربني، در اين پژوهش از نانولوله هاي کربني چند ديواره به منظور انتقال مستقيم الکترون آنزيم گلوکز اکسيداز و ساخت الکترود آندي بيوسلول سوختي استفاده شده است. بدين ترتيب که نانولوله هاي کربني چند ديواره پس از فعال شدن، به صورت سوزني شکل و با اتصال کووالان، به الکترود کار متصل شده و سپس آنزيم گلوکز اکسيداز به نانولوله هاي کربني چند ديواره متصل مي شود.
نتايج: ناحيه پاسخ مستقيم بيوآند به غلظت گلوکز، بين ?? تا ?? ميلي مولار و بيشينه پيک ردوکس، در ?? ميکروآمپر و در غلظت ??? ميلي مولار گلوکز ثبت شده است.
نتيجه گيري: با توجه به نتايج بدست آمده، روش تثبيت معرفي شده نسبت به روشهايي که در آنها نانولوله هاي کربني به صورت تصادفي روي سطح الکترود قرار مي گيرند، داراي بازده بيشتري در تشديد انتقال مستقيم الکترون مي باشد. نتايج حاصل از ولتامتري چرخ هاي، جفت پيک ردوکس مشخص را نشان مي دهد که دليلي بر انتقال مستقيم الکترون گلوکز اکسيداز تثبيت شده روي نانولوله هاي کربني چند ديواره که به صورت سوزني شکل قرار گرفته اند، مي باشد. بنابراين، تثبيت آنزيم گلوکز اکسيداز با روش معرفي شده مي تواند، در ساخت انواع بيوسلولهاي سوختي و همچنين حسگرهاي زيستي گلوکز مورد استفاده قرار بگيرد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: حفظ و نگهداري محيط زيست مخصوصا محيط هاي آبي از آلاينده هاي گوناگون معضلي است که بشر امروز بيش از هر زمان ديگر با آن درگير است. بخش قابل ملاحظه اي از اين آلاينده هايي که وارد محيط زيست مي شوند در عصر کنوني است. رودخانه ها نيز به عنوان يکي از منابع اساسي تامين آب براي مصارف گوناگون از جمله کشاورزي، شرب و صنعت مطرح مي باشد. از اين رو حفظ اين منابع با توجه به خشکسالي هاي اخير و توسعه شهري و روستايي، يکي از وظايف مهم در حيطه محيط زيست مي باشد. از ميان آلاينده ها نيز تاثير مواد آلوده کننده غير قابل تجزيه اي مانند فلزات سنگين بيشتر بوده است. ورود املاح فلزات سنگين با توجه به خاصيت مسموم کنندگي اين ترکيبات براي آبزيان و انسانها و تجمع يافتن آنها در بدن موجودات آبزي و انسان، مسموميت شديد و خسارت جبران ناپذير ايجاد خواهد کرد. از منابع آلوده کننده وجود آنيون هاي مضر نظيرکرومات، نيترات و سولفات مي باشد که اثرات مخربي بر روي آب داشته و مشکلات بسياري در مورد تاسيسات تصفيه آب بوجود مي آورد.
هدف: در اين تحقيق در آزمايشگاه تحقيقاتي شيمي تجزيه، زئوليت هاي طبيعي جهت جذب آنيون سولفات مورد بررسي قرار گرفتند. در اين پژوهش زئوليت سنتزي 13X با سورفکتانت کاتيوني(HDTMA)  اصلاح گرديد و براي جذب آلوده کننده هاي آنيوني آب به روش پتانسيومتري بکار گرفته شد.
نتايج: آزمايشات نشان داد که جذب سورفکتانت توسط زئوليت و توليد زئوليت اصلاح شده با سورفکتانت (SMZ) سبب تغيرات وسيعي در خواص زئوليت، در جذب آلوده کننده هاي آنيوني آب شد.
نتيجه گيري: در اين کار تحقيقاتي ا لکترود خمير کربن اصلاح شده با زئوليت براي اندازه گيري سولفات در نمونه هاي حقيقي بکار رفت. اين الکترود يک روش جديد پتانسيومتري براي اندازه گيري سولفات مي باشد الکترودي که رفتار نرنستي نسبت به سولفات نشان داد الکترود13-X+50mM HDTMA) ) 10% مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: نانو امولسيونها، امولسيونهايي شفاف يا نيمه شفاف (در گستره ?? تا ??? نانومتر) يا شيري رنگ( بالاتر تا ??? نانومتر ) مي باشند. نانوامولسيونها کاربردهاي مختلف صنعتي دارند، بعنوان مثال، در تهيه محيط واکنش براي پليمريزاسيون، ساخت مواد آرايشي و بهداشتي ،داروئي و مواد شيميايي مورد استفاده در کشاورزي کاربرد دارند.
هدف: در اين تحقيق تشکيل نانوامولسيون توسط روش دماي معکوس فاز در سيستم نرمال هگزادکان  -30 Brij- آب مورد مطالعه قرار گرفته است و اثر تغييرات غلظت NaCl در فاز آبي، بر روي دماي معکوس فاز سيستم (PIT) بررسي شده و پايداري نانوامولسيونهاي تهيه شده با گذشت زمان نيز مورد بررسي قرار گرفت.
روش بررسي: دراين تحقيق سيستم –n و هگزادکان Brij30// آب با –n20%هگزادکان و Brij30 8% و 72% محلول NaCl به عنوان مبنا انتخاب شد و غلظت NaCl تغيير داده شد و PIT هاي متناظر سيستم توسط روش هدايت سنجي اندازه گيري شد و نانوامولسيونها در دماهاي PIT متناظر تهيه شدند. ميزان درصد عبور پرتو مرئي در طول موج ??? نانومتر از محيطهاي نانو امولسيون تهيه شده، جهت مقايسه ابعاد و بررسي پايداري آنان با گذشت زمان اندازه گيري شد، سپس ابعاد قطرات نمونه هاي انتخابي توسط دستگاه TEM اندازه گيري گرديد.
نتايج: نتايج کاهش تدريجيPIT از °c40 به °c26 با افزايش غلظت محلول NaCl از 0.01 به 1.00 مولار را نشان مي دهد. در همه غلظتهاي  NaClدر فاز آبي نانو امولسيون به غير از غلظتهاي 1.00 و 0.50 مول بر ليتر تغييرات درصد عبور تا ??? ساعت اوليه تقريبا ثابت مانده است. ميانگين قطرهاي قطرات نانو امولسيونهاي با غلظت  NaCl0.05، 0.10 و 0.25 مولارفاز آبي به ترتيب 7، 10 و 10 نانومتر با انحرافهاي استاندارد 8.50، 3.27 و 5.10 مي باشند.
نتيجه گيري: نتابج به دست آمده نشان داد که اولا با افزايش غلظت NaCl در فاز آبي امولسيون مقدار PIT کاهش مي يابد، ثانيا درصد عبور نانوامولسيونها در غلظتهاي پايين تر NaCl در فاز آبي در دماي محيط (25°c) تغييرات خيلي کمي داشته که نشان دهنده پايداري بالاي آنها مي باشد ولي درغلظتهاي بالاتر ميزان عبور در °c25 به سرعت کاهش يافته که نشان دهنده ناپايداري نانوامولسيون در اين دما مي باشد. در نهايت، ميانگين ابعاد قطرات اندازه گيري شده نانوامولسيونهاي انتخابي توسط دستگاه TEM نسبت به ديگر نانوامولسيونهاي تهيه شده توسط ديگر محققان بسيار پايين تر مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: سيتالوپرام هايدروبرومايد يکي از داروهاي ضد افسردگي از خانواده مهارکننده انتخابي بازجذب سروتونين مي باشد که اخيرا به دليل کم بودن اثرات جانبي آن مورد توجه روانپزشکان و بيماران قرار گرفته و از مهمترين نمک هاي اسيدي توليد شده از سيتالوپرام مي باشد که بالا بودن درصد خلوص آن منجر به افزايش اثرگذاري و کاهش اثرات جانبي آن مي گردد.
هدف : با استفاده از زئوليت طبيعي فعال شده کلينوپتيلوليت به عنوان يک بستر جامد و جذب داروي پايه سيتالوپرام توسط آن و حذف ناخالصي هاي آن به خلوص دارويي بالاي ?? درصد در داروي نهايي که نمک هايدروبرومايد از سيتالوپرام مي باشد، دست يافته بدون اينکه از روش هاي متداول خالص سازي مانند کريستال گيري مجدد استفاده شود.
روش بررسي : در اين روش س يتالوپرام توليد شده در يک اسيد حل شده و سپس با افزودن زئوليت طبيعي فعال شده کلينوپتيلوليت به محتويات و استخراج آن، سيتالوپرام خالص سازي شده و در نهايت در يک حلال نمک برومايد آن تهيه مي گردد و درصد خلوص آن و مقدار ناخالصي ها توسط دستگاه کروماتوگرافي مايع با کارايي بالا (HPLC) اندازه گيري مي شود.
نتايج: نتايج آزمايش ها قبل از افزودن زئوليت و پس از افزودن آن و در ادامه پس از بدست آوردن داروي اصلي مورد بررسي قرار گرفت که خلوص دارو از 93.75 درصد به 99.45 درصد افزايش يافت و مجموع ناخالصي ها از 0.25 درصد به 0.064 درصد کاهش پيدا کرد و مشخصات ديگر محصول نيز مطابق با استانداردهاي فارماکوپه آمريکا مي باشد.
نتيجه گيري: آناليزها نشان مي دهند که در اين روش درصد خلوص دارو افزايش يافته و مقدار ناخالصي ها کاهش پيدا کرده است. همچنين عمده ترين مزيت اين روش کاهش مقدار مصرف حلال مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: بره موم منطقه اردبيل يک ماده چسبنده تيره رنگ بوده که توسط زنبوران از روي ترشحات و جوانه هاي گياهان زنده جمع آوري شده و آن را با موم و قندها مخلوط مي کنند. بيش از 180 ترکيب و بسياري از فعاليت هاي بيولوژيکي در بره موم هاي دنيا شناسايي شده است. به نظر مي رسد که فلاونوئيدها ترکيبات اصلي موجود در نمونه هاي بره موم هستند که داراي فعاليت هاي بيولوژيکي مي باشند. فلا ونوئيدها فراوانند و شامل اپي جنين، گالانژين، کمپفرول، لوتئولين، پينوسمبرين، پينواستروبين، کوئرستين و غيره مي باشند.
هدف: بررسي و شناسايي ترکيبات فلاونوئيدي موجود در محلول الکلي 96% بره موم مخلوط شده جمع آوري شده از 3 منطقه مختلف اردبيل.
روش برر سي: محلول الکلي بره موم مخلوط شده 3 منطقه مختلف اردبيل جهت شناسايي فلاونوئيدهاي موجود در آن با دستگاه HPLC مورد بررسي قرار گرفته است.
نتايج: 10 ترکيب فلاونوئيدي مورد شناسايي قرار گرفتند که عمده آنها مشابه الگوي ترکيبات شيميايي موجود در بره موم درخت تبريزي مي باشند. آنها شامل پينوسمبرين، پينوسمبرين چالکون، پينوبانکسين، پينو استروبين، پينو استروبين چالکون، گالانژين، اپي جنين، کريزين، تکتوکريزين و کرومون مي باشند. حدود 3 تا از ترکيبات جدا شده ناشناخته بودند.
نتيجه گيري: ترکيبات فلاونوئيدي شناسايي شده موجود در بره موم منطقه اردبيل شامل فلاونها، فلاوانونها، فلاوانولولها، فلاونولها و چالکونها مي باشند. اين يافته ها جالب مي باشند زيرا ترکيبات فوق در بره موم هاي مناطق گرمسيري يافت مي شوند. اين فلاونوئيدها داراي فعاليت هاي بيولوژيکي مي باشند. بنابراين، مصرف غذاهاي حاوي فلاونوئيدها با سلامتي در ارتباط مي باشند. اين مساله مي تواند مهم باشد زيرا نشان دهنده آن است که زنبورها توانايي يافتن بره موم ها را در محيط اطراف دارا مي باشند.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: تکنيک قالب ملکولي شامل تشکيل کمپلکس بين ملکول هدف و گروههاي عاملي مونومر در يک حلال مناسب است. سنتز پليمر قالب ملکولي بر پايه پليمريزاسيون شيميايي به وسيله مونومر با گروههاي عاملي، کراس لينکر و ملکول هدف استوار است. برداشتن ملکول هدف از کمپلکس ايجاد شده باعث ايجاد فضاهاي خالي هم شکل با ملکول هدف مي شود. پليمر قالب ملکولي به وجود آمده در مراحل بعد مي تواند به عنوان عامل شناسايي کننده ملکول هدف اوليه مورد استفاده قرار گيرد.
هدف: ارايه روشي ساده جهت استخراج و اندازه گيري داروي متوکلوپراميد از نمونه هاي بيولوژيکي.
روش بررسي: بعد از پليمريزاسيون جاذب جهت استخراج فاز جامد، جهت اثبات تشکيل پليمر، پليمر قالب ملکولي سنتز شده با پليمر غير قالب ملکولي مقايسه شد. خواص پليمر شناسايي کننده، قابليت تشکيل پيوند و خاصيت گزينش پذيري پليمر مورد نظر مورد بررسي قرار گرفت. اسپکتروفتومتري UV جهت اندازه گيري متوکلوپراميد در ناحيه ??? نانومتر مورد استفاده قرار گرفت. صحت و دقت آزمايش با روش کروماتوگرافي مايع مقايسه شد.
نتايج: پليمر قالب ملکولي متوکلوپراميد به وسيله روش غير کووالانسي تهيه شد، پليمر سنتز شده جهت استخراج فاز جامد دارو از نمونه هاي بيولوژيکي در غلظت هاي پايين امکان پذير گرديد. بازيابي دارو از محلول استاندارد تقريبا ??% و بازيابي محلول اضافه شده به سرم و ادرار انساني حدودا ??% گزارش شده است. ظرفيت جاذب جهت جذب دارو ??? ميلي گرم بر گرم مي باشد.
نتيجه گيري: پليمر قالب ملکولي سازگار با آب با قابليت گزينش پذيري بالا، جهت جداسازي و اندازه گيري متوکلوپراميد از سيستم هاي پيچيده بيولوژيکي با موفقيت سنتز شد.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: پلي ايميدهاي آرو ماتيک يکي از مهمترين پليمرهاي مقاوم حرارتي هستند، که داراي پايداري مکانيکي خوبي مي باشند. هر چند داراي يک مشکل اصلي در کاربرد به عنوان پليمرهاي با قابليت اجراي بالا هستند و آن هم حلاليت کم در حلالهاي آلي و همچنين نقطه ذوب شيشه اي بالاي آنها که فرايند پذيري آنها مي باشد .براي افزايش فرايند پذيري، جابجايي پلي ايميد با کو پلي ايميدها مثل پلي آميد - ايميد، پلي سولفون - ايميد، پلي اتر  -ايميد، پلي استر - ايميد و ديگر کو پليمرها انجام شد.
هدف: در اين مقاله سنتز و بررسي خواص يک سري جديد از پلي آميد - ايميدهايa-f 5 داراي قسمتهاي تري متيلن و هايدانتوئيني بين حلقه ايميدي در زنجير اصلي بوسيله واکنش تراکمي مستقيم )-Nچهار-كربوکسي فنيل)-  ريمليتيميد 3 با شش مشتق هايدانتوئين مختلف 4a-f در يک محيط شامل تري فنيل فسفيت-N  متيل – ? - پيروليدون، پيريدين و کلسيم کلرايد گزارش شد.
مواد و روشها: مواد مصرفي از شرکت هاي شيمياييMerck ، Aldrich و Fluka خريداري شدند. طيف هاي مغناطيسي هسته اي (¹H-NMR) با ميدان MHz 300 توسط دستگاه Bruker AVدر حلال (DMSO–d6). ثبت گرديد طيف هاي مادون قرمز توسط دستگاه 5000Galaxy series FT-IR  ثبت شد. طيف هاي جامدات از طريق قرص KBr گرفته شده است.
نتيجه: شش پلي آميد-ايميد جديد 5a-f بوسيله پليمريزاسيون تراکمي مستقيم )-N چهار-کربوکسي فنيل) - تريمليتيميد ? با شش مشتق از استخلافات ? و ? هايدانتوئين a-f4 با به کاربردن تري فنيل فسفيت و پيريدين به عنوان عامل تراکم در حلال-N  متيل – ? - پيروليدون شامل کلسيم کلرايد حل شده، تهيه شد. به وسيله واکنش تراکمي يک سري جديد از پليمر آميد اميدها a-f5 با راندمان بالا و ويسکوزيته دروني بين 0.62-0.26 توليد شد. ساختمان پليمرهاي توليد شده بوسيله FT-IR، آناليز عنصري، ويسکوزيته دروني و تست حلاليت کاملا بررسي شد. خواص گرمايي پليمرها با آناليز گرمايي(TGA) ، آناليز ديفرنسيلي (DTG) بررسي شد.
نتيجه گيري: اين کار شامل سنتز چندين پلي آميد - ايميد جديدa-f 5 ببا ميان واکنش تراکمي مستقيم –N (-4کربوکسي فنيل) - تريمليتيميد 3 با شش مشتق از استخلافات 5 و 5 هايدانتوئين 4a-f وسيله تري فنيل فسفيت و پيريدين به عنوان عامل تراکم در حلال –N متيل – 2 - پيروليدون شامل کلسيم کلرايد حل شده، تهيه شد. اين پلي آميد - ايميدهاي جديد قابل حل در حلالهاي آلي مختلف و داراي مقاومت حرارتي خوبي بودند.
اين خواص باعث جذابيت اين پليمرها در کاربردهايي مثل ساخت پلاستيکهاي مهندسي با کارايي بالا مي شود.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: مطالعه رابطه کمي ساختار - فعاليت (QSAR)  يکي از روشهاي کمو متريکس است که براي پيش بيني مقدار خواص مخلف شيميايي و بيولوژيکي ترکيبات مختلف مورد استفاده فراواني پيدا کرده است.
هدف: در اين پژوهش مطالعه رابطه کمي ساختار - فعاليت (QSAR) براي پيش بيني مقدار فاکتور ظرفيت 25 ماده شيميايي به عنوان حل شونده در دو فاز ايستاي مختلف (پلي اتيلن – سيليکا و پلي اتيلن – آلومينا) پيشنهاد شده است.
روش بررسي: در اين تحقيق رابطه بين توصيفگرهاي شيميايي حاصل از محاسبات مکانيک کوانتومي و بيان رفتار بازداري ترکيبات که توسط لگاريتم فاکتور ظرفيت (log k`) مي شود، مورد بررسي قرار ميگيرد. محاسبات مکانيک کوانتومي آغازين جهت بدست آوردن توصيفگرهاي مکانيک کوانتومي از قبيل: پتانسيل الکترو استاتيکي، بار محلي هر اتم، انرژي هاي HOMO و LUMO و .... مورد استفاده قرار گرفت. مدل سازي log k`به عنوان تابعي از ساختار مولکولي با استفاده از روش کمترين مربعات جزيي (PLS) و کمترين مربعات حمايت شده توسط ماشينهاي حامل (LS-SVM) براي پيش بيني فاکتور ظرفيت، صورت گرفت.
نتايج: نتايج حاصله نشان داد که روشهاي انتخاب شده توانايي پيش بيني بسيار بالايي دارد و خطاي ريشه ميانگين مربعات در روش PLS مقدار 6.5621 و در روش LS-SVM مقدار 0.4960 مي باشد.
نتيجه گيري: اين پژوهش نشان داد که روش، LS-SVM در پيش بيني مقدار فاکتور ظرفيت از دقت فوق العاده بالايي برخوردار است.

 نسخه قابل چاپ